| 1550.«حرف» ال [8377] |
|---|
| همان / همه / ... |
| آیات |
|---|
|
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ (فاتحه: 1) به نام خداوند بخشنده بخشايشگر (1) |
|
الْحَمْدُ لِاللهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (فاتحه: 2) ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است. (2) |
|
الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ (فاتحه: 3) (خداوندى كه) بخشنده و بخشايشگر است (و رحمت عام و خاصش همگان را فرا گرفته). (3) |
|
مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (فاتحه: 4) (خداوندى كه) مالك روز جزاست. (4) |
|
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (فاتحه: 6) ما را به راه راست هدايت كن ... (6) |
|
صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ (فاتحه: 7) راه كسانى كه آنان را مشمول نعمت خود ساختى نه كسانى كه بر آنان غضب كردهاى و نه گمراهان. (7) |
|
ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدَيً لِلْمُتَّقِينَ (بقره: 2) آن كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد و مايه هدايت پرهيزكاران است. (2) |
|
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (بقره: 3) (پرهيزكاران) كسانى هستند كه به غيب [آنچه از حس پوشيده و پنهان است] ايمان مىآورند و نماز را برپا مىدارند و از تمام نعمتها و مواهبى كه به آنان روزى دادهايم، انفاق مىكنند. (3) |
|
وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ (بقره: 4) و آنان كه به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پيش از تو (بر پيامبران پيشين) نازل گرديده، ايمان مىآورند و به رستاخيز يقين دارند. (4) |
|
أُولَئِكَ عَلَي هُدَيً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (بقره: 5) آنان بر طريق هدايت پروردگارشانند و آنان رستگارانند. (5) |
|
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ (بقره: 8) گروهى از مردم كسانى هستند كه مىگويند: «به خدا و روز رستاخيز ايمان آوردهايم.» در حالى كه ايمان ندارند. (8) |
|
وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ (بقره: 11) و هنگامى كه به آنان گفته شود: «در زمين فساد نكنيد» مىگويند: «ما فقط اصلاح كنندهايم»! (11) |
|
أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لَكِنْ لاَ يَشْعُرُونَ (بقره: 12) آگاه باشيد! اينها همان مفسدانند ولى نمىفهمند. (12) |
|
وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَ لَكِنْ لاَ يَعْلَمُونَ (بقره: 13) و هنگامى كه به آنان گفته شود: «همانند (ساير) مردم ايمان بياوريد!» مىگويند: «آيا همچون ابلهان ايمان بياوريم؟!» بدانيد اينها همان ابلهانند ولى نمىدانند! (13) |
|
أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَي فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَ مَا كَانُوا مُهْتَدِينَ (بقره: 16) آنان كسانى هستند كه «هدايت» را به «گمراهى» فروختهاند و (اين) تجارت آنها سودى نداده و هدايت نيافتهاند. (16) |
|
أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ (بقره: 19) يا همچون بارانى از آسمان، كه در شب تاريك همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهاى خود مىگذارند تا صداى صاعقه را نشنوند. و خداوند به كافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند). (19) |
|
يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَ إِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُوا وَ لَوْ شَاءَ اللهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللهَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (بقره: 20) (روشنايى خيره كننده) برق، نزديك است چشمانشان را بربايد. هر زمان كه (برق جستن مىكند، و صفحه بيابان را) براى آنها روشن مىسازد، (چند گامى) در پرتو آن راه مىروند و چون خاموش مىشود، توقف مىكنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بين مىبرد چرا كه خداوند بر هر چيز تواناست. (20) |
|
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (بقره: 21) اى مردم! پروردگار خود را پرستش كنيد آن كس كه شما، و كسانى را كه پيش از شما بودند آفريد، تا پرهيزكار شويد. (21) |
|
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشَاً وَالْسَّمَاءَ بِنَاءً وَ أَنْزَلَ مِنَ الْسَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّـمَرَاتِ رِزْقَاً لَكُمْ فَلاَ تَجْعَلُوا لِاللهِ أَنْدَادَاً وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره: 22) آن كس كه زمين را بستر شما، و آسمان [جو زمين] را همچون سقفى بالاى سر شما قرار داد و از آسمان آبى فرو فرستاد و به وسيله آن، ميوهها را پرورش داد تا روزى شما باشد. بنا بر اين، براى خدا همتايانى قرار ندهيد، در حالى كه مىدانيد (هيچ يك از آنها، نه شما را آفريدهاند، و نه شما را روزى مىدهند). (22) |
|
فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ (بقره: 24) پس اگر چنين نكنيد- كه هرگز نخواهيد كرد- از آتشى بترسيد كه هيزم آن، بدنهاى مردم (گنهكار) و سنگها [بتها] است، و براى كافران، آماده شده است! (24) |
|
وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِيْ مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقَاً قَالُوا هَذَا الَّذِيْ رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشَابِهَاً وَ لَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (بقره: 25) به كسانى كه ايمان آورده، و كارهاى شايسته انجام دادهاند، بشارت ده كه باغهايى از بهشت براى آنهاست كه نهرها از زير درختانش جاريست. هر زمان كه ميوهاى از آن، به آنان داده شود، مىگويند: «اين همان است كه قبلا به ما روزى داده شده بود. (ولى اينها چقدر از آنها بهتر و عاليتر است.)» و ميوههايى كه براى آنها آورده مىشود، همه (از نظر خوبى و زيبايى) يكسانند. و براى آنان همسرانى پاك و پاكيزه است، و جاودانه در آن خواهند بود. (25) |
|
إِنَّ اللهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللهُ بِهَذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيرَاً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيرَاً وَ مَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ (بقره: 26) خداوند از اين كه (به موجودات ظاهرا كوچكى مانند) پشه، و حتى كمتر از آن، مثال بزند شرم نمىكند. (در اين ميان) آنان كه ايمان آوردهاند، مىدانند كه آن، حقيقتى است از طرف پروردگارشان و اما آنها كه راه كفر را پيمودهاند، (اين موضوع را بهانه كرده) مىگويند: «منظور خداوند از اين مثل چه بوده است؟!» (آرى،) خدا جمع زيادى را با آن گمراه، و گروه بسيارى را هدايت مىكند ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مىسازد! (26) |
|
الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (بقره: 27) فاسقان كسانى هستند كه پيمان خدا را، پس از محكم ساختن آن، ميشكنند و پيوندهايى را كه خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روى زمين فساد ميكنند اينها زيانكارانند. (27) |
|
هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعَاً ثُمَّ اسْتَوَي إِلَي السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (بقره: 29) او خدايى است كه همه آنچه را (از نعمتها) در زمين وجود دارد، براى شما آفريد سپس به آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود و او به هر چيز آگاه است. (29) |
|
وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (بقره: 30) (به خاطر بياور) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روى زمين، جانشينى [نمايندهاى] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا!» آيا كسى را در آن قرار مىدهى كه فساد و خونريزى كند؟! (زيرا موجودات زمينى ديگر، كه قبل از اين آدم وجود داشتند نيز، به فساد و خونريزى آلوده شدند. اگر هدف از آفرينش اين انسان، عبادت است،) ما تسبيح و حمد تو را بجا مىآوريم، و تو را تقديس مىكنيم.» پروردگار فرمود: «من حقايقى را مىدانم كه شما نمىدانيد.» (30) |
|
وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَي الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلاَءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (بقره: 31) سپس علم اسماء [علم اسرار آفرينش و نامگذارى موجودات] را همگى به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست مىگوييد، اسامى اينها را به من خبر دهيد!» (31) |
|
قَالُوا سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (بقره: 32) فرشتگان عرض كردند: «منزهى تو! ما چيزى جز آنچه به ما تعليم دادهاى، نمىدانيم تو دانا و حكيمى.» (32) |
|
قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ (بقره: 33) فرمود: «اى آدم! آنان را از اسامى (و اسرار) اين موجودات آگاه كن.» هنگامى كه آنان را آگاه كرد، خداوند فرمود: «آيا به شما نگفتم كه من، غيب آسمانها و زمين را ميدانم؟! و نيز ميدانم آنچه را شما آشكار ميكنيد، و آنچه را پنهان ميداشتيد!» (33) |
|
وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَي وَاسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ (بقره: 34) و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده و خضوع كنيد!» همگى سجده كردند جز ابليس كه سر باز زد، و تكبر ورزيد، (و به خاطر نافرمانى و تكبرش) از كافران شد. (34) |
|
وَ قُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلاَ مِنْهَا رَغَداً حَيْثُ شِئْتُمَا وَ لاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ (بقره: 35) و گفتيم: «اى آدم! تو با همسرت در بهشت سكونت كن و از (نعمتهاى) آن، از هر جا مىخواهيد، گوارا بخوريد (اما) نزديك اين درخت نشويد كه از ستمگران خواهيد شد. (35) |
|
فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتَاعٌ إِلَي حِينٍ (بقره: 36) پس شيطان موجب لغزش آنها از بهشت شد و آنان را از آنچه در آن بودند، بيرون كرد. و (در اين هنگام) به آنها گفتيم: «همگى (به زمين) فرود آييد! در حالى كه بعضى دشمن ديگرى خواهيد بود. و براى شما در زمين، تا مدت معينى قرارگاه و وسيله بهره بردارى خواهد بود.» (36) |
|
فَتَلَقَّي آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (بقره: 37) سپس آدم از پروردگارش كلماتى دريافت داشت (و با آنها توبه كرد.) و خداوند توبه او را پذيرفت چرا كه خداوند توبهپذير و مهربان است. (37) |
|
وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (بقره: 39) و كسانى كه كافر شدند، و آيات ما را دروغ پنداشتند اهل دوزخند و هميشه در آن خواهند بود. (39) |
|
وَ لاَ تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره: 42) و حق را با باطل نياميزيد! و حقيقت را با اينكه مىدانيد كتمان نكنيد! (42) |
|
وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الْزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ (بقره: 43) و نماز را بپا داريد، و زكات را بپردازيد، و همراه ركوع كنندگان ركوع كنيد (و نماز را با جماعت بگزاريد)! (43) |
|
أَتَأْمُرُونَ الْنَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ (بقره: 44) آيا مردم را به نيكى (و ايمان به پيامبرى كه صفات او آشكارا در تورات آمده) دعوت مىكنيد، اما خودتان را فراموش مىنماييد با اينكه شما كتاب (آسمانى) را مىخوانيد! آيا نمىانديشيد؟! (44) |
|
وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَ إِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَي الْخَاشِعِينَ (بقره: 45) از صبر و نماز يارى جوييد (و با استقامت و مهار هوسهاى درونى و توجه به پروردگار، نيرو بگيريد) و اين كار، جز براى خاشعان، گران است. (45) |
|
يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَي الْعَالَمِينَ (بقره: 47) اى بنى اسرائيل! نعمتهايى را كه به شما ارزانى داشتم به خاطر بياوريد و (نيز به ياد آوريد كه) من، شما را بر جهانيان، برترى بخشيدم. (47) |
|
وَ إِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَ فِي ذَلِكُمْ بَلاَءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ (بقره: 49) و (نيز به ياد آوريد) آن زمان كه شما را از چنگال فرعونيان رهايى بخشيديم كه همواره شما را به بدترين صورت آزار مىدادند: پسران شما را سر مىبريدند و زنان شما را (براى كنيزى) زنده نگه مىداشتند. و در اينها، آزمايش بزرگى از طرف پروردگارتان براى شما بود. (49) |
|
وَ إِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْنَاكُمْ وَ أَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ (بقره: 50) و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه دريا را براى شما شكافتيم و شما را نجات داديم و فرعونيان را غرق ساختيم در حالى كه شما تماشا مىكرديد. (50) |
|
وَ إِذْ وَاعَدْنَا مُوسَي أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظَالِمُونَ (بقره: 51) و (به ياد آوريد) هنگامى را كه با موسى چهل شب وعده گذارديم (و او، براى گرفتن فرمانهاى الهى، به ميعادگاه آمد) سپس شما گوساله را بعد از او (معبود خود) انتخاب نموديد در حالى كه ستمكار بوديد. (51) |
|
وَ إِذْ آتَيْنَا مُوسَي الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (بقره: 53) و (نيز به خاطر آوريد) هنگامى را كه به موسى، كتاب و وسيله تشخيص (حق از باطل) را داديم تا هدايت شويد. (53) |
|
وَ إِذْ قَالَ مُوسَي لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَي بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (بقره: 54) و زمانى را كه موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! شما با انتخاب گوساله (براى پرستش) به خود ستم كرديد! پس توبه كنيد و به سوى خالق خود باز گرديد! و خود را [يكديگر را] به قتل برسانيد! اين كار، براى شما در پيشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذيرفت زيرا كه او توبهپذير و رحيم است. (54) |
|
وَ إِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَي لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّي نَرَي اللهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ (بقره: 55) و (نيز به ياد آوريد) هنگامى را كه گفتيد: «اى موسى! ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد مگر اينكه خدا را آشكارا (با چشم خود) ببينيم!» پس صاعقه شما را گرفت در حالى كه تماشا مىكرديد. (55) |
|
وَ ظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوي كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَ مَا ظَلَمُونَا وَ لَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (بقره: 57) و ابر را بر شما سايبان قرار داديم و «من» [شيره مخصوص و لذيذ درختان] و «سلوى» [مرغان مخصوص شبيه كبوتر] را بر شما فرستاديم (و گفتيم:) «از نعمتهاى پاكيزهاى كه به شما روزى دادهايم بخوريد!» (ولى شما كفران كرديد!) آنها به ما ستم نكردند بلكه به خود ستم مىنمودند. (57) |
|
وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدَاً وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدَاً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَ سَنَزِيدُ الْمُـحْسِنِينَ (بقره: 58) و (به خاطر بياوريد) زمانى را كه گفتيم: «در اين شهر [بيت المقدس] وارد شويد! و از نعمتهاى فراوان آن، هر چه مىخواهيد بخوريد! و از در (معبد بيت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گرديد! و بگوييد: «خداوندا! گناهان ما را بريز!» تا خطاهاى شما را ببخشيم و به نيكوكاران پاداش بيشترى خواهيم داد.» (58) |
|
فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَي الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزَاً مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ (بقره: 59) اما افراد ستمگر، اين سخن را كه به آنها گفته شده بود، تغيير دادند (و به جاى آن، جمله استهزاآميزى گفتند) لذا بر ستمگران، در برابر اين نافرمانى، عذابى از آسمان فرستاديم. (59) |
|
وَ إِذِ اسْتَسْقَي مُوسَي لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنَاً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللهِ وَ لاَ تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (بقره: 60) و (به ياد آوريد) زمانى را كه موسى براى قوم خويش، آب طلبيد، به او دستور داديم: «عصاى خود را بر آن سنگ مخصوص بزن!» ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشيد آن گونه كه هر يك (از طوايف دوازدهگانه بنى اسرائيل)، چشمه مخصوص خود را مىشناختند! (و گفتيم:) «از روزيهاى الهى بخوريد و بياشاميد! و در زمين فساد نكنيد!» (60) |
|
وَ إِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَي لَنْ نَصْبِرَ عَلَي طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَ قِثَّائِهَا وَ فُومِهَا وَ عَدَسِهَا وَ بَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَي بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْرَاً فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَ بَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَ كَانُوا يَعْتَدُونَ (بقره: 61) و (نيز به خاطر بياوريد) زمانى را كه گفتيد: «اى موسى! هرگز حاضر نيستيم به يك نوع غذا اكتفاء كنيم! از خداى خود بخواه كه از آنچه زمين مىروياند، از سبزيجات و خيار و سير و عدس و پيازش، براى ما فراهم سازد.» موسى گفت: «آيا غذاى پستتر را به جاى غذاى بهتر انتخاب مىكنيد؟! (اكنون كه چنين است، بكوشيد از اين بيابان) در شهرى فرود آئيد زيرا هر چه خواستيد، در آنجا براى شما هست.» و (مهر) ذلت و نياز، بر پيشانى آنها زده شد و باز گرفتار خشم خدايى شدند چرا كه آنان نسبت به آيات الهى، كفر مىورزيدند و پيامبران را به ناحق مىكشتند. اينها به خاطر آن بود كه گناهكار و متجاوز بودند. (61) |
|
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَي وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحَاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ (بقره: 62) كسانى كه (به پيامبر اسلام) ايمان آوردهاند، و كسانى كه به آئين يهود گرويدند و نصارى و صابئان [پيروان يحيى] هر گاه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورند، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است و هيچ گونه ترس و اندوهى براى آنها نيست. (هر كدام از پيروان اديان الهى، كه در عصر و زمان خود، بر طبق وظايف و فرمان دين عمل كردهاند، مأجور و رستگارند.) (62) |
|
وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (بقره: 63) و (به ياد آوريد) زمانى را كه از شما پيمان گرفتيم و كوه طور را بالاى سر شما قرار داديم (و به شما گفتيم:) «آنچه را (از آيات و دستورهاى خداوند) به شما دادهايم، با قدرت بگيريد و آنچه را در آن است به ياد داشته باشيد (و به آن عمل كنيد) شايد پرهيزكار شويد!» (63) |
|
ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَلَوْلاَ فَضْلُ اللهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ (بقره: 64) سپس شما پس از اين، روگردان شديد و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زيانكاران بوديد. (64) |
|
وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ (بقره: 65) به طور قطع از حال كسانى از شما، كه در روز شنبه نافرمانى و گناه كردند، آگاه شدهايد! ما به آنها گفتيم: «به صورت بوزينههايى طردشده درآييد!» (65) |
|
فَجَعَلْنَاهَا نَكَالاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَ مَا خَلْفَهَا وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ (بقره: 66) ما اين كيفر را درس عبرتى براى مردم آن زمان و نسلهاى بعد از آنان، و پند و اندرزى براى پرهيزكاران قرار داديم. (66) |
|
وَ إِذْ قَالَ مُوسَي لِقَوْمِهِ إِنَّ اللهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوَاً قَالَ أَعُوذُ بِاللهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ (بقره: 67) و (به ياد آوريد) هنگامى را كه موسى به قوم خود گفت: «خداوند به شما دستور مىدهد ماده گاوى را ذبح كنيد (و قطعهاى از بدن آن را به مقتولى كه قاتل او شناخته نشده بزنيد، تا زنده شود و قاتل خويش را معرفى كند و غوغا خاموش گردد.)» گفتند: «آيا ما را مسخره مىكنى؟» (موسى) گفت: «به خدا پناه مىبرم از اينكه از جاهلان باشم!» (67) |
|
قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ (بقره: 69) گفتند: «از پروردگار خود بخواه كه براى ما روشن سازد رنگ آن چگونه باشد؟ «گفت: خداوند مىگويد: «گاوى باشد زرد يك دست، كه رنگ آن، بينندگان را شاد و مسرور سازد.» (69) |
|
قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَ إِنَّا إِنْ شَاءَ اللهُ لَمُهْتَدُونَ (بقره: 70) گفتند: «از خدايت بخواه براى ما روشن كند كه چگونه گاوى بايد باشد؟ زيرا اين گاو براى ما مبهم شده! و اگر خدا بخواهد ما هدايت خواهيم شد!» (70) |
|
قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَ ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَ لاَ تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لاَ شِيَةَ فِيهَا قَالُوا الْآنَ جَئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَ مَا كَادُوا يَفْعَلُونَ (بقره: 71) گفت: خداوند مىفرمايد: «گاوى باشد كه نه براى شخم زدن رام شده و نه براى زراعت آبكشى كند از هر عيبى بركنار باشد، و حتى هيچ گونه رنگ ديگرى در آن نباشد.» گفتند: «الان حق مطلب را آوردى!» سپس (چنان گاوى را پيدا كردند و) آن را سر بريدند ولى مايل نبودند اين كار را انجام دهند. (71) |
|
فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللهُ الْمَوْتَي وَ يُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (بقره: 73) سپس گفتيم: «قسمتى از گاو را به مقتول بزنيد! (تا زنده شود، و قاتل را معرفى كند.) خداوند اين گونه مردگان را زنده مىكند و آيات خود را به شما نشان مىدهد شايد انديشه كنيد!» (73) |
|
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللهِ وَ مَا اللهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (بقره: 74) سپس دلهاى شما بعد از اين واقعه سخت شد همچون سنگ، يا سختتر! چرا كه پارهاى از سنگها مىشكافد، و از آن نهرها جارى مىشود و پارهاى از آنها شكاف برمىدارد، و آب از آن تراوش مىكند و پارهاى از خوف خدا (از فراز كوه) به زير مىافتد (اما دلهاى شما، نه از خوف خدا مىتپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانى است!) و خداوند از اعمال شما غافل نيست. (74) |
|
وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لاَ يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلاَّ أَمَانِيَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ (بقره: 78) و پارهاى از آنان عوامانى هستند كه كتاب خدا را جز يك مشت خيالات و آرزوها نمىدانند و تنها به پندارهايشان دل بستهاند. (78) |
|
فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ (بقره: 79) پس واى بر آنها كه نوشتهاى با دست خود مىنويسند، سپس مىگويند: «اين، از طرف خداست.» تا آن را به بهاى كمى بفروشند. پس واى بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند و واى بر آنان از آنچه از اين راه به دست مىآورند! (79) |
|
وَ قَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّامَاً مَعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللهِ عَهْدَاً فَلَنْ يُخْلِفَ اللهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَي اللهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (بقره: 80) و گفتند: «هرگز آتش دوزخ، جز چند روزى، به ما نخواهد رسيد.» بگو: «آيا پيمانى از خدا گرفتهايد؟!- و خداوند هرگز از پيمانش تخلف نمىورزد- يا چيزى را كه نمىدانيد به خدا نسبت مىدهيد»؟! (80) |
|
بَلَي مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (بقره: 81) آرى، كسانى كه كسب گناه كنند، و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آنها اهل آتشند و جاودانه در آن خواهند بود. (81) |
|
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (بقره: 82) و آنها كه ايمان آورده، و كارهاى شايسته انجام دادهاند، آنان اهل بهشتند و هميشه در آن خواهند ماند. (82) |
|
وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانَاً وَ ذِي الْقُرْبَي وَالْيَتَامَي وَالْمَسَاكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنَاً وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ (بقره: 83) و (به ياد آوريد) زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و به مردم نيك بگوييد نماز را برپا داريد و زكات بدهيد. سپس (با اينكه پيمان بسته بوديد) همه شما- جز عده كمى- سرپيچى كرديد و (از وفاى به پيمان خود) روىگردان شديد. (83) |
|
ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلاَءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِيقَاً مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَي تُفَادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَي أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (بقره: 85) اما اين شما هستيد كه يكديگر را مىكشيد و جمعى از خودتان را از سرزمينشان بيرون مىكنيد و در اين گناه و تجاوز، به يكديگر كمك مىنماييد (و اينها همه نقض پيمانى است كه با خدا بستهايد) در حالى كه اگر بعضى از آنها به صورت اسيران نزد شما آيند، فديه مىدهيد و آنان را آزاد مىسازيد! با اينكه بيرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مىآوريد، و به بعضى كافر مىشويد؟! براى كسى از شما كه اين عمل (تبعيض در ميان احكام و قوانين الهى) را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان، چيزى نخواهد بود، و روز رستاخيز به شديدترين عذابها گرفتار مىشوند. و خداوند از آنچه انجام مىدهيد غافل نيست. (85) |
|
أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ فَلاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَ لاَ هُمْ يُنْصَرُونَ (بقره: 86) اينها همان كسانند كه آخرت را به زندگى دنيا فروختهاند از اين رو عذاب آنها تخفيف داده نمىشود و كسى آنها را يارى نخواهد كرد. (86) |
|
وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَي الْكِتَابَ وَ قَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَيْنَا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَي أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقَاً كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقَاً تَقْتُلُونَ (بقره: 87) ما به موسى كتاب (تورات) داديم و بعد از او، پيامبرانى پشت سر هم فرستاديم و به عيسى بن مريم دلايل روشن داديم و او را به وسيله روح القدس تأييد كرديم. آيا چنين نيست كه هر زمان، پيامبرى چيزى بر خلاف هواى نفس شما آورد، در برابر او تكبر كرديد (و از ايمان آوردن به او خوددارى نموديد) پس عدهاى را تكذيب كرده، و جمعى را به قتل رسانديد؟! (87) |
|
وَ لَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَ كَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَي الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللهِ عَلَي الْكَافِرِينَ (بقره: 89) و هنگامى كه از طرف خداوند، كتابى براى آنها آمد كه موافق نشانههايى بود كه با خود داشتند، و پيش از اين، به خود نويد پيروزى بر كافران مىدادند (كه با كمك آن، بر دشمنان پيروز گردند.) با اين همه، هنگامى كه اين كتاب، و پيامبرى را كه از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او كافر شدند لعنت خدا بر كافران باد! (89) |
|
بِئْسَ مَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُروا بِمَا أَنْزَلَ اللهُ بَغْيَاً أَنْ يُنَزِّلَ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَي مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَي غَضَبٍ وَ لِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُهِينٌ (بقره: 90) ولى آنها در مقابل بهاى بدى، خود را فروختند كه به ناروا، به آياتى كه خدا فرستاده بود، كافر شدند. و معترض بودند، چرا خداوند به فضل خويش، بر هر كس از بندگانش بخواهد، آيات خود را نازل مىكند؟! از اين رو به خشمى بعد از خشمى (از سوى خدا) گرفتار شدند. و براى كافران مجازاتى خواركننده است. (90) |
|
وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَ يَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقَاً لِمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (بقره: 91) و هنگامى كه به آنها گفته شود: «به آنچه خداوند نازل فرموده، ايمان بياوريد!» مىگويند: «ما به چيزى ايمان مىآوريم كه بر خود ما نازل شده است.» و به غير آن، كافر مىشوند در حالى كه حق است و آياتى را كه بر آنها نازل شده، تصديق مىكند. بگو: «اگر (راست مىگوييد، و به آياتى كه بر خودتان نازل شده) ايمان داريد، پس چرا پيامبران خدا را پيش از اين، به قتل مىرسانديد؟!» (91) |
|
وَ لَقَدْ جَاءَكُمْ مُوسَي بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظَالِمُونَ (بقره: 92) و (نيز) موسى آن همه معجزات را براى شما آورد، و شما پس از (غيبت) او، گوساله را انتخاب كرديد در حالى كه ستمگر بوديد. (92) |
|
وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَ عَصَيْنَا وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَ مَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (بقره: 93) و (به ياد آوريد) زمانى را كه از شما پيمان گرفتيم و كوه طور را بالاى سر شما برافراشتيم (و گفتيم:) «اين دستوراتى را كه به شما دادهايم محكم بگيريد، و درست بشنويد!» آنها گفتند: «شنيديم ولى مخالفت كرديم.» و دلهاى آنها، بر اثر كفرشان، با محبت گوساله آميخته شد. بگو: «ايمان شما، چه فرمان بدى به شما مىدهد، اگر ايمان داريد!» (93) |
|
قُلْ إِنْ كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللهِ خَالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (بقره: 94) بگو: «اگر آن (چنان كه مدعى هستيد) سراى ديگر در نزد خدا، مخصوص شماست نه ساير مردم، پس آرزوى مرگ كنيد اگر راست مىگوييد!» (94) |
|
وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَدَاً بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ (بقره: 95) ولى آنها، به خاطر اعمال بدى كه پيش از خود فرستادهاند، هرگز آرزوى مرگ نخواهند كرد و خداوند از ستمگران آگاه است. (95) |
|
وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَي حَيَاةٍ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ مَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَاللهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ (بقره: 96) و آنها را حريصترين مردم- حتى حريصتر از مشركان- بر زندگى (اين دنيا، و اندوختن ثروت) خواهى يافت (تا آنجا) كه هر يك از آنها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود! در حالى كه اين عمر طولانى، او را از كيفر (الهى) باز نخواهد داشت. و خداوند به اعمال آنها بيناست. (96) |
|
قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوَّاً لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَي قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللهِ مُصَدِّقَاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُدَيً وَ بُشْرَي لِلْمُؤْمِنِينَ (بقره: 97) (آنها مىگويند: «چون فرشتهاى كه وحى را بر تو نازل مىكند، جبرئيل است، و ما با جبرئيل دشمن هستيم، به تو ايمان نمىآوريم!») بگو: «كسى كه دشمن جبرئيل باشد (در حقيقت دشمن خداست) چرا كه او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل كرده است در حالى كه كتب آسمانى پيشين را تصديق مىكند و هدايت و بشارت است براى مؤمنان.» (97) |
|
مَنْ كَانَ عَدُوَّاً لِاللهِ وَ مَلاَئِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِيلَ وَ مِيكَالَ فَإِنَّ اللهَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ (بقره: 98) كسى كه دشمن خدا و فرشتگان و رسولان او و جبرئيل و ميكائيل باشد (كافر است و) خداوند دشمن كافران است. (98) |
|
وَ لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَ مَا يَكْفُرُ بِهَا إِلاَّ الْفَاسِقُونَ (بقره: 99) ما نشانههاى روشنى براى تو فرستاديم و جز فاسقان كسى به آنها كفر نمىورزد. (99) |
|
وَ لَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ كِتَابَ اللهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ (بقره: 101) و هنگامى كه فرستادهاى از سوى خدا به سراغشان آمد، و با نشانههايى كه نزد آنها بود مطابقت داشت، جمعى از آنان كه به آنها كتاب (آسمانى) داده شده بود، كتاب خدا را پشت سر افكندند گويى هيچ از آن خبر ندارند!! (101) |
|
وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَي مُلْكِ سُلَيَمانَ وَ مَا كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ مَا أُنْزِلَ عَلَي الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ وَ مَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّي يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ مَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَ لاَ يَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ (بقره: 102) و (يهود) از آنچه شياطين در عصر سليمان بر مردم مىخواندند پيروى كردند. سليمان هرگز (دست به سحر نيالود و) كافر نشد ولى شياطين كفر ورزيدند و به مردم سحر آموختند. و (نيز يهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پيروى كردند. (آن دو، راه سحر كردن را، براى آشنايى با طرز ابطال آن، به مردم ياد مىدادند. و) به هيچ كس چيزى ياد نمىدادند، مگر اينكه از پيش به او مىگفتند: «ما وسيله آزمايشيم كافر نشو! (و از اين تعليمات، سوء استفاده نكن!)» ولى آنها از آن دو فرشته، مطالبى را مىآموختند كه بتوانند به وسيله آن، ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند ولى هيچ گاه نمىتوانند بدون اجازه خداوند، به انسانى زيان برسانند. آنها قسمتهايى را فرامىگرفتند كه به آنان زيان مىرسانيد و نفعى نمىداد. و مسلما مىدانستند هر كسى خريدار اين گونه متاع باشد، در آخرت بهرهاى نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر مىدانستند!! (102) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَقُولُوا رَاعِنَا وَ قُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَ لِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ (بقره: 104) اى افراد باايمان! (هنگامى كه از پيغمبر تقاضاى مهلت براى درك آيات قرآن مىكنيد) نگوييد: «راعنا» بلكه بگوييد: «انظرنا». (زيرا كلمه اول، هم به معنى «ما را مهلت بده!»، و هم به معنى «ما را تحميق كن!» مىباشد و دستاويزى براى دشمنان است.) و (آنچه به شما دستور داده مىشود) بشنويد! و براى كافران (و استهزاكنندگان) عذاب دردناكى است. (104) |
|
مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَ لاَ الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَاللهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (بقره: 105) كافران اهل كتاب، و (همچنين) مشركان، دوست ندارند كه از سوى خداوند، خير و بركتى بر شما نازل گردد در حالى كه خداوند، رحمت خود را به هر كس بخواهد، اختصاص مىدهد و خداوند، صاحب فضل بزرگ است. (105) |
|
أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاَ نَصِيرٍ (بقره: 107) آيا نمىدانستى كه حكومت آسمانها و زمين، از آن خداست؟! (و حق دارد هر گونه تغيير و تبديلى در احكام خود طبق مصالح بدهد؟!) و جز خدا، ولى و ياورى براى شما نيست. (و اوست كه مصلحت شما را مىداند و تعيين مىكند). (107) |
|
أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْأَلُوا رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَي مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ (بقره: 108) آيا مىخواهيد از پيامبر خود، همان تقاضاى (نامعقولى را) بكنيد كه پيش از اين، از موسى كردند؟! (و با اين بهانهجويىها، از ايمان آوردن سر باز زدند.) كسى كه كفر را به جاى ايمان بپذيرد، از راه مستقيم (عقل و فطرت) گمراه شده است. (108) |
|
وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارَاً حَسَدَاً مِنْ عِندِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّي يَأْتِيَ اللهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللهَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (بقره: 109) بسيارى از اهل كتاب، از روى حسد- كه در وجود آنها ريشه دوانده- آرزو مىكردند شما را بعد از اسلام و ايمان، به حال كفر باز گردانند با اينكه حق براى آنها كاملا روشن شده است. شما آنها را عفو كنيد و گذشت نماييد تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد خداوند بر هر چيزى تواناست. (109) |
|
وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ وَ مَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللهِ إِنَّ اللهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (بقره: 110) و نماز را برپا داريد و زكات را ادا كنيد و هر كار خيرى را براى خود از پيش مىفرستيد، آن را نزد خدا (در سراى ديگر) خواهيد يافت خداوند به اعمال شما بيناست. (110) |
|
وَ قَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ كَانَ هُودَاً أَوْ نَصَارَي تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (بقره: 111) آنها گفتند: «هيچ كس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.» اين آرزوى آنهاست! بگو: «اگر راست مىگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد!» (111) |
|
وَ قَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَي عَلَي شَيْءٍ وَ قَالَتِ النَّصَارَي لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَي شَيْءٍ وَ هُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (بقره: 113) يهوديان گفتند: «مسيحيان هيچ موقعيتى (نزد خدا) ندارند»، و مسيحيان نيز گفتند: «يهوديان هيچ موقعيتى ندارند (و بر باطلند)» در حالى كه هر دو دسته، كتاب آسمانى را مىخوانند (و بايد از اين گونه تعصبها بركنار باشند) افراد نادان (ديگر، همچون مشركان) نيز، سخنى همانند سخن آنها داشتند! خداوند، روز قيامت، در باره آنچه در آن اختلاف داشتند، داورى مىكند. (113) |
|
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ سَعَي فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلاَّ خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ (بقره: 114) كيست ستمكارتر از آن كس كه از بردن نام خدا در مساجد او جلوگيرى كرد و سعى در ويرانى آنها نمود؟! شايسته نيست آنان، جز با ترس و وحشت، وارد اين (كانونهاى عبادت) شوند. بهره آنها در دنيا (فقط) رسوايى است و در سراى ديگر، عذاب عظيم (الهى)!! (114) |
|
وَ لِاللهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنََمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ إِنَّ اللهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (بقره: 115) مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو كنيد، خدا آنجاست! خداوند بىنياز و داناست! (115) |
|
وَ قَالُوا اتَّخَذَ اللهُ وَلَدَاً سُبْحَانَهُ بَلْ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ (بقره: 116) و (يهود و نصارى و مشركان) گفتند: «خداوند، فرزندى براى خود انتخاب كرده است»!- منزه است او- بلكه آنچه در آسمانها و زمين است، از آن اوست و همه در برابر او خاضعند! (116) |
|
بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ إِذَا قَضَي أَمْرَاً فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (بقره: 117) هستى بخش آسمانها و زمين اوست! و هنگامى كه فرمان وجود چيزى را صادر كند، تنها مىگويد: «موجود باش!» و آن، فورى موجود مىشود. (117) |
|
وَ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ لَوْلاَ يُكَلِّمُنَا اللهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ (بقره: 118) افراد ناآگاه گفتند: «چرا خدا با ما سخن نمىگويد؟! و يا چرا آيه و نشانهاى براى خود ما نمىآيد؟!» پيشينيان آنها نيز، همين گونه سخن مىگفتند دلها و افكارشان مشابه يكديگر است ولى ما (به اندازه كافى) آيات و نشانهها را براى اهل يقين (و حقيقتجويان) روشن ساختهايم. (118) |
|
إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرَاً وَ نَذِيرَاً وَ لاَ تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ (بقره: 119) ما تو را به حق، براى بشارت و بيم دادن (مردم جهان) فرستاديم و تو مسئول (گمراهى) دوزخيان (پس از ابلاغ رسالت) نيستى! (119) |
|
وَ لَنْ تَرْضَي عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصَارَي حَتَّي تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَي اللهِ هُوَ الْهُدَي وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاَ نَصِيرٍ (بقره: 120) هرگز يهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد، (تا به طور كامل، تسليم خواستههاى آنها شوى، و) از آيين (تحريف يافته) آنان، پيروى كنى. بگو: «هدايت، تنها هدايت الهى است!» و اگر از هوى و هوسهاى آنان پيروى كنى، بعد از آنكه آگاه شدهاى، هيچ سرپرست و ياورى از سوى خدا براى تو نخواهد بود. (120) |
|
الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاَوَتِهِ أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (بقره: 121) كسانى كه كتاب آسمانى به آنها دادهايم [يهود و نصارى] آن را چنان كه شايسته آن است مىخوانند آنها به پيامبر اسلام ايمان مىآورند و كسانى كه به او كافر شوند، زيانكارند. (121) |
|
يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَي الْعَالَمِينَ (بقره: 122) اى بنى اسرائيل! نعمت مرا، كه به شما ارزانى داشتم، به ياد آوريد! و (نيز به خاطر آوريد) كه من شما را بر جهانيان برترى بخشيدم! (122) |
|
وَ إِذِ ابْتَلَي إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامَاً قَالَ وَ مِنْ ذُرِّيَتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ (بقره: 124) (به خاطر آوريد) هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده اين آزمايشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم!» ابراهيم عرض كرد: «از دودمان من (نيز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پيمان من، به ستمكاران نمىرسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند، شايسته اين مقامند)». (124) |
|
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْنَاً وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلَّيً وَ عَهِدْنَا إِلَي إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ (بقره: 125) و (به خاطر بياوريد) هنگامى كه خانه كعبه را محل بازگشت و مركز امن و امان براى مردم قرار داديم! و (براى تجديد خاطره،) از مقام ابراهيم، عبادتگاهى براى خود انتخاب كنيد! و ما به ابراهيم و اسماعيل امر كرديم كه: «خانه مرا براى طوافكنندگان و مجاوران و ركوعكنندگان و سجده كنندگان، پاك و پاكيزه كنيد!» (125) |
|
وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدَاً آمِنَاً وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّـمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللهِ وَالْيَومِ الْآخِرِ قَالَ وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلي عَذَابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (بقره: 126) و (به ياد آوريد) هنگامى را كه ابراهيم عرض كرد: «پروردگارا! اين سرزمين را شهر امنى قرار ده! و اهل آن را- آنها كه به خدا و روز بازپسين، ايمان آوردهاند- از ثمرات (گوناگون)، روزى ده!» (گفت:) «ما دعاى تو را اجابت كرديم و مؤمنان را از انواع بركات، بهرهمند ساختيم (اما به آنها كه كافر شدند، بهره كمى خواهيم داد سپس آنها را به عذاب آتش مىكشانيم و چه بد سرانجامى دارند» (126) |
|
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (بقره: 127) و (نيز به ياد آوريد) هنگامى را كه ابراهيم و اسماعيل، پايههاى خانه (كعبه) را بالا مىبردند، (و مىگفتند:) «پروردگارا! از ما بپذير، كه تو شنوا و دانايى! (127) |
|
رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَ تُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (بقره: 128) پروردگارا! ما را تسليم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتى كه تسليم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذير، كه تو توبهپذير و مهربانى! (128) |
|
رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (بقره: 129) پروردگارا! در ميان آنها پيامبرى از خودشان برانگيز، تا آيات تو را بر آنان بخواند، و آنها را كتاب و حكمت بياموزد، و پاكيزه كند زيرا تو توانا و حكيمى (و بر اين كار، قادرى)!» (129) |
|
وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ (بقره: 130) جز افراد سفيه و نادان، چه كسى از آيين ابراهيم، (با آن پاكى و درخشندگى،) روىگردان خواهد شد؟! ما او را در اين جهان برگزيديم و او در جهان ديگر، از صالحان است. (130) |
|
إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ (بقره: 131) در آن هنگام كه پروردگارش به او گفت: اسلام بياور! (و در برابر حق، تسليم باش! او فرمان پروردگار را، از جان و دل پذيرفت و) گفت: «در برابر پروردگار جهانيان، تسليم شدم.» (131) |
|
وَ وَصَّي بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَ يَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللهَ اصْطَفَي لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاِّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (بقره: 132) و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر،) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند (و هر كدام به فرزندان خويش گفتند:) «فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد!» (132) |
|
أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ إِلَهَاً وَاحِدَاً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (بقره: 133) آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: «پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟» گفتند: «خداى تو، و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را، و ما در برابر او تسليم هستيم.» (133) |
|
وَ قَالُوا كُونُوا هُودَاً أَوْ نَصَارَي تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفَاً وَ مَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (بقره: 135) (اهل كتاب) گفتند: «يهودى يا مسيحى شويد، تا هدايت يابيد!» بگو: « (اين آيينهاى تحريف شده، هرگز نمىتواند موجب هدايت گردد،) بلكه از آيين خالص ابراهيم پيروى كنيد! و او هرگز از مشركان نبود!» (135) |
|
قُولُوا آمَنَّا بِاللهِ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَ مَا أُنْزِلَ إِلَي إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَ مَا أُوتِيَ مُوسَي وَ عِيسَي وَ مَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (بقره: 136) بگوييد: «ما به خدا ايمان آوردهايم و به آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و پيامبران از فرزندان او نازل گرديد، و (همچنين) آنچه به موسى و عيسى و پيامبران (ديگر) از طرف پروردگار داده شده است، و در ميان هيچ يك از آنها جدايى قائل نمىشويم، و در برابر فرمان خدا تسليم هستيم (و تعصبات نژادى و اغراض شخصى، سبب نمىشود كه بعضى را بپذيريم و بعضى را رها كنيم.)» (136) |
|
فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (بقره: 137) اگر آنها نيز به مانند آنچه شما ايمان آوردهايد ايمان بياورند، هدايت يافتهاند و اگر سرپيچى كنند، از حق جدا شدهاند و خداوند، شر آنها را از تو دفع مىكند و او شنونده و داناست. (137) |
|
أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودَاً أَوْ نَصَاري قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللهِ وَ مَا اللهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (بقره: 140) يا مىگوييد: «ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط، يهودى يا نصرانى بودند»؟! بگو: «شما بهتر مىدانيد يا خدا؟! (و با اينكه مىدانيد آنها يهودى يا نصرانى نبودند، چرا حقيقت را كتمان مىكنيد؟)» و چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه گواهى و شهادت الهى را كه نزد اوست، كتمان مىكند؟! و خدا از اعمال شما غافل نيست. (140) |
|
سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُلْ لِاللهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَي صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (بقره: 142) به زودى سبك مغزان از مردم مىگويند: «چه چيز آنها [مسلمانان] را، از قبلهاى كه بر آن بودند، بازگردانيد؟!» بگو: «مشرق و مغرب، از آن خداست خدا هر كس را بخواهد، به راه راست هدايت مىكند.» (142) |
|
وَ كَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطَاً لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَي النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدَاً وَ مَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَي عَقِبَيْهِ وَ إِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَي الَّذِينَ هَدَي اللهُ وَ مَا كَانَ اللهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَحِيمٌ (بقره: 143) همانگونه (كه قبله شما، يك قبله ميانه است) شما را نيز، امت ميانهاى قرار داديم (در حد اعتدال، ميان افراط و تفريط) تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر هم بر شما گواه است. و ما، آن قبلهاى را كه قبلا بر آن بودى، تنها براى اين قرار داديم كه افرادى كه از پيامبر پيروى مىكنند، از آنها كه به جاهليت بازمىگردند، مشخص شوند. و مسلماً اين حكم، جز بر كسانى كه خداوند آنها را هدايت كرده، دشوار بود. (اين را نيز بدانيد كه نمازهاى شما در برابر قبله سابق، صحيح بوده است) و خدا هرگز ايمان [نماز] شما را ضايع نمىگرداند زيرا خداوند، نسبت به مردم، رحيم و مهربان است. (143) |
|
قَدْ نَرَي تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ حَيْثُمَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ (بقره: 144) نگاههاى انتظارآميز تو را به سوى آسمان (براى تعيين قبله نهايى) مىبينيم! اكنون تو را به سوى قبلهاى كه از آن خشنود باشى، باز مىگردانيم. پس روى خود را به سوى مسجد الحرام كن! و هر جا باشيد، روى خود را به سوى آن بگردانيد! و كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده، بخوبى مىدانند اين فرمانِ حقى است كه از ناحيه پروردگارشان صادر شده (و در كتابهاى خود خواندهاند كه پيغمبر اسلام، به سوى دو قبله، نماز مىخواند). و خداوند از اعمال آنها (در مخفى داشتن اين آيات) غافل نيست! (144) |
|
وَ لَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَا تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَ مَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ مَا بَعْضُهُمْ بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذَاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ (بقره: 145) سوگند كه اگر براى (اين گروه از) اهل كتاب، هر گونه آيه (و نشانه و دليلى) بياورى، از قبله تو پيروى نخواهند كرد و تو نيز، هيچ گاه از قبله آنان، پيروى نخواهى نمود. (آنها نبايد تصور كنند كه بار ديگر، تغيير قبله امكانپذير است!) و حتى هيچ يك از آنها، پيروى از قبله ديگرى نخواهد كرد! و اگر تو، پس از اين آگاهى، متابعت هوسهاى آنها كنى، مسلماً از ستمگران خواهى بود! (145) |
|
الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِيقَاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (بقره: 146) كسانى كه كتاب آسمانى به آنان دادهايم، او [پيامبر] را همچون فرزندان خود مىشناسند (ولى) جمعى از آنان، حق را آگاهانه كتمان مىكنند! (146) |
|
الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ (بقره: 147) اين (فرمان تغيير قبله) حكمِ حقى از طرف پروردگار توست، بنا بر اين، هرگز از ترديدكنندگان در آن مباش! (147) |
|
وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ أَيْنَمَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللهُ جَمِيعَاً إِنَّ اللهَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (بقره: 148) هر طايفهاى قبلهاى دارد كه خداوند آن را تعيين كرده است (بنا بر اين، زياد در باره قبله گفتگو نكنيد! و به جاى آن،) در نيكىها و اعمال خير، بر يكديگر سبقت جوييد! هر جا باشيد، خداوند همه شما را (براى پاداش و كيفر در برابر اعمال نيك و بد، در روز رستاخيز،) حاضر مىكند زيرا او، بر هر كارى تواناست. (148) |
|
وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ مَا اللهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (بقره: 149) از هر جا (و از هر شهر و نقطهاى) خارج شدى، (به هنگام نماز،) روى خود را به جانب «مسجد الحرام» كن! اين دستور حقى از طرف پروردگار توست! و خداوند، از آنچه انجام مىدهيد، غافل نيست! (149) |
|
وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ حَيْثُمَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلاَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِي وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (بقره: 150) و از هر جا خارج شدى، روى خود را به جانب مسجد الحرام كن! و هر جا بوديد، روى خود را به سوى آن كنيد! تا مردم، جز ظالمان (كه دست از لجاجت برنمىدارند،) دليلى بر ضدّ شما نداشته باشند (زيرا از نشانههاى پيامبر، كه در كتب آسمانى پيشين آمده، اين است كه او، به سوى دو قبله، نماز مىخواند.) از آنها نترسيد! و (تنها) از من بترسيد! (اين تغيير قبله، به خاطر آن بود كه) نعمت خود را بر شما تمام كنم، شايد هدايت شويد! (150) |
|
كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ (بقره: 151) همانگونه (كه با تغيير قبله، نعمت خود را بر شما كامل كرديم،) رسولى از خودتان در ميان شما فرستاديم تا آيات ما را بر شما بخواند و شما را پاك كند و به شما، كتاب و حكمت بياموزد و آنچه را نمىدانستيد، به شما ياد دهد. (151) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِينَ (بقره: 153) اى افرادى كه ايمان آوردهايد! از صبر (و استقامت) و نماز، كمك بگيريد! (زيرا) خداوند با صابران است. (153) |
|
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالَّثمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ (بقره: 155) قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوهها، آزمايش مىكنيم و بشارت ده به استقامتكنندگان! (155) |
|
أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (بقره: 157) اينها، همانها هستند كه الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هستند هدايتيافتگان! (157) |
|
إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْرَاً فَإِنَّ اللهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ (بقره: 158) «صفا» و «مروه» از شعائر (و نشانههاى) خداست! بنا بر اين، كسانى كه حج خانه خدا و يا عمره انجام مىدهند، مانعى نيست كه بر آن دو طواف كنند (و سعىِ صفا و مروه انجام دهند. و هرگز اعمال بىرويّه مشركان، كه بتهايى بر اين دو كوه نصب كرده بودند، از موقعيّت اين دو مكان مقدّس نمىكاهد!) و كسى كه فرمان خدا را در انجام كارهاى نيك اطاعت كند، خداوند (در برابر عمل او) شكرگزار، و (از افعال وى) آگاه است. (158) |
|
إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَي مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ (بقره: 159) كسانى كه دلايل روشن، و وسيله هدايتى را كه نازل كردهايم، بعد از آنكه در كتاب براى مردم بيان نموديم، كتمان كنند، خدا آنها را لعنت مىكند و همه لعنكنندگان نيز، آنها را لعن مىكنند (159) |
|
إِلاَّ الَّذِينَ تَابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (بقره: 160) مگر آنها كه توبه و بازگشت كردند، و (اعمال بد خود را، با اعمال نيك،) اصلاح نمودند، (و آنچه را كتمان كرده بودند آشكار ساختند) من توبه آنها را مىپذيرم كه من توّاب و رحيمم. (160) |
|
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ مَاتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللهِ وَالْمَلاَئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ (بقره: 161) كسانى كه كافر شدند، و در حالِ كفر از دنيا رفتند، لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آنها خواهد بود! (161) |
|
خَالِدِينَ فِيهَا لاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَ لاَ هُمْ يُنْظَرُونَ (بقره: 162) هميشه در آن (لعن و دورى از رحمت پروردگار) باقى مىمانند نه در عذاب آنان تخفيف داده مىشود، و نه مهلتى خواهند داشت! (162) |
|
وَ إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ (بقره: 163) و خداى شما، خداوند يگانهاى است، كه غير از او معبودى نيست! اوست بخشنده و مهربان (و داراى رحمت عام و خاصّ)! (163) |
|
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَ مَا أَنْزَلَ اللهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَ بَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (بقره: 164) در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و شد شب و روز، و كشتيهايى كه در دريا به سود مردم در حركتند، و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده، و با آن، زمين را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنين) در تغيير مسير بادها و ابرهايى كه ميان زمين و آسمان مسخرند، نشانههايى است (از ذات پاك خدا و يگانگى او) براى مردمى كه عقل دارند و مىانديشند! (164) |
|
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللهِ أَنْدَادَاً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبَّاً لِاللهِ وَ لَوْ يَرَي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِاللهِ جَمِيعَاً وَ أَنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ (بقره: 165) بعضى از مردم، معبودهايى غير از خداوند براى خود انتخاب مىكنند و آنها را همچون خدا دوست مىدارند. امّا آنها كه ايمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشركان نسبت به معبودهاشان،) شديدتر است. و آنها كه ستم كردند، (و معبودى غير خدا برگزيدند،) هنگامى كه عذاب (الهى) را مشاهده كنند، خواهند دانست كه تمامِ قدرت، از آنِ خداست و خدا داراى مجازات شديد است (نه معبودهاى خيالى كه از آنها مىهراسند.) (165) |
|
إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوْا وَ رَأَوُا الْعَذَابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ (بقره: 166) در آن هنگام، رهبران (گمراه و گمراهكننده) از پيروانِ خود، بيزارى مىجويند و كيفر خدا را مشاهده مىكنند و دستشان از همه جا كوتاه مىشود. (166) |
|
وَ قَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَ مَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ (بقره: 167) و (در اين هنگام) پيروان مىگويند: «كاش بار ديگر به دنيا برمىگشتيم، تا از آنها [پيشوايان گمراه] بيزارى جوييم، آن چنان كه آنان (امروز) از ما بيزارى جستند! (آرى،) خداوند اين چنين اعمال آنها را به صورت حسرتزايى به آنان نشان مىدهد و هرگز از آتش (دوزخ) خارج نخواهند شد! (167) |
|
يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلاَلاً طَيِّبَاً وَ لاَ تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (بقره: 168) اى مردم! از آنچه در زمين است، حلال و پاكيزه بخوريد! و از گامهاى شيطان، پيروى نكنيد! چه اينكه او، دشمن آشكار شماست! (168) |
|
إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَي اللهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (بقره: 169) او شما را فقط به بديها و كار زشت فرمان مىدهد (و نيز دستور مىدهد) آنچه را كه نمىدانيد، به خدا نسبت دهيد. (169) |
|
إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَلاَ إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (بقره: 173) خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوك و آنچه را نام غيرِ خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام كرده است. (ولى) آن كس كه مجبور شود، در صورتى كه ستمگر و متجاوز نباشد، گناهى بر او نيست (و مىتواند براى حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد) خداوند بخشنده و مهربان است. (173) |
|
إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللهُ مِنَ الْكِتَابِ وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنَاً قَلِيلاً أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لاَ يُكَلِّمُهُمُ اللهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لاَ يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (بقره: 174) كسانى كه كتمان مىكنند آنچه را خدا از كتاب نازل كرده، و آن را به بهاى كمى مىفروشند، آنها جز آتش چيزى نمىخورند (و هدايا و اموالى كه از اين رهگذر به دست مىآورند، در حقيقت آتش سوزانى است.) و خداوند، روز قيامت، با آنها سخن نمىگويد و آنان را پاكيزه نمىكند و براى آنها عذاب دردناكى است. (174) |
|
أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَي وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَي النَّارِ (بقره: 175) اينان، همانهايى هستند كه گمراهى را با هدايت، و عذاب را با آمرزش، مبادله كردهاند راستى چقدر در برابر عذاب خداوند، شكيبا هستند!! (175) |
|
ذَلِكَ بِأَنَّ اللهَ نَزَّلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِي الْكِتَابِ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ (بقره: 176) اينها، به خاطر آن است كه خداوند، كتاب (آسمانى) را به حق، (و توأم با نشانهها و دلايل روشن،) نازل كرده و آنها كه در آن اختلاف مىكنند، (و با كتمان و تحريف، اختلاف به وجود مىآورند،) در شكاف و (پراكندگى) عميقى قرار دارند. (176) |
|
لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَ لَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَالْيَومِ الْآخِرِ وَالْمَلاَئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَ آتَي الْمَالَ عَلَي حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَي وَالْيَتَامَي وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ الْسَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَ فِي الرِّقابِ وَ أَقَامَ الصَّلاَةَ وَ آتَي الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَ حِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوْا وَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (بقره: 177) نيكى، (تنها) اين نيست كه (به هنگام نماز،) روىِ خود را به سوى مشرق و (يا) مغرب كنيد (و تمام گفتگوى شما، در باره قبله و تغيير آن باشد و همه وقت خود را مصروف آن سازيد) بلكه نيكى (و نيكوكار) كسى است كه به خدا، و روز رستاخيز، و فرشتگان، و كتاب (آسمانى)، و پيامبران، ايمان آورده و مال (خود) را، با همه علاقهاى كه به آن دارد، به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق مىكند نماز را برپا مىدارد و زكات را مىپردازد و (همچنين) كسانى كه به عهد خود- به هنگامى كه عهد بستند- وفا مىكنند و در برابر محروميتها و بيماريها و در ميدان جنگ، استقامت به خرج مىدهند اينها كسانى هستند كه راست مىگويند و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است) و اينها هستند پرهيزكاران! (177) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَي الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَي بِالْأُنْثَي فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالمَعْرُوفِ وَ أَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَي بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ (بقره: 178) اى افرادى كه ايمان آوردهايد! حكم قصاص در مورد كشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن، پس اگر كسى از سوى برادر (دينى) خود، چيزى به او بخشيده شود، (و حكم قصاص او، تبديل به خونبها گردد،) بايد از راه پسنديده پيروى كند. (و صاحب خون، حال پرداخت كننده ديه را در نظر بگيرد.) و او [قاتل] نيز، به نيكى ديه را (به ولى مقتول) بپردازد (و در آن، مسامحه نكند.) اين، تخفيف و رحمتى است از ناحيه پروردگار شما! و كسى كه بعد از آن، تجاوز كند، عذاب دردناكى خواهد داشت. (178) |
|
وَ لَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (بقره: 179) و براى شما در قصاص، حيات و زندگى است، اى صاحبان خِرد! شايد شما تقوا پيشه كنيد. (179) |
|
كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرَاً الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقَّاً عَلَي الْمُتَّقِينَ (بقره: 180) بر شما نوشته شده: «هنگامى كه يكى از شما را مرگ فرا رسد، اگر چيز خوبى [مالى] از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزديكان، بطور شايسته وصيت كند! اين حقّى است بر پرهيزكاران!» (180) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَي الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (بقره: 183) اى افرادى كه ايمان آوردهايد! روزه بر شما نوشته شده، همانگونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شد تا پرهيزكار شويد. (183) |
|
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدَيً لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَي وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كَانَ مَرِيضَاً أَوْ عَلَي سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللهَ عَلَي مَا هَدَاكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (بقره: 185) (روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است ماهى كه قرآن، براى راهنمايى مردم، و نشانههاى هدايت، و فرق ميان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن كس از شما كه در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن كس كه بيمار يا در سفر است، روزهاى ديگرى را به جاى آن، روزه بگيرد! خداوند، راحتى شما را مىخواهد، نه زحمت شما را! هدف اين است كه اين روزها را تكميل كنيد و خدا را بر اينكه شما را هدايت كرده، بزرگ بشمريد باشد كه شكرگزارى كنيد! (185) |
|
وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ (بقره: 186) و هنگامى كه بندگان من، از تو در باره من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم! دعاى دعا كننده را، به هنگامى كه مرا مىخواند، پاسخ مىگويم! پس بايد دعوت مرا بپذيرند، و به من ايمان بياورند، تا راه يابند (و به مقصد برسند)! (186) |
|
أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَي نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَ عَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللهُ لَكُمْ وَ كُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّي يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَي اللَّيْلِ وَ لاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (بقره: 187) آميزش جنسى با همسرانتان، در شبِ روزهايى كه روزه مىگيريد، حلال است. آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها (هر دو زينت هم و سبب حفظ يكديگريد). خداوند مىدانست كه شما به خود خيانت مىكرديد (و اين كارِ ممنوع را انجام مىداديد) پس توبه شما را پذيرفت و شما را بخشيد. اكنون با آنها آميزش كنيد، و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته، طلب نماييد! و بخوريد و بياشاميد، تا رشته سپيد صبح، از رشته سياه (شب) براى شما آشكار گردد! سپس روزه را تا شب، تكميل كنيد! و در حالى كه در مساجد به اعتكاف پرداختهايد، با زنان آميزش نكنيد! اين، مرزهاى الهى است پس به آن نزديك نشويد! خداوند، اين چنين آيات خود را براى مردم، روشن مىسازد، باشد كه پرهيزكار گردند! (187) |
|
وَ لاَ تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَ تُدْلُوا بِهَا إِلَي الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقَاً مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره: 188) و اموال يكديگر را به باطل (و ناحق) در ميان خود نخوريد! و براى خوردن بخشى از اموال مردم به گناه، (قسمتى از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهيد، در حالى كه مىدانيد (اين كار، گناه است)! (188) |
|
يَسْألُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالحَجِّ وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَ لَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَي وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهِا وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (بقره: 189) در باره «هلالهاى ماه» از تو سؤال مىكنند بگو: «آنها، بيان اوقات (و تقويم طبيعى) براى (نظامِ زندگىِ) مردم و (تعيينِ وقتِ) حج است». و (آن چنان كه در جاهليّت مرسوم بود كه به هنگام حج، كه جامه احرام مىپوشيدند، از درِ خانه وارد نمىشدند، و از نقبِ پشتِ خانه وارد مىشدند، نكنيد!) كارِ نيك، آن نيست كه از پشتِ خانهها وارد شويد بلكه نيكى اين است كه پرهيزگار باشيد! و از درِ خانهها وارد شويد و تقوا پيشه كنيد، تا رستگار گرديد! (189) |
|
وَ قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَ لاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ (بقره: 190) و در راه خدا، با كسانى كه با شما مىجنگند، نبرد كنيد! و از حدّ تجاوز نكنيد، كه خدا تعدّىكنندگان را دوست نمىدارد! (190) |
|
وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ القَتْلِ وَ لاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّي يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ (بقره: 191) و آنها را [بت پرستانى كه از هيچ گونه جنايتى ابا ندارند] هر كجا يافتيد، به قتل برسانيد! و از آن جا كه شما را بيرون ساختند [مكه]، آنها را بيرون كنيد! و فتنه (و بت پرستى) از كشتار هم بدتر است! و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نكنيد! مگر اينكه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پيكار كردند، آنها را به قتل برسانيد! چنين است جزاى كافران! (191) |
|
وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّي لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِاللهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَي الظَّالِمِينَ (بقره: 193) و با آنها پيكار كنيد! تا فتنه (و بت پرستى، و سلب آزادى از مردم،) باقى نماند و دين، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشويد! زيرا) تعدّى جز بر ستمكاران روا نيست. (193) |
|
الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَي عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَي عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ (بقره: 194) ماهِ حرام، در برابر ماهِ حرام! (اگر دشمنان، احترام آن را شكستند، و در آن با شما جنگيدند، شما نيز حق داريد مقابله به مثل كنيد.) و تمام حرامها، (قابلِ) قصاص است. و (به طور كلّى) هر كس به شما تجاوز كرد، همانند آن بر او تعدّى كنيد! و از خدا بپرهيزيد (و زياده روى ننماييد)! و بدانيد خدا با پرهيزكاران است! (194) |
|
وَ أَنْفِقُوْا فِي سَبِيلِ اللهِ وَ لاَ تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَي التَّهْلُكَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُـحْسِنِينَ (بقره: 195) و در راهِ خدا، انفاق كنيد! و (با ترك انفاق،) خود را به دست خود، به هلاكت نيفكنيد! و نيكى كنيد! كه خداوند، نيكوكاران را دوست مىدارد. (195) |
|
وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِاللهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْي وَ لاَ تَحْلِقُوا رُؤُوسَكُمْ حَتَّي يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضَاً أَوْ بِهِ أَذيً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَي الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوْا اللهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (بقره: 196) و حج و عمره را براى خدا به اتمام برسانيد! و اگر محصور شديد، (و مانعى مانند ترس از دشمن يا بيمارى، اجازه نداد كه پس از احرامبستن، وارد مكه شويد،) آنچه از قربانى فراهم شود (ذبح كنيد، و از احرام خارج شويد)! و سرهاى خود را نتراشيد، تا قربانى به محلش برسد (و در قربانگاه ذبح شود)! و اگر كسى از شما بيمار بود، و يا ناراحتى در سر داشت، (و ناچار بود سر خود را بتراشد،) بايد فديه و كفّارهاى از قبيل روزه يا صدقه يا گوسفندى بدهد! و هنگامى كه (از بيمارى و دشمن) در امان بوديد، هر كس با ختم عمره، حج را آغاز كند، آنچه از قربانى براى او ميسّر است (ذبح كند)! و هر كه نيافت، سه روز در ايام حج، و هفت روز هنگامى كه باز مىگرديد، روزه بدارد! اين، ده روز كامل است. (البته) اين براى كسى است كه خانواده او، نزد مسجد الحرام نباشد [اهل مكّه و اطرافِ آن نباشد]. و از خدا بپرهيزيد! و بدانيد كه او، سختكيفر است! (196) |
|
الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجِّ فَلاَ رَفَثَ وَ لاَ فُسُوقَ وَ لاَ جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَ مَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَي وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ (بقره: 197) حج، در ماههاى معينى است! و كسانى كه (با بستن احرام، و شروع به مناسك حج،) حج را بر خود فرض كردهاند، (بايد بدانند كه) در حج، آميزش جنسى با زنان، و گناه و جدال نيست! و آنچه از كارهاى نيك انجام دهيد، خدا آن را مىداند. و زاد و توشه تهيه كنيد، كه بهترين زاد و توشه، پرهيزكارى است! و از من بپرهيزيد اى خردمندان! (197) |
|
لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ (بقره: 198) گناهى بر شما نيست كه از فضلِ پروردگارتان (و از منافع اقتصادى در ايّام حج) طلب كنيد (كه يكى از منافع حج، پى ريزىِ يك اقتصادِ صحيح است). و هنگامى كه از «عرفات» كوچ كرديد، خدا را نزد «مشعَر الحرام» ياد كنيد! او را ياد كنيد همان طور كه شما را هدايت نمود و قطعاً شما پيش از اين، از گمراهان بوديد. (198) |
|
ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللهَ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (بقره: 199) سپس از همان جا كه مردم كوچ مىكنند، (به سوى سرزمين منى) كوچ كنيد! و از خداوند، آمرزش بطلبيد، كه خدا آمرزنده مهربان است! (199) |
|
فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرَاً فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ (بقره: 200) و هنگامى كه مناسكِ (حج) خود را انجام داديد، خدا را ياد كنيد، همانند يادآورى از پدرانتان (آن گونه كه رسم آن زمان بود) بلكه از آن هم بيشتر! (در اين مراسم، مردم دو گروهند:) بعضى از مردم مىگويند: «خداوندا! به ما در دنيا، (نيكى) عطا كن!» ولى در آخرت، بهرهاى ندارند. (200) |
|
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ (بقره: 201) و بعضى مىگويند: «پروردگارا! به ما در دنيا (نيكى) عطا كن! و در آخرت نيز (نيكى) مرحمت فرما! و ما را از عذابِ آتش نگاه دار!» (201) |
|
أُولَئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا وَاللهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ (بقره: 202) آنها از كار (و دعاى) خود، نصيب و بهرهاى دارند و خداوند، سريع الحساب است. (202) |
|
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يُشْهِدُ اللهَ عَلَي مَا فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ (بقره: 204) و از مردم، كسانى هستند كه گفتار آنان، در زندگى دنيا مايه اعجاب تو مىشود (در ظاهر، اظهار محبّت شديد مىكنند) و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه مىگيرند. (اين در حالى است كه) آنان، سرسختترين دشمنانند. (204) |
|
وَ إِذَا تَوَلَّي سَعَي فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللهُ لاَ يُحِبُّ الْفَسَادَ (بقره: 205) (نشانه آن، اين است كه) هنگامى كه روى برمىگردانند (و از نزد تو خارج مىشوند)، در راه فساد در زمين، كوشش مىكنند، و زراعتها و چهارپايان را نابود مىسازند (با اينكه مىدانند) خدا فساد را دوست نمىدارد. (205) |
|
وَ إِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهَادُ (بقره: 206) و هنگامى كه به آنها گفته شود: «از خدا بترسيد!» (لجاجت آنان بيشتر مىشود)، و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه مىكشاند. آتش دوزخ براى آنان كافى است و چه بد جايگاهى است! (206) |
|
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللهِ وَاللهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ (بقره: 207) بعضى از مردم (با ايمان و فداكار، همچون على (ع) در «ليلة المبيت» به هنگام خفتن در جايگاه پيغمبر ص)، جان خود را به خاطر خشنودى خدا مىفروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. (207) |
|
يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيَطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (بقره: 208) اى كسانى كه ايمان آوردهايد همگى در صلح و آشتى درآييد! و از گامهاى شيطان، پيروى نكنيد كه او دشمن آشكار شماست (208) |
|
فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْكُمُ الْبَيِّنَاتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (بقره: 209) و اگر بعد از اين همه نشانههاى روشن، كه براى شما آمده است، لغزش كرديد (و گمراه شديد)، بدانيد (از چنگال عدالت خدا، فرار نتوانيد كرد) كه خداوند، توانا و حكيم است. (209) |
|
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَامِ وَالْمَلاَئِكَةُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ إِلَي اللهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (بقره: 210) آيا (پيروان فرمان شيطان، پس از اين همه نشانهها و برنامههاى روشن) انتظار دارند كه خداوند و فرشتگان، در سايههايى از ابرها به سوى آنان بيايند (و دلايل تازهاى در اختيارشان بگذارند؟! با اينكه چنين چيزى محال است!) و همه چيز انجام شده، و همه كارها به سوى خدا بازمىگردد. (210) |
|
سَلْ بَنِي إِسرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُمْ مِنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَ مَنْ يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (بقره: 211) از بنى اسرائيل بپرس: «چه اندازه نشانههاى روشن به آنها داديم؟» (ولى آنان، نعمتها و امكانات مادى و معنوى را كه خداوند در اختيارشان گذاشته بود، در راه غلط به كار گرفتند.) و كسى كه نعمت خدا را، پس از آن كه به سراغش آمد، تبديل كند (و در مسير خلاف به كار گيرد، گرفتار عذاب شديد الهى خواهد شد) كه خداوند شديد العقاب است. (211) |
|
زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَ يَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ (بقره: 212) زندگى دنيا براى كافران زينت داده شده است، از اين رو افراد باايمان را (كه گاهى دستشان تهى است)، مسخره مىكنند در حالى كه پرهيزگاران در قيامت، بالاتر از آنان هستند (چرا كه ارزشهاى حقيقى در آنجا آشكار مىگردد، و صورت عينى به خود مىگيرد) و خداوند، هر كس را بخواهد بدون حساب روزى مىدهد. (212) |
|
كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْيَاً بَيْنَهُمْ فَهَدَي اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَي صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (بقره: 213) مردم (در آغاز) يك دسته بودند (و تضادى در ميان آنها وجود نداشت. بتدريج جوامع و طبقات پديد آمد و اختلافات و تضادهايى در ميان آنها پيدا شد، در اين حال) خداوند، پيامبران را برانگيخت تا مردم را بشارت و بيم دهند و كتاب آسمانى، كه به سوى حق دعوت مىكرد، با آنها نازل نمود تا در ميان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داورى كند. (افراد باايمان، در آن اختلاف نكردند) تنها (گروهى از) كسانى كه كتاب را دريافت داشته بودند، و نشانههاى روشن به آنها رسيده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگرى، در آن اختلاف كردند. خداوند، آنهايى را كه ايمان آورده بودند، به حقيقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبرى نمود. (امّا افراد بىايمان، هم چنان در گمراهى و اختلاف، باقى ماندند.) و خدا، هر كس را بخواهد، به راه راست هدايت مىكند. (213) |
|
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّي يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَي نَصْرُ اللهِ أَلاَ إِنَّ نَصْرَ اللهِ قَرِيبٌ (بقره: 214) آيا گمان كرديد داخل بهشت مىشويد، بىآنكه حوادثى همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان كه گرفتاريها و ناراحتيها به آنها رسيد، و آن چنان ناراحت شدند كه پيامبر و افرادى كه ايمان آورده بودند گفتند: «پس يارى خدا كى خواهد آمد؟!» (در اين هنگام، تقاضاى يارى از او كردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشيد، يارىِ خدا نزديك است! (214) |
|
يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَي وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَ مَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللهَ بِهِ عَلِيمٌ (بقره: 215) از تو سؤال مىكنند چه چيز انفاق كنند؟ بگو: «هر خير و نيكى (و سرمايه سودمند مادى و معنوى) كه انفاق مىكنيد، بايد براى پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد.» و هر كار خيرى كه انجام دهيد، خداوند از آن آگاه است. (لازم نيست تظاهر كنيد، او مىداند). (215) |
|
كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسَي أَنْ تَكْرَهُوا شَيْءً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسَي أَنْ تُحِبُّوا شَيْءً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (بقره: 216) جهاد در راه خدا، بر شما مقرّر شد در حالى كه برايتان ناخوشايند است. چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مىداند، و شما نمىدانيد. (216) |
|
يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ إِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّي يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الْدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (بقره: 217) از تو، در باره جنگ كردن در ماه حرام، سؤال مىكنند بگو: «جنگ در آن، (گناهى) بزرگ است ولى جلوگيرى از راه خدا (و گرايش مردم به آيين حق) و كفر ورزيدن نسبت به او و هتك احترام مسجد الحرام، و اخراج ساكنان آن، نزد خداوند مهمتر از آن است و ايجاد فتنه، (و محيط نامساعد، كه مردم را به كفر، تشويق و از ايمان بازمىدارد) حتّى از قتل بالاتر است. و مشركان، پيوسته با شما مىجنگند، تا اگر بتوانند شما را از آيينتان برگردانند ولى كسى كه از آيينش برگردد، و در حال كفر بميرد، تمام اعمال نيك (گذشته) او، در دنيا و آخرت، بر باد مىرود و آنان اهل دوزخند و هميشه در آن خواهند بود. (217) |
|
يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَ يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ (بقره: 219) در باره شراب و قمار از تو سؤال مىكنند، بگو: «در آنها گناه و زيان بزرگى است و منافعى (از نظر مادى) براى مردم در بردارد (ولى) گناه آنها از نفعشان بيشتر است. و از تو مىپرسند چه چيز انفاق كنند؟ بگو: از ما زاد نيازمندى خود.» اينچنين خداوند آيات را براى شما روشن مىسازد، شايد انديشه كنيد! (219) |
|
فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَي قُلْ إِصْلاَحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَ إِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ وَاللهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شَاءَ اللهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (بقره: 220) (تا انديشه كنيد) درباره دنيا و آخرت! و از تو در باره يتيمان سؤال مىكنند، بگو: «اصلاح كار آنان بهتر است. و اگر زندگى خود را با زندگى آنان بياميزيد، (مانعى ندارد) آنها برادر (دينى) شما هستند.» (و همچون يك برادر با آنها رفتار كنيد!) خداوند، مفسدان را از مصلحان، بازمىشناسد. و اگر خدا بخواهد، شما را به زحمت مىاندازد (و دستور مىدهد در عين سرپرستى يتيمان، زندگى و اموال آنها را بكلى از اموال خود، جدا سازيد ولى خداوند چنين نمىكند) زيرا او توانا و حكيم است. (220) |
|
وَ لاَ تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّي يُؤْمِنَّ وَ لَأََمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لاَ تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّي يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَي النَّارِ وَاللهُ يَدْعُو إِلَي الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ يُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (بقره: 221) و با زنان مشرك و بتپرست، تا ايمان نياوردهاند، ازدواج نكنيد! (اگر چه جز به ازدواج با كنيزان، دسترسى نداشته باشيد زيرا) كنيز باايمان، از زن آزاد بتپرست، بهتر است هر چند (زيبايى، يا ثروت، يا موقعيت او) شما را به شگفتى آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بتپرست، تا ايمان نياوردهاند، در نياوريد! (اگر چه ناچار شويد آنها را به همسرى غلامان باايمان درآوريد زيرا) يك غلام باايمان، از يك مرد آزاد بتپرست، بهتر است هر چند (مال و موقعيت و زيبايى او،) شما را به شگفتى آورد. آنها دعوت به سوى آتش مىكنند و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مىنمايد، و آيات خويش را براى مردم روشن مىسازد شايد متذكر شوند! (221) |
|
وَ يَسْأَلُونَكَ عَنِ المَـحِيضِ قُلْ هُوَ أَذَيً فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَـحِيضِ وَ لاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّي يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللهُ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ (بقره: 222) و از تو، در باره خون حيض سؤال مىكنند، بگو: «چيز زيانبار و آلودهاى است از اين رو در حالت قاعدگى، از آنان كنارهگيرى كنيد! و با آنها نزديكى ننمايد، تا پاك شوند! و هنگامى كه پاك شدند، از طريقى كه خدا به شما فرمان داده، با آنها آميزش كنيد! خداوند، توبهكنندگان را دوست دارد، و پاكان را (نيز) دوست دارد. (222) |
|
نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتوا حَرْثَكُمْ أَنَّي شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ وَاتَّقُوا اللهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلاَقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ (بقره: 223) زنان شما، محل بذرافشانى شما هستند پس هر زمان كه بخواهيد، مىتوانيد با آنها آميزش كنيد. و (سعى نمائيد از اين فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نيكى براى خود، از پيش بفرستيد! و از خدا بپرهيزيد و بدانيد او را ملاقات خواهيد كرد و به مؤمنان، بشارت ده! (223) |
|
وَ لاَ تَجْعَلُوا اللهَ عُرْضَةً لِأَيْمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَاللهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (بقره: 224) خدا را در معرض سوگندهاى خود قرار ندهيد! و براى اينكه نيكى كنيد، و تقوا پيشه سازيد، و در ميان مردم اصلاح كنيد (سوگند ياد ننماييد)! و خداوند شنوا و داناست. (224) |
|
لاَ يُؤَاخِدُكُمُ اللهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَ لَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَاللهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ (بقره: 225) خداوند شما را به خاطر سوگندهايى كه بدون توجه ياد مىكنيد، مؤاخذه نخواهد كرد، اما به آنچه دلهاى شما كسب كرده، (و سوگندهايى كه از روى اراده و اختيار، ياد مىكنيد،) مؤاخذه مىكند. و خداوند، آمرزنده و بردبار است. (225) |
|
وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ فَإِنَّ اللهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (بقره: 227) و اگر تصميم به جدايى گرفتند، (آن هم با شرايطش مانعى ندارد) خداوند شنوا و داناست. (227) |
|
وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوءٍ وَ لاَ يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلاَحَاً وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (بقره: 228) زنان مطلقه، بايد به مدت سه مرتبه عادت ماهانه ديدن (و پاك شدن) انتظار بكشند! [عده نگه دارند] و اگر به خدا و روز رستاخيز، ايمان دارند، براى آنها حلال نيست كه آنچه را خدا در رحمهايشان آفريده، كتمان كنند. و همسرانشان، براى بازگرداندن آنها (و از سرگرفتن زندگى زناشويى) در اين مدت، (از ديگران) سزاوارترند در صورتى كه (براستى) خواهان اصلاح باشند. و براى آنان، همانند وظايفى كه بر دوش آنهاست، حقوق شايستهاى قرار داده شده و مردان بر آنان برترى دارند و خداوند توانا و حكيم است. (228) |
|
الطَّلاَقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُدُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْءً إِلاَّ أَنْ يَخَافَا أَنْ لاَ يُقِيَما حُدُودَ اللهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَنْ لاَ يُقِيَما حُدُودَ اللهِ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللهِ فَلاَ تَعْتَدُوهَا وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (بقره: 229) طلاق، (طلاقى كه رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است (و در هر مرتبه،) بايد به طور شايسته همسر خود را نگاهدارى كند (و آشتى نمايد)، يا با نيكى او را رها سازد (و از او جدا شود). و براى شما حلال نيست كه چيزى از آنچه به آنها دادهايد، پس بگيريد مگر اينكه دو همسر، بترسند كه حدود الهى را برپا ندارند. اگر بترسيد كه حدود الهى را رعايت نكنند، مانعى براى آنها نيست كه زن، فديه و عوضى بپردازد (و طلاق بگيرد). اينها حدود و مرزهاى الهى است از آن، تجاوز نكنيد! و هر كس از آن تجاوز كند، ستمگر است. (229) |
|
وَ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لاَ تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارَاً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لاَ تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللهِ هُزُوَاً وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَيْكُمْ وَ مَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (بقره: 231) و هنگامى كه زنان را طلاق داديد، و به آخرين روزهاى «عدّه» رسيدند، يا به طرز صحيحى آنها را نگاه داريد (و آشتى كنيد)، و يا به طرز پسنديدهاى آنها را رها سازيد! و هيچ گاه به خاطر زيان رساندن و تعدّى كردن، آنها را نگاه نداريد! و كسى كه چنين كند، به خويشتن ستم كرده است. (و با اين اعمال، و سوء استفاده از قوانين الهى،) آيات خدا را به استهزا نگيريد! و به ياد بياوريد نعمت خدا را بر خود، و كتاب آسمانى و علم و دانشى كه بر شما نازل كرده، و شما را با آن، پند مىدهد! و از خدا بپرهيزيد! و بدانيد خداوند از هر چيزى آگاه است (و از نيات كسانى كه از قوانين او، سوء استفاده مىكنند، با خبر است)! (231) |
|
وَ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَي لَكُمْ وَ أَطْهَرُ وَاللهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (بقره: 232) و هنگامى كه زنان را طلاق داديد و عدّه خود را به پايان رساندند، مانع آنها نشويد كه با همسران (سابق) خويش، ازدواج كنند! اگر در ميان آنان، به طرز پسنديدهاى تراضى برقرار گردد. اين دستورى است كه تنها افرادى از شما، كه ايمان به خدا و روز قيامت دارند، از آن، پند مىگيرند (و به آن، عمل مىكنند). اين (دستور)، براى رشد (خانوادههاى) شما مؤثرتر، و براى شستن آلودگيها مفيدتر است و خدا مىداند و شما نمىدانيد. (232) |
|
وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَ عَلَي الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَ لاَ مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَي الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَ تَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلاَدَكُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (بقره: 233) مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شير مىدهند. (اين) براى كسى است كه بخواهد دوران شيرخوارگى را تكميل كند. و بر آن كس كه فرزند براى او متولّد شده [پدر]، لازم است خوراك و پوشاك مادر را به طور شايسته (در مدت شير دادن بپردازد حتى اگر طلاق گرفته باشد.) هيچ كس موظّف به بيش از مقدار توانايى خود نيست! نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به كودك را دارد، و نه پدر. و بر وارث او نيز لازم است اين كار را انجام دهد [هزينه مادر را در دوران شيرخوارگى تأمين نمايد]. و اگر آن دو، با رضايت يكديگر و مشورت، بخواهند كودك را (زودتر) از شير بازگيرند، گناهى بر آنها نيست. و اگر (با عدم توانايى، يا عدم موافقت مادر) خواستيد دايهاى براى فرزندان خود بگيريد، گناهى بر شما نيست به شرط اينكه حق گذشته مادر را به طور شايسته بپردازيد. و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و بدانيد خدا، به آنچه انجام مىدهيد، بيناست! (233) |
|
وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْوَاجَاً يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْرَاً فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (بقره: 234) و كسانى كه از شما مىميرند و همسرانى باقى مىگذارند، بايد چهار ماه و ده روز، انتظار بكشند (و عدّه نگه دارند)! و هنگامى كه به آخر مدتشان رسيدند، گناهى بر شما نيست كه هر چه مىخواهند، در باره خودشان به طور شايسته انجام دهند (و با مرد دلخواه خود، ازدواج كنند). و خدا به آنچه عمل مىكنيد، آگاه است. (234) |
|
وَ لاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَ لَكِنْ لاَ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرَّاً إِلاَّ أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفَاً وَ لاَ تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّي يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ (بقره: 235) و گناهى بر شما نيست كه به طور كنايه، (از زنانى كه همسرانشان مردهاند) خواستگارى كنيد، و يا در دل تصميم بر اين كار بگيريد (بدون اينكه آن را اظهار كنيد). خداوند مىدانست شما به ياد آنها خواهيد افتاد (و با خواسته طبيعى شما به شكل معقول، مخالف نيست) ولى پنهانى با آنها قرار زناشويى نگذاريد، مگر اينكه به طرز پسنديدهاى (به طور كنايه) اظهار كنيد! (ولى در هر حال،) اقدام به ازدواج ننماييد، تا عدّه آنها سرآيد! و بدانيد خداوند آنچه را در دل داريد، مىداند! از مخالفت او بپرهيزيد! و بدانيد خداوند، آمرزنده و بردبار است (و در مجازات بندگان، عجله نمىكند)! (235) |
|
لاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَي الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَي الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعَاً بِالْمَعْرُوفِ حَقَّاً عَلَي الْمُـحْسِنِينَ (بقره: 236) اگر زنان را قبل از آميزش جنسى يا تعيين مهر، (به عللى) طلاق دهيد، گناهى بر شما نيست. (و در اين موقع،) آنها را (با هديهاى مناسب،) بهرهمند سازيد! آن كس كه توانايى دارد، به اندازه تواناييش، و آن كس كه تنگدست است، به اندازه خودش، هديهاى شايسته (كه مناسب حال دهنده و گيرنده باشد) بدهد! و اين بر نيكوكاران، الزامى است. (236) |
|
وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلاَّ أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَي وَ لاَ تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (بقره: 237) و اگر آنان را، پيش از آن كه با آنها تماس بگيريد و (آميزش جنسى كنيد) طلاق دهيد، در حالى كه مهرى براى آنها تعيين كردهايد، (لازم است) نصف آنچه را تعيين كردهايد (به آنها بدهيد) مگر اينكه آنها (حق خود را) ببخشند يا (در صورتى كه صغير و سفيه باشند، ولىّ آنها، يعنى) آن كس كه گره ازدواج به دست اوست، آن را ببخشد. و گذشت كردن شما (و بخشيدن تمام مهر به آنها) به پرهيزكارى نزديكتر است، و گذشت و نيكوكارى را در ميان خود فراموش نكنيد، كه خداوند به آنچه انجام مىدهيد، بيناست! (237) |
|
حَافِظُوا عَلَي الصَّلَوَاتِ وَالصَّلاَةِ الْوُسْطَي وَ قُومُوا لِاللهِ قَانِتِينَ (بقره: 238) در انجام همه نمازها، (به خصوص) نماز وسطى [نماز ظهر] كوشا باشيد! و از روى خضوع و اطاعت، براى خدا بپاخيزيد! (238) |
|
وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْوَاجَاً وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعَاً إِلَي الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَاللهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (بقره: 240) و كسانى كه از شما در آستانه مرگ قرار مىگيرند و همسرانى از خود بهجا مىگذارند، بايد براى همسران خود وصيت كنند كه تا يك سال، آنها را (با پرداختن هزينه زندگى) بهرهمند سازند به شرط اينكه آنها (از خانه شوهر) بيرون نروند (و اقدام به ازدواج مجدد نكنند). و اگر بيرون روند، (حقى در هزينه ندارند ولى) گناهى بر شما نيست نسبت به آنچه در باره خود، به طور شايسته انجام مىدهند. و خداوند، توانا و حكيم است. (240) |
|
وَ لِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقَّاً عَلَي الْمُتَّقِينَ (بقره: 241) و براى زنان مطلقه، هديه مناسبى لازم است (كه از طرف شوهر، پرداخت گردد). اين، حقى است بر مردان پرهيزكار. (241) |
|
أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَي النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ (بقره: 243) آيا نديدى جمعيتى را كه از ترس مرگ، از خانههاى خود فرار كردند؟ و آنان، هزارها نفر بودند (كه به بهانه بيمارى طاعون، از شركت در ميدان جهاد خوددارى نمودند). خداوند به آنها گفت: بميريد! (و به همان بيمارى، كه آن را بهانه قرار داده بودند، مردند.) سپس خدا آنها را زنده كرد (و ماجراى زندگى آنها را درس عبرتى براى آيندگان قرار داد.) خداوند نسبت به بندگان خود احسان مىكند ولى بيشتر مردم، شكر (او را) بجا نمىآورند. (243) |
|
أَلَمْ تَرَ إِلَي الْمَلَإِ مِنْ بَنَي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَي إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكَاً نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَنْ لاَ تُقَاتِلُوا قَالُوا وَ مَا لَنَا أَنْ لاَ نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَ أَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلِيلاً مِنْهُمْ وَاللهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ (بقره: 246) آيا مشاهده نكردى جمعى از بنى اسرائيل را بعد از موسى، كه به پيامبر خود گفتند: «زمامدار (و فرماندهى) براى ما انتخاب كن! تا (زير فرمان او) در راه خدا پيكار كنيم. پيامبر آنها گفت: «شايد اگر دستور پيكار به شما داده شود، (سرپيچى كنيد، و) در راه خدا، جهاد و پيكار نكنيد!» گفتند: «چگونه ممكن است در راه خدا پيكار نكنيم، در حالى كه از خانهها و فرزندانمان رانده شدهايم، (و شهرهاى ما به وسيله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسير شدهاند)؟!» اما هنگامى كه دستور پيكار به آنها داده شد، جز عدّه كمى از آنان، همه سرپيچى كردند. و خداوند از ستمكاران، آگاه است. (246) |
|
وَ قَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكَاً قَالُوا أَنَّي يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَ زَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (بقره: 247) و پيامبرشان به آنها گفت: «خداوند (طالوت) را براى زمامدارى شما مبعوث (و انتخاب) كرده است.» گفتند: «چگونه او بر ما حكومت كند، با اينكه ما از او شايستهتريم، و او ثروت زيادى ندارد؟!» گفت: «خدا او را بر شما برگزيده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشيده است. خداوند، ملكش را به هر كس بخواهد، مىبخشد و احسان خداوند، وسيع است و (از لياقت افراد براى منصبها) آگاه است.» (247) |
|
وَ قَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَي وَ آلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلاَئِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (بقره: 248) و پيامبرشان به آنها گفت: «نشانه حكومت او، اين است كه (صندوق عهد) به سوى شما خواهد آمد. (همان صندوقى كه) در آن، آرامشى از پروردگار شما، و يادگارهاى خاندان موسى و هارون قرار دارد در حالى كه فرشتگان، آن را حمل مىكنند. در اين موضوع، نشانهاى (روشن) براى شماست اگر ايمان داشته باشيد.» (248) |
|
فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَ جُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاَقُوا اللهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللهِ وَاللهُ مَعَ الصَّابِرِينَ (بقره: 249) و هنگامى كه طالوت (به فرماندهى لشكر بنى اسرائيل منصوب شد، و) سپاهيان را با خود بيرون برد، به آنها گفت: «خداوند، شما را به وسيله يك نهر آب، آزمايش مىكند آنها (كه به هنگام تشنگى،) از آن بنوشند، از من نيستند و آنها كه جز يك پيمانه با دست خود، بيشتر از آن نخورند، از من هستند» جز عده كمى، همگى از آن آب نوشيدند. سپس هنگامى كه او، و افرادى كه با او ايمان آورده بودند، (و از بوته آزمايش، سالم بهدر آمدند،) از آن نهر گذشتند، (از كمى نفرات خود، ناراحت شدند و عدهاى) گفتند: «امروز، ما توانايى مقابله با (جالوت) و سپاهيان او را نداريم.» اما آنها كه مىدانستند خدا را ملاقات خواهند كرد (و به روز رستاخيز، ايمان داشتند) گفتند: «چه بسيار گروههاى كوچكى كه به فرمان خدا، بر گروههاى عظيمى پيروز شدند!» و خداوند، با صابران و استقامتكنندگان) است. (249) |
|
وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَ جُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرَاً وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَي الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (بقره: 250) و هنگامى كه در برابر (جالوت) و سپاهيان او قرار گرفتند گفتند: «پروردگارا! پيمانه شكيبايى و استقامت را بر ما بريز! و قدمهاى ما را ثابت بدار! و ما را بر جمعيّت كافران، پيروز بگردان! (250) |
|
فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللهِ وَ قَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَ آتَاهُ اللهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَ لَوْلاَ دَفْعُ اللهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لَكِنَّ اللهَ ذُو فَضْلٍ عَلَي الْعَالَمِينَ (بقره: 251) :::: 000: 832: [152] سپس به فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را به هزيمت واداشتند. و «داوود» (نوجوان نيرومند و شجاعى كه در لشكر «طالوت» بود)، «جالوت» را كشت و خداوند، حكومت و دانش را به او بخشيد و از آنچه مىخواست به او تعليم داد. و اگر خداوند، بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نمىكرد، زمين را فساد فرامىگرفت، ولى خداوند نسبت به جهانيان، لطف و احسان دارد. (251) |
|
تِلْكَ آيَاتُ اللهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالحَقِّ وَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (بقره: 252) اينها، آيات خداست كه به حق، بر تو مىخوانيم و تو از رسولان (ما) هستى. (252) |
|
تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَي بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَ آتَيْنَا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ لَوْ شَاءَ اللهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَ لَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَ لَوْ شَاءَ اللهُ مَا اقْتَتَلُوا وَ لَكِنَّ اللهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ (بقره: 253) بعضى از آن رسولان را بر بعضى ديگر برترى داديم برخى از آنها، خدا با او سخن مىگفت و بعضى را درجاتى برتر داد و به عيسى بن مريم، نشانههاى روشن داديم و او را با «روح القدس» تأييد نموديم (ولى فضيلت و مقام آن پيامبران، مانع اختلاف امتها نشد.) و اگر خدا مىخواست، كسانى كه بعد از آنها بودند، پس از آن همه نشانههاى روشن كه براى آنها آمد، جنگ و ستيز نمىكردند (اما خدا مردم را مجبور نساخته و آنها را در پيمودن راه سعادت، آزاد گذارده است) ولى اين امتها بودند كه با هم اختلاف كردند بعضى ايمان آوردند و بعضى كافر شدند (و جنگ و خونريزى بروز كرد. و باز) اگر خدا مىخواست، با هم پيكار نمىكردند ولى خداوند، آنچه را مىخواهد، (از روى حكمت) انجام مىدهد (و هيچ كس را به قبول چيزى مجبور نمىكند). (253) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لاَ بَيْعٌ فِيهِ وَ لاَ خُلَّةٌ وَ لاَ شَفَاعَةٌ وَالكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ (بقره: 254) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از آنچه به شما روزى دادهايم، انفاق كنيد! پيش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن، نه خريد و فروش است (تا بتوانيد سعادت و نجات از كيفر را براى خود خريدارى كنيد)، و نه دوستى (و رفاقتهاى مادى سودى دارد)، و نه شفاعت (زيرا شما شايسته شفاعت نخواهيد بود.) و كافران، خود ستمگرند (هم به خودشان ستم مىكنند، هم به ديگران). (254) |
|
اللهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ لاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ (بقره: 255) هيچ معبودى نيست جز خداوند يگانه زنده، كه قائم به ذات خويش است، و موجودات ديگر، قائم به او هستند هيچگاه خواب سبك و سنگينى او را فرانمىگيرد (و لحظهاى از تدبير جهان هستى، غافل نمىماند) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست كيست كه در نزد او، جز به فرمان او شفاعت كند؟! (بنا بر اين، شفاعت شفاعتكنندگان، براى آنها كه شايسته شفاعتند، از مالكيت مطلقه او نمىكاهد.) آنچه را در پيش روى آنها [بندگان] و پشت سرشان است مىداند (و گذشته و آينده، در پيشگاه علم او، يكسان است.) و كسى از علم او آگاه نمىگردد جز به مقدارى كه او بخواهد. (اوست كه به همه چيز آگاه است و علم و دانش محدود ديگران، پرتوى از علم بىپايان و نامحدود اوست.) تخت (حكومت) او، آسمانها و زمين را دربرگرفته و نگاهدارى آن دو [آسمان و زمين]، او را خسته نميكند. بلندى مقام و عظمت، مخصوص اوست. (255) |
|
لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَي لاَ انْفِصَامَ لَهَا وَاللهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (بقره: 256) در قبول دين، اكراهى نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنا بر اين، كسى كه به طاغوت [بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر] كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمى چنگ زده است، كه گسستن براى آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست. (256) |
|
اللهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَي الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (بقره: 257) خداوند، ولى و سرپرست كسانى است كه ايمان آوردهاند آنها را از ظلمتها، به سوى نور بيرون مىبرد. (اما) كسانى كه كافر شدند، اولياى آنها طاغوتها هستند كه آنها را از نور، به سوى ظلمتها بيرون مىبرند آنها اهل آتشند و هميشه در آن خواهند ماند. (257) |
|
أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَ أُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (بقره: 258) آيا نديدى (و آگاهى ندارى از) كسى [نمرود] كه با ابراهيم در باره پروردگارش محاجه و گفتگو كرد؟ زيرا خداوند به او حكومت داده بود (و بر اثر كمى ظرفيت، از باده غرور سرمست شده بود) هنگامى كه ابراهيم گفت: «خداى من آن كسى است كه زنده مىكند و مىميراند.» او گفت: «من نيز زنده مىكنم و مىميرانم!» (و براى اثبات اين كار و مشتبه ساختن بر مردم دستور داد دو زندانى را حاضر كردند، فرمان آزادى يكى و قتل ديگرى را داد) ابراهيم گفت: «خداوند، خورشيد را از افق مشرق مىآورد (اگر راست مىگويى كه حاكم بر جهان هستى تويى،) خورشيد را از مغرب بياور!» (در اينجا) آن مرد كافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، قوم ستمگر را هدايت نمىكند. (258) |
|
أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَي قَرْيَةٍ وَ هِيَ خَاوِيَةٌ عَلَي عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّي يُحْيِي هَذِهِ اللهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمَاً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَي طَعَامِكَ وَ شَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَي حِمَارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَي الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمَاً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللهَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (بقره: 259) يا همانند كسى كه از كنار يك آبادى (ويران شده) عبور كرد، در حالى كه ديوارهاى آن، به روى سقفها فرو ريخته بود، (و اجساد و استخوانهاى اهل آن، در هر سو پراكنده بود او با خود) گفت: «چگونه خدا اينها را پس از مرگ، زنده مىكند؟!» (در اين هنگام،) خدا او را يكصد سال ميراند سپس زنده كرد و به او گفت: «چقدر درنگ كردى؟» گفت: «يك روز يا بخشى از يك روز.» فرمود: «نه، بلكه يكصد سال درنگ كردى! نگاه كن به غذا و نوشيدنى خود (كه همراه داشتى، با گذشت سالها) هيچ گونه تغيير نيافته است! (خدايى كه يك چنين مواد فاسدشدنى را در طول اين مدت، حفظ كرده، بر همه چيز قادر است!) ولى به الاغ خود نگاه كن (كه چگونه از هم متلاشى شده! اين زنده شدن تو پس از مرگ، هم براى اطمينان خاطر توست، و هم) براى اينكه تو را نشانهاى براى مردم (در مورد معاد) قرار دهيم. (اكنون) به استخوانها (ى مركب سوارى خود نگاه كن كه چگونه آنها را برداشته، به هم پيوند مىدهيم، و گوشت بر آن مىپوشانيم!» هنگامى كه (اين حقايق) بر او آشكار شد، گفت: «مىدانم خدا بر هر كارى توانا است». (259) |
|
وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَي قَالَ أَوَ لَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَي وَ لَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَي كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيَاً وَاعْلَمْ أَنَّ اللهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (بقره: 260) و (به خاطر بياور) هنگامى را كه ابراهيم گفت: «خدايا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده مىكنى؟» فرمود: «مگر ايمان نياوردهاى؟!» عرض كرد: «آرى، ولى مىخواهم قلبم آرامش يابد.» فرمود: «در اين صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب كن! و آنها را (پس از ذبح كردن،) قطعه قطعه كن (و در هم بياميز)! سپس بر هر كوهى، قسمتى از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوى تو مىآيند! و بدان خداوند قادر و حكيم است (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است، و هم توانايى بر جمع آنها دارد)». (260) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَي كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لاَ يُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدَاً لاَ يَقْدِرُونَ عَلَي شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَاللهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ (بقره: 264) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بخششهاى خود را با منت و آزار، باطل نسازيد! همانند كسى كه مال خود را براى نشان دادن به مردم، انفاق مىكند و به خدا و روز رستاخيز، ايمان نمىآورد (كار او) همچون قطعه سنگى است كه بر آن، (قشر نازكى از) خاك باشد (و بذرهايى در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاكها و بذرها را بشويد،) و آن را صاف (و خالى از خاك و بذر) رها كند. آنها از كارى كه انجام دادهاند، چيزى به دست نمىآورند و خداوند، جمعيت كافران را هدايت نمىكند. (264) |
|
أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الَّثمَرَاتِ وَ أَصَابَهُ الْكِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ (بقره: 266) آيا كسى از شما دوست دارد كه باغى از درختان خرما و انگور داشته باشد كه از زير درختان آن، نهرها بگذرد، و براى او در آن (باغ)، از هر گونه ميوهاى وجود داشته باشد، در حالى كه به سن پيرى رسيده و فرزندانى (كوچك و) ضعيف دارد (در اين هنگام،) گردبادى (كوبنده)، كه در آن آتش (سوزانى) است، به آن برخورد كند و شعلهور گردد و بسوزد؟! (همين طور است حال كسانى كه انفاقهاى خود را، با ريا و منت و آزار، باطل مىكنند.) اين چنين خداوند آيات خود را براى شما آشكار مىسازد شايد بينديشيد (و با انديشه، راه حق را بيابيد)! (266) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لاَ تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ (بقره: 267) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از قسمتهاى پاكيزه اموالى كه (از طريق تجارت) به دست آوردهايد، و از آنچه از زمين براى شما خارج ساختهايم (از منابع و معادن و درختان و گياهان)، انفاق كنيد! و براى انفاق، به سراغ قسمتهاى ناپاك نرويد در حالى كه خود شما، (به هنگام پذيرش اموال،) حاضر نيستيد آنها را بپذيريد مگر از روى اغماض و كراهت! و بدانيد خداوند، بىنياز و شايسته ستايش است. (267) |
|
الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (بقره: 268) شيطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهيدستى مىدهد و به فحشا (و زشتيها) امر مىكند ولى خداوند وعده «آمرزش» و «فزونى» به شما مىدهد و خداوند، قدرتش وسيع، و (به هر چيز) داناست. (به همين دليل، به وعدههاى خود، وفا مىكند.) (268) |
|
يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيرَاً وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبَابِ (بقره: 269) (خدا) دانش و حكمت را به هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مىدهد و به هر كس دانش داده شود، خير فراوانى داده شده است. و جز خردمندان، (اين حقايق را درك نمىكنند، و) متذكر نمىگردند. (269) |
|
وَ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللهَ يَعْلَمُهُ وَ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ (بقره: 270) و هر چيز را كه انفاق مىكنيد، يا (اموالى را كه) نذر كردهايد (در راه خدا انفاق كنيد)، خداوند آنها را مىداند. و ستمگران ياورى ندارند. (270) |
|
إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِنْ تُخْفُوهَا وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ يُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئَاتِكُمْ وَاللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (بقره: 271) اگر انفاقها را آشكار كنيد، خوب است! و اگر آنها را مخفى ساخته و به نيازمندان بدهيد، براى شما بهتر است! و قسمتى از گناهان شما را مىپوشاند (و در پرتو بخشش در راه خدا، بخشوده خواهيد شد.) و خداوند به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است. (271) |
|
لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللهِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبَاً فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيَماهُمْ لاَ يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافَاً وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللهَ بِهِ عَلِيمٌ (بقره: 273) (انفاقِ شما، مخصوصاً بايد) براى نيازمندانى باشد كه در راه خدا، در تنگنا قرار گرفتهاند (و توجّه به آيين خدا، آنها را از وطنهاى خويش آواره ساخته و شركت در ميدانِ جهاد، به آنها اجازه نمىدهد تا براى تأمين هزينه زندگى، دست به كسب و تجارتى بزنند) نمىتوانند مسافرتى كنند (و سرمايهاى به دست آورند) و از شدّت خويشتندارى، افراد ناآگاه آنها را بىنياز مىپندارند امّا آنها را از چهرههايشان مىشناسى و هرگز با اصرار چيزى از مردم نمىخواهند. (اين است مشخّصات آنها!) و هر چيز خوبى در راه خدا انفاق كنيد، خداوند از آن آگاه است. (273) |
|
الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرَّاً وَ عَلاَنِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ (بقره: 274) آنها كه اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشكار، انفاق مىكنند، مزدشان نزد پروردگارشان است نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگين مىشوند. (274) |
|
الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَ أَحَلَّ اللهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَي فَلَهُ مَا سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَي اللهِ وَ مَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (بقره: 275) كسانى كه ربا مىخورند، (در قيامت) برنمىخيزند مگر مانند كسى كه بر اثر تماسّ شيطان، ديوانه شده (و نمىتواند تعادل خود را حفظ كند گاهى زمين مىخورد، گاهى بپا مىخيزد). اين، به خاطر آن است كه گفتند: «داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتى ميان آن دو نيست.)» در حالى كه خدا بيع را حلال كرده، و ربا را حرام! (زيرا فرق ميان اين دو، بسيار است.) و اگر كسى اندرز الهى به او رسد، و (از رباخوارى) خوددارى كند، سودهايى كه در سابق [قبل از نزول حكم تحريم] به دست آورده، مال اوست (و اين حكم، گذشته را شامل نمىگردد) و كار او به خدا واگذار مىشود (و گذشته او را خواهد بخشيد.) امّا كسانى كه بازگردند (و بار ديگر مرتكب اين گناه شوند)، اهل آتشند و هميشه در آن مىمانند. (275) |
|
يَمْحَقُ اللهُ الرِّبَا وَ يُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللهُ لاَ يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ (بقره: 276) خداوند، ربا را نابود مىكند و صدقات را افزايش مىدهد! و خداوند، هيچ انسانِ ناسپاسِ گنهكارى را دوست نمىدارد. (276) |
|
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ أَقَامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ (بقره: 277) كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زكات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است و نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگين مىشوند. (277) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (بقره: 278) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، و آنچه از (مطالبات) ربا باقى مانده، رها كنيد اگر ايمان داريد! (278) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوْا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَي أََجَلٍ مُسَمَّيً فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لاَ يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْـيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللهَ رَبَّهُ وَ لاَ يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْءً فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهَاً أَوْ ضَعِيفَاً أَوْ لاَ يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِیدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجِلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَي وَ لاَ يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَ لاَ تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرَاً أَوْ كَبِيرَاً إِلَي أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَ أَدْنَي أَنْ لاَ تَرْتَابُوا إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ لاَ تَكْتُبُوهَا وَ أَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَ لاَ يُضَارَّ كَاتِبٌ وَ لاَ شَهِيدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللهَ وَ يُعَلِّمُكُمْ اللهُ وَاللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (بقره: 282) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه بدهى مدّتدارى (به خاطر وام يا داد و ستد) به يكديگر پيدا كنيد، آن را بنويسيد! و بايد نويسندهاى از روى عدالت، (سند را) در ميان شما بنويسد! و كسى كه قدرت بر نويسندگى دارد، نبايد از نوشتن- همان طور كه خدا به او تعليم داده- خوددارى كند! پس بايد بنويسد، و آن كس كه حق بر عهده اوست، بايد املا كند، و از خدا كه پروردگار اوست بپرهيزد، و چيزى را فروگذار ننمايد! و اگر كسى كه حق بر ذمه اوست، سفيه (يا از نظر عقل) ضعيف (و مجنون) است، يا (به خاطر لال بودن،) توانايى بر املا كردن ندارد، بايد ولىّ او (به جاى او،) با رعايت عدالت، املا كند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر اين حقّ) شاهد بگيريد! و اگر دو مرد نبودند، يك مرد و دو زن، از كسانى كه مورد رضايت و اطمينان شما هستند، انتخاب كنيد! (و اين دو زن، بايد با هم شاهد قرار گيرند،) تا اگر يكى انحرافى يافت، ديگرى به او يادآورى كند. و شهود نبايد به هنگامى كه آنها را (براى شهادت) دعوت مىكنند، خوددارى نمايند! و از نوشتن (بدهىِ خود،) چه كوچك باشد يا بزرگ، ملول نشويد (هر چه باشد بنويسيد)! اين، در نزد خدا به عدالت نزديكتر، و براى شهادت مستقيم تر، و براى جلوگيرى از ترديد و شك (و نزاع و گفتگو) بهتر مىباشد مگر اينكه داد و ستد نقدى باشد كه بين خود، دست به دست مىكنيد. در اين صورت، گناهى بر شما نيست كه آن را ننويسيد. ولى هنگامى كه خريد و فروش (نقدى) مىكنيد، شاهد بگيريد! و نبايد به نويسنده و شاهد، (به خاطر حقگويى،) زيانى برسد (و تحت فشار قرار گيرند)! و اگر چنين كنيد، از فرمان پروردگار خارج شدهايد. از خدا بپرهيزيد! و خداوند به شما تعليم مىدهد خداوند به همه چيز داناست. (282) |
|
وَ إِنْ كُنْتُمْ عَلَي سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا كَاتِبَاً فَرِهَانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضَاً فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللهَ رَبَّهُ وَ لاَ تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَ مَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ (بقره: 283) و اگر در سفر بوديد، و نويسندهاى نيافتيد، گروگان بگيريد! (گروگانى كه در اختيار طلبكار قرار گيرد.) و اگر به يكديگر اطمينان (كامل) داشته باشيد، (گروگان لازم نيست، و) بايد كسى كه امين شمرده شده (و بدون گروگان، چيزى از ديگرى گرفته)، امانت (و بدهى خود را بموقع) بپردازد و از خدايى كه پروردگار اوست. بپرهيزد! و شهادت را كتمان نكنيد! و هر كس آن را كتمان كند، قلبش گناهكار است. و خداوند، به آنچه انجام مىدهيد، داناست. (283) |
|
لِاللهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَاللهُ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (بقره: 284) آنچه در آسمانها و زمين است، از آنِ خداست. و (از اين رو) اگر آنچه را در دل داريد، آشكار سازيد يا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه مىكند. سپس هر كس را بخواهد (و شايستگى داشته باشد)، مىبخشد و هر كس را بخواهد (و مستحق باشد)، مجازات مىكند. و خداوند به همه چيز قدرت دارد. (284) |
|
آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللهِ وَ مَلاَئِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قَالُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ (بقره: 285) پيامبر، به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده، ايمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، كاملًا مؤمن مىباشد.) و همه مؤمنان (نيز)، به خدا و فرشتگان او و كتابها و فرستادگانش، ايمان آوردهاند (و مىگويند:) ما در ميان هيچ يك از پيامبران او، فرق نمىگذاريم (و به همه ايمان داريم). و (مؤمنان) گفتند: «ما شنيديم و اطاعت كرديم. پروردگارا! (انتظارِ) آمرزش تو را (داريم) و بازگشت (ما) به سوى توست.» (285) |
|
لاَ يُكَلِّفُ اللهُ نَفْسَاً إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَ عَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَ لاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرَاً كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَي الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَ لاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلاَنَا فَانْصُرْنَا عَلَي الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (بقره: 286) خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمىكند. (انسان،) هر كار (نيكى) را انجام دهد، براى خود انجام داده و هر كار (بدى) كند، به زيان خود كرده است. (مؤمنان مىگويند:) پروردگارا! اگر ما فراموش يا خطا كرديم، ما را مؤاخذه مكن! پروردگارا! تكليف سنگينى بر ما قرار مده، آن چنان كه (به خاطر گناه و طغيان،) بر كسانى كه پيش از ما بودند، قرار دادى! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداريم، بر ما مقرّر مدار! و آثار گناه را از ما بشوى! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مايى، پس ما را بر جمعيّت كافران، پيروز گردان! (286) |
|
اللهُ لاَ اِلَهَ إِلاَّ هُوَ الحَيُّ الْقَيُّومُ (آلعمران: 2) معبودى جز خداوندِ يگانه زنده و پايدار و نگهدارنده، نيست. (2) |
|
نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقَاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَ أَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِِنْجِيلَ (آلعمران: 3) (همان كسى كه) كتاب را بحق بر تو نازل كرد، كه با نشانههاى كتب پيشين، منطبق است و «تورات» و «انجيل» را. (3) |
|
مِنْ قَبْلُ هُدَيً لِلنَّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ (آلعمران: 4) پيش از آن، براى هدايت مردم فرستاد و (نيز) كتابى كه حق را از باطل مشخّص مىسازد، نازل كرد كسانى كه به آيات خدا كافر شدند، كيفر شديدى دارند و خداوند (براى كيفرِ بدكاران و كافران لجوج،) توانا و صاحب انتقام است. (4) |
|
إِنَّ اللهَ لاَ يَخْفَي عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَ لاَ فِي السَّمَاءِ (آلعمران: 5) هيچ چيز، در آسمان و زمين، بر خدا مخفى نمىماند. (بنا بر اين، تدبير آنها بر او مشكل نيست.) (5) |
|
هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (آلعمران: 6) او كسى است كه شما را در رحمِ (مادران)، آن چنان كه مىخواهد تصوير مىكند. معبودى جز خداوندِ توانا و حكيم، نيست. (6) |
|
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبَابِ (آلعمران: 7) او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات «محكم» [صريح و روشن] است كه اساس اين كتاب مىباشد (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مىگردد.) و قسمتى از آن، «متشابه» است [آياتى كه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مىرود ولى با توجه به آيات محكم، تفسير آنها آشكار مىگردد.] اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنهانگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسير (نادرستى) براى آن مىطلبند در حالى كه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمىدانند. (آنها كه به دنبال فهم و دركِ اسرارِ همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) مىگويند: «ما به همه آن ايمان آورديم همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذكر نمىشوند (و اين حقيقت را درك نمىكنند). (7) |
|
رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْـكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ (آلعمران: 8) (راسخانِ در علم، مىگويند:) «پروردگارا! دلهايمان را، بعد از آنكه ما را هدايت كردى، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوى خود، رحمتى بر ما ببخش، زيرا تو بخشندهاى! (8) |
|
رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لاَ رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ (آلعمران: 9) پروردگارا! تو مردم را، براى روزى كه ترديدى در آن نيست، جمع خواهى كرد زيرا خداوند، از وعده خود، تخلّف نمىكند. (ما به تو و رحمت بىپايانت، و به وعده رستاخيز و قيامت ايمان داريم.)» (9) |
|
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَ لاَ أَوْلاَدُهُمْ مِنَ اللهِ شَيْءً وَ أُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ (آلعمران: 10) ثروتها و فرزندانِ كسانى كه كافر شدند، نمىتواند آنان را از (عذابِ) خداوند باز دارد (و از كيفر، رهايى بخشد.) و آنان خود، آتشگيره دوزخند. (10) |
|
كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأَخَذَهُمُ اللهُ بِذُنُوبِهِمْ وَاللهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ (آلعمران: 11) (عادت آنان در انكار و تحريفِ حقايق،) همچون عادتِ آل فرعون و كسانى است كه پيش از آنها بودند آيات ما را تكذيب كردند، و خداوند آنها را به (كيفر) گناهانشان گرفت و خداوند، شديد العقاب است. (11) |
|
قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلَي جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمِهَادُ (آلعمران: 12) به آنها كه كافر شدند بگو: « (از پيروزى موقت خود در جنگ احُد، شاد نباشيد!) بزودى مغلوب خواهيد شد (و سپس در رستاخيز) به سوى جهنم، محشور خواهيد شد. و چه بد جايگاهى است! (12) |
|
قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللهِ وَ أُخْرَي كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ (آلعمران: 13) در دو گروهى كه (در ميدان جنگ بدر،) با هم رو به رو شدند، نشانه (و درس عبرتى) براى شما بود: يك گروه، در راه خدا نبرد مىكرد و جمع ديگرى كه كافر بود، (در راه شيطان و بت،) در حالى كه آنها (گروه مؤمنان) را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند، مىديدند. (و اين خود عاملى براى وحشت و شكست آنها شد.) و خداوند، هر كس را بخواهد (و شايسته بداند)، با يارى خود، تأييد مىكند. در اين، عبرتى است براى بينايان! (13) |
|
زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ (آلعمران: 14) محبّت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است (تا در پرتو آن، آزمايش و تربيت شوند ولى) اينها (در صورتى كه هدف نهايى آدمى را تشكيل دهند،) سرمايه زندگى پست (مادى) است و سرانجام نيك (و زندگىِ والا و جاويدان)، نزد خداست. (14) |
|
قُلْ أَأُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَ أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوَانٌ مِنَ اللهِ وَاللهُ بَصِيرٌ بِالعِبَادِ (آلعمران: 15) بگو: «آيا شما را از چيزى آگاه كنم كه از اين (سرمايههاى مادى)، بهتر است؟» براى كسانى كه پرهيزگارى پيشه كردهاند، (و از اين سرمايهها، در راه مشروع و حق و عدالت، استفاده مىكنند،) در نزد پروردگارشان (در جهان ديگر)، باغهايى است كه نهرها از پاىِ درختانش مىگذرد هميشه در آن خواهند بود و همسرانى پاكيزه، و خشنودى خداوند (نصيب آنهاست). و خدا به (امورِ) بندگان، بيناست. (15) |
|
الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ (آلعمران: 16) همان كسانى كه مىگويند: «پروردگارا! ما ايمان آوردهايم پس گناهان ما را بيامرز، و ما را از عذابِ آتش، نگاهدار!» (16) |
|
الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنْفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ (آلعمران: 17) آنها كه (در برابر مشكلات، و در مسير اطاعت و ترك گناه،) استقامت مىورزند، راستگو هستند، (در برابر خدا) خضوع، و (در راه او) انفاق مىكنند، و در سحرگاهان، استغفار مىنمايند. (17) |
|
شَهِدَ اللهُ أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قَائِمَاً بِالْقِسْطِ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (آلعمران: 18) خداوند، (با ايجادِ نظامِ واحدِ جهانِ هستى،) گواهى مىدهد كه معبودى جز او نيست و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر كدام به گونهاى بر اين مطلب،) گواهى مىدهند در حالى كه (خداوند در تمام عالم) قيام به عدالت دارد معبودى جز او نيست، كه هم توانا و هم حكيم است. (18) |
|
إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللهِ الْإِسْلاَمُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيَاً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللهِ فَإِنَّ اللهَ سَرِيعُ الحِسَابِ (آلعمران: 19) دين در نزد خدا، اسلام (و تسليم بودن در برابر حق) است. و كسانى كه كتاب آسمانى به آنان داده شد، اختلافى (در آن) ايجاد نكردند، مگر بعد از آگاهى و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در ميان خود و هر كس به آيات خدا كفر ورزد، (خدا به حساب او مىرسد زيرا) خداوند، سريع الحساب است. (19) |
|
فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِاللهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ وَ قُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاَغُ وَاللهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ (آلعمران: 20) اگر با تو، به گفتگو و ستيز برخيزند، (با آنها مجادله نكن! و) بگو: «من و پيروانم، در برابر خداوند (و فرمان او)، تسليم شدهايم.» و به آنها كه اهل كتاب هستند [يهود و نصارى] و بىسوادان [مشركان] بگو: «آيا شما هم تسليم شدهايد؟» اگر (در برابر فرمان و منطق حق، تسليم شوند، هدايت مىيابند و اگر سرپيچى كنند، (نگران مباش! زيرا) بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است و خدا نسبت به (اعمال و عقايد) بندگان، بيناست. (20) |
|
إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ يَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ (آلعمران: 21) كسانى كه نسبت به آيات خدا كفر مىورزند و پيامبران را بناحق مىكشند، و (نيز) مردمى را كه امر به عدالت مىكنند به قتل مىرسانند، و به كيفر دردناك (الهى) بشارت ده! (21) |
|
أُولَئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَ مَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ (آلعمران: 22) آنها كسانى هستند كه اعمال (نيكشان، به خاطر اين گناهان بزرگ،) در دنيا و آخرت تباه شده، و ياور و مددكار (و شفاعت كنندهاى) ندارند. (22) |
|
أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبَاً مِنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَي كِتَابِ اللهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّي فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَ هُمْ مُعْرِضُونَ (آلعمران: 23) آيا نديدى كسانى را كه بهرهاى از كتاب (آسمانى) داشتند، به سوى كتاب الهى دعوت شدند تا در ميان آنها داورى كند، سپس گروهى از آنان، (با علم و آگاهى،) روى مىگردانند، در حالى كه (از قبول حق) اعراض دارند؟ (23) |
|
ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّامَاً مَعْدُودَاتٍ وَ غَرَّهُمْ فِي دِينِهِمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ (آلعمران: 24) اين عمل آنها، به خاطر آن است كه مىگفتند: «آتش (دوزخ)، جز چند روزى به ما نمىرسد. (و كيفر ما، به خاطر امتيازى كه بر اقوام ديگر داريم، بسيار محدود است.)» اين افترا (و دروغى كه به خدا بسته بودند،) آنها را در دينشان مغرور ساخت (و گرفتار انواع گناهان شدند). (24) |
|
قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الخَيْرُ إِنَّكَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (آلعمران: 26) بگو: «بارالها! مالك حكومتها تويى به هر كس بخواهى، حكومت مىبخشى و از هر كس بخواهى، حكومت را مىگيرى هر كس را بخواهى، عزت مىدهى و هر كه را بخواهى خوار مىكنى. تمام خوبيها به دست توست تو بر هر چيزى قادرى. (26) |
|
تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَ تُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ (آلعمران: 27) شب را در روز داخل مىكنى، و روز را در شب و زنده را از مرده بيرون مىآورى، و مرده را زنده و به هر كس بخواهى، بدون حساب، روزى مىبخشى.» (27) |
|
لاَ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللهِ فِيْ شَيْءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللهُ نَفْسَهُ وَ إِلَي اللهِ الْمَصِيرُ (آلعمران: 28) افراد باايمان نبايد به جاى مؤمنان، كافران را دوست و سرپرست خود انتخاب كنند و هر كس چنين كند، هيچ رابطهاى با خدا ندارد (و پيوند او بكلّى از خدا گسسته مىشود) مگر اينكه از آنها بپرهيزيد (و به خاطر هدفهاى مهمترى تقيّه كنيد). خداوند شما را از (نافرمانى) خود، بر حذر مىدارد و بازگشت (شما) به سوى خداست. (28) |
|
قُلْ إِنْ تُخْفُوا مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللهُ وَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَاللهُ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (آلعمران: 29) بگو: «اگر آنچه را در سينههاى شماست، پنهان داريد يا آشكار كنيد، خداوند آن را مىداند و (نيز) از آنچه در آسمانها و زمين است، آگاه مىباشد و خداوند بر هر چيزى تواناست. (29) |
|
يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرَاً وَ مَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَ بَيْنَهُ أَمَدَاً بَعِيدَاً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللهُ نَفْسَهُ وَاللهُ رَؤوفٌ بِالْعِبَادِ (آلعمران: 30) روزى كه هر كس، آنچه را از كار نيك انجام داده، حاضر مىبيند و آرزو مىكند ميان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانىِ زيادى باشد. خداوند شما را از (نافرمانى) خودش، بر حذر مىدارد و (در عين حال،) خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است.» (30) |
|
قُلْ أَطِيعُوا اللهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوا فَإِنَّ اللهَ لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ (آلعمران: 32) بگو: «از خدا و فرستاده (او)، اطاعت كنيد! و اگر سرپيچى كنيد، خداوند كافران را دوست نمىدارد.» (32) |
|
إِنَّ اللهَ اصْطَفَي آدَمَ وَ نُوحَاً وَ آلَ إِبْرَاهِيمَ وَ آلَ عِمْرَانَ عَلَي الْعَالَمِينَ (آلعمران: 33) خداوند، آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برترى داد. (33) |
|
إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرَاً فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (آلعمران: 35) (به ياد آوريد) هنگامى را كه همسرِ «عمران» گفت: «خداوندا! آنچه را در رحم دارم، براى تو نذر كردم، كه «محرَّر» (و آزاد، براى خدمت خانه تو) باشد. از من بپذير، كه تو شنوا و دانايى! (35) |
|
فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَي وَاللهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَي وَ إِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَ إِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَ ذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ (آلعمران: 36) ولى هنگامى كه او را به دنيا آورد، (و او را دختر يافت،) گفت: «خداوندا! من او را دختر آوردم- ولى خدا از آنچه او به دنيا آورده بود، آگاهتر بود- و پسر، همانند دختر نيست. (دختر نمىتواند وظيفه خدمتگزارى معبد را همانند پسر انجام دهد.) من او را مريم نام گذاردم و او و فرزندانش را از (وسوسههاى) شيطان رانده شده، در پناه تو قرار مىدهم.» (36) |
|
فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَهَا نَبَاتَاً حَسَنَاً وَ كَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِـحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقَاً قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّي لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللهِ إِنَّ اللهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ (آلعمران: 37) خداوند، او [مريم] را به طرز نيكويى پذيرفت و به طرز شايستهاى، (نهال وجود) او را رويانيد (و پرورش داد) و كفالت او را به «زكريا» سپرد. هر زمان زكريا وارد محراب او مىشد، غذاى مخصوصى در آن جا مىديد. از او پرسيد: «اى مريم! اين را از كجا آوردهاى؟!» گفت: «اين از سوى خداست. خداوند به هر كس بخواهد، بى حساب روزى مىدهد.» (37) |
|
هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ (آلعمران: 38) در آنجا بود كه زكريا، (با مشاهده آن همه شايستگى در مريم،) پروردگار خويش را خواند و عرض كرد: «خداوندا! از طرف خود، فرزند پاكيزهاى (نيز) به من عطا فرما، كه تو دعا را مىشنوى!» (38) |
|
فَنَادَتْهُ الْمَلاَئِكَةُ وَ هُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمَـحْرَابِ أَنَّ اللهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَي مُصَدِّقَاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللهِ وَ سَيِّدَاً وَ حَصُورَاً وَ نَبِيَّاً مِنَ الصَّالِحِينَ (آلعمران: 39) و هنگامى كه او در محراب ايستاده، مشغول نيايش بود، فرشتگان او را صدا زدند كه: «خدا تو را به» يحيى «بشارت مىدهد (كسى) كه كلمه خدا [مسيح] را تصديق مىكند و رهبر خواهد بود و از هوسهاى سركش بركنار، و پيامبرى از صالحان است.» (39) |
|
قَالَ رَبِّ أَنَّي يَكُونُ لِي غُلاَمٌ وَ قَدْ بَلَغَنِي الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِكَ اللهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ (آلعمران: 40) او عرض كرد: «پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد، در حالى كه پيرى به سراغ من آمده، و همسرم نازاست؟!» فرمود: «بدين گونه خداوند هر كارى را بخواهد انجام مىدهد.» (40) |
|
قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَنْ لاَ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزَاً وَاذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيرَاً وَ سَبِّحْ بِالعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ (آلعمران: 41) (زكريا) عرض كرد: «پروردگارا! نشانهاى براى من قرار ده!» گفت: «نشانه تو آن است كه سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهى گفت. (و زبان تو، بدون هيچ علّت ظاهرى، براى گفتگو با مردم از كار مىافتد.) پروردگار خود را (به شكرانه اين نعمت بزرگ،) بسيار ياد كن! و به هنگام صبح و شام، او را تسبيح بگو! (41) |
|
وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللهَ اصْطَفَاكِ وَ طَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَي نِسَاءِ الْعَالَمِينَ (آلعمران: 42) و (به ياد آوريد) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته و بر تمام زنان جهان، برترى داده است. (42) |
|
يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ (آلعمران: 43) اى مريم! (به شكرانه اين نعمت) براى پروردگار خود، خضوع كن و سجده بجا آور! و با ركوعكنندگان، ركوع كن! (43) |
|
ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَ مَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقلاَمَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَ مَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ (آلعمران: 44) (اى پيامبر!) اين، از خبرهاى غيبى است كه به تو وحى مىكنيم و تو در آن هنگام كه قلمهاى خود را (براى قرعهكشى) به آب مىافكندند تا كداميك كفالت و سرپرستى مريم را عهدهدار شود، و (نيز) به هنگامى كه (دانشمندان بنى اسرائيل، براى كسب افتخار سرپرستى او،) با هم كشمكش داشتند، حضور نداشتى و همه اينها، از راه وحى به تو گفته شد.) (44) |
|
إِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهَاً فِي الْدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ (آلعمران: 45) (به ياد آوريد) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مريم! خداوند تو را به كلمهاى [وجود با عظمتى] از طرف خودش بشارت مىدهد كه نامش «مسيح، عيسى پسر مريم» است در حالى كه در اين جهان و جهان ديگر، صاحب شخصيّت خواهد بود و از مقرّبان (الهى) است. (45) |
|
وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ مِنَ الصَّالِحِينَ (آلعمران: 46) و با مردم، در گاهواره و در حالت كهولت (و ميانسال شدن) سخن خواهد گفت و از شايستگان است.» (46) |
|
وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِِنْجِيلَ (آلعمران: 48) و به او، كتاب و دانش و تورات و انجيل، مىآموزد. (48) |
|
وَ رَسُولاً إِلَي بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرَاً بِإِذْنِ اللهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَ أُحْيِي الْمَوْتَي بِإِذْنِ اللهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَ مَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (آلعمران: 49) و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائيل (قرار داده، كه به آنها مىگويد:) من نشانهاى از طرف پروردگار شما، برايتان آوردهام من از گِل، چيزى به شكل پرنده مىسازم سپس در آن مىدمم و به فرمان خدا، پرندهاى مىگردد. و به اذن خدا، كورِ مادرزاد و مبتلايان به برص [پيسى] را بهبودى مىبخشم و مردگان را به اذن خدا زنده مىكنم و از آنچه مىخوريد، و در خانههاى خود ذخيره مىكنيد، به شما خبر مىدهم مسلماً در اينها، نشانهاى براى شماست، اگر ايمان داشته باشيد! (49) |
|
وَ مُصَدِّقَاً لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَ لِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللهَ وَ أَطِيعُونِ (آلعمران: 50) و آنچه را پيش از من از تورات بوده، تصديق مىكنم و (آمدهام) تا پارهاى از چيزهايى را كه (بر اثر ظلم و گناه،) بر شما حرام شده، (مانند گوشت بعضى از چهارپايان و ماهيها،) حلال كنم و نشانهاى از طرف پروردگار شما، برايتان آوردهام پس از خدا بترسيد، و مرا اطاعت كنيد! (50) |
|
فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَي مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَي اللهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللهِ آمَنَّا بِاللهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ (آلعمران: 52) هنگامى كه عيسى از آنان احساس كفر (و مخالفت) كرد، گفت: «كيست كه ياور من به سوى خدا (براى تبليغ آيين او) گردد؟» حواريان [شاگردانِ مخصوصِ او] گفتند: «ما ياوران خداييم به خدا ايمان آورديم و تو (نيز) گواه باش كه ما اسلام آوردهايم. (52) |
|
رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ (آلعمران: 53) پروردگارا! به آنچه نازل كردهاى، ايمان آورديم و از فرستاده (تو) پيروى نموديم ما را در زمره گواهان بنويس!» (53) |
|
وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللهُ وَاللهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ (آلعمران: 54) و (يهود و دشمنان مسيح، براى نابودى او و آيينش،) نقشه كشيدند و خداوند (بر حفظ او و آيينش،) چارهجويى كرد و خداوند، بهترين چارهجويان است. (54) |
|
إِذْ قَالَ اللهُ يَا عِيسَي إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رَافِعُكَ إِلَيَّ وَ مُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ جَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (آلعمران: 55) (به ياد آوريد) هنگامى را كه خدا به عيسى فرمود: «من تو را برمىگيرم و به سوى خود، بالا مىبرم و تو را از كسانى كه كافر شدند، پاك مىسازم و كسانى را كه از تو پيروى كردند، تا روز رستاخيز، برتر از كسانى كه كافر شدند، قرار مىدهم سپس بازگشت شما به سوى من است و در ميان شما، در آنچه اختلاف داشتيد، داورى مىكنم. (55) |
|
فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابَاً شَدِيدَاً فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَ مَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ (آلعمران: 56) امّا آنها كه كافر شدند، (و پس از شناختن حق، آن را انكار كردند،) در دنيا و آخرت، آنان را مجازات دردناكى خواهم كرد و براى آنها، ياورانى نيست. (56) |
|
وَ أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَاللهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ (آلعمران: 57) امّا آنها كه ايمان آوردند، و اعمال صالح انجام دادند، خداوند پاداش آنان را بطور كامل خواهد داد و خداوند، ستمكاران را دوست نمىدارد.» (57) |
|
ذَلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الْآيَاتِ وَالذِّكْرِ الْحَكِيمِ (آلعمران: 58) اينها را كه بر تو مىخوانيم، از نشانهها (ى حقّانيّت تو) است، و يادآورى حكيمانه است. (58) |
|
الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلاَ تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ (آلعمران: 60) اينها حقيقتى است از جانب پروردگار تو بنا بر اين، از ترديد كنندگان مباش! (60) |
|
فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللهِ عَلَي الْكَاذِبِينَ (آلعمران: 61) هر گاه بعد از علم و دانشى كه (در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) كسانى با تو به محاجّه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: «بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم. (61) |
|
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَ مَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ اللهُ وَ إِنَّ اللهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (آلعمران: 62) اين همان سرگذشتِ واقعى (مسيح) است. (و ادعاهايى همچون الوهيّت او، يا فرزند خدا بودنش، بىاساس است.) و هيچ معبودى، جز خداوند يگانه نيست و خداوند توانا و حكيم است. (62) |
|
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللهَ عَلِيمٌ بِالْمُفْسِدِينَ (آلعمران: 63) اگر (با اين همه شواهد روشن، باز هم از پذيرش حق) روى گردانند، (بدان كه طالب حق نيستند و) خداوند از مفسدهجويان، آگاه است. (63) |
|
قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَي كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ أَنْ لاَ نَعْبُدَ إِلاَّ اللهَ وَ لاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْءً وَ لاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضَاً أَرْبَابَاً مِنْ دُونِ اللهِ فَإِنْ تَوَلَّوا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ (آلعمران: 64) بگو: «اى اهل كتاب! بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم و بعضى از ما، بعضى ديگر را- غير از خداى يگانه- به خدايى نپذيرد.» هر گاه (از اين دعوت،) سرباز زنند، بگوييد: «گواه باشيد كه ما مسلمانيم!» (64) |
|
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِي إِبْرَاهِيمَ وَ مَا أُنْزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالْإِنْجِيلُ إِلاَّ مِنْ بَعْدِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ (آلعمران: 65) اى اهل كتاب! چرا درباره ابراهيم، گفتگو و نزاع مىكنيد (و هر كدام، او را پيرو آيين خودتان معرفى مىنماييد)؟! در حالى كه تورات و انجيل، بعد از او نازل شده است! آيا انديشه نمىكنيد؟! (65) |
|
مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيَّاً وَ لاَ نَصْرَانِيَّاً وَ لَكِنْ كَانَ حَنِيفَاً مُسْلِمَاً وَ مَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (آلعمران: 67) ابراهيم نه يهودى بود و نه نصرانى بلكه موحّدى خالص و مسلمان بود و هرگز از مشركان نبود. (67) |
|
إِنَّ أَوْلَي النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ (آلعمران: 68) سزاوارترين مردم به ابراهيم، آنها هستند كه از او پيروى كردند، و (در زمان و عصر او، به مكتب او وفادار بودند همچنين) اين پيامبر و كسانى كه (به او) ايمان آوردهاند (از همه سزاوارترند) و خداوند، ولىّ و سرپرست مؤمنان است. (68) |
|
وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَ مَا يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ مَا يَشْعُرُونَ (آلعمران: 69) جمعى از اهل كتاب (از يهود)، دوست داشتند (و آرزو مىكردند) شما را گمراه كنند (امّا آنها بايد بدانند كه نمىتوانند شما را گمراه سازند،) آنها گمراه نمىكنند مگر خودشان را، و نمىفهمند! (69) |
|
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللهِ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ (آلعمران: 70) اى اهل كتاب! چرا به آيات خدا كافر مىشويد، در حالى كه (به درستى آن) گواهى مىدهيد؟! (70) |
|
يَا أَهْلَ الكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ تَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (آلعمران: 71) اى اهل كتاب! چرا حق را با باطل (ميآميزيد و) مشتبه مىكنيد (تا ديگران نفهمند و گمراه شوند)، و حقيقت را پوشيده مىداريد در حالى كه مىدانيد؟! (71) |
|
وَ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَي الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (آلعمران: 72) و جمعى از اهل كتاب (از يهود) گفتند: « (برويد در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ايمان بياوريد و در پايان روز، كافر شويد (و باز گرديد)! شايد آنها (از آيين خود) بازگردند! (زيرا شما را، اهل كتاب و آگاه از بشارات آسمانى پيشين مىدانند و اين توطئه كافى است كه آنها را متزلزل سازد). (72) |
|
وَ لاَ تُؤْمِنُوا إِلاَّ لِمَنْ تَبِعَ دِينَكُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَي هُدَي اللهِ أَنْ يُؤْتَي أَحَدٌ مِثْلَ مَا أُوتِيتُمْ أَوْ يُحَاجُّوكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (آلعمران: 73) و جز به كسى كه از آيين شما پيروى مىكند، (واقعاً) ايمان نياوريد!» بگو: «هدايت، هدايت الهى است! (و اين توطئه شما، در برابر آن بى اثر است)»! (سپس اضافه كردند: «تصور نكنيد) به كسى همانند شما (كتاب آسمانى) داده مىشود، يا اينكه مىتوانند در پيشگاه پروردگارتان، با شما بحث و گفتگو كنند، (بلكه نبوّت و منطق، هر دو نزد شماست!)» بگو: «فضل (و موهبت نبوّت و عقل و منطق، در انحصار كسى نيست بلكه) به دست خداست و به هر كس بخواهد (و شايسته بداند،) مىدهد و خداوند، واسع [داراى مواهب گسترده] و آگاه (از موارد شايسته آن) است. (73) |
|
يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (آلعمران: 74) هر كس را بخواهد، ويژه رحمت خود مىكند و خداوند، داراى مواهب عظيم است.» (74) |
|
وَ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِليْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لاَ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلاَّ مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمَاً ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَ يَقُولُونَ عَلَي اللهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (آلعمران: 75) و در ميان اهل كتاب، كسانى هستند كه اگر ثروت زيادى به رسم امانت به آنها بسپارى، به تو باز مىگردانند و كسانى هستند كه اگر يك دينار هم به آنان بسپارى، به تو باز نمىگردانند مگر تا زمانى كه بالاى سر آنها ايستاده (و بر آنها مسلّط) باشى! اين بخاطر آن است كه مىگويند: «ما در برابر امّيّين [غير يهود]، مسئول نيستيم.» و بر خدا دروغ مىبندند در حالى كه مىدانند (اين سخن دروغ است). (75) |
|
بَلَي مَنْ أَوْفَي بِعَهْدِهِ وَاتَّقَي فَإِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ (آلعمران: 76) آرى، كسى كه به پيمان خود وفا كند و پرهيزگارى پيشه نمايد، (خدا او را دوست مىدارد زيرا) خداوند پرهيزگاران را دوست دارد. (76) |
|
إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللهِ وَ أَيْمَانِهِمْ ثَمَنَاً قَلِيلاً أُولَئِكَ لاَ خَلاَقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَ لاَ يُكَلِّمُهُمُ اللهُ وَ لاَ يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لاَ يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (آلعمران: 77) كسانى كه پيمان الهى و سوگندهاى خود (به نام مقدس او) را به بهاى ناچيزى مىفروشند، آنها بهرهاى در آخرت نخواهند داشت و خداوند با آنها سخن نمىگويد و به آنان در قيامت نمىنگرد و آنها را (از گناه) پاك نمىسازد و عذاب دردناكى براى آنهاست. (77) |
|
وَ إِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقَاً يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَ مَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَ يَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللهِ وَ مَا هُوَ مِنْ عِنْدِ اللهِ وَ يَقُولُونَ عَلَي اللهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (آلعمران: 78) در ميان آنها [يهود] كسانى هستند كه به هنگام تلاوت كتاب (خدا)، زبان خود را چنان مىگردانند كه گمان كنيد (آنچه را مىخوانند،) از كتاب (خدا) است در حالى كه از كتاب (خدا) نيست! (و با صراحت) مىگويند: «آن از طرف خداست!» با اينكه از طرف خدا نيست، و به خدا دروغ مىبندند در حالى كه مىدانند! (78) |
|
مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادَاً لِي مِنْ دُونِ اللهِ وَ لَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَ بِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ (آلعمران: 79) براى هيچ بشرى سزاوار نيست كه خداوند، كتاب آسمانى و حكم و نبوّت به او دهد سپس او به مردم بگويد: «غير از خدا، مرا پرستش كنيد!» بلكه (سزاوار مقام او، اين است كه بگويد:) مردمى الهى باشيد، آن گونه كه كتاب خدا را مىآموختيد و درس مىخوانديد! (و غير از خدا را پرستش نكنيد!) (79) |
|
وَ لاَ يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلاَئِكَةَ وَالنَّبِيِّيِنَ أَرْبَابَاً أَيَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (آلعمران: 80) و نه اينكه به شما دستور دهد كه فرشتگان و پيامبران را، پروردگار خود انتخاب كنيد. آيا شما را، پس از آنكه مسلمان شديد، به كفر دعوت مىكند؟! (80) |
|
وَ إِذْ أَخَذَ اللهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلَي ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ (آلعمران: 81) و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه خداوند، از پيامبران (و پيروان آنها)، پيمان مؤكّد گرفت، كه هر گاه كتاب و دانش به شما دادم، سپس پيامبرى به سوى شما آمد كه آنچه را با شماست تصديق مىكند، به او ايمان بياوريد و او را يارى كنيد! سپس (خداوند) به آنها گفت: «آيا به اين موضوع، اقرار داريد؟ و بر آن، پيمان مؤكّد بستيد؟» گفتند: « (آرى) اقرار داريم!» (خداوند به آنها) گفت: «پس گواه باشيد! و من نيز با شما از گواهانم.» (81) |
|
فَمَنْ تَوَلَّي بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (آلعمران: 82) پس كسى كه بعد از اين (پيمان محكم)، روى گرداند، فاسق است. (82) |
|
أَفَغَيْرَ دِينِ اللهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعَاً وَ كَرْهَاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ (آلعمران: 83) آيا آنها غير از آيين خدا مىطلبند؟! (آيين او همين اسلام است) و تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند، از روى اختيار يا از روى اجبار، در برابرِ (فرمان) او تسليمند، و همه به سوى او بازگردانده مىشوند. (83) |
|
قُلْ آمَنَّا بِاللهِ وَ مَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَ مَا أُنْزِلَ عَلَي إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَ مَا أُوتِيَ مُوسَي وَ عِيسَي وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (آلعمران: 84) بگو: «به خدا ايمان آورديم و (همچنين) به آنچه بر ما و بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل گرديده و آنچه به موسى و عيسى و (ديگر) پيامبران، از طرف پروردگارشان داده شده است ما در ميان هيچ يك از آنان فرقى نمىگذاريم و در برابرِ (فرمان) او تسليم هستيم.» (84) |
|
وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلاَمِ دِينَاً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ (آلعمران: 85) و هر كس جز اسلام (و تسليم در برابر فرمان حق،) آيينى براى خود انتخاب كند، از او پذيرفته نخواهد شد و او در آخرت، از زيانكاران است. (85) |
|
كَيْفَ يَهْدِي اللهُ قَوْمَاً كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (آلعمران: 86) چگونه خداوند جمعيّتى را هدايت مىكند كه بعد از ايمان و گواهى به حقّانيّت رسول و آمدن نشانههاى روشن براى آنها، كافر شدند؟! و خدا، جمعيّت ستمكاران را هدايت نخواهد كرد! (86) |
|
أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللهِ وَالمَلاَئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ (آلعمران: 87) كيفر آنها، اين است كه لعن (و طرد) خداوند و فرشتگان و مردم همگى بر آنهاست. (87) |
|
خَالِدِينَ فِيهَا لاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَ لاَ هُمْ يُنْظَرُونَ (آلعمران: 88) همواره در اين لعن (و طرد و نفرين) مىمانند مجازاتشان تخفيف نمىيابد و به آنها مهلت داده نمىشود. (88) |
|
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرَاً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولَئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ (آلعمران: 90) كسانى كه پس از ايمان كافر شدند و سپس بر كفر (خود) افزودند، (و در اين راه اصرار ورزيدند،) هيچ گاه توبه آنان، (كه از روى ناچارى يا در آستانه مرگ صورت مىگيرد،) قبول نمىشود و آنها گمراهان (واقعى) اند (چرا كه هم راه خدا را گم كردهاند، و هم راه توبه را!). (90) |
|
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ مَاتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَبَاً وَ لَوِ افْتَدَي بِهِ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ وَ مَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ (آلعمران: 91) كسانى كه كافر شدند و در حال كفر از دنيا رفتند، اگر چه روى زمين پر از طلا باشد، و آن را بعنوان فديه (و كفّاره اعمال بد خويش) بپردازند، هرگز از هيچ يك آنها قبول نخواهد شد و براى آنان، مجازاتِ دردناك است و ياورانى ندارند. (91) |
|
لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّي تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللهَ بِهِ عَلِيمٌ (آلعمران: 92) هرگز به (حقيقت) نيكوكارى نمىرسيد مگر اينكه از آنچه دوست مىداريد، (در راه خدا) انفاق كنيد و آنچه انفاق مىكنيد، خداوند از آن آگاه است. (92) |
|
كُلُّ الطَّعامِ كَانَ حِلاًّ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلاَّ مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَي نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (آلعمران: 93) همه غذاها (ى پاك) بر بنى اسرائيل حلال بود، جز آنچه اسرائيل (يعقوب)، پيش از نزول تورات، بر خود تحريم كرده بود (مانند گوشت شتر كه براى او ضرر داشت.) بگو: «اگر راست مىگوييد تورات را بياوريد و بخوانيد! (اين نسبتهايى كه به پيامبران پيشين مىدهيد، حتّى در تورات تحريف شده شما نيست!)» (93) |
|
فَمَنِ افْتَرَي عَلَي اللهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (آلعمران: 94) بنا بر اين، آنها كه بعد از اين به خدا دروغ مىبندند، ستمگرند! (زيرا از روى علم و عمد چنين مىكنند). (94) |
|
قُلْ صَدَقَ اللهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفَاً وَ مَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (آلعمران: 95) بگو: «خدا راست گفته (و اينها در آيين پاك ابراهيم نبوده) است. بنا بر اين، از آيين ابراهيم پيروى كنيد، كه به حق گرايش داشت، و از مشركان نبود!» (95) |
|
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكَاً وَ هُدَيً لِلْعَالَمِينَ (آلعمران: 96) نخستين خانهاى كه براى مردم (و نيايش خداوند) قرار داده شد، همان است كه در سرزمين مكّه است، كه پر بركت، و مايه هدايت جهانيان است. (96) |
|
فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنَاً وَ لِاللهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ (آلعمران: 97) در آن، نشانههاى روشن، (از جمله) مقام ابراهيم است و هر كس داخل آن [خانه خدا] شود در امان خواهد بود، و براى خدا بر مردم است كه آهنگ خانه (او) كنند، آنها كه توانايى رفتن به سوى آن دارند. و هر كس كفر ورزد (و حج را ترك كند، به خود زيان رسانده)، خداوند از همه جهانيان، بىنياز است. (97) |
|
قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللهِ وَاللهُ شَهِيدٌ عَلَي مَا تَعْمَلُونَ (آلعمران: 98) بگو: «اى اهل كتاب! چرا به آيات خدا كفر مىورزيد؟! و خدا گواه است بر اعمالى كه انجام مىدهيد!» (98) |
|
قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجَاً وَ أَنْتُمْ شُهَدَاءُ وَ مَا اللهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (آلعمران: 99) بگو: «اى اهل كتاب! چرا افرادى را كه ايمان آوردهاند، از راه خدا بازمىداريد، و مىخواهيد اين راه را كج سازيد؟! در حالى كه شما (به درستى اين راه) گواه هستيد و خداوند از آنچه انجام مىدهيد، غافل نيست!» (99) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقَاً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ (آلعمران: 100) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر از گروهى از اهل كتاب، (كه كارشان نفاقافكنى و شعلهور ساختنِ آتش كينه و عداوت است) اطاعت كنيد، شما را پس از ايمان، به كفر بازمىگردانند. (100) |
|
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعَاً وَ لاَ تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانَاً وَ كُنْتُمْ عَلَي شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (آلعمران: 103) و همگى به ريسمان خدا [قرآن و اسلام، و هر گونه وسيله وحدت]، چنگ زنيد، و پراكنده نشويد! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد، و او ميان دلهاى شما، الفت ايجاد كرد، و به بركتِ نعمتِ او، برادر شديد! و شما بر لبِ حفرهاى از آتش بوديد، خدا شما را از آن نجات داد اين چنين، خداوند آيات خود را براى شما آشكار مىسازد شايد پذيراى هدايت شويد. (103) |
|
وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَي الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (آلعمران: 104) بايد از ميان شما، جمعى دعوت به نيكى، و امر به معروف و نهى از منكر كنند! و آنها همان رستگارانند. (104) |
|
وَ لاَ تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (آلعمران: 105) و مانند كسانى نباشيد كه پراكنده شدند و اختلاف كردند (آن هم) پس از آنكه نشانههاى روشن (پروردگار) به آنان رسيد! و آنها عذاب عظيمى دارند. (105) |
|
يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (آلعمران: 106) (آن عذاب عظيم) روزى خواهد بود كه چهرههايى سفيد، و چهرههايى سياه مىگردد، اما آنها كه صورتهايشان سياه شده، (به آنها گفته مىشود:) آيا بعد از ايمان، و (اخوّت و برادرى در سايه آن،) كافر شديد؟! پس بچشيد عذاب را، به سبب آنچه كفر مىورزيديد! (106) |
|
تِلْكَ آيَاتُ اللهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالحَقِّ وَ مَا اللهُ يُرِيدُ ظُلْمَاً لِلْعَالَمِينَ (آلعمران: 108) اينها آيات خداست كه بحق بر تو مىخوانيم. و خداوند (هيچ گاه) ستمى براى (احدى از) جهانيان نمىخواهد. (108) |
|
وَ لِاللهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ إِلَي اللهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (آلعمران: 109) و (چگونه ممكن است خدا ستم كند؟! در حالى كه) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، مال اوست و همه كارها، به سوى او باز مىگردد (و به فرمان اوست.) (109) |
|
كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرَاً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ (آلعمران: 110) شما بهترين امتى بوديد كه به سود انسانها آفريده شدهاند (چه اينكه) امر به معروف و نهى از منكر مىكنيد و به خدا ايمان داريد. و اگر اهل كتاب، (به چنين برنامه و آيين درخشانى،) ايمان آورند، براى آنها بهتر است! (ولى تنها) عده كمى از آنها با ايمانند، و بيشتر آنها فاسقند، (و خارج از اطاعت پروردگار) (110) |
|
لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلاَّ أَذَيً وَ إِنْ يُقَاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لاَ يُنْصَرُونَ (آلعمران: 111) آنها [اهل كتاب، مخصوصا» يهود] هرگز نمىتوانند به شما زيان برسانند، جز آزارهاى مختصر و اگر با شما پيكار كنند، به شما پشت خواهند كرد (و شكست مىخورند سپس كسى آنها را يارى نمىكند. (111) |
|
ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَمَا ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَ بَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللهِ وَ يَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَ كَانُوا يَعْتَدُونَ (آلعمران: 112) هر جا يافت شوند، مهر ذلت بر آنان خورده است مگر با ارتباط به خدا، (و تجديد نظر در روش ناپسند خود،) و (يا) با ارتباط به مردم (و وابستگى به اين و آن) و به خشم خدا، گرفتار شدهاند و مهر بيچارگى بر آنها زده شده چرا كه آنها به آيات خدا، كفر مىورزيدند و پيامبران را بناحق مىكشتند. اينها بخاطر آن است كه گناه كردند و (به حقوق ديگران،) تجاوز مىنمودند. (112) |
|
لَيْسُوا سَوَاءً مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ (آلعمران: 113) آنها همه يكسان نيستند از اهل كتاب، جمعيّتى هستند كه (به حق و ايمان) قيام مىكنند و پيوسته در اوقات شب، آيات خدا را مىخوانند در حالى كه سجده مىنمايند. (113) |
|
يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَ أُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ (آلعمران: 114) به خدا و روز ديگر ايمان مىآورند امر به معروف و نهى از منكر مىكنند و در انجام كارهاى نيك، پيشى مىگيرند و آنها از صالحانند. (114) |
|
وَ مَا يَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَلَنْ يُكْفَرُوهُ وَاللهُ عَلِيمٌ بِالمُتَّقِينَ (آلعمران: 115) و آنچه از اعمال نيك انجام دهند، هرگز كفران نخواهد شد! (و پاداش شايسته آن را مىبينند.) و خدا از پرهيزكاران، آگاه است. (115) |
|
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَ لاَ أَوْلاَدُهُمْ مِنَ اللهِ شَيْءً وَ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (آلعمران: 116) كسانى كه كافر شدند، هرگز نمىتوانند در پناه اموال و فرزندانشان، از مجازات خدا در امان بمانند! آنها اصحاب دوزخند و جاودانه در آن خواهند ماند. (116) |
|
مَثَلُ مَا يُنْفِقُونَ فِي هَذِهِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَ مَا ظَلَمَهُمُ اللهُ وَ لَكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (آلعمران: 117) آنچه آنها در اين زندگى پست دنيوى انفاق مىكنند، همانند باد سوزانى است كه به زراعت قومى كه بر خود ستم كرده (و در غير محل و وقت مناسب، كشت نمودهاند)، بوزد و آن را نابود سازد. خدا به آنها ستم نكرده بلكه آنها، خودشان به خويشتن ستم مىكنند. (117) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لاَ يَأْلُونَكُمْ خَبَالاً وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَ مَا تُخْفِيْ صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ (آلعمران: 118) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! محرم اسرارى از غير خود، انتخاب نكنيد! آنها از هر گونه شرّ و فسادى در باره شما، كوتاهى نمىكنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشيد. (نشانههاى) دشمنى از دهان (و كلام) شان آشكار شده و آنچه در دلهايشان پنهان مىدارند، از آن مهمتر است. ما آيات (و راههاى پيشگيرى از شرّ آنها) را براى شما بيان كرديم اگر انديشه كنيد! (118) |
|
هَا أَنْتُمْ أُوْلاَءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لاَ يُحِبُّونَكُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَ إِذَا لَقُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (آلعمران: 119) شما كسانى هستيد كه آنها را دوست مىداريد امّا آنها شما را دوست ندارند! در حالى كه شما به همه كتابهاى آسمانى ايمان داريد (و آنها به كتاب آسمانى شما ايمان ندارند). هنگامى كه شما را ملاقات مىكنند، (به دروغ) مىگويند: «ايمان آوردهايم!» امّا هنگامى كه تنها مىشوند، از شدّت خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان مىگزند! بگو: «با همين خشمى كه داريد بميريد! خدا از (اسرار) درون سينهها آگاه است.» (119) |
|
وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (آلعمران: 121) و (به ياد آور) زمانى را كه صبحگاهان، از ميان خانواده خود، جهت انتخاب اردوگاه جنگ براى مؤمنان، بيرون رفتى! و خداوند، شنوا و داناست (گفتگوهاى مختلفى را كه درباره طرح جنگ گفته مىشد، مىشنيد و انديشههايى را كه بعضى در سر مىپروراندند، مىدانست). (121) |
|
إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلاَ وَاللهُ وَلِيُّهُمَا وَ عَلَي اللهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (آلعمران: 122) (و نيز به ياد آور) زمانى را كه دو طايفه از شما تصميم گرفتند سستى نشان دهند (و از وسط راه بازگردند) و خداوند پشتيبان آنها بود (و به آنها كمك كرد كه از اين فكر بازگردند) و افراد باايمان، بايد تنها بر خدا توكّل كنند! (122) |
|
إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلاَثَةِ آلاَفٍ مِنَ الْمَلاَئِكَةٍ مُنْزَلِينَ (آلعمران: 124) در آن هنگام كه تو به مؤمنان مىگفتنى: «آيا كافى نيست كه پروردگارتان، شما را به سه هزار نفر از فرشتگان، كه از آسمان فرود مىآيند، يارى كند؟!» (124) |
|
بَلَي إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلاَفٍ مِنَ الْمَلاَئِكَةِ مُسَوِّمِينَ (آلعمران: 125) آرى، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پيشه كنيد، و دشمن به همين زودى به سراغ شما بيايد، خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، كه نشانههايى با خود دارند، مدد خواهد داد! (125) |
|
وَ مَا جَعَلَهُ اللهُ إِلاَّ بُشْرَي لَكُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ (آلعمران: 126) ولى اينها را خداوند فقط بشارت، و براى اطمينان خاطر شما قرار داده و گر نه، پيروزى تنها از جانب خداوند تواناى حكيم است! (126) |
|
لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ (آلعمران: 128) هيچ گونه اختيارى (در باره عفو كافران، يا مؤمنان فرارى از جنگ،) براى تو نيست مگر اينكه (خدا) بخواهد آنها را ببخشد، يا مجازات كند زيرا آنها ستمگرند. (128) |
|
وَ لِاللهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَاللهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (آلعمران: 129) و آنچه در آسمانها و زمين است، از آن خداست. هر كس را بخواهد (و شايسته بداند)، مىبخشد و هر كس را بخواهد، مجازات مىكند و خداوند آمرزنده مهربان است. (129) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافَاً مُضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (آلعمران: 130) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! ربا (و سود پول) را چند برابر نخوريد! از خدا بپرهيزيد، تا رستگار شويد! (130) |
|
وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ (آلعمران: 131) و از آتشى بپرهيزيد كه براى كافران آماده شده است! (131) |
|
وَ أَطِيعُوا اللهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (آلعمران: 132) و خدا و پيامبر را اطاعت كنيد، تا مشمول رحمت شويد! (132) |
|
وَ سَارِعُوا إِلَي مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ (آلعمران: 133) و شتاب كنيد براى رسيدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتى كه وسعت آن، آسمانها و زمين است و براى پرهيزگاران آماده شده است. (133) |
|
الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللهُ يُحِبُّ الْمُـحْسِنِينَ (آلعمران: 134) همانها كه در توانگرى و تنگدستى، انفاق مىكنند و خشم خود را فرو مىبرند و از خطاى مردم درمىگذرند و خدا نيكوكاران را دوست دارد. (134) |
|
وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلَي مَا فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (آلعمران: 135) و آنها كه وقتى مرتكب عمل زشتى شوند، يا به خود ستم كنند، به ياد خدا مىافتند و براى گناهان خود، طلب آمرزش مىكنند- و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد؟- و بر گناه، اصرار نمىورزند، با اينكه مىدانند. (135) |
|
أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ (آلعمران: 136) آنها پاداششان آمرزش پروردگار، و بهشتهايى است كه از زير درختانش، نهرها جارى است جاودانه در آن ميمانند چه نيكو است پاداش اهل عمل! (136) |
|
قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ (آلعمران: 137) پيش از شما، سنّتهايى وجود داشت (و هر قوم، طبق اعمال و صفات خود، سرنوشتهايى داشتند كه شما نيز، همانند آن را داريد.) پس در روى زمين، گردش كنيد و ببينيد سرانجام تكذيبكنندگان (آيات خدا) چگونه بود؟! (137) |
|
هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدَيً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ (آلعمران: 138) اين، بيانى است براى عموم مردم و هدايت و اندرزى است براى پرهيزگاران! (138) |
|
وَ لاَ تَهِنُوا وَ لاَ تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُم مُؤْمِنِينَ (آلعمران: 139) و سست نشويد! و غمگين نگرديد! و شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد! (139) |
|
إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ وَاللهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ (آلعمران: 140) اگر (در ميدان احد،) به شما جراحتى رسيد (و ضربهاى وارد شد)، به آن جمعيّت نيز (در ميدان بدر)، جراحتى همانند آن وارد گرديد. و ما اين روزها (ى پيروزى و شكست) را در ميان مردم مىگردانيم (- و اين خاصيّت زندگى دنياست-) تا خدا، افرادى را كه ايمان آوردهاند، بداند (و شناخته شوند) و خداوند از ميان شما، شاهدانى بگيرد. و خدا ظالمان را دوست نمىدارد. (140) |
|
وَ لِيُـمَحِّصَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكَافِرِينَ (آلعمران: 141) و تا خداوند، افراد باايمان را خالص گرداند (و ورزيده شوند) و كافران را به تدريج نابود سازد. (141) |
|
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِينَ (آلعمران: 142) آيا چنين پنداشتيد كه (تنها با ادّعاى ايمان) وارد بهشت خواهيد شد، در حالى كه خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران را مشخّص نساخته است؟! (142) |
|
وَ لَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ (آلعمران: 143) و شما مرگ (و شهادت در راه خدا) را، پيش از آنكه با آن رو به رو شويد، آرزو مىكرديد سپس آن را با چشم خود ديديد، در حالى كه به آن نگاه مىكرديد (و حاضر نبوديد به آن تن دردهيد! چقدر ميان گفتار و كردار شما فاصله است؟!) (143) |
|
وَ مَا مُحمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَي أَعْقَابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلَي عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللهَ شَيْءً وَ سَيَجْزِي اللهُ الشَّاكِرِينَ (آلعمران: 144) محمد (ص) فقط فرستاده خداست و پيش از او، فرستادگان ديگرى نيز بودند آيا اگر او بميرد و يا كشته شود، شما به عقب برمىگرديد؟ (و اسلام را رها كرده به دوران جاهليّت و كفر بازگشت خواهيد نمود؟) و هر كس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمىزند و خداوند بزودى شاكران (و استقامتكنندگان) را پاداش خواهد داد. (144) |
|
وَ مَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللهِ كِتَابَاً مُؤَجَّلاً وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ مَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ (آلعمران: 145) هيچ كس، جز به فرمان خدا، نمىميرد سرنوشتى است تعيين شده (بنا بر اين، مرگ پيامبر يا ديگران، يك سنّت الهى است.) هر كس پاداش دنيا را بخواهد (و در زندگى خود، در اين راه گام بردارد،) چيزى از آن به او خواهيم داد و هر كس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او مىدهيم و بزودى سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد. (145) |
|
وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللهِ وَ مَا ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكَانُوا وَاللهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ (آلعمران: 146) چه بسيار پيامبرانى كه مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ كردند! آنها هيچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان مىرسيد، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسليم ندادند) و خداوند استقامتكنندگان را دوست دارد. (146) |
|
وَ مَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ إِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَي الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (آلعمران: 147) سخنشان تنها اين بود كه: «پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و از تندرويهاى ما در كارها، چشمپوشى كن! قدمهاى ما را استوار بدار! و ما را بر جمعيّت كافران، پيروز گردان! (147) |
|
فَآتَاهُمُ اللهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَ حُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللهُ يُحِبُّ الْمُـحْسِنِينَ (آلعمران: 148) از اين رو خداوند پاداش اين جهان، و پاداش نيك آن جهان را به آنها داد و خداوند نيكوكاران را دوست مىدارد. (148) |
|
بَلِ اللهُ مَوْلاَكُمْ وَ هُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ (آلعمران: 150) (آنها تكيهگاه شما نيستند،) بلكه ولى و سرپرست شما، خداست و او بهترين ياوران است. (150) |
|
سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانَاً وَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَي الظَّالِمِينَ (آلعمران: 151) بزودى در دلهاى كافران، بخاطر اينكه بدون دليل، چيزهايى را براى خدا همتا قرار دادند، رعب و ترس مىافكنيم و جايگاه آنها، آتش است و چه بد جايگاهى است جايگاه ستمكاران! (151) |
|
وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّي إِذَا فَشِلْتُمْ وَ تَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ عَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَ لَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللهُ ذُو فَضْلٍ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ (آلعمران: 152) خداوند، وعده خود را به شما، (در باره پيروزى بر دشمن در احد،) تحقق بخشيد در آن هنگام (كه در آغاز جنگ،) دشمنان را به فرمان او، به قتل مىرسانديد (و اين پيروزى ادامه داشت) تا اينكه سست شديد و (بر سر رهاكردن سنگرها،) در كار خود به نزاع پرداختيد و بعد از آن كه آنچه را دوست مىداشتيد (از غلبه بر دشمن) به شما نشان داد، نافرمانى كرديد. بعضى از شما، خواهان دنيا بودند و بعضى خواهان آخرت. سپس خداوند شما را از آنان منصرف ساخت (و پيروزى شما به شكست انجاميد) تا شما را آزمايش كند. و او شما را بخشيد و خداوند نسبت به مؤمنان، فضل و بخشش دارد. (152) |
|
إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لاَ تَلْوُونَ عَلَي أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ فَأَثَابَكُمْ غَمَّاً بِغَمٍّ لِكَيْلاَ تَحْزَنُوا عَلَي مَا فَاتَكُمْ وَ لاَ مَا أَصَابَكُمْ وَاللهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (آلعمران: 153) (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه از كوه بالا ميرفتيد و جمعى در وسط بيابان پراكنده شدند و از شدت وحشت،) به عقب ماندگان نگاه نمىكرديد، و پيامبر از پشت سر، شما را صدا مىزد. سپس اندوهها را يكى پس از ديگرى به شما جزا داد اين بخاطر آن بود كه ديگر براى از دست رفتن (غنايم جنگى) غمگين نشويد، و نه بخاطر مصيبتهايى كه بر شما وارد مىگردد. و خداوند از آنچه انجام مىدهيد، آگاه است. (153) |
|
ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسَاً يَغْشَي طَائِفَةً مِنْكُمْ وَ طَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِاللهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لاَ يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَهُنَا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَي مَضَاجِعِهِمْ وَ لِيَبْتَلِيَ اللهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (آلعمران: 154) سپس بدنبال اين غم و اندوه، آرامشى بر شما فرستاد. اين آرامش، بصورت خواب سبكى بود كه (در شب بعد از حادثه احد،) گروهى از شما را فرا گرفت اما گروه ديگرى در فكر جان خويش بودند (و خواب به چشمانشان نرفت.) آنها گمانهاى نادرستى- همچون گمانهاى دوران جاهليت- درباره خدا داشتند و مىگفتند: «آيا چيزى از پيروزى نصيب ما مىشود؟!» بگو: «همه كارها (و پيروزيها) به دست خداست!» آنها در دل خود، چيزى را پنهان مىدارند كه براى تو آشكار نمىسازند مىگويند: «اگر ما سهمى از پيروزى داشتيم، در اين جا كشته نمىشديم!» بگو: «اگر هم در خانههاى خود بوديد، آنهايى كه كشتهشدن بر آنها مقرر شده بود، قطعاً به سوى آرامگاههاى خود، بيرون مىآمدند (و آنها را به قتل مىرساندند). و اينها براى اين است كه خداوند، آنچه در سينههايتان پنهان داريد، بيازمايد و آنچه را در دلهاى شما (از ايمان) است، خالص گرداند و خداوند از آنچه در درون سينههاست، با خبر است. (154) |
|
إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَي الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ (آلعمران: 155) كسانى كه در روز روبرو شدن دو جمعيت با يكديگر (در جنگ احد)، فرار كردند، شيطان آنها را بر اثر بعضى از گناهانى كه مرتكب شده بودند، به لغزش انداخت و خداوند آنها را بخشيد. خداوند، آمرزنده و بردبار است. (155) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَ قَالُوا لِإِخْوانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزَّيً لَوْ كَانُوا عِنْدَنَا مَا مَاتُوا وَ مَا قُتِلُوا لِيَجْعَلَ اللهُ ذَلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَاللهُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَاللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (آلعمران: 156) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! همانند كافران نباشيد كه چون برادرانشان به مسافرتى مىروند، يا در جنگ شركت مىكنند (و از دنيا مىروند و يا كشته مىشوند)، مىگويند: «اگر آنها نزد ما بودند، نمىمردند و كشته نمىشدند!» (شما از اين گونه سخنان نگوييد،) تا خدا اين حسرت را بر دل آنها [كافران] بگذارد. خداوند، زنده مىكند و مىميراند (و زندگى و مرگ، به دست اوست) و خدا به آنچه انجام مىدهيد، بيناست. (156) |
|
فَبِمَـا رَحْمَةٍ مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظَّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَي اللهِ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ (آلعمران: 159) به (بركت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مىشدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب! و در كارها، با آنان مشورت كن! اما هنگامى كه تصميم گرفتى، (قاطع باش! و) بر خدا توكل كن! زيرا خداوند متوكلان را دوست دارد. (159) |
|
إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللهُ فَلاَ غَالِبَ لَكُمْ وَ إِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ عَلَي اللهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (آلعمران: 160) اگر خداوند شما را يارى كند، هيچ كس بر شما پيروز نخواهد شد! و اگر دست از يارى شما بردارد، كيست كه بعد از او، شما را يارى كند؟! و مؤمنان، تنها بر خداوند بايد توكل كنند! (160) |
|
وَ مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ تُوَفَّي كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ (آلعمران: 161) (گمان كرديد ممكن است پيامبر به شما خيانت كند؟! در حالى كه) ممكن نيست هيچ پيامبرى خيانت كند! و هر كس خيانت كند، روز رستاخيز، آنچه را در آن خيانت كرده، با خود (به صحنه محشر) مىآورد سپس به هر كس، آنچه را فراهم كرده (و انجام داده است)، بطور كامل داده مىشود و (به همين دليل) به آنها ستم نخواهد شد (چرا كه محصول اعمال خود را خواهند ديد). (161) |
|
أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللهِ كَمَنْ بَاءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللهِ وَ مَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (آلعمران: 162) آيا كسى كه از رضاى خدا پيروى كرده، همانند كسى است كه به خشم و غضب خدا بازگشته؟! و جايگاه او جهنم، و پايان كار او بسيار بد است. (162) |
|
لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَ إِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ (آلعمران: 164) خداوند بر مؤمنان منت نهاد [نعمت بزرگى بخشيد] هنگامى كه در ميان آنها، پيامبرى از خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاك كند و كتاب و حكمت بياموزد هر چند پيش از آن، در گمراهى آشكارى بودند. (164) |
|
وَ مَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَي الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللهِ وَ لِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ (آلعمران: 166) و آنچه (در روز احد،) در روزى كه دو دسته [مؤمنان و كافران] با هم نبرد كردند به شما رسيد، به فرمان خدا (و طبق سنت الهى) بود و براى اين بود كه مؤمنان را مشخص كند. (166) |
|
وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَ قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالاً لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ (آلعمران: 167) و نيز براى اين بود كه منافقان شناخته شوند آنهايى كه به ايشان گفته شد: «بياييد در راه خدا نبرد كنيد! يا (حد اقل) از حريم خود، دفاع نماييد!» گفتند: «اگر مىدانستيم جنگى روى خواهد داد، از شما پيروى مىكرديم. (اما مىدانيم جنگى نمىشود.)» آنها در آن هنگام، به كفر نزديكتر بودند تا به ايمان به زبان خود چيزى مىگويند كه در دلهايشان نيست! و خداوند از آنچه كتمان مىكنند، آگاهتر است. (167) |
|
الَّذِينَ قَالُوا لِإِخْوانِهِمْ وَ قَعَدُوا لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا قُلْ فَادْرَءُوا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (آلعمران: 168) (منافقان) آنها هستند كه به برادران خود- در حالى كه از حمايت آنها دست كشيده بودند- گفتند: «اگر آنها از ما پيروى مىكردند، كشته نمىشدند!» بگو: « (مگر شما مىتوانيد مرگ افراد را پيشبينى كنيد؟!) پس مرگ را از خودتان دور سازيد اگر راست مىگوييد!» (168) |
|
يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ (آلعمران: 171) و از نعمت خدا و فضل او (نسبت به خودشان نيز) مسرورند و (مىبينند كه) خداوند، پاداش مؤمنان را ضايع نمىكند (نه پاداش شهيدان، و نه پاداش مجاهدانى كه شهيد نشدند). (171) |
|
الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِاللهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ (آلعمران: 172) آنها كه دعوت خدا و پيامبر (ص) را، پس از آن همه جراحاتى كه به ايشان رسيد، اجابت كردند (و هنوز زخمهاى ميدان احد التيام نيافته بود، به سوى ميدان «حمراء الاسد» حركت نمودند) براى كسانى از آنها، كه نيكى كردند و تقوا پيش گرفتند، پاداش بزرگى است. (172) |
|
الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانَاً وَ قَالُوا حَسْبُنَا اللهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ (آلعمران: 173) اينها كسانى بودند كه (بعضى از) مردم، به آنان گفتند: «مردم [لشكر دشمن] براى (حمله به) شما اجتماع كردهاند از آنها بترسيد!» اما اين سخن، بر ايمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را كافى است و او بهترين حامى ماست.» (173) |
|
إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَ خَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (آلعمران: 175) اين فقط شيطان است كه پيروان خود را (با سخنان و شايعات بىاساس،) مىترساند. از آنها نترسيد! و تنها از من بترسيد اگر ايمان داريد! (175) |
|
وَ لاَ يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللهَ شَيْءً يُرِيدُ اللهُ أَنْ لاَ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظَّاً فِي الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (آلعمران: 176) كسانى كه در راه كفر، شتاب ميكنند، تو را غمگين نسازند! به يقين، آنها هرگز زيانى به خداوند نمىرسانند. (بعلاوه) خدا مىخواهد (آنها را به حال خودشان واگذارد و در نتيجه،) بهرهاى براى آنها در آخرت قرار ندهد. و براى آنها مجازات بزرگى است! (176) |
|
إِنَّ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ لَنْ يَضُرُّوا اللهَ شَيْءً وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (آلعمران: 177) (آرى،) كسانى كه ايمان را دادند و كفر را خريدارى كردند، هرگز به خدا زيانى نمىرسانند و براى آنها، مجازات دردناكى است! (177) |
|
مَا كَانَ اللهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَي مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّي يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ مَا كَانَ اللهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَي الْغَيْبِ وَ لَكِنَّ اللهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ فَآمِنُوا بِاللهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ (آلعمران: 179) چنين نبود كه خداوند، مؤمنان را به همانگونه كه شما هستيد واگذارد مگر آنكه ناپاك را از پاك جدا سازد. و نيز چنين نبود كه خداوند شما را از اسرار غيب، آگاه كند (تا مؤمنان و منافقان را از اين راه بشناسيد اين بر خلاف سنت الهى است) ولى خداوند از ميان رسولان خود، هر كس را بخواهد برميگزيند (و قسمتى از اسرار نهان را كه براى مقام رهبرى او لازم است، در اختيار او مىگذارد.) پس (اكنون كه اين جهان، بوته آزمايش پاك و ناپاك است،) به خدا و رسولان او ايمان بياوريد! و اگر ايمان بياوريد و تقوا پيشه كنيد، پاداش بزرگى براى شماست. (179) |
|
وَ لاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْرَاً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لِاللهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (آلعمران: 180) كسانى كه بخل مىورزند، و آنچه را خدا از فضل خويش به آنان داده، انفاق نمىكنند، گمان نكنند اين كار به سود آنها است بلكه براى آنها شر است بزودى در روز قيامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزيدند، همانند طوقى به گردنشان مىافكنند. و ميراث آسمانها و زمين، از آن خداست و خداوند، از آنچه انجام مىدهيد، آگاه است. (180) |
|
لَقَدْ سَمِعَ اللهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللهَ فَقِيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِيَاءُ سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ (آلعمران: 181) خداوند، سخن آنها را كه گفتند: «خدا فقير است، و ما بىنيازيم»، شنيد! به زودى آنچه را گفتند، خواهيم نوشت و (همچنين) كشتن پيامبران را بناحق (مىنويسيم) و به آنها مىگوييم: «بچشيد عذاب سوزان را (در برابر كارهايتان!)» (181) |
|
ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ (آلعمران: 182) اين بخاطر چيزى است كه دستهاى شما از پيش فرستاده (و نتيجه كار شماست) و بخاطر آن است كه خداوند، به بندگان (خود)، ستم نمىكند. (182) |
|
الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَنْ لاَ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّي يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَ بِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (آلعمران: 183) (اينها) همان كسانى (هستند) كه گفتند: «خداوند از ما پيمان گرفته كه به هيچ پيامبرى ايمان نياوريم تا (اين معجزه را انجام دهد:) يك قربانى بياورد، كه آتش [صاعقه آسمانى] آن را بخورد!» بگو: «پيامبرانى پيش از من، براى شما آمدند و دلايل روشن، و آنچه را گفتيد آوردند پس چرا آنها را به قتل رسانديد اگر راست مىگوييد؟!» (183) |
|
فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ جَاءُوا بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَالْكِتَابِ الْمُنِيرِ (آلعمران: 184) پس (اگر اين بهانهجويان،) تو را تكذيب كنند، (چيز تازهاى نيست) رسولان پيش از تو (نيز) تكذيب شدند پيامبرانى كه دلايل آشكار، و نوشتههاى متين و محكم، و كتاب روشنىبخش آورده بودند. (184) |
|
كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَ مَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلاَّ مَتَاعُ الْغُرُورِ (آلعمران: 185) هر كسى مرگ را مىچشد و شما پاداش خود را بطور كامل در روز قيامت خواهيد گرفت آنها كه از آتش (دوزخ) دور شده، و به بهشت وارد شوند نجات يافته و رستگار شدهاند و زندگى دنيا، چيزى جز سرمايه فريب نيست! (185) |
|
لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذَيً كَثِيرَاً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (آلعمران: 186) به يقين (همه شما) در اموال و جانهاى خود، آزمايش مىشويد! و از كسانى كه پيش از شما به آنها كتاب (آسمانى) داده شده [يهود]، و (همچنين) از مشركان، سخنان آزاردهنده فراوان خواهيد شنيد! و اگر استقامت كنيد و تقوا پيشه سازيد، (شايستهتر است زيرا) اين از كارهاى مهم و قابل اطمينان است. (186) |
|
وَ إِذْ أَخَذَ اللهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لاَ تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنَاً قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ (آلعمران: 187) و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه خدا، از كسانى كه كتاب (آسمانى) به آنها داده شده، پيمان گرفت كه حتماً آن را براى مردم آشكار سازيد و كتمان نكنيد! ولى آنها، آن را پشت سر افكندند و به بهاى كمى فروختند و چه بد متاعى مىخرند؟! (187) |
|
لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَ يُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِمَا لَمْ يَفْعَلُوا فَلاَ تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ مِنَ الْعَذَابِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (آلعمران: 188) گمان مبر آنها كه از اعمال (زشت) خود خوشحال مىشوند، و دوست دارند در برابر كار (نيكى) كه انجام ندادهاند مورد ستايش قرار گيرند، از عذاب (الهى) بركنارند! (بلكه) براى آنها، عذاب دردناكى است! (188) |
|
وَ لِاللهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللهُ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (آلعمران: 189) و حكومت آسمانها و زمين، از آن خداست و خدا بر همه چيز تواناست. (189) |
|
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ (آلعمران: 190) مسلماً در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و رفت شب و روز، نشانههاى (روشنى) براى خردمندان است. (190) |
|
الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللهَ قِيَامَاً وَ قُعُودَاً وَ عَلَي جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (آلعمران: 191) همانها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آن گاه كه بر پهلو خوابيدهاند، ياد مىكنند و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند (و مىگويند:) بار الها! اينها را بيهوده نيافريدهاى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار! (191) |
|
رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ (آلعمران: 192) پروردگارا! هر كه را تو (بخاطر اعمالش،) به آتش افكنى، او را خوار و رسوا ساختهاى! و براى افراد ستمگر، هيچ ياورى نيست! (192) |
|
رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيَاً يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَ تَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ (آلعمران: 193) پروردگارا! ما صداى منادى (تو) را شنيديم كه به ايمان دعوت مىكرد كه: «به پروردگار خود، ايمان بياوريد!» و ما ايمان آورديم پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و بديهاى ما را بپوشان! و ما را با نيكان (و در مسير آنها) بميران! (193) |
|
رَبَّنَا وَ آتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَي رُسُلِكَ وَ لاَ تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لاَ تُخْلِفُ الْمِيعَادَ (آلعمران: 194) پروردگارا! آنچه را به وسيله پيامبرانت به ما وعده فرمودى، به ما عطا كن! و ما را در روز رستاخيز، رسوا مگردان! زيرا تو هيچ گاه از وعده خود، تخلف نمىكنى. (194) |
|
فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَي بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَ أُوذُوا فِي سَبِيلِي وَ قَاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأَُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ لَأَُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابَاً مِنْ عِنْدِ اللهِ وَاللهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ (آلعمران: 195) خداوند، درخواست آنها را پذيرفت (و فرمود:) من عمل هيچ عملكنندهاى از شما را، زن باشد يا مرد، ضايع نخواهم كرد شما همنوعيد، و از جنس يكديگر! آنها كه در راه خدا هجرت كردند، و از خانههاى خود بيرون رانده شدند و در راه من آزار ديدند، و جنگ كردند و كشته شدند، بيقين گناهانشان را مىبخشم و آنها را در باغهاى بهشتى، كه از زير درختانش نهرها جارى است، وارد مىكنم. اين پاداشى است از طرف خداوند و بهترين پاداشها نزد پروردگار است. (195) |
|
لاَ يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلاَدِ (آلعمران: 196) رفت و آمد (پيروزمندانه) كافران در شهرها، تو را نفريبد! (196) |
|
مَتَاعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهَادُ (آلعمران: 197) اين متاع ناچيزى است و سپس جايگاهشان دوزخ، و چه بد جايگاهى است! (197) |
|
لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللهِ وَ مَا عِنْدَ اللهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرَارِ (آلعمران: 198) ولى كسانى (كه ايمان دارند، و) از پروردگارشان مىپرهيزند، براى آنها باغهايى از بهشت است، كه از زير درختانش نهرها جارى است هميشه در آن خواهند بود. اين، نخستين پذيرايى است كه از سوى خداوند به آنها مىرسد و آنچه در نزد خداست، براى نيكان بهتر است! (198) |
|
وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللهِ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ خَاشِعِينَ لِاللهِ لاَ يَشْتَرُونَ بِآيَاتِ اللهِ ثَمَنَاً قَلِيلاً أُولَئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ (آلعمران: 199) و از اهل كتاب، كسانى هستند كه به خدا، و آنچه بر شما نازل شده، و آنچه بر خودشان نازل گرديده، ايمان دارند در برابر (فرمان) خدا خاضعند و آيات خدا را به بهاى ناچيزى نمىفروشند. پاداش آنها، نزد پروردگارشان است. خداوند، سريع الحساب است. (تمام اعمال نيك آنها را به سرعت حساب مىكند، و پاداش مىدهد.) (199) |
|
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيرَاً وَ نِسَاءً وَاتَّقُوا اللهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبَاً (نساء: 1) اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد و همسر او را (نيز) از جنس او خلق كرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمين) منتشر ساخت. و از خدايى بپرهيزيد كه (همگى به عظمت او معترفيد و) هنگامى كه چيزى از يكديگر مىخواهيد، نام او را مىبريد! (و نيز) (از قطع رابطه با) خويشاوندان خود، پرهيز كنيد! زيرا خداوند، مراقب شماست. (1) |
|
وَ آتُوا الْيَتَامَي أَمْوَالَهُمْ وَ لاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَ لاَ تَأْكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَي أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبَاً كَبِيرَاً (نساء: 2) و اموال يتيمان را (هنگامى كه به حد رشد رسيدند) به آنها بدهيد! و اموال بد (خود) را، با اموال خوب (آنها) عوض نكنيد! و اموال آنان را همراه اموال خودتان (با مخلوط كردن يا تبديل نمودن) نخوريد، زيرا اين گناه بزرگى است! (2) |
|
وَ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ لاَ تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَي فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَي وَ ثُلاَثَ وَ رُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَنْ لاَ تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَي أَنْ لاَ تَعُولُوا (نساء: 3) و اگر مىترسيد كه (بهنگام ازدواج با دختران يتيم،) عدالت را رعايت نكنيد، (از ازدواج با آنان، چشمپوشى كنيد و) با زنان پاك (ديگر) ازدواج نمائيد، دو يا سه يا چهار همسر و اگر مىترسيد عدالت را (درباره همسران متعدد) رعايت نكنيد، تنها يك همسر بگيريد، و يا از زنانى كه مالك آنهائيد استفاده كنيد، اين كار، از ظلم و ستم بهتر جلوگيرى مىكند. (3) |
|
وَ آتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسَاً فَكُلُوهُ هَنِيئَاً مَرِيئَاً (نساء: 4) و مهر زنان را (بطور كامل) بعنوان يك بدهى (يا عطيه،) به آنان بپردازيد! (ولى) اگر آنها چيزى از آن را با رضايت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف كنيد! (4) |
|
وَ لاَ تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللهُ لَكُمْ قِيَامَاً وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفَاً (نساء: 5) اموال خود را، كه خداوند وسيله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفيهان نسپاريد و از آن، به آنها روزى دهيد! و لباس بر آنان بپوشانيد و با آنها سخن شايسته بگوييد! (5) |
|
وَابْتَلُوا الْيَتَامَي حَتَّي إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدَاً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَ لاَ تَأْكُلُوهَا إِسْرَافَاً وَ بِدَارَاً أَنْ يَكْبَرُوا وَ مَنْ كَانَ غَنِيَّاً فَلْيَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ كَانَ فَقِيرَاً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَ كَفَي بِاللهِ حَسِيبَاً (نساء: 6) و يتيمان را چون به حد بلوغ برسند، بيازماييد! اگر در آنها رشد (كافى) يافتيد، اموالشان را به آنها بدهيد! و پيش از آنكه بزرگ شوند، اموالشان را از روى اسراف نخوريد! هر كس كه بىنياز است، (از برداشت حق الزحمه) خوددارى كند و آن كس كه نيازمند است، به طور شايسته (و مطابق زحمتى كه مىكشد،) از آن بخورد. و هنگامى كه اموالشان را به آنها بازمىگردانيد، شاهد بگيريد! اگر چه خداوند براى محاسبه كافى است. (6) |
|
لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيبَاً مَفْرُوضَاً (نساء: 7) براى مردان، از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان از خود بر جاى مىگذارند، سهمى است و براى زنان نيز، از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان مىگذارند، سهمى خواه آن مال، كم باشد يا زياد اين سهمى است تعيين شده و پرداختنى. (7) |
|
وَ إِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبَي وَالْيَتَامَي وَالْمَسَاكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفَاً (نساء: 8) و اگر بهنگام تقسيم (ارث)، خويشاوندان (و طبقهاى كه ارث نمىبرند) و يتيمان و مستمندان، حضور داشته باشند، چيزى از آن اموال را به آنها بدهيد! و با آنان به طور شايسته سخن بگوييد! (8) |
|
إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَي ظُلْمَاً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارَاً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيرَاً (نساء: 10) كسانى كه اموال يتيمان را به ظلم و ستم مىخورند، (در حقيقت،) تنها آتش مىخورند و بزودى در شعلههاى آتش (دوزخ) مىسوزند. (10) |
|
يُوصِيكُمُ اللهُ فِي أَوْلاَدِكُمْ لِلْذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَ إِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَ أَبْنَاؤُكُمْ لاَ تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعَاً فَرِيضَةً مِنَ اللهِ إِنَّ اللهَ كَانَ عَلِيمَاً حَكِيمَاً (نساء: 11) خداوند در باره فرزندانتان به شما سفارش مىكند كه سهم (ميراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر باشد و اگر فرزندان شما، (دو دختر و) بيش از دو دختر باشند، دو سوم ميراث از آن آنهاست و اگر يكى باشد، نيمى (از ميراث،) از آن اوست. و براى هر يك از پدر و مادر او، يك ششم ميراث است، اگر (ميت) فرزندى داشته باشد و اگر فرزندى نداشته باشد، و (تنها) پدر و مادر از او ارث برند، براى مادر او يك سوم است (و بقيه از آن پدر است) و اگر او برادرانى داشته باشد، مادرش يك ششم مىبرد (و پنج ششم باقيمانده، براى پدر است). (همه اينها،) بعد از انجام وصيتى است كه او كرده، و بعد از اداى دين است- شما نمىدانيد پدران و مادران و فرزندانتان، كداميك براى شما سودمندترند!- اين فريضه الهى است و خداوند، دانا و حكيم است. (11) |
|
وَ لَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَ إِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلاَلَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ اُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَي بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللهِ وَاللهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ (نساء: 12) و براى شما، نصف ميراث زنانتان است، اگر آنها فرزندى نداشته باشند و اگر فرزندى داشته باشند، يك چهارم از آن شماست پس از انجام وصيتى كه كردهاند، و اداى دين (آنها). و براى زنان شما، يك چهارم ميراث شماست، اگر فرزندى نداشته باشيد و اگر براى شما فرزندى باشد، يك هشتم از آن آنهاست بعد از انجام وصيتى كه كردهايد، و اداى دين. و اگر مردى بوده باشد كه كلاله [خواهر يا برادر] از او ارث مىبرد، يا زنى كه برادر يا خواهرى دارد، سهم هر كدام، يك ششم است (اگر برادران و خواهران مادرى باشند) و اگر بيش از يك نفر باشند، آنها در يك سوم شريكند پس از انجام وصيتى كه شده، و اداى دين بشرط آنكه (از طريق وصيت و اقرار به دين،) به آنها ضرر نزند. اين سفارش خداست و خدا دانا و بردبار است. (12) |
|
تِلْكَ حُدُودُ اللهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (نساء: 13) اينها مرزهاى الهى است و هر كس خدا و پيامبرش را اطاعت كند، (و قوانين او را محترم بشمرد،) خداوند وى را در باغهايى از بهشت وارد مىكند كه همواره، آب از زير درختانش جارى است جاودانه در آن مىمانند و اين، پيروزى بزرگى است! (13) |
|
وَالاَّتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّي يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللهُ لَهُنَّ سَبِيلاً (نساء: 15) و كسانى از زنان شما كه مرتكب زنا شوند، چهار نفر از مسلمانان را بعنوان شاهد بر آنها بطلبيد! اگر گواهى دادند، آنان [زنان] را در خانه ها (ى خود) نگاه داريد تا مرگشان فرارسد يا اينكه خداوند، راهى براى آنها قرار دهد. (15) |
|
إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَي اللهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يَتُوبُ اللهُ عَلَيْهِمْ وَ كَانَ اللهُ عَلِيمَاً حَكِيمَاً (نساء: 17) پذيرش توبه از سوى خدا، تنها براى كسانى است كه كار بدى را از روى جهالت انجام مىدهند، سپس زود توبه مىكنند. خداوند، توبه چنين اشخاصى را مىپذيرد و خدا دانا و حكيم است. (17) |
|
وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّي إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَاً أَلِيمَاً (نساء: 18) براى كسانى كه كارهاى بد را انجام مىدهند، و هنگامى كه مرگ يكى از آنها فرا مىرسد مىگويد: «الان توبه كردم!» توبه نيست و نه براى كسانى كه در حال كفر از دنيا مىروند اينها كسانى هستند كه عذاب دردناكى برايشان فراهم كردهايم. (18) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهَاً وَ لاَ تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَي أَنْ تَكْرَهُوا شَيْءً وَ يَجْعَلَ اللهُ فِيهِ خَيْرَاً كَثِيرَاً (نساء: 19) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! براى شما حلال نيست كه از زنان، از روى اكراه (و ايجاد ناراحتى براى آنها،) ارث ببريد! و آنان را تحت فشار قرار ندهيد كه قسمتى از آنچه را به آنها دادهايد (از مهر)، تملك كنيد! مگر اينكه آنها عمل زشت آشكارى انجام دهند. و با آنان، بطور شايسته رفتار كنيد! و اگر از آنها، (بجهتى) كراهت داشتيد، (فوراً تصميم به جدايى نگيريد!) چه بسا چيزى خوشايند شما نباشد، و خداوند خير فراوانى در آن قرار مىدهد! (19) |
|
وَ لاَ تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَ مَقْتَاً وَ سَاءَ سَبِيلاً (نساء: 22) با زنانى كه پدران شما با آنها ازدواج كردهاند، هرگز ازدواج نكنيد! مگر آنچه در گذشته (پيش از نزول اين حكم) انجام شده است زيرا اين كار، عملى زشت و تنفرآور و راه نادرستى است. (22) |
|
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَ بَنَاتُكُمْ وَ أَخَوَاتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خَالاَتُكُمْ وَ بَنَاتُ الْأَخِ وَ بَنَاتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهَاتُكُمُ الاَّتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَ أُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَ رَبَائِبُكُمُ الاَّتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ الاَّتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلاَئِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلاَبِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللهَ كَانَ غَفُورَاً رَحِيمَاً (نساء: 23) حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران، و خواهران، و عمهها، و خالهها، و دختران برادر، و دختران خواهر شما، و مادرانى كه شما را شير دادهاند، و خواهران رضاعى شما، و مادران همسرانتان، و دختران همسرتان كه در دامان شما پرورش يافتهاند از همسرانى كه با آنها آميزش جنسى داشتهايد- و چنانچه با آنها آميزش جنسى نداشتهايد، (دختران آنها) براى شما مانعى ندارد- و (همچنين) همسرهاى پسرانتان كه از نسل شما هستند (- نه پسرخواندهها-) و (نيز حرام است بر شما) جمع ميان دو خواهر كنيد مگر آنچه در گذشته واقع شده چرا كه خداوند، آمرزنده و مهربان است. (23) |
|
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللهِ عَلَيْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللهَ كَانَ عَلِيمَاً حَكِيمَاً (نساء: 24) و زنان شوهردار (بر شما حرام است) مگر آنها را كه (از راه اسارت) مالك شدهايد (زيرا اسارت آنها در حكم طلاق است) اينها احكامى است كه خداوند بر شما مقرّر داشته است. اما زنان ديگر غير از اينها (كه گفته شد)، براى شما حلال است كه با اموال خود، آنان را اختيار كنيد در حالى كه پاكدامن باشيد و از زنا، خوددارى نماييد. و زنانى را كه متعه [ازدواج موقت] مىكنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد. و گناهى بر شما نيست در آنچه بعد از تعيين مهر، با يكديگر توافق كردهايد. (بعداً مىتوانيد با توافق، آن را كم يا زياد كنيد.) خداوند، دانا و حكيم است. (24) |
|
وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ يَنْكِحَ الْمُـحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانِكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللهُ أَعْلَمُ بِإيِمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَ لاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَي الْمُـحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (نساء: 25) و آنها كه توانايى ازدواج با زنان (آزاد) پاكدامن باايمان را ندارند، مىتوانند با زنان پاكدامن از بردگان باايمانى كه در اختيار داريد ازدواج كنند- خدا به ايمان شما آگاهتر است و همگى اعضاى يك پيكريد- آنها را با اجازه صاحبان آنان تزويج نماييد، و مهرشان را به خودشان بدهيد به شرط آنكه پاكدامن باشند، نه بطور آشكار مرتكب زنا شوند، و نه دوست پنهانى بگيرند. و در صورتى كه «محصنه» باشند و مرتكب عمل منافى عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت. اين (اجازه ازدواج با كنيزان) براى كسانى از شماست كه بترسند (از نظر غريزه جنسى) به زحمت بيفتند و (با اين حال نيز) خوددارى (از ازدواج با آنان) براى شما بهتر است. و خداوند، آمرزنده و مهربان است. (25) |
|
وَاللهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَ يُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلاً عَظِيمَاً (نساء: 27) خدا مىخواهد شما را ببخشد (و از آلودگى پاك نمايد)، امّا آنها كه پيرو شهواتند، مىخواهند شما بكلى منحرف شويد. (27) |
|
يُرِيدُ اللهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَ خُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفَاً (نساء: 28) خدا ميخواهد (با احكام مربوط به ازدواج با كنيزان و مانند آن،) كار را بر شما سبك كند و انسان، ضعيف آفريده شده (و در برابر طوفان غرايز، مقاومت او كم است) (28) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَ لاَ تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمَاً (نساء: 29) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اموال يكديگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخوريد مگر اينكه تجارتى با رضايت شما انجام گيرد. و خودكشى نكنيد! خداوند نسبت به شما مهربان است. (29) |
|
وَ لاَ تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَي بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمَاً (نساء: 32) برتريهايى را كه خداوند براى بعضى از شما بر بعضى ديگر قرار داده آرزو نكنيد! (اين تفاوتهاى طبيعى و حقوقى، براى حفظ نظام زندگى شما، و بر طبق عدالت است. ولى با اين حال،) مردان نصيبى از آنچه به دست مىآورند دارند، و زنان نيز نصيبى (و نبايد حقوق هيچ يك پايمال گردد). و از فضل (و رحمت و بركت) خدا، براى رفع تنگناها طلب كنيد! و خداوند به هر چيز داناست. (32) |
|
وَ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللهَ كَانَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدَاً (نساء: 33) براى هر كسى، وارثانى قرار داديم، كه از ميراث پدر و مادر و نزديكان ارث ببرند و (نيز) كسانى كه با آنها پيمان بستهايد، نصيبشان را بپردازيد! خداوند بر هر چيز، شاهد و ناظر است. (33) |
|
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَي النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللهُ بَعْضَهُمْ عَلَي بَعْضٍ وَ بِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللهُ وَالاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللهَ كَانَ عَلِيَّاً كَبِيرَاً (نساء: 34) مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتريهايى كه خداوند (از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است، و بخاطر انفاقهايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مىكنند. و زنان صالح، زنانى هستند كه متواضعند، و در غياب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقى كه خدا براى آنان قرار داده، حفظ مىكنند. و (امّا) آن دسته از زنان را كه از سركشى و مخالفتشان بيم داريد، پند و اندرز دهيد! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دورى نماييد! و (اگر هيچ راهى جز شدت عمل، براى وادار كردن آنها به انجام وظايفشان نبود،) آنها را تنبيه كنيد! و اگر از شما پيروى كردند، راهى براى تعدّى بر آنها نجوييد! (بدانيد) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترين قدرتهاست.) (34) |
|
وَاعْبُدُوا اللهَ وَ لاَ تُشْرِكُوا بِهِ شَيْءً وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانَاً وَ بِذِي الْقُرْبَي وَالْيَتَامَي وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَي وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللهَ لاَ يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالاً فَخُورَاً (نساء: 36) و خدا را بپرستيد! و هيچ چيز را همتاى او قرار ندهيد! و به پدر و مادر، نيكى كنيد همچنين به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان، و همسايه نزديك، و همسايه دور، و دوست و همنشين، و واماندگان در سفر، و بردگانى كه مالك آنها هستيد زيرا خداوند، كسى را كه متكبر و فخر فروش است، (و از اداى حقوق ديگران سرباز مىزند،) دوست نمىدارد. (36) |
|
الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ يَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابَاً مُهِينَاً (نساء: 37) آنها كسانى هستند كه بخل مىورزند، و مردم را به بخل دعوت مىكنند، و آنچه را كه خداوند از فضل (و رحمت) خود به آنها داده، كتمان مىنمايند. (اين عمل، در حقيقت از كفرشان سرچشمه گرفته) و ما براى كافران، عذاب خواركنندهاى آماده كردهايم. (37) |
|
وَالَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ لاَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِينَاً فَسَاءَ قَرِينَاً (نساء: 38) و آنها كسانى هستند كه اموال خود را براى نشاندادن به مردم انفاق مىكنند، و ايمان به خدا و روز بازپسين ندارند (چرا كه شيطان، رفيق و همنشين آنهاست) و كسى كه شيطان قرين او باشد، بد همنشين و قرينى است. (38) |
|
وَ مَاذَا عَلَيْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللهُ وَ كَانَ اللهُ بِهِمْ عَلِيمَاً (نساء: 39) چه مىشد اگر آنها به خدا و روز بازپسين ايمان مىآوردند، و از آنچه خدا به آنان روزى داده، (در راه او) انفاق مىكردند؟! و خداوند از (اعمال و نيات) آنها آگاه است. (39) |
|
يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّي بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لاَ يَكْتُمُونَ اللهَ حَدِيثَاً (نساء: 42) در آن روز، آنها كه كافر شدند و با پيامبر (ص) بمخالفت برخاستند، آرزو مىكنند كه اى كاش (خاك بودند، و) خاك آنها با زمينهاى اطراف يكسان مىشد (و بكلى محو و فراموش مىشدند). در آن روز، (با آن همه گواهان،) سخنى را نمىتوانند از خدا پنهان كنند. (42) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَقْرَبُوا الصَّلاَةَ وَ أَنْتُمْ سُكَارَي حَتَّي تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَ لاَ جُنُبَاً إِلاَّ عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّي تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضَي أَوْ عَلَي سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدَاً طَيِّبَاً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ إِنَّ اللهَ كَانَ عَفُوَّاً غَفُورَاً (نساء: 43) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! در حال مستى به نماز نزديك نشويد، تا بدانيد چه مىگوييد! و همچنين هنگامى كه جنب هستيد- مگر اينكه مسافر باشيد- تا غسل كنيد. و اگر بيماريد، يا مسافر، و يا «قضاى حاجت» كردهايد، و يا با زنان آميزش جنسى داشتهايد، و در اين حال، آب (براى وضو يا غسل) نيافتيد، با خاك پاكى تيمّم كنيد! (به اين طريق كه) صورتها و دستهايتان را با آن مسح نماييد. خداوند، بخشنده و آمرزنده است. (43) |
|
أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبَاً مِنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلاَلَةَ وَ يُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ (نساء: 44) آيا نديدى كسانى را كه بهرهاى از كتاب (خدا) به آنها داده شده بود، (به جاى اينكه از آن، براى هدايت خود و ديگران استفاده كنند، براى خويش) گمراهى مىخرند، و مىخواهند شما نيز گمراه شويد؟ (44) |
|
مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنَا وَ عَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ رَاعِنَا لَيَّاً بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْنَاً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرَاً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لَكِنْ لَعَنَهُمُ اللهُ بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً (نساء: 46) بعضى از يهود، سخنان را از جاى خود، تحريف مىكنند و (به جاى اينكه بگويند: «شنيديم و اطاعت كرديم»)، مىگويند: «شنيديم و مخالفت كرديم! و (نيز مىگويند:) بشنو! كه هرگز نشنوى! و (از روى تمسخر مىگويند:) راعنا [ما را تحميق كن!]» تا با زبان خود، حقايق را بگردانند و در آيين خدا، طعنه زنند. ولى اگر آنها (به جاى اين همه لجاجت) مىگفتند: «شنيديم و اطاعت كرديم و سخنان ما را بشنو و به ما مهلت ده (تا حقايق را درك كنيم)»، براى آنان بهتر، و با واقعيت سازگارتر بود. ولى خداوند، آنها را بخاطر كفرشان، از رحمت خود دور ساخته است از اين رو جز عدّه كمى ايمان نمىآورند. (46) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقَاً لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهَاً فَنَرُدَّهَا عَلَي أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَ كَانَ أَمْرُ اللهِ مَفْعُولاً (نساء: 47) اى كسانى كه كتاب (خدا) به شما داده شده! به آنچه (بر پيامبر خود) نازل كرديم- و هماهنگ با نشانههايى است كه با شماست- ايمان بياوريد، پيش از آنكه صورتهايى را محو كنيم، سپس به پشت سر بازگردانيم، يا آنها را از رحمت خود دور سازيم، همان گونه كه «اصحاب سبت» [گروهى از تبهكاران بنى اسرائيل] را دور ساختيم و فرمان خدا، در هر حال انجام شدنى است! (47) |
|
انْظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَي اللهِ الْكَذِبَ وَ كَفَي بِهِ إِثْمَاً مُبِينَاً (نساء: 50) ببين چگونه بر خدا دروغ مىبندند! و همين گناه آشكار، (براى مجازات آنان) كافى است. (50) |
|
أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبَاً مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلاَءِ أَهْدَي مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلاً (نساء: 51) آيا نديدى كسانى را كه بهرهاى از كتاب (خدا) به آنان داده شده، (با اين حال)، به «جبت» و «طاغوت» [بت و بتپرستان] ايمان مىآورند، و درباره كافران مىگويند: «آنها، از كسانى كه ايمان آوردهاند، هدايت يافتهترند»؟! (51) |
|
أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذَاً لاَ يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرَاً (نساء: 53) آيا آنها [يهود] سهمى در حكومت دارند (كه بخواهند چنين داورى كنند)؟ در حالى كه اگر چنين بود، (همه چيز را در انحصار خود مىگرفتند،) و كمترين حق را به مردم نمىدادند. (53) |
|
أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَي مَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكَاً عَظِيمَاً (نساء: 54) يا اينكه نسبت به مردم [پيامبر و خاندانش]، و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشيده، حسد مىورزند؟ ما به آل ابراهيم، (كه يهود از خاندان او هستند نيز،) كتاب و حكمت داديم و حكومت عظيمى در اختيار آنها [پيامبران بنى اسرائيل] قرار داديم. (54) |
|
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارَاً كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودَاً غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللهَ كَانَ عَزِيزَاً حَكِيمَاً (نساء: 56) كسانى كه به آيات ما كافر شدند، بزودى آنها را در آتشى وارد مىكنيم كه هر گاه پوستهاى تنشان (در آن) بريان گردد (و بسوزد)، پوستهاى ديگرى به جاى آن قرار مىدهيم، تا كيفر (الهى) را بچشند. خداوند، توانا و حكيم است (و روى حساب، كيفر مىدهد). (56) |
|
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدَاً لَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلِيلاً (نساء: 57) و كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، بزودى آنها را در باغهايى از بهشت وارد مىكنيم كه نهرها از زير درختانش جارى است هميشه در آن خواهند ماند و همسرانى پاكيزه براى آنها خواهد بود و آنان را در سايههاى گسترده (و فرح بخش) جاى ميدهيم. (57) |
|
إِنَّ اللهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَي أَهْلِهَا وَ إِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللهَ كَانَ سَمِيعَاً بَصِيرَاً (نساء: 58) خداوند به شما فرمان مىدهد كه امانتها را به صاحبانش بدهيد! و هنگامى كه ميان مردم داورى مىكنيد، به عدالت داورى كنيد! خداوند، اندرزهاى خوبى به شما مىدهد! خداوند، شنوا و بيناست. (58) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَي اللهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْيَومِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً (نساء: 59) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [اوصياى پيامبر] را! و هر گاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (كار) براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است. (59) |
|
أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَي الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُروا بِهِ وَ يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعِيدَاً (نساء: 60) آيا نديدى كسانى را كه گمان مىكنند به آنچه (از كتابهاى آسمانى كه) بر تو و بر پيشينيان نازل شده، ايمان آوردهاند، ولى مىخواهند براى داورى نزد طاغوت و حكّام باطل بروند؟! با اينكه به آنها دستور داده شده كه به طاغوت كافر شوند. امّا شيطان مىخواهد آنان را گمراه كند، و به بيراهههاى دور دستى بيفكند. (60) |
|
وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَي مَا أَنْزَلَ اللهُ وَ إِلَي الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودَاً (نساء: 61) و هنگامى كه به آنها گفته شود: «به سوى آنچه خداوند نازل كرده، و به سوى پيامبر بياييد»، منافقان را مىبينى كه (از قبول دعوت) تو، اعراض مىكنند! (61) |
|
وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرَوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّابَاً رَحِيمَاً (نساء: 64) ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر براى اين كه به فرمان خدا، از وى اطاعت شود. و اگر اين مخالفان، هنگامى كه به خود ستم مىكردند (و فرمانهاى خدا را زير پا مىگذاردند)، به نزد تو مىآمدند و از خدا طلب آمرزش مىكردند و پيامبر هم براى آنها استغفار مىكرد خدا را توبه پذير و مهربان مىيافتند. (64) |
|
وَ مَنْ يُطِعِ اللهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقَاً (نساء: 69) و كسى كه خدا و پيامبر را اطاعت كند، (در روز رستاخيز،) همنشين كسانى خواهد بود كه خدا، نعمت خود را بر آنان تمام كرده از پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان و آنها رفيقهاى خوبى هستند! (69) |
|
ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللهِ وَ كَفَي بِاللهِ عَلِيمَاً (نساء: 70) اين موهبتى از ناحيه خداست. و كافى است كه او، (از حالِ بندگان، و نيّات و اعمالشان) آگاه است. (70) |
|
فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَ مَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرَاً عَظِيمَاً (نساء: 74) كسانى كه زندگى دنيا را به آخرت فروختهاند، بايد در راه خدا پيكار كنند! و آن كس كه در راه خدا پيكار كند، و كشته شود يا پيروز گردد، پاداش بزرگى به او خواهيم داد. (74) |
|
وَ مَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيَّاً وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرَاً (نساء: 75) چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و كودكانى كه (به دست ستمگران) تضعيف شدهاند، پيكار نمىكنيد؟! همان افراد (ستمديدهاى) كه مىگويند: «پروردگارا! ما را از اين شهر (مكه)، كه اهلش ستمگرند، بيرون ببر! و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده! و از جانب خود، يار و ياورى براى ما تعيين فرما! (75) |
|
الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفَاً (نساء: 76) كسانى كه ايمان دارند، در راه خدا پيكار مىكنند و آنها كه كافرند، در راه طاغوت [بت و افراد طغيانگر]. پس شما با ياران شيطان، پيكار كنيد! (و از آنها نهراسيد!) زيرا كه نقشه شيطان، (همانند قدرتش) ضعيف است. (76) |
|
أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَ قَالُوا رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلا أَخَّرْتَنَا إِلَي أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَي وَ لاَ تُظْلَمُونَ فَتِيلاً (نساء: 77) آيا نديدى كسانى را كه (در مكّه) به آنها گفته شد: «فعلا) دست از جهاد بداريد! و نماز را برپا كنيد! و زكات بپردازيد!» (امّا آنها از اين دستور، ناراحت بودند)، ولى هنگامى كه (در مدينه) فرمان جهاد به آنها داده شد، جمعى از آنان، از مردم مىترسيدند، همان گونه كه از خدا مىترسند، بلكه بيشتر! و گفتند: «پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرّر داشتى؟! چرا اين فرمان را تا زمان نزديكى تأخير نينداختى؟!» به آنها بگو: «سرمايه زندگى دنيا، ناچيز است! و سراى آخرت، براى كسى كه پرهيزگار باشد، بهتر است! و به اندازه رشته شكافِ هسته خرمايى، به شما ستم نخواهد شد! (77) |
|
أَيْنََمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِ اللهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللهِ فَمَا لِ هَؤُلاَءِ الْقَوْمِ لاَ يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثَاً (نساء: 78) هر جا باشيد، مرگ شما را درمىيابد هر چند در برجهاى محكم باشيد! و اگر به آنها [منافقان] حسنه (و پيروزى) برسد، مىگويند: «اين، از ناحيه خداست.» و اگر سيّئه (و شكستى) برسد، مىگويند: «اين، از ناحيه توست.» بگو: «همه اينها از ناحيه خداست.» پس چرا اين گروه حاضر نيستند سخنى را درك كنند؟! (78) |
|
مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ وَ مَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ كَفَي بِاللهِ شَهِيدَاً (نساء: 79) (آرى،) آنچه از نيكيها به تو مىرسد، از طرف خداست و آنچه از بدى به تو مىرسد، از سوى خود توست. و ما تو را رسول براى مردم فرستاديم و گواهى خدا در اين باره، كافى است! (79) |
|
مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللهَ وَ مَنْ تَوَلَّي فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظَاً (نساء: 80) كسى كه از پيامبر اطاعت كند، خدا را اطاعت كرده و كسى كه سرباز زند، تو را نگهبان (و مراقب) او نفرستاديم (و در برابر او، مسئول نيستى). (80) |
|
أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلاَفاً كَثِيرَاً (نساء: 82) آيا درباره قرآن نمىانديشند؟! اگر از سوى غير خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مىيافتند. (82) |
|
وَ إِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَي الرَّسُولِ وَ إِلَي أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْلاَ فَضْلُ اللهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً (نساء: 83) و هنگامى كه خبرى از پيروزى يا شكست به آنها برسد، (بدون تحقيق،) آن را شايع مىسازند در حالى كه اگر آن را به پيامبر و پيشوايان- كه قدرت تشخيص كافى دارند- بازگردانند، از ريشههاى مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه كمى، همگى از شيطان پيروى مىكرديد (و گمراه مىشديد). (83) |
|
فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللهِ لاَ تُكَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَي اللهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَاللهُ أَشَدُّ بَأْسَاً وَ أَشَدُّ تَنْكِيلاً (نساء: 84) در راه خدا پيكار كن! تنها مسئول وظيفه خود هستى! و مؤمنان را (بر اين كار،) تشويق نما! اميد است خداوند از قدرت كافران جلوگيرى كند (حتى اگر تنها خودت به ميدان بروى)! و خداوند قدرتش بيشتر، و مجازاتش دردناكتر است. (84) |
|
اللهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَ رَيْبَ فِيهِ وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللهِ حَدِيثَاً (نساء: 87) خداوند، معبودى جز او نيست! و به يقين، همه شما را در روز رستاخيز- كه شكى در آن نيست- جمع مىكند! و كيست كه از خداوند، راستگوتر باشد؟ (87) |
|
فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللهُ أَرْكَسَهُمْ بِمَا كَسَبُوا أَتُرِيدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللهُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلاً (نساء: 88) چرا درباره منافقين دو دسته شدهايد؟! (بعضى جنگ با آنها را ممنوع، و بعضى مجاز مىدانيد.) در حالى كه خداوند بخاطر اعمالشان، (افكار) آنها را كاملًا وارونه كرده است! آيا شما مىخواهيد كسانى را كه خداوند (بر اثر اعمال زشتشان) گمراه كرده، هدايت كنيد؟! در حالى كه هر كس را خداوند گمراه كند، راهى براى او نخواهى يافت. (88) |
|
إِلاَّ الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَي قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَ لَوْ شَاءَ اللهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلاً (نساء: 90) مگر آنها كه با همپيمانان شما، پيمان بستهاند يا آنها كه به سوى شما مىآيند، و از پيكار با شما، يا پيكار با قوم خود ناتوان شدهاند (نه سر جنگ با شما دارند، و نه توانايى مبارزه با قوم خود.) و اگر خداوند بخواهد، آنان را بر شما مسلّط مىكند تا با شما پيكار كنند. پس اگر از شما كنارهگيرى كرده و با شما پيكار ننمودند، (بلكه) پيشنهاد صلح كردند، خداوند به شما اجازه نمىدهد كه متعرّض آنان شويد. (90) |
|
سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَ يَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّمَا رُدُّوا إِلَي الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِيهَا فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَ يُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَ يَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أُولَئِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَانَاً مُبِينَاً (نساء: 91) بزودى جمعيّت ديگرى را مىيابيد كه مىخواهند هم از ناحيه شما در امان باشند، و هم از ناحيه قوم خودشان (كه مشركند. لذا نزد شما ادّعاى ايمان مىكنند ولى) هر زمان آنان را به سوى فتنه (و بت پرستى) بازگردانند، با سر در آن فرو مىروند! اگر از درگيرى با شما كنار نرفتند و پيشنهاد صلح نكردند و دست از شما نكشيدند، آنها را هر جا يافتيد اسير كنيد و (يا) به قتل برسانيد! آنها كسانى هستند كه ما براى شما، تسلّط آشكارى نسبت به آنان قرار دادهايم. (91) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لاَ تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَي إِلَيْكُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنَاً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الْدُّنْيَا فَعِنْدَ اللهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرَاً (نساء: 94) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه در راه خدا گام مىزنيد (و به سفرى براى جهاد مىرويد)، تحقيق كنيد! و بخاطر اينكه سرمايه ناپايدار دنيا (و غنايمى) به دست آوريد، به كسى كه اظهار صلح و اسلام مىكند نگوييد: «مسلمان نيستى» زيرا غنيمتهاى فراوانى (براى شما) نزد خداست. شما قبلًا چنين بوديد و خداوند بر شما منّت نهاد (و هدايت شديد). پس، (بشكرانه اين نعمت بزرگ،) تحقيق كنيد! خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است. (94) |
|
لاَ يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُـجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللهُ الْمُـجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَي الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَ كُلاًّ وَعَدَ اللهُ الْحُسْنَي وَ فَضَّلَ اللهُ الْمُـجَاهِدِينَ عَلَي الْقَاعِدِينَ أَجْرَاً عَظِيمَاً (نساء: 95) (هرگز) افراد باايمانى كه بدون بيمارى و ناراحتى، از جهاد بازنشستند، با مجاهدانى كه در راه خدا با مال و جان خود جهاد كردند، يكسان نيستند! خداوند، مجاهدانى را كه با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان [ترككنندگان جهاد] برترى مهمّى بخشيده و به هر يك از اين دو گروه (به نسبت اعمال نيكشان،) خداوند وعده پاداش نيك داده، و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظيمى برترى بخشيده است. (95) |
|
إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ سَاءَتْ مَصِيرَاً (نساء: 97) كسانى كه فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالى كه به خويشتن ستم كرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بوديد؟ (و چرا با اينكه مسلمان بوديد، در صفِ كفّار جاى داشتيد؟!)» گفتند: «ما در سرزمين خود، تحت فشار و مستضعف بوديم.» آنها [فرشتگان] گفتند: «مگر سرزمين خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنيد؟!» آنها (عذرى نداشتند، و) جايگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند. (97) |
|
إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لاَ يَهْتَدُونَ سَبِيلاً (نساء: 98) مگر آن دسته از مردان و زنان و كودكانى كه براستى تحت فشار قرار گرفتهاند (و حقيقتاً مستضعفند) نه چارهاى دارند، و نه راهى (براى نجات از آن محيط آلوده) مىيابند. (98) |
|
وَ مَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمَاً كَثِيرَاً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرَاً إِلَي اللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَي اللهِ وَ كَانَ اللهُ غَفُورَاً رَحِيمَاً (نساء: 100) كسى كه در راه خدا هجرت كند، جاهاى امنِ فراوان و گستردهاى در زمين مىيابد. و هر كس بعنوان مهاجرت به سوى خدا و پيامبر او، از خانه خود بيرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست و خداوند، آمرزنده و مهربان است. (100) |
|
وَ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاَةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوَّاَ مُبِينَاً (نساء: 101) هنگامى كه سفر مىكنيد، گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد اگر از فتنه (و خطر) كافران بترسيد زيرا كافران، براى شما دشمن آشكارى هستند. (101) |
|
وَ إِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاَةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَي لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً وَ لاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذَيً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضَي أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابَاً مُهِينَاً (نساء: 102) و هنگامى كه در ميان آنها باشى، و (در ميدان جنگ) براى آنها نماز را برپا كنى، بايد دستهاى از آنها با تو (به نماز) برخيزند، و سلاحهايشان را با خود برگيرند و هنگامى كه سجده كردند (و نماز را به پايان رساندند)، بايد به پشتِ سرِ شما (به ميدان نبرد) بروند، و آن دسته ديگر كه نماز نخواندهاند (و مشغول پيكار بودهاند)، بيايند و با تو نماز بخوانند آنها بايد وسايل دفاعى و سلاحهايشان (را در حال نماز) با خود حمل كنند (زيرا) كافران آرزو دارند كه شما از سلاحها و متاعهاى خود غافل شويد و يكباره به شما هجوم آورند. و اگر از باران ناراحتيد، و يا بيمار (و مجروح) هستيد، مانعى ندارد كه سلاحهاى خود را بر زمين بگذاريد ولى وسايل دفاعى (مانند زره و خود را) با خود برداريد خداوند، عذاب خواركنندهاى براى كافران فراهم ساخته است. (102) |
|
فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلاَةَ فَاذْكُرُوا اللهَ قِيَامَاً وَ قُعُودَاً وَ عَلَي جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ كَانَتْ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ كِتَاباً مَوْقُوتَاً (نساء: 103) و هنگامى كه نماز را به پايان رسانديد، خدا را ياد كنيد ايستاده، و نشسته، و در حالى كه به پهلو خوابيدهايد! و هر گاه آرامش يافتيد (و حالت ترس زايل گشت)، نماز را (به طور معمول) انجام دهيد، زيرا نماز، وظيفه ثابت و معيّنى براى مؤمنان است! (103) |
|
وَ لاَ تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللهِ مَا لاَ يَرْجُونَ وَ كَانَ اللهُ عَلِيمَاً حَكِيمَاً (نساء: 104) و در راه تعقيب دشمن، (هرگز) سست نشويد! (زيرا) اگر شما درد و رنج مىبينيد، آنها نيز همانند شما درد و رنج مىبينند ولى شما اميدى از خدا داريد كه آنها ندارند و خداوند، دانا و حكيم است. (104) |
|
إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللهُ وَ لاَ تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمَاً (نساء: 105) ما اين كتاب را بحق بر تو نازل كرديم تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در ميان مردم قضاوت كنى و از كسانى مباش كه از خائنان حمايت نمايى! (105) |
|
يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لاَ يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لاَ يَرْضَي مِنَ الْقَوْلِ وَ كَانَ اللهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطَاً (نساء: 108) آنها زشتكارىِ خود را از مردم پنهان مىدارند اما از خدا پنهان نمىدارند، و هنگامى كه در مجالس شبانه، سخنانى كه خدا راضى نبود مىگفتند، خدا با آنها بود، خدا به آنچه انجام مىدهند، احاطه دارد. (108) |
|
هَا أَنْتُمْ هَؤُلاَءِ جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَمَنْ يُجَادِلُ اللهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَم مَنْ يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلاً (نساء: 109) آرى، شما همانا هستيد كه در زندگى اين جهان، از آنان دفاع كرديد! اما كيست كه در برابر خداوند، در روز رستاخيز از آنها دفاع كند؟! يا چه كسى است كه وكيل و حامى آنها باشد؟! (109) |
|
وَ لَوْلاَ فَضْلُ اللهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَ مَا يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ مَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَ أَنْزَلَ اللهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كَانَ فَضْلُ اللهِ عَلَيْكَ عَظِيمَاً (نساء: 113) اگر فضل و رحمت خدا شامل حال تو نبود، گروهى از آنان تصميم داشتند تو را گمراه كنند اما جز خودشان را گمراه نمىكنند و هيچ گونه زيانى به تو نمىرسانند. و خداوند، كتاب و حكمت بر تو نازل كرد و آنچه را نمىدانستى، به تو آموخت و فضل خدا بر تو (همواره) بزرگ بوده است. (113) |
|
لاَ خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاَحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرَاً عَظِيمَاً (نساء: 114) در بسيارى از سخنانِ درِگوشى (و جلسات محرمانه) آنها، خير و سودى نيست مگر كسى كه (به اين وسيله،) امر به كمك به ديگران، يا كار نيك، يا اصلاح در ميان مردم كند و هر كس براى خشنودى پروردگار چنين كند، پاداش بزرگى به او خواهيم داد. (114) |
|
وَ مَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَي وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّي وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ سَاءَتْ مَصِيرَاً (نساء: 115) كسى كه بعد از آشكار شدن حق، با پيامبر مخالفت كند، و از راهى جز راه مؤمنان پيروى نمايد، ما او را به همان راه كه مىرود مىبريم و به دوزخ داخل مىكنيم و جايگاه بدى دارد. (115) |
|
وَ لَأَُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأَُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآَمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيَّاً مِنْ دُونِ اللهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانَاً مُبِينَاً (نساء: 119) و آنها را گمراه مىكنم! و به آرزوها سرگرم مىسازم! و به آنان دستور مىدهم كه (اعمال خرافى انجام دهند، و) گوش چهارپايان را بشكافند، و آفرينشِ پاك خدايى را تغيير دهند! (و فطرت توحيد را به شرك بيالايند!)» و هر كس، شيطان را به جاى خدا ولى خود برگزيند، زيانِ آشكارى كرده است. (119) |
|
يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ مَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورَاً (نساء: 120) شيطان به آنها وعدهها (ى دروغين) مىدهد و به آرزوها، سرگرم مىسازد در حالى كه جز فريب و نيرنگ، به آنها وعده نمىدهد. (120) |
|
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدَاً وَعْدَ اللهِ حَقَّاً وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللهِ قِيلاً (نساء: 122) و كسانى كه ايمان آوردهاند و اعمال صالح انجام دادهاند، بزودى آن را در باغهايى از بهشت وارد مىكنيم كه نهرها از زير درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند. وعده حق خداوند است و كيست كه در گفتار و وعدههايش، از خدا صادقتر باشد؟! (122) |
|
لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَ لاَ أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءً يُجْزَ بِهِ وَ لاَ يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللهِ وَلِيَّاً وَ لاَ نَصِيرَاً (نساء: 123) (فضيلت و برترى) به آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل كتاب نيست هر كس عمل بدى انجام دهد، كيفر داده مىشود و كسى را جز خدا، ولّى و ياور خود نخواهد يافت. (123) |
|
وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لاَ يُظْلَمُونَ نَقِيرَاً (نساء: 124) و كسى كه چيزى از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه ايمان داشته باشد، چنان كسانى داخل بهشت مىشوند و كمترين ستمى به آنها نخواهد شد. (124) |
|
وَ لِاللهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ كَانَ اللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطَاً (نساء: 126) آنچه در آسمانها و زمين است، از آن خداست و خداوند به هر چيزى احاطه دارد. (126) |
|
وَ يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ قُلِ اللهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَ مَا يُتْلَي عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَي النِّسَاءِ الاَّتِي لاَ تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْيَتَامَي بِالْقِسْطِ وَ مَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللهَ كَانَ بِهِ عَلِيمَاً (نساء: 127) از تو درباره حكم زنان سؤال مىكنند بگو: «خداوند درباره آنان به شما پاسخ مى دهد: آنچه در قرآن درباره زنان يتيمى كه حقوقشان را به آنها نمىدهيد، و مىخواهيد با آنها ازدواج كنيد، و نيز آنچه درباره كودكان صغير و ناتوان براى شما بيان شده است، (قسمتى از سفارشهاى خداوند در اين زمينه مىباشد و نيز به شما سفارش مىكند كه) با يتيمان به عدالت رفتار كنيد! و آنچه از نيكيها انجام مىدهيد خداوند از آن آگاه است (و به شما پاداش شايسته مىدهد). (127) |
|
وَ إِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزَاً أَوْ إِعْرَاضَاً فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحَاً وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرَاً (نساء: 128) و اگر زنى، از طغيان و سركشى يا اعراضِ شوهرش، بيم داشته باشد، مانعى ندارد با هم صلح كنند (و زن يا مرد، از پارهاى از حقوق خود، بخاطر صلح، صرف نظر نمايد.) و صلح، بهتر است اگر چه مردم (طبق غريزه حبّ ذات، در اين گونه موارد) بخل مىورزند. و اگر نيكى كنيد و پرهيزگارى پيشه سازيد (و بخاطر صلح، گذشت نماييد)، خداوند به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است (و پاداش شايسته به شما خواهد داد). (128) |
|
وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللهَ كَانَ غَفُورَاً رَحِيمَاً (نساء: 129) شما هرگز نمىتوانيد (از نظر محبّت قلبى) در ميان زنان، عدالت برقرار كنيد، هر چند كوشش نماييد! ولى تمايل خود را بكلّى متوجّه يك طرف نسازيد كه ديگرى را بصورت زنى كه شوهرش را از دست داده درآوريد! و اگر راه صلاح و پرهيزگارى پيش گيريد، خداوند آمرزنده و مهربان است. (129) |
|
وَ لِاللهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ لَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللهَ وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِاللهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ كَانَ اللهُ غَنِيَّاً حَمِيدَاً (نساء: 131) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن خداست. و ما به كسانى كه پيش از شما، كتاب آسمانى به آنها داده شده بود، سفارش كرديم، (همچنين) به شما (نيز) سفارش مىكنيم كه از (نافرمانى) خدا بپرهيزيد! و اگر كافر شويد، (به خدا زيانى نمىرسد زيرا) براى خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، و خداوند، بىنياز و ستوده است. (131) |
|
وَ لِاللهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ كَفَي بِاللهِ وَكِيلاً (نساء: 132) براى خداست آنچه در آسمانها و زمين است و كافى است كه خدا، حافظ و نگاهبان آنها باشد. (132) |
|
إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ أَيُّهَا النَّاسُ وَ يَأْتِ بِآخَرِينَ وَ كَانَ اللهُ عَلَي ذَلِكَ قَدِيرَاً (نساء: 133) اى مردم! اگر او بخواهد، شما را از ميان مىبرد و افراد ديگرى را (به جاى شما) مى آورد، و خداوند، بر اين كار تواناست. (133) |
|
مَنْ كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَ كَانَ اللهُ سَمِيعَاً بَصِيرَاً (نساء: 134) كسانى كه پاداش دنيوى بخواهند، (و در قيد نتايج معنوى و اخروى نباشند، در اشتباهند زيرا) پاداش دنيا و آخرت نزد خداست و خداوند، شنوا و بيناست. (134) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِاللهِ وَ لَوْ عَلَي أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيَّاً أَوْ فَقِيرَاً فَاللهُ أَوْلَي بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُوا الْهَوَي أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُو أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرَاً (نساء: 135) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! كاملًا قيام به عدالت كنيد! براى خدا شهادت دهيد، اگر چه (اين گواهى) به زيان خود شما، يا پدر و مادر و نزديكان شما بوده باشد! (چرا كه) اگر آنها غنىّ يا فقير باشند، خداوند سزاوارتر است كه از آنان حمايت كند. بنا بر اين، از هوى و هوس پيروى نكنيد كه از حق، منحرف خواهيد شد! و اگر حق را تحريف كنيد، و يا از اظهار آن، اعراض نماييد، خداوند به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است. (135) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَي رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِاللهِ وَ مَلاَئِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلاً بَعِيدَاً (نساء: 136) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به خدا و پيامبرش، و كتابى كه بر او نازل كرده، و كتب (آسمانى) كه پيش از اين فرستاده است، ايمان (واقعى) بياوريد كسى كه خدا و فرشتگان او و كتابها و پيامبرانش و روز واپسين را انكار كند، در گمراهى دور و درازى افتاده است. (136) |
|
بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابَاً أَلِيمَاً (نساء: 138) به منافقان بشارت ده كه مجازات دردناكى در انتظار آنهاست! (138) |
|
الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِاللهِ جَمِيعَاً (نساء: 139) همانها كه كافران را به جاى مؤمنان، دوست خود انتخاب مىكنند. آيا عزّت و آبرو نزد آنان مىجويند؟ با اينكه همه عزّتها از آن خداست؟! (139) |
|
وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللهِ يُكْفَرُ بِهَا وَ يُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلاَ تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّي يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذَاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعَاً (نساء: 140) و خداوند (اين حكم را) در قرآن بر شما نازل كرده كه هر گاه بشنويد افرادى آيات خدا را انكار و استهزا مىكنند، با آنها ننشينيد تا به سخن ديگرى بپردازند! و گر نه، شما هم مثل آنان خواهيد بود. خداوند، منافقان و كافران را همگى در دوزخ جمع مىكند. (140) |
|
الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَ إِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَ نَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً (نساء: 141) منافقان همانها هستند كه پيوسته انتظار مىكشند و مراقب شما هستند اگر فتح و پيروزى نصيب شما گردد، مىگويند: مگر ما با شما نبوديم؟ (پس ما نيز در افتخارات و غنايم شريكيم!) «و اگر بهرهاى نصيب كافران گردد، به آنان مىگويند: مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسليم در برابر مؤمنان، تشويق نمىكرديم؟ (پس با شما شريك خواهيم بود!)» خداوند در روز رستاخيز، ميان شما داورى مىكند و خداوند هرگز كافران را بر مؤمنان تسلّطى نداده است. (141) |
|
إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ وَ إِذَا قَامُوا إِلَي الصَّلاَةِ قَامُوا كُسَالَي يُرَاءُونَ النَّاسَ وَ لاَ يَذْكُرُونَ اللهَ إِلاَّ قَلِيلاً (نساء: 142) منافقان مىخواهند خدا را فريب دهند در حالى كه او آنها را فريب مىدهد و هنگامى كه به نماز برمىخيزند، با كسالت برمىخيزند و در برابر مردم ريا مىكنند و خدا را جز اندكى ياد نمىنمايند! (142) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِاللهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانَاً مُبِينَاً (نساء: 144) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! غير از مؤمنان، كافران را ولّى و تكيهگاه خود قرار ندهيد! آيا مىخواهيد (با اين عمل،) دليل آشكارى بر ضدّ خود در پيشگاه خدا قرار دهيد؟! (144) |
|
إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرَاً (نساء: 145) منافقان در پايينترين دركات دوزخ قرار دارند و هرگز ياورى براى آنها نخواهى يافت! (بنا بر اين، از طرح دوستى با دشمنان خدا، كه نشانه نفاق است، بپرهيزيد!) (145) |
|
إِلاَّ الَّذِينَ تَابُوا وَ أَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللهِ وَ أَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِاللهِ فَأُولَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَوْفَ يُؤْتِ اللهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرَاً عَظِيمَاً (نساء: 146) مگر آنها كه توبه كنند، و جبران و اصلاح نمايند، به (دامن لطف) خدا، چنگ زنند، و دين خود را براى خدا خالص كنند آنها با مؤمنان خواهند بود و خداوند به افراد باايمان، پاداش عظيمى خواهد داد. (146) |
|
لاَ يُحِبُّ اللهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ كَانَ اللهُ سَمِيعَاً عَلِيمَاً (نساء: 148) خداوند دوست ندارد كسى با سخنان خود، بديها (ى ديگران) را اظهار كند مگر آن كس كه مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست. (148) |
|
أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقَّاً وَ أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابَاً مُهِينَاً (نساء: 151) آنها كافران حقيقىاند و براى كافران، مجازات خواركنندهاى فراهم ساختهايم. (151) |
|
يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَابَاً مِنَ السَّمَاءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسَي أَكْبَرَ مِنْ ذَلِكَ فَقَالُوا أَرِنَا اللهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَنْ ذَلِكَ وَ آتَيْنَا مُوسَي سُلْطَانَاً مُبِينَاً (نساء: 153) اهل كتاب از تو مىخواهند كتابى از آسمان (يك جا) بر آنها نازل كنى (در حالى كه اين يك بهانه است) آنها از موسى، بزرگتر از اين را خواستند، و گفتند: «خدا را آشكارا به ما نشان ده!» و بخاطر اين ظلم و ستم، صاعقه آنها را فرا گرفت. سپس گوساله (سامرى) را، پس از آن همه دلايل روشن كه براى آنها آمد، (به خدايى) انتخاب كردند، ولى ما از آن درگذشتيم (و عفو كرديم) و به موسى، برهان آشكارى داديم. (153) |
|
وَ رَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيِثَاقِهِمْ وَ قُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدَاً وَ قُلْنَا لَهُمْ لاَ تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَ أَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقَاً غَلِيظَاً (نساء: 154) و كوه طور را بر فراز آنها برافراشتيم و در همان حال از آنها پيمان گرفتيم، و به آنها گفتيم: « (براى توبه،) از در (بيت المقدس) با خضوع درآييد!» و (نيز) گفتيم: «روز شنبه تعدّى نكنيد (و دست از كار بكشيد!)» و از آنان (در برابر همه اينها،) پيمان محكمى گرفتيم. (154) |
|
فَبِمَـا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ بِآيَاتِ اللهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً (نساء: 155) (ولى) بخاطر پيمانشكنى آنها، و انكار آيات خدا، و كشتن پيامبران بناحق، و بخاطر اينكه (از روى استهزا) مىگفتند: «بر دلهاى ما، پرده افكنده (شده و سخنان پيامبر را درك نمىكنيم!» رانده درگاه خدا شدند.) آرى، خداوند بعلّت كفرشان، بر دلهاى آنها مهر زده كه جز عده كمى (كه راه حق مىپويند و لجاج ندارند،) ايمان نمىآورند. (155) |
|
وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللهِ وَ مَا قَتَلُوهُ وَ مَا صَلَبُوهُ وَ لَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَ مَا قَتَلُوهُ يَقِينَاً (نساء: 157) و گفتارشان كه: «ما، مسيح عيسى بن مريم، پيامبر خدا را كشتيم!» در حالى كه نه او را كشتند، و نه بر دار آويختند لكن امر بر آنها مشتبه شد. و كسانى كه در مورد (قتل) او اختلاف كردند، از آن در شك هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پيروى مىكنند و قطعاً او را نكشتند! (157) |
|
وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدَاً (نساء: 159) و هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر اينكه پيش از مرگش به او [حضرت مسيح] ايمان مىآورد و روز قيامت، بر آنها گواه خواهد بود. (159) |
|
وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَ أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابَاً أَلِيمَاً (نساء: 161) و (همچنين) بخاطر ربا گرفتن، در حالى كه از آن نهى شده بودند و خوردن اموال مردم بباطل و براى كافران آنها، عذاب دردناكى آماده كردهايم. (161) |
|
لَكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلاَةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أُؤلَئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرَاً عَظِيمَاً (نساء: 162) ولى راسخانِ در علم از آنها، و مؤمنان (از امّت اسلام،) به تمام آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پيش از تو نازل گرديده، ايمان مىآورند. (همچنين) نمازگزاران و زكاتدهندگان و ايمانآورندگان به خدا و روز قيامت، بزودى به همه آنان پاداش عظيمى خواهيم داد. (162) |
|
إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَي نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَيْنَا إِلَي إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَ عِيسَي وَ أَيُّوبَ وَ يُونُسَ وَ هَارُونَ وَ سُلَيْمانَ وَ آتَيْنَا دَاوُدَ زَبُورَاً (نساء: 163) ما به تو وحى فرستاديم همان گونه كه به نوح و پيامبران بعد از او وحى فرستاديم و (نيز) به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط [بنى اسرائيل] و عيسى و ايّوب و يونس و هارون و سليمان وحى نموديم و به داوود زبور داديم. (163) |
|
رُسُلاً مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَي اللهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كَانَ اللهُ عَزِيزَاً حَكِيمَاً (نساء: 165) پيامبرانى كه بشارتدهنده و بيمدهنده بودند، تا بعد از اين پيامبران، حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند، (و بر همه اتمام حجت شود) و خداوند، توانا و حكيم است. (165) |
|
لَكِنِ اللهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلاَئِكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفَي بِاللهِ شَهِيدَاً (نساء: 166) ولى خداوند گواهى مىدهد به آنچه بر تو نازل كرده كه از روى علمش نازل كرده است، و فرشتگان (نيز) گواهى مىدهند هر چند گواهى خدا كافى است. (166) |
|
يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْرَاً لَكُمْ وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِاللهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ كَانَ اللهُ عَلِيمَاً حَكِيمَاً (نساء: 170) اى مردم! پيامبر (ى كه انتظارش را مىكشيديد،) حق را از جانب پروردگارتان آورد به او ايمان بياوريد كه براى شما بهتر است! و اگر كافر شويد، (به خدا زيانى نمى رسد، زيرا) آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست، و خداوند، دانا و حكيم است. (170) |
|
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَ لاَ تَقُولُوا عَلَي اللهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَي مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللهِ وَ رُسُلِهِ وَ لاَ تَقُولُوا ثَلاَثَةٌ انْتَهُوا خَيْرَاً لَكُمْ إِنَّمَا اللهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ كَفَي بِاللهِ وَكِيلاً (نساء: 171) اى اهل كتاب! در دين خود، غلوّ (و زياده روى) نكنيد! و در باره خدا، غير از حق نگوييد! مسيح عيسى بن مريم فقط فرستاده خدا، و كلمه (و مخلوق) اوست، كه او را به مريم القا نمود و روحى (شايسته) از طرف او بود. بنا بر اين، به خدا و پيامبران او، ايمان بياوريد! و نگوييد: « (خداوند) سهگانه است!» (از اين سخن) خوددارى كنيد كه براى شما بهتر است! خدا، تنها معبود يگانه است او منزه است كه فرزندى داشته باشد (بلكه) از آن اوست آنچه در آسمانها و در زمين است و براى تدبير و سرپرستى آنها، خداوند كافى است. (171) |
|
لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْدَاً لِاللهِ وَ لاَ الْمَلاَئِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ مَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ يَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعَاً (نساء: 172) هرگز مسيح از اين ابا نداشت كه بنده خدا باشد و نه فرشتگان مقرّب او (از اين ابا دارند). و آنها كه از عبوديّت و بندگى او، روى برتابند و تكبّر كنند، بزودى همه آنها را (در قيامت) نزد خود جمع خواهد كرد. (172) |
|
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَاسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابَاً أَلِيمَاً وَ لاَ يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللهِ وَلِيَّاً وَ لاَ نَصِيرَاً (نساء: 173) امّا آنها كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، پاداششان را بطور كامل خواهد داد و از فضل و بخشش خود، بر آنها خواهد افزود. و آنها را كه ابا كردند و تكبّر ورزيدند، مجازات دردناكى خواهد كرد و براى خود، غير از خدا، سرپرست و ياورى نخواهند يافت. (173) |
|
يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورَاً مُبِينَاً (نساء: 174) اى مردم! دليل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد و نور آشكارى به سوى شما نازل كرديم. (174) |
|
يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلاَلَةِ إِنِ امْرِئٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَ إِنْ كَانُوا إِخْوَةً رِجَالاً وَ نِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَاللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (نساء: 176) از تو (در باره ارث خواهران و برادران) سؤال مىكنند، بگو: «خداوند، حكم كلاله (خواهر و برادر) را براى شما بيان مىكند: اگر مردى از دنيا برود، كه فرزند نداشته باشد، و براى او خواهرى باشد، نصف اموالى را كه به جا گذاشته، از او (ارث) مىبرد و (اگر خواهرى از دنيا برود، وارث او يك برادر باشد،) او تمام مال را از آن خواهر به ارث مىبرد، در صورتى كه (ميّت) فرزند نداشته باشد و اگر دو خواهر (از او) باقى باشند دو سوم اموال را مىبرند و اگر برادران و خواهران با هم باشند، (تمام اموال را ميان خود تقسيم مىكنند و) براى هر مذكّر، دو برابر سهم مؤنّث است. خداوند (احكام خود را) براى شما بيان مىكند تا گمراه نشويد و خداوند به همه چيز داناست.» (176) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلاَّ مَا يُتْلَي عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ (مائده: 1) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به پيمانها (و قراردادها) وفا كنيد! چهارپايان (و جنين آنها) براى شما حلال شده است مگر آنچه بر شما خوانده مىشود (و استثنا خواهد شد). و به هنگام احرام، صيد را حلال نشمريد! خداوند هر چه بخواهد (و مصلحت باشد) حكم مىكند. (1) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللهِ وَ لاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَ لاَ الْهَدْيَ وَ لاَ الْقَلاَئِدَ وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْوَانَاً وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَ لاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَئَانُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعَاوَنُوا عَلَي الْبِرِّ وَالتَّقْوَي وَ لاَ تَعَاوَنُوا عَلَي الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (مائده: 2) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! شعائر و حدود الهى (و مراسم حج را محترم بشمريد! و مخالفت با آنها) را حلال ندانيد! و نه ماه حرام را، و نه قربانيهاى بىنشان و نشاندار را، و نه آنها را كه به قصد خانه خدا براى به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودى او مىآيند! اما هنگامى كه از احرام بيرون آمديد، صيدكردن براى شما مانعى ندارد. و خصومت با جمعيّتى كه شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حديبيه) بازداشتند، نبايد شما را وادار به تعدّى و تجاوز كند! و (همواره) در راه نيكى و پرهيزگارى با هم تعاون كنيد! و (هرگز) در راه گناه و تعدّى همكارى ننماييد! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد كه مجازات خدا شديد است! (2) |
|
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَ مَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلَي النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلاَمِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلاَمَ دِينَاً فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (مائده: 3) گوشت مردار، و خون، و گوشت خوك، و حيواناتى كه به غير نام خدا ذبح شوند، و حيوانات خفه شده، و به زجر كشته شده، و آنها كه بر اثر پرتشدن از بلندى بميرند، و آنها كه به ضرب شاخ حيوان ديگرى مرده باشند، و باقيمانده صيد حيوان درنده- مگر آنكه (بموقع به آن حيوان برسيد، و) آن را سرببريد- و حيواناتى كه روى بتها (يا در برابر آنها) ذبح مىشوند، (همه) بر شما حرام شده است و (همچنين) قسمت كردن گوشت حيوان به وسيله چوبههاى تير مخصوص بخت آزمايى تمام اين اعمال، فسق و گناه است- امروز، كافران از (زوال) آيين شما، مأيوس شدند بنا بر اين، از آنها نترسيد! و از (مخالفت) من بترسيد! امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم- امّا آنها كه در حال گرسنگى، دستشان به غذاى ديگرى نرسد، و متمايل به گناه نباشند، (مانعى ندارد كه از گوشتهاى ممنوع بخورند) خداوند، آمرزنده و مهربان است. (3) |
|
يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَ مَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُوا اسْمَ اللهِ عَلَيْهِ وَاتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ (مائده: 4) از تو سؤال مىكنند چه چيزهايى براى آنها حلال شده است؟ بگو: «آنچه پاكيزه است، براى شما حلال گرديده (و نيز صيد) حيوانات شكارى و سگهاى آموخته (و تربيت يافته) كه از آنچه خداوند به شما تعليم داده به آنها ياد دادهايد، (بر شما حلال است) پس، از آنچه اين حيوانات براى شما (صيد مىكنند و) نگاه مىدارند، بخوريد و نام خدا را (به هنگام فرستادن حيوان براى شكار،) بر آن ببريد و از (معصيت) خدا بپرهيزيد كه خداوند سريع الحساب است!» (4) |
|
الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَ طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُـحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُـحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَ لاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ (مائده: 5) امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده و (همچنين) طعام اهل كتاب، براى شما حلال است و طعام شما براى آنها حلال و (نيز) آنان پاكدامن از مسلمانان، و آنان پاكدامن از اهل كتاب، حلالند هنگامى كه مهر آنها را بپردازيد و پاكدامن باشيد نه زناكار، و نه دوست پنهانى و نامشروع گيريد. و كسى كه انكار كند آنچه را بايد به آن ايمان بياورد، اعمال او تباه مىگردد و در سراى ديگر، از زيانكاران خواهد بود. (5) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَي الصَّلاَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَي الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُؤُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَي الْكَعْبَيْنِ وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُبَاً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضَي أَوْ عَلَي سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدَاً طَيِّبَاً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ مَا يُرِيدُ اللهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (مائده: 6) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه به نماز مىايستيد، صورت و دستها را تا آرنج بشوييد! و سر و پاها را تا مفصل [برآمدگى پشت پا] مسح كنيد! و اگر جنب باشيد، خود را بشوييد (و غسل كنيد)! و اگر بيمار يا مسافر باشيد، يا يكى از شما از محل پستى آمده [قضاى حاجت كرده]، يا با آنان تماس گرفته (و آميزش جنسى كردهايد)، و آب (براى غسل يا وضو) نيابيد، با خاك پاكى تيمم كنيد! و از آن، بر صورت [پيشانى] و دستها بكشيد! خداوند نمىخواهد مشكلى براى شما ايجاد كند بلكه مىخواهد شما را پاك سازد و نعمتش را بر شما تمام نمايد شايد شكر او را بجا آوريد! (6) |
|
وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا وَاتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (مائده: 7) و به ياد آوريد نعمت خدا را بر شما، و پيمانى را كه با تأكيد از شما گرفت، آن زمان كه گفتيد: «شنيديم و اطاعت كرديم»! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد كه خدا، از آنچه درون سينههاست، آگاه است! (7) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِاللهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَ لاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَئَانُ قَوْمٍ عَلَي أَنْ لاَ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَي وَاتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (مائده: 8) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! همواره براى خدا قيام كنيد، و از روى عدالت، گواهى دهيد! دشمنى با جمعيّتى، شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند! عدالت كنيد، كه به پرهيزگارى نزديكتر است! و از (معصيت) خدا بپرهيزيد، كه از آنچه انجام مىدهيد، با خبر است! (8) |
|
وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الْصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ (مائده: 9) خداوند، به آنها كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، وعده آمرزش و پاداش عظيمى داده است. (9) |
|
وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ (مائده: 10) و كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، اهل دوزخند. (10) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَاتَّقُوا اللهَ وَ عَلَي اللهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (مائده: 11) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! نعمتى را كه خدا به شما بخشيد، به ياد آوريد آن زمان كه جمعى (از دشمنان)، قصد داشتند دست به سوى شما دراز كنند (و شما را از ميان بردارند)، اما خدا دست آنها را از شما باز داشت! از خدا بپرهيزيد! و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكّل كنند! (11) |
|
وَ لَقَدْ أَخَذَ اللهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ بَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبَاً وَ قَالَ اللهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاَةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللهَ قَرْضَاً حَسَنَاً لَأَُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ لَأَُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ (مائده: 12) خدا از بنى اسرائيل پيمان گرفت. و از آنها، دوازده نقيب [سرپرست] برانگيختيم. و خداوند (به آنها) گفت: «من با شما هستم! اگر نماز را برپا داريد، و زكات را بپردازيد، و به رسولان من ايمان بياوريد و آنها را يارى كنيد، و به خدا قرض الحسن بدهيد [در راه او، به نيازمندان كمك كنيد]، گناهان شما را مىپوشانم [مى بخشم] و شما را در باغهايى از بهشت، كه نهرها از زير درختانش جارى است، وارد مىكنم. اما هر كس از شما بعد از اين كافر شود، از راه راست منحرف گرديده است. (12) |
|
فَبِمَـا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَ نَسُوا حَظَّاً مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَ لاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَي خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُـحْسِنِينَ (مائده: 13) ولى بخاطر پيمانشكنى، آنها را از رحمت خويش دور ساختيم و دلهاى آنان را سخت و سنگين نموديم سخنان (خدا) را از موردش تحريف مىكنند و بخشى از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش كردند و هر زمان، از خيانتى (تازه) از آنها آگاه مىشوى، مگر عده كمى از آنان ولى از آنها درگذر و صرف نظر كن، كه خداوند نيكوكاران را دوست مىدارد! (13) |
|
وَ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَي أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظَّاً مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ سَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللهُ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ (مائده: 14) و از كسانى كه ادّعاى نصرانيّت (و يارى مسيح) داشتند (نيز) پيمان گرفتيم ولى آنها قسمت مهمّى را از آنچه به آنان تذكّر داده شده بود فراموش كردند از اين رو در ميان آنها، تا دامنه قيامت، عداوت و دشمنى افكنديم. و خداوند، (در قيامت) آنها را از آنچه انجام مىدادند (و نتايج آن)، آگاه خواهد ساخت. (14) |
|
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرَاً مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَ يَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللهِ نُورٌ وَ كِتَابٌ مُبِينٌ (مائده: 15) اى اهل كتاب! پيامبر ما، كه بسيارى از حقايق كتاب آسمانى را كه شما كتمان مىكرديد روشن مىسازد، به سوى شما آمد و از بسيارى از آن، (كه فعلًا افشاى آن مصلحت نيست،) صرف نظر مىنمايد. (آرى،) از طرف خدا، نور و كتاب آشكارى به سوى شما آمد. (15) |
|
يَهْدِي بِهِ اللهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْدِيهِمْ إِلَي صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (مائده: 16) خداوند به بركت آن، كسانى را كه از خشنودى او پيروى كنند، به راههاى سلامت، هدايت مىكند و به فرمان خود، از تاريكيها به سوى روشنايى مىبرد و آنها را به سوى راه راست، رهبرى مىنمايد. (16) |
|
لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللهِ شَيْءً إِنْ أَرَادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعَاً وَ لِاللهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللهُ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (مائده: 17) آنها كه گفتند: «خدا، همان مسيح بن مريم است»، بطور مسلّم كافر شدند بگو: «اگر خدا بخواهد مسيح بن مريم و مادرش و همه كسانى را كه روى زمين هستند هلاك كند، چه كسى مىتواند جلوگيرى كند؟ (آرى،) حكومت آسمانها و زمين، و آنچه ميان آن دو قرار دارد از آن خداست هر چه بخواهد، مىآفريند (حتّى انسانى بدون پدر، مانند مسيح) و او، بر هر چيزى تواناست.» (17) |
|
وَ قَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَي نَحْنُ أَبْنَاءُ اللهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَ لِاللهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ (مائده: 18) يهود و نصارى گفتند: «ما، فرزندان خدا و دوستان (خاصّ) او هستيم.» بگو: «پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات مىكند؟! بلكه شما هم بشرى هستيد از مخلوقاتى كه آفريده هر كس را بخواهد (و شايسته بداند)، مىبخشد و هر كس را بخواهد (و مستحق بداند)، مجازات مىكند و حكومت آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست، از آن اوست و بازگشت همه موجودات، به سوى اوست.» (18) |
|
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلَي فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا مَا جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَ لاَ نَذِيرٍ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ وَاللهُ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (مائده: 19) اى اهل كتاب! رسول ما، پس از فاصله و فترتى ميان پيامبران، به سوى شما آمد در حالى كه حقايق را براى شما بيان مىكند تا مبادا (روز قيامت) بگوييد: «نه بشارت دهندهاى به سراغ ما آمد، و نه بيم دهندهاى»! (هم اكنون، پيامبر) بشارتدهنده و بيمدهنده، به سوى شما آمد! و خداوند بر همه چيز تواناست. (19) |
|
وَ إِذْ قَالَ مُوسَي لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنْبِيَاءَ وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكَاً وَ آتَاكُمْ مَا لَمْ يُؤْتِ أَحَدَاً مِنَ الْعَالَمِينَ (مائده: 20) (به ياد آوريد) هنگامى را كه موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! نعمت خدا را بر خود متذكّر شويد هنگامى كه در ميان شما، پيامبرانى قرار داد (و زنجير بندگى و اسارت فرعونى را شكست) و شما را حاكم و صاحب اختيار خود قرار داد و به شما چيزهايى بخشيد كه به هيچ يك از جهانيان نداده بود! (20) |
|
يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللهُ لَكُمْ وَ لاَ تَرْتَدُّوا عَلَي أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ (مائده: 21) اى قوم! به سرزمين مقدّسى كه خداوند براى شما مقرّر داشته، وارد شويد! و به پشت سر خود بازنگرديد (و عقب گرد نكنيد) كه زيانكار خواهيد بود!» (21) |
|
قَالَ رَجُلاَنِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَ عَلَي اللهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (مائده: 23) (ولى) دو نفر از مردانى كه از خدا مىترسيدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ايمان و شهامت) داده بود، گفتند: «شما وارد دروازه شهر آنان شويد! هنگامى كه وارد شديد، پيروز خواهيد شد. و بر خدا توكل كنيد اگر ايمان داريد!» (23) |
|
قَالَ رَبِّ إِنِّي لاَ أَمْلِكُ إِلاَّ نَفْسِي وَ أَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ (مائده: 25) (موسى) گفت: «پروردگارا! من تنها اختيار خودم و برادرم را دارم، ميان ما و اين جمعيّت گنهكار، جدايى بيفكن!» (25) |
|
قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلاَ تَأْسَ عَلَي الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ (مائده: 26) خداوند (به موسى) فرمود: «اين سرزمين (مقدس)، تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسيد) پيوسته در زمين (در اين بيابان)، سرگردان خواهند بود و در باره (سرنوشت) اين جمعيّت گنهكار، غمگين مباش!» (26) |
|
وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانَاً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأََقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (مائده: 27) و داستان دو فرزند آدم را بحقّ بر آنها بخوان: هنگامى كه هر كدام، كارى براى تقرّب (به پروردگار) انجام دادند امّا از يكى پذيرفته شد، و از ديگرى پذيرفته نشد (برادرى كه عملش مردود شده بود، به برادر ديگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم كشت!» (برادر ديگر) گفت: « (من چه گناهى دارم؟ زيرا) خدا، تنها از پرهيزگاران مىپذيرد! (27) |
|
لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأََقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ (مائده: 28) اگر تو براى كشتن من، دست دراز كنى، من هرگز به قتل تو دست نمىگشايم، چون از پروردگار جهانيان مىترسم! (28) |
|
إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَ ذَلِكَ جَزَاءُ الظَّالِمِينَ (مائده: 29) من مىخواهم تو با گناه من و خودت (از اين عمل) بازگردى (و بار هر دو گناه را به دوش كشى) و از دوزخيان گردى. و همين است سزاى ستمكاران! (29) |
|
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ (مائده: 30) نفس سركش، كم كم او را به كشتن برادرش ترغيب كرد (سرانجام) او را كشت و از زيانكاران شد. (30) |
|
فَبَعَثَ اللهُ غُرَابَاً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ قَالَ يَا وَيْلَتَي أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ (مائده: 31) سپس خداوند زاغى را فرستاد كه در زمين، جستجو (و كندوكاو) مىكرد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن كند. او گفت: «واى بر من! آيا من نتوانستم مثل اين زاغ باشم و جسد برادرم را دفن كنم؟!» و سرانجام (از ترس رسوايى، و بر اثر فشار و جدان، از كار خود) پشيمان شد. (31) |
|
مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَي بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسَاً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعَاً وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعَاً وَ لَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرَاً مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ (مائده: 32) به همين جهت، بر بنى اسرائيل مقرّر داشتيم كه هر كس، انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين بكشد، چنان است كه گويى همه انسانها را كشته و هر كس، انسانى را از مرگ رهايى بخشد، چنان است كه گويى همه مردم را زنده كرده است. و رسولان ما، دلايل روشن براى بنى اسرائيل آوردند، اما بسيارى از آنها، پس از آن در روى زمين، تعدّى و اسراف كردند. (32) |
|
إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادَاً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلاَفٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ (مائده: 33) كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمىخيزند، و اقدام به فساد در روى زمين مىكنند، (و با تهديد اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مىبرند،) فقط اين است كه اعدام شوند يا به دار آويخته گردند يا (چهار انگشت از) دست (راست) و پاى (چپ) آنها، بعكس يكديگر، بريده شود و يا از سرزمين خود تبعيد گردند. اين رسوايى آنها در دنياست و در آخرت، مجازات عظيمى دارند. (33) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (مائده: 35) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و وسيلهاى براى تقرب به او بجوئيد! و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد! (35) |
|
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ أَنَّ لَهُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعَاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لِيَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذَابِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (مائده: 36) بيقين كسانى كه كافر شدند، اگر تمام آنچه روى زمين است و همانند آن، مال آنها باشد و همه آن را براى نجات از كيفر روز قيامت بدهند، از آنان پذيرفته نخواهد شد و مجازات دردناكى خواهند داشت. (36) |
|
يُرِيدُونَ أَنْ يَخْرُجُوا مِنَ النَّارِ وَ مَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنْهَا وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ (مائده: 37) پيوسته مىخواهند از آتش خارج شوند، ولى نمىتوانند از آن خارج گردند و براى آنها مجازاتى پايدار است. (37) |
|
وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالاً مِنَ اللهِ وَاللهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (مائده: 38) دست مرد دزد و زن دزد را، به كيفر عملى كه انجام دادهاند، بعنوان يك مجازات الهى، قطع كنيد! و خداوند توانا و حكيم است. (38) |
|
أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللهُ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (مائده: 40) آيا نمىدانى كه حكومت و فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداست؟ هر كس را بخواهد (و مستحق بداند)، كيفر مىكند و هر كس را بخواهد و شايسته بداند، مىبخشد و خداوند بر هر چيزى قادر است. (40) |
|
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لاَ يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّـاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّـاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَ مَنْ يُرِدِ اللهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللهِ شَيْءً أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ (مائده: 41) اى فرستاده (خدا)! آنها كه در مسير كفر شتاب مىكنند و با زبان مىگويند: «ايمان آورديم» و قلب آنها ايمان نياورده، تو را اندوهگين نسازند! و (همچنين) گروهى از يهوديان كه خوب به سخنان تو گوش مىدهند، تا دستاويزى براى تكذيب تو بيابند آنها جاسوسان گروه ديگرى هستند كه خودشان نزد تو نيامدهاند آنها سخنان را از مفهوم اصليش تحريف مىكنند، و (به يكديگر) مىگويند: «اگر اين (كه ما مىخواهيم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داورى كرد،) بپذيريد، و گر نه (از او) دورى كنيد!» (ولى) كسى را كه خدا (بر اثر گناهان پى در پى او) بخواهد مجازات كند، قادر به دفاع از او نيستى آنها كسانى هستند كه خدا نخواسته دلهايشان را پاك كند در دنيا رسوايى، و در آخرت مجازات بزرگى نصيبشان خواهد شد. (41) |
|
سَمَّـاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْءً وَ إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ (مائده: 42) آنها بسيار به سخنان تو گوش مىدهند تا آن را تكذيب كنند مال حرام فراوان مى خورند پس اگر نزد تو آمدند، در ميان آنان داورى كن، يا (اگر صلاح دانستى) آنها را به حال خود واگذار! و اگر از آنان صرف نظر كنى، به تو هيچ زيانى نمىرسانند و اگر ميان آنها داورى كنى، با عدالت داورى كن، كه خدا عادلان را دوست دارد! (42) |
|
وَ كَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَ عِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَ مَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ (مائده: 43) چگونه تو را به داورى مىطلبند؟! در حالى كه تورات نزد ايشان است و در آن، حكم خدا هست. (وانگهى) پس از داورىخواستن از حكم تو، (چرا) روى مى گردانند؟! آنها مؤمن نيستند. (43) |
|
إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدَيً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللهِ وَ كَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ فَلاَ تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَ لاَ تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنَاً قَلِيلاً وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ (مائده: 44) ما تورات را نازل كرديم در حالى كه در آن، هدايت و نور بود و پيامبران، كه در برابر فرمان خدا تسليم بودند، با آن براى يهود حكم مىكردند و (همچنين) علما و دانشمندان به اين كتاب كه به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، داورى مىنمودند. بنا بر اين، (بخاطر داورى بر طبق آيات الهى،) از مردم نهراسيد! و از من بترسيد! و آيات مرا به بهاى ناچيزى نفروشيد! و آنها كه به احكامى كه خدا نازل كرده حكم نمىكنند، كافرند. (44) |
|
وَ كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (مائده: 45) و بر آنها [بنى اسرائيل] در آن [تورات]، مقرر داشتيم كه جان در مقابل جان، و چشم در مقابل چشم، و بينى در برابر بينى، و گوش در مقابل گوش، و دندان در برابر دندان مىباشد و هر زخمى، قصاص دارد و اگر كسى آن را ببخشد (و از قصاص، صرف نظر كند)، كفاره (گناهان) او محسوب مىشود و هر كس به احكامى كه خدا نازل كرده حكم نكند، ستمگر است. (45) |
|
وَ قَفَّيْنَا عَلَي آثَارِهِمْ بِعِيسَي ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقَاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَ آتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدَيً وَ نُورٌ وَ مُصَدِّقَاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَ هُدَيً وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ (مائده: 46) و بدنبال آنها [پيامبران پيشين]، عيسى بن مريم را فرستاديم در حالى كه كتاب تورات را كه پيش از او فرستاده شده بود تصديق داشت و انجيل را به او داديم كه در آن، هدايت و نور بود و (اين كتاب آسمانى نيز) تورات را، كه قبل از آن بود، تصديق مىكرد و هدايت و موعظهاى براى پرهيزگاران بود. (46) |
|
وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِمَا أَنْزَلَ اللهُ فِيهِ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (مائده: 47) اهل انجيل [پيروان مسيح] نيز بايد به آنچه خداوند در آن نازل كرده حكم كنند! و كسانى كه بر طبق آنچه خدا نازل كرده حكم نمىكنند، فاسقند. (47) |
|
وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقَاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَ مُهَيْمِنَاً عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللهُ وَ لاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهَاجَاً وَ لَوْ شَاءَ اللهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ لَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَي اللهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعَاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (مائده: 48) و اين كتاب [قرآن] را به حق بر تو نازل كرديم، در حالى كه كتب پيشين را تصديق مىكند، و حافظ و نگاهبان آنهاست پس بر طبق احكامى كه خدا نازل كرده، در ميان آنها حكم كن! از هوى و هوسهاى آنان پيروى نكن! و از احكام الهى، روى مگردان! ما براى هر كدام از شما، آيين و طريقه روشنى قرار داديم و اگر خدا مىخواست، همه شما را امت واحدى قرار مىداد ولى خدا مىخواهد شما را در آنچه به شما بخشيده بيازمايد (و استعدادهاى مختلف شما را پرورش دهد). پس در نيكيها بر يكديگر سبقت جوييد! بازگشت همه شما، به سوى خداست سپس از آنچه در آن اختلاف مىكرديد به شما خبر خواهد داد. (48) |
|
وَ أَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللهُ وَ لاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَ إِنَّ كَثِيرَاً مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ (مائده: 49) و در ميان آنها [اهل كتاب]، طبق آنچه خداوند نازل كرده، داورى كن! و از هوسهاى آنان پيروى مكن! و از آنها بر حذر باش، مبادا تو را از بعض احكامى كه خدا بر تو نازل كرده، منحرف سازند! و اگر آنها (از حكم و داورى تو)، روى گردانند، بدان كه خداوند مىخواهد آنان را بخاطر پارهاى از گناهانشان مجازات كند و بسيارى از مردم فاسقند. (49) |
|
أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللهِ حُكْمَاً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ (مائده: 50) آيا آنها حكم جاهليّت را (از تو) مىخواهند؟! و چه كسى بهتر از خدا، براى قومى كه اهل يقين هستند، حكم مىكند؟! (50) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَي أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (مائده: 51) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! يهود و نصارى را ولّى (و دوست و تكيهگاه خود،) انتخاب نكنيد! آنها اولياى يكديگرند و كسانى كه از شما با آنان دوستى كنند، از آنها هستند خداوند، جمعيّت ستمكار را هدايت نمىكند (51) |
|
فَتَرَي الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَي أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَي اللهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَي مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ (مائده: 52) (ولى) كسانى را كه در دلهايشان بيمارى است مىبينى كه در (دوستى با آنان)، بر يكديگر پيشى مىگيرند، و مىگويند: «مىترسيم حادثهاى براى ما اتفاق بيفتد (و نياز به كمك آنها داشته باشيم!)» شايد خداوند پيروزى يا حادثه ديگرى از سوى خود (به نفع مسلمانان) پيش بياورد و اين دسته، از آنچه در دل پنهان داشتند، پشيمان گردند! (52) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَي الْكَافِرينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَ لاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لاَئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (مائده: 54) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هر كس از شما، از آيين خود بازگردد، (به خدا زيانى نمىرساند خداوند جمعيّتى را مىآورد كه آنها را دوست دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر كافران سرسخت و نيرومندند آنها در راه خدا جهاد مىكنند، و از سرزنش هيچ ملامتگرى هراسى ندارند. اين، فضل خداست كه به هر كس بخواهد (و شايسته ببيند) مىدهد و (فضل) خدا وسيع، و خداوند داناست. (54) |
|
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ (مائده: 55) سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آوردهاند همانها كه نماز را برپا مىدارند، و در حال ركوع، زكات مىدهند. (55) |
|
وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغَالِبُونَ (مائده: 56) و كسانى كه ولايت خدا و پيامبر او و افراد باايمان را بپذيرند، پيروزند (زيرا) حزب و جمعيّت خدا پيروز است. (56) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوَاً وَ لَعِبَاً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (مائده: 57) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! افرادى كه آيين شما را به باد استهزاء و بازى مىگيرند- از اهل كتاب و مشركان- ولىّ خود انتخاب نكنيد 1 و از خدا بپرهيزيد اگر ايمان داريد! (57) |
|
وَ إِذَا نَادَيْتُمْ إِلَي الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوَاً وَ لَعِبَاً ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَ يَعْقِلُونَ (مائده: 58) آنها هنگامى كه (اذان مىگوييد، و مردم را) به نماز فرا مىخوانيد، آن را به مسخره و بازى مىگيرند اين بخاطر آن است كه آنها جمعى نابخردند. (58) |
|
قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِاللهِ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَ أَنَّ أَكْثَرَكُمْ فَاسِقُونَ (مائده: 59) بگو: «اى اهل كتاب! آيا به ما خرده مىگيريد؟ (مگر ما چه كردهايم) جز اينكه به خداوند يگانه، و به آنچه بر ما نازل شده، و به آنچه پيش از اين نازل گرديده، ايمان آوردهايم. و اين، بخاطر آن است كه بيشتر شما، از راه حق، خارج شدهايد.» (59) |
|
قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللهِ مَنْ لَعَنَهُ اللهُ وَ غَضِبَ عَلَيْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانَاً وَ أَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ (مائده: 60) بگو: «آيا شما را از كسانى كه موقعيّت و پاداششان نزد خدا برتر از اين است، با خبر كنم؟ كسانى كه خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته، و مورد خشم قرار داده، (و مسخ كرده،) و از آنها، ميمونها و خوكهايى قرار داده، و پرستش بت كردهاند موقعيّت و محل آنها، بدتر است و از راه راست، گمراهترند.» (60) |
|
وَ إِذَا جَاءُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَ قَدْ دَخَلُوا بِالْكُفْرِ وَ هُمْ قَدْ خَرَجُوا بِهِ وَاللهُ أَعْلَمُ بِمَا كَانُوا يَكْتُمُونَ (مائده: 61) هنگامى كه نزد شما مىآيند، مىگويند: «ايمان آوردهايم!» (امّا) با كفر وارد مىشوند، و با كفر خارج مىگردند و خداوند، از آنچه كتمان مىكردند، آگاهتر است! (61) |
|
وَ تَرَي كَثِيرَاً مِنْهُمْ يُسَارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (مائده: 62) بسيارى از آنان را مىبينى كه در گناه و تعدّى، و خوردن مال حرام، شتاب مىكنند! چه زشت است كارى كه انجام مىدادند! (62) |
|
لَوْلاَ يَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَصْنَعُونَ (مائده: 63) چرا دانشمندان نصارى و علماى يهود، آنها را از سخنان گناهآميز و خوردن مال حرام، نهى نمىكنند؟! چه زشت است عملى كه انجام مىدادند! (63) |
|
وَ قَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيرَاً مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانَاً وَ كُفْرَاً وَ أَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارَاً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادَاً وَاللهُ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ (مائده: 64) و يهود گفتند: «دست خدا (با زنجير) بسته است.» دستهايشان بسته باد! و بخاطر اين سخن، از رحمت (الهى) دور شوند! بلكه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است هر گونه بخواهد، مىبخشد! ولى اين آيات، كه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغيان و كفر بسيارى از آنها مىافزايد. و ما در ميان آنها تا روز قيامت عداوت و دشمنى افكنديم. هر زمان آتش جنگى افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت و براى فساد در زمين، تلاش مىكنند و خداوند، مفسدان را دوست ندارد. (64) |
|
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ لَأََدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ (مائده: 65) و اگر اهل كتاب ايمان بياورند و تقوا پيشه كنند، گناهان آنها را مىبخشيم و آنها را در باغهاى پرنعمت بهشت، وارد مىسازيم. (65) |
|
وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِِنْجِيلَ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأََكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ (مائده: 66) و اگر آنان، تورات و انجيل و آنچه را از سوى پروردگارشان بر آنها نازل شده [قرآن] برپا دارند، از آسمان و زمين، روزى خواهند خورد جمعى از آنها، معتدل و ميانهرو هستند، ولى بيشترشان اعمال بدى انجام مىدهند. (66) |
|
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ (مائده: 67) اى پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملًا (به مردم) برسان! و اگر نكنى، رسالت او را انجام ندادهاى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مىدارد و خداوند، جمعيّت كافران (لجوج) را هدايت نمىكند. (67) |
|
قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَي شَيْءٍ حَتَّي تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِِنجِيلَ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيرَاً مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانَاً وَ كُفْرَاً فَلاَ تَأْسَ عَلَي الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (مائده: 68) اى اهل كتاب! شما هيچ آيين صحيحى نداريد، مگر اينكه تورات و انجيل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا داريد. ولى آنچه بر تو از سوى پروردگارت نازل شده، (نه تنها مايه بيدارى آنها نمىگردد، بلكه) بر طغيان و كفر بسيارى از آنها مىافزايد. بنا بر اين، از اين قوم كافر، (و مخالفت آنها،) غمگين مباش! (68) |
|
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَي مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحَاً فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ (مائده: 69) آنها كه ايمان آوردهاند، و يهود و صابئان و مسيحيان، هر گاه به خداوند يگانه و روز جزا، ايمان بياورند، و عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگين خواهند شد. (69) |
|
لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَ قَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْوَاهُ النَّارُ وَ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ (مائده: 72) آنها كه گفتند: «خداوند همان مسيح بن مريم است»، بيقين كافر شدند، (با اينكه خود) مسيح گفت: اى بنى اسرائيل! خداوند يگانه را، كه پروردگار من و شماست، پرستش كنيد! زيرا هر كس شريكى براى خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام كرده است و جايگاه او دوزخ است و ستمكاران، يار و ياورى ندارند. (72) |
|
مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلاَنِ الطَّعَامَ انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآيَاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّي يُؤْفَكُونَ (مائده: 75) مسيح فرزند مريم، فقط فرستاده (خدا) بود پيش از وى نيز، فرستادگان ديگرى بودند، مادرش، زن بسيار راستگويى بود هر دو، غذا مىخوردند (با اين حال، چگونه دعوى الوهيّت مسيح و پرستش مريم را داريد؟!) بنگر چگونه نشانه را براى آنها آشكار مىسازيم! سپس بنگر چگونه از حق بازگردانده مىشوند! (75) |
|
قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ مَا لاَ يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرَّاً وَ لاَ نَفْعَاً وَاللهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (مائده: 76) بگو: «آيا جز خدا چيزى را مىپرستيد كه مالك سود و زيان شما نيست؟! و خداوند، شنوا و داناست.» (76) |
|
قُل يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَ لاَ تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا كَثِيرَاً وَ ضَلُّوا عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ (مائده: 77) بگو: «اى اهل كتاب! در دين خود، غلوّ (و زياده روى) نكنيد! و غير از حق نگوييد! و از هوسهاى جمعيّتى كه پيشتر گمراه شدند و ديگران را گمراه كردند و از راه راست منحرف گشتند، پيروى ننماييد!» (77) |
|
تَرَي كَثِيرَاً مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللهُ عَلَيْهِمْ وَ فِي الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُونَ (مائده: 80) بسيارى از آنها را مىبينى كه كافران (و بتپرستان) را دوست مىدارند (و با آنها طرح دوستى مىريزند) نفس (سركش) آنها، چه بد اعمالى از پيش براى (معاد) آنها فرستاد! كه نتيجه آن، خشم خداوند بود و در عذاب (الهى) جاودانه خواهند ماند. (80) |
|
وَ لَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالنَّبِيِّ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاءَ وَ لَكِنَّ كَثِيرَاً مِنْهُمْ فَاسِقُونَ (مائده: 81) و اگر به خدا و پيامبر (ص) و آنچه بر او نازل شده، ايمان مىآوردند، (هرگز) آنان [كافران] را به دوستى اختيار نمىكردند ولى بسيارى از آنها فاسقند. (81) |
|
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَي ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَ رُهْبَانَاً وَ أَنَّهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ (مائده: 82) بطور مسلّم، دشمنترين مردم نسبت به مؤمنان را، يهود و مشركان خواهى يافت و نزديكترين دوستان به مؤمنان را كسانى مىيابى كه مىگويند: «ما نصارى هستيم» اين بخاطر آن است كه در ميان آنها، افرادى عالم و تارك دنيا هستند و آنها (در برابر حق) تكبّر نمىورزند. (82) |
|
وَ إِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَي الرَّسُولِ تَرَي أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ (مائده: 83) و هر زمان آياتى را كه بر پيامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، چشمهاى آنها را مىبينى كه (از شوق،) اشك مىريزد، بخاطر حقيقتى كه دريافتهاند آنها مىگويند: «پروردگارا! ايمان آورديم پس ما را با گواهان (و شاهدان حق، در زمره ياران محمد) بنويس! (83) |
|
وَ مَا لَنَا لاَ نُؤْمِنُ بِاللهِ وَ مَا جَاءَنَا مِنَ الْحَقِّ وَ نَطْمَعُ أَنْ يُدْخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ (مائده: 84) چرا ما به خدا و آنچه از حق به ما رسيده است، ايمان نياوريم، در حالى كه آرزو داريم پروردگارمان ما را در زمره صالحان قرار دهد؟!» (84) |
|
فَأَثَابَهُمُ اللهُ بِمَا قَالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَ ذَلِكَ جَزَاءُ الْمُـحْسِنِينَ (مائده: 85) خداوند بخاطر اين سخن، به آنها باغهايى از بهشت پاداش داد كه از زير درختانش، نهرها جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و اين است جزاى نيكوكاران! (85) |
|
وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ (مائده: 86) و كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، همانها اهل دوزخند. (86) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللهُ لَكُمْ وَ لاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ (مائده: 87) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! چيزهاى پاكيزه را كه خداوند براى شما حلال كرده است، حرام نكنيد! و از حدّ، تجاوز ننماييد! زيرا خداوند متجاوزان را دوست نمىدارد. (87) |
|
لاَ يُؤَاخِذُكُمُ اللهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَ لَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (مائده: 89) خداوند شما را بخاطر سوگندهاى بيهوده (و خالى از اراده،) مؤاخذه نمىكند ولى در برابر سوگندهايى كه (از روى اراده) محكم كردهايد، مؤاخذه مىنمايد. كفاره اين گونه قسمها، اطعام ده نفر مستمند، از غذاهاى معمولى است كه به خانواده خود مىدهيد يا لباس پوشاندن بر آن ده نفر و يا آزاد كردن يك برده و كسى كه هيچ كدام از اينها را نيابد، سه روز روزه مىگيرد اين، كفاره سوگندهاى شماست به هنگامى كه سوگند ياد مىكنيد (و مخالفت مىنماييد). و سوگندهاى خود را حفظ كنيد (و نشكنيد!) خداوند آيات خود را اين چنين براى شما بيان مىكند، شايد شكر او را بجا آوريد! (89) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (مائده: 90) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! شراب و قمار و بتها و ازلام [نوعى بختآزمايى]، پليد و از عمل شيطان است، از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد! (90) |
|
إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللهِ وَ عَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ (مائده: 91) شيطان مىخواهد به وسيله شراب و قمار، در ميان شما عداوت و كينه ايجاد كند، و شما را از ياد خدا و از نماز بازدارد. آيا (با اين همه زيان و فساد، و با اين نهى اكيد،) خوددارى خواهيد كرد؟! (91) |
|
وَ أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِنْ تَوَلِّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَي رَسُولِنَا الْبَلاَغُ الْمُبِينُ (مائده: 92) اطاعت خدا و اطاعت پيامبر كنيد! و (از مخالفت فرمان او) بترسيد! و اگر روى برگردانيد، (مستحق مجازات خواهيد بود و) بدانيد بر پيامبر ما، جز ابلاغ آشكار، چيز ديگرى نيست (و اين وظيفه را در برابر شما، انجام داده است). (92) |
|
لَيْسَ عَلَي الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَاللهُ يُحِبُّ الْمُـحْسِنِينَ (مائده: 93) بر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، گناهى در آنچه خوردهاند نيست (و نسبت به نوشيدن شراب، قبل از نزول حكم تحريم، مجازات نمىشوند) اگر تقوا پيشه كنند، و ايمان بياورند، و اعمال صالح انجام دهند سپس تقوا پيشه كنند و ايمان آورند سپس تقوا پيشه كنند و نيكى نمايند. و خداوند، نيكوكاران را دوست مىدارد. (93) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنَالُهُ أَيْدِيكُمْ وَ رِمَاحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللهُ مَنْ يَخَافُهُ بِالْغَيْبِ فَمَنِ اعْتَدَي بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ (مائده: 94) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! خداوند شما را به چيزى از شكار كه (به نزديكى شما مىآيد، بطورى كه) دستها و نيزههايتان به آن مىرسد، مىآزمايد تا معلوم شود چه كسى باايمان به غيب، از خدا مىترسد و هر كس بعد از آن تجاوز كند، مجازات دردناكى خواهد داشت. (94) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّدَاً فَجَزَاءٌ مِثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ هَدْيَاً بَالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاكِينَ أَوْ عَدْلُ ذَلِكَ صِيَامَاً لِيَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِ عَفَا اللهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَنْ عَادَ فَيَنْتَقِمُ اللهُ مِنْهُ وَاللهُ عَزِيرٌ ذُو انْتِقَامٍ (مائده: 95) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! در حال احرام، شكار نكنيد، و هر كس از شما عمداً آن را به قتل برساند، بايد كفارهاى معادل آن از چهارپايان بدهد كفارهاى كه دو نفر عادل از شما، معادل بودن آن را تصديق كنند و به صورت قربانى به (حريم) كعبه برسد يا (به جاى قربانى،) اطعام مستمندان كند يا معادل آن، روزه بگيرد، تا كيفر كار خود را بچشد. خداوند گذشته را عفو كرده، ولى هر كس تكرار كند، خدا از او انتقام مىگيرد و خداوند، توانا و صاحب انتقام است. (95) |
|
أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ طَعَامُهُ مَتَاعَاً لَكُمْ وَ لِلسَّيَّارَةِ وَ حُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدَ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمَاً وَاتَّقُوا اللهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (مائده: 96) صيد دريا و طعام آن براى شما و كاروانيان حلال است تا (در حال احرام) از آن بهرهمند شويد ولى ما دام كه محرم هستيد، شكار صحرا براى شما حرام است و از (نافرمانى) خدايى كه به سوى او محشور مىشويد، بترسيد! (96) |
|
جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامَاً لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلاَئِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ أَنَّ اللهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (مائده: 97) خداوند، كعبه- بيت الحرام- را وسيلهاى براى استوارى و سامان بخشيدن به كار مردم قرار داده و همچنين ماه حرام، و قربانيهاى بىنشان، و قربانيهاى نشاندار را اين گونه احكام (حساب شده و دقيق،) بخاطر آن است كه بدانيد خداوند، آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، مىداند و خدا به هر چيزى داناست. (97) |
|
اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ وَ أَنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (مائده: 98) بدانيد خدا داراى مجازات شديد، و (در عين حال) آمرزنده و مهربان است. (98) |
|
مَا عَلَي الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاَغُ وَاللهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا تَكْتُمُونَ (مائده: 99) پيامبر وظيفهاى جز رسانيدن پيام (الهى) ندارد (و مسئول اعمال شما نيست). و خداوند آنچه را آشكار، و آنچه را پنهان مىداريد مىداند. (99) |
|
قُلْ لاَ يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (مائده: 100) بگو: « (هيچ گاه) ناپاك و پاك مساوى نيستند هر چند فزونى ناپاكها، تو را به شگفتى اندازد! از (مخالفت) خدا بپرهيزيد اى صاحبان خرد، شايد رستگار شويد! (100) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَ إِنْ تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللهُ عَنْهَا وَاللهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ (مائده: 101) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از چيزهايى نپرسيد كه اگر براى شما آشكار گردد، شما را ناراحت مىكند! و اگر به هنگام نزول قرآن، از آنها سؤال كنيد، براى شما آشكار مىشود خداوند آنها را بخشيده (و ناديده گرفته) است. و خداوند، آمرزنده و بردبار است. (101) |
|
مَا جَعَلَ اللهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَ لاَ سَائِبَةٍ وَ لاَ وَصِيلَةٍ وَ لاَ حَامٍ وَ لَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَي اللهِ الْكَذِبَ وَ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ (مائده: 103) خداوند هيچ گونه «بحيره» و «سائبه» و «وصيله» و «حام» قرار نداده است [اشاره به چهار نوع از حيوانات اهلى است كه در زمان جاهليت، استفاده از آنها را بعللى حرام مىدانستند و اين بدعت، در اسلام ممنوع شد.] ولى كسانى كه كافر شدند، بر خدا دروغ مىبندند و بيشتر آنها نمىفهمند! (103) |
|
وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَي مَا أَنْزَلَ اللهُ وَ إِلَي الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَ لَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ شَيْءً وَ لاَ يَهْتَدُونَ (مائده: 104) و هنگامى كه به آنها گفته شود: «به سوى آنچه خدا نازل كرده، و به سوى پيامبر بياييد!»، مىگويند: «آنچه از پدران خود يافتهايم، ما را بس است!» آيا اگر پدران آنها چيزى نمىدانستند، و هدايت نيافته بودند (باز از آنها پيروى مىكنند)؟! (104) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِنْ بَعْدِ الصَّلاَةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لاَ نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنَاً وَ لَوْ كَانَ ذَا قُرْبَي وَ لاَ نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللهِ إِنَّا إِذَاً لَمِنَ الْآثِمِينَ (مائده: 106) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه مرگ يكى از شما فرا رسد، در موقع وصيت بايد از ميان شما، دو نفر عادل را به شهادت بطلبد يا اگر مسافرت كرديد، و مصيبت مرگ شما فرا رسيد، (و در آن جا مسلمانى نيافتيد،) دو نفر از غير خودتان را به گواهى بطلبيد، و اگر به هنگام اداى شهادت، در صدق آنها شك كرديد، آنها را بعد از نماز نگاه مىداريد تا سوگند ياد كنند كه: «ما حاضر نيستيم حق را به چيزى بفروشيم، هر چند در مورد خويشاوندان ما باشد! و شهادت الهى را كتمان نمىكنيم، كه از گناهكاران خواهيم بود!» (106) |
|
فَإِنْ عُثِرَ عَلَي أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْمَاً فَآخَرَانِ يَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ الَّذِينَ اسْتَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْأَوْلَيَانِ فَيُقْسِمَانِ بِاللهِ لَشَهَادَتُنَا أَحَقُّ مِنْ شَهَادَتِهِمَا وَ مَا اعْتَدَيْنَا إِنَّا إِذَاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ (مائده: 107) و اگر اطلاعى حاصل شود كه آن دو، مرتكب گناهى شدهاند (و حق را كتمان كردهاند)، دو نفر از كسانى كه نسبت به ميت، اولى هستند، به جاى آنها قرار مىگيرند، و به خدا سوگند ياد مىكنند كه: «گواهى ما، از گواهى آن دو، به حق نزديكتر است! و ما تجاوزى نكردهايم كه اگر چنين كرده باشيم، از ظالمان خواهيم بود!» (107) |
|
ذَلِكَ أَدْنَي أَنْ يَأْتُوا بِالشَّهَادَةِ عَلَي وَجْهِهَا أَوْ يَخَافُوا أَنْ تُرَدَّ أَيْمَانٌ بَعْدَ أَيْمَانِهِمْ وَاتَّقُوا اللهَ وَاسْمَعُوا وَاللهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ (مائده: 108) اين كار، نزديكتر است به اينكه گواهى بحق دهند، (و از خدا بترسند،) و يا (از مردم) بترسند كه (دروغشان فاش گردد، و) سوگندهايى جاى سوگندهاى آنها را بگيرد. از (مخالفت) خدا بپرهيزيد، و گوش فرا دهيد! و خداوند، جمعيّت فاسقان را هدايت نمىكند. (108) |
|
يَوْمَ يَجْمَعُ اللهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُوا لاَ عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ (مائده: 109) (از) روزى (بترسيد) كه خداوند، پيامبران را جمع مىكند، و به آنها مىگويد: « (در برابر دعوت شما،) چه پاسخى به شما داده شد؟»، مىگويند: «ما چيزى نمىدانيم تو خود، از همه اسرار نهان آگاهى.» (109) |
|
إِذْ قَالَ اللهُ يَا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَ عَلَي وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونَ طَيْرَاً بِإِذْنِي وَ تُبْرِءُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَي بِإِذْنِي وَ إِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ (مائده: 110) (به خاطر بياور) هنگامى را كه خداوند به عيسى بن مريم گفت: «ياد كن نعمتى را كه به تو و مادرت بخشيدم! زمانى كه تو را با» روح القدس «تقويت كردم كه در گاهواره و به هنگام بزرگى، با مردم سخن مىگفتى و هنگامى كه كتاب و حكمت و تورات و انجيل را به تو آموختم و هنگامى كه به فرمان من، از گل چيزى بصورت پرنده مىساختى، و در آن مىدميدى، و به فرمان من، پرندهاى مىشد و كور مادرزاد، و مبتلا به بيمارى پيسى را به فرمان من، شفا مىدادى و مردگان را (نيز) به فرمان من زنده مىكردى و هنگامى كه بنى اسرائيل را از آسيب رساندن به تو، بازداشتم در آن موقع كه دلايل روشن براى آنها آوردى، ولى جمعى از كافران آنها گفتند: اينها جز سحر آشكار نيست!» (110) |
|
وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَي الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَ بِرَسُولِي قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ (مائده: 111) و (به ياد آور) زمانى را كه به حواريون وحى فرستادم كه: «به من و فرستاده من، ايمان بياوريد!» آنها گفتند: «ايمان آورديم، و گواه باش كه ما مسلمانيم!» (111) |
|
إِذْ قَالَ الْحَوارِيُّونَ يَا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ قَالَ اتَّقُوا اللهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (مائده: 112) در آن هنگام كه حواريون گفتند: «اى عيسى بن مريم! آيا پروردگارت مىتواند مائدهاى از آسمان بر ما نازل كند؟» او (در پاسخ) گفت: «از خدا بپرهيزيد اگر با ايمان هستيد!» (112) |
|
قَالُوا نُرِيدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْهَا وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَ نَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنَا وَ نَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ (مائده: 113) گفتند: « (ما نظر بدى نداريم،) مىخواهيم از آن بخوريم، و دلهاى ما (به رسالت تو) مطمئن گردد و بدانيم به ما راست گفتهاى و بر آن، گواه باشيم.» (113) |
|
قَالَ عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدَاً لِأََوَّلِنَا وَ آخِرِنَا وَ آيَةً مِنْكَ وَارْزُقْنَا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (مائده: 114) عيسى بن مريم عرض كرد: «خداوندا! پروردگارا! از آسمان مائدهاى بر ما بفرست! تا براى اول و آخر ما، عيدى باشد، و نشانهاى از تو و به ما روزى ده! تو بهترين روزى دهندگانى!» (114) |
|
قَالَ اللهُ إِنِّي مُنَزِّلُهَا عَلَيْكُمْ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَإِنِّي أُعَذِّبُهُ عَذَاباً لاَ أُعَذِّبُهُ أَحَدَاً مِنَ الْعَالَمِينَ (مائده: 115) خداوند (دعاى او را مستجاب كرد و) فرمود: «من آن را بر شما نازل مىكنم ولى هر كس از شما بعد از آن كافر گردد (و راه انكار پويد)، او را مجازاتى مىكنم كه احدى از جهانيان را چنان مجازات نكرده باشم!» (115) |
|
وَ إِذْ قَالَ اللهُ يَا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَ لاَ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ (مائده: 116) و آن گاه كه خداوند به عيسى بن مريم مىگويد: «آيا تو به مردم گفتى كه من و مادرم را بعنوان دو معبود غير از خدا انتخاب كنيد؟!»، او مىگويد: «منزهى تو! من حق ندارم آنچه را كه شايسته من نيست، بگويم! اگر چنين سخنى را گفته باشم، تو مىدانى! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهى و من از آنچه در ذات (پاك) توست، آگاه نيستم! بيقين تو از تمام اسرار و پنهانيها با خبرى. (116) |
|
مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدَاً مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ (مائده: 117) من، جز آنچه مرا به آن فرمان دادى، چيزى به آنها نگفتم (به آنها گفتم:) خداوندى را بپرستيد كه پروردگار من و پروردگار شماست! و تا زمانى كه در ميان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم ولى هنگامى كه مرا از ميانشان برگرفتى، تو خود مراقب آنها بودى و تو بر هر چيز، گواهى! (117) |
|
إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (مائده: 118) (با اين حال،) اگر آنها را مجازات كنى، بندگان تواند. (و قادر به فرار از مجازات تو نيستند) و اگر آنان را ببخشى، توانا و حكيمى! (نه كيفر تو نشانه بىحكمتى است، و نه بخشش تو نشانه ضعف!)» (118) |
|
قَالَ اللهُ هَذَا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدَاً رَضِيَ اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (مائده: 119) خداوند مىگويد: «امروز، روزى است كه راستى راستگويان، به آنها سود مىبخشد براى آنها باغهايى از بهشت است كه نهرها از زير (درختان) آن مىگذرد، و تا ابد، جاودانه در آن مىمانند هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند اين، رستگارى بزرگ است!» (119) |
|
لِاللهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَا فِيهِنَّ وَ هُوَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (مائده: 120) حكومت آسمانها و زمين و آنچه در آنهاست، از آن خداست و او بر هر چيزى تواناست. (120) |
|
الْحَمْدُ لِاللهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ (انعام: 1) ستايش براى خداوندى است كه آسمانها و زمين را آفريد، و ظلمتها و نور را پديد آورد اما كافران براى پروردگار خود، شريك و شبيه قرار مىدهند (با اينكه دلايل توحيد و يگانگى او، در آفرينش جهان آشكار است)! (1) |
|
وَ هُوَ اللهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَ فِي الْأَرْضِ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَ جَهْرَكُمْ وَ يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُونَ (انعام: 3) اوست خداوند در آسمانها و در زمين پنهان و آشكار شما را مىداند و از آنچه (انجام مىدهيد و) به دست مىآوريد، با خبر است. (3) |
|
فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ (انعام: 5) آنان، حق را هنگامى كه سراغشان آمد، تكذيب كردند! ولى بزودى خبر آنچه را به باد مسخره مىگرفتند، به آنان مىرسد (و از نتايج كار خود، آگاه مىشوند). (5) |
|
أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ مَا لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَ أَرْسَلْنَا السَّمَاءَ عَلَيْهِمْ مِدْرَارَاً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهَارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْنَاً آخَرِينَ (انعام: 6) آيا نديدند چقدر از اقوام پيشين را هلاك كرديم؟! اقوامى كه (از شما نيرومندتر بودند و) قدرتهايى به آنها داده بوديم كه به شما نداديم بارانهاى پى در پى براى آنها فرستاديم و از زير (آباديهاى) آنها، نهرها را جارى ساختيم (اما هنگامى كه سركشى و طغيان كردند،) آنان را بخاطر گناهانشان نابود كرديم و جمعيت ديگرى بعد از آنان پديد آورديم. (6) |
|
وَ قَالُوا لَوْلاَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنَا مَلَكَاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لاَ يُنْظَرُونَ (انعام: 8) (از بهانههاى آنها اين بود كه) گفتند: «چرا فرشتهاى بر او نازل نشده (تا او را در دعوت مردم به سوى خدا همراهى كند؟!)» ولى اگر فرشتهاى بفرستيم، (و موضوع، جنبه حسى و شهود پيدا كند،) كار تمام مىشود (يعنى اگر مخالفت كنند،) ديگر به آنها مهلت داده نخواهد شد (و همه هلاك مىشوند). (8) |
|
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ (انعام: 11) بگو: «روى زمين گردش كنيد! سپس بنگريد سرانجام تكذيبكنندگان آيات الهى چه شد؟!» (11) |
|
قُلْ لِمَنْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلْ لِاللهِ كَتَبَ عَلَي نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَ رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ (انعام: 12) بگو: «آنچه در آسمانها و زمين است، از آن كيست؟» بگو: «از آن خداست رحمت (و بخشش) را بر خود، حتم كرده (و به همين دليل،) بطور قطع همه شما را در روز قيامت، كه در آن شكّ و ترديدى نيست، گرد خواهد آورد. (آرى،) فقط كسانى كه سرمايههاى وجود خويش را از دست داده و گرفتار خسران شدند، ايمان نمىآورند. (12) |
|
وَ لَهُ مَا سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (انعام: 13) و براى اوست آنچه در شب و روز قرار دارد و او، شنوا و داناست. (13) |
|
قُلْ أَغَيْرَ اللهِ أَتَّخِذُ وَلِيَّاً فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لاَ يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (انعام: 14) بگو: «آيا غير خدا را ولىّ خود انتخاب كنم؟! (خدايى) كه آفريننده آسمانها و زمين است اوست كه روزى مىدهد، و از كسى روزى نمىگيرد.» بگو: «من مأمورم كه نخستين مسلمان باشم و (خداوند به من دستور داده كه) از مشركان نباش!» (14) |
|
مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ (انعام: 16) آن كس كه در آن روز، مجازات الهى به او نرسد، خداوند او را مشمول رحمت خويش ساخته و اين همان پيروزى آشكار است.» (16) |
|
وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ (انعام: 18) اوست كه بر بندگان خود، قاهر و مسلّط است و اوست حكيم آگاه! (18) |
|
قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللهِ آلِهَةً أُخْرَي قُلْ لاَ أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَ إِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ (انعام: 19) بگو: «بالاترين گواهى، گواهى كيست؟» (و خودت پاسخ بده و) بگو: «خداوند، گواه ميان من و شماست و (بهترين دليل آن اين است كه) اين قرآن بر من وحى شده، تا شما و تمام كسانى را كه اين قرآن به آنها مىرسد، بيم دهم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم). آيا براستى شما گواهى مىدهيد كه معبودان ديگرى با خداست؟!» بگو: «من هرگز چنين گواهى نمىدهم». بگو: «اوست تنها معبود يگانه و من از آنچه براى او شريك قرار مىدهيد، بيزارم!» (19) |
|
الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ (انعام: 20) آنان كه كتاب آسمانى به ايشان دادهايم، بخوبى او [پيامبر] را مىشناسند، همانگونه كه فرزندان خود را مىشناسند فقط كسانى كه سرمايه وجود خود را از دست دادهاند، ايمان نمىآورند. (20) |
|
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَي عَلَي اللهِ كَذِبَاً أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (انعام: 21) چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه بر خدا دروغ بسته [همتايى براى او قائل شده]، و يا آيات او را تكذيب كرده است؟! مسلماً ظالمان، رستگار نخواهند شد! (21) |
|
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَ جَعَلْنَا عَلَي قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرَاً وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لاَ يُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّي إِذَا جَاءُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ (انعام: 25) پارهاى از آنها به (سخنان) تو، گوش فرامىدهند ولى بر دلهاى آنان پردهها افكندهايم تا آن را نفهمند و در گوش آنها، سنگينى قرار دادهايم. و (آنها بقدرى لجوجند كه) اگر تمام نشانههاى حق را ببينند، ايمان نمىآورند تا آنجا كه وقتى به سراغ تو مىآيند كه با تو پرخاشگرى كنند، كافران مىگويند: «اينها فقط افسانههاى پيشينيان است!» (25) |
|
وَ لَوْ تَرَي إِذْ وُقِفُوا عَلَي النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَ لاَ نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (انعام: 27) كاش (حال آنها را) هنگامى كه در برابر آتش (دوزخ) ايستادهاند، ببينى! مىگويند: اى كاش (بار ديگر، به دنيا) بازگردانده مىشديم، و آيات پروردگارمان را تكذيب نمىكرديم، و از مؤمنان مىبوديم! (27) |
|
وَ قَالُوا إِنْ هِيَ إِلاَّ حَيَاتُنَا الدُّنْيَا وَ مَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ (انعام: 29) آنها گفتند: «چيزى جز اين زندگى دنياى ما نيست و ما هرگز برانگيخته نخواهيم شد!» (29) |
|
وَ لَوْ تَرَي إِذْ وُقِفُوا عَلَي رَبِّهِمْ قَالَ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَي وَ رَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (انعام: 30) اگر آنها را به هنگامى كه در پيشگاه پروردگارشان ايستادهاند، ببينى! (به آنها) مىگويد: «آيا اين حق نيست؟» مىگويند: «آرى، قسم به پروردگارمان (حق است!)» مىگويد: «پس مجازات را بچشيد به سزاى آنچه انكار مىكرديد!» (30) |
|
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللهِ حَتَّي إِذَا جَاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قَالُوا يَا حَسْرَتَنَا عَلَي مَا فَرَّطْنَا فِيهَا وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَي ظُهُورِهِمْ أَلاَ سَاءَ مَا يَزِرُونَ (انعام: 31) آنها كه لقاى پروردگار را تكذيب كردند، مسلماً زيان ديدند (و اين تكذيب، ادامه مى يابد) تا هنگامى كه ناگهان قيامت به سراغشان بيايد مىگويند: «اى افسوس بر ما كه درباره آن، كوتاهى كرديم!» و آنها (بار سنگين) گناهانشان را بر دوش مىكشند چه بد بارى بر دوش خواهند داشت! (31) |
|
وَ مَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ (انعام: 32) زندگى دنيا، چيزى جز بازى و سرگرمى نيست! و سراى آخرت، براى آنها كه پرهيزگارند، بهتر است! آيا نمىانديشيد؟! (32) |
|
قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لاَ يُكَذِّبُونَكَ وَ لَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللهِ يَجْحَدُونَ (انعام: 33) ما مىدانيم كه گفتار آنها، تو را غمگين مىكند ولى (غم مخور! و بدان كه) آنها تو را تكذيب نمىكنند بلكه ظالمان، آيات خدا را انكار مىنمايند. (33) |
|
وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلَي مَا كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّي أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَ لاَ مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللهِ وَ لَقَدْ جَاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ (انعام: 34) پيش از تو نيز پيامبرانى تكذيب شدند و در برابر تكذيبها، صبر و استقامت كردند و (در اين راه،) آزار ديدند، تا هنگامى كه يارى ما به آنها رسيد. (تو نيز چنين باش! و اين، يكى از سنتهاى الهى است) و هيچ چيز نمىتواند سنن خدا را تغيير دهد و اخبار پيامبران به تو رسيده است. (34) |
|
وَ إِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقَاً فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمَاً فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَ لَوْ شَاءَ اللهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَي الْهُدَي فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ (انعام: 35) و اگر اعراض آنها بر تو سنگين است، چنانچه بتوانى نقبى در زمين بزنى، يا نردبانى به آسمان بگذارى (و اعماق زمين و آسمانها را جستجو كنى، چنين كن) تا آيه (و نشانه ديگرى) براى آنها بياورى! (ولى بدان كه اين لجوجان، ايمان نمىآورند!) امّا اگر خدا بخواهد، آنها را (به اجبار) بر هدايت جمع خواهد كرد. (ولى هدايت اجبارى، چه سودى دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش! (35) |
|
إِنَّمَا يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَي يَبْعَثُهُمُ اللهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ (انعام: 36) تنها كسانى (دعوت تو را) مىپذيرند كه گوش شنوا دارند امّا مردگان (و آنها كه روح انسانى را از دست دادهاند، ايمان نمىآورند و) خدا آنها را (در قيامت) برمىانگيزد سپس به سوى او، بازمىگردند. (36) |
|
وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لاَ طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَي رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ (انعام: 38) هيچ جنبندهاى در زمين، و هيچ پرندهاى كه با دو بال خود پرواز مىكند، نيست مگر اينكه امتهايى همانند شما هستند. ما هيچ چيز را در اين كتاب، فرو گذار نكرديم سپس همگى به سوى پروردگارشان محشور مىگردند. (38) |
|
وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا صُمٌّ وَ بُكْمٌّ فِي الظُّلُمَاتِ مَنْ يَشَإِ اللهُ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَي صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (انعام: 39) آنها كه آيات ما را تكذيب كردند، كرها و لالهايى هستند كه در تاريكيها قرار دارند. هر كس را خدا بخواهد (و مستحق باشد،) گمراه مىكند و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند،) بر راه راست قرار خواهد داد. (39) |
|
قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (انعام: 40) بگو: «به من خبر دهيد اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آيد، يا رستاخيز برپا شود، آيا (براى حل مشكلات خود،) غير خدا را مىخوانيد اگر راست مىگوييد؟!» (40) |
|
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَي أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ (انعام: 42) ما به سوى امتهايى كه پيش از تو بودند، (پيامبرانى) فرستاديم (و هنگامى كه با اين پيامبران به مخالفت برخاستند،) آنها را با شدّت و رنج و ناراحتى مواجه ساختيم شايد (بيدار شوند و در برابر حق،) خضوع كنند و تسليم گردند! (42) |
|
فَلَوْلاَ إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَ لَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (انعام: 43) چرا هنگامى كه مجازات ما به آنان رسيد، (خضوع نكردند و) تسليم نشدند؟! بلكه دلهاى آنها قساوت پيدا كرد و شيطان، هر كارى را كه مىكردند، در نظرشان زينت داد! (43) |
|
فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ لِاللهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (انعام: 45) و (به اين ترتيب،) دنباله (زندگى) جمعيّتى كه ستم كرده بودند، قطع شد. و ستايش مخصوص خداوند، پروردگار جهانيان است. (45) |
|
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللهُ سَمْعَكُمْ وَ أَبْصَارَكُمْ وَ خَتَمَ عَلَي قُلُوبِكُمْ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللهِ يَأْتِيكُمْ بِهِ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ ثُمَّ هُمْ يَصْدِفُونَ (انعام: 46) بگو: «به من خبر دهيد اگر خداوند، گوش و چشمهايتان را بگيرد، و بر دلهاى شما مهر نهد (كه چيزى را نفهميد)، چه كسى جز خداست كه آنها را به شما بدهد؟!» ببين چگونه آيات را به گونههاى مختلف براى آنها شرح مىدهيم، سپس آنها روى مىگردانند! (46) |
|
قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللهِ بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً هَلْ يُهْلَكُ إِلاَّ الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ (انعام: 47) بگو: «به من خبر دهيد اگر عذاب خدا بطور ناگهانى (و پنهانى) يا آشكارا به سراغ شما بيايد، آيا جز جمعيّت ستمكار هلاك مىشوند؟!» (47) |
|
وَ مَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ (انعام: 48) ما پيامبران را، جز (به عنوان) بشارت دهنده و بيم دهنده، نمىفرستيم آنها كه ايمان بياورند و (خويشتن را) اصلاح كنند، نه ترسى بر آنهاست و نه غمگين مىشوند. (48) |
|
وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا يَمَسُّهُمُ الْعَذَابُ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ (انعام: 49) و آنها كه آيات ما را تكذيب كردند، عذاب (پروردگار) بخاطر نافرمانيها به آنان مىرسد. (49) |
|
قُلْ لاَ أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللهِ وَ لاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لاَ أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَي إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَي وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ (انعام: 50) بگو: «من نمىگويم خزاين خدا نزد من است و من، (جز آنچه خدا به من بياموزد،) از غيب آگاه نيستم! و به شما نمىگويم من فرشتهام تنها از آنچه به من وحى مىشود پيروى مىكنم.» بگو: «آيا نابينا و بينا مساويند؟! پس چرا نمىانديشيد؟!» (50) |
|
وَ لاَ تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَ مَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ (انعام: 52) و كسانى را كه صبح و شام خدا را مىخوانند، و جز ذات پاك او نظرى ندارند، از خود دور مكن! نه چيزى از حساب آنها بر توست، و نه چيزى از حساب تو بر آنها! اگر آنها را طرد كنى، از ستمگران خواهى بود! (52) |
|
وَ كَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَهَؤُلاَءِ مَنَّ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنَا أَلَيْسَ اللهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ (انعام: 53) و اين چنين بعضى از آنها را با بعض ديگر آزموديم (توانگران را بوسيله فقيران) تا بگويند: «آيا اينها هستند كه خداوند از ميان ما (برگزيده، و) بر آنها منّت گذارده (و نعمت ايمان بخشيده است؟!» آيا خداوند، شاكران را بهتر نمىشناسد؟! (53) |
|
وَ إِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَي نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءً بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (انعام: 54) هر گاه كسانى كه به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند، به آنها بگو: «سلام بر شما پروردگارتان، رحمت را بر خود فرض كرده هر كس از شما كار بدى از روى نادانى كند، سپس توبه و اصلاح (و جبران) نمايد، (مشمول رحمت خدا مىشود چرا كه) او آمرزنده مهربان است.» (54) |
|
وَ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَ لِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُـجْرِمِينَ (انعام: 55) و اين چنين آيات را برميشمريم، (تا حقيقت بر شما روشن شود،) و راه گناهكاران آشكار گردد. (55) |
|
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ قُلْ لاَ أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذَاً وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ (انعام: 56) بگو: «من از پرستش كسانى كه غير از خدا مىخوانيد، نهى شدهام!» بگو: «من از هوى و هوسهاى شما، پيروى نمىكنم اگر چنين كنم، گمراه شدهام و از هدايتيافتگان نخواهم بود!» (56) |
|
قُلْ إِنِّي عَلَي بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِاللهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ (انعام: 57) بگو: «من دليل روشنى از پروردگارم دارم و شما آن را تكذيب كردهايد! آنچه شما در باره آن (از نزول عذاب الهى) عجله داريد، به دستِ من نيست! حكم و فرمان، تنها از آنِ خداست! حق را از باطل جدا مىكند، و او بهترين جدا كننده (حق از باطل) است.» (57) |
|
قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَاللهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ (انعام: 58) بگو: «اگر آنچه درباره آن عجله داريد نزد من بود، (و به درخواست شما ترتيباثر مىدادم، عذاب الهى بر شما نازل مىگشت) و كار ميان من و شما پايان گرفته بود ولى خداوند ظالمان را بهتر مىشناسد (و بموقع مجازات مىكند.)» (58) |
|
وَ عِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَ مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (انعام: 59) كليدهاى غيب، تنها نزد اوست و جز او، كسى آنها را نمىداند. او آنچه را در خشكى و درياست مىداند هيچ برگى (از درختى) نمىافتد، مگر اينكه از آن آگاه است و نه هيچ دانهاى در تاريكيهاى زمين، و نه هيچ تر و خشكى وجود دارد، جز اينكه در كتابى آشكار [در كتاب علم خدا] ثبت است. (59) |
|
وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَ يَعْلَمُ مَا جَرَحْتُمْ بِالنَّهَارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضَي أَجَلٌ مُسَمَّيً ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (انعام: 60) او كسى است كه (روح) شما را در شب (به هنگام خواب) مىگيرد و از آنچه در روز كردهايد، با خبر است سپس در روز شما را (از خواب) برمىانگيزد و (اين وضع هم چنان ادامه مىيابد) تا سرآمد معينى فرا رسد سپس بازگشت شما به سوى اوست و سپس شما را از آنچه عمل مىكرديد، با خبر مىسازد. (60) |
|
وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّي إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَ هُمْ لاَ يُفَرِّطُونَ (انعام: 61) او بر بندگان خود تسلّط كامل دارد و مراقبانى بر شما مىگمارد تا زمانى كه يكى از شما را مرگ فرا رسد (در اين موقع،) فرستادگان ما جان او را مىگيرند و آنها (در نگاهدارى حساب عمر و اعمال بندگان،) كوتاهى نمىكنند. (61) |
|
ثُمَّ رُدُّوا إِلَي اللهِ مَوْلاَهُمُ الْحَقِّ أَلاَ لَهُ الْحُكْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ (انعام: 62) سپس (تمام بندگان) به سوى خدا، كه مولاى حقيقى آنهاست، بازمىگردند. بدانيد كه حكم و داورى، مخصوص اوست و او، سريعترين حسابگران است! (62) |
|
قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعَاً وَ خُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ (انعام: 63) بگو: «چه كسى شما را از تاريكيهاى خشكى و دريا رهايى مىبخشد؟ در حالى كه او را با حالت تضرع (و آشكارا) و در پنهانى مىخوانيد (و مىگوييد:) اگر از اين (خطرات و ظلمتها) ما را رهايى مىبخشد، از شكرگزاران خواهيم بود.» (63) |
|
قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَي أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابَاً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعَاً وَ يُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ (انعام: 65) بگو: «او قادر است كه از بالا يا از زير پاى شما، عذابى بر شما بفرستد يا بصورت دستههاى پراكنده شما را با هم بياميزد و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر يك از شما بوسيله ديگرى بچشاند.» ببين چگونه آيات گوناگون را (براى آنها) بازگو مىكنيم! شايد بفهمند (و بازگردند)! (65) |
|
وَ كَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَ هُوَ الْحَقُّ قُلْ لَسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ (انعام: 66) قوم و جمعيّت تو، آن (آيات الهى) را تكذيب و انكار كردند، در حالى كه حق است! (به آنها) بگو: «من مسئول (ايمانآوردن) شما نيستم! (وظيفه من، تنها ابلاغ رسالت است، نه اجبار شما بر ايمان.)» (66) |
|
وَ إِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّي يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِنْ مَا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (انعام: 68) هر گاه كسانى را ديدى كه آيات ما را استهزا مىكنند، از آنها روى بگردان تا به سخن ديگرى بپردازند! و اگر شيطان از ياد تو ببرد، هرگز پس از ياد آمدن با اين جمعيّت ستمگر منشين! (68) |
|
وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبَاً وَ لَهْوَاً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللهِ وَلِيٌّ وَ لاَ شَفِيعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لاَ يُؤْخَذْ مِنْهَا أُولَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ (انعام: 70) و رها كن كسانى را كه آيين (فطرى) خود را به بازى و سرگرمى گرفتند، و زندگى دنيا، آنها را مغرور ساخته، و با اين (قرآن)، به آنها يادآورى نما، تا گرفتار (عواقب شوم) اعمال خود نشوند! (و در قيامت) جز خدا، نه ياورى دارند، و نه شفاعتكنندهاى! و (چنين كسى) هر گونه عوضى بپردازد، از او پذيرفته نخواهد شد آنها كسانى هستند كه گرفتار اعمالى شدهاند كه خود انجام دادهاند نوشابهاى از آب سوزان براى آنهاست و عذاب دردناكى بخاطر اينكه كفر مىورزيدند (و آيات الهى را انكار) مىكردند. (70) |
|
قُلْ أَنَدْعُوا مِنْ دُونِ اللهِ مَا لاَ يَنْفَعُنَا وَ لاَ يَضُرُّنَا وَ نُرَدُّ عَلَي أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَي الْهُدَي ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَي اللهِ هُوَ الْهُدَي وَ أُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ (انعام: 71) بگو: «آيا غير از خدا، چيزى را بخوانيم (و عبادت كنيم) كه نه سودى به حال مال دارد، نه زيانى و (به اين ترتيب،) به عقب برگرديم بعد از آنكه خداوند ما را هدايت كرده است؟! همانند كسى كه بر اثر وسوسههاى شيطان، در روى زمين راه را گم كرده، و سرگردان مانده است در حالى كه يارانى هم دارد كه او را به هدايت دعوت مىكنند (و مىگويند:) به سوى ما بيا!» بگو: «تنها هدايت خداوند، هدايت است و ما دستور داديم كه تسليم پروردگار عالميان باشيم. (71) |
|
وَ أَنْ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَاتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (انعام: 72) و (نيز به ما فرمان داده شده به) اينكه: نماز را برپا داريد! و از او بپرهيزيد! و تنها اوست كه به سويش محشور خواهيد شد.» (72) |
|
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ (انعام: 73) اوست كه آسمانها و زمين را بحق آفريد و آن روز كه (به هر چيز) مىگويد: «موجود باش!» موجود مىشود سخن او، حق است و در آن روز كه در «صور» دميده مىشود، حكومت مخصوص اوست، از پنهان و آشكار با خبر است، و اوست حكيم و آگاه. (73) |
|
وَ كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ (انعام: 75) و اين چنين، ملكوت آسمانها و زمين (و حكومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهيم نشان داديم (تا به آن استدلال كند،) و اهل يقين گردد. (75) |
|
فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَي كَوْكَبَاً قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لاَ أُحِبُّ الْآفِلِينَ (انعام: 76) هنگامى كه (تاريكى) شب او را پوشانيد، ستارهاى مشاهده كرد، گفت: «اين خداى من است؟» امّا هنگامى كه غروب كرد، گفت: «غروبكنندگان را دوست ندارم!» (76) |
|
فَلَمَّا رَأَي الْقَمَرَ بَازِغَاً قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأََكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ (انعام: 77) و هنگامى كه ماه را ديد كه (سينه افق را) مىشكافد، گفت: «اين خداى من است؟» امّا هنگامى كه (آن هم) غروب كرد، گفت: «اگر پروردگارم مرا راهنمايى نكند، مسلّماً از گروه گمراهان خواهم بود.» (77) |
|
فَلَمَّا رَأَي الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ (انعام: 78) و هنگامى كه خورشيد را ديد كه (سينه افق را) مىشكافت، گفت: «اين خداى من است؟ اين (كه از همه) بزرگتر است!» امّا هنگامى كه غروب كرد، گفت: «اى قوم من از شريكهايى كه شما (براى خدا) مىسازيد، بيزارم! (78) |
|
إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفَاً وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (انعام: 79) من روى خود را به سوى كسى كردم كه آسمانها و زمين را آفريده من در ايمان خود خالصم و از مشركان نيستم! (79) |
|
وَ كَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَ لاَ تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانَاً فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (انعام: 81) چگونه من از بتهاى شما بترسم؟! در حالى كه شما از اين نمىترسيد كه براى خدا، همتايى قرار دادهايد كه هيچ گونه دليلى درباره آن، بر شما نازل نكرده است! (راست بگوييد) كدام يك از اين دو دسته (بتپرستان و خداپرستان)، شايستهتر به ايمنى (از مجازات) هستند اگر مىدانيد؟! (81) |
|
الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ (انعام: 82) (آرى،) آنها كه ايمان آوردند، و ايمان خود را با شرك و ستم نيالودند، ايمنى تنها از آن آنهاست و آنها هدايتيافتگانند!» (82) |
|
وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَ نُوحَاً هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُدَ وَ سُلَيْمَـانَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسَي وَ هَارُونَ وَ كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُـحْسِنِينَ (انعام: 84) و اسحاق و يعقوب را به او [ابراهيم] بخشيديم و هر دو را هدايت كرديم و نوح را (نيز) پيش از آن هدايت نموديم و از فرزندان او، داوود و سليمان و ايّوب و يوسف و موسى و هارون را (هدايت كرديم) اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم! (84) |
|
وَ زَكَرِيَّا وَ يَحْيَي وَ عِيسَي وَ إِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ (انعام: 85) و (همچنين) زكريّا و يحيى و عيسى و الياس را همه از صالحان بودند. (85) |
|
وَ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَ يُونُسَ وَ لُوطَاً وَ كُلاًّ فَضَّلْنَا عَلَي الْعَالَمِينَ (انعام: 86) و اسماعيل و اليسع و يونس و لوط را و همه را بر جهانيان برترى داديم. (86) |
|
أُولَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلاَءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمَاً لَيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ (انعام: 89) آنها كسانى هستند كه كتاب و حكم و نبوّت به آنان داديم و اگر (بفرض) نسبت به آن كفر ورزند، (آيين حقّ زمين نمىماند زيرا) كسان ديگرى را نگاهبان آن مىسازيم كه نسبت به آن، كافر نيستند. (89) |
|
أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَي اللهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرَاً إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَي لِلْعَالَمِينَ (انعام: 90) آنها كسانى هستند كه خداوند هدايتشان كرده پس به هدايت آنان اقتدا كن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشى از شما نمىطلبم! اين (رسالت)، چيزى جز يك يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)» (90) |
|
وَ مَا قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللهُ عَلَي بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَي نُورَاً وَ هُدَيً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَ تُخْفُونَ كَثِيرَاً وَ عُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لاَ آبَاؤُكُمْ قُلِ اللهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ (انعام: 91) آنها خدا را درست نشناختند كه گفتند: «خدا، هيچ چيز بر هيچ انسانى، نفرستاده است!» بگو: «چه كسى كتابى را كه موسى آورد، نازل كرد؟! كتابى كه براى مردم، نور و هدايت بود 0 امّا شما) آن را بصورت پراكنده قرار مىدهيد قسمتى را آشكار، و قسمت زيادى را پنهان مىداريد و مطالبى به شما تعليم داده شده كه نه شما و نه پدرانتان، از آن با خبر نبوديد!» بگو: «خدا!» سپس آنها را در گفتگوهاى لجاجتآميزشان رها كن، تا بازى كنند! (91) |
|
وَ هَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَي وَ مَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلَي صَلاَتِهِمْ يُحَافِظُونَ (انعام: 92) و اين كتابى است كه ما آن را نازل كرديم كتابى است پربركت، كه آنچه را پيش از آن آمده، تصديق مىكند (آن را فرستاديم تا مردم را به پاداشهاى الهى، بشارت دهى،) و تا (اهل) أمّ القرى [مكّه] و كسانى را كه گرد آن هستند، بترسانى! (يقين بدان) آنها كه به آخرت ايمان دارند، و به آن ايمان مىآورند و بر نمازهاى خويش، مراقبت مى كنند! (92) |
|
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَي عَلَي اللهِ كَذِبَاً أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَ لَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَ مَنْ قَالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ مَا أَنْزَلَ اللهُ وَ لَوْ تَرَي إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلاَئِكَةُ بَاسِطُوا أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهونِ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَي اللهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَ كُنْتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ (انعام: 93) چه كسى ستمكارتر است از كسى كه دروغى به خدا ببندد، يا بگويد: «بر من، وحى فرستاده شده»، در حالى كه به او وحى نشده است، و كسى كه بگويد: «من نيز همانند آنچه خدا نازل كرده است، نازل مىكنم»؟! و اگر ببينى هنگامى كه (اين) ظالمان در شدايد مرگ فرو رفتهاند، و فرشتگان دستها را گشوده، به آنان مىگويند: «جان خود را خارج سازيد! امروز در برابر دروغهايى كه به خدا بستيد و نسبت به آيات او تكبّر ورزيديد، مجازات خواركنندهاى خواهيد ديد»! (به حال آنها تأسف خواهى خورد) (93) |
|
إِنَّ اللهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَي يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذَلِكُمُ اللهُ فَأَنَّي تُؤْفَكُونَ (انعام: 95) خداوند، شكافنده دانه و هسته است زنده را از مرده خارج مىسازد، و مرده را از زنده بيرون مىآورد اين است خداى شما! پس چگونه از حقّ منحرف مىشويد؟! (95) |
|
فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنَاً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانَاً ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (انعام: 96) او شكافنده صبح است و شب را مايه آرامش، و خورشيد و ماه را وسيله حساب قرار داده است اين، اندازهگيرى خداوند تواناى داناست! (96) |
|
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (انعام: 97) او كسى است كه ستارگان را براى شما قرار داد، تا در تاريكيهاى خشكى و دريا، به وسيله آنها راه يابيد! ما نشانهها (ى خود) را براى كسانى كه مىدانند، (و اهل فكر و انديشهاند) بيان داشتيم! (97) |
|
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ (انعام: 98) او كسى است كه شما را از يك نفس آفريد! و شما دو گروه هستيد: بعضى پايدار (از نظر ايمان يا خلقت كامل)، و بعضى ناپايدار ما آيات خود را براى كسانى كه مىفهمند، تشريح نموديم! (98) |
|
وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرَاً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبَّاً مُتَرَاكِبَاً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنَابٍ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَانَ مُشْتَبِهَاً وَ غَيْرَ مُتَشَابِهٍ انْظُرُوا إِلَي ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ فِي ذَلِكُمْ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (انعام: 99) او كسى است كه از آسمان، آبى نازل كرد، و به وسيله آن، گياهان گوناگون رويانديم و از آن، ساقهها و شاخههاى سبز، خارج ساختيم و از آنها دانههاى متراكم، و از شكوفه نخل، شكوفههايى با رشتههاى باريك بيرون فرستاديم و باغهايى از انواع انگور و زيتون و انار، (گاه) شبيه به يكديگر، و (گاه) بىشباهت! هنگامى كه ميوه مى دهد، به ميوه آن و طرز رسيدنش بنگريد كه در آن، نشانههايى (از عظمت خدا) براى افراد باايمان است! (99) |
|
وَ جَعَلُوا لِاللهِ شُرَكَاءَ الْجِنَّ وَ خَلَقَهُمْ وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَ بَنَاتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَي عَمَّا يَصِفُونَ (انعام: 100) آنان براى خدا همتايانى از جنّ قرار دادند، در حالى كه خداوند همه آنها را آفريده است و براى خدا، به دروغ و از روى جهل، پسران و دخترانى ساختند منزّه است خدا، و برتر است از آنچه توصيف مىكنند! (100) |
|
بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّي يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (انعام: 101) او پديد آورنده آسمانها و زمين است چگونه ممكن است فرزندى داشته باشد؟! حال آنكه همسرى نداشته، و همه چيز را آفريده و او به همه چيز داناست. (101) |
|
لاَ تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ (انعام: 103) چشمها او را نمىبينند ولى او همه چشمها را مىبيند و او بخشنده (انواع نعمتها، و با خبر از دقايق موجودات،) و آگاه (از همه) چيز است. (103) |
|
وَ كَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (انعام: 105) و اينچنين آيات (خود) را تشريح مىكنيم بگذار آنها بگويند: «تو درس خواندهاى (و آنها را از ديگرى آموختهاى)»! مىخواهيم آن را براى كسانى كه آماده درك حقايقند، روشن سازيم. (105) |
|
اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ (انعام: 106) از آنچه كه از سوى پروردگارت بر تو وحى شده، پيروى كن! هيچ معبودى جز او نيست! و از مشركان، روى بگردان! (106) |
|
وَ أَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِهَا قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللهِ وَ مَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لاَ يُؤْمِنُونَ (انعام: 109) با نهايت اصرار، به خدا سوگند ياد كردند كه اگر نشانهاى [معجزهاى] براى آنان بيايد، حتماً به آن ايمان مىآورند بگو: «معجزات فقط از سوى خداست (و در اختيار من نيست كه به ميل شما معجزهاى بياورم) و شما از كجا مىدانيد كه هر گاه معجزهاى بيايد (ايمان مىآورند؟ خير،) ايمان نمىآورند!» (109) |
|
وَ لَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلاَئِكَةَ وَ كَلَّمَهُمُ الْمَوْتَي وَ حَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلاً مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلاَّ أَنْ يَشَاءَ اللهُ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ (انعام: 111) (و حتّى) اگر فرشتگان را بر آنها نازل مىكرديم، و مردگان با آنان سخن مىگفتند، و همه چيز را در برابر آنها جمع مىنموديم، هرگز ايمان نمىآوردند مگر آنكه خدا بخواهد! ولى بيشتر آنها نمىدانند! (111) |
|
وَ كَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوَّاً شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَي بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورَاً وَ لَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ مَا يَفْتَرُونَ (انعام: 112) اينچنين در برابر هر پيامبرى، دشمنى از شياطين انس و جنّ قرار داديم آنها بطور سرى (و درگوشى) سخنان فريبنده و بىاساس (براى اغفال مردم) به يكديگر مىگفتند و اگر پروردگارت مىخواست، چنين نمىكردند (و مىتوانست جلو آنها را بگيرد ولى اجبار سودى ندارد.) بنا بر اين، آنها و تهمتهايشان را به حال خود واگذار! (112) |
|
وَ لِتَصْغَي إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِيَرْضَوْهُ وَ لِيَقْتَرِفُوا مَا هُمْ مُقْتَرِفُونَ (انعام: 113) نتيجه (وسوسههاى شيطان و تبليغات شيطانصفتان) اين خواهد شد كه دلهاى منكران قيامت، به آنها متمايل گردد و به آن راضى شوند و هر گناهى كه بخواهند، انجام دهند! (113) |
|
أَفَغَيْرَ اللهِ أَبْتَغِي حَكَمَاً وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلاً وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ (انعام: 114) (با اين حال،) آيا غير خدا را به داورى طلبم؟! در حالى كه اوست كه اين كتاب آسمانى را، كه همه چيز در آن آمده، به سوى شما فرستاده است و كسانى كه به آنها كتاب آسمانى دادهايم مىدانند اين كتاب، بحق از طرف پروردگارت نازل شده بنا بر اين از ترديدكنندگان مباش! (114) |
|
وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقَاً وَ عَدْلاً لاَ مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (انعام: 115) و كلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حدّ تمام رسيد هيچ كس نمىتواند كلمات او را دگرگون سازد و او شنونده داناست. (115) |
|
وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ (انعام: 116) اگر از بيشتر كسانى كه در روى زمين هستند اطاعت كنى، تو را از راه خدا گمراه مى كنند (زيرا) آنها تنها از گمان پيروى مىنمايند، و تخمين و حدس (واهى) مىزنند. (116) |
|
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (انعام: 117) پروردگارت به كسانى كه از راه او گمراه گشتهاند، آگاهتر است و همچنين از كسانى كه هدايت يافتهاند. (117) |
|
وَ مَا لَكُمْ أَنْ لاَ تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللهِ عَلَيْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ مَا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَ إِنَّ كَثِيرَاً لَيُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ (انعام: 119) چرا از چيزها [گوشتها] يى كه نام خدا بر آنها برده شده نمىخوريد؟! در حالى كه (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده، بيان كرده است! مگر اينكه ناچار باشيد (كه در اين صورت، خوردن از گوشت آن حيوانات جايز است.) و بسيارى از مردم، به خاطر هوى و هوس و بىدانشى، (ديگران را) گمراه مىسازند و پروردگارت، تجاوزكاران را بهتر مىشناسد. (119) |
|
وَ ذَرُوا ظَاهِرَ الْإِثْمِ وَ بَاطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِمَا كَانُوا يَقْتَرِفُونَ (انعام: 120) گناهان آشكار و پنهان را رها كنيد! زيرا كسانى كه گناه مىكنند، بزودى در برابر آنچه مرتكب مىشدند، مجازات خواهند شد. (120) |
|
وَ لاَ تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَي أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ (انعام: 121) و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخوريد! اين كار گناه است و شياطين به دوستان خود مطالبى مخفيانه القا مىكنند، تا با شما به مجادله برخيزند اگر از آنها اطاعت كنيد، شما هم مشرك خواهيد بود! (121) |
|
أَوَ مَنْ كَانَ مَيْتَاً فَأَحْيَيْنَاهُ وَ جَعَلْنَا لَهُ نُورَاً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (انعام: 122) آيا كسى كه مرده بود، سپس او را زنده كرديم، و نورى برايش قرار داديم كه با آن در ميان مردم راه برود، همانند كسى است كه در ظلمتها باشد و از آن خارج نگردد؟! اين گونه براى كافران، اعمال (زشتى) كه انجام مىدادند، تزيين شده (و زيبا جلوه كرده) است. (122) |
|
فَمَنْ يُرِدِ اللهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلاَمِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقَاً حَرَجَاً كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللهُ الرِّجْسَ عَلَي الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ (انعام: 125) آن كس را كه خدا بخواهد هدايت كند، سينهاش را براى (پذيرش) اسلام، گشاده مى سازد و آن كس را كه بخاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سينهاش را آن چنان تنگ مىكند كه گويا مىخواهد به آسمان بالا برود اين گونه خداوند پليدى را بر افرادى كه ايمان نمىآورند قرار مىدهد! (125) |
|
وَ هَذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيمَاً قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ (انعام: 126) و اين راه مستقيم (و سنت جاويدان) پروردگار توست ما آيات خود را براى كسانى كه پند مىگيرند، بيان كرديم! (126) |
|
لَهُمْ دَارُ السَّلاَمِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (انعام: 127) براى آنها (در بهشت) خانه امن و امان نزد پروردگارشان خواهد بود و او، ولىّ و ياور آنهاست بخاطر اعمال (نيكى) كه انجام مىدادند. (127) |
|
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعَاً يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَ قَالَ أَوْلِيَاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَ بَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْواكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلاَّ مَا شَاءَ اللهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ (انعام: 128) در آن روز كه (خدا) همه آنها را جمع و محشور ميسازد، (مىگويد:) اى جمعيّت شياطين و جن! شما افراد زيادى از انسانها را گمراه ساختيد! دوستان و پيروان آنها از ميان انسانها مىگويند: «پروردگارا! هر يك از ما دو گروه [پيشوايان و پيروان گمراه] از ديگرى استفاده كرديم (ما به لذّات هوس آلود و زودگذر رسيديم و آنها بر ما حكومت كردند) و به اجلى كه براى ما مقرّر داشته بودى رسيديم.» (خداوند) مىگويد: «آتش جايگاه شماست جاودانه در آن خواهيد ماند، مگر آنچه خدا بخواهد» پروردگار تو حكيم و داناست. (128) |
|
وَ كَذَلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضَاً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ (انعام: 129) ما اين گونه بعضى از ستمگران را به بعضى ديگر وامىگذاريم به سبب اعمالى كه انجام مىدادند. (129) |
|
يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَي أَنْفُسِنَا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَ شَهِدُوا عَلَي أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ (انعام: 130) (در آن روز به آنها مىگويد:) اى گروه جنّ و انس! آيا رسولانى از شما به سوى شما نيامدند كه آيات مرا برايتان بازگو مىكردند، و شما را از ملاقات چنين روزى بيم مى دادند؟! آنها مىگويند: «بر ضدّ خودمان گواهى مىدهيم (آرى،) ما بد كرديم)» و زندگى (پر زرق و برق) دنيا آنها را فريب داد و به زيان خود گواهى مىدهند كه كافر بودند! (130) |
|
ذَلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَي بِظُلْمٍ وَ أَهْلُهَا غَافِلُونَ (انعام: 131) اين بخاطر آن است كه پروردگارت هيچ گاه (مردم) شهرها و آباديها را بخاطر ستمهايشان در حال غفلت و بىخبرى هلاك نمىكند. (بلكه قبلًا رسولانى براى آنها مىفرستد.) (131) |
|
وَ رَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ مَا يَشَاءُ كَمَا أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ (انعام: 133) پروردگارت بىنياز و مهربان است (پس به كسى ستم نمىكند بلكه همه، نتيجه اعمال خود را مىگيرند) اگر بخواهد، همه شما را مىبرد سپس هر كس را بخواهد جانشين شما مىسازد همان طور كه شما را از نسل اقوام ديگرى به وجود آورد. (133) |
|
قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَي مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (انعام: 135) بگو: «اى قوم من! هر كار در قدرت داريد بكنيد! من (هم به وظيفه خود) عمل مىكنم امّا بزودى خواهيد دانست چه كسى سرانجام نيك خواهد داشت (و پيروزى با چه كسى است! امّا) به يقين، ظالمان رستگار نخواهند شد!» (135) |
|
وَ جَعَلُوا لِاللهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالْأَنْعَامِ نَصِيبَاً فَقَالُوا هَذَا لِاللهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هَذَا لِشُرَكَائِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَائِهِمْ فَلاَ يَصِلُ إِلَي اللهِ وَ مَا كَانَ لِاللهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَي شُرَكَائِهِمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ (انعام: 136) آنها [مشركان] سهمى از آنچه خداوند از زراعت و چهارپايان آفريده، براى او قرار دادند (و سهمى براى بتها!) و بگمان خود گفتند: «اين مال خداست! و اين هم مال شركاى ما [يعنى بتها] است!» آنچه مال شركاى آنها بود، به خدا نمىرسيد ولى آنچه مال خدا بود، به شركايشان مىرسيد! (آرى، اگر سهم بتها با كمبودى مواجه مىشد، مال خدا را به بتها مىدادند امّا عكس آن را مجاز نمىدانستند!) چه بد حكم مىكنند (كه علاوه بر شرك، حتّى خدا را كمتر از بتها مىدانند)! (136) |
|
وَ كَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلاَدِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَ لِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَ لَوْ شَاءَ اللهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ مَا يَفْتَرُونَ (انعام: 137) همين گونه شركاى آنها [بتها]، قتل فرزندانشان را در نظرشان جلوه دادند (كودكان خود را قربانى بتها مىكردند، و افتخار مىنمودند!) سرانجام آنها را به هلاكت افكندند و آيينشان را بر آنان مشتبه ساختند. و اگر خدا مىخواست، چنين نمىكردند (زيرا مىتوانست جلو آنان را بگيرد ولى اجبار سودى ندارد.) بنا بر اين، آنها و تهمتهايشان را به حال خود واگذار (و به آنها اعتنا مكن)! (137) |
|
وَ قَالُوا مَا فِي بُطُونِ هَذِهِ الْأَنْعَامِ خَالِصَةٌ لِذُكُورِنَا وَ مُحَرَّمٌ عَلَي أَزْوَاجِنَا وَ إِنْ يَكُنْ مَيْتَةً فَهُمْ فِيهِ شُرَكَاءُ سَيَجْزِيهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ (انعام: 139) و گفتند: «آنچه (از بچّه) در شكم اين حيوانات است، مخصوص مردان ماست و بر همسران ما حرام است! امّا اگر مرده باشد [مرده متولّد شود]، همگى در آن شريكند.» بزودى (خدا) كيفر اين توصيف (و احكام دروغين) آنها را مىدهد او حكيم و داناست. (139) |
|
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفَاً أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهَاً وَ غَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَ لاَ تُسْرِفُوا إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ (انعام: 141) اوست كه باغهاى معروش [باغهايى كه درختانش روى داربستها قرار دارد]، و باغهاى غير معروش [باغهايى كه نياز به داربست ندارد] را آفريد همچنين نخل و انواع زراعت را، كه از نظر ميوه و طعم با هم متفاوتند و (نيز) درخت زيتون و انار را، كه از جهتى با هم شبيه، و از جهتى تفاوت دارند (برگ و ساختمان ظاهريشان شبيه يكديگر است، در حالى كه طعم ميوه آنها متفاوت مىباشد.) از ميوه آن، به هنگامى كه به ثمر مىنشيند، بخوريد! و حقّ آن را به هنگام درو، بپردازيد! و اسراف نكنيد، كه خداوند مسرفان را دوست ندارد! (141) |
|
وَ مِنَ الْأَنْعَامِ حَمُولَةً وَ فَرْشَاً كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللهُ وَ لاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (انعام: 142) (او كسى است كه) از چهارپايان، براى شما حيوانات باربر، و حيوانات كوچك (براى منافع ديگر) آفريد از آنچه به شما روزى داده است، بخوريد! و از گامهاى شيطان پيروى ننماييد، كه او دشمن آشكار شماست! (142) |
|
ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (انعام: 143) هشت جفت از چهارپايان (براى شما) آفريد از ميش دو جفت، و از بز دو جفت بگو: «آيا خداوند نرهاى آنها را حرام كرده، يا مادهها را؟ يا آنچه شكم مادهها در برگرفته؟ اگر راست مىگوييد (و بر تحريم اينها دليلى داريد)، به من خبر دهيد!» (143) |
|
وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَي عَلَي اللهِ كَذِبَاً لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (انعام: 144) و از شتر يك جفت، و از گاو هم يك جفت (براى شما آفريد) بگو: «كداميك از اينها را خدا حرام كرده است؟ نرها يا مادهها را؟ يا آنچه را شكم مادهها دربرگرفته؟ يا هنگامى كه خدا شما را به اين موضوع توصيه كرد، شما گواه (بر اين تحريم) بوديد؟! پس چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه بر خدا دروغ مىبندد، تا مردم را از روى جهل گمراه سازد؟! خداوند هيچ گاه ستمگران را هدايت نمىكند» (144) |
|
وَ عَلَي الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَ مِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلاَّ مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِبَغْيِهِمْ وَ إِنَّا لَصَادِقُونَ (انعام: 146) و بر يهوديان، هر حيوان ناخندار [حيواناتى كه سم يكپارچه دارند] را حرام كرديم و از گاو و گوسفند، پيه و چربيشان را بر آنان تحريم نموديم مگر چربيهايى كه بر پشت آنها قرار دارد، و يا در دو طرف پهلوها، و يا آنها كه با استخوان آميخته است اين را بخاطر ستمى كه مىكردند به آنها كيفر داديم و ما راست مىگوييم. (146) |
|
فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَ لاَ يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُـجْرِمِينَ (انعام: 147) اگر تو را تكذيب كنند (و اين حقايق را نپذيرند)، به آنها بگو: «پروردگار شما، رحمت گستردهاى دارد اما مجازات او هم از مجرمان دفع شدنى نيست! (و اگر ادامه دهيد كيفر شما حتمى است) (147) |
|
سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللهُ مَا أَشْرَكْنَا وَ لاَ آبَاؤُنَا وَ لاَ حَرَّمْنَا مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّي ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ تَخْرُصُونَ (انعام: 148) بزودى مشركان (براى تبرئه خويش) مىگويند: «اگر خدا مىخواست، نه ما مشرك مىشديم و نه پدران ما و نه چيزى را تحريم مىكرديم!» كسانى كه پيش از آنها بودند نيز، همين گونه دروغ مىگفتند و سرانجام (طعم) كيفر ما را چشيدند. بگو: «آيا دليل روشنى (بر اين موضوع) داريد؟ پس آن را به ما نشان دهيد؟ شما فقط از پندارهاى بىاساس پيروى مىكنيد، و تخمينهاى نابجا مىزنيد.» (148) |
|
قُلْ فَلِاللهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ (انعام: 149) بگو: «دليل رسا (و قاطع) براى خداست (دليلى كه براى هيچ كس بهانهاى باقى نمىگذارد). و اگر او بخواهد، همه شما را (به اجبار) هدايت مىكند. (ولى چون هدايت اجبارى بىثمر است، اين كار را نمىكند.)» (149) |
|
قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللهَ حَرَّمَ هَذَا فَإِنْ شَهِدُوا فَلاَ تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَالَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ (انعام: 150) بگو: «گواهان خود را، كه گواهى مىدهند خداوند اينها را حرام كرده است، بياوريد!» اگر آنها (بدروغ) گواهى دهند، تو با آنان (همصدا نشو! و) گواهى نده! و از هوى و هوس كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، و كسانى كه به آخرت ايمان ندارند و براى خدا شريك قائلند، پيروى مكن! (150) |
|
قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَنْ لاَ تُشْرِكُوا بِهِ شَيْءً وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانَاً وَ لاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لاَ تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَ لاَ تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (انعام: 151) بگو: «بياييد آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده است برايتان بخوانم: اينكه چيزى را شريك خدا قرار ندهيد! و به پدر و مادر نيكى كنيد! و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نكشيد! ما شما و آنها را روزى مىدهيم و نزديك كارهاى زشت نرويد، چه آشكار باشد چه پنهان! و انسانى را كه خداوند محترم شمرده، به قتل نرسانيد! مگر بحق (و از روى استحقاق) اين چيزى است كه خداوند شما را به آن سفارش كرده، شايد درك كنيد! (151) |
|
وَ لاَ تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّي يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لاَ نُكَلِّفُ نَفْسَاً إِلاَّ وُسْعَهَا وَ إِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كَانَ ذَا قُرْبَي وَ بِعَهْدِ اللهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (انعام: 152) و به مال يتيم، جز به بهترين صورت (و براى اصلاح)، نزديك نشويد، تا به حد رشد خود برسد! و حق پيمانه و وزن را بعدالت ادا كنيد!- هيچ كس را، جز بمقدار تواناييش، تكليف نمىكنيم- و هنگامى كه سخنى مىگوييد، عدالت را رعايت نماييد، حتى اگر در مورد نزديكان (شما) بوده باشد و به پيمان خدا وفا كنيد، اين چيزى است كه خداوند شما را به آن سفارش مىكند، تا متذكّر شويد! (152) |
|
وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمَاً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاَ تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (انعام: 153) اين راه مستقيم من است، از آن پيروى كنيد! و از راههاى پراكنده (و انحرافى) پيروى نكنيد، كه شما را از طريق حق، دور مىسازد! اين چيزى است كه خداوند شما را به آن سفارش مىكند، شايد پرهيزگارى پيشه كنيد!» (153) |
|
ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَي الْكِتَابَ تَمَامَاً عَلَي الَّذِي أَحْسَنَ وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدَيً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ (انعام: 154) سپس به موسى كتاب (آسمانى) داديم (و نعمت خود را) بر آنها كه نيكوكار بودند، كامل كرديم و همه چيز را (كه مورد نياز آنها بود، در آن) روشن ساختيم كتابى كه مايه هدايت و رحمت بود شايد به لقاى پروردگارشان (و روز رستاخيز)، ايمان بياورند! (154) |
|
أَنْ تَقُولُوا إِنَّمَا أُنْزِلَ الْكِتَابُ عَلَي طَائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنَا وَ إِنْ كُنَّا عَنْ دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ (انعام: 156) (ما اين كتاب را با اين امتيازات نازل كرديم) تا نگوييد: «كتاب آسمانى تنها بر دو طايفه پيش از ما [يهود و نصارى] نازل شده بود و ما از بحث و بررسى آنها بى خبر بوديم»! (156) |
|
أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَي مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدَيً وَ رَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآيَاتِ اللهِ وَ صَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ (انعام: 157) يا نگوييد: «اگر كتاب آسمانى بر ما نازل مىشد، از آنها هدايت يافتهتر بوديم»! اينك آيات و دلايل روشن از جانب پروردگارتان، و هدايت و رحمت براى شما آمد! پس، چه كسى ستمكارتر است از كسى كه آيات خدا را تكذيب كرده، و از آن روى گردانده است؟! اما بزودى كسانى را كه از آيات ما روى مىگردانند، بخاطر همين اعراض بىدليلشان، مجازات شديد خواهيم كرد! (157) |
|
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلاَئِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لاَ يَنْفَعُ نَفْسَاً إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرَاً قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ (انعام: 158) آيا جز اين انتظار دارند كه فرشتگان (مرگ) به سراغشان آيند، يا خداوند (خودش) به سوى آنها بيايد، يا بعضى از آيات پروردگارت (و نشانههاى رستاخيز)؟! اما آن روز كه بعضى از آيات پروردگارت تحقّق پذيرد، ايمانآوردن افرادى كه قبلًا ايمان نياوردهاند، يا در ايمانشان عمل نيكى انجام ندادهاند، سودى به حالشان نخواهد داشت! بگو: « (اكنون كه شما چنين انتظارات نادرستى داريد،) انتظار بكشيد ما هم انتظار (كيفر شما را) مىكشيم!» (158) |
|
مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلاَ يُجْزَي إِلاَّ مِثْلَهَا وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ (انعام: 160) هر كس كار نيكى بجا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر كس كار بدى انجام دهد، جز بمانند آن، كيفر نخواهد ديد و ستمى بر آنها نخواهد شد. (160) |
|
قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَي صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينَاً قِيَمَاً مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفَاً وَ مَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (انعام: 161) بگو: «پروردگارم مرا به راه راست هدايت كرده آيينى پابرجا (و ضامن سعادت دين و دنيا) آيين ابراهيم كه از آيينهاى خرافى روى برگرداند و از مشركان نبود.» (161) |
|
قُلْ إِنَّ صَلاَتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيَايَ وَ مَمَاتِي لِاللهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (انعام: 162) بگو: «نماز و تمام عبادات من، و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانيان است. (162) |
|
لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ بِذَلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ (انعام: 163) همتايى براى او نيست و به همين مأمور شدهام و من نخستين مسلمانم!» (163) |
|
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلاَئِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (انعام: 165) و او كسى است كه شما را جانشينان (و نمايندگان) خود در زمين ساخت، و درجات بعضى از شما را بالاتر از بعضى ديگر قرار داد، تا شما را به وسيله آنچه در اختيارتان قرار داده بيازمايد به يقين پروردگار تو سريع العقاب و آمرزنده مهربان است. (كيفر كسانى را كه از بوته امتحان نادرست درآيند، زود مىدهد و نسبت به حق پويان مهربان است.) (165) |
|
كِتَابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلاَ يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِكْرَي لِلْمُؤْمِنِينَ (اعراف: 2) اين كتابى است كه بر تو نازل شده و نبايد از ناحيه آن، ناراحتى در سينه داشته باشى! تا به وسيله آن، (مردم را از عواقب سوء عقايد و اعمال نادرستشان) بيم دهى و تذكّرى است براى مؤمنان. (2) |
|
فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ (اعراف: 6) به يقين، (هم) از كسانى كه پيامبران به سوى آنها فرستاده شدند سؤال خواهيم كرد (و هم) از پيامبران سؤال مىكنيم! (6) |
|
وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (اعراف: 8) وزن كردن (اعمال، و سنجش ارزش آنها) در آن روز، حقّ است! كسانى كه ميزانهاى (عمل) آنها سنگين است، همان رستگارانند! (8) |
|
وَ لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلاً مَا تَشْكُرُونَ (اعراف: 10) ما تسلّط و مالكيّت و حكومت بر زمين را براى شما قرار داديم و انواع وسايل زندگى را براى شما فراهم ساختيم اما كمتر شكرگزارى مىكنيد! (10) |
|
وَ لَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكِةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ (اعراف: 11) ما شما را آفريديم سپس صورت بندى كرديم بعد به فرشتگان گفتيم: «براى آدم خضوع كنيد!» آنها همه سجده كردند جز ابليس كه از سجده كنندگان نبود. (11) |
|
قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ (اعراف: 13) گفت: «از آن (مقام و مرتبهات) فرود آى! تو حقّ ندارى در آن (مقام و مرتبه) تكبّر كنى! بيرون رو، كه تو از افراد پست و كوچكى! (13) |
|
قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ (اعراف: 15) فرمود: «تو از مهلت داده شدگانى!» (15) |
|
قَالَ فَبِمَـا أَغْوَيْتَنِي لَأََقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ (اعراف: 16) گفت: «اكنون كه مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقيم تو، در برابر آنها كمين مى كنم! (16) |
|
وَ يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلاَ مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَـا وَ لاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الْظَّالِمِينَ (اعراف: 19) و اى آدم! تو و همسرت در بهشت ساكن شويد! و از هر جا كه خواستيد، بخوريد! امّا به اين درخت نزديك نشويد، كه از ستمكاران خواهيد بود!» (19) |
|
فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَ قَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الخَالِدِينَ (اعراف: 20) سپس شيطان آن دو را وسوسه كرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشكار سازد و گفت: «پروردگارتان شما را از اين درخت نهى نكرده مگر بخاطر اينكه (اگر از آن بخوريد،) فرشته خواهيد شد، يا جاودانه (در بهشت) خواهيد ماند!» (20) |
|
وَ قَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ (اعراف: 21) و براى آنها سوگند ياد كرد كه من براى شما از خيرخواهانم. (21) |
|
فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَ طَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ نَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ (اعراف: 22) و به اين ترتيب، آنها را با فريب (از مقامشان) فرودآورد. و هنگامى كه از آن درخت چشيدند، اندامشان [عورتشان] بر آنها آشكار شد و شروع كردند به قرار دادن برگهاى (درختان) بهشتى بر خود، تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را نداد داد كه: «آيا شما را از آن درخت نهى نكردم؟! و نگفتم كه شيطان براى شما دشمن آشكارى است؟!» (22) |
|
قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ (اعراف: 23) گفتند: «پروردگارا! ما به خويشتن ستم كرديم! و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نكنى، از زيانكاران خواهيم بود!» (23) |
|
قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتَاعٌ إِلَي حِينٍ (اعراف: 24) فرمود: « (از مقام خويش،) فرود آييد، در حالى كه بعضى از شما نسبت به بعض ديگر، دشمن خواهيد بود! (شيطان دشمن شماست، و شما دشمن او!) و براى شما در زمين، قرارگاه و وسيله بهرهگيرى تا زمان معينى خواهد بود.» (24) |
|
يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسَاً يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَ رِيشَاً وَ لِبَاسُ التَّقْوَي ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ (اعراف: 26) اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستاديم كه اندام شما را مىپوشاند و مايه زينت شماست اما لباس پرهيزگارى بهتر است! اينها (همه) از آيات خداست، تا متذكّر (نعمتهاى او) شوند! (26) |
|
يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ (اعراف: 27) اى فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد، آن گونه كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد، و لباسشان را از تنشان بيرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد! چه اينكه او و همكارانش شما را مىبينند از جايى كه شما آنها را نمىبينيد (امّا بدانيد) ما شياطين را اولياى كسانى قرار داديم كه ايمان نمىآورند! (27) |
|
وَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَي اللهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (اعراف: 28) و هنگامى كه كار زشتى انجام مىدهند مىگويند: «پدران خود را بر اين عمل يافتيم و خداوند ما را به آن دستور داده است!» بگو: «خداوند (هرگز) به كار زشت فرمان نمىدهد! آيا چيزى به خدا نسبت مىدهيد كه نمىدانيد؟!» (28) |
|
قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ (اعراف: 29) بگو: «پروردگارم امر به عدالت كرده است و توجّه خويش را در هر مسجد (و به هنگام عبادت) به سوى او كنيد! و او را بخوانيد، در حالى كه دين (خود) را براى او خالص گردانيد! (و بدانيد) همان گونه كه در آغاز شما را آفريد، (بار ديگر در رستاخيز) بازمىگرديد! (29) |
|
فَرِيقَاً هَدَي وَ فَرِيقَاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلاَلَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ اللهِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (اعراف: 30) جمعى را هدايت كرده و جمعى (كه شايستگى نداشتهاند،) گمراهى بر آنها مسلّم شده است. آنها (كسانى هستند كه) شياطين را به جاى خداوند، اولياى خود انتخاب كردند و گمان مىكنند هدايت يافتهاند! (30) |
|
يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُوا وَاشْرَبُوا وَ لاَ تُسْرِفُوا إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ (اعراف: 31) اى فرزندان آدم! زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود برداريد! و (از نعمتهاى الهى) بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست نمىدارد! (31) |
|
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (اعراف: 32) بگو: «چه كسى زينتهاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده، و روزيهاى پاكيزه را حرام كرده است؟!» بگو: «اينها در زندگى دنيا، براى كسانى است كه ايمان آوردهاند (اگر چه ديگران نيز با آنها مشاركت دارند ولى) در قيامت، خالص (براى مؤمنان) خواهد بود.» اين گونه آيات (خود) را براى كسانى كه آگاهند، شرح مىدهيم! (32) |
|
قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِكُوا بِاللهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانَاً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَي اللهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (اعراف: 33) بگو: «خداوند، تنها اعمال زشت را، چه آشكار باشد چه پنهان، حرام كرده است و (همچنين) گناه و ستم بناحق را و اينكه چيزى را كه خداوند دليلى براى آن نازل نكرده، شريك او قرار دهيد و به خدا مطلبى نسبت دهيد كه نمىدانيد.» (33) |
|
وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (اعراف: 36) و آنها كه آيات ما را تكذيب كنند، و در برابر آن تكبّر ورزند، اهل دوزخند جاودانه در آن خواهند ماند. (36) |
|
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَي عَلَي اللهِ كَذِبَاً أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ أُولَئِكَ يَنَالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتَابِ حَتَّي إِذَا جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قَالُوا أَيْنَ مَا كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَلَي أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ (اعراف: 37) چه كسى ستمكارتر است از آنها كه بر خدا دروغ مىبندند، يا آيات او را تكذيب مى كنند؟! آنها نصيبشان را از آنچه مقدّر شده (از نعمتها و مواهب اين جهان) مىبرند تا زمانى كه فرستادگان ما [فرشتگان قبض ارواح] به سراغشان روند و جانشان را بگيرند از آنها مىپرسند: «كجايند معبودهايى كه غير از خدا مىخوانديد؟! (چرا به يارى شما نمىآيند؟!)» مىگويند: «آنها (همه) گم شدند (و از ما دور گشتند!)» و بر ضدّ خود گواهى مىدهند كه كافر بودند! (37) |
|
قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّي إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعَاً قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولاَهُمْ رَبَّنَا هَؤُلاَءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابَاً ضِعْفَاً مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لَكِنْ لاَ تَعْلَمُونَ (اعراف: 38) (خداوند به آنها) مىگويد: «در صفّ گروههاى مشابه خود از جنّ و انس در آتش وارد شويد!» هر زمان كه گروهى وارد مىشوند، گروه ديگر را لعن مىكنند تا همگى با ذلّت در آن قرار گيرند. (در اين هنگام) گروه پيروان درباره پيشوايان خود مىگويند: «خداوندا! اينها بودند كه ما را گمراه ساختند پس كيفر آنها را از آتش دو برابر كن! (كيفرى براى گمراهيشان، و كيفرى بخاطر گمراه ساختن ما.)» مىفرمايد: «براى هر كدام (از شما) عذاب مضاعف است ولى نمىدانيد! (چرا كه پيروان اگر گرد پيشوايان گمراه را نگرفته بودند، قدرتى بر اغواى مردم نداشتند.)» (38) |
|
وَ قَالَتْ أُولاَهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ (اعراف: 39) و پيشوايان آنها به پيروان خود مىگويند: «شما امتيازى بر ما نداشتيد پس بچشيد عذاب (الهى) را در برابر آنچه انجام مىداديد! (39) |
|
إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ لاَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّي يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ وَ كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُـجْرِمِينَ (اعراف: 40) كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، و در برابر آن تكبّر ورزيدند، (هرگز) درهاى آسمان به رويشان گشوده نمىشود و (هيچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اينكه شتر از سوراخ سوزن بگذرد! اين گونه، گنهكاران را جزا مىدهيم! (40) |
|
لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ (اعراف: 41) براى آنها بسترى از (آتش) دوزخ، و روى آنها پوششهايى (از آن) است و اينچنين ظالمان را جزا ميدهيم! (41) |
|
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لاَ نُكَلِّفُ نَفْسَاً إِلاَّ وُسْعَهَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (اعراف: 42) و كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند- البته هيچ كس را جز به اندازه تواناييش تكليف نمىكنيم- آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند. (42) |
|
وَ نَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ وَ قَالُوا الْحَمْدُ لِاللهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَ مَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلاَ أَنْ هَدَانَا اللهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَ نُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (اعراف: 43) و آنچه در دلها از كينه و حسد دارند، برمىكنيم (تا در صفا و صميميّت با هم زندگى كنند) و از زير (قصرها و درختان) آنها، نهرها جريان دارد مىگويند: «ستايش مخصوص خداوندى است كه ما را به اين (همه نعمتها) رهنمون شد و اگر خدا ما را هدايت نكرده بود، ما (به اينها) راه نمىيافتيم! مسلّماً فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند!» و (در اين هنگام) به آنان ندا داده مىشود كه: «اين بهشت را در برابر اعمالى كه انجام مىداديد، به ارث برديد!» (43) |
|
وَ نَادَي أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقَّاً فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقَّاً قَالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللهِ عَلَي الظَّالِمِينَ (اعراف: 44) و بهشتيان دوزخيان را صدا مىزنند كه: «آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود، همه را حق يافتيم آيا شما هم آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود حق يافتيد؟!» در اين هنگام، ندادهندهاى در ميان آنها ندا مىدهد كه: «لعنت خدا بر ستمگران باد! (44) |
|
الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ وَ يَبْغُونَهَا عِوَجَاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ كَافِرُونَ (اعراف: 45) همانها كه (مردم را) از راه خدا بازمىدارند، و (با القاى شبهات) مىخواهند آن را كج و معوج نشان دهند و آنها به آخرت كافرند!» (45) |
|
وَ بَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَ عَلَي الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيَماهُمْ وَ نَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَ هُمْ يَطْمَعُونَ (اعراف: 46) و در ميان آن دو [بهشتيان و دوزخيان]، حجابى است و بر «اعراف» مردانى هستند كه هر يك از آن دو را از چهرهشان مىشناسند و به بهشتيان صدا مىزنند كه: «درود بر شما باد!» امّا داخل بهشت نمىشوند، در حالى كه اميد آن را دارند. (46) |
|
وَ إِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (اعراف: 47) و هنگامى كه چشمشان به دوزخيان مىافتد مىگويند: «پروردگارا! ما را با گروه ستمگران قرار مده!» (47) |
|
وَ نَادَي أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيَماهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَي عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ مَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ (اعراف: 48) و اصحاب اعراف، مردانى (از دوزخيان را) كه از سيمايشان آنها را مىشناسند، صدا مىزنند و مىگويند: « (ديديد كه) گردآورى شما (از مال و ثروت و آن و فرزند) و تكبّرهاى شما، به حالتان سودى نداد!» (48) |
|
أَهَؤُلاَءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لاَ يَنَالُهُمُ اللهُ بِرَحْمَتِهِ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لاَ أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ (اعراف: 49) آيا اينها [اين واماندگان بر اعراف] همانان نيستند كه سوگند ياد كرديد رحمت خدا هرگز شامل حالشان نخواهد شد؟! (ولى خداوند بخاطر ايمان و بعضى اعمال خيرشان، آنها را بخشيد هم اكنون به آنها گفته مىشود:) داخل بهشت شويد، كه نه ترسى داريد و نه غمناك مىشويد! (49) |
|
وَ نَادَي أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللهُ قَالُوا إِنَّ اللهَ حَرَّمَهُمَا عَلَي الْكَافِرِينَ (اعراف: 50) و دوزخيان، بهشتيان را صدا مىزنند كه: « (محبّت كنيد) و مقدارى آب، يا از آنچه خدا به شما روزى داده، به ما ببخشيد!» آنها (در پاسخ) مىگويند: «خداوند اينها را بر كافران حرام كرده است!» (50) |
|
الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْوَاً وَ لَعِبَاً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنْسَاهُمْ كَمَا نَسُوا لِقَاءَ يَوْمِهِمْ هَذَا وَ مَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ (اعراف: 51) همانها كه دين و آيين خود را سرگرمى و بازيچه گرفتند و زندگى دنيا آنان را مغرور ساخت امروز ما آنها را فراموش مىكنيم، همان گونه كه لقاى چنين روزى را فراموش كردند و آيات ما را انكار نمودند. (51) |
|
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنَا مِنْ شُفَعَاءَ فَيَشْفَعُوا لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ (اعراف: 53) آيا آنها جز انتظار تأويل آيات (و فرا رسيدن تهديدهاى الهى) دارند؟ آن روز كه تأويل آنها فرا رسد، (كار از كار گذشته، و پشيمانى سودى ندارد و) كسانى كه قبلًا آن را فراموش كرده بودند مىگويند: «فرستادگان پروردگار ما، حق را آوردند آيا (امروز) شفيعانى براى ما وجود دارند كه براى ما شفاعت كنند؟ يا (به ما اجازه داده شود به دنيا) بازگرديم، و اعمالى غير از آنچه انجام مىداديم، انجام دهيم؟!» (ولى) آنها سرمايه وجود خود را از دست دادهاند و معبودهايى را كه به دروغ ساخته بودند، همگى از نظرشان: گم مىشوند. (نه راه بازگشتى دارند، و نه شفيعانى!) (53) |
|
إِنَّ رَبَّكُمُ اللهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَي عَلَي الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثَاً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (اعراف: 54) پروردگار شما، خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز [شش دوران] آفريد سپس به تدبير جهان هستى پرداخت با (پرده تاريك) شب، روز را مى پوشاند و شب به دنبال روز، به سرعت در حركت است و خورشيد و ماه و ستارگان را آفريد، كه مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشيد كه آفرينش و تدبير (جهان)، از آن او (و به فرمان او) ست! پر بركت (و زوالناپذير) است خداوندى كه پروردگار جهانيان است! (54) |
|
ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعَاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُـعْتَدينَ (اعراف: 55) پروردگار خود را (آشكارا) از روى تضرّع، و در پنهانى، بخوانيد! (و از تجاوز، دست برداريد كه) او متجاوزان را دوست نمىدارد! (55) |
|
وَ لاَ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفَاً وَ طَمَعَاً إِنَّ رَحْمَتَ اللهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُـحْسِنِينَ (اعراف: 56) و در زمين پس از اصلاح آن فساد نكنيد، و او را با بيم و اميد بخوانيد! (بيم از مسئوليتها، و اميد به رحمتش. و نيكى كنيد) زيرا رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است! (56) |
|
وَ هُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرَاً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّي إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابَاً ثِقَالاً سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ كُلِّ الَّثمَرَاتِ كَذَلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَي لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (اعراف: 57) او كسى است كه بادها را بشارت دهنده در پيشاپيش (باران) رحمتش مىفرستد تا ابرهاى سنگينبار را (بر دوش) كشند (سپس) ما آنها را به سوى زمينهاى مرده مىفرستيم و به وسيله آنها، آب (حياتبخش) را نازل مىكنيم و با آن، از هر گونه ميوهاى (از خاك تيره) بيرون مىآوريم اين گونه (كه زمينهاى مرده را زنده كرديم،) مردگان را (نيز در قيامت) زنده مىكنيم، شايد (با توجه به اين مثال) متذكّر شويد! (57) |
|
وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لاَ يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِدَاً كَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ (اعراف: 58) سرزمين پاكيزه 0 و شيرين)، گياهش به فرمان پروردگار مىرويد امّا سرزمينهاى بد طينت (و شورهزار)، جز گياه ناچيز و بىارزش، از آن نمىرويد اين گونه آيات (خود) را براى آنها كه شكرگزارند، بيان مىكنيم! (58) |
|
قَالَ الْمَلَأَُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ (اعراف: 60) (ولى) اشراف قومش به او گفتند: «ما تو را در گمراهى آشكارى مىبينيم!» (60) |
|
قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلاَلَةٌ وَ لَكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ (اعراف: 61) گفت: «اى قوم من! هيچ گونه گمراهى در من نيست ولى من فرستادهاى از جانب پروردگار جهانيانم! (61) |
|
فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَاً عَمِينَ (اعراف: 64) امّا سرانجام او را تكذيب كردند و ما او و كسانى را كه با وى در كشتى بودند، رهايى بخشيديم و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، غرق كرديم چه اينكه آنها گروهى نابينا (و كوردل) بودند. (64) |
|
قَالَ الْمَلَأَُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وَ إِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ (اعراف: 66) اشراف كافر قوم او گفتند: «ما تو را در سفاهت (و نادانى و سبك مغزى) مىبينيم، و ما مسلّماً تو را از دروغگويان مىدانيم!» (66) |
|
قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفَاهَةٌ وَ لَكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ (اعراف: 67) گرفت: «اى قوم من! هيچ گونه سفاهتى در من نيست ولى فرستادهاى از طرف پروردگار جهانيانم. (67) |
|
أَوَ عَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلَي رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَ زَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَصْطَةً فَاذْكُرُوا آلاَءَ اللهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (اعراف: 69) آيا تعجّب كردهايد كه دستور آگاه كننده پروردگارتان به وسيله مردى از ميان شما به شما برسد تا (از مجازات الهى) بيمتان دهد؟! و به ياد آوريد هنگامى كه شما را جانشينان قوم نوح قرار داد و شما را از جهت خلقت (جسمانى) گسترش (و قدرت) داد پس نعمتهاى خدا را به ياد آوريد، شايد رستگار شويد!» (69) |
|
قَالُوا أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْصَّادِقِينَ (اعراف: 70) گفتند: «آيا به سراغ ما آمدهاى كه تنها خداى يگانه را بپرستيم، و آنچه را پدران ما مىپرستند، رها كنيم؟! پس اگر راست مىگويى آنچه را (از بلا و عذاب الهى) به ما وعده مىدهى، بياور»! (70) |
|
قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاءٍ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَ آبَاؤُكُمْ مَا نَزَّلَ اللهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ (اعراف: 71) گفت: «پليدى و غضب پروردگارتان، شما را فرا گرفته است! آيا با من در مورد نامهايى مجادله مىكنيد كه شما و پدرانتان 0 بعنوان معبود و خدا، بر بتها) گذاردهايد، در حالى كه خداوند هيچ دليلى درباره آن نازل نكرده است؟! پس شما منتظر باشيد، من هم با شما انتظار مىكشم! (شما انتظار شكست من، و من انتظار عذاب الهى براى شما!)» (71) |
|
وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ عَادٍ وَ بَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِهَا قُصُورَاً وَ تَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتَاً فَاذْكُرُوا آلاَءَ اللهِ وَ لاَ تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (اعراف: 74) و به خاطر بياوريد كه شما را جانشينان قوم «عاد» قرار داد، و در زمين مستقر ساخت، كه در دشتهايش، قصرها براى خود بنا مىكنيد و در كوهها، براى خود خانهها مى تراشيد! بنا بر اين، نعمتهاى خدا را متذكر شويد! و در زمين، به فساد نكوشيد!» (74) |
|
قَالَ الْمَلَأَُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحَاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ (اعراف: 75) (ولى) اشراف متكبر قوم او، به مستضعفانى كه ايمان آورده بودند، گفتند: «آيا (براستى) شما يقين داريد كه صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟!» آنها گفتند: «ما به آنچه او بدان مأموريت يافته، ايمان آوردهايم.» (75) |
|
فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قَالُوا يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ (اعراف: 77) سپس «ناقه» را پى كردند، و از فرمان پروردگارشان سرپيچيدند و گفتند: «اى صالح! اگر تو از فرستادگان (خدا) هستى، آنچه ما را با آن تهديد مىكنى، بياور!» (77) |
|
فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ (اعراف: 78) سرانجام زمين لرزه آنها را فرا گرفت و صبحگاهان، (تنها) جسم بىجانشان در خانههاشان باقى مانده بود. (78) |
|
فَتَوَلَّي عَنْهُمْ وَ قَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ لَكِنْ لاَ تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ (اعراف: 79) (صالح) از آنها روى برتافت و گفت: «اى قوم! من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ كردم، و شرط خيرخواهى را انجام دادم، ولى (چه كنم كه) شما خيرخواهان را دوست نداريد!» (79) |
|
وَ لُوطَاً إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ (اعراف: 80) و (به خاطر آوريد) لوط را، هنگامى كه به قوم خود گفت: «آيا عمل بسيار زشتى را انجام مىدهيد كه هيچيك از جهانيان، پيش از شما انجام نداده است؟! (80) |
|
إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ (اعراف: 81) آيا شما از روى شهوت به سراغ مردان مىرويد، نه زنان؟! شما گروه اسرافكار (و منحرفى) هستيد! (81) |
|
فَأَنْجَيْنَاهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ (اعراف: 83) (چون كار به اينجا رسيد،) ما او و خاندانش را رهايى بخشيديم جز همسرش، كه از بازماندگان (در شهر) بود. (83) |
|
وَ أَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ مَطَرَاً فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُـجْرِمِينَ (اعراف: 84) و (سپس چنان) بارانى (از سنگ) بر آنها فرستاديم (كه آنها را در هم كوبيد و نابود ساخت.) پس بنگر سرانجام كار مجرمان چه شد! (84) |
|
وَ إِلَي مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبَاً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَ لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَ لاَ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (اعراف: 85) و به سوى مدين، برادرشان شعيب را (فرستاديم) گفت: «اى قوم من! خدا را بپرستيد، كه جز او معبودى نداريد! دليل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمده است بنا بر اين، حق پيمانه و وزن را ادا كنيد! و از اموال مردم چيزى نكاهيد! و در روى زمين، بعد از آنكه (در پرتو ايمان و دعوت انبياء) اصلاح شده است، فساد نكنيد! اين براى شما بهتر است اگر با ايمان هستيد! (85) |
|
وَ لاَ تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ تَبْغُونَهَا عِوَجَاً وَاذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلاً فَكَثَّرَكُمْ وَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ (اعراف: 86) و بر سر هر راه ننشينيد كه (مردم با ايمان را) تهديد كنيد و مؤمنان را از راه خدا باز داريد، و با (القاى شبهات،) آن را كج و معوج نشان دهيد! و به خاطر بياوريد زمانى را كه اندك بوديد، و او شما را فزونى داد! و بنگريد سرانجام مفسدان چگونه بود! (86) |
|
وَ إِنْ كَانَ طَائِفَةٌ مِنْكُمْ آمَنُوا بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَ طَائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّي يَحْكُمَ اللهُ بَيْنَنَا وَ هُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ (اعراف: 87) و اگر گروهى از شما به آنچه من به آن فرستاده شدهام ايمان آوردهاند، و گروهى ايمان نياوردهاند، صبر كنيد تا خداوند ميان ما داورى كند، كه او بهترين داوران است! (87) |
|
قَالَ الْمَلَأَُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَ لَوْ كُنَّا كَارِهِينَ (اعراف: 88) اشراف زورمند و متكبّر از قوم او گفتند: «اى شعيب! به يقين، تو و كسانى را كه به تو ايمان آوردهاند، از شهر و ديار خود بيرون خواهيم كرد، يا به آيين ما بازگرديد!» كفت: «آيا (مىخواهيد ما را بازگردانيد) اگر چه مايل نباشيم؟! (88) |
|
قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَي اللهِ كَذِبَاً إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللهُ مِنْهَا وَ مَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَعُودَ فِيهَا إِلاَّ أَنْ يَشَاءَ اللهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمَاً عَلَي اللهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ (اعراف: 89) اگر ما به آيين شما بازگرديم، بعد از آنكه خدا ما را از آن نجات بخشيده، به خدا دروغ بستهايم و شايسته نيست كه ما به آن بازگرديم مگر اينكه خدايى كه پروردگار ماست بخواهد علم پروردگار ما، به همه چيز احاطه دارد. تنها بر خدا توكل كردهايم. پروردگارا! ميان ما و قوم ما بحق داورى كن، كه تو بهترين داورانى!» (89) |
|
وَ قَالَ الْمَلَأَُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْبَاً إِنَّكُمْ إِذَاً لَخَاسِرُونَ (اعراف: 90) اشراف زورمند از قوم او كه كافر شده بودند گفتند: «اگر از شعيب پيروى كنيد، شما هم زيانكار خواهيد شد!» (90) |
|
فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ (اعراف: 91) سپس زمين لرزه آنها را فرا گرفت و صبحگاهان بصورت اجسادى بىجان در خانههاشان مانده بودند. (91) |
|
الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبَاً كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبَاً كَانُوا هُمُ الْخَاسِرِينَ (اعراف: 92) آنها كه شعيب را تكذيب كردند، (آن چنان نابود شدند كه) گويا هرگز در آن (خانهها) سكونت نداشتند! آنها كه شعيب را تكذيب كردند، زيانكار بودند! (92) |
|
وَ مَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ (اعراف: 94) و ما در هيچ شهر و آبادى پيامبرى نفرستاديم مگر اينكه اهل آن را به ناراحتيها و خسارتها گرفتار ساختيم شايد (به خود آيند، و به سوى خدا) بازگردند و تضرع كنند! (94) |
|
ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّي عَفَوْا وَ قَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لاَ يَشْعُرُونَ (اعراف: 95) سپس (هنگامى كه اين هشدارها در آنان اثر نگذاشت)، نيكى (و فراوانى نعمت و رفاه) را به جاى بدى (و ناراحتى و گرفتارى) قرار داديم آن چنان كه فزونى گرفتند، (و همهگونه نعمت و بركت يافتند، و مغرور شدند،) و گفتند: « (تنها ما نبوديم كه گرفتار اين مشكلات شديم) به پدران ما نيز ناراحتيهاى جسمى و مالى رسيد.» چون چنين شد، آنها را ناگهان (به سبب اعمالشان) گرفتيم (و مجازات كرديم)، در حالى كه نمىفهميدند. (95) |
|
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَي آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَ لَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ (اعراف: 96) و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مىآوردند و تقوا پيشه مىكردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مىگشوديم ولى (آنها حق را) تكذيب كردند ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم. (96) |
|
أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَي أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتَاً وَ هُمْ نَائِمُونَ (اعراف: 97) آيا اهل اين آباديها، از اين ايمنند كه عذاب ما شبانه به سراغ آنها بيايد در حالى كه در خواب باشند؟! (97) |
|
أَوَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرَي أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحَيً وَ هُمْ يَلْعَبُونَ (اعراف: 98) آيا اهل اين آباديها، از اين ايمنند كه عذاب ما هنگام روز به سراغشان بيايد در حالى كه سرگرم بازى هستند؟! (98) |
|
أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللهِ فَلاَ يَأْمَنُ مَكْرَ اللهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ (اعراف: 99) آيا آنها خود را از مكر الهى در امان مىدانند؟! در حالى كه جز زيانكاران، خود را از مكر (و مجازات) خدا ايمن نمىدانند! (99) |
|
أَوَ لَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِهَا أَنْ لَوْ نَشَاءُ أَصَبْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ نَطْبَعُ عَلَي قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ يَسْمَعُونَ (اعراف: 100) آيا كسانى كه وارث روى زمين بعد از صاحبان آن مىشوند، عبرت نمىگيرند كه اگر بخواهيم، آنها را نيز به گناهانشان هلاك مىكنيم، و بر دلهايشان مهر مىنهيم تا (صداى حق را) نشنوند؟! (100) |
|
تِلْكَ الْقُرَي نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَائِهَا وَ لَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللهُ عَلَي قُلُوبِ الْكَافِرِينَ (اعراف: 101) اينها، شهرها و آباديهايى است كه قسمتى از اخبار آن را براى تو شرح مىدهيم پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند (ولى آنها چنان لجوج بودند كه) به آنچه قبلًا تكذيب كرده بودند، ايمان نمىآوردند! اين گونه خداوند بر دلهاى كافران مهر مىنهد (و بر اثر لجاجت و ادامه گناه، حس تشخيصشان را سلب مىكند)! (101) |
|
ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَي بِآيَاتِنَا إِلَي فِرْعَوْنَ وَ مَلَئِهِ فَظَلَمُوا بِهَا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ (اعراف: 103) سپس بدنبال آنها [پيامبران پيشين] موسى را با آيات خويش به سوى فرعون و اطرافيان او فرستاديم اما آنها (با عدم پذيرش)، به آن (آيات) ظلم كردند. ببين عاقبت مفسدان چگونه بود! (103) |
|
وَ قَالَ مُوسَي يَا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ (اعراف: 104) و موسى گفت: «اى فرعون! من فرستادهاى از سوى پروردگار جهانيانم. (104) |
|
حَقِيقٌ عَلَي أَنْ لاَ أَقُولَ عَلَي اللهِ إِلاَّ الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُمْ بِبَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرَائِيلَ (اعراف: 105) سزاوار است كه بر خدا جز حق نگويم. من دليل روشنى از پروردگارتان براى شما آوردهام پس بنى اسرائيل را با من بفرست!» (105) |
|
قَالَ إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِهَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (اعراف: 106) (فرعون) گفت: «اگر نشانهاى آوردهاى، نشان بده اگر از راستگويانى!» (106) |
|
وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ (اعراف: 108) و دست خود را (از گريبان) بيرون آورد سفيد (و درخشان) براى بينندگان بود! (108) |
|
قَالَ الْمَلَأَُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ (اعراف: 109) اطرافيان فرعون گفتند: «بىشك، اين ساحرى ماهر و دانا است! (109) |
|
قَالُوا أَرْجِهْ وَ أَخَاهُ وَ أَرْسِلْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ (اعراف: 111) (سپس به فرعون) گفتند: « (كار) او و برادرش را به تأخير انداز، و جمعآورى كنندگان را به همه شهرها بفرست ... (111) |
|
وَ جَاءَ الْسَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُوا إِنَّ لَنَا لَأََجْرَاً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبينَ (اعراف: 113) ساحران نزد فرعون آمدند و گفتند: «آيا اگر ما پيروز گرديم، اجر و پاداش مهمى خواهيم داشت؟!» (113) |
|
قَالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ (اعراف: 114) گفت: «آرى، و شما از مقربان خواهيد بود!» (114) |
|
قَالُوا يَا مُوسَي إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ (اعراف: 115) (روز مبارزه فرا رسيد. ساحران) گفتند: «اى موسى! يا تو (وسايل سحرت را) بيفكن، يا ما مىافكنيم!» (115) |
|
قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ (اعراف: 116) گفت: «شما بيفكنيد!» و هنگامى (كه وسايل سحر خود را) افكندند، مردم را چشمبندى كردند و ترساندند و سحر عظيمى پديد آوردند. (116) |
|
فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (اعراف: 118) (در اين هنگام،) حق آشكار شد و آنچه آنها ساخته بودند، باطل گشت. (118) |
|
وَ أُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ (اعراف: 120) و ساحران (بىاختيار) به سجده افتادند. (120) |
|
قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ (اعراف: 121) و گفتند: «ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم (121) |
|
قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (اعراف: 123) فرعون گفت: «آيا پيش از آنكه به شما اجازه دهم، به او ايمان آورديد؟! حتماً اين نيرنگ و توطئهاى است كه در اين شهر (و ديار) چيدهايد، تا اهلش را از آن بيرون كنيد ولى بزودى خواهيد دانست! (123) |
|
وَ قَالَ الْمَلَأَُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَي وَ قَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَ نَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ (اعراف: 127) و اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: «آيا موسى و قومش را رها مىكنى كه در زمين فساد كنند، و تو و خدايانت را رها سازد؟!» گفت: «بزودى پسرانشان را مىكشيم، و دخترانشان را زنده نگه مىداريم (تا به ما خدمت كنند) و ما بر آنها كاملًا مسلّطيم!» (127) |
|
قَالَ مُوسَي لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِاللهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (اعراف: 128) موسى به قوم خود گفت: «از خدا يارى جوييد، و استقامت پيشه كنيد، كه زمين از آن خداست، و آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد، واگذار مىكند و سرانجام (نيك) براى پرهيزكاران است!» (128) |
|
قَالُوا أُوذِينَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنَا وَ مِنْ بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَي رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَ يَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ (اعراف: 129) گفتند: «پيش از آنكه به سوى ما بيايى آزار ديديم، (هم اكنون) پس از آمدنت نيز آزار مىبينيم! (كى اين آزارها سر خواهد آمد؟)» گفت: «اميد است پروردگارتان دشمن شما را هلاك كند، و شما را در زمين جانشين (آنها) سازد، و بنگرد چگونه عمل مىكنيد!» (129) |
|
وَ لَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّـمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ (اعراف: 130) و ما نزديكان فرعون (و قوم او) را به خشكسالى و كمبود ميوهها گرفتار كرديم، شايد متذكر گردند! (130) |
|
فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَي وَ مَنْ مَعَهُ أَلاَ إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللهِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ (اعراف: 131) (اما آنها نه تنها پند نگرفتند، بلكه) هنگامى كه نيكى (و نعمت) به آنها مىرسيد، مىگفتند: «بخاطر خود ماست.» ولى موقعى كه بدى (و بلا) به آنها مىرسيد، مىگفتند: «از شومى موسى و كسان اوست»! آگاه باشيد سرچشمه همه اينها، نزد خداست ولى بيشتر آنها نمىدانند! (131) |
|
فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُفَصَّلاَتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كَانُوا قَوْمَاً مُجْرِمِينَ (اعراف: 133) سپس (بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل كرديم:) طوفان و ملخ و آفت گياهى و قورباغهها و خون را- كه نشانههايى از هم جدا بودند- بر آنها فرستاديم (ولى باز بيدار نشدند، و) تكبر ورزيدند، و جمعيّت گنهكارى بودند! (133) |
|
وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا يَا مُوسَي ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الْرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ (اعراف: 134) هنگامى كه بلا بر آنها مسلط مىشد، مىگفتند: «اى موسى! از خدايت براى ما بخواه به عهدى كه با تو كرده، رفتار كند! اگر اين بلا را از ما مرتفع سازى، قطعاً به تو ايمان مىآوريم، و بنى اسرائيل را با تو خواهيم فرستاد!» (134) |
|
فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الْرِّجْزَ إِلَي أَجَلٍ هُمْ بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ يَنْكُثُونَ (اعراف: 135) اما هنگامى كه بلا را، پس از مدت معينى كه به آن مىرسيدند، از آنها برمىداشتيم، پيمان خويش را مىشكستند! (135) |
|
فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَ كَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ (اعراف: 136) سرانجام از آنها انتقام گرفتيم، و آنان را در دريا غرق كرديم زيرا آيات ما را تكذيب كردند، و از آن غافل بودند. (136) |
|
وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَي عَلَي بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا وَ دَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ مَا كَانُوا يَعْرِشُونَ (اعراف: 137) و مشرقها و مغربهاى پر بركت زمين را به آن قومِ به ضعف كشانده شده (زير زنجير ظلم و ستم)، واگذار كرديم و وعده نيك پروردگارت بر بنى اسرائيل، بخاطر صبر و استقامتى كه به خرج دادند، تحقّق يافت و آنچه فرعون و فرعونيان (از كاخهاى مجلّل) مىساختند، و آنچه از باغهاى داربستدار فراهم ساخته بودند، در هم كوبيديم! (137) |
|
وَ جَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَي قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَي أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا يَا مُوسَي اجْعَلْ لَنَا إِلَهَاً كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (اعراف: 138) و بنى اسرائيل را (سالم) از دريا عبور داديم (ناگاه) در راه خود به گروهى رسيدند كه اطراف بتهايشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند. (در اين هنگام، بنى اسرائيل) به موسى گفتند: «تو هم براى ما معبودى قرار ده، همانگونه كه آنها معبودان (و خدايانى) دارند!» گفت: «شما جمعيّتى جاهل و نادان هستيد! (138) |
|
قَالَ أَغَيْرَ اللهِ أَبْغِيكُمْ إِلَهَاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَي الْعَالَمِينَ (اعراف: 140) (سپس) گفت: «آيا غير از خداوند، معبودى براى شما بطلبم؟! خدايى كه شما را بر جهانيان (و مردم عصرتان) برترى داد!» (140) |
|
وَ إِذْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَ فِي ذَلِكُمْ بَلاَءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ (اعراف: 141) (به خاطر بياوريد) زمانى را كه از (چنگال) فرعونيان نجاتتان بخشيديم! آنها كه پيوسته شما را شكنجه مىدادند، پسرانتان را مىكشتند، و زنانتان را (براى خدمتكارى) زنده مىگذاشتند و در اين، آزمايش بزرگى از سوى خدا براى شما بود. (141) |
|
وَ وَاعَدْنَا مُوسَي ثَلاَثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قَالَ مُوسَي لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لاَ تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ (اعراف: 142) و ما با موسى، سى شب وعده گذاشتيم سپس آن را با ده شب (ديگر) تكميل نموديم به اين ترتيب، ميعاد پروردگارش (با او)، چهل شب تمام شد. و موسى به برادرش هارون گفت: «جانشين من در ميان قومم باش. و (آنها) را اصلاح كن! و از روش مفسدان، پيروى منما!» (142) |
|
وَ لَمَّا جَاءَ مُوسَي لِمِيقَاتِنَا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَ لَكِنِ انْظُرْ إِلَي الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّي رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكَّاً وَ خَرَّ مُوسَي صَعِقَاً فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ (اعراف: 143) و هنگامى كه موسى به ميعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببينم!» گفت: «هرگز مرا نخواهى ديد! ولى به كوه بنگر، اگر در جاى خود ثابت ماند، مرا خواهى ديد!» اما هنگامى كه پروردگارش بر كوه جلوه كرد، آن را همسان خاك قرار داد و موسى مدهوش به زمين افتاد. چون به هوش آمد، عرض كرد: «خداوندا! منزهى تو (از اينكه با چشم تو را ببينم)! من به سوى تو بازگشتم! و من نخستين مؤمنانم!» (143) |
|
قَالَ يَا مُوسَي إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَي النَّاسِ بِرِسَالاَتِي وَ بِكَلاَمِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ (اعراف: 144) (خداوند) فرمود: «اى موسى! من تو را با رسالتهاى خويش، و با سخنگفتنم (با تو)، بر مردم برترى دادم و برگزيدم پس آنچه را به تو دادهام بگير و از شكرگزاران باش!» (144) |
|
وَ كَتَبْنَا لَهُ فِي الْأَلْوَاحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِهَا سَأُرِيكُمْ دَارَ الْفَاسِقِينَ (اعراف: 145) و براى او در الواح اندرزى از هر موضوعى نوشتيم و بيانى از هر چيز كرديم- «پس آن را با جدّيت بگير! و به قوم خود بگو: به نيكوترين آنها عمل كنند! (و آنها كه به مخالفت برخيزند، كيفرشان دوزخ است) و بزودى جايگاه فاسقان را به شما نشان خواهم داد!» (145) |
|
سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِي الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لاَ يُؤْمِنُوا بِهَا وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَ كَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ (اعراف: 146) بزودى كسانى را كه در روى زمين بناحق تكبّر مىورزند، از (ايمان به) آيات خود، منصرف مىسازم! آنها چنانند كه اگر هر آيه و نشانهاى را ببينند، به آن ايمان نمىآورند اگر راه هدايت را ببينند، آن را راه خود انتخاب نمىكنند و اگر طريق گمراهى را ببينند، آن را راه خود انتخاب مىكنند! (همه اينها) بخاطر آن است كه آيات ما را تكذيب كردند، و از آن غافل بودند! (146) |
|
وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَ لِقَاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (اعراف: 147) و كسانى كه آيات، و ديدار رستاخيز را تكذيب (و انكار) كنند، اعمالشان نابود مى گردد آيا جز آنچه را عمل مىكردند پاداش داده مىشوند؟! (147) |
|
وَ لَمَّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ وَ رَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا قَالُوا لَئِنْ لَمْ يَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَ يَغْفِرْ لَنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ (اعراف: 149) و هنگامى كه حقيقت به دستشان افتاد، و ديدند گمراه شدهاند، گفتند: «اگر پروردگارمان به ما رحم نكند، و ما را نيامرزد، بطور قطع از زيانكاران خواهيم بود!» (149) |
|
وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسَي إِلَي قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفَاً قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَ أَلْقَي الْأَلْوَاحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كَادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلاَ تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ وَ لاَ تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (اعراف: 150) و هنگامى كه موسى خشمگين و اندوهناك به سوى قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من، بد جانشينانى برايم بوديد (و آيين مرا ضايع كرديد)! آيا در مورد فرمان پروردگارتان (و تمديد مدّت ميعاد او)، عجله نموديد (و زود قضاوت كرديد؟!)» سپس الواح را افكند، و سر برادر خود را گرفت (و با عصبانيت) به سوى خود كشيد او گفت: «فرزند مادرم! اين گروه، مرا در فشار گذاردند و ناتوان كردند و نزديك بود مرا بكشند، پس كارى نكن كه دشمنان مرا شماتت كنند و مرا با گروه ستمكاران قرار مده!» (150) |
|
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِأَخِي وَ أَدْخِلْنَا فِي رَحْمَتِكَ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (اعراف: 151) (موسى) گفت: «پروردگارا! من و برادرم را بيامرز، و ما را در رحمت خود داخل فرما، و تو مهربانترين مهربانانى!» (151) |
|
إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ (اعراف: 152) كسانى كه گوساله را (معبود خود) قرار دادند، بزودى خشم پروردگارشان، و ذلّت در زندگى دنيا به آنها مىرسد و اينچنين، كسانى را كه (بر خدا) افترا مىبندند، كيفر مى دهيم! (152) |
|
وَالَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِهَا وَ آمَنُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (اعراف: 153) و آنها كه گناه كردند، و بعد از آن توبه نمودند و ايمان آوردند، (اميد عفو او را دارند زيرا) پروردگار تو، در پى اين كار، آمرزنده و مهربان است. (153) |
|
وَ لَمَّا سَكَتَ عَنْ مُوسَي الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْوَاحَ وَ فِي نُسْخَتِهَا هُدَيً وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ (اعراف: 154) هنگامى كه خشم موسى فرو نشست الواح (تورات) را برگرفت و در نوشتههاى آن، هدايت و رحمت براى كسانى بود كه از پروردگار خويش مىترسند (و از مخالفت فرمانش بيم دارند). (154) |
|
وَاخْتَارَ مُوسَي قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلاً لِمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلاَّ فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَ تَهْدِي مَنْ تَشَاءُ أَنْتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ (اعراف: 155) موسى از قوم خود، هفتاد تن از مردان را براى ميعادگاه ما برگزيد و هنگامى كه زمينلرزه آنها را فرا گرفت (و هلاك شدند)، گفت: «پروردگارا! اگر مىخواستى، مى توانستى آنها و مرا پيش از اين نيز هلاك كنى! آيا ما را به آنچه سفيهانمان انجام دادهاند، (مجازات و) هلاك مىكنى؟! اين، جز آزمايش تو، چيز ديگر نيست كه هر كس را بخواهى (و مستحق بدانى)، به وسيله آن گمراه مىسازى و هر كس را بخواهى (و شايسته ببينى)، هدايت مىكنى! تو ولىّ مايى، و ما را بيامرز، بر ما رحم كن، و تو بهترين آمرزندگانى! (155) |
|
وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُمْ بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ (اعراف: 156) و براى ما، در اين دنيا و سراى ديگر، نيكى مقرّر فرما چه اينكه ما به سوى تو بازگشت كردهايم! « (خداوند در برابر اين تقاضا، به موسى) گفت:» مجازاتم را به هر كس بخواهم مىرسانم و رحمتم همه چيز را فراگرفته و آن را براى آنها كه تقوا پيشه كنند، و زكات را بپردازند، و آنها كه به آيات ما ايمان مىآورند، مقرّر خواهم داشت! (156) |
|
الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبَاً عِنْدَهُمْ فِي التَّورَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (اعراف: 157) همانها كه از فرستاده (خدا)، پيامبر «امّى» پيروى مىكنند پيامبرى كه صفاتش را، در تورات و انجيلى كه نزدشان است، مىيابند آنها را به معروف دستور مىدهد، و از منكر باز ميدارد أشياء پاكيزه را براى آنها حلال مىشمرد، و ناپاكيها را تحريم مى كند و بارهاى سنگين، و زنجيرهايى را كه بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر مىدارد، پس كسانى كه به او ايمان آوردند، و حمايت و ياريش كردند، و از نورى كه با او نازل شده پيروى نمودند، آنان رستگارانند. (157) |
|
قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعَاً الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِي وَ يُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللهِ وَ كَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (اعراف: 158) بگو: «اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم همان خدايى كه حكومت آسمانها و زمين، از آن اوست معبودى جز او نيست زنده مىكند و مىميراند پس ايمان بياوريد به خدا و فرستادهاش، آن پيامبر درس نخواندهاى كه به خدا و كلماتش ايمان دارد و از او پيروى كنيد تا هدايت يابيد!» (158) |
|
وَ مِنْ قَوْمِ مُوسَي أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ (اعراف: 159) و از قوم موسى، گروهى هستند كه به سوى حق هدايت مىكنند و به حق و عدالت حكم مىنمايند. (159) |
|
وَ قَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطَاً أُمَمَاً وَ أَوْحَيْنَا إِلَي مُوسَي إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنَاً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَ أَنْزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَي كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَ مَا ظَلَمُونَا وَ لَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (اعراف: 160) ما آنها را به دوازده گروه- كه هر يك شاخهاى (از دودمان اسرائيل) بود- تقسيم كرديم. و هنگامى كه قوم موسى (در بيابان) از او تقاضاى آب كردند، به او وحى فرستاديم كه: «عصاى خود را بر سنگ بزن!» ناگهان دوازده چشمه از آن بيرون جست آن چنان كه هر گروه، چشمه و آبشخور خود را مىشناخت. و ابر را بر سر آنها سايبان ساختيم و بر آنها «مَن» و «سَلوى» فرستاديم (و به آنان گفتيم:) از روزيهاى پاكيزهاى كه به شما دادهايم، بخوريد! (و شكر خدا را بجا آوريد! آنها نافرمانى و ستم كردند ولى) به ما ستم نكردند، لكن به خودشان ستم مىنمودند. (160) |
|
وَ إِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَ كُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَ قُولُوا حِطَّةٌ وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدَاً نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُـحْسِنِينَ (اعراف: 161) و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه به آنها گفته شد: «در اين شهر [بيت المقدّس] ساكن شويد، و از هر جا (و به هر كيفيت) بخواهيد، از آن بخوريد (و بهره گيريد)! و بگوييد: خداوندا! گناهان ما را بريز! و از درِ (بيت المقدس) با تواضع وارد شويد! كه اگر چنين كنيد، گناهان شما را مىبخشم و نيكوكاران را پاداش بيشتر خواهيم داد.» (161) |
|
فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزَاً مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَظْلِمُونَ (اعراف: 162) اما ستمگران آنها، اين سخن (و آن فرمانها) را، بغير آنچه به آنها گفته شده بود، تغيير دادند از اين رو بخاطر ستمى كه روا ميداشتند، بلايى از آسمان بر آنها فرستاديم (و مجازاتشان كرديم). (162) |
|
وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعَاً وَ يَوْمَ لاَ يَسْبِتُونَ لاَ تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ (اعراف: 163) و از آنها درباره (سرگذشت) شهرى كه در ساحل دريا بود بپرس! زمانى كه آنها در روزهاى شنبه، تجاوز (و نافرمانى) خدا مىكردند همان هنگام كه ماهيانشان، روز شنبه (كه روز تعطيل و استراحت و عبادت بود، بر سطح آب،) آشكار مىشدند امّا در غير روز شنبه، به سراغ آنها نمىآمدند اين چنين آنها را به چيزى آزمايش كرديم كه نافرمانى مىكردند! (163) |
|
فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ (اعراف: 165) امّا هنگامى كه تذكراتى را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، (لحظه عذاب فرا رسيد و) نهى كنندگان از بدى را رهايى بخشيديم و كسانى را كه ستم كردند، بخاطر نافرمانيشان به عذاب شديدى گرفتار ساختيم. (165) |
|
وَ إِذْ تَاَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (اعراف: 167) و (نيز به خاطر بياور) هنگامى را كه پروردگارت اعلام كرد: تا دامنه قيامت، كسى را بر آنها مسلّط خواهد ساخت كه همواره آنها را در عذاب سختى قرار دهد زيرا پروردگارت مجازاتش سريع، (و در عين حال، نسبت به توبهكاران) آمرزنده و مهربان است. (167) |
|
وَ قَطَّعْنَاهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَمَاً مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ وَ بَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (اعراف: 168) و آنها را در زمين بصورت گروههايى، پراكنده ساختيم گروهى از آنها صالح، و گروهى ناصالحند. و آنها را با نيكىها و بدىها آزموديم، شايد بازگردند! (168) |
|
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتَابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الْأَدْنَي وَ يَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنَا وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثَاقُ الْكِتَابِ أَنْ لاَ يَقُولُوا عَلَي اللهِ إِلاَّ الْحَقَّ وَ دَرَسُوا مَا فِيهِ وَالدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ (اعراف: 169) پس از آنها، فرزندانى جاى آنها را گرفتند كه وارث كتاب (آسمانى، تورات) شدند (امّا با اين حال،) متاع اين دنياى پست را گرفته، (بر اطاعت فرمان خدا ترجيح مىدهند) و مىگويند: « (اگر ما گنهكاريم توبه مىكنيم و) بزودى بخشيده خواهيم شد!» اما اگر متاع ديگرى همانند آن به دستشان بيفتد، آن را (نيز) مىگيرند، (و باز حكم خدا را پشت سر مىافكنند.) آيا پيمان كتاب (خدا) از آنها گرفته نشده كه بر خدا (دروغ نبندند، و) جز حق نگويند، و آنان بارها آن را خواندهاند؟! و سراى آخرت براى پرهيزگاران بهتر است، آيا نمىفهميد؟! (169) |
|
وَالَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتَابِ وَ أَقَامُوا الصَّلاَةَ إِنَّا لاَ نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ (اعراف: 170) و آنها كه به كتاب (خدا) تمسّك جويند، و نماز را برپا دارند، (پاداش بزرگى خواهند داشت زيرا) ما پاداش مصلحان را ضايع نخواهيم كرد! (170) |
|
وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (اعراف: 171) و (نيز به خاطر بياور) هنگامى كه كوه را همچون سايبانى بر فراز آنها بلند كرديم، آن چنان كه گمان كردند بر آنان فرود مىآمد (و در همين حال، از آنها پيمان گرفتيم و گفتيم:) آنچه را (از احكام و دستورها) به شما دادهايم، با قوّت (و جديت) بگيريد! و آنچه در آن است، به ياد داشته باشيد، (و عمل كنيد،) تا پرهيزگار شويد! (171) |
|
وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَي أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَي شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ (اعراف: 172) و (به خاطر بياور) زمانى را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذريه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خويشتن ساخت (و فرمود:) «آيا من پروردگار شما نيستم؟» گفتند: «آرى، گواهى مىدهيم!» (چنين كرد مبادا) روز رستاخيز بگوييد: «ما از اين، غافل بوديم (و از پيمان فطرى توحيد بىخبر مانديم)»! (172) |
|
أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ (اعراف: 173) يا بگوييد: «پدرانمان پيش از ما مشرك بودند، ما هم فرزندانى بعد از آنها بوديم (و چارهاى جز پيروى از آنان نداشتيم) آيا ما را به آنچه باطلگرايان انجام دادند مجازات مىكنى؟!» (173) |
|
وَ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (اعراف: 174) اين گونه، آيات را توضيح مىدهيم و شايد به سوى حق بازگردند (و بدانند نداى توحيد در درون جانشان، از روز نخست بوده است)! (174) |
|
وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ (اعراف: 175) و بر آنها بخوان سرگذشت آن كس را كه آيات خود را به او داديم ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شيطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد! (175) |
|
وَ لَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَ لَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَي الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (اعراف: 176) و اگر مىخواستيم، (مقام) او را با اين آيات (و علوم و دانشها) بالا مىبرديم (اما اجبار، بر خلاف سنت ماست پس او را به حال خود رها كرديم) و او به پستى گراييد، و از هواى نفس پيروى كرد! مثل او همچون سگ (هار) است كه اگر به او حمله كنى، دهانش را باز، و زبانش را برون مىآورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز همين كار را مىكند (گويى چنان تشنه دنياپرستى است كه هرگز سيراب نمىشود! (اين مثل گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند اين داستانها را (براى آنها) بازگو كن، شايد بينديشند (و بيدار شوند)! (176) |
|
سَاءَ مَثَلاً الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَ أَنْفُسَهُمْ كَانُوا يَظْلِمُونَ (اعراف: 177) چه بد مثلى دارند گروهى كه آيات ما را تكذيب كردند و آنها تنها به خودشان ستم مىنمودند! (177) |
|
مَنْ يَهْدِ اللهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَ مَنْ يُضْلِلْ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (اعراف: 178) آن كس را كه خدا هدايت كند، هدايت يافته (واقعى) اوست و كسانى را كه (بخاطر اعمالشان) گمراه سازد، زيانكاران (واقعى) آنها هستند! (178) |
|
وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرَاً مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَ يَفْقَهُونَ بِهَا وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لاَ يُبْصِرُونَ بِهَا وَ لَهُمْ آذَانٌ لاَ يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ (اعراف: 179) به يقين، گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم آنها دلها [عقلها] يى دارند كه با آن (انديشه نمىكنند، و) نمىفهمند و چشمانى كه با آن نمىبينند و گوشهايى كه با آن نمىشنوند آنها همچون چهارپايانند بلكه گمراهتر! اينان همان غافلانند (چرا كه با داشتن همهگونه امكانات هدايت، باز هم گمراهند)! (179) |
|
وَ لِاللهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنَي فَادْعُوهُ بِهَا وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (اعراف: 180) و براى خدا، نامهاى نيك است خدا را به آن (نامها) بخوانيد! و كسانى را كه در اسماء خدا تحريف مىكنند (و بر غير او مىنهند، و شريك برايش قائل مىشوند)، رها سازيد! آنها بزودى جزاى اعمالى را كه انجام مىدادند، مىبينند! (180) |
|
وَ مِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ (اعراف: 181) و از آنها كه آفريديم، گروهى بحق هدايت مىكنند، و بحق اجراى عدالت مىنمايند. (181) |
|
أَوَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَا خَلَقَ اللهُ مِن شَيْءٍ وَ أَنْ عَسَي أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ (اعراف: 185) آيا در حكومت و نظام آسمانها و زمين، و آنچه خدا آفريده است، (از روى دقت و عبرت) نظر نيفكندند؟! (و آيا در اين نيز انديشه نكردند كه) شايد پايان زندگى آنها نزديك شده باشد؟! (اگر به اين كتاب آسمانى روشن ايمان نياورند،) بعد از آن به كدام سخن ايمان خواهند آورد؟! (185) |
|
يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي لاَ يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لاَ تَأْتِيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً يَسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللهِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ (اعراف: 187) درباره قيامت از تو سؤال مىكنند، كى فرامىرسد؟! بگو: «علمش فقط نزد پروردگار من است و هيچ كس جز او (نمىتواند) وقت آن را آشكار سازد (اما قيام قيامت، حتى) در آسمانها و زمين، سنگين (و بسيار پر اهميت) است و جز بطور ناگهانى، به سراغ شما نمىآيد!» (باز) از تو سؤال مىكنند، چنان كه گويى تو از زمان وقوع آن با خبرى! بگو: «علمش تنها نزد خداست ولى بيشتر مردم نمىدانند.» (187) |
|
قُلْ لاَ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعَاً وَ لاَ ضَرَّاً إِلاَّ مَا شَاءَ اللهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ مَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (اعراف: 188) بگو: «من مالك سود و زيان خويش نيستم، مگر آنچه را خدا بخواهد (و از غيب و اسرار نهان نيز خبر ندارم، مگر آنچه خداوند اراده كند) و اگر از غيب با خبر بودم، سود فراوانى براى خود فراهم مىكردم، و هيچ بدى (و زيانى) به من نمىرسيد من فقط بيمدهنده و بشارتدهندهام براى گروهى كه ايمان مىآورند! (و آماده پذيرش حقند) (188) |
|
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِيفَاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحَاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ (اعراف: 189) او خدايى است كه (همه) شما را از يك فرد آفريد و همسرش را نيز از جنس او قرار داد، تا در كنار او بياسايد. سپس هنگامى كه با او آميزش كرد، حملى سبك برداشت، كه با وجود آن، به كارهاى خود ادامه مىداد و چون سنگين شد، هر دو از خداوند و پروردگار خود خواستند «اگر فرزند صالحى به ما دهى، از شاكران خواهيم بود!» (189) |
|
وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَي الْهُدَي لاَ يَتَّبِعُوكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْكُمْ أَدَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنْتُمْ صَامِتُونَ (اعراف: 193) و هر گاه آنها را به سوى هدايت دعوت كنيد، از شما پيروى نمىكنند و براى شما يكسان است چه آنها را دعوت كنيد و چه خاموش باشيد؟! (193) |
|
إِنَّ وَلِيِّيَ اللهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَ هُوَ يَتَوَلَّي الصَّالِحِينَ (اعراف: 196) ولى و سرپرست من، خدايى است كه اين كتاب را نازل كرده و او همه صالحان را سرپرستى مىكند. (196) |
|
وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَي الْهُدَي لاَ يَسْمَعُوا وَ تَرَاهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَ هُمْ لاَ يُبْصِرُونَ (اعراف: 198) و اگر آنها را به هدايت فرا خوانيد، سخنانتان را نمىشنوند! و آنها را مىبينى (كه با چشمهاى مصنوعيشان) به تو نگاه مىكنند، اما در حقيقت نمىبينند!» (198) |
|
خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ (اعراف: 199) (به هر حال) با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذير، و به نيكىها دعوت نما، و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستيزه مكن)! (199) |
|
وَ إِنْ مَا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (اعراف: 200) و هر گاه وسوسهاى از شيطان به تو رسد، به خدا پناه بر كه او شنونده و داناست! (200) |
|
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ (اعراف: 201) پرهيزگاران هنگامى كه گرفتار وسوسههاى شيطان شوند، به ياد (خدا و پاداش و كيفر او) مىافتند و (در پرتو ياد او، راه حق را مىبينند و) ناگهان بينا مىگردند. (201) |
|
وَ إِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الْغَيِّ ثُمَّ لاَ يُقْصِرُونَ (اعراف: 202) و (ناپرهيزگاران را) برادرانشان (از شياطين) پيوسته در گمراهى پيش مىبرند، و باز نمىايستند! (202) |
|
وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (اعراف: 204) هنگامى كه قرآن خوانده شود، گوش فرا دهيد و خاموش باشيد شايد مشمول رحمت خدا شويد! (204) |
|
وَاذْكُر رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعَاً وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَ لاَ تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ (اعراف: 205) پروردگارت را در دل خود، از روى تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، ياد كن و از غافلان مباش! (205) |
|
يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِاللهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللهَ وَ أَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَ أَطِيعُوا اللهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (انفال: 1) از تو درباره انفال [غنايم، و هر گونه مال بدون مالك مشخص] سؤال مىكنند بگو: «انفال مخصوص خدا و پيامبر است پس، از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و خصومتهايى را كه در ميان شماست، آشتى دهيد! و خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد اگر ايمان داريد! (1) |
|
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانَاً وَ عَلَي رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (انفال: 2) مؤمنان، تنها كسانى هستند كه هر گاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان ميگردد و هنگامى كه آيات او بر آنها خوانده مىشود، ايمانشان فزونتر مىگردد و تنها بر پروردگارشان توكل دارند. (2) |
|
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ (انفال: 3) آنها كه نماز را برپا مىدارند و از آنچه به آنها روزى دادهايم، انفاق مىكنند. (3) |
|
أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقَّاً لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ (انفال: 4) (آرى،) مؤمنان حقيقى آنها هستند براى آنان درجاتى (مهم) نزد پروردگارشان است و براى آنها، آمرزش و روزى بىنقص و عيب است. (4) |
|
كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ فَرِيقَاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ (انفال: 5) همانگونه كه خدا تو را بحق از خانه (به سوى ميدان بدر،) بيرون فرستاد، در حالى كه گروهى از مؤمنان ناخشنود بودند (ولى سرانجامش پيروزى بود! ناخشنودى عدهاى از چگونگى تقسيم غنايم بدر نيز چنين است)! (5) |
|
يُجَادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَ مَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُساقُونَ إِلَي الْمَوْتِ وَ هُمْ يَنْظُرونَ (انفال: 6) آنها پس از روشن شدن حق، باز با تو مجادله مىكردند (و چنان ترس و وحشت آنها را فراگرفته بود، كه) گويى به سوى مرگ رانده مىشوند، و آن را با چشم خود مىنگرند! (6) |
|
وَ إِذْ يَعِدُكُمُ اللهُ إِحْدَي الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَ يُرِيدُ اللهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَ يَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ (انفال: 7) و (به ياد آريد) هنگامى را كه خداوند به شما وعده داد كه يكى از دو گروه [كاروان تجارى قريش، يا لشكر مسلح آنها] نصيب شما خواهد بود و شما دوست مىداشتيد كه كاروان (غير مسلح) براى شما باشد (و بر آن پيروز شويد) ولى خداوند مىخواهد حق را با كلمات خود تقويت، و ريشه كافران را قطع كند (از اين رو شما را بر خلاف ميلتان با لشكر قريش درگير ساخت، و آن پيروزى بزرگ نصيبتان شد.) (7) |
|
لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُـجْرِمُونَ (انفال: 8) تا حق را تثبيت كند، و باطل را از ميان بردارد، هر چند مجرمان كراهت داشته باشند. (8) |
|
إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلاَئِكَةِ مُرْدِفِينَ (انفال: 9) (به خاطر بياوريد) زمانى را (كه از شدت ناراحتى در ميدان بدر،) از پروردگارتان كمك مىخواستيد و او خواسته شما را پذيرفت (و گفت): من شما را با يكهزار از فرشتگان، كه پشت سر هم فرود مىآيند، يارى مىكنم. (9) |
|
وَ مَا جَعَلَهُ اللهُ إِلاَّ بُشْرَي وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللهِ إِنَّ اللهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (انفال: 10) ولى خداوند، اين را تنها براى شادى و اطمينان قلب شما قرار داد و گر نه، پيروزى جز از طرف خدا نيست خداوند توانا و حكيم است! (10) |
|
إِذْ يُغْشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَ لِيَرْبِطَ عَلَي قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ (انفال: 11) و (ياد آوريد) هنگامى را كه خواب سبكى كه مايه آرامش از سوى خدا بود، شما را فراگرفت و آبى از آسمان برايتان فرستاد، تا شما را با آن پاك كند و پليدى شيطان را از شما دور سازد و دلهايتان را محكم، و گامها را با آن استوار دارد! (11) |
|
إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَي الْمَلاَئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ (انفال: 12) و (به ياد آر) موقعى را كه پروردگارت به فرشتگان وحى كرد: «من با شما هستم كسانى را كه ايمان آوردهاند، ثابت قدم داريد! بزودى در دلهاى كافران ترس و وحشت مىافكنم ضربهها را بر بالاتر از گردن (بر سرهاى دشمنان) فرود آريد! و همه انگشتانشان را قطع كنيد! (12) |
|
ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَنْ يُشَاقِقِ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (انفال: 13) اين بخاطر آن است كه آنها با خدا و پيامبرش (ص) دشمنى ورزيدند و هر كس با خدا و پيامبرش دشمنى كند، (كيفر شديدى مىبيند) و خداوند شديد العقاب است! (13) |
|
ذَلِكُمْ فَذُوقُوهُ وَ أَنَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابَ النَّارِ (انفال: 14) اين (مجازات دنيا) را بچشيد! و براى كافران، مجازات آتش (در جهان ديگر) خواهد بود! (14) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفَاً فَلاَ تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ (انفال: 15) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه با انبوه كافران در ميدان نبرد رو به رو شويد، به آنها پشت نكنيد (و فرار ننماييد)! (15) |
|
وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفَاً لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزَاً إِلَي فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللهِ وَ مَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (انفال: 16) و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند- مگر آنكه هدفش كنارهگيرى از ميدان براى حمله مجدد، و يا به قصد پيوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد- (چنين كسى) به غضب خدا گرفتار خواهد شد و جايگاه او جهنم، و چه بد جايگاهى است! (16) |
|
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لَكِنَّ اللهَ قَتَلَهُمْ وَ مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لَكِنَّ اللهَ رَمَي وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاَءً حَسَنَاً إِنَّ اللهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (انفال: 17) اين شما نبوديد كه آنها را كشتيد بلكه خداوند آنها را كشت! و اين تو نبودى (اى پيامبر كه خاك و سنگ به صورت آنها) انداختى بلكه خدا انداخت! و خدا مىخواست مؤمنان را به اين وسيله امتحان خوبى كند خداوند شنوا و داناست. (17) |
|
ذَلِكُمْ وَ أَنَّ اللهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكَافِرِينَ (انفال: 18) سرنوشت مؤمنان و كافران، همان بود كه ديديد! و خداوند سستكننده نقشههاى كافران است. (18) |
|
إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جَاءَكُمُ الْفَتْحُ وَ إِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَ لَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْءً وَ لَوْ كَثُرَتْ وَ أَنَّ اللهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ (انفال: 19) اگر شما فتح و پيروزى مىخواهيد، پيروزى به سراغ شما آمد! و اگر (از مخالفت) خوددارى كنيد، براى شما بهتر است! و اگر بازگرديد، ما هم باز خواهيم گشت و جمعيت شما هر چند زياد باشد، شما را (از يارى خدا) بىنياز نخواهد كرد و خداوند با مؤمنان است! (19) |
|
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ (انفال: 22) بدترين جنبندگان نزد خدا، افراد كر و لالى هستند كه انديشه نمىكنند. (22) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِاللهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (انفال: 24) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! دعوت خدا و پيامبر را اجابت كنيد هنگامى كه شما را به سوى چيزى مىخواند كه شما را حيات مىبخشد! و بدانيد خداوند ميان انسان و قلب او حايل مىشود، و همه شما (در قيامت) نزد او گردآورى مىشويد! (24) |
|
وَاتَّقُوا فِتْنَةً لاَ تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (انفال: 25) و از فتنهاى بپرهيزيد كه تنها به ستمكاران شما نمىرسد (بلكه همه را فرا خواهد گرفت چرا كه ديگران سكوت اختيار كردند.) و بدانيد خداوند كيفر شديد دارد! (25) |
|
وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَ أَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (انفال: 26) و به خاطر بياوريد هنگامى را كه شما در روى زمين، گروهى كوچك و اندك و زبون بوديد آن چنان كه مىترسيديد مردم شما را بربايند! ولى او شما را پناه داد و با يارى خود تقويت كرد و از روزيهاى پاكيزه بهرهمند ساخت شايد شكر نعمتش را بجا آوريد! (26) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَخُونُوا اللهَ وَالرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (انفال: 27) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به خدا و پيامبر خيانت نكنيد! و (نيز) در امانات خود خيانت روا مداريد، در حالى كه ميدانيد (اين كار، گناه بزرگى است)! (27) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانَاً وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَاللهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (انفال: 29) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، براى شما وسيلهاى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار مىدهد (روشنبينى خاصّى كه در پرتو آن، حق را از باطل خواهيد شناخت) و گناهانتان را مىپوشاند و شما را ميآمرزد و خداوند صاحب فضل و بخشش عظيم است! (29) |
|
وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللهُ وَاللهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ (انفال: 30) (به خاطر بياور) هنگامى را كه كافران نقشه مىكشيدند كه تو را به زندان بيفكنند، يا به قتل برسانند، و يا (از مكّه) خارج سازند آنها چاره مىانديشيدند (و نقشه مىكشيدند)، و خداوند هم تدبير مىكرد و خدا بهترين چاره جويان و تدبيركنندگان است! (30) |
|
وَ إِذَا تُتْلَي عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ (انفال: 31) و هنگامى كه آيات ما بر آنها خوانده مىشود، مىگويند: «شنيديم (چيز مهمّى نيست) ما هم اگر بخواهيم مثل آن را مىگوييم اينها همان افسانههاى پيشينيان است!» (ولى دروغ مىگويند، و هرگز مثل آن را نمىآورند.) (31) |
|
وَ إِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ (انفال: 32) و (به خاطر بياور) زمانى را كه گفتند: «پروردگارا! اگر اين حق است و از طرف توست، بارانى از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! يا عذاب دردناكى براى ما بفرست!» (32) |
|
وَ مَا لَهُمْ أَنْ لاَ يُعَذِّبَهُمُ اللهُ وَ هُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَا كَانُوا أَوْلِيَاءَهُ إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ (انفال: 34) چرا خدا آنها را مجازات نكند، با اينكه از (عبادت موحّدان در كنار) مسجد الحرام جلوگيرى مىكنند در حالى كه سرپرست آن نيستند؟! سرپرست آن، فقط پرهيزگارانند ولى بيشتر آنها نمىدانند. (34) |
|
وَ مَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكَاءً وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (انفال: 35) (آنها كه مدّعى هستند ما هم نماز داريم،) نمازشان نزد خانه (خدا)، چيزى جز «سوت كشيدن» «كف زدن» نبود پس بچشيد عذاب (الهى) را بخاطر كفرتان! (35) |
|
لِيَـمِيزَ اللهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ يَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَي بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعَاً فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (انفال: 37) (اينها همه) بخاطر آن است كه خداوند (مىخواهد) ناپاك را از پاك جدا سازد، و ناپاكها را روى هم بگذارد، و همه را متراكم سازد، و يك جا در دوزخ قرار دهد و اينها هستند زيانكاران! (37) |
|
قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ وَ إِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ (انفال: 38) به آنها كه كافر شدند بگو: «چنانچه از مخالفت باز ايستند، (و ايمان آورند،) گذشته آنها بخشوده خواهد شد و اگر به اعمال سابق بازگردند، سنّت خداوند در گذشتگان، درباره آنها جارى مىشود (و حكم نابودى آنان صادر مىگردد). (38) |
|
وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّي لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِاللهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (انفال: 39) و با آنها پيكار كنيد، تا فتنه [شرك و سلب آزادى] برچيده شود، و دين (و پرستش) همه مخصوص خدا باشد! و اگر آنها (از راه شرك و فساد بازگردند، و از اعمال نادرست) خوددارى كنند، (خداوند آنها را مىپذيرد) خدا به آنچه انجام مىدهند بيناست. (39) |
|
وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ مَوْلاَكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَي وَ نِعْمَ النَّصِيرُ (انفال: 40) و اگر سرپيچى كنند، بدانيد (ضررى به شما نمىرسانند) خداوند سرپرست شماست! چه سرپرست خوبى! و چه ياور خوبى! (40) |
|
وَاعْلَمُوا أَنَّ مَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِاللهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبَي وَالْيَتَامَي وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللهِ وَ مَا أَنْزَلْنَا عَلَي عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَي الْجَمْعَانِ وَاللهُ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (انفال: 41) بدانيد هر گونه غنيمتى به دست آوريد، خمس آن براى خدا، و براى پيامبر، و براى ذى القربى و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايى حق از باطل، روز درگيرى دو گروه (باايمان و بىايمان) [روز جنگ بدر] نازل كرديم، ايمان آوردهايد و خداوند بر هر چيزى تواناست! (41) |
|
إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَي وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ لَوْ تَوَاعَدْتُمْ لَأَخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَادِ وَ لَكِنْ لِيَقْضِيَ اللهُ أَمْرَاً كَانَ مَفْعُولاً لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيَي مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ إِنَّ اللهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ (انفال: 42) در آن هنگام كه شما در طرف پايين بوديد، و آنها در طرف بالا (و دشمن بر شما برترى داشت) و كاروان (قريش)، پايين تر از شما بود (و وضع چنان سخت بود كه) اگر با يكديگر وعده مىگذاشتيد (كه در ميدان نبرد حاضر شويد)، در انجام وعده خود اختلاف مىكرديد ولى (همه اينها) براى آن بود كه خداوند، كارى را كه مىبايست انجام شود، تحقّق بخشد تا آنها كه هلاك (و گمراه) مىشوند، از روى اتمام حجّت باشد و آنها كه زنده مىشوند (و هدايت مىيابند)، از روى دليل روشن باشد و خداوند شنوا و داناست. (42) |
|
إِذْ يُرِيكَهُمُ اللهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلاً وَ لَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرَاً لَفَشِلْتُمْ وَ لَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ لَكِنَّ اللهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (انفال: 43) در آن هنگام كه خداوند تعداد آنها را در خواب به تو كم نشان داد و اگر فراوان نشان مىداد، مسلّماً سست مىشديد و (درباره شروع جنگ با آنها) كارتان به اختلاف مىكشيد ولى خداوند (شما را از شرّ اينها) سالم نگه داشت خداوند به آنچه درون سينههاست، داناست. (43) |
|
وَ إِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلاً وَ يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللهُ أَمْرَاً كَانَ مَفْعُولاً وَ إِلَي اللهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (انفال: 44) و در آن هنگام (كه در ميدان نبرد،) با هم رو به رو شديد، آنها را به چشم شما كم نشان مىداد و شما را (نيز) به چشم آنها كم مىنمود تا خداوند، كارى را كه مىبايست انجام گيرد، صورت بخشد (شما نترسيد و اقدام به جنگ كنيد، آنها هم وحشت نكنند و حاضر به جنگ شوند، و سرانجام شكست بخورند!) و همه كارها به خداوند باز مىگردد. (44) |
|
وَ أَطِيعُوا اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ لاَ تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِينَ (انفال: 46) و (فرمان) خدا و پيامبرش را اطاعت نماييد! و نزاع (و كشمكش) نكنيد، تا سست نشويد، و قدرت (و شوكت) شما از ميان نرود! و صبر و استقامت كنيد كه خداوند با استقامت كنندگان است! (46) |
|
وَ لاَ تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بَطَرَاً وَ رِئَاءَ النَّاسِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ وَاللهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ (انفال: 47) و مانند كسانى نباشيد كه از روى هوى پرستى و غرور و خودنمايى در برابر مردم، از سرزمين خود به (سوى ميدان بدر) بيرون آمدند و (مردم را) از راه خدا بازمىداشتند (و سرانجام شكست خوردند) و خداوند به آنچه عمل مىكنند، احاطه (و آگاهى) دارد! (47) |
|
وَ إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَ قَالَ لاَ غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنِّي جَارٌ لَكُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَي عَقِبَيْهِ وَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكُمْ إِنِّي أَرَي مَا لاَ تَرَوْنَ إِنِّي أَخَافُ اللهَ وَاللهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ (انفال: 48) و (به ياد آور) هنگامى را كه شيطان، اعمال آنها [مشركان] را در نظرشان جلوه داد، و گفت: «امروز هيچ كس از مردم بر شما پيروز نمىگردد! و من، همسايه (و پناهدهنده) شما هستم!» امّا هنگامى كه دو گروه (كافران، و مؤمنان مورد حمايت فرشتگان) در برابر يكديگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: «من از شما (دوستان و پيروانم) بيزارم! من چيزى مىبينم كه شما نمىبينيد من از خدا مىترسم، خداوند شديد العقاب است!» (48) |
|
إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هَؤُلاَءِ دِينُهُمْ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَي اللهِ فَإِنَّ اللهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (انفال: 49) و هنگامى را كه منافقان، و آنها كه در دلهايشان بيمارى است مىگفتند: «اين گروه (مسلمانان) را دينشان مغرور ساخته است.» (آنها نمىدانستند كه) هر كس بر خدا توكّل كند، (پيروز مىگردد) خداوند قدرتمند و حكيم است! (49) |
|
وَ لَوْ تَرَي إِذْ يَتَوَفَّي الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلاَئِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبَارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ (انفال: 50) و اگر ببينى كافران را هنگامى كه فرشتگان (مرگ)، جانشان را مىگيرند و بر صورت و پشت آنها مىزنند و (مىگويند:) بچشيد عذاب سوزنده را (، به حال آنان تأسف خواهى خورد)! (50) |
|
ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ (انفال: 51) اين، در مقابل كارهايى است كه از پيش فرستادهايد و خداوند نسبت به بندگانش، هرگز ستم روا نمىدارد! (51) |
|
كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللهِ فَأَخَذَهُمُ اللهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقَابِ (انفال: 52) (حال اين گروه مشركان،) همانند حال نزديكان فرعون، و كسانى است كه پيش از آنان بودند آنها آيات خدا را انكار كردند خداوند هم آنان را به گناهانشان كيفر داد خداوند قوىّ، و كيفرش شديد است (52) |
|
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ (انفال: 55) به يقين، بدترين جنبندگان نزد خدا، كسانى هستند كه كافر شدند و ايمان نمىآورند. (55) |
|
فَإِنْ مَا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ (انفال: 57) اگر آنها را در (ميدان) جنگ بيابى، آن چنان به آنها حمله كن كه جمعيّتهايى كه پشت سر آنها هستند، پراكنده شوند شايد متذكّر گردند (و عبرت گيرند)! (57) |
|
وَ إِنْ مَا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَي سَوَاءٍ إِنَّ اللهَ لاَ يُحِبُّ الْخَائِنِينَ (انفال: 58) و هر گاه (با ظهور نشانههايى،) از خيانت گروهى بيم داشته باشى (كه عهد خود را شكسته، حمله غافلگيرانه كنند)، بطور عادلانه به آنها اعلام كن كه پيمانشان لغو شده است زيرا خداوند، خائنان را دوست نمىدارد! (58) |
|
وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا استَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللهُ يَعْلَمُهُمْ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ (انفال: 60) هر نيرويى در قدرت داريد، براى مقابله با آنها [دشمنان]، آماده سازيد! و (همچنين) اسبهاى ورزيده (براى ميدان نبرد)، تا به وسيله آن، دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد! و (همچنين) گروه ديگرى غير از اينها را، كه شما نمىشناسيد و خدا آنها را مىشناسد! و هر چه در راه خدا (و تقويت بنيه دفاعى اسلام) انفاق كنيد، بطور كامل به شما بازگردانده مىشود، و به شما ستم نخواهد شد! (60) |
|
وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَ تَوَكَّلْ عَلَي اللهِ إِنَّهُ هُوَ الْسَّمِيعُ الْعَلِيمُ (انفال: 61) و اگر تمايل به صلح نشان دهند، تو نيز از در صلح درآى و بر خدا توكّل كن، كه او شنوا و داناست! (61) |
|
وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ (انفال: 62) و اگر بخواهند تو را فريب دهند، خدا براى تو كافى است او همان كسى است كه تو را، با يارى خود و مؤمنان، تقويت كرد ... (62) |
|
وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعَاً مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لَكِنَّ اللهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (انفال: 63) و دلهاى آنها را با هم، الفت داد! اگر تمام آنچه را روى زمين است صرف مىكردى كه ميان دلهاى آنان الفت دهى، نمىتوانستى! ولى خداوند در ميان آنها الفت ايجاد كرد! او توانا و حكيم است! (63) |
|
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللهُ وَ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (انفال: 64) اى پيامبر! خداوند و مؤمنانى كه از تو پيروى مىكنند، براى حمايت تو كافى است (فقط بر آنها تكيه كن)! (64) |
|
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَي الْقِتَالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِئَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِئَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفَاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَ يَفْقَهُونَ (انفال: 65) اى پيامبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشويق كن! هر گاه بيست نفر با استقامت از شما باشند، بر دويست نفر غلبه مىكنند و اگر صد نفر باشند، بر هزار نفر از كسانى كه كافر شدند، پيروز مىگردند چرا كه آنها گروهى هستند كه نمىفهمند! (65) |
|
الْآنَ خَفَّفَ اللهُ عَنْكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفَاً فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِئَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِئَتَينِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللهِ وَاللهُ مَعَ الصَّابِرِينَ (انفال: 66) هم اكنون خداوند به شما تخفيف داد، و دانست كه در شما ضعفى است بنا بر اين، هر گاه يكصد نفر با استقامت از شما باشند، بر دويست نفر پيروز مىشوند و اگر يكهزار نفر باشند، بر دو هزار نفر به فرمان خدا غلبه خواهند كرد! و خدا با صابران است! (66) |
|
مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَي حَتَّي يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ وَاللهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (انفال: 67) هيچ پيامبرى حق ندارد اسيرانى (از دشمن) بگيرد تا كاملًا بر آنها پيروز گردد (و جاى پاى خود را در زمين محكم كند)! شما متاع ناپايدار دنيا را مىخواهيد (و مايليد اسيران بيشترى بگيريد، و در برابر گرفتن فديه آزاد كنيد ولى خداوند، سراى ديگر را (براى شما) مىخواهد و خداوند قادر و حكيم است! (67) |
|
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرَي إِنْ يَعْلَمِ اللهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرَاً يُؤْتِكُمْ خَيْرَاً مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَاللهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (انفال: 70) اى پيامبر! به اسيرانى كه در دست شما هستند بگو: «اگر خداوند، خيرى در دلهاى شما بداند، (و نيّات پاكى داشته باشيد،) بهتر از آنچه از شما گرفته شده به شما مىدهد و شما را مىبخشد و خداوند آمرزنده و مهربان است!» (70) |
|
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلاَيَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّي يُهَاجِرُوا وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلاَّ عَلَي قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (انفال: 72) كسانى كه ايمان آوردند و هجرت نمودند و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد كردند، و آنها كه پناه دادند و يارى نمودند، آنها ياران يكديگرند و آنها كه ايمان آوردند و مهاجرت نكردند، هيچ گونه ولايت [دوستى و تعهّدى] در برابر آنها نداريد تا هجرت كنند! و (تنها) اگر در (حفظ) دين (خود) از شما يارى طلبند، بر شماست كه آنها را يارى كنيد، جز بر ضدّ گروهى كه ميان شما و آنها، پيمان (ترك مخاصمه) است و خداوند به آنچه عمل مىكنيد، بيناست! (72) |
|
وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ إِنْ لاَ تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسَادٌ كَبِيرٌ (انفال: 73) كسانى كه كافر شدند، اولياء (و ياوران و مدافعان) يكديگرند اگر (اين دستور را) انجام ندهيد، فتنه و فساد عظيمى در زمين روى مىدهد. (73) |
|
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقَّاً لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ (انفال: 74) و آنها كه ايمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد كردند، و آنها كه پناه دادند و يارى نمودند، آنان مؤمنان حقيقىاند براى آنها، آمرزش (و رحمت خدا) و روزى شايستهاى است. (74) |
|
وَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولَئِكَ مِنْكُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَي بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللهِ إِنَّ اللهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (انفال: 75) و كسانى كه بعداً ايمان آوردند و هجرت كردند و با شما جهاد نمودند، از شما هستند و خويشاوندان نسبت به يكديگر، در احكامى كه خدا مقرّر داشته، (از ديگران) سزاوارترند خداوند به همه چيز داناست. (75) |
|
بَرَاءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَي الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (توبه: 1) (اين، اعلام) بيزارى از سوى خدا و پيامبر او، به كسانى از مشركان است كه با آنها عهد بستهايد! (1) |
|
فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللهِ وَ أَنَّ اللهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ (توبه: 2) با اين حال، چهار ماه (مهلت داريد كه آزادانه) در زمين سير كنيد (و هر جا مىخواهيد برويد، و بينديشيد)! و بدانيد شما نمىتوانيد خدا را ناتوان سازيد، (و از قدرت او فرار كنيد! و بدانيد) خداوند خواركننده كافران است! (2) |
|
وَ أَذَانٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَي النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللهِ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ (توبه: 3) و اين، اعلامى است از ناحيه خدا و پيامبرش به (عموم) مردم در روز حج اكبر [روز عيد قربان] كه: خداوند و پيامبرش از مشركان بيزارند! با اين حال، اگر توبه كنيد، براى شما بهتر است! و اگر سرپيچى نماييد، بدانيد شما نمىتوانيد خدا را ناتوان سازيد (و از قلمرو قدرتش خارج شويد)! و كافران را به مجازات دردناك بشارت ده! (3) |
|
إِلاَّ الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْءً وَ لَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدَاً فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَي مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ (توبه: 4) مگر كسانى از مشركان كه با آنها عهد بستيد، و چيزى از آن را در حقّ شما فروگذار نكردند، و احدى را بر ضدّ شما تقويت ننمودند پيمان آنها را تا پايان مدّتشان محترم بشمريد زيرا خداوند پرهيزگاران را دوست دارد! (4) |
|
فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَ أَقَامُوا الْصَّلاَةَ وَ آتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (توبه: 5) (امّا) وقتى ماههاى حرام پايان گرفت، مشركان را هر جا يافتيد به قتل برسانيد و آنها را اسير سازيد و محاصره كنيد و در هر كمينگاه، بر سر راه آنها بنشينيد! هر گاه توبه كنند، و نماز را برپا دارند، و زكات را بپردازند، آنها را رها سازيد زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است! (5) |
|
وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّي يَسْمَعَ كَلاَمَ اللهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَ يَعْلَمُونَ (توبه: 6) و اگر يكى از مشركان از تو پناهندگى بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بينديشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا كه آنها گروهى ناآگاهند! (6) |
|
كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ (توبه: 7) چگونه براى مشركان پيمانى نزد خدا و رسول او خواهد بود (در حالى كه آنها همواره آماده شكستن پيمانشان هستند)؟! مگر كسانى كه نزد مسجد الحرام با آنان پيمان بستيد (و پيمان خود را محترم شمردند) تا زمانى كه در برابر شما وفادار باشند، شما نيز وفادارى كنيد، كه خداوند پرهيزگاران را دوست دارد! (7) |
|
لاَ يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَ لاَ ذِمَّةً وَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ (توبه: 10) (نه تنها درباره شما،) درباره هيچ فرد باايمانى رعايت خويشاوندى و پيمان را نمىكنند و آنها همان تجاوز كارانند! (10) |
|
فَإِنْ تَابُوا وَ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ آتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (توبه: 11) (ولى) اگر توبه كنند، نماز را برپا دارند، و زكات را بپردازند، برادر دينى شما هستند و ما آيات خود را براى گروهى كه مىدانند (و مىانديشند)، شرح مىدهيم! (11) |
|
وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ (توبه: 12) و اگر پيمانهاى خود را پس از عهد خويش بشكنند، و آيين شما را مورد طعن قرار دهند، با پيشوايان كفر پيكار كنيد چرا كه آنها پيمانى ندارند شايد (با شدّت عمل) دست بردارند! (12) |
|
أَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوْمَاً نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (توبه: 13) آيا با گروهى كه پيمانهاى خود را شكستند، و تصميم به اخراج پيامبر گرفتند، پيكار نمىكنيد؟! در حالى كه آنها نخستين بار (پيكار با شما را) آغاز كردند آيا از آنها مىترسيد؟! با اينكه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسيد، اگر مؤمن هستيد! (13) |
|
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللهِ وَ لاَ رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَاللهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (توبه: 16) آيا گمان كرديد كه (به حال خود) رها مىشويد در حالى كه هنوز كسانى كه از شما جهاد كردند، و غير از خدا و رسولش و مؤمنان را محرم اسرار خويش انتخاب ننمودند، (از ديگران) مشخّص نشدهاند؟! (بايد آزمون شويد و صفوف از هم جدا گردد) و خداوند به آنچه عمل مىكنيد، آگاه است! (16) |
|
مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللهِ شَاهِدِينَ عَلَي أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَ فِي النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ (توبه: 17) مشركان حق ندارند مساجد خدا را آباد كنند در حالى كه به كفر خويش گواهى مىدهند! آنها اعمالشان نابود (و بىارزش) شده و در آتش (دوزخ)، جاودانه خواهند ماند! (17) |
|
إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللهِ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَقَامَ الصَّلاَةَ وَ آتَي الزَّكَاةَ وَ لَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللهَ فَعَسَي أُولَئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ (توبه: 18) مساجد خدا را تنها كسى آباد مىكند كه ايمان به خدا و روز قيامت آورده، و نماز را برپا دارد، و زكات را بپردازد، و جز از خدا نترسد اميد است چنين گروهى از هدايتيافتگان باشند. (18) |
|
أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَ عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللهِ لاَ يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللهِ وَاللهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (توبه: 19) آيا سيراب كردن حجاج، و آباد ساختن مسجد الحرام را، همانند (عمل) كسى قرار داديد كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده، و در راه او جهاد كرده است؟! (اين دو،) نزد خدا مساوى نيستند! و خداوند گروه ظالمان را هدايت نمىكند! (19) |
|
الَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدَوا فِي سَبِيلِ اللهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللهِ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ (توبه: 20) آنها كه ايمان آوردند، و هجرت كردند، و با اموال و جانهايشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها پيروز و رستگارند! (20) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَ إِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَي الْإِيمَانِ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (توبه: 23) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هر گاه پدران و برادران شما، كفر را بر ايمان ترجيح دهند، آنها را ولىّ (و يار و ياور و تكيهگاه) خود قرار ندهيد! و كسانى از شما كه آنان را ولىّ خود قرار دهند، ستمگرند! (23) |
|
قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَ أَبْنَاؤُكُمْ وَ إِخْوَانُكُمْ وَ أَزْوَاجُكُمْ وَ عَشِيرَتُكُمْ وَ أَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَ تِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَ مَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّي يَأْتِيَ اللهُ بِأَمْرِهِ وَاللهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ (توبه: 24) بگو: «اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طايفه شما، و اموالى كه به دست آوردهايد، و تجارتى كه از كساد شدنش مىترسيد، و خانه هايى كه به آن علاقه داريد، در نظرتان از خداوند و پيامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار باشيد كه خداوند عذابش را بر شما نازل كند و خداوند جمعيّت نافرمانبردار را هدايت نمىكند! (24) |
|
لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْءً وَ ضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ (توبه: 25) خداوند شما را در جاهاى زيادى يارى كرد (و بر دشمن پيروز شديد) و در روز حنين (نيز يارى نمود) در آن هنگام كه فزونى جمعيّتتان شما را مغرور ساخت، ولى (اين فزونى جمعيّت) هيچ به دردتان نخورد و زمين با همه وسعتش بر شما تنگ شده سپس پشت (به دشمن) كرده، فرار نموديد! (25) |
|
ثُمَّ أَنْزَلَ اللهُ سَكِينَتَهُ عَلَي رَسُولِهِ وَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنْزَلَ جُنُودَاً لَمْ تَرَوْهَا وَ عَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ (توبه: 26) سپس خداوند «سكينه» خود را بر پيامبرش و بر مؤمنان نازل كرد و لشكرهايى فرستاد كه شما نمىديديد و كافران را مجازات كرد و اين است جزاى كافران! (26) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (توبه: 28) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! مشركان ناپاكند پس نبايد بعد از امسال، نزديك مسجد الحرام شوند! و اگر از فقر مىترسيد، خداوند هر گاه بخواهد، شما را به كرمش بىنياز مىسازد (و از راه ديگر جبران مىكند) خداوند دانا و حكيم است. (28) |
|
قَاتِلُوا الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ لاَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ لاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّي يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صَاغِرُونَ (توبه: 29) با كسانى از اهل كتاب كه نه به خدا، و نه به روز جزا ايمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحريم كرده حرام مىشمرند، و نه آيين حق را مىپذيرند، پيكار كنيد تا زمانى كه با خضوع و تسليم، جزيه را به دست خود بپردازند! (29) |
|
وَ قَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللهِ وَ قَالَتِ النَّصَارَي الْمَسِيحُ ابْنُ اللهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللهُ أَنَّي يُؤْفَكُونَ (توبه: 30) يهود گفتند: «عزير پسر خداست!» و نصارى گفتند: «مسيح پسر خداست!» اين سخنى است كه با زبان خود مىگويند، كه همانند گفتار كافران پيشين است خدا آنان را بكشد، چگونه از حق انحراف مىيابند؟! (30) |
|
اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَ رُهْبَانَهُمْ أَرْبَابَاً مِنْ دُونِ اللهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ مَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا إِلَهَاً وَاحِدَاً لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ (توبه: 31) (آنها) دانشمندان و راهبان خويش را معبودهايى در برابر خدا قرار دادند، و (همچنين) مسيح فرزند مريم را در حالى كه دستور نداشتند جز خداوند يكتايى را كه معبودى جز او نيست، بپرستند، او پاك و منزه است از آنچه همتايش قرار مىدهند! (31) |
|
يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ يَأْبَي اللهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (توبه: 32) آنها مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند ولى خدا جز اين نمىخواهد كه نور خود را كامل كند، هر چند كافران ناخشنود باشند! (32) |
|
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَي وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (توبه: 33) او كسى است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيينها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند! (33) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرَاً مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَ لاَ يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ (توبه: 34) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بسيارى از دانشمندان (اهل كتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل مىخورند، و (آنان را) از راه خدا بازمىدارند! و كسانى كه طلا و نقره را گنجينه (و ذخيره و پنهان) مىسازند، و در راه خدا انفاق نمىكنند، به مجازات دردناكى بشارت ده! (34) |
|
إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرَاً فِي كِتَابِ اللهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلاَ تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَ قَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ (توبه: 36) تعداد ماهها نزد خداوند در كتاب الهى، از آن روز كه آسمانها و زمين را آفريده، دوازده ماه است كه چهار ماه از آن، ماه حرام است (و جنگ در آن ممنوع مىباشد.) اين، آيين ثابت و پابرجا (ى الهى) است! بنا بر اين، در اين ماهها به خود ستم نكنيد (و از هر گونه خونريزى بپرهيزيد)! و (به هنگام نبرد) با مشركان، دسته جمعى پيكار كنيد، همان گونه كه آنها دسته جمعى با شما پيكار مىكنند و بدانيد خداوند با پرهيزگاران است! (36) |
|
إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَامَاً وَ يُحَرِّمُونَهُ عَامَاً لِيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ (توبه: 37) نسىء [جا به جا كردن و تأخير ماههاى حرام]، افزايشى در كفر (مشركان) است كه با آن، كافران گمراه مىشوند يك سال، آن را حلال، و سال ديگر آن را حرام مى كنند، تا به مقدار ماههايى كه خداوند تحريم كرده بشود (و عدد چهار ماه، به پندارشان تكميل گردد) و به اين ترتيب، آنچه را خدا حرام كرده، حلال بشمرند. اعمال زشتشان در نظرشان زيبا جلوه داده شده و خداوند جمعيّت كافران را هدايت نمىكند! (37) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَي الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلِيلٌ (توبه: 38) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! چرا هنگامى كه به شما گفته مىشود: «به سوى جهاد در راه خدا حركت كنيد!» بر زمين سنگينى مىكنيد (و سستى به خرج مىدهيد)؟! آيا به زندگى دنيا به جاى آخرت راضى شدهايد؟! با اينكه متاع زندگى دنيا، در برابر آخرت، جز اندكى نيست! (38) |
|
إِنْ لاَ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَي وَ كَلِمَةُ اللهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (توبه: 40) اگر او را يارى نكنيد، خداوند او را يارى كرد (و در مشكلترين ساعات، او را تنها نگذاشت) آن هنگام كه كافران او را (از مكّه) بيرون كردند، در حالى كه دوّمين نفر بود (و يك نفر بيشتر همراه نداشت) در آن هنگام كه آن دو در غار بودند، و او به همراه خود مىگفت: «غم مخور، خدا با ماست!» در اين موقع، خداوند سكينه (و آرامش) خود را بر او فرستاد و با لشكرهايى كه مشاهده نمىكرديد، او را تقويت نمود و گفتار (و هدف) كافران را پايين قرار داد، (و آنها را با شكست مواجه ساخت) و سخن خدا (و آيين او)، بالا (و پيروز) است و خداوند عزيز و حكيم است! (40) |
|
لَوْ كَانَ عَرَضَاً قَرِيبَاً وَ سَفَرَاً قَاصِدَاً لَاتَّبَعُوكَ وَ لَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَ سَيَحْلِفُونَ بِاللهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ (توبه: 42) (امّا گروهى از آنها، چنانند كه) اگر غنايمى نزديك (و در دسترس)، و سفرى آسان باشد، (به طمع دنيا) از تو پيروى مىكنند ولى (اكنون كه براى ميدان تبوك،) راه بر آنها دور (و پر مشقت) است، (سرباز مىزنند) و بزودى به خدا سوگند ياد مىكنند كه: «اگر توانايى داشتيم، همراه شما حركت مىكرديم!» (آنها با اين اعمال و اين دروغها، در واقع) خود را هلاك مىكنند و خداوند مىداند آنها دروغگو هستند! (42) |
|
عَفَا اللهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّي يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْكاذِبِينَ (توبه: 43) خداوند تو را بخشيد چرا پيش از آنكه راستگويان و دروغگويان را بشناسى، به آنها اجازه دادى؟! (خوب بود صبر مىكردى، تا هر دو گروه خود را نشان دهند!) (43) |
|
لاَ يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَاللهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ (توبه: 44) آنها كه به خدا و روز جزا ايمان دارند، هيچ گاه براى ترك جهاد (در راه خدا) با اموال و جانهايشان، از تو اجازه نمىگيرند و خداوند پرهيزگاران را مىشناسد. (44) |
|
إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ (توبه: 45) تنها كسانى از تو اجازه (اين كار را) مىگيرند كه به خدا و روز جزا ايمان ندارند، و دلهايشان با شكّ و ترديد آميخته است آنها در ترديد خود سرگردانند. (45) |
|
وَ لَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأََعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَ لَكِنْ كَرِهَ اللهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَ قِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ (توبه: 46) اگر آنها (راست مىگفتند، و) اراده داشتند كه (بسوى ميدان جهاد) خارج شوند، وسيلهاى براى آن فراهم مىساختند! ولى خدا از حركت آنها كراهت داشت از اين رو (توفيقش را از آنان سلب كرد و) آنها را (از جهاد) باز داشت و به آنان گفته شد: «با «قاعدين» [كودكان و پيران و بيماران] بنشينيد!» (46) |
|
لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلاَّ خَبَالاً وَ لَأََوْضَعُوا خِلاَلَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَ فِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ (توبه: 47) اگر آنها همراه شما (بسوى ميدان جهاد) خارج مىشدند، جز اضطراب و ترديد، چيزى بر شما نمىافزودند و بسرعت در بين شما به فتنهانگيزى (و ايجاد تفرقه و نفاق) مىپرداختند و در ميان شما، افرادى (سست و ضعيف) هستند كه به سخنان آنها كاملًا گوش فرامىدهند و خداوند، ظالمان را مىشناسد. (47) |
|
لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَ قَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّي جَاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللهِ وَ هُمْ كَارِهُونَ (توبه: 48) آنها پيش از اين (نيز) در پى فتنهانگيزى بودند، و كارها را بر تو دگرگون ساختند (و به هم ريختند) تا آن كه حق فرا رسيد، و فرمان خدا آشكار گشت (و پيروز شديد)، در حالى كه آنها كراهت داشتند. (48) |
|
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَ لاَ تَفْتِنِّي أَلاَ فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ (توبه: 49) بعضى از آنها مىگويند: «به ما اجازه ده (تا در جهاد شركت نكنيم)، و ما را به گناه نيفكن»! آگاه باشيد آنها (هم اكنون) در گناه سقوط كردهاند و جهنم، كافران را احاطه كرده است! (49) |
|
قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلاَّ مَا كَتَبَ اللهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَ عَلَي اللهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (توبه: 51) بگو: «هيچ حادثهاى براى ما رخ نمىدهد، مگر آنچه خداوند براى ما نوشته و مقرّر داشته است او مولا (و سرپرست) ماست و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكّل كنند!» (51) |
|
قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلاَّ إِحْدَي الْحُسْنَيَيْنِ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ (توبه: 52) بگو: «آيا درباره ما، جز يكى از دو نيكى را انتظار داريد؟! (: يا پيروزى يا شهادت) ولى ما انتظار داريم كه خداوند، عذابى از سوى خودش (در آن جهان) به شما برساند، يا (در اين جهان) به دست ما (مجازات شويد) اكنون كه چنين است، شما انتظار بكشيد، ما هم با شما انتظار مىكشيم!» (52) |
|
وَ مَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لاَ يَأْتُونَ الصَّلاَةَ إِلاَّ وَ هُمْ كُسَالَي وَ لاَ يُنْفِقُونَ إِلاَّ وَ هُمْ كَارِهُونَ (توبه: 54) هيچ چيز مانع قبول انفاقهاى آنها نشد، جز اينكه آنها به خدا و پيامبرش كافر شدند، و نماز بجا نمىآورند جز با كسالت، و انفاق نمىكنند مگر با كراهت! (54) |
|
فَلاَ تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَ لاَ أَوْلاَدُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كَافِرُونَ (توبه: 55) و (فزونى) اموال و اولاد آنها، تو را در شگفتى فرو نبرد خدا مىخواهد آنان را به وسيله آن، در زندگى دنيا عذاب كند، و در حال كفر بميرند! (55) |
|
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ (توبه: 58) و در ميان آنها كسانى هستند كه در (تقسيم) غنايم به تو خرده ميگيرند اگر از آن (غنايم، سهمى) به آنها داده شود، راضى مىشوند و اگر داده نشود، خشم مىگيرند (خواه حقّ آنها باشد يا نه)! (58) |
|
إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللهِ وَاللهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (توبه: 60) زكاتها مخصوص فقرا و مساكين و كاركنانى است كه براى (جمع آورى) آن زحمت مىكشند، و كسانى كه براى جلب محبّتشان اقدام مىشود، و براى (آزادى) بردگان، و (اداى دين) بدهكاران، و در راه (تقويت آيين) خدا، و واماندگان در راه اين، يك فريضه (مهم) الهى است و خداوند دانا و حكيم است! (60) |
|
وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ اُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (توبه: 61) از آنها كسانى هستند كه پيامبر را آزار مىدهند و مىگويند: «او آدم خوشباورى است!» بگو: «خوشباور بودن او به نفع شماست! (ولى بدانيد) او به خدا ايمان دارد و (تنها) مؤمنان را تصديق مىكند و رحمت است براى كسانى از شما كه ايمان آوردهاند!» و آنها كه رسول خدا را آزار مىدهند، عذاب دردناكى دارند! (61) |
|
أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يُحَادِدِ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدَاً فِيهَا ذَلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ (توبه: 63) آيا نمىدانند هر كس با خدا و رسولش دشمنى كند، براى او آتش دوزخ است جاودانه در آن مىماند؟! اين، همان رسوايى بزرگ است! (63) |
|
يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ (توبه: 64) منافقان از آن بيم دارند كه سورهاى بر ضدّ آنان نازل گردد، و به آنها از اسرار درون قلبشان خبر دهد. بگو: «استهزا كنيد! خداوند، آنچه را از آن بيم داريد، آشكار مىسازد!» (64) |
|
الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (توبه: 67) مردان منافق و زنان منافق، همه از يك گروهند! آنها امر به منكر، و نهى از معروف مىكنند و دستهايشان را (از انفاق و بخشش) مىبندند خدا را فراموش كردند، و خدا (نيز) آنها را فراموش كرد (، و رحمتش را از آنها قطع نمود) به يقين، منافقان همان فاسقانند! (67) |
|
وَعَدَ اللهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمْ اللهُ وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ (توبه: 68) خداوند به مردان و زنان منافق و كفّار، وعده آتش دوزخ داده جاودانه در آن خواهند ماند- همان براى آنها كافى است!- و خدا آنها را از رحمت خود دور ساخته و عذاب هميشگى براى آنهاست! (68) |
|
كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَ أَكْثَرَ أَمْوَالاً وَ أَوْلاَدَاً فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلاَقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلاَقِهِمْ وَ خُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (توبه: 69) (شما منافقان،) همانند كسانى هستيد كه قبل از شما بودند (و راه نفاق پيمودند بلكه) آنها از شما نيرومندتر، و اموال و فرزندانشان بيشتر بود! آنها از بهره خود (از مواهب الهى در راه گناه و هوس) استفاده كردند شما نيز از بهره خود، (در اين راه) استفاده كرديد، همان گونه كه آنها استفاده كردند شما (در كفر و نفاق و استهزاى مؤمنان) فرو رفتيد، همان گونه كه آنها فرو رفتند (ولى سرانجام) اعمالشان در دنيا و آخرت نابود شد و آنها همان زيانكارانند! (69) |
|
أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عَادٍ وَ ثَمُودَ وَ قَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَ أَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (توبه: 70) آيا خبر كسانى كه پيش از آنها بودند، به آنان نرسيده است؟! «قوم نوح» و «عاد» و «ثمود» و «قوم ابراهيم» و «اصحاب مدين» [قوم شعيب] و «شهرهاى زير و رو شده» [قوم لوط] پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند، (ولى نپذيرفتند) خداوند به آنها ستم نكرد، امّا خودشان بر خويشتن ستم مىكردند! (70) |
|
وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَولِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ يُطِيعُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمْ اللهُ إِنَّ اللهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (توبه: 71) مردان و زنان باايمان، ولىّ (و يار و ياور) يكديگرند امر به معروف، و نهى از منكر مىكنند نماز را برپا مىدارند و زكات را مىپردازند و خدا و رسولش را اطاعت مىكنند بزودى خدا آنان را مورد رحمت خويش قرار مىدهد خداوند توانا و حكيم است! (71) |
|
وَعَدَ اللهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَ مَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوَانٌ مِنَ اللهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (توبه: 72) خداوند به مردان و زنان باايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و مسكنهاى پاكيزهاى در بهشتهاى جاودان (نصيب آنها ساخته) و (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه اينها) برتر است و پيروزى بزرگ، همين است! (72) |
|
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (توبه: 73) اى پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن، و بر آنها سخت بگير! جايگاهشان جهنم است و چه بد سرنوشتى دارند! (73) |
|
يَحْلِفُونَ بِاللهِ مَا قَالُوا وَ لَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ وَ هَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا وَ مَا نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْرَاً لَهُمْ وَ إِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللهُ عَذَابَاً أَلِيمَاً فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَ مَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاَ نَصِيرٍ (توبه: 74) به خدا سوگند مىخورند كه (در غياب پيامبر، سخنان نادرست) نگفتهاند در حالى كه قطعاً سخنان كفرآميز گفتهاند و پس از اسلامآوردنشان، كافر شدهاند و تصميم (به كار خطرناكى) گرفتند، كه به آن نرسيدند. آنها فقط از اين انتقام مىگيرند كه خداوند و رسولش، آنان را به فضل (و كرم) خود، بىنياز ساختند! (با اين حال،) اگر توبه كنند، براى آنها بهتر است و اگر روى گردانند، خداوند آنها را در دنيا و آخرت، به مجازات دردناكى كيفر خواهد داد و در سراسر زمين، نه ولىّ و حامى دارند، و نه ياورى! (74) |
|
وَ مِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ (توبه: 75) بعضى از آنها با خدا پيمان بسته بودند كه: «اگر خداوند ما را از فضل خود روزى دهد، قطعاً صدقه خواهيم داد و از صالحان (و شاكران) خواهيم بود!» (75) |
|
أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْوَاهُمْ وَ أَنَّ اللهَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ (توبه: 78) آيا نمىدانستند كه خداوند، اسرار و سخنان درگوشى آنها را مىداند و خداوند داناى همه غيبها (و امور پنهانى) است؟! (78) |
|
الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لاَ يَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (توبه: 79) آنهايى كه از مؤمنان اطاعت كار، در صدقاتشان عيبجويى مىكنند، و كسانى را كه (براى انفاق در راه خدا) جز به مقدار (ناچيز) توانايى خود دسترسى ندارند، مسخره مىنمايند، خدا آنها را مسخره مىكند (و كيفر استهزاكنندگان را به آنها مىدهد) و براى آنها عذاب دردناكى است! (79) |
|
اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللهُ لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَاللهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ (توبه: 80) چه براى آنها استغفار كنى، و چه نكنى، (حتّى) اگر هفتاد بار براى آنها استغفار كنى، هرگز خدا آنها را نمىآمرزد! چرا كه خدا و پيامبرش را انكار كردند و خداوند جمعيّت فاسقان را هدايت نمىكند! (80) |
|
فَرِحَ الْمُـخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلاَفَ رَسُولِ اللهِ وَ كَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللهِ وَ قَالُوا لاَ تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرَّاً لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ (توبه: 81) تخلّفجويان (از جنگ تبوك،) از مخالفت با رسول خدا خوشحال شدند و كراهت داشتند كه با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد كنند و (به يكديگر و به مؤمنان) گفتند: «در اين گرما، (بسوى ميدان) حركت نكنيد!» (به آنان) بگو: «آتش دوزخ از اين هم گرمتر است!» اگر مىدانستند! (81) |
|
فَإِنْ رَجَعَكَ اللهُ إِلَي طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَدَاً وَ لَنْ تُقَاتِلُوا مَعِيَ عَدُوَّاً إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِينَ (توبه: 83) هر گاه خداوند تو را بسوى گروهى از آنان بازگرداند، و از تو اجازه خروج (بسوى ميدان جهاد) بخواهند، بگو: «هيچ گاه با من خارج نخواهيد شد! و هرگز همراه من، با دشمنى نخواهيد جنگيد! شما نخستين بار به كنارهگيرى راضى شديد، اكنون نيز با متخلّفان بمانيد!» (83) |
|
وَ لاَ تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَ أَوْلاَدُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الدُّنْيَا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كَافِرُونَ (توبه: 85) مبادا اموال و فرزندانشان، مايه شگفتى تو گردد! (اين براى آنها نعمت نيست بلكه) خدا مىخواهد آنها را به اين وسيله در دنيا عذاب كند، و جانشان برآيد در حالى كه كافرند! (85) |
|
وَ إِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللهِ وَ جَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَ قَالُوا ذَرْنَا نَكُنْ مَعَ الْقَاعِدِينَ (توبه: 86) و هنگامى كه سورهاى نازل شود (و به آنان دستور دهد) كه: «به خدا ايمان بياوريد! و همراه پيامبرش جهاد كنيد!»، افرادى از آنها [گروه منافقان] كه توانايى دارند، از تو اجازه مىخواهند و مىگويند: «بگذار ما با قاعدين [آنها كه از جهاد معافند] باشيم!» (86) |
|
رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَ طُبِعَ عَلَي قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ يَفْقَهُونَ (توبه: 87) (آرى،) آنها راضى شدند كه با متخلّفان باشند و بر دلهايشان مهر نهاده شده از اين رو (چيزى) نمىفهمند! (87) |
|
لَكِنِ الْرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ أُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (توبه: 88) ولى پيامبر و كسانى كه با او ايمان آوردند، با اموال و جانهايشان جهاد كردند و همه نيكيها براى آنهاست و آنها همان رستگارانند! (88) |
|
أَعَدَّ اللهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (توبه: 89) خداوند براى آنها باغهايى از بهشت فراهم ساخته كه نهرها از زير درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند بود و اين است رستگارى (و پيروزى) بزرگ! (89) |
|
وَ جَاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ وَ قَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُوا اللهَ وَ رَسُولَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (توبه: 90) و عذرآورندگان از اعراب، (نزد تو) آمدند كه به آنها اجازه (عدم شركت در جهاد) داده شود و آنها كه به خدا و پيامبرش دروغ گفتند، (بدون هيچ عذرى در خانه خود) نشستند بزودى به كسانى از آنها كه مخالفت كردند (و معذور نبودند)، عذاب دردناكى خواهد رسيد! (90) |
|
لَيْسَ عَلَي الضُّعَفَاءِ وَ لاَ عَلَي الْمَرْضَي وَ لاَ عَلَي الَّذِينَ لاَ يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِاللهِ وَ رَسُولِهِ مَا عَلَي الْمُـحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (توبه: 91) بر ضعيفان و بيماران و آنها كه وسيلهاى براى انفاق (در راه جهاد) ندارند، ايرادى نيست (كه در ميدان جنگ شركت نجويند،) هر گاه براى خدا و رسولش خيرخواهى كنند (و از آنچه در توان دارند، مضايقه ننمايند). بر نيكوكاران راه مؤاخذه نيست و خداوند آمرزنده و مهربان است! (91) |
|
وَ لاَ عَلَي الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لاَ أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوا وَ أَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنَاً أَنْ لاَ يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ (توبه: 92) و (نيز) ايرادى نيست بر آنها كه وقتى نزد تو آمدند كه آنان را بر مركبى (براى جهاد) سوار كنى، گفتى: «مركبى كه شما را بر آن سوار كنم، ندارم!» (از نزد تو) بازگشتند در حالى كه چشمانشان از اندوه اشكبار بود زيرا چيزى نداشتند كه در راه خدا انفاق كنند (و با آن به ميدان بروند) (92) |
|
إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَي الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَ هُمْ أَغْنِيَاءُ رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَ طَبَعَ اللهُ عَلَي قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ (توبه: 93) راه مؤاخذه تنها به روى كسانى باز است كه از تو اجازه مىخواهند در حالى كه توانگرند (و امكانات كافى براى جهاد دارند) آنها راضى شدند كه با متخلّفان [زنان و كودكان و بيماران] بمانند و خداوند بر دلهايشان مهر نهاده به همين جهت چيزى نمىدانند! (93) |
|
يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُلْ لاَ تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللهُ مِنْ أَخْبَارِكُمْ وَ سَيَرَي اللهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَي عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (توبه: 94) هنگامى كه بسوى آنها (كه از جهاد تخلّف كردند) باز گرديد، از شما عذرخواهى مىكنند بگو: «عذرخواهى نكنيد، ما هرگز به شما ايمان نخواهيم آورد! چرا كه خدا ما را از اخبارتان آگاه ساخته و خدا و رسولش، اعمال شما را مىبينند سپس به سوى كسى كه داناى پنهان و آشكار است بازگشت داده مىشويد و او شما را به آنچه انجام مىداديد، آگاه مىكند (و جزا مىدهد!)» (94) |
|
يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللهَ لاَ يَرْضَي عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ (توبه: 96) براى شما قسم ياد مىكنند تا از آنها راضى شويد اگر شما از آنها راضى شويد، خداوند (هرگز) از جمعيّت فاسقان راضى نخواهد شد! (96) |
|
الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرَاً وَ نِفَاقَاً وَ أَجْدَرُ أَنْ لاَ يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللهُ عَلَي رَسُولِهِ وَاللهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (توبه: 97) باديهنشينان عرب، كفر و نفاقشان شديدتر است و به ناآگاهى از حدود و احكامى كه خدا بر پيامبرش نازل كرده، سزاوارترند و خداوند دانا و حكيم است! (97) |
|
وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ مَغْرَمَاً وَ يَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَائِرَ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَاللهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (توبه: 98) گروهى از (اين) اعراب باديهنشين، چيزى را كه (در راه خدا) انفاق مىكنند، غرامت محسوب مىدارند و انتظار حوادث دردناكى براى شما مىكشند حوادث دردناك براى خود آنهاست و خداوند شنوا و داناست! (98) |
|
وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ قُرُبَاتٍ عِنْدَ اللهِ وَ صَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلاَ إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (توبه: 99) گروهى (ديگر) از عربهاى باديهنشين، به خدا و روز رستاخيز ايمان دارند و آنچه را انفاق مىكنند، مايه تقرّب به خدا، و دعاى پيامبر مىدانند آگاه باشيد اينها مايه تقرّب آنهاست! خداوند بزودى آنان را در رحمت خود وارد خواهد ساخت به يقين، خداوند آمرزنده و مهربان است! (99) |
|
وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدَاً ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (توبه: 100) پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار، و كسانى كه به نيكى از آنها پيروى كردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نيز) از او خشنود شدند و باغهايى از بهشت براى آنان فراهم ساخته، كه نهرها از زير درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و اين است پيروزى بزرگ! (100) |
|
وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَي النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَي عَذَابٍ عَظِيمٍ (توبه: 101) و از (ميان) اعراب باديهنشين كه اطراف شما هستند، جمعى منافقند و از اهل مدينه (نيز)، گروهى سخت به نفاق پاى بندند. تو آنها را نمىشناسى، ولى ما آنها را مى شناسيم. بزودى آنها را دو بار مجازات مىكنيم (: مجازاتى با رسوايى در دنيا، و مجازاتى به هنگام مرگ) سپس بسوى مجازات بزرگى (در قيامت) فرستاده مىشوند. (101) |
|
أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ يَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَ أَنَّ اللهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (توبه: 104) آيا نمىدانستند كه فقط خداوند توبه را از بندگانش مىپذيرد، و صدقات را مىگيرد، و خداوند توبهپذير و مهربان است؟! (104) |
|
وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلَي عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (توبه: 105) بگو: «عمل كنيد! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مىبينند! و بزودى، بسوى داناى نهان و آشكار، بازگردانده مىشويد و شما را به آنچه عمل مىكرديد، خبر مىدهد!» (105) |
|
وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدَاً ضِرَارَاً وَ كُفْرَاً وَ تَفْرِيقَاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصَادَاً لِمَنْ حَارَبَ اللهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَي وَاللهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ (توبه: 107) (گروهى ديگر از آنها) كسانى هستند كه مسجدى ساختند براى زيان (به مسلمانان)، و (تقويت) كفر، و تفرقهافكنى ميان مؤمنان، و كمينگاه براى كسى كه از پيش با خدا و پيامبرش مبارزه كرده بود آنها سوگند ياد مىكنند كه: «جز نيكى (و خدمت)، نظرى نداشتهايم!» امّا خداوند گواهى مىدهد كه آنها دروغگو هستند! (107) |
|
لاَ تَقُمْ فِيهِ أَبَدَاً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَي التَّقْوَي مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ (توبه: 108) هرگز در آن (مسجد به عبادت) نايست! آن مسجدى كه از روز نخست بر پايه تقوا بنا شده، شايستهتر است كه در آن (به عبادت) بايستى در آن، مردانى هستند كه دوست مىدارند پاكيزه باشند و خداوند پاكيزگان را دوست دارد! (108) |
|
أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَي تَقْوَي مِنَ اللهِ وَ رِضْوَانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَي شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (توبه: 109) آيا كسى كه شالوده آن را بر تقواى الهى و خشنودى او بنا كرده بهتر است، يا كسى كه اساس آن را بر كنار پرتگاه سستى بنا نموده كه ناگهان در آتش دوزخ فرومىريزد؟ و خداوند گروه ستمگران را هدايت نمىكند! (109) |
|
إِنَّ اللهَ اشْتَرَي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْدَاً عَلَيْهِ حَقَّاً فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفَي بِعَهْدِهِ مِنَ اللهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (توبه: 111) خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خريدارى كرده، كه (در برابرش) بهشت براى آنان باشد (به اين گونه كه:) در راه خدا پيكار مىكنند، مىكشند و كشته مىشوند اين وعده حقّى است بر او، كه در تورات و انجيل و قرآن ذكر فرموده و چه كسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اكنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدى كه با خدا كردهايد و اين است آن پيروزى بزرگ! (111) |
|
التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ (توبه: 112) توبهكنندگان، عبادت كاران، سپاسگويان، سياحت كنندگان، ركوع كنندگان، سجدهآوران، آمران به معروف، نهى كنندگان از منكر، و حافظان حدود (و مرزهاى) الهى، (مؤمنان حقيقىاند) و بشارت ده به (اينچنين) مؤمنان! (112) |
|
مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَ لَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَي مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ (توبه: 113) براى پيامبر و مؤمنان، شايسته نبود كه براى مشركان (از خداوند) طلب آمرزش كنند، هر چند از نزديكانشان باشند (آن هم) پس از آنكه بر آنها روشن شد كه اين گروه، اهل دوزخند! (113) |
|
إِنَّ اللهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاَ نَصِيرٍ (توبه: 116) حكومت آسمانها و زمين تنها از آن خداست زنده مىكند و مىميراند و جز خدا، ولىّ و ياورى نداريد! (116) |
|
لَقَدْ تَابَ اللهُ عَلَي النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُوفٌ رَحِيمٌ (توبه: 117) مسلّماً خداوند رحمت خود را شامل حال پيامبر و مهاجران و انصار، كه در زمان عسرت و شدّت (در جنگ تبوك) از او پيروى كردند، نمود بعد از آنكه نزديك بود دلهاى گروهى از آنها، از حقّ منحرف شود (و از ميدان جنگ بازگردند) سپس خدا توبه آنها را پذيرفت، كه او نسبت به آنان مهربان و رحيم است! (117) |
|
وَ عَلَي الثَّلاَثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّي إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَ ضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا أَنْ لاَ مَلْجَأَ مِنَ اللهِ إِلاَّ إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (توبه: 118) (همچنين) آن سه نفر كه (از شركت در جنگ تبوك) تخلّف جستند، (و مسلمانان با آنان قطع رابطه نمودند،) تا آن حدّ كه زمين با همه وسعتش بر آنها تنگ شد (حتّى) در وجود خويش، جايى براى خود نمىيافتند (در آن هنگام) دانستند پناهگاهى از خدا جز بسوى او نيست سپس خدا رحمتش را شامل حال آنها نمود، (و به آنان توفيق داد) تا توبه كنند خداوند بسيار توبهپذير و مهربان است! (118) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ (توبه: 119) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، و با صادقان باشيد! (119) |
|
مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللهِ وَ لاَ يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لاَ يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لاَ نَصَبٌ وَ لاَ مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللهِ وَ لاَ يَطَئُونَ مَوْطِئَاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَ لاَ يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُـحْسِنِينَ (توبه: 120) سزاوار نيست كه اهل مدينه، و باديهنشينانى كه اطراف آنها هستند، از رسول خدا تخلّف جويند و براى حفظ جان خويش، از جان او چشم بپوشند! اين بخاطر آن است كه هيچ تشنگى و خستگى، و گرسنگى در راه خدا به آنها نمىرسد و هيچ گامى كه موجب خشم كافران مىشود برنمىدارند، و ضربهاى از دشمن نمىخورند، مگر اينكه به خاطر آن، عمل صالحى براى آنها نوشته مىشود زيرا خداوند پاداش نيكوكاران را تباه نمىكند! (120) |
|
وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ (توبه: 122) شايسته نيست مؤمنان همگى (بسوى ميدان جهاد) كوچ كنند چرا از هر گروهى از آنان، طايفهاى كوچ نمىكند (و طايفهاى در مدينه بماند)، تا در دين (و معارف و احكام اسلام) آگاهى يابند و به هنگام بازگشت بسوى قوم خود، آنها را بيم دهند؟! شايد (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خوددارى كنند! (122) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ (توبه: 123) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! با كافرانى كه به شما نزديكترند، پيكار كنيد! (و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزديك غافل نكند!) آنها بايد در شما شدّت و خشونت (و قدرت) احساس كنند و بدانيد خداوند با پرهيزگاران است! (123) |
|
لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَحِيمٌ (توبه: 128) به يقين، رسولى از خود شما بسويتان آمد كه رنجهاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدايت شما دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است! (128) |
|
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (توبه: 129) اگر آنها (از حق) روى بگردانند، (نگران مباش!) بگو: «خداوند مرا كفايت مىكند هيچ معبودى جز او نيست بر او توكّل كردم و او صاحب عرش بزرگ است!» (129) |
|
الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ (يونس: 1) الر، اين آيات كتاب استوار و حكمت آميز است! (1) |
|
أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبَاً أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَي رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُبِينٌ (يونس: 2) آيا براى مردم، موجب شگفتى بود كه به مردى از آنها وحى فرستاديم كه مردم را (از عواقب كفر و گناه) بترسان، و به كسانى كه ايمان آوردهاند بشارت ده كه براى آنها، سابقه نيك (و پاداشهاى مسلّم) نزد پروردگارشان است؟! (امّا) كافران گفتند: «اين مرد، ساحر آشكارى است!» (2) |
|
إِنَّ رَبَّكُمُ اللهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَي عَلَي الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ (يونس: 3) پروردگار شما، خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز [شش دوران] آفريد سپس بر تخت (قدرت) قرار گرفت، و به تدبير كار (جهان) پرداخت هيچ شفاعت كنندهاى، جز با اذن او نيست اين است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش كنيد! آيا متذكّر نمىشويد؟! (3) |
|
إِلَيْهِ مَرْجِعِكُمْ جَمِيعَاً وَعْدَ اللهِ حَقَّاً إِنَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ بِالْقِسْطِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ (يونس: 4) بازگشت همه شما بسوى اوست! خداوند وعده حقّى فرموده او آفرينش را آغاز مىكند، سپس آن را بازمىگرداند، تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، بعدالت جزا دهد و براى كسانى كه كافر شدند، نوشيدنى از مايع سوزان است و عذابى دردناك، بخاطر آنكه كفر مىورزيدند! (4) |
|
هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورَاً وَ قَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللهُ ذَلِكَ إِلاَّ بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (يونس: 5) او كسى است كه خورشيد را روشنايى، و ماه را نور قرار داد و براى آن منزلگاههايى مقدّر كرد، تا عدد سالها و حساب (كارها) را بدانيد خداوند اين را جز بحق نيافريده او آيات (خود را) براى گروهى كه اهل دانشند، شرح مىدهد! (5) |
|
إِنَّ فِي اخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَ مَا خَلَقَ اللهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ (يونس: 6) مسلّماً در آمد و شد شب و روز، و آنچه خداوند در آسمانها و زمين آفريده، آيات (و نشانههايى) است براى گروهى كه پرهيزگارند (و حقايق را مىبينند). (6) |
|
إِنَّ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَ رَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ (يونس: 7) آنها كه ايمان به ملاقات ما (و روز رستاخيز) ندارند، و به زندگى دنيا خشنود شدند و بر آن تكيه كردند، و آنها كه از آيات ما غافلند، (7) |
|
أُولَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ (يونس: 8) (همه) آنها جايگاهشان آتش است، بخاطر كارهايى كه انجام مىدادند! (8) |
|
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ (يونس: 9) (ولى) كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ايمانشان هدايت مىكند از زير (قصرهاى) آنها در باغهاى بهشت، نهرها جارى است. (9) |
|
دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ وَ آخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِاللهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (يونس: 10) گفتار (و دعاى) آنها در بهشت اين است كه: «خداوندا، منزهى تو!» و تحيّت آنها در آنجا: سلام و آخرين سخنشان اين است كه: «حمد، مخصوص پروردگار عالميان است!» (10) |
|
وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ (يونس: 11) اگر همان گونه كه مردم در به دست آوردن «خوبى» ها عجله دارند، خداوند در مجازاتشان شتاب مىكرد، (بزودى) عمرشان به پايان مىرسيد (و همگى نابود مىشدند) ولى كسانى را كه ايمان به لقاى ما ندارند، به حال خود رها مىكنيم تا در طغيانشان سرگردان شوند! (11) |
|
وَ إِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدَاً أَوْ قَائِمَاً فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَي ضُرٍّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (يونس: 12) هنگامى كه به انسان زيان (و ناراحتى) رسد، ما را (در هر حال:) در حالى كه به پهلو خوابيده، يا نشسته، يا ايستاده است، مىخواند امّا هنگامى كه ناراحتى را از او برطرف ساختيم، چنان مىرود كه گويى هرگز ما را براى حل مشكلى كه به او رسيده بود، نخوانده است! اين گونه براى اسرافكاران، اعمالشان زينت داده شده است (كه زشتى اين عمل را درك نمىكنند)! (12) |
|
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالبَيِّنَاتِ وَ مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُـجْرِمِينَ (يونس: 13) ما امّتهاى پيش از شما را، هنگامى كه ظلم كردند، هلاك نموديم در حالى كه پيامبرانشان دلايل روشن براى آنها آوردند، ولى آنها ايمان نياوردند اين گونه گروه مجرمان را كيفر مىدهيم! (13) |
|
ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلاَئِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ (يونس: 14) سپس شما را جانشينان آنها در روى زمين- پس از ايشان- قرار داديم تا ببينيم شما چگونه عمل مىكنيد! (14) |
|
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَي عَلَي اللهِ كَذِبَاً أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الْمُـجْرِمُونَ (يونس: 17) چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه بر خدا دروغ مىبندد، يا آيات او را تكذيب مىكند؟! مسلماً مجرمان رستگار نخواهند شد! (17) |
|
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ مَا لاَ يَضُرُّهُمْ وَ لاَ يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هَؤُلاَءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللهَ بِمَا لاَ يَعلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَ لاَ فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَي عَمَّا يُشْرِكُونَ (يونس: 18) آنها غير از خدا، چيزهايى را مىپرستند كه نه به آنان زيان مىرساند، و نه سودى مىبخشد و مىگويند: «اينها شفيعان ما نزد خدا هستند!» بگو: «آيا خدا را به چيزى خبر مىدهيد كه در آسمانها و زمين سراغ ندارد؟!» منزه است او، و برتر است از آن همتايانى كه قرار مىدهند! (18) |
|
وَ مَا كَانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْلاَ كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (يونس: 19) (در آغاز) همه مردم امّت واحدى بودند سپس اختلاف كردند و اگر فرمانى از طرف پروردگارت (درباره عدم مجازات سريع آنان) از قبل صادر نشده بود، در ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داورى مىشد (و سپس همگى به مجازات مىرسيدند). (19) |
|
وَ يَقُولُونَ لَوْلاَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِاللهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ (يونس: 20) مىگويند: «چرا معجزهاى از پروردگارش بر او نازل نمىشود؟!» بگو: «غيب (و معجزات) تنها براى خدا (و به فرمان او) است! شما در انتظار باشيد، من هم با شما در انتظارم! (شما در انتظار معجزات بهانهجويانه باشيد، و من هم در انتظار مجازات شما!)» (20) |
|
وَ إِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آيَاتِنَا قُلِ اللهُ أَسْرَعُ مَكْرَاً إِنَّ رُسُلَنَا يَكْتُبُونَ مَا تَمْكُرُونَ (يونس: 21) هنگامى كه به مردم، پس از ناراحتى كه به آنها رسيده است، رحمتى بچشانيم، در آيات ما نيرنگ مىكنند (، و براى آن نعمت و رحمت توجيهات ناروا مىكنند) بگو: «خداوند سريعتر از شما مكر [چارهجويى] مىكند و رسولان [فرشتگان] ما، آنچه نيرنگ مىكنيد (و نقشه مىكشيد)، مىنويسند!» (21) |
|
هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّي إِذَا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَ جَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ (يونس: 22) او كسى است كه شما را در خشكى و دريا سير مىدهد زمانى كه در كشتى قرار مىگيريد، و بادهاى موافق آنان را (بسوى مقصد) حركت ميدهد و خوشحال مىشوند، ناگهان طوفان شديدى مىوزد و امواج از هر سو به سراغ آنها مىآيد و گمان مىكنند هلاك خواهند شد در آن هنگام، خدا را از روى اخلاص مىخوانند كه: «اگر ما را از اين گرفتارى نجات دهى، حتماً از سپاسگزاران خواهيم بود!» (22) |
|
فَلَمَّا أَنْجَاهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَي أَنْفُسِكُمْ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (يونس: 23) امّا هنگامى كه خدا آنها را رهايى بخشيد، (باز) به ناحق، در زمين ستم ميكنند. اى مردم! ستمهاى شما، به زيان خود شماست! از زندگى دنيا بهره (ميبريد)، سپس بازگشت شما بسوى ماست و ما، شما را به آنچه عمل ميكرديد، خبر ميدهيم! (23) |
|
إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ حَتَّي إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلاً أَوْ نَهَارَاً فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدَاً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (يونس: 24) مثل زندگى دنيا، همانند آبى است كه از آسمان نازل كردهايم كه در پى آن، گياهان (گوناگون) زمين- كه مردم و چهارپايان از آن مىخورند- مىرويد تا زمانى كه زمين، زيبايى خود را يافته و آراسته مىگردد، و اهل آن مطمئن مىشوند كه مىتوانند از آن بهرهمند گردند، (ناگهان) فرمان ما، شبهنگام يا در روز، (براى نابودى آن) فرامىرسد (سرما يا صاعقهاى را بر آن مسلّط مىسازيم) و آن چنان آن را درو مىكنيم كه گويى ديروز هرگز (چنين كشتزارى) نبوده است! اين گونه، آيات خود را براى گروهى كه مىانديشند، شرح مىدهيم! (24) |
|
وَاللهُ يَدْعُو إِلَي دَارِ السَّلاَمِ وَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَي صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (يونس: 25) و خداوند به سراى صلح و سلامت دعوت مىكند و هر كس را بخواهد (و شايسته و لايق ببيند)، به راه راست هدايت مىنمايد. (25) |
|
لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَي وَ زِيَادَةٌ وَ لاَ يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لاَ ذِلَّةٌ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (يونس: 26) كسانى كه نيكى كردند، پاداش نيك و افزون بر آن دارند و تاريكى و ذلّت، چهرههايشان را نمىپوشاند آنها اهل بهشتند، و جاودانه در آن خواهند ماند. (26) |
|
وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَا لَهُمْ مِنَ اللهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعَاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِمَاً أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (يونس: 27) امّا كسانى كه مرتكب گناهان شدند، جزاى بدى بمقدار آن دارند و ذلّت و خوارى، چهره آنان را مىپوشاند و هيچ چيز نمىتواند آنها را از (مجازات) خدا نگه دارد! (چهرههايشان آن چنان تاريك است كه) گويى با پارههايى از شب تاريك، صورت آنها پوشيده شده! آنها اهل دوزخند و جاودانه در آن خواهند ماند! (27) |
|
هُنَالِكَ تَبْلُو كُلُّ نَفْسٍ مَا أَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا إِلَي اللهِ مَوْلاَهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ (يونس: 30) در آن جا، هر كس عملى را كه قبلًا انجام داده است، مىآزمايد. و همگى بسوى «اللَّه»- مولا و سرپرستِ حقيقى خود- بازگردانده مىشوند و چيزهايى را كه بدروغ همتاى خدا قرار داده بودند، گم و نابود مىشوند! (30) |
|
قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمْ مَنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَ مَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ (يونس: 31) بگو: «چه كسى شما را از آسمان و زمين روزى مىدهد؟ يا چه كسى مالك (و خالق) گوش و چشمهاست؟ و چه كسى زنده را از مرده، و مرده را از زنده بيرون مىآورد؟ و چه كسى امور (جهان) را تدبير مىكند؟» بزودى (در پاسخ) مىگويند: «خدا»، بگو: «پس چرا تقوا پيشه نمىكنيد (و از خدا نمىترسيد)؟! (31) |
|
فَذَلِكُمُ اللهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ فَأَنَّي تُصْرَفُونَ (يونس: 32) آن است خداوند، پروردگار حقّ شما (داراى همه اين صفات)! با اين حال، بعد از حق، چه چيزى جز گمراهى وجود دارد؟! پس چرا (از پرستش او) روى گردان مىشويد؟! (32) |
|
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّي تُؤْفَكُونَ (يونس: 34) بگو: «آيا هيچ يك از معبودهاى شما، آفرينش را ايجاد مىكند و سپس بازمىگرداند؟!» بگو: «تنها خدا آفرينش را ايجاد كرده، سپس بازمىگرداند با اين حال، چرا از حق روىگردان مىشويد؟!» (34) |
|
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَي الْحَقِّ قُلِ اللهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَي الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمْ مَنْ لاَ يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدَي فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ (يونس: 35) بگو: «آيا هيچ يك از معبودهاى شما، به سوى حق هدايت مىكند؟! بگو: «تنها خدا به حق هدايت مىكند! آيا كسى كه هدايت به سوى حق مىكند براى پيروى شايستهتر است، يا آن كس كه خود هدايت نمىشود مگر هدايتش كنند؟ شما را چه مىشود، چگونه داورى مىكنيد؟!» (35) |
|
وَ مَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنَّاً إِنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْءً إِنَّ اللهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ (يونس: 36) و بيشتر آنها، جز از گمان (و پندارهاى بىاساس)، پيروى نمىكنند (در حالى كه) گمان، هرگز انسان را از حقّ بىنياز نمىسازد (و به حق نمىرساند)! به يقين، خداوند از آنچه انجام مىدهند، آگاه است! (36) |
|
وَ مَا كَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرَي مِنْ دُونِ اللهِ وَ لَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ الْكِتَابِ لاَ رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ (يونس: 37) شايسته نبود (و امكان نداشت) كه اين قرآن، بدون وحى الهى به خدا نسبت داده شود ولى تصديقى است براى آنچه پيش از آن است (از كتب آسمانى)، و شرح و تفصيلى بر آنها است شكّى در آن نيست، و از طرف پروردگار جهانيان است. (37) |
|
بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (يونس: 39) (ولى آنها از روى علم و دانش قرآن را انكار نكردند) بلكه چيزى را تكذيب كردند كه آگاهى از آن نداشتند، و هنوز واقعيتش بر آنان روشن نشده است! پيشينيان آنها نيز همين گونه تكذيب كردند پس بنگر عاقبت كار ظالمان چگونه بود! (39) |
|
وَ مِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لاَ يُؤْمِنُ بِهِ وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ (يونس: 40) بعضى از آنها، به آن ايمان مىآورند و بعضى ايمان نمىآورند و پروردگارت به مفسدان آگاهتر است (و آنها را بهتر مىشناسد)! (40) |
|
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ كَانُوا لاَ يَعْقِلُونَ (يونس: 42) گروهى از آنان، بسوى تو گوش فرامىدهند (امّا گويى هيچ نمىشنوند و كرند)! آيا تو مىتوانى سخن خود را به گوش كران برسانى، هر چند نفهمند؟! (42) |
|
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَفَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كَانُوا لاَ يُبْصِرُونَ (يونس: 43) و گروهى از آنان، به سوى تو مىنگرند (امّا گويى هيچ نمىبينند)! آيا تو مىتوانى نابينايان را هدايت كنى، هر چند نبينند؟! (43) |
|
إِنَّ اللهَ لاَ يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْءً وَ لَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (يونس: 44) خداوند هيچ به مردم ستم نمىكند ولى اين مردمند كه به خويشتن ستم مىكند! (44) |
|
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كأَنْ لَمْ يَلْبَثوا إِلاَّ سَاعَةً مِنَ النَّهَارِ يَتَعَارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللهِ وَ مَا كَانُوا مُهْتَدِينَ (يونس: 45) (به ياد آور) روزى را كه (خداوند) آنها را جمع (و محشور) مىسازد آن چنان كه (احساس مىكنند) گويى جز ساعتى از روز، (در دنيا) توقّف نكردند به آن مقدار كه يكديگر را (ببينند و) بشناسند! مسلّماً آنها كه لقاى خداوند (و روز رستاخيز) را تكذيب كردند، زيان بردند و هدايت نيافتند! (45) |
|
وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ (يونس: 47) براى هر امّتى، رسولى است هنگامى كه رسولشان به سوى آنان بيايد، بعدالت در ميان آنها داورى مىشود و ستمى به آنها نخواهد شد! (47) |
|
وَ يَقُولُونَ مَتَي هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (يونس: 48) و مىگويند: «اگر راست مىگويى، اين وعده (مجازات) كى خواهد بود؟» (48) |
|
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُهُ بَيَاتَاً أَوْ نَهَارَاً مَاذَا يَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُـجْرِمُونَ (يونس: 50) بگو: «اگر مجازات او، شبهنگام يا در روز به سراغ شما آيد (، آيا مىتوانيد آن را از خود دفع كنيد؟!)» پس مجرمان براى چه عجله مىكنند؟! (50) |
|
أَثُمَّ إِذَا مَا وَقَعَ آمَنْتُمْ بِهِ آلْآنَ وَ قَدْ كُنْتُمْ بِهِ تَستَعْجِلُونَ (يونس: 51) يا اينكه آن گاه كه واقع شد، به آن ايمان مىآوريد! (به شما گفته مىشود:) حالا؟! در حالى كه قبلًا براى آن عجله مىكرديد! (ولى اكنون چه سود!) (51) |
|
ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ (يونس: 52) سپس به كسانى كه ستم كردند گفته مىشود: عذاب ابدى را بچشيد! آيا جز به آنچه انجام مىداديد كيفر داده مىشويد؟!» (52) |
|
وَ لَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ وَ أَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ (يونس: 54) و هر كس كه ستم كرده، اگر تمامى آنچه روى زمين است در اختيار داشته باشد، (همه را از هول عذاب،) براى نجات خويش مىدهد! و هنگامى كه عذاب را ببينند، (پشيمان مىشوند امّا) پشيمانى خود را كتمان مىكنند (، مبادا رسواتر شوند)! و در ميان آنها، بعدالت داورى مىشود و ستمى بر آنها نخواهد شد! (54) |
|
أَلاَ إِنَّ لِاللهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَلاَ إِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ (يونس: 55) آگاه باشيد آنچه در آسمانها و زمين است، از آن خداست! آگاه باشيد وعده خدا حقّ است، ولى بيشتر آنها نمىدانند! (55) |
|
يَا أيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَ هُدَيً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ (يونس: 57) اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است و درمانى براى آنچه در سينههاست (درمانى براى دلهاى شما) و هدايت و رحمتى است براى مؤمنان! (57) |
|
وَ مَا ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَي اللهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَي النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَشْكُرُونَ (يونس: 60) آنها كه بر خدا افترا مىبندند، درباره (مجازات) روز رستاخيز، چه مىانديشند؟! خداوند نسبت به همه مردم فضل (و بخشش) دارد، امّا اكثر آنها سپاسگزارى نمىكنند! (60) |
|
وَ مَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَ مَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودَاً إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَ مَا يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لاَ فِي السَّمَاءِ وَ لاَ أَصْغَرَ مِنْ ذَلِكَ وَ لاَ أَكْبَرَ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (يونس: 61) در هيچ حال (و انديشهاى) نيستى، و هيچ قسمتى از قرآن را تلاوت نمىكنى، و هيچ عملى را انجام نمىدهيد، مگر اينكه ما گواه بر شما هستيم در آن هنگام كه وارد آن مى شويد! و هيچ چيز در زمين و آسمان، از پروردگار تو مخفى نمىماند حتّى به اندازه سنگينى ذرّهاى، و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر، مگر اينكه (همه آنها) در كتاب آشكار (و لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است! (61) |
|
لَهُمُ الْبُشْرَي فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ فِي الْآخِرَةِ لاَ تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (يونس: 64) در زندگى دنيا و در آخرت، شاد (و مسرور) ند وعدههاى الهى تخلّف ناپذير است! اين است آن رستگارى بزرگ! (64) |
|
وَ لاَ يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِاللهِ جَمِيعَاً هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (يونس: 65) سخن آنها تو را غمگين نسازد! تمام عزّت (و قدرت)، از آن خداست و او شنوا و داناست! (65) |
|
أَلاَ إِنَّ لِاللهِ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ مَا يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ شُرَكَاءَ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ (يونس: 66) آگاه باشيد تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند، از آن خدا مىباشند! و آنها كه غير خدا را همتاى او مىخوانند، (از منطق و دليلى) پيروى نمىكنند آنها فقط از پندار بى اساس پيروى مىكنند و آنها فقط دروغ مىگويند! (66) |
|
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرَاً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ (يونس: 67) او كسى است كه شب را براى شما آفريد، تا در آن آرامش بيابيد و روز را روشنى بخش (تا به تلاش زندگى پردازيد) در اينها نشانههايى است براى كسانى كه گوش شنوا دارند! (67) |
|
قَالُوا اتَّخَذَ اللهُ وَلَدَاً سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بِهَذَا أَتَقُولُونَ عَلَي اللهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (يونس: 68) گفتند: «خداوند فرزندى براى خود انتخاب كرده است»! (از هر عيب و نقص و احتياجى) منزه است! او بىنياز است! از آن اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است! شما هيچ گونه دليلى بر اين ادعا نداريد! آيا به خدا نسبتى مىدهيد كه نمىدانيد؟! (68) |
|
قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَي اللهِ الْكَذِبَ لاَ يُفْلِحُونَ (يونس: 69) بگو: «آنها كه به خدا دروغ مىبندند، (هرگز) رستگار نمىشوند! (69) |
|
مَتَاعٌ فِي الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذَابَ الشَّدِيدَ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ (يونس: 70) بهرهاى (ناچيز) از دنيا دارند سپس بازگشتشان بسوى ماست و بعد، به آنها مجازات شديد به سزاى كفرشان مىچشانيم! (70) |
|
فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَي اللهِ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ (يونس: 72) و اگر از قبول دعوتم روى بگردانيد، (كار نادرستى كردهايد چه اينكه) من از شما مزدى نمىخواهم مزد من، تنها بر خداست! و من مأمورم كه از مسلمين [تسليم شدگان در برابر فرمان خدا] باشم!» (72) |
|
فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ جَعَلْنَاهُمْ خَلائِفَ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ (يونس: 73) امّا آنها او را تكذيب كردند! و ما، او و كسانى را كه با او در كشتى بودند، نجات داديم و آنان را جانشين (و وارث كافران) قرار داديم و كسانى را كه آيات ما را تكذيب كردند، غرق نموديم! پس ببين عاقبت كار كسانى كه انذار شدند (و به انذار الهى اهميّت ندادند)، چگونه بود! (73) |
|
ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلاً إِلَي قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ كَذَلِكَ نَطْبَعُ عَلَي قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ (يونس: 74) سپس بعد از نوح، رسولانى به سوى قومشان فرستاديم آنان دلايل روشن برايشان آوردند امّا آنها، به چيزى كه پيش از آن تكذيب كرده بودند، ايمان نياوردند! اينچنين بر دلهاى تجاوزكاران مهر مىنهيم (تا چيزى را درك نكنند)! (74) |
|
فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا إِنَّ هَذَا لَسِحْرٌ مُبِينٌ (يونس: 76) و هنگامى كه حق از نزد ما بسراغ آنها آمد، گفتند: «اين، سحرى است آشكار!» (76) |
|
قَالَ مُوسَي أَتَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَكُمْ أَسِحْرٌ هَذَا وَ لاَ يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ (يونس: 77) موسى گفت: «آيا درباره حقّ، هنگامى كه به سوى شما آمد، (چنين) مىگوييد؟! آيا اين سحر است؟! در حالى كه ساحران (هرگز) رستگار (و پيروز) نمىشوند! (77) |
|
قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آباءَنَا وَ تَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَ مَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ (يونس: 78) گفتند: «آيا آمدهاى كه ما را، از آنچه پدرانمان را بر آن يافتيم، منصرف سازى و بزرگى (و رياست) در روى زمين، از آن شما دو تن باشد؟! ما (هرگز) به شما ايمان نمىآوريم!» (78) |
|
فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُمْ مُوسَي أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ (يونس: 80) هنگامى كه ساحران (به ميدان مبارزه) آمدند، موسى به آنها گفت: «آنچه (از وسايل سحر) را مىتوانيد بيفكنيد، بيفكنيد!» (80) |
|
فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَي مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللهَ لاَ يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ (يونس: 81) هنگامى كه افكندند، موسى گفت: «آنچه شما آورديد، سحر است كه خداوند بزودى آن را باطل مىكند چرا كه خداوند (هرگز) عمل مفسدان را اصلاح نمىكند! (81) |
|
وَ يُحِقُّ اللهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُـجْرِمُونَ (يونس: 82) او حق را به وعده خويش، تحقق مىبخشد هر چند مجرمان كراهت داشته باشند!» (82) |
|
فَمَا آمَنَ لِمُوسَي إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَي خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ (يونس: 83) (در آغاز،) هيچ كس به موسى ايمان نياورد، مگر گروهى از فرزندان قوم او (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافيانش، مبادا آنها را شكنجه كنند زيرا فرعون، برترىجويى در زمين داشت و از اسرافكاران بود! (83) |
|
فَقَالُوا عَلَي اللهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (يونس: 85) گفتند: «تنها بر خدا توكل داريم پروردگارا! ما را مورد شكنجه گروه ستمگر قرار مده! (85) |
|
وَ نَجِّنَا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (يونس: 86) و ما را با رحمتت از (دست) قوم كافر رهايى بخش! (86) |
|
وَ أَوْحَيْنَا إِلَي مُوسَي وَ أَخِيهِ أَنْ تَبَوَّءَا لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتَاً وَاجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ (يونس: 87) و به موسى و برادرش وحى كرديم كه: «براى قوم خود، خانههايى در سرزمين مصر انتخاب كنيد و خانههايتان را مقابل يكديگر (و متمركز) قرار دهيد! و نماز را برپا داريد! و به مؤمنان بشارت ده (كه سرانجام پيروز مىشوند!)» (87) |
|
وَ قَالَ مُوسَي رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِينَةً وَ أَمْوَالاً فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَي أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَي قُلُوبِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُوا حَتَّي يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ (يونس: 88) موسى گفت: «پروردگارا! تو فرعون و اطرافيانش را زينت و اموالى (سرشار) در زندگى دنيا دادهاى، پروردگارا! در نتيجه (بندگانت را) از راه تو گمراه مىسازند! پروردگارا! اموالشان را نابود كن! و (بجرم گناهانشان،) دلهايشان را سخت و سنگين ساز، به گونهاى كه ايمان نياورند تا عذاب دردناك را ببينند!» (88) |
|
وَ جَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْيَاً وَ عَدْوَاً حَتَّي إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ (يونس: 90) (سرانجام) بنى اسرائيل را از دريا [رود عظيم نيل] عبور داديم و فرعون و لشكرش از سر ظلم و تجاوز، به دنبال آنها رفتند هنگامى كه غرقاب دامن او را گرفت، گفت: «ايمان آوردم كه هيچ معبودى، جز كسى كه بنى اسرائيل به او ايمان آوردهاند، وجود ندارد و من از مسلمين هستم!» (90) |
|
آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ كُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ (يونس: 91) (امّا به او خطاب شد:) الآن؟!! در حالى كه قبلًا عصيان كردى، و از مفسدان بودى! (91) |
|
فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَ إِنَّ كَثِيرَاً مِنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ (يونس: 92) ولى امروز، بدنت را (از آب) نجات مىدهيم، تا عبرتى براى آيندگان باشى! و بسيارى از مردم، از آيات ما غافلند! (92) |
|
وَ لَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّي جَاءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (يونس: 93) (سپس) بنى اسرائيل را در جايگاه صدق (و راستى) منزل داديم و از روزيهاى پاكيزه به آنها عطا كرديم (امّا آنها به نزاع و اختلاف برخاستند!) و اختلاف نكردند، مگر بعد از آنكه علم و آگاهى به سراغشان آمد! پروردگار تو روز قيامت، در آنچه اختلاف مىكردند، ميان آنها داورى مىكند! (93) |
|
فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ (يونس: 94) و اگر در آنچه بر تو نازل كردهايم ترديدى دارى، از كسانى كه پيش از تو كتاب آسمانى را مىخواندند بپرس، به يقين، «حق» از طرف پروردگارت به تو رسيده است بنا بر اين، هرگز از ترديدكنندگان مباش! [مسلماً او ترديدى نداشت! اين درسى براى مردم بود!] (94) |
|
وَ لاَ تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخَاسِرِينَ (يونس: 95) و از آنها مباش كه آيات خدا را تكذيب كردند، كه از زيانكاران خواهى بود! (95) |
|
وَ لَوْ جَاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ حَتَّي يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ (يونس: 97) هر چند تمام آيات (و نشانههاى الهى) به آنان برسد، تا زمانى كه عذاب دردناك را ببينند! (زيرا تاريكى گناه، قلبهايشان را فرا گرفته، و راهى به روشنايى ندارند!) (97) |
|
فَلَوْلاَ كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلاَّ قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ مَتَّعْنَاهُمْ إِلَي حِينٍ (يونس: 98) چرا هيچ يك از شهرها و آباديها ايمان نياوردند كه (ايمانشان بموقع باشد، و) به حالشان مفيد افتد؟! مگر قوم يونس، هنگامى كه آنها ايمان آوردند، عذاب رسوا كننده را در زندگى دنيا از آنان برطرف ساختيم و تا مدّت معيّنى [پايان زندگى و اجلشان] آنها را بهرهمند ساختيم. (98) |
|
وَ لَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَميعَاً أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّي يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ (يونس: 99) و اگر پروردگار تو مىخواست، تمام كسانى كه روى زمين هستند، همگى به (اجبار) ايمان مىآوردند آيا تو مىخواهى مردم را مجبور سازى كه ايمان بياورند؟! (ايمان اجبارى چه سودى دارد؟!) (99) |
|
وَ مَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللهِ وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَي الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ (يونس: 100) (اما) هيچ كس نمىتواند ايمان بياورد، جز به فرمان خدا (و توفيق و يارى و هدايت او)! و پليدى (كفر و گناه) را بر كسانى قرار مىدهد كه نمىانديشند. (100) |
|
قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لاَ يُؤْمِنُونَ (يونس: 101) بگو: «نگاه كنيد چه چيز (از آيات خدا و نشانههاى توحيدش) در آسمانها و زمين است!» اما اين آيات و انذارها به حال كسانى كه (به خاطر لجاجت) ايمان نمىآورند مفيد نخواهد بود! (101) |
|
فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلاَّ مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنتَظِرِينَ (يونس: 102) آيا آنها (چيزى) جز همانند روزهاى پيشينيان (و بلاها و مجازاتهايشان) را انتظار مىكشند؟! بگو: «شما انتظار بكشيد، من نيز با شما انتظار مىكشم!» (102) |
|
ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ حَقَّاً عَلَيْنَا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ (يونس: 103) سپس (هنگام نزول بلا و مجازات،) فرستادگان خود و كسانى را كه (به آنان) ايمان مىآورند، نجات مىدهيم و همين گونه، بر ما حق است كه مؤمنان (به تو) را (نيز) رهايى بخشيم! (103) |
|
قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلاَ أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ وَ لَكِنْ أَعْبُدُ اللهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (يونس: 104) بگو: «اى مردم! اگر در عقيده من شك داريد، من آنهايى را كه جز خدا مىپرستيد، نمىپرستم! تنها خداوندى را پرستش مىكنم كه شما را مىميراند! و من مأمورم كه از مؤمنان باشم! (104) |
|
وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفَاً وَ لاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (يونس: 105) و (به من دستور داده شده كه:) روى خود را به آيينى متوجه ساز كه از هر گونه شرك، خالى است و از مشركان مباش! (105) |
|
وَ لاَ تَدْعُ مِنْ دُونِ اللهِ مَا لاَ يَنْفَعُكَ وَ لاَ يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذَاً مِنَ الظَّالِمِينَ (يونس: 106) و جز خدا، چيزى را كه نه سودى به تو مىرساند و نه زيانى، مخوان! كه اگر چنين كنى، از ستمكاران خواهى بود! (106) |
|
وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللهُ بِضُرٍّ فَلاَ كَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلاَ رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (يونس: 107) و اگر خداوند، (براى امتحان يا كيفر گناه،) زيانى به تو رساند، هيچ كس جز او آن را برطرف نمىسازد و اگر اراده خيرى براى تو كند، هيچ كس مانع فضل او نخواهد شد! آن را به هر كس از بندگانش بخواهد مىرساند و او غفور و رحيم است!» (107) |
|
قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَي فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَ مَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ (يونس: 108) بگو: «اى مردم! حق از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده هر كس (در پرتو آن) هدايت يابد، براى خود هدايت شده و هر كس گمراه گردد، به زيان خود گمراه مىگردد و من مأمور (به اجبار) شما نيستم!» (108) |
|
وَاتَّبِعْ مَا يُوحَي إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّي يَحْكُمَ اللهُ وَ هُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ (يونس: 109) و از آنچه بر تو وحى مىشود پيروى كن، و شكيبا باش (و استقامت نما)، تا خداوند فرمان (پيروزى) را صادر كند و او بهترين حاكمان است! (109) |
|
أَلاَ إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلاَ حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيَابَهُمْ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَ مَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (هود: 5) آگاه باشيد، آنها (سرها را به هم نزديك ساخته، و) سينههاشان را در كنار هم قرار مىدهند، تا خود (و سخنان خويش) را از او [پيامبر] پنهان دارند! آگاه باشيد، آن گاه كه آنها لباسهايشان را به خود مىپيچند و خويش را در آن پنهان مىكنند، (خداوند) مىداند آنچه را پنهان مىكنند و آنچه را آشكار مىسازند چرا كه او، از اسرار درون سينهها، آگاه است! (5) |
|
وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَي اللهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (هود: 6) هيچ جنبندهاى در زمين نيست مگر اينكه روزى او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را مىداند همه اينها در كتاب آشكارى ثبت است! [در لوح محفوظ، در كتاب علم خدا] (6) |
|
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كَانَ عَرْشُهُ عَلَي الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ (هود: 7) او كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز [شش دوران] آفريد و عرش (حكومت) او، بر آب قرار داشت (بخاطر اين آفريد) تا شما را بيازمايد كه كداميك عملتان بهتر است! و اگر (به آنها) بگويى: «شما بعد از مرگ، برانگيخته مىشويد! «، مسلّماً» كافران مىگويند: «اين سحرى آشكار است!» (7) |
|
وَ لَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَي أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلاَ يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفَاً عَنْهُمْ وَ حَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ (هود: 8) و اگر مجازات را تا زمان محدودى از آنها به تأخير اندازيم، (از روى استهزا مىگويند: «چه چيز مانع آن شده است؟!» آگاه باشيد، آن روز كه (عذاب) به سراغشان آيد، از آنها بازگردانده نخواهد شد (و هيچ قدرتى مانع آن نخواهد بود) و آنچه را مسخره مىكردند، دامانشان را مىگيرد! (8) |
|
وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَؤُوسٌ كَفُورٌ (هود: 9) و اگر از جانب خويش، نعمتى به انسان بچشانيم، سپس آن را از او بگيريم، بسيار نوميد و ناسپاس خواهد بود! (9) |
|
وَ لَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ (هود: 10) و اگر بعد از شدّت و رنجى كه به او رسيده، نعمتهايى به او بچشانيم، مىگويد: «مشكلات از من برطرف شد، و ديگر باز نخواهد گشت!» و غرق شادى و غفلت و فخرفروشى مىشود ... (10) |
|
إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ (هود: 11) مگر آنها كه (در سايه ايمان راستين،) صبر و استقامت ورزيدند و كارهاى شايسته انجام دادند كه براى آنها، آمرزش و اجر بزرگى است! (11) |
|
مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَ هُمْ فِيهَا لاَ يُبْخَسُونَ (هود: 15) كسانى كه زندگى دنيا و زينت آن را بخواهند، (نتيجه) اعمالشان را در همين دنيا بطور كامل به آنها مىدهيم و چيزى كم و كاست از آنها نخواهد شد! (15) |
|
أُولَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَ بَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (هود: 16) (ولى) آنها در آخرت، جز آتش، (سهمى) نخواهند داشت و آنچه را در دنيا (براى غير خدا) انجام دادند، بر باد مىرود و آنچه را عمل مىكردند، باطل و بىاثر مىشود! (16) |
|
أَفَمَنْ كَانَ عَلَي بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَي إِمَامَاً وَ رَحْمَةً أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ (هود: 17) آيا آن كس كه دليل آشكارى از پروردگار خويش دارد، و بدنبال آن، شاهدى از سوى او مىباشد، و پيش از آن، كتاب موسى كه پيشوا و رحمت بود (گواهى بر آن مىدهد، همچون كسى است كه چنين نباشد)؟! آنها [حقطلبان و حقيقتجويان] به او (كه داراى اين ويژگيهاست،) ايمان مىآورند! و هر كس از گروههاى مختلف به او كافر شود، آتش وعدهگاه اوست! پس، ترديدى در آن نداشته باش كه آن حق است از پروردگارت! ولى بيشتر مردم ايمان نمىآورند! (17) |
|
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَي عَلَي اللهِ كَذِبَاً أُولَئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَي رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهَادُ هَؤُلاَءِ الَّذِين كَذَبُوا عَلَي رَبِّهِمْ أَلاَ لَعْنَةُ اللهِ عَلَي الظَّالِمِينَ (هود: 18) چه كسى ستمكارتر است از كسانى كه بر خدا افترا مىبندند؟! آنان (روز رستاخيز) بر پروردگارشان عرضه مىشوند، در حالى كه شاهدان [پيامبران و فرشتگان] مىگويند: «اينها همانها هستند كه به پروردگارشان دروغ بستند! اى لعنت خدا بر ظالمان باد!» (18) |
|
الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ وَ يَبْغُونَهَا عِوَجَاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ (هود: 19) همانها كه (مردم را) از راه خدا بازمىدارند و راه حق را كج و معوج نشان مىدهند و به سراى آخرت كافرند! (19) |
|
أُولَئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ مَا كَانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ يُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ مَا كَانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَ مَا كَانُوا يُبْصِرُونَ (هود: 20) آنها هيچ گاه توانايى فرار در زمين را ندارند و جز خدا، پشتيبانهايى نمىيابند! عذاب خدا براى آنها مضاعف خواهد بود (چرا كه هم خودشان گمراه بودند، و هم ديگران را گمراه ساختند) آنها هرگز توانايى شنيدن (حق را) نداشتند و (حقيقت را) نمىديدند! (20) |
|
لاَ جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ (هود: 22) (به ناچار) آنها در سراى آخرت، قطعاً از همه زيانكارترند! (22) |
|
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلَي رَبِّهِمْ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (هود: 23) كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند و در برابر پروردگارشان خضوع و خشوع كردند، آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند! (23) |
|
مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمَي وَالْأَصَمِّ وَالْبَصيرِ وَالسَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلاً أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ (هود: 24) حال اين دو گروه [مؤمنان و منكران]، حال «نابينا و كر» و «بينا و شنوا» است آيا اين دو، همانند يكديگرند؟! آيا پند نمىگيرند؟! (24) |
|
فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلاَّ بَشَرَاً مِثْلَنَا وَ مَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلاَّ الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَ مَا نَرَي لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ (هود: 27) اشراف كافر قومش (در پاسخ او) گفتند: «ما تو را جز بشرى همچون خودمان نمىبينيم! و كسانى را كه از تو پيروى كردهاند، جز گروهى اراذل سادهلوح، مشاهده نمىكنيم و براى شما فضيلتى نسبت به خود نمىبينيم بلكه شما را دروغگو تصور مىكنيم!» (27) |
|
وَ لاَ أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللهِ وَ لاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَ لاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللهُ خَيْرَاً اللهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنْفُسِهِمْ إِنِّي إِذَاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ (هود: 31) من هرگز به شما نمىگويم خزائن الهى نزد من است! و غيب هم نمىدانم! و نمىگويم من فرشتهام! و (نيز) نمىگويم كسانى كه در نظر شما خوار مىآيند، خداوند خيرى به آنها نخواهد داد خدا از دل آنان آگاهتر است! (با اين حال، اگر آنها را برانم،) در اين صورت از ستمكاران خواهم بود!» (31) |
|
قَالُوا يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (هود: 32) (نوح) گفت: «اگر خدا اراده كند، خواهد آورد و شما قدرت فرار (از آن را) نخواهيد داشت! (32) |
|
وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَ وَحْيِنَا وَ لاَ تُخَاطِبْنِي فِي الَّذينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (هود: 37) و (اكنون) در حضور ما و طبق وحى ما، كشتى بساز! و درباره آنها كه ستم كردند شفاعت مكن، كه (همه) آنها غرق شدنى هستند!» (37) |
|
وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌَ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ (هود: 38) او مشغول ساختن كشتى بود، و هر زمان گروهى از اشراف قومش بر او مىگذشتند، او را مسخره مىكردند (ولى نوح) گفت: «اگر ما را مسخره مىكنيد، ما نيز شما را همين گونه مسخره خواهيم كرد! (38) |
|
حَتَّي إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَ فَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ مَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِيلٌ (هود: 40) (اين وضع هم چنان ادامه يافت) تا آن زمان كه فرمان ما فرا رسيد، و تنور جوشيدن گرفت (به نوح) گفتيم: «از هر جفتى از حيوانات (از نر و ماده) يك زوج در آن (كشتى) حمل كن! همچنين خاندانت را (بر آن سوار كن)- مگر آنها كه قبلًا وعده هلاك آنان داده شده [همسر و يكى از فرزندانت]- و همچنين مؤمنان را!» اما جز عده كمى همراه او ايمان نياوردند! (40) |
|
وَ هِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَ نَادَي نُوحٌ ابْنَهُ وَ كَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَ لاَ تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ (هود: 42) و آن كشتى، آنها را از ميان امواجى همچون كوهها حركت ميداد (در اين هنگام،) نوح فرزندش را كه در گوشهاى بود صدا زد: «پسرم! همراه ما سوار شو، و با كافران مباش!» (42) |
|
قَالَ سَآوِي إِلَي جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ قَالَ لاَ عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللهِ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ وَ حَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ (هود: 43) گفت: «بزودى به كوهى پناه ميبرم تا مرا از آب حفظ كند!» (نوح) گفت: «امروز هيچ نگهدارى در برابر فرمان خدا نيست مگر آن كس را كه او رحم كند!» در اين هنگام، موج در ميان آن دو حايل شد و او در زمره غرقشدگان قرار گرفت! (43) |
|
وَ قِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَ يَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْمَاءُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَي الْجُودِيِّ وَ قِيلَ بُعْدَاً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (هود: 44) و گفته شد: «اى زمين، آبت را فرو بر! و اى آسمان، خوددارى كن! و آب فرو نشست و كار پايان يافت و (كشتى) بر (دامنه كوه) جودى، پهلو گرفت و (در اين هنگام،) گفته شد:» دور باد قوم ستمگر (از سعادت و نجات و رحمت خدا!)» (44) |
|
وَ نَادَي نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ (هود: 45) نوح به پروردگارش عرض كرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است و تو از همه حكمكنندگان برترى!» (45) |
|
قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ (هود: 46) فرمود: «اى نوح! او از اهل تو نيست! او عمل غير صالحى است [فرد ناشايستهاى است]! پس، آنچه را از آن آگاه نيستى، از من مخواه! من به تو اندرز مىدهم تا از جاهلان نباشى!!» (46) |
|
قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ إِنْ لاَ تَغْفِرْ لِي وَ تَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِينَ (هود: 47) عرض كرد: «پروردگارا! من به تو پناه مىبرم كه از تو چيزى بخواهم كه از آن آگاهى ندارم! و اگر مرا نبخشى، و بر من رحم نكنى، از زيانكاران خواهم بود!» (47) |
|
تِلْكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَ لاَ قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ (هود: 49) اينها از خبرهاى غيب است كه به تو (اى پيامبر) وحى مىكنيم نه تو، و نه قومت، اينها را پيش از اين نمىدانستيد! بنا بر اين، صبر و استقامت كن، كه عاقبت از آن پرهيزگاران است! (49) |
|
وَ يَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارَاً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَي قُوَّتِكُمْ وَ لاَ تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ (هود: 52) و اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد، سپس به سوى او بازگرديد، تا (باران) آسمان را پى در پى بر شما بفرستد و نيرويى بر نيرويتان بيفزايد! و گنهكارانه، روى (از حق) بر نتابيد!» (52) |
|
وَ أُتْبِعُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلاَ إِنَّ عَادَاً كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْدَاً لِعَادٍ قَوْمِ هُودٍ (هود: 60) آنان، در اين دنيا و روز قيامت، لعنت (و نام ننگينى) بدنبال دارند! بدانيد «عاد» نسبت به پروردگارشان كفر ورزيدند! دور باد «عاد»- قوم هود- (از رحمت خدا، و خير و سعادت)! (60) |
|
وَ إِلَي ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحَاً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ (هود: 61) و بسوى قوم «ثمود»، برادرشان «صالح» را (فرستاديم) گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش كنيد، كه معبودى جز او براى شما نيست! اوست كه شما را از زمين آفريد، و آبادى آن را به شما واگذاشت! از او آمرزش بطلبيد، سپس به سوى او بازگرديد، كه پروردگارم (به بندگان خود) نزديك، و اجابتكننده (خواستههاى آنها) است!» (61) |
|
فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحَاً وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيرُ (هود: 66) و هنگامى كه فرمان (مجازات) ما فرا رسيد، صالح و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، به رحمت خود (از آن عذاب) و از رسوايى آن روز، رهايى بخشيديم چرا كه پروردگارت قوى و شكست ناپذير است! (66) |
|
وَ أَخَذَ الَّذيِنَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ (هود: 67) و كسانى را كه ستم كرده بودند، صيحه (آسمانى) فروگرفت و در خانههايشان به روى افتادند و مردند ... (67) |
|
وَ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَي قَالُوا سَلاَمَاً قَالَ سَلاَمٌ فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ (هود: 69) فرستادگان ما [فرشتگان] براى ابراهيم بشارت آوردند گفتند: «سلام!» (او نيز) گفت: «سلام!» و طولى نكشيد كه گوساله بريانى (براى آنها) آورد. (69) |
|
قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللهِ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ (هود: 73) گفتند: «آيا از فرمان خدا تعجب ميكنى؟! اين رحمت خدا و بركاتش بر شما خانواده است چرا كه او ستوده و والا است!» (73) |
|
فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَ جَاءَتْهُ الْبُشْرَي يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ (هود: 74) هنگامى كه ترس ابراهيم فرو نشست، و بشارت به او رسيد، درباره قوم لوط با ما مجادله مىكرد ... (74) |
|
وَ جَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَ مِنْ قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلاَءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللهَ وَ لاَ تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ (هود: 78) قوم او (بقصد مزاحمت ميهمانان) بسرعت به سراغ او آمدند- و قبلًا كارهاى بد انجام مىدادند- گفت: «اى قوم من! اينها دختران منند براى شما پاكيزهترند! (با آنها ازدواج كنيد و از زشتكارى چشم بپوشيد!) از خدا بترسيد و مرا در مورد ميهمانانم رسوا نسازيد! آيا در ميان شما يك مرد فهميده و آگاه وجود ندارد؟!» (78) |
|
قَالُوا يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ لاَ يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ (هود: 81) (فرشتگان عذاب) گفتند: «اى لوط! ما فرستادگان پروردگار توايم! آنها هرگز دسترسى به تو پيدا نخواهند كرد! در دل شب، خانوادهات را (از اين شهر) حركت ده! و هيچ يك از شما پشت سرش را نگاه نكند مگر همسرت، كه او هم به همان بلايى كه آنها گرفتار مىشوند، گرفتار خواهد شد! موعد آنها صبح است آيا صبح نزديك نيست؟!» (81) |
|
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ وَ مَا هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ (هود: 83) (سنگهايى كه) نزد پروردگارت نشاندار بود و آن، (از ساير) ستمگران دور نيست! (83) |
|
وَ إِلَي مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبَاً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَ لاَ تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ وَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ (هود: 84) و بسوى «مدين» برادرشان شعيب را (فرستاديم) گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش كنيد، كه جز او، معبود ديگرى براى شما نيست! پيمانه و وزن را كم نكنيد (و دست به كمفروشى نزنيد)! من (هم اكنون) شما را در نعمت مىبينم (ولى) از عذاب روز فراگير، بر شما بيمناكم! (84) |
|
وَ يَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَ لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَ لاَ تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (هود: 85) و اى قوم من! پيمانه و وزن را با عدالت، تمام دهيد! و بر اشياء (و اجناس) مردم، عيب نگذاريد و از حق آنان نكاهيد! و در زمين به فساد نكوشيد! (85) |
|
قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ (هود: 87) گفتند: «اى شعيب! آيا نمازت به تو دستور مىدهد كه آنچه را پدرانمان مىپرستيدند، ترك كنيم يا آنچه را مىخواهيم در اموالمان انجام ندهيم؟! تو كه مرد بردبار و فهميدهاى هستى!» (87) |
|
قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَي بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ رَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقَاً حَسَنَاً وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَي مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الْإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ مَا تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ (هود: 88) گفت: «اى قوم! به من بگوييد، هر گاه من دليل آشكارى از پروردگارم داشته باشم، و رزق (و موهبت) خوبى به من داده باشد، (آيا مىتوانم بر خلاف فرمان او رفتار كنم؟!) من هرگز نمىخواهم چيزى كه شما را از آن باز مىدارم، خودم مرتكب شوم! من جز اصلاح- تا آنجا كه توانايى دارم- نمىخواهم! و توفيق من، جز به خدا نيست! بر او توكّل كردم و به سوى او بازمىگردم! (88) |
|
وَ لَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبَاً وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ أَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ (هود: 94) و هنگامى كه فرمان ما فرا رسيد، شعيب و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، به رحمت خود نجات داديم و آنها را كه ستم كردند، صيحه (آسمانى) فرو گرفت و در ديار خود، به رو افتادند (و مردند) ... (94) |
|
يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ (هود: 98) روز قيامت، او در پيشاپيش قومش خواهد بود و (به جاى چشمههاى زلال بهشت) آنها را وارد آتش مىكند! و چه بد آبشخورى است (آتش)، كه بر آن وارد مىشوند! (98) |
|
وَ أُتْبِعُوا فِي هَذِهِ لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ (هود: 99) آنان در اين جهان و روز قيامت، لعنتى بدنبال دارند و چه بد عطايى است (لعن و دورى از رحمت خدا)، كه نصيب آنان مىشود! (99) |
|
ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْقُرَي نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْهَا قَائِمٌ وَ حَصِيدٌ (هود: 100) اين از اخبار شهرها و آباديهاست كه ما براى تو بازگو مىكنيم كه بعضى (هنوز) برپا هستند، و بعضى درو شدهاند (و از ميان رفتهاند)! (100) |
|
وَ كَذَلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَي وَ هِيَ ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ (هود: 102) و اينچنين است مجازات پروردگار تو، هنگامى كه شهرها و آباديهاى ظالم را مجازات مىكند! (آرى،) مجازات او، دردناك و شديد است! (102) |
|
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِمَنْ خَافَ عَذَابَ الْآخِرَةِ ذَلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذَلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ (هود: 103) در اين، نشانهاى است براى كسى كه از عذاب آخرت مىترسد همان روزى است كه مردم در آن جمع مىشوند، و روزى كه همه آن را مشاهده مىكنند. (103) |
|
فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ (هود: 106) امّا آنها كه بدبخت شدند، در آتشند و براى آنان در آنجا، «زفير» و «شهيق» [نالههاى طولانى دم و بازدم] است ... (106) |
|
خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ (هود: 107) جاودانه در آن خواهند ماند، تا آسمانها و زمين برپاست مگر آنچه پروردگارت بخواهد! پروردگارت هر چه را بخواهد انجام مىدهد! (107) |
|
وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ (هود: 108) امّا آنها كه خوشبخت و سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند، تا آسمانها و زمين برپاست، مگر آنچه پروردگارت بخواهد! بخششى است قطع نشدنى! (108) |
|
وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَي الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَ لَوْلاَ كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ (هود: 110) ما به موسى كتاب آسمانى داديم سپس در آن اختلاف شد و اگر فرمان قبلى خدا (در زمينه آزمايش و اتمام حجّت بر آنها) نبود، در ميان آنان داورى مىشد! و آنها (هنوز) در شكّاند، شكّى آميخته به بدگمانى! (110) |
|
وَ لاَ تَرْكَنُوا إِلَي الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لاَ تُنْصَرُونَ (هود: 113) و بر ظالمان تكيه ننماييد، كه موجب مىشود آتش شما را فرا گيرد و در آن حال، هيچ ولىّ و سرپرستى جز خدا نخواهيد داشت و يارى نمىشويد! (113) |
|
وَ أَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَ زُلَفَاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَي لِلذَّاكِرِينَ (هود: 114) در دو طرف روز، و اوايل شب، نماز را برپا دار چرا كه حسنات، سيئات (و آثار آنها را) از بين مىبرند اين تذكّرى است براى كسانى كه اهل تذكّرند! (114) |
|
وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُـحْسِنِينَ (هود: 115) و شكيبايى كن، كه خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نخواهد كرد! (115) |
|
فَلَوْلاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِمَّنْ أَنْجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِيهِ وَ كَانُوا مُجْرِمِينَ (هود: 116) چرا در قرون (و اقوام) قبل از شما، دانشمندان صاحب قدرتى نبودند كه از فساد در زمين جلوگيرى كنند؟! مگر اندكى از آنها، كه نجاتشان داديم! و آنان كه ستم مىكردند، از تنعّم و كامجويى پيروى كردند و گناهكار بودند (و نابود شدند)! (116) |
|
وَ مَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَي بِظُلْمٍ وَ أَهْلُهَا مُصْلِحُونَ (هود: 117) و چنين نبود كه پروردگارت آباديها را بظلم و ستم نابود كند در حالى كه اهلش در صدد اصلاح بوده باشند! (117) |
|
وَ لَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ لاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ (هود: 118) و اگر پروردگارت مىخواست، همه مردم را يك امّت (بدون هيچ گونه اختلاف) قرار مىداد ولى آنها همواره مختلفند ... (118) |
|
إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأََمْلَأََنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ (هود: 119) مگر كسى را كه پروردگارت رحم كند! و براى همين (پذيرش رحمت) آنها را آفريد! و فرمان پروردگارت قطعى شده كه: جهنّم را از همه (سركشان و طاغيان) جنّ و انس پر خواهم كرد! (119) |
|
وَ كُلاًّ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَ جَاءَكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرَي لِلْمُؤْمِنِينَ (هود: 120) ما از هر يك از سرگذشتهاى انبيا براى تو بازگو كرديم، تا به وسيله آن، قلبت را آرامش بخشيم و ارادهات قوىّ گردد. و در اين (اخبار و سرگذشتها،) براى تو حقّ، و براى مؤمنان موعظه و تذكّر آمده است. (120) |
|
وَ لِاللهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَ مَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (هود: 123) و (آگاهى از) غيب (و اسرار نهان) آسمانها و زمين، تنها از آن خداست و همه كارها به سوى او بازمىگردد! پس او را پرستش كن! و بر او توكّل نما! و پروردگارت از كارهايى كه مىكنيد، هرگز غافل نيست! (123) |
|
الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ (يوسف: 1) الر، آن آيات كتاب آشكار است! (1) |
|
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ (يوسف: 3) ما بهترين سرگذشتها را از طريق اين قرآن- كه به تو وحى كرديم- بر تو بازگو مىكنيم و مسلّماً پيش از اين، از آن خبر نداشتى! (3) |
|
إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبَاً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ (يوسف: 4) (به خاطر بياور) هنگامى را كه يوسف به پدرش گفت: «پدرم! من در خواب ديدم كه يازده ستاره، و خورشيد و ماه در برابرم سجده مىكنند!» (4) |
|
قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَي إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدَاً إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ (يوسف: 5) گفت: «فرزندم! خواب خود را براى برادرانت بازگو مكن، كه براى تو نقشه (خطرناكى) مىكشند چرا كه شيطان، دشمن آشكار انسان است! (5) |
|
وَ كَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَ يُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ عَلَي آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَي أَبَوَيْكَ مِنْ قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (يوسف: 6) و اين گونه پروردگارت تو را برمىگزيند و از تعبير خوابها به تو مىآموزد و نعمتش را بر تو و بر خاندان يعقوب تمام و كامل مىكند، همانگونه كه پيش از اين، بر پدرانت ابراهيم و اسحاق تمام كرد به يقين، پروردگار تو دانا و حكيم است!» (6) |
|
لَقَدْ كَانَ فِي يُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آيَاتٌ لِلسَّائِلِينَ (يوسف: 7) در (داستان) يوسف و برادرانش، نشانهها (ى هدايت) براى سؤال كنندگان بود! (7) |
|
قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ لاَ تَقْتُلُوا يُوسُفَ وَ أَلْقُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ (يوسف: 10) يكى از آنها گفت: «يوسف را نكشيد! و اگر مىخواهيد كارى انجام دهيد، او را در نهانگاه چاه بيفكنيد تا بعضى از قافلهها او را برگيرند (و با خود به مكان دورى ببرند)!» (10) |
|
قَالَ إِنِّي لَيَحْزُنُنِي أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخَافُ أَنْ يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ (يوسف: 13) (پدر) گفت: «من از بردن او غمگين مىشوم و از اين مىترسم كه گرگ او را بخورد، و شما از او غافل باشيد!» (13) |
|
قَالُوا لَئِنْ أَكَلَهُ الذِّئْبُ وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذَاً لَخَاسِرُونَ (يوسف: 14) گفتند: «با اينكه ما گروه نيرومندى هستيم، اگر گرگ او را بخورد، ما از زيانكاران خواهيم بود (و هرگز چنين چيزى) ممكن نيست!)» (14) |
|
فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَ أَجْمَعُوا أَنْ يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ وَ أَوَحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَ هُمْ لاَ يَشْعُرُونَ (يوسف: 15) هنگامى كه او را با خود بردند، و تصميم گرفتند وى را در مخفىگاه چاه قرار دهند، (سرانجام مقصد خود را عملى ساختند) و به او وحى فرستاديم كه آنها را در آينده از اين كارشان با خبر خواهى ساخت در حالى كه آنها نمىدانند! (15) |
|
قَالُوا يَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَ تَرَكْنَا يُوسُفَ عِنْدَ مَتَاعِنَا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ وَ مَا أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنَا وَ لَوْ كُنَّا صَادِقِينَ (يوسف: 17) گفتند: «اى پدر! ما رفتيم و مشغول مسابقه شديم، و يوسف را نزد اثاث خود گذارديم و گرگ او را خورد! تو هرگز سخن ما را باور نخواهى كرد، هر چند راستگو باشيم!» (17) |
|
وَ جَاءُوا عَلَي قَميِصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرَاً فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَي مَا تَصِفُونَ (يوسف: 18) و پيراهن او را با خونى دروغين (آغشته ساخته، نزد پدر) آوردند گفت: «هوسهاى نفسانى شما اين كار را برايتان آراسته! من صبر جميل (و شكيبايى خالى از ناسپاسى) خواهم داشت و در برابر آنچه مىگوييد، از خداوند يارى مىطلبم!» (18) |
|
وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَ كَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ (يوسف: 20) و (سرانجام،) او را به بهاى كمى- چند درهم- فروختند و نسبت به (فروختن) او، بى رغبت بودند (چرا كه مىترسيدند رازشان فاش شود). (20) |
|
وَ قَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَي أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدَاً وَ كَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَاللهُ غَالِبٌ عَلَي أَمْرِهِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ (يوسف: 21) و آن كس كه او را از سرزمين مصر خريد [عزيز مصر]، به همسرش گفت: «مقام وى را گرامى دار، شايد براى ما سودمند باشد و يا او را بعنوان فرزند انتخاب كنيم!» و اينچنين يوسف را در آن سرزمين متمكّن ساختيم! (ما اين كار را كرديم، تا او را بزرگ داريم و) از علم تعبير خواب به او بياموزيم خداوند بر كار خود پيروز است، ولى بيشتر مردم نمىدانند! (21) |
|
وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمَاً وَ عِلْمَاً وَ كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُـحْسِنِينَ (يوسف: 22) و هنگامى كه به بلوغ و قوّت رسيد، ما «حكم» [نبوّت] و «علم» به او داديم و اينچنين نيكوكاران را پاداش مىدهيم! (22) |
|
وَ رَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبَوْابَ وَ قَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (يوسف: 23) و آن زن كه يوسف در خانه او بود، از او تمنّاى كامجويى كرد درها را بست و گفت: «بيا (بسوى آنچه براى تو مهياست!)» (يوسف) گفت: «پناه مىبرم به خدا! او [عزيز مصر] صاحب نعمت من است مقام مرا گرامى داشته (آيا ممكن است به او ظلم و خيانت كنم؟!) مسلّماً ظالمان رستگار نمىشوند!» (23) |
|
وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِهَا لَوْلاَ أَنْ رَأي بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُـخْلَصِينَ (يوسف: 24) آن زن قصد او كرد و او نيز- اگر برهان پروردگار را نمىديد- قصد وى مىنمود! اينچنين كرديم تا بدى و فحشا را از او دور سازيم چرا كه او از بندگان مخلص ما بود! (24) |
|
وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَ قَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَ أَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَيْ الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءً إِلاَّ أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (يوسف: 25) و هر دو به سوى در، دويدند (در حالى كه همسر عزيز، يوسف را تعقيب مىكرد) و پيراهن او را از پشت (كشيد و) پاره كرد. و در اين هنگام، آقاى آن زن را دم در يافتند! آن زن گفت: «كيفر كسى كه بخواهد نسبت به اهل تو خيانت كند، جز زندان و يا عذاب دردناك، چه خواهد بود؟!» (25) |
|
قَالَ هِيَ رَاوَدَتْنِي عَنْ نَفْسِي وَ شَهِدَ شَاهِدٌ مِنْ أَهْلِهَا إِنْ كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَ هُوَ مِنَ الْكَاذِبِينَ (يوسف: 26) (يوسف) گفت: «او مرا با اصرار به سوى خود دعوت كرد!» و در اين هنگام، شاهدى از خانواده آن زن شهادت داد كه: «اگر پيراهن او از پيش رو پاره شده، آن آن راست مىگويد، و او از دروغگويان است. (26) |
|
وَ إِنْ كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ فَكَذَبَتْ وَ هُوَ مِنَ الصَّادِقِينَ (يوسف: 27) و اگر پيراهنش از پشت پاره شده، آن زن دروغ مىگويد، و او از راستگويان است.» (27) |
|
يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ (يوسف: 29) يوسف از اين موضوع، صرف نظر كن! و تو اى زن نيز از گناهت استغفار كن، كه از خطاكاران بودى!» (29) |
|
وَ قَالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ امْرَأَۀُ الْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبَّاً إِنَّا لَنَرَاهَا فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (يوسف: 30) (اين جريان در شهر منعكس شد) گروهى از زنان شهر گفتند: «همسر عزيز، جوانش [غلامش] را بسوى خود دعوت مىكند! عشق اين جوان، در اعماق قلبش نفوذ كرده، ما او را در گمراهى آشكارى مىبينيم!» (30) |
|
قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَ لَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَ لَئِنْ لَمْ يَفْعَلَ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَ لَيَكُونَاً مِنَ الصَّاغِرِينَ (يوسف: 32) (همسر عزيز) گفت: «اين همان كسى است كه بخاطر (عشق) او مرا سرزنش كرديد! (آرى،) من او را به خويشتن دعوت كردم و او خوددارى كرد! و اگر آنچه را دستور مىدهم انجام ندهد، به زندان خواهد افتاد و مسلّماً خوار و ذليل خواهد شد!» (32) |
|
قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَ إِنْ لاَ تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَ أَكُنْ مِنَ الْجَاهِلِينَ (يوسف: 33) (يوسف) گفت: «پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اينها مرا بسوى آن مىخوانند! و اگر مكر و نيرنگ آنها را از من باز نگردانى، بسوى آنان متمايل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود!» (33) |
|
فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (يوسف: 34) پروردگارش دعاى او را اجابت كرد و مكر آنان را از او بگردانيد چرا كه او شنوا و داناست! (34) |
|
ثُمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّي حِينٍ (يوسف: 35) و بعد از آنكه نشانههاى (پاكى يوسف) را ديدند، تصميم گرفتند او را تا مدّتى زندانى كنند! (35) |
|
وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرَاً وَ قَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزَاً تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُـحْسِنِينَ (يوسف: 36) و دو جوان، همراه او وارد زندان شدند يكى از آن دو گفت: «من در خواب ديدم كه (انگور براى) شراب مىفشارم!» و ديگرى گفت: «من در خواب ديدم كه نان بر سرم حمل مىكنم و پرندگان از آن مىخورند ما را از تعبير اين خواب آگاه كن كه تو را از نيكوكاران مىبينيم.» (36) |
|
قَالَ لاَ يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ (يوسف: 37) (يوسف) گفت: «پيش از آنكه جيره غذايى شما فرا رسد، شما را از تعبير خوابتان آگاه خواهم ساخت. اين، از دانشى است كه پروردگارم به من آموخته است. من آيين قومى را كه به خدا ايمان ندارند، و به سراى ديگر كافرند، ترك گفتم (و شايسته چنين موهبتى شدم)! (37) |
|
وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائِي إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَا أَنْ نُشْرِكَ بِاللهِ مِنْ شَيْءٍ ذَلِكَ مِنْ فَضْلِ اللهِ عَلَيْنَا وَ عَلَي النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ (يوسف: 38) من از آيين پدرانم ابراهيم و اسحاق و يعقوب پيروى كردم! براى ما شايسته نبود چيزى را همتاى خدا قرار دهيم اين از فضل خدا بر ما و بر مردم است ولى بيشتر مردم شكرگزارى نمىكنند! (38) |
|
يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ (يوسف: 39) اى دوستان زندانى من! آيا خدايان پراكنده بهترند، يا خداوند يكتاى پيروز؟! (39) |
|
مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَ آبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِاللهِ أَمَرَ أَنْ لاَ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ (يوسف: 40) اين معبودهايى كه غير از خدا مىپرستيد، چيزى جز اسمهايى (بىمسمّا) كه شما و پدرانتان آنها را خدا ناميدهايد، نيست خداوند هيچ دليلى بر آن نازل نكرده حكم تنها از آن خداست فرمان داده كه غير از او را نپرستيد! اين است آيين پابرجا ولى بيشتر مردم نمىدانند! (40) |
|
يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرَاً وَ أَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ (يوسف: 41) اى دوستان زندانى من! امّا يكى از شما (دو نفر، آزاد مىشود و) ساقى شراب براى صاحب خود خواهد شد و امّا ديگرى به دار آويخته مىشود و پرندگان از سر او مىخورند! و مطلبى كه درباره آن (از من) نظر خواستيد، قطعى و حتمى است!» (41) |
|
وَ قَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ (يوسف: 42) و به آن يكى از آن دو نفر، كه مىدانست رهايى مىيابد، گفت: «مرا نزد صاحبت [سلطان مصر] يادآورى كن!» ولى شيطان يادآورى او را نزد صاحبش از خاطر وى برد و بدنبال آن، (يوسف) چند سال در زندان باقى ماند. (42) |
|
وَ قَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَي سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَ سَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلَأَُ أَفْتُونِي فِي رُؤيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ (يوسف: 43) پادشاه گفت: «من در خواب ديدم هفت گاو چاق را كه هفت گاو لاغر آنها را مىخورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشكيده (كه خشكيدهها بر سبزها پيچيدند و آنها را از بين بردند.) اى جمعيّت اشراف! درباره خواب من نظر دهيد، اگر خواب را تعبير مىكنيد!» (43) |
|
قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ وَ مَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلامِ بِعَالِمِينَ (يوسف: 44) گفتند: «خوابهاى پريشان و پراكندهاى است و ما از تعبير اين گونه خوابها آگاه نيستيم!» (44) |
|
يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَ سَبْعِ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يَابِسَاتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَي النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ (يوسف: 46) (او به زندان آمد، و چنين گفت:) يوسف، اى مرد بسيار راستگو! درباره اين خواب اظهار نظر كن كه هفت گاو چاق را هفت گاو لاغر مىخورند و هفت خوشه تر، و هفت خوشه خشكيده تا من بسوى مردم بازگردم، شايد (از تعبير اين خواب) آگاه شوند! (46) |
|
ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يَعْصِرُونَ (يوسف: 49) سپس سالى فرامىرسد كه باران فراوان نصيب مردم مىشود و در آن سال، مردم عصاره (ميوهها و دانههاى روغنى را) مىگيرند (و سال پر بركتى است.)» (49) |
|
وَ قَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَي رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ الاَّتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ (يوسف: 50) پادشاه گفت: «او را نزد من آوريد!» ولى هنگامى كه فرستاده او نزد وى [يوسف] آمد گفت: «به سوى صاحبت بازگرد، و از او بپرس ماجراى زنانى كه دستهاى خود را بريدند چه بود؟ كه خداى من به نيرنگ آنها آگاه است.» (50) |
|
قَالَ مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِاللهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَةُ الْعَزيِزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ (يوسف: 51) (پادشاه آن زنان را طلبيد و) گفت: «به هنگامى كه يوسف را به سوى خويش دعوت كرديد، جريان كار شما چه بود؟» گفتند: «منزّه است خدا، ما هيچ عيبى در او نيافتيم!» (در اين هنگام) همسر عزيز گفت: «الآن حق آشكار گشت! من بودم كه او را به سوى خود دعوت كردم و او از راستگويان است! (51) |
|
ذَلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ وَ أَنَّ اللهَ لاَ يَهْدِي كَيْدَ الْخَائِنِينَ (يوسف: 52) اين سخن را بخاطر آن گفتم تا بداند من در غياب به او خيانت نكردم و خداوند مكر خائنان را هدايت نمىكند! (52) |
|
وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأََمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ (يوسف: 53) من هرگز خودم را تبرئه نمىكنم، كه نفس (سركش) بسيار به بديها امر مىكند مگر آنچه را پروردگارم رحم كند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.» (53) |
|
وَ قَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي فَلَمَّا كَلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ (يوسف: 54) پادشاه گفت: «او [يوسف] را نزد من آوريد، تا وى را مخصوص خود گردانم!» هنگامى كه (يوسف نزد وى آمد و) با او صحبت كرد، (پادشاه به عقل و درايت او پى برد و) گفت: «تو امروز نزد ما جايگاهى والا دارى، و مورد اعتماد هستى!» (54) |
|
قَالَ اجْعَلْنِي عَلَي خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ (يوسف: 55) (يوسف) گفت: «مرا سرپرست خزائن سرزمين (مصر) قرار ده، كه نگهدارنده و آگاهم!» (55) |
|
وَ كَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَ لاَ نُضِيعُ أَجْرَ الْمُـحْسِنِينَ (يوسف: 56) و اين گونه ما به يوسف در سرزمين (مصر) قدرت داديم، كه هر جا مىخواست در آن منزل مىگزيد (و تصرّف مىكرد)! ما رحمت خود را به هر كس بخواهيم (و شايسته بدانيم) ميبخشيم و پاداش نيكوكاران را ضايع نمىكنيم! (56) |
|
وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ كَانُوا يَتَّقُونَ (يوسف: 57) (امّا) پاداش آخرت، براى كسانى كه ايمان آورده و پرهيزگارى داشتند، بهتر است! (57) |
|
وَ لَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِي بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبِيكُمْ أَلاَ تَرَوْنَ أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ وَ أَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ (يوسف: 59) و هنگامى كه (يوسف) بارهاى آنان را آماده ساخت، گفت: « (نوبت آينده) آن برادرى را كه از پدر داريد، نزد من آوريد! آيا نمىبينيد من حق پيمانه را ادا مىكنم، و من بهترين ميزبانان هستم؟! (59) |
|
فَلَمَّا رَجَعُوا إِلَي أَبِيهِمْ قَالُوا يَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْكَيْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَكْتَلْ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (يوسف: 63) هنگامى كه به سوى پدرشان بازگشتند، گفتند: «اى پدر! دستور داده شده كه (بدون حضور برادرمان بنيامين) پيمانهاى (از غلّه) به ما ندهند پس برادرمان را با ما بفرست، تا سهمى (از غلّه) دريافت داريم و ما او را محافظت خواهيم كرد!» (63) |
|
قَالَ هَلْ آَمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلاَّ كَمَا أَمِنْتُكُمْ عَلَي أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَاللهُ خَيْرٌ حَافِظَاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمينَ (يوسف: 64) گفت: «آيا نسبت به او به شما اطمينان كنم همانگونه كه نسبت به برادرش (يوسف) اطمينان كردم (و ديديد چه شد)؟! و (در هر حال،) خداوند بهترين حافظ، و مهربانترين مهربانان است» (64) |
|
وَ قَالَ يَا بَنِيَّ لاَ تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَ مَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِاللهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ عَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ (يوسف: 67) و (هنگامى كه مىخواستند حركت كنند، يعقوب) گفت: «فرزندان من! از يك در وارد نشويد بلكه از درهاى متفرّق وارد گرديد (تا توجه مردم به سوى شما جلب نشود)! و (من با اين دستور،) نمىتوانم حادثهاى را كه از سوى خدا حتمى است، از شما دفع كنم! حكم و فرمان، تنها از آنِ خداست! بر او توكّل كردهام و همه متوكّلان بايد بر او توكّل كنند!» (67) |
|
وَ لَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ مَا كَانَ يُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللهِ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ حَاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضَاهَا وَ إِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِمَا عَلَّمْنَاهُ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ (يوسف: 68) و هنگامى كه از همان طريق كه پدر به آنها دستور داده بود وارد شدند، اين كار هيچ حادثه حتمى الهى را نمىتوانست از آنها دور سازد، جز حاجتى در دل يعقوب (كه از اين طريق) انجام شد (و خاطرش آرام گرفت) و او به خاطر تعليمى كه ما به او داديم، علم فراوانى داشت ولى بيشتر مردم نمىدانند! (68) |
|
فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ (يوسف: 70) و هنگامى كه (مأمور يوسف) بارهاى آنها را بست، ظرف آبخورى پادشاه را در بارِ برادرش گذاشت سپس كسى صدا زد «اى اهل قافله، شما دزد هستيد!» (70) |
|
قَالُوا نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِكِ وَ لِمَنْ جَاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ (يوسف: 72) گفتند: «پيمانه پادشاه را! و هر كس آن را بياورد، يك بار شتر (غلّه) به او داده مىشود و من ضامن اين (پاداش) هستم!» (72) |
|
قَالُوا تَاللهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ مَا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِي الْأَرْضِ وَ مَا كُنَّا سَارِقِينَ (يوسف: 73) گفتند: «به خدا سوگند شما مىدانيد ما نيامدهايم كه در اين سرزمين فساد كنيم و ما (هرگز) دزد نبودهايم!» (73) |
|
قَالُوا جَزَاؤُهُ مَن وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ (يوسف: 75) گفتند: «هر كس (آن پيمانه) در بارِ او پيدا شود، خودش كيفر آن خواهد بود (و بخاطر اين كار، برده شما خواهد شد) ما اين گونه ستمگران را كيفر مىدهيم!» (75) |
|
فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِنْ وِعَاءِ أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دينِ الْمَلِكِ إِلاَّ أَنْ يَشَاءَ اللهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَ فَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ (يوسف: 76) در اين هنگام، (يوسف) قبل از بار برادرش، به كاوش بارهاى آنها پرداخت سپس آن را از بارِ برادرش بيرون آورد اين گونه راه چاره را به يوسف ياد داديم! او هرگز نمىتوانست برادرش را مطابق آيين پادشاه (مصر) بگيرد، مگر آنكه خدا بخواهد! درجات هر كس را بخواهيم بالا مىبريم و برتر از هر صاحب علمى، عالمى است! (76) |
|
قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيرُ إِنَّ لَهُ أَبَاً شَيْخَاً كَبِيرَاً فَخُذْ أَحَدَنَا مَكَانَهُ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُـحْسِنينَ (يوسف: 78) گفتند: «اى عزيز! او پدر پيرى دارد (كه سخت ناراحت مىشود) يكى از ما را به جاى او بگير ما تو را از نيكوكاران مىبينيم!» (78) |
|
فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيَّاً قَالَ كَبِيرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَبَاكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُمْ مَوْثِقَاً مِنَ اللهِ وَ مِنْ قَبْلُ مَا فَرَّطْتُمْ فِي يُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّي يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللهُ لِي وَ هُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ (يوسف: 80) هنگامى كه (برادران) از او مأيوس شدند، به كنارى رفتند و با هم به نجوا پرداختند (برادر) بزرگشان گفت: «آيا نمىدانيد پدرتان از شما پيمان الهى گرفته و پيش از اين درباره يوسف كوتاهى كرديد؟! من از اين سرزمين حركت نمىكنم، تا پدرم به من اجازه دهد يا خدا درباره من داورى كند، كه او بهترين حكمكنندگان است! (80) |
|
ارْجِعُوا إِلَي أَبِيكُمْ فَقُولُوا يَا أَبَانَا إِنَّ ابْنَكَ سَرَقَ وَ مَا شَهِدْنَا إِلاَّ بِمَا عَلِمْنَا وَ مَا كُنَّا لِلْغَيْبِ حَافِظِينَ (يوسف: 81) شما به سوى پدرتان بازگرديد و بگوييد: پدر (جان)، پسرت دزدى كرد! و ما جز به آنچه مىدانستيم گواهى نداديم و ما از غيب آگاه نبوديم! (81) |
|
وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيهَا وَالْعِيرَ الَّتِي أَقْبَلْنَا فِيهَا وَ إِنَّا لَصَادِقُونَ (يوسف: 82) (و اگر اطمينان ندارى،) از آن شهر كه در آن بوديم سؤال كن، و نيز از آن قافله كه با آن آمديم (بپرس)! و ما (در گفتار خود) صادق هستيم!» (82) |
|
قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرَاً فَصَبْرٌ جَميلٌ عَسَي اللهُ أَنْ يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَميعَاً إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (يوسف: 83) (يعقوب) گفت: « (هواى) نفس شما، مسأله را چنين در نظرتان آراسته است! من صبر مىكنم، صبرى زيبا (و خالى از كفران)! اميدوارم خداوند همه آنها را به من بازگرداند چرا كه او دانا و حكيم است! (83) |
|
وَ تَوَلَّي عَنْهُمْ وَ قَالَ يَا أَسَفَي عَلَي يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَينَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ (يوسف: 84) و از آنها روى برگرداند و گفت: «وا اسفا بر يوسف!» و چشمان او از اندوه سفيد شد، اما خشم خود را فرو مىبرد (و هرگز كفران نمىكرد)! (84) |
|
قَالُوا تَاللهِ تَفْتَأُ تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّي تَكُونَ حَرَضَاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ (يوسف: 85) گفتند: «به خدا تو آن قدر ياد يوسف مىكنى تا در آستانه مرگ قرار گيرى، يا هلاك گردى!» (85) |
|
يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لاَ تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ (يوسف: 87) پسرانم! برويد، و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خدا مأيوس نشويد كه تنها گروه كافران، از رحمت خدا مأيوس مىشوند!» (87) |
|
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ (يوسف: 88) هنگامى كه آنها بر او [يوسف] وارد شدند، گفتند: «اى عزيز! ما و خاندان ما را ناراحتى فرا گرفته، و متاع كمى (براى خريد موادّ غذايى) با خود آوردهايم پيمانه را براى ما كامل كن و بر ما تصدّق و بخشش نما، كه خداوند بخشندگان را پاداش مىدهد!» (88) |
|
قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هَذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُـحْسِنِينَ (يوسف: 90) گفتند: «آيا تو همان يوسفى؟!» گفت: « (آرى،) من يوسفم، و اين برادر من است! خداوند بر ما منّت گذارد هر كس تقوا پيشه كند، و شكيبايى و استقامت نمايد، (سرانجام پيروز مىشود) چرا كه خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نمىكند!» (90) |
|
قَالَ لاَ تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (يوسف: 92) (يوسف) گفت: «امروز ملامت و توبيخى بر شما نيست! خداوند شما را مىبخشد و او مهربانترين مهربانان است! (92) |
|
وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأََجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلاَ أَنْ تُفَنِّدُونِ (يوسف: 94) هنگامى كه كاروان (از سرزمين مصر) جدا شد، پدرشان [يعقوب] گفت: «من بوى يوسف را احساس مىكنم، اگر مرا به نادانى و كم عقلى نسبت ندهيد!» (94) |
|
قَالُوا تَاللهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلاَلِكَ الْقَدِيِمِ (يوسف: 95) گفتند: «به خدا تو در همان گمراهى سابقت هستى!» (95) |
|
فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَي وَجهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرَاً قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (يوسف: 96) امّا هنگامى كه بشارت دهنده فرا رسيد، آن (پيراهن) را بر صورت او افكند ناگهان بينا شد! گفت: «آيا به شما نگفتم من از خدا چيزهايى مىدانم كه شما نمىدانيد؟!» (96) |
|
قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (يوسف: 98) گفت: «بزودى براى شما از پروردگارم آمرزش مىطلبم، كه او آمرزنده و مهربان است!» (98) |
|
وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَي الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّدَاً وَ قَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقَّاً وَ قَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَ جَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَينِي وَ بَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (يوسف: 100) و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همگى بخاطر او به سجده افتادند و گفت: «پدر! اين تعبير خوابى است كه قبلًا ديدم پروردگارم آن را حقّ قرار داد! و او به من نيكى كرد هنگامى كه مرا از زندان بيرون آورد، و شما را از آن بيابان (به اينجا) آورد بعد از آنكه شيطان، ميان من و برادرانم فساد كرد. پروردگارم نسبت به آنچه مىخواهد (و شايسته مىداند،) صاحب لطف است چرا كه او دانا و حكيم است! (100) |
|
رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَاديثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِیِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمَاً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ (يوسف: 101) پروردگارا! بخشى (عظيم) از حكومت به من بخشيدى، و مرا از علم تعبير خوابها آگاه ساختى! اى آفريننده آسمانها و زمين! تو ولىّ و سرپرست من در دنيا و آخرت هستى، مرا مسلمان بميران و به صالحان ملحق فرما!» (101) |
|
ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَ مَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَ هُمْ يَمْكُرُونَ (يوسف: 102) اين از خبرهاى غيب است كه به تو وحى مىفرستيم! تو (هرگز) نزد آنها نبودى هنگامى كه تصميم مىگرفتند و نقشه مىكشيدند! (102) |
|
وَ مَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ (يوسف: 103) و بيشتر مردم، هر چند اصرار داشته باشى، ايمان نمىآورند! (103) |
|
وَ مَا تَسْأَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ (يوسف: 104) و تو (هرگز) از آنها پاداشى نمىطلبى آن نيست مگر تذكّرى براى جهانيان! (104) |
|
وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَ هُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ (يوسف: 105) و چه بسيار نشانهاى (از خدا) در آسمانها و زمين كه آنها از كنارش مىگذرند، و از آن رويگردانند! (105) |
|
أَفَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِيَهُمْ غاشِيَةٌ مِنْ عَذَابِ اللهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَ هُمْ لاَ يَشْعُرُونَ (يوسف: 107) آيا ايمن از آنند كه عذاب فراگيرى از سوى خدا به سراغ آنان بيايد، يا ساعت رستاخيز ناگهان فرارسد، در حالى كه متوجّه نيستند؟! (107) |
|
قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَي اللهِ عَلَي بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي وَ سُبْحَانَ اللهِ وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكينَ (يوسف: 108) بگو: «اين راه من است من و پيروانم، و با بصيرت كامل، همه مردم را به سوى خدا دعوت مىكنيم! منزّه است خدا! و من از مشركان نيستم!» (108) |
|
وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَي أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلاَ تَعْقِلُونَ (يوسف: 109) و ما نفرستاديم پيش از تو، جز مردانى از اهل آباديها كه به آنها وحى مىكرديم! آيا (مخالفان دعوت تو،) در زمين سير نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه پيش از آنها بودند چه شد؟! و سراى آخرت براى پرهيزكاران بهتر است! آيا فكر نمىكنيد؟! (109) |
|
حَتَّي إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّيَ مَنْ نَشَاءُ وَ لاَ يُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُـجْرِمِينَ (يوسف: 110) (پيامبران به دعوت خود، و دشمنان آنها به مخالفت خود هم چنان ادامه دادند) تا آن گاه كه رسولان مأيوس شدند، و (مردم) گمان كردند كه به آنان دروغ گفته شده است در اين هنگام، يارى ما به سراغ آنها آمد آنان را كه خواستيم نجات يافتند و مجازات و عذاب ما از قوم گنهكار بازگردانده نمىشود! (110) |
|
لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثَاً يُفْتَرَي وَ لَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُدَيً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (يوسف: 111) در سرگذشت آنها درس عبرتى براى صاحبان انديشه بود! اينها داستان دروغين نبود بلكه (وحى آسمانى است، و) هماهنگ است با آنچه پيش روى او (از كتب آسمانى پيشين) قرار دارد و شرح هر چيزى (كه پايه سعادت انسان است) و هدايت و رحمتى است براى گروهى كه ايمان مىآورند! (111) |
|
المر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَّبِّكَ الْحَقُّ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ (رعد: 1) المر، اينها آيات كتاب (آسمانى) است و آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، حقّ است ولى بيشتر مردم ايمان نمىآورند! (1) |
|
اللهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَي عَلَي الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمَّيً يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ (رعد: 2) خدا همان كسى است كه آسمانها را، بدون ستونهايى كه براى شما ديدنى باشد، برافراشت، سپس بر عرش استيلا يافت (و زمام تدبير جهان را در كف قدرت گرفت) و خورشيد و ماه را مسخّر ساخت، كه هر كدام تا زمان معينى حركت دارند! كارها را او تدبير مىكند آيات را (براى شما) تشريح مىنمايد شايد به لقاى پروردگارتان يقين پيدا كنيد! (2) |
|
وَ هُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَ أَنْهَارَاً وَ مِنْ كُلِّ الثَّـمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (رعد: 3) و او كسى است كه زمين را گسترد و در آن كوهها و نهرهايى قرار داد و در آن از تمام ميوهها دو جفت آفريد (پرده سياه) شب را بر روز مىپوشاند در اينها آياتى است براى گروهى كه تفكر مىكنند! (3) |
|
وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَ غَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَي بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَي بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (رعد: 4) و در روى زمين، قطعاتى در كنار هم قرار دارد كه با هم متفاوتند و (نيز) باغهايى از انگور و زراعت و نخلها، (و درختان ميوه گوناگون) كه گاه بر يك پايه مىرويند و گاه بر دو پايه (و عجيبتر آنكه) همه آنها از يك آب سيراب مىشوند! و با اين حال، بعضى از آنها را از جهت ميوه بر ديگرى برترى مىدهيم در اينها نشانههايى است براى گروهى كه عقل خويش را به كار مىگيرند! (4) |
|
وَ إِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا كُنَّا تُرَابَاً أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَ أُولَئِكَ الْأَغْلالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ وَ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (رعد: 5) و اگر (از چيزى) تعجب مىكنى، عجيب گفتار آنهاست كه مىگويند: «آيا هنگامى كه ما خاك شديم، (بار ديگر زنده مىشويم و) به خلقت جديدى بازمىگرديم؟!» آنها كسانى هستند كه به پروردگارشان كافر شدهاند و آنان غل و زنجيرها در گردنشان است و آنها اهل دوزخند، و جاودانه در آن خواهند ماند! (5) |
|
وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلَي ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَديدُ الْعِقَابِ (رعد: 6) آنها پيش از حسنه (و رحمت)، از تو تقاضاى شتاب در سيّئه (و عذاب) مىكنند با اينكه پيش از آنها بلاهاى عبرت انگيز نازل شده است! و پروردگار تو نسبت به مردم- با اينكه ظلم مىكنند- داراى مغفرت است و (در عين حال،) پروردگارت داراى عذاب شديد است! (6) |
|
اللهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثَي وَ مَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَ مَا تَزْدَادُ وَ كُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ (رعد: 8) خدا از جنينهايى كه هر (انسان يا حيوان) مادّهاى حمل مىكند آگاه است و نيز از آنچه رحمها كم مىكنند (و پيش از موعد مقرّر مىزايند)، و هم از آنچه افزون مىكنند (و بعد از موقع ميزايند) و هر چيز نزد او مقدار معينى دارد. (8) |
|
عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ (رعد: 9) او از غيب و شهود آگاه، و بزرگ و متعالى است! (9) |
|
سَوَاءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَ سَارِبٌ بِالنَّهَارِ (رعد: 10) براى او يكسان است كسانى از شما كه پنهانى سخن بگويند، يا آن را آشكار سازند و كسانى كه شبانگاه مخفيانه حركت مىكنند، يا در روشنايى روز. (10) |
|
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفَاً وَ طَمَعَاً وَ يُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ (رعد: 12) او كسى است كه برق را به شما نشان مىدهد، كه هم مايه ترس است و هم مايه اميد و ابرهاى سنگينبار ايجاد مىكند! (12) |
|
وَ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلاَئِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَ يُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَنْ يَشَاءُ وَ هُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللهِ وَ هُوَ شَدِيدُ الْمِـحَالِ (رعد: 13) و رعد، تسبيح و حمد او مىگويد و (نيز) فرشتگان از ترس او! و صاعقهها را مىفرستد و هر كس را بخواهد گرفتار آن مىسازد، (در حالى كه آنها با مشاهده اين همه آيات الهى، باز هم) درباره خدا به مجادله مشغولند! و او قدرتى بىانتها (و مجازاتى دردناك) دارد! (13) |
|
لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لاَ يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْءٍ إِلاَّ كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَي الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَ مَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَ مَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلاَلٍ (رعد: 14) دعوت حق از آن اوست! و كسانى را كه (مشركان) غير از خدا مىخوانند، (هرگز) به دعوت آنها پاسخ نمىگويند! آنها همچون كسى هستند كه كفهاى (دست) خود را به سوى آب مىگشايد تا آب به دهانش برسد، و هرگز نخواهد رسيد! و دعاى كافران، جز در ضلال (و گمراهى) نيست! (14) |
|
وَ لِاللهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعَاً وَ كَرْهَاً وَ ظِلاَلُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ (رعد: 15) تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند- از روى اطاعت يا اكراه- و همچنين سايههايشان، هر صبح و عصر براى خدا سجده مىكنند. (15) |
|
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعَاً وَ لاَ ضَرَّاً قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَي وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِاللهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ (رعد: 16) بگو: «چه كسى پروردگار آسمانها و زمين است؟» بگو: «اللَّه!» (سپس) بگو: «آيا اوليا (و خدايانى) غير از او براى خود برگزيدهايد كه (حتّى) مالك سود و زيان خود نيستند (تا چه رسد به شما؟!)» بگو: «آيا نابينا و بينا يكسانند؟! يا ظلمتها و نور برابرند؟! آيا آنها همتايانى براى خدا قرار دادند بخاطر اينكه آنان همانند خدا آفرينشى داشتند، و اين آفرينشها بر آنها مشتبه شده است؟!» بگو: «خدا خالق همه چيز است و اوست يكتا و پيروز!» (16) |
|
أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدَاً رَابِيَاً وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَ أَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللهُ الْأَمْثَالَ (رعد: 17) خداوند از آسمان آبى فرستاد و از هر درّه و رودخانهاى به اندازه آنها سيلابى جارى شد سپس سيل بر روى خود كفى حمل كرد و از آنچه (در كورهها،) براى به دست آوردن زينت آلات يا وسايل زندگى، آتش روى آن روشن مىكنند نيز كفهايى مانند آن به وجود مىآيد- خداوند، حق و باطل را چنين مثل مىزند!- امّا كفها به بيرون پرتاب مىشوند، ولى آنچه به مردم سود مىرساند [آب يا فلز خالص] در زمين مىماند خداوند اينچنين مثال مىزند! (17) |
|
لِلَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَي وَالَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعَاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ أُولَئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهَادُ (رعد: 18) براى آنها كه دعوت پروردگارشان را اجابت كردند، (سرانجام و) نتيجه نيكوتر است و كسانى كه دعوت او را اجابت نكردند، (آن چنان در وحشت عذاب الهى فرو مىروند، كه) اگر تمام آنچه روى زمين است، و همانندش، از آن آنها باشد، همه را براى رهايى از عذاب مىدهند! (ولى از آنها پذيرفته نخواهد شد!) براى آنها حساب بدى است و جايگاهشان جهنم، و چه بد جايگاهى است! (18) |
|
أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَي إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبَابِ (رعد: 19) آيا كسى كه مىداند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده حق است، همانند كسى است كه نابيناست؟! تنها صاحبان انديشه متذكّر مىشوند ... (19) |
|
الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللهِ وَ لاَ يَنْقُضُونَ الْمِيثَاقَ (رعد: 20) آنها كه به عهد الهى وفا مىكنند، و پيمان را نمىشكنند ... (20) |
|
وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ (رعد: 21) و آنها كه پيوندهايى را كه خدا دستور به برقرارى آن داده، برقرار ميدارند و از پروردگارشان مىترسند و از بدى حساب (روز قيامت) بيم دارند ... (21) |
|
وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقَامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرَّاً وَ عَلاَنِيَةً وَ يَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولَئِكَ لَهُمْ عُقْبَي الدَّارِ (رعد: 22) و آنها كه بخاطر ذات (پاك) پروردگارشان شكيبايى مىكنند و نماز را برپا مىدارند و از آنچه به آنها روزى دادهايم، در پنهان و آشكار، انفاق مىكنند و با حسنات، سيئات را از ميان مىبرند پايان نيك سراى ديگر، از آن آنهاست ... (22) |
|
جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أَزْوَاجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَالْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بَابٍ (رعد: 23) (همان) باغهاى جاويدان بهشتى كه وارد آن مىشوند و همچنين پدران و همسران و فرزندان صالح آنها و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مىگردند ... (23) |
|
سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدَّارِ (رعد: 24) (و به آنان مىگويند:) سلام بر شما بخاطر صبر و استقامتتان! چه نيكوست سرانجام آن سرا (ى جاويدان)! (24) |
|
وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ (رعد: 25) آنها كه عهد الهى را پس از محكم كردن مىشكنند، و پيوندهايى را كه خدا دستور به برقرارى آن داده قطع مىكنند، و در روى زمين فساد مىنمايند، لعنت براى آنهاست و بدى (و مجازات) سراى آخرت! (25) |
|
اللهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَ يَقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ مَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتَاعٌ (رعد: 26) خدا روزى را براى هر كس بخواهد (و شايسته بداند) وسيع، براى هر كس بخواهد (و مصلحت بداند،) تنگ قرار مىدهد ولى آنها [كافران] به زندگى دنيا، شاد (و خوشحال) شدند در حالى كه زندگى دنيا در برابر آخرت، متاع ناچيزى است! (26) |
|
الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (رعد: 28) آنها كسانى هستند كه ايمان آوردهاند، و دلهايشان به ياد خدا مطمئن (و آرام) است آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دلها آرامش مىيابد! (28) |
|
الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَي لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ (رعد: 29) آنها كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، پاكيزهترين (زندگى) نصيبشان است و بهترين سرانجامها! (29) |
|
كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهَا أُمَمٌ لِتَتْلُوَ عَلَيْهِمُ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَ هُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ مَتَابِ (رعد: 30) همان گونه (كه پيامبران پيشين را مبعوث كرديم،) تو را به ميان امّتى فرستاديم كه پيش از آنها امّتهاى ديگرى آمدند و رفتند، تا آنچه را به تو وحى نمودهايم بر آنان بخوانى، در حالى كه به رحمان [خداوندى كه رحمتش همگان را فراگرفته] كفر مىورزند بگو: «او پروردگار من است! معبودى جز او نيست! بر او توكّل كردم و بازگشتم بسوى اوست!» (30) |
|
وَ لَوْ أَنَّ قُرآنَاً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَي بِلْ لِاللهِ الْأَمْرُ جَمِيعَاً أَفَلَمْ يَيَأْسِ الَّذِينَ آمَنوا أَنْ لَوْ يَشَاءُ اللهُ لَهَدَي النَّاسَ جَمِيعَاً وَ لاَ يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبَاً مِنْ دَارِهِمْ حَتَّي يَأْتِيَ وَعْدُ اللهِ إِنَّ اللهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ (رعد: 31) اگر بوسيله قرآن، كوهها به حركت درآيند يا زمينها قطعه قطعه شوند، يا بوسيله آن با مردگان سخن گفته شود، (باز هم ايمان نخواهند آورد!) ولى همه كارها در اختيار خداست! آيا آنها كه ايمان آوردهاند نمىدانند كه اگر خدا بخواهد همه مردم را (به اجبار) هدايت مىكند (امّا هدايت اجبارى سودى ندارد)! و پيوسته بلاهاى كوبندهاى بر كافران بخاطر اعمالشان وارد مىشود، و يا بنزديكى خانه آنها فرود مىآيد، تا وعده (نهايى) خدا فرا رسد به يقين خداوند در وعد خود تخلّف نمىكند! (31) |
|
أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَي كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَ جَعَلُوا لِاللهِ شُرَكَاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لاَ يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ أَمْ بِظَاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ (رعد: 33) آيا كسى كه بالاى سر همه ايستاده، (و حافظ و نگهبان و مراقب همه است،) و اعمال همه را مىبيند (، همچون كسى است كه هيچ يك از اين صفات را ندارد)؟! آنان براى خدا همتايانى قرار دادند بگو: «آنها را نام ببريد! آيا چيزى را به او خبر مىدهيد كه از وجود آن در روى زمين بىخبر است، يا سخنان ظاهرى (و تو خالى) مىگوييد؟!» (نه، شريكى براى خدا وجود ندارد) بلكه در نظر كافران، دروغهايشان زينت داده شده، (و بر اثر ناپاكى درون، چنين مىپندارند كه واقعيتى دارد) و آنها از راه (خدا) بازداشته شدهاند و هر كس را خدا گمراه كند، راهنمايى براى او وجود نخواهد داشت! (33) |
|
لَهُمْ عَذَابٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ لَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ وَ مَا لَهُمْ مِنَ اللهِ مِنْ وَاقٍ (رعد: 34) در دنيا، براى آنها عذابى (دردناك) است و عذاب آخرت سختتر است و در برابر (عذاب) خدا، هيچ كس نمىتواند آنها را نگه دارد! (34) |
|
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَ ظِلُّهَا تِلْكَ عُقْبَي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَي الْكَافِرِينَ النَّارُ (رعد: 35) توصيف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده، (اين است كه) نهرهاى آب از زير درختانش جارى است، ميوه آن هميشگى، و سايهاش دائمى است اين سرانجام كسانى است كه پرهيزگارى پيشه كردند و سرانجام كافران، آتش است! (35) |
|
وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ مِنَ الْأَحْزَابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللهَ وَ لاَ أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُو وَ إِلَيْهِ مَآبِ (رعد: 36) كسانى كه كتاب آسمانى به آنان دادهايم، از آنچه بر تو نازل شده، خوشحالند و بعضى از احزاب (و گروهها)، قسمتى از آن را انكار مىكنند بگو: «من مأمورم كه «اللَّه» را بپرستم و شريكى براى او قائل نشوم! به سوى او دعوت مىكنم و بازگشت من بسوى اوست!» (36) |
|
وَ كَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمَاً عَرَبِيَّاً وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاَ وَاقٍ (رعد: 37) همانگونه (كه به پيامبران پيشين كتاب آسمانى داديم،) بر تو نيز اين (قرآن) را بعنوان فرمان روشن و صريحى نازل كرديم و اگر از هوسهاى آنان- بعد از آنكه آگاهى براى تو آمده- پيروى كنى، هيچ كس در برابر خدا، از تو حمايت و جلوگيرى نخواهد كرد. (37) |
|
يَمْحُو اللهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ (رعد: 39) خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات مىكند و «امّ الكتاب» [لوح محفوظ] نزد اوست! (39) |
|
وَ إِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَ عَلَيْنَا الْحِسَابُ (رعد: 40) و اگر پارهاى از مجازاتها را كه به آنها وعده مىدهيم به تو نشان دهيم، يا (پيش از فرا رسيدن اين مجازاتها) تو را بميرانيم، در هر حال تو فقط مأمور ابلاغ هستى و حساب (آنها) بر ماست. (40) |
|
أَوَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللهُ يَحْكُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَ هُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ (رعد: 41) آيا نديدند كه ما پيوسته به سراغ زمين مىآييم و از اطراف (و جوانب) آن كم مىكنيم؟! (و جامعهها، تمدّنها، و دانشمندان تدريجاً از ميان مىروند.) و خداوند حكومت مىكند و هيچ كس را ياراى جلوگيرى يا ردّ احكام او نيست و او سريع الحساب است! (41) |
|
وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِاللهِ الْمَكْرُ جَمِيعَاً يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَ سَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَي الدَّارِ (رعد: 42) پيش از آنان نيز كسانى طرحها و نقشهها كشيدند ولى تمام طرحها و نقشهها از آن خداست! او از كار هر كس آگاه است و بزودى كفّار مىدانند سرانجام (نيك و بد) در سراى ديگر از آن كيست! (42) |
|
وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَي بِاللهِ شَهِيدَاً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ (رعد: 43) آنها كه كافر شدند مىگويند: «تو پيامبر نيستى!» بگو: «كافى است كه خداوند، و كسى كه علم كتاب (و آگاهى بر قرآن) نزد اوست، ميان من و شما گواه باشند!» (43) |
|
الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَي صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ (ابراهيم: 1) الر، (اين) كتابى است كه بر تو نازل كرديم، تا مردم را از تاريكيها (ى شرك و ظلم و جهل،) به سوى روشنايى (ايمان و عدل و آگاهى،) بفرمان پروردگارشان در آورى، بسوى راه خداوند عزيز و حميد. (1) |
|
اللهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ وَيْلٌ لِلْكَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ شَدِيدٍ (ابراهيم: 2) همان خدايى كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست واى بر كافران از مجازات شديد (الهى)! (2) |
|
الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَي الْآخِرَةِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ وَ يَبْغُونَهَا عِوَجَاً أُولَئِكَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ (ابراهيم: 3) همانها كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مىدهند و (مردم را) از راه خدا باز مىدارند و مىخواهند راه حق را منحرف سازند آنها در گمراهى دورى هستند! (3) |
|
وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللهُ مَنْ يَشَاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (ابراهيم: 4) ما هيچ پيامبرى را، جز به زبان قومش، نفرستاديم تا (حقايق را) براى آنها آشكار سازد سپس خدا هر كس را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه، و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) هدايت مىكند و او توانا و حكيم است. (4) |
|
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَي بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (ابراهيم: 5) ما موسى را با آيات خود فرستاديم (و دستور داديم:) قومت را از ظلمات به نور بيرون آر! و «ايّام اللَّه» را به آنان ياد آور! در اين، نشانههايى است براى هر صبر كننده شكرگزار! (5) |
|
وَ إِذْ قَالَ مُوسَي لِقَوْمِهِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنْجَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَ فِي ذَلِكُمْ بَلاَءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ (ابراهيم: 6) و (به خاطر بياور) هنگامى را كه موسى به قومش گفت: «نعمت خدا را بر خود به ياد داشته باشيد، زمانى كه شما را از (چنگال) آل فرعون رهايى بخشيد! همانها كه شما را به بدترين وجهى عذاب مىكردند پسرانتان را سر مىبريدند، و زنانتان را (براى خدمتكارى) زنده مىگذاشتند و در اين، آزمايش بزرگى از طرف پروردگارتان براى شما بود!» (6) |
|
وَ قَالَ مُوسَي إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعَاً فَإِنَّ اللهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ (ابراهيم: 8) و موسى (به بنى اسرائيل) گفت: «اگر شما و همه مردم روى زمين كافر شويد، (به خدا زيانى نمىرسد چرا كه) خداوند، بىنياز و شايسته ستايش است!» (8) |
|
أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عَادٍ وَ ثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لاَ يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللهُ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَ قَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَ إِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ (ابراهيم: 9) آيا خبر كسانى كه پيش از شما بودند، به شما نرسيد؟! «قوم نوح» و «عاد» و «ثمود» و آنها كه پس از ايشان بودند همانها كه جز خداوند از آنان آگاه نيست پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند، ولى آنها (از روى تعجّب و استهزا) دست بر دهان گرفتند و گفتند: «ما به آنچه شما به آن فرستاده شدهايد، كافريم! و نسبت به آنچه ما را به سوى آن مىخوانيد، شكّ و ترديد داريم!» (9) |
|
قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلَي أَجَلٍ مُسَمَّيً قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ (ابراهيم: 10) رسولان آنها گفتند: «آيا در خدا شكّ است؟! خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده او شما را دعوت مىكند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقرّرى شما را باقى گذارد!» آنها گفتند: « (ما اينها را نمىفهميم! همين اندازه مىدانيم كه) شما انسانهايى همانند ما هستيد، مىخواهيد ما را از آنچه پدرانمان مىپرستيدند بازداريد شما دليل و معجزه روشنى براى ما بياوريد!» (10) |
|
قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَ لَكِنَّ اللهَ يَمُنُّ عَلَي مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ مَا كَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطَانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللهِ وَ عَلَي اللهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (ابراهيم: 11) پيامبرانشان به آنها گفتند: «درست است كه ما بشرى همانند شما هستيم، ولى خداوند بر هر كس از بندگانش بخواهد (و شايسته بداند)، نعمت مىبخشد (و مقام رسالت عطا مىكند)! و ما هرگز نمىتوانيم معجزهاى جز بفرمان خدا بياوريم! (و از تهديدهاى شما نمىهراسيم) افراد باايمان بايد تنها بر خدا توكّل كنند! (11) |
|
وَ مَا لَنَا أَنْ لاَ نَتَوَكَّلَ عَلَي اللهِ وَ قَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلَي مَا آذَيْتُمُونَا وَ عَلَي اللهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ (ابراهيم: 12) و چرا بر خدا توكّل نكنيم، با اينكه ما را به راههاى (سعادت) رهبرى كرده است؟! و ما بطور مسلّم در برابر آزارهاى شما صبر خواهيم كرد (و دست از رسالت خويش بر نمىداريم)! و توكّل كنندگان، بايد فقط بر خدا توكّل كنند!» (12) |
|
وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَي إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ (ابراهيم: 13) (ولى) كافران به پيامبران خود گفتند: «ما قطعاً شما را از سرزمين خود بيرون خواهيم كرد، مگر اينكه به آيين ما بازگرديد!» در اين حال، پروردگارشان به آنها وحى فرستاد كه: «ما ظالمان را هلاك مىكنيم! (13) |
|
وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذَلِكَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِي وَ خَافَ وَعِيدِ (ابراهيم: 14) و شما را بعد از آنان در زمين سكوت خواهيم داد، اين (موفقيّت)، براى كسى است كه از مقام (عدالت) من بترسد و از عذاب (من) بيمناك باشد!» (14) |
|
يَتَجَرَّعُهُ وَ لاَ يَكَادُ يُسِيغُهُ وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَ مَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَ مِنْ وَرائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ (ابراهيم: 17) بزحمت جرعه جرعه آن را سرمىكشد و هرگز حاضر نيست به ميل خود آن را بياشامد و مرگ از هر جا به سراغ او مىآيد ولى با اين همه نمىميرد! و بدنبال آن، عذاب شديدى است! (17) |
|
مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الِّريحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لاَ يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَي شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ (ابراهيم: 18) اعمال كسانى كه به پروردگارشان كافر شدند، همچون خاكسترى است در برابر تندباد در يك روز طوفانى! آنها توانايى ندارند كمترين چيزى از آنچه را انجام دادهاند، به دست آورند و اين همان گمراهى دور و دراز است! (18) |
|
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ (ابراهيم: 19) آيا نديدى خداوند، آسمانها و زمين را بحق آفريده است؟! اگر بخواهد، شما را مىبرد و خلق تازهاى مىآورد! (19) |
|
وَ بَرَزُوا لِاللهِ جَمِيعَاً فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعَاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللهِ مِنْ شَيْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللهُ لَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِنْ مَحِيصٍ (ابراهيم: 21) و (در قيامت)، همه آنها در برابر خدا ظاهر مىشوند در اين هنگام، ضعفا [دنبالهروان نادان] به مستكبران (و رهبران گمراه) مىگويند: «ما پيروان شما بوديم! آيا (اكنون كه بخاطر پيروى از شما گرفتار مجازات الهى شدهايم،) شما حاضريد سهمى از عذاب الهى را بپذيريد و از ما برداريد؟» آنها مىگويند: «اگر خدا ما را هدايت كرده بود، ما نيز شما را هدايت مىكرديم! (ولى كار از اينها گذشته است،) چه بيتابى كنيم و چه شكيبايى، تفاوتى براى ما ندارد راه گريزى براى ما نيست!» (21) |
|
وَ قَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ مَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ مَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (ابراهيم: 22) و شيطان، هنگامى كه كار تمام مىشود، مىگويد: «خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف كردم! من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اينكه دعوتتان كردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد! بنا بر اين، مرا سرزنش نكنيد خود را سرزنش كنيد! نه من فريادرس شما هستم، و نه شما فريادرس من! من نسبت به شرك شما درباره خود، كه از قبل داشتيد، (و اطاعت مرا همرديف اطاعت خدا قرار داديد) بيزار و كافرم!» مسلّماً ستمكاران عذاب دردناكى دارند! (22) |
|
وَ أُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ (ابراهيم: 23) و كسانى را كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، به باغهاى بهشت وارد مىكنند باغهايى كه نهرها از زير درختانش جارى است به اذن پروردگارشان، جاودانه در آن مىمانند و تحيّت آنها در آن، «سلام» است. (23) |
|
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ (ابراهيم: 24) آيا نديدى چگونه خداوند «كلمه طيبه» (و گفتار پاكيزه) را به درخت پاكيزهاى تشبيه كرده كه ريشه آن (در زمين) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟! (24) |
|
تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَ يَضْرِبُ اللهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (ابراهيم: 25) هر زمان ميوه خود را به اذن پروردگارش مىدهد. و خداوند براى مردم مثلها مىزند، شايد متذكّر شوند (و پند گيرند)! (25) |
|
وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ (ابراهيم: 26) (همچنين) «كلمه خبيثه» (و سخن آلوده) را به درخت ناپاكى تشبيه كرده كه از روى زمين بركنده شده، و قرار و ثباتى ندارد. (26) |
|
يُثَبِّتُ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللهُ مَا يَشَاءُ (ابراهيم: 27) خداوند كسانى را كه ايمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار مىدارد هم در اين جهان، و هم در سراى ديگر! و ستمگران را گمراه مىسازد، (و لطف خود را از آنها برمىگيرد) خداوند هر كار را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام مىدهد! (27) |
|
أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللهِ كُفْرَاً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ (ابراهيم: 28) آيا نديدى كسانى را كه نعمت خدا را به كفران تبديل كردند، و قوم خود را به سراى نيستى و نابودى كشاندند؟! (28) |
|
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَ بِئْسَ الْقَرَارُ (ابراهيم: 29) (سراى نيستى و نابودى، همان) جهنم است كه آنها در آتش آن وارد مىشوند و بد قرارگاهى است! (29) |
|
وَ جَعَلُوا لِاللهِ أَندَادَاً لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَي النَّارِ (ابراهيم: 30) آنها براى خدا همتايانى قرار دادهاند، تا (مردم را) از راه او (منحرف و) گمراه سازند بگو: « (چند روزى از زندگى دنيا و لذّات آن) بهره گيريد امّا عاقبت كار شما به سوى آتش (دوزخ) است!» (30) |
|
قُلْ لِعِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرَّاً وَ عَلاَنِيَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لاَ بَيْعٌ فِيهِ وَ لاَ خِلالٌ (ابراهيم: 31) به بندگان من كه ايمان آوردهاند بگو نماز را برپا دارند و از آنچه به آنها روزى دادهايم، پنهان و آشكار، انفاق كنند پيش از آنكه روزى فرا رسد كه نه در آن خريد و فروش است، و نه دوستى! (نه با مال مىتوانند از كيفر خدا رهايى يابند، و نه با پيوندهاى مادى!) (31) |
|
اللهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّـمَرَاتِ رِزْقَاً لَكُمْ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ (ابراهيم: 32) خداوند همان كسى است كه آسمانها و زمين را آفريد و از آسمان، آبى نازل كرد و با آن، ميوهها (ى مختلف) را براى روزى شما (از زمين) بيرون آورد و كشتىها را مسخّر شما گردانيد، تا بر صفحه دريا به فرمان او حركت كنند و نهرها را (نيز) مسخّر شما نمود (32) |
|
وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَيْنِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ (ابراهيم: 33) و خورشيد و ماه را- كه با برنامه منظّمى در كارند- به تسخير شما درآورد و شب و روز را (نيز) مسخّر شما ساخت (33) |
|
وَ آتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَاَلْتُـمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ (ابراهيم: 34) و از هر چيزى كه از او خواستيد، به شما داد و اگر نعمتهاى خدا را بشماريد، هرگز آنها را شماره نتوانيد كرد! انسان، ستمگر و ناسپاس است! (34) |
|
وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنَاً وَاجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ (ابراهيم: 35) (به ياد آوريد) زمانى را كه ابراهيم گفت: «پروردگارا! اين شهر [مكّه] را شهر امنى قرار ده! و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار! (35) |
|
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثيرَاً مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (ابراهيم: 36) پروردگارا! آنها [بتها] بسيارى از مردم را گمراه ساختند! هر كس از من پيروى كند از من است و هر كس نافرمانى من كند، تو بخشنده و مهربانى! (36) |
|
رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُـحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلاَةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الَّثمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ (ابراهيم: 37) پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را در سرزمين بىآب و علفى، در كنار خانهاى كه حرم توست، ساكن ساختم تا نماز را برپا دارند تو دلهاى گروهى از مردم را متوجّه آنها ساز و از ثمرات به آنها روزى ده شايد آنان شكر تو را بجاى آورند! (37) |
|
رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَ مَا نُعْلِنُ وَ مَا يَخْفَي عَلَي اللهِ مِنْ شَيْءٍ فِي الْأَرْضِ وَ لاَ فِي السَّمَاءِ (ابراهيم: 38) پروردگارا! تو مىدانى آنچه را ما پنهان و يا آشكار مىكنيم و چيزى در زمين و آسمان بر خدا پنهان نيست! (38) |
|
الْحَمْدُ لِاللهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَي الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ (ابراهيم: 39) حمد خداى را كه در پيرى، اسماعيل و اسحاق را به من بخشيد مسلّماً پروردگار من، شنونده (و اجابت كننده) دعاست. (39) |
|
رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاَةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَ تَقَبَّلْ دُعَاءِ (ابراهيم: 40) پروردگارا: مرا برپا كننده نماز قرار ده، و از فرزندانم (نيز چنين فرما)، پروردگارا: دعاى مرا بپذير! (40) |
|
رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَ لِوَالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ (ابراهيم: 41) پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را، در آن روز كه حساب برپا مىشود، بيامرز! (41) |
|
وَ لاَ تَحْسَبَنَّ اللهَ غَافِلاً عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ (ابراهيم: 42) گمان مبر كه خدا، از آنچه ظالمان انجام مىدهند، غافل است! (نه، بلكه كيفر) آنها را براى روزى تأخير انداخته است كه چشمها در آن (به خاطر ترس و وحشت) از حركت بازمىايستد ... (42) |
|
وَ أَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَي أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَ نَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَ لَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَكُمْ مِنْ زَوَالٍ (ابراهيم: 44) و مردم را از روزى كه عذاب الهى به سراغشان مىآيد، بترسان! آن روز كه ظالمان مىگويند: «پروردگارا! مدّت كوتاهى ما را مهلت ده، تا دعوت تو را بپذيريم و از پيامبران پيروى كنيم!» (امّا پاسخ مىشنوند كه:) مگر قبلًا سوگند ياد نكرده بوديد كه زوال و فنايى براى شما نيست؟! (44) |
|
وَ سَكَنْتُمْ فِي مَسَاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ وَ تَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَ ضَرَبْنَا لَكُمُ الْأَمْثَالَ (ابراهيم: 45) (آرى شما بوديد كه) در منازل (و كاخهاى) كسانى كه به خويشتن ستم كردند، ساكن شديد و براى شما آشكار شد چگونه با آنان رفتار كرديم و براى شما، مثلها (از سرگذشت پيشينيان) زديم (باز هم بيدار نشديد)! (45) |
|
وَ قَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَ عِنْدَ اللهِ مَكْرُهُمْ وَ إِنْ كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ (ابراهيم: 46) آنها نهايت مكر (و نيرنگ) خود را به كار زدند و همه مكرها (و توطئههايشان) نزد خدا آشكار است، هر چند مكرشان چنان باشد كه كوهها را از جا بركند! (46) |
|
يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَ بَرَزُوا لِاللهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ (ابراهيم: 48) در آن روز كه اين زمين به زمين ديگر، و آسمانها (به آسمانهاى ديگرى) مبدل مىشود، و آنان در پيشگاه خداوند واحد قهار ظاهر مىگردند! (48) |
|
وَ تَرَي الْمُـجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ (ابراهيم: 49) و در آن روز، مجرمان را با هم در غل و زنجير مىبينى! (كه دستها و گردنهايشان را به هم بسته است!) (49) |
|
سَرَابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرَانٍ وَ تَغْشَي وُجُوهَهُمُ النَّارُ (ابراهيم: 50) لباسهايشان از قطران [ماده چسبنده بد بوى قابل اشتعال] است و صورتهايشان را آتش مىپوشاند ... (50) |
|
لِيَجْزِيَ اللهُ كُلَّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ إِنَّ اللهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ (ابراهيم: 51) تا خداوند هر كس را، هر آنچه انجام داده، جزا دهد! به يقين، خداوند سريع الحساب است! (51) |
|
هَذَا بَلاَغٌ لِلنَّاسِ وَ لِيُنْذَرُوا بِهِ وَ لِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الْأَلْبَابِ (ابراهيم: 52) اين (قرآن،) پيام (و ابلاغى) براى (عموم) مردم است تا همه به وسيله آن انذار شوند، و بدانند او خدا يكتاست و تا صاحبان مغز (و انديشه) پند گيرند! (52) |
|
الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَ قُرْآنٍ مُبِينٍ (حجر: 1) الر، اين آيات كتاب، و قرآن مبين است. (1) |
|
ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (حجر: 3) بگذار آنها بخورند، و بهره گيرند، و آرزوها آنان را غافل سازد ولى بزودى خواهند فهميد! (3) |
|
وَ قَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَـجْنُونٌ (حجر: 6) و گفتند: «اى كسى كه «ذكر» [قرآن] بر او نازل شده، مسلماً تو ديوانهاى! (6) |
|
لَوْمَا تَأْتِينَا بِالْمَلائِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (حجر: 7) اگر راست مىگويى، چرا فرشتگان را نزد ما نمىزورى؟!» (7) |
|
مَا نُنَزِّلُ الْمَلاَئِكَةَ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَا كَانُوا إِذَاً مُنْظَرِينَ (حجر: 8) (امّا اينها بايد بدانند) ما فرشتگان را، جز بحق، نازل نمىكنيم، و هر گاه نازل شوند، ديگر به اينها مهلت داده نمىشود (و در صورت انكار، به عذاب الهى نابود مىگردند)! (8) |
|
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (حجر: 9) ما قرآن را نازل كرديم و ما بطور قطع نگهدار آنيم! (9) |
|
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ (حجر: 10) ما پيش از تو (نيز) پيامبرانى در ميان امّتهاى نخستين فرستاديم. (10) |
|
كَذَلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْـمُجْرِمِينَ (حجر: 12) ما اينچنين (و از هر طريق ممكن) قرآن را به درون دلهاى مجرمان راه مىدهيم! (12) |
|
لاَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ (حجر: 13) (اما با اين حال،) آنها به آن ايمان نمىآورند روش اقوام پيشين نيز چنين بود! (13) |
|
وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَابَاً مِنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ (حجر: 14) و اگر درى از آسمان به روى آنان بگشاييم، و آنها پيوسته در آن بالا روند ... (14) |
|
وَ لَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجَاً وَ زَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ (حجر: 16) ما در آسمان برجهايى قرار داديم و آن را براى بينندگان آراستيم. (16) |
|
إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِينٌ (حجر: 18) مگر آن كس كه استراق سمع كند (و دزدانه گوش فرا دهد) كه «شهاب مبين» او را تعقيب مىكند (و مىراند) (18) |
|
وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَ أَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَ أَنبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ (حجر: 19) و زمين را گسترديم و در آن كوههاى ثابتى افكنديم و از هر گياه موزون، در آن رويانديم (19) |
|
وَ أَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَ مَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ (حجر: 22) ما بادها را براى بارور ساختن (ابرها و گياهان) فرستاديم و از آسمان آبى نازل كرديم، و شما را با آن سيراب ساختيم در حالى كه شما توانايى حفظ و نگهدارى آن را نداشتيد! (22) |
|
وَ إِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ وَ نَحْنُ الْوَارِثُونَ (حجر: 23) ماييم كه زنده مىكنيم و مىميرانيم و ماييم وارث (همه جهان)! (23) |
|
وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنْكُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ (حجر: 24) ما، هم پيشينيان شما را دانستيم و هم متأخّران را! (24) |
|
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (حجر: 26) ما انسان را از گِل خشكيدهاى (همچون سفال) كه از گِل بد بوى (تيره رنگى) گرفته شده بود آفريديم! (26) |
|
وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ (حجر: 27) و جن را پيش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق كرديم! (27) |
|
وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرَاً مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (حجر: 28) و (به خاطر بياور) هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل خشكيدهاى كه از گل بدبويى گرفته شده، مىآفرينم. (28) |
|
فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ (حجر: 30) همه فرشتگان، بى استثنا، سجده كردند ... (30) |
|
إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَي أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ (حجر: 31) جز ابليس، كه ابا كرد از اينكه با سجده كنندگان باشد. (31) |
|
قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَنْ لاَ تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ (حجر: 32) (خداوند) فرمود: «اى ابليس! چرا با سجده كنندگان نيستى؟!» (32) |
|
وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَي يَوْمِ الدِّينِ (حجر: 35) و لعنت (و دورى از رحمت حق) تا روز قيامت بر تو خواهد بود!» (35) |
|
قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ (حجر: 37) فرمود: «تو از مهلت يافتگانى! (37) |
|
إِلَي يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (حجر: 38) (امّا نه تا روز رستاخيز، بلكه) تا روز وقت معيّنى.» (38) |
|
قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (حجر: 39) گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادّى را) در زمين در نظر آنها زينت مىدهم، و همگى را گمراه خواهم ساخت، (39) |
|
إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْـمُخْلَصِينَ (حجر: 40) مگر بندگان مخلصت را.» (40) |
|
إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ (حجر: 42) كه بر بندگانم تسلّط نخواهى يافت مگر گمراهانى كه از تو پيروى مىكنند (42) |
|
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (حجر: 45) به يقين، پرهيزگاران در باغها (ى سرسبز بهشت) و در كنار چشمهها هستند. (45) |
|
نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (حجر: 49) بندگانم را آگاه كن كه من بخشنده مهربانم! (49) |
|
وَ أَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ (حجر: 50) و (اينكه) عذاب و كيفر من، همان عذاب دردناك است! (50) |
|
قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَي أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ (حجر: 54) گفت: «آيا به من (چنين) بشارت مىدهيد با اينكه پير شدهام؟! به چه چيز بشارت مىدهيد؟!» (54) |
|
قَالُوا بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَكُنْ مِنَ الْقَانِطِينَ (حجر: 55) گفتند: «تو را به حق بشارت داديم از مأيوسان مباش!» (55) |
|
قَالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ (حجر: 56) گفت: «جز گمراهان، چه كسى از رحمت پروردگارش مأيوس مىشود؟!» (56) |
|
قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ (حجر: 57) (سپس) گفت: «مأموريت شما چيست اى فرستادگان خدا؟» (57) |
|
إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ (حجر: 60) بجز همسرش، كه مقدّر داشتيم از بازماندگان (در شهر، و هلاكشوندگان) باشد!» (60) |
|
فَلَمَّا جَاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ (حجر: 61) هنگامى كه فرستادگان (خدا) به سراغ خاندان لوط آمدند ... (61) |
|
وَ أَتَيْنَاكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصَادِقُونَ (حجر: 64) ما واقعيّت مسلّمى را براى تو آوردهايم و راست مىگوييم! (64) |
|
فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَ لاَ يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ (حجر: 65) پس، خانوادهات را در اواخر شب با خود بردار، و از اينجا ببر و خودت به دنبال آنها حركت كن و كسى از شما به پشت سر خويش ننگرد مأمور هستيد برويد!» (65) |
|
وَ قَضَيْنَا إِلَيْهِ ذَلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَؤُلاَءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ (حجر: 66) و ما به لوط اين موضوع را وحى فرستاديم كه صبحگاهان، همه آنها ريشهكن خواهند شد. (66) |
|
وَ جَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ (حجر: 67) (از سوى ديگر،) اهل شهر (از ورود ميهمانان با خبر شدند، و بطرف خانه لوط) آمدند در حالى كه شادمان بودند. (67) |
|
قَالُوا أَوَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ (حجر: 70) گفتند: «مگر ما تو را از جهانيان نهى نكرديم (و نگفتيم كسى را به ميهمانى نپذير؟!» (70) |
|
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ (حجر: 73) سرانجام، هنگام طلوع آفتاب، صيحه (مرگبار- بصورت صاعقه يا زمينلرزه-) آنها را فراگرفت! (73) |
|
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ (حجر: 75) در اين (سرگذشت عبرتانگيز)، نشانههايى است براى هوشياران! (75) |
|
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ (حجر: 77) در اين، نشانهاى است براى مؤمنان! (77) |
|
وَ إِنْ كَانَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ (حجر: 78) «اصحاب الأيكه» [صاحبان سرزمينهاى پردرخت قوم شعيب] مسلماً قوم ستمگرى بودند! (78) |
|
وَ لَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ (حجر: 80) و «اصحاب حجر» [قوم ثمود] پيامبران را تكذيب كردند! (80) |
|
وَ كَانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتَاً آمِنِينَ (حجر: 82) آنها خانههاى امن در دل كوهها مىتراشيدند. (82) |
|
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ (حجر: 83) امّا سرانجام صيحه (مرگبار)، صبحگاهان آنان را فرا گرفت (83) |
|
وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ (حجر: 85) ما آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است، جز بحق نيافريديم و ساعت موعود [قيامت] قطعاً فرا خواهد رسيد (و جزاى هر كس به او مىرسد)! پس، از آنها به طرز شايستهاى صرف نظر كن (و آنها را بر نادانيهايشان ملامت ننما)! (85) |
|
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ (حجر: 86) به يقين، پروردگار تو، آفريننده آگاه است! (86) |
|
وَ لَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعَاً مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ (حجر: 87) ما به تو سوره حمد و قرآن عظيم داديم! (87) |
|
لاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَي مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجَاً مِنْهُمْ وَ لاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ (حجر: 88) (بنا بر اين،) هرگز چشم خود را به نعمتهاى (مادّى)، كه به گروههايى از آنها [كفّار] داديم، ميفكن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگين مباش! و بال (عطوفت) خود را براى مؤمنين فرود آر! (88) |
|
وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ (حجر: 89) و بگو: «من انذاركننده آشكارم!» (89) |
|
كَمَا أَنْزَلْنَا عَلَي الْمُقْتَسِمِينَ (حجر: 90) (ما بر آنها عذابى مىفرستيم) همان گونه كه بر تجزيهگران (آيات الهى) فرستاديم! (90) |
|
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ (حجر: 91) همانها كه قرآن را تقسيم كردند (آنچه را به سودشان بود پذيرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهايشان بود رها نمودند)! (91) |
|
فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ (حجر: 94) آنچه را مأموريت دارى، آشكارا بيان كن! و از مشركان روى گردان (و به آنها اعتنا نكن)! (94) |
|
إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ (حجر: 95) ما شرّ استهزاكنندگان را از تو دفع خواهيم كرد (95) |
|
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ (حجر: 98) (براى دفع ناراحتى آنان) پروردگارت را تسبيح و حمد گو! و از سجده كنندگان باش! (98) |
|
وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّي يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ (حجر: 99) و پروردگارت را عبادت كن تا يقين [مرگ] تو فرا رسد! (99) |
|
يُنَزِّلُ الْمَلاَئِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَي مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاتَّقُونِ (نحل: 2) فرشتگان را با روح (الهى) بفرمانش بر هر كس از بندگانش بخواهد نازل مىكند (و به آنها دستور مىدهد) كه مردم را انذار كنيد (و بگوييد:) معبودى جز من نيست از (مخالفت دستور) من، بپرهيزيد! (2) |
|
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ تَعَالَي عَمَّا يُشْرِكُونَ (نحل: 3) آسمانها و زمين را بحق آفريد او برتر است از اينكه همتايى براى او قرار مىدهند! (3) |
|
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ (نحل: 4) انسان را از نطفه بىارزشى آفريد و سرانجام (او موجودى فصيح، و) مدافع آشكار از خويشتن گرديد! (4) |
|
وَالْأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَكُمْ فِيهَا دِفْءٌ وَ مَنَافِعُ وَ مِنْهَا تَأْكُلُونَ (نحل: 5) و چهارپايان را آفريد در حالى كه در آنها، براى شما وسيله پوشش، و منافع ديگرى است و از گوشت آنها مىخوريد! (5) |
|
وَ تَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَي بَلَدٍ لَمْ تَكُونُوا بَالِغِيهِ إِلاَّ بِشِقِّ الْأَنْفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُوفٌ رَحِيمٌ (نحل: 7) آنها بارهاى سنگين شما را به شهرى حمل مىكنند كه جز با مشقّت زياد، به آن نمىرسيديد پروردگارتان رؤوف و رحيم است (كه اين وسايل حيات را در اختيارتان قرار داده)! (7) |
|
وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَ زِينَةً وَ يَخْلُقُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (نحل: 8) همچنين اسبها و استرها و الاغها را آفريد تا بر آنها سوار شويد و زينت شما باشد، و چيزهايى مىآفريند كه نمىدانيد. (8) |
|
وَ عَلَي اللهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَ مِنْهَا جَائِرٌ وَ لَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ (نحل: 9) و بر خداست كه راه راست را (به بندگان) نشان دهد امّا بعضى از راهها بيراهه است! و اگر خدا بخواهد، همه شما را (به اجبار) هدايت مىكند (ولى اجبار سودى ندارد). (9) |
|
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لَكُمْ مِنْهُ شَرَابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ (نحل: 10) او كسى است كه از آسمان، آبى فرستاد، كه نوشيدن شما از آن است و (همچنين) گياهان و درختانى كه حيوانات خود را در آن به چرا مىبريد، نيز از آن است. (10) |
|
يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالْأَعْنَابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّـمَرَاتِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (نحل: 11) خداوند با آن (آب باران)، براى شما زراعت و زيتون و نخل و انگور، و از همه ميوهها مىروياند مسلماً در اين، نشانه روشنى براى انديشمندان است. (11) |
|
وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (نحل: 12) او شب و روز و خورشيد و ماه را مسخّر شما ساخت و ستارگان نيز به فرمان او مسخّر شمايند در اين، نشانههايى است (از عظمت خدا،) براى گروهى كه عقل خود را به كار مىگيرند! (12) |
|
وَ مَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفَاً أَلْوَانُهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ (نحل: 13) (علاوه بر اين،) مخلوقاتى را كه در زمين به رنگهاى گوناگون آفريده نيز مسخّر (فرمان شما) ساخت در اين، نشانه روشنى است براى گروهى كه متذكّر مىشوند! (13) |
|
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمَاً طَرِيَّاً وَ تَسْتَخْرِجوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَ تَرَي الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (نحل: 14) او كسى است كه دريا را مسخّر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخوريد و زيورى براى پوشيدن (مانند مرواريد) از آن استخراج كنيد و كشتيها را مىبينى كه سينه دريا را مىشكافند تا شما (به تجارت پردازيد و) از فضل خدا بهره گيريد شايد شكر نعمتهاى او را بجا آوريد! (14) |
|
وَ أَلْقَي فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ أَنْهَارَاً وَ سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (نحل: 15) و در زمين، كوههاى ثابت و محكمى افكند تا لرزش آن را نسبت به شما بگيرد و نهرها و راههايى ايجاد كرد، تا هدايت شويد. (15) |
|
وَ عَلاَمَاتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ (نحل: 16) و (نيز) علاماتى قرار داد و (شب هنگام) به وسيله ستارگان هدايت مىشوند. (16) |
|
إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَالَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ (نحل: 22) معبود شما خداوند يگانه است امّا كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند، دلهايشان (حق را) انكار مىكند و مستكبرند. (22) |
|
لاَ جَرَمَ أَنَّ اللهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَ مَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ (نحل: 23) قطعاً خداوند از آنچه پنهان مىدارند و آنچه آشكار مىسازند با خبر است او مستكبران را دوست نمىدارد! (23) |
|
وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ (نحل: 24) و هنگامى كه به آنها گفته شود: «پروردگار شما چه نازل كرده است؟» مىگويند: «اينها (وحى الهى نيست) همان افسانههاى دروغين پيشينيان است!» (24) |
|
لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلاَ سَاءَ مَا يَزِرُونَ (نحل: 25) آنها بايد روز قيامت، (هم) بار گناهان خود را بطور كامل بر دوش كشند و هم سهمى از گناهان كسانى كه بخاطر جهل، گمراهشان مىسازند! بدانيد آنها بار سنگين بدى بر دوش مىكشند! (25) |
|
قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَي اللهُ بُنْيَانَهُمْ مِنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ أَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيثُ لاَ يَشْعُرُونَ (نحل: 26) كسانى كه قبل از ايشان بودند (نيز) از اين توطئهها داشتند ولى خداوند به سراغ شالوده (زندگى) آنها رفت و آن را از اساس ويران كرد و سقف از بالا بر سرشان فرو ريخت و عذاب (الهى) از آن جايى كه نمىدانستند به سراغشان آمد! (26) |
|
ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُخْزِيهِمْ وَ يَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فِيهِمْ قَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَالسُّوءَ عَلَي الْكَافِرِينَ (نحل: 27) سپس روز قيامت خدا آنها را رسوا مىسازد و مىگويد: «شريكانى كه شما براى من ساختيد، و بخاطر آنها با ديگران دشمنى مىكرديد، كجا هستيد؟!» (در اين هنگام،) كسانى كه به آنها علم داده شده مىگويند: «رسوايى و بدبختى، امروز بر كافران است!» (27) |
|
الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلَي إِنَّ اللهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (نحل: 28) همانها كه فرشتگان (مرگ) روحشان را مىگيرند در حالى كه به خود ظلم كرده بودند! در اين موقع آنها تسليم مىشوند (و بدروغ مىگويند:) ما كار بدى انجام نمىداديم! آرى، خداوند به آنچه انجام مىداديد عالم است! (28) |
|
فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَي الْمُتَكَبِّرينَ (نحل: 29) (به آنها گفته مىشود:) اكنون از درهاى جهنم وارد شويد در حالى كه جاودانه در آن خواهيد بود! چه جاى بدى است جايگاه مستكبران! (29) |
|
وَ قِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا خَيْرَاً لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَ لَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَ لَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ (نحل: 30) (ولى هنگامى كه) به پرهيزگاران گفته مىشد: «پروردگار شما چه چيز نازل كرده است؟» مىگفتند: «خير (و سعادت)» (آرى،) براى كسانى كه نيكى كردند، در اين دنيا نيكى است و سراى آخرت از آن هم بهتر است و چه خوب است سراى پرهيزگاران! (30) |
|
جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ كَذَلِكَ يَجْزِي اللهُ الْمُتَّقِينَ (نحل: 31) باغهايى از بهشت جاويدان است كه همگى وارد آن مىشوند نهرها از زير درختانش مىگذرد هر چه بخواهند در آنجا هست خداوند پرهيزگاران را چنين پاداش مىدهد! (31) |
|
الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلاَمٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (نحل: 32) همانها كه فرشتگان (مرگ) روحشان را مىگيرند در حالى كه پاك و پاكيزهاند به آنها مىگويند: «سلام بر شما! وارد بهشت شويد به خاطر اعمالى كه انجام مىداديد!» (32) |
|
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلاَئِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ مَا ظَلَمَهُمُ اللهُ وَ لَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (نحل: 33) آيا آنها انتظارى جز اين دارند كه فرشتگان (قبض ارواح) به سراغشان بيايند، يا فرمان پروردگارت (براى مجازاتشان) فرا رسد (آن گاه توبه كنند؟! ولى توبه آنها در آن زمان بى اثر است! آرى،) كسانى كه پيش از ايشان بودند نيز چنين كردند! خداوند به آنها ستم نكرد ولى آنان به خويشتن ستم مىنمودند! (33) |
|
وَ قَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ نَحْنُ وَ لاَ آبَاؤُنَا وَ لاَ حَرَّمْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَي الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ (نحل: 35) مشركان گفتند: «اگر خدا مىخواست، نه ما و نه پدران ما، غير او را پرستش نمىكرديم و چيزى را بدون اجازه او حرام نمىساختيم!» (آرى،) كسانى كه پيش از ايشان بودند نيز همين كارها را انجام دادند ولى آيا پيامبران وظيفهاى جز ابلاغ آشكار دارند؟! (35) |
|
وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَي اللهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلاَلَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ (نحل: 36) ما در هر امتى رسولى برانگيختيم كه: «خداى يكتا را بپرستيد و از طاغوت اجتناب كنيد!» خداوند گروهى را هدايت كرد و گروهى ضلالت و گمراهى دامانشان را گرفت پس در روى زمين بگرديد و ببينيد عاقبت تكذيبكنندگان چگونه بود! (36) |
|
وَ أَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لاَ يَبْعَثُ اللهُ مَنْ يَمُوتُ بَلَي وَعْدَاً عَلَيْهِ حَقَّاً وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ (نحل: 38) آنها سوگندهاى شديد به خدا ياد كردند كه: «هرگز خداوند كسى را كه مىميرد، برنمىانگيزد!» آرى، اين وعده قطعى خداست (كه همه مردگان را براى جزا بازمىگرداند) ولى بيشتر مردم نمىدانند! (38) |
|
وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي اللهِ مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ لَأََجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ (نحل: 41) آنها كه پس از ستم ديدن در راه خدا، هجرت كردند، در اين دنيا جايگاه (و مقام) خوبى به آنها مىدهيم و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر مىدانستند! (41) |
|
وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (نحل: 43) و پيش از تو، جز مردانى كه به آنها وحى مىكرديم، نفرستاديم! اگر نمىدانيد، از آگاهان بپرسيد (تا تعجب نكنيد از اينكه پيامبر اسلام از ميان همين مردان برانگيخته شده است)! (43) |
|
بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (نحل: 44) (از آنها بپرسيد كه) از دلايل روشن و كتب (پيامبران پيشين آگاهند!) و ما اين ذكر [قرآن] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند! (44) |
|
أَفَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَشْعُرُونَ (نحل: 45) آيا توطئهگران از اين ايمن گشتند كه ممكن است خدا آنها را در زمين فروبرد، و يا مجازات (الهى)، از آن جا كه انتظارش را ندارند، به سراغشان آيد؟! ... (45) |
|
أَوَ لَمْ يَرَوْا إِلَي مَا خَلَقَ اللهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّأُ ظِلاَلُهُ عَنِ الْيَـمِينِ وَالشَّمَائِلِ سُجَّدَاً لِاللهِ وَ هُمْ دَاخِرُونَ (نحل: 48) آيا آنها مخلوقات خدا را نديدند كه سايههايشان از راست و چپ حركت دارند، و با خضوع براى خدا سجده مىكنند؟! (48) |
|
وَ لِاللهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلاَئِكَةُ وَ هُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ (نحل: 49) (نه تنها سايهها، بلكه) تمام آنچه در آسمانها و زمين از جنبندگان وجود دارد، و همچنين فرشتگان، براى خدا سجده مىكنند و تكبّر نمىورزند. (49) |
|
وَ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ لَهُ الدِّينُ وَاصِبَاً أَفَغَيْرَ اللهِ تَتَّقُونَ (نحل: 52) آنچه در آسمانها و زمين است، از آن اوست و دين خالص (نيز) همواره از آن او مىباشد آيا از غير او مىترسيد؟! (52) |
|
وَ مَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْأَرُونَ (نحل: 53) آنچه از نعمتها داريد، همه از سوى خداست! و هنگامى كه ناراحتى به شما رسد، فقط او را مىخوانيد! (53) |
|
ثُمَّ إِذَا كَشَفَ الضُّرَّ عَنْكُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْكُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ (نحل: 54) (امّا) هنگامى كه ناراحتى و رنج را از شما برطرف مىسازد، ناگاه گروهى از شما براى پروردگارشان همتا قائل مىشوند. (54) |
|
وَ يَجْعَلُونَ لِاللهِ الْبَنَاتِ سُبْحَانَهُ وَ لَهُمْ مَا يَشْتَهُونَ (نحل: 57) آنها (در پندار خود،) براى خداوند دختران قرار مىدهند- منزّه است (از اينكه فرزندى داشته باشد)- ولى براى خودشان، آنچه را ميل دارند قائل مىشوند ... (57) |
|
وَ إِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَي ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدَّاً وَ هُوَ كَظِيمٌ (نحل: 58) در حالى كه هر گاه به يكى از آنها بشارت دهند دختر نصيب تو شده، صورتش (از فرط ناراحتى) سياه مىشود و به شدّت خشمگين مىگردد ... (58) |
|
يَتَوَارَي مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَي هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ أَلاَ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ (نحل: 59) بخاطر بشارت بدى كه به او داده شده، از قوم و قبيله خود متوارى مىگردد (و نمىداند) آيا او را با قبول ننگ نگهدارد، يا در خاك پنهانش كند؟! چه بد حكم مىكنند! (59) |
|
لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِاللهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَي وَ هُوَ الْعَزِيرُ الْحَكِيمُ (نحل: 60) براى آنها كه به سراى آخرت ايمان ندارند، صفات زشت است و براى خدا، صفات عالى است و او قدرتمند و حكيم است. (60) |
|
وَ لَوْ يُؤَاخِذُ اللهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ مَا تَرَكَ عَلَيْهَا مِنْ دَابَّةٍ وَ لَكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَي أَجَلٍ مُسَمَّيً فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لاَ يَسْتَقْدِمُونَ (نحل: 61) و اگر خداوند مردم را بخاطر ظلمشان مجازات مىكرد، جنبندهاى را بر پشت زمين باقى نمىگذارد ولى آنها را تا زمان معيّنى به تأخير مىاندازد. و هنگامى كه اجلشان فرا رسد، نه ساعتى تأخير مىكنند، و نه ساعتى پيشى مىگيرند. (61) |
|
وَ يَجْعَلُونَ لِاللهِ مَا يَكْرَهُونَ وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَي لاَ جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ (نحل: 62) آنها براى خدا چيزهايى قرار مىدهند كه خودشان از آن كراهت دارند [فرزندان دختر] با اين حال زبانشان به دروغ مىگويد سرانجام نيكى دارند! از اين رو براى آنان آتش است و آنها از پيشگامان (دوزخ) اند. (62) |
|
تَاللهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَي أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (نحل: 63) به خدا سوگند، به سوى امتهاى پيش از تو پيامبرانى فرستاديم امّا شيطان اعمالشان را در نظرشان آراست و امروز او ولىّ و سرپرستشان است و مجازات دردناكى براى آنهاست! (63) |
|
وَ مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدَيً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (نحل: 64) ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند، براى آنها روشن كنى و (اين قرآن) مايه هدايت و رحمت است براى قومى كه ايمان مىآورند! (64) |
|
وَاللهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ (نحل: 65) خداوند از آسمان، آبى فرستاد و زمين را، پس از آنكه مرده بود، حيات بخشيد! در اين، نشانه روشنى است براى جمعيّتى كه گوش شنوا دارند! (65) |
|
وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَنَاً خَالِصَاً سَائِغَاً لِلشَّارِبِينَ (نحل: 66) و در وجود چهارپايان، براى شما (درسهاى) عبرتى است: از درون شكم آنها، از ميان غذاهاى هضم شده و خون، شير خالص و گوارا به شما مىنوشانيم! (66) |
|
وَ مِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرَاً وَ رِزْقَاً حَسَنَاً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (نحل: 67) و از ميوههاى درختان نخل و انگور، مسكرات (ناپاك) و روزى خوب و پاكيزه مىگيريد در اين، نشانه روشنى است براى جمعيّتى كه انديشه مىكنند! (67) |
|
وَ أَوْحَي رَبُّكَ إِلَي النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتَاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ (نحل: 68) و پروردگار تو به زنبور عسل «وحى» (و الهام غريزى) نمود كه: «از كوهها و درختان و داربستهايى كه مردم مىسازند، خانههايى برگزين! (68) |
|
ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّـمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاًَ يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (نحل: 69) سپس از تمام ثمرات (و شيره گلها) بخور و راههايى را كه پروردگارت براى تو تعيين كرده است، براحتى بپيما! «از درون شكم آنها، نوشيدنى با رنگهاى مختلف خارج مىشود كه در آن، شفا براى مردم است به يقين در اين امر، نشانه روشنى است براى جمعيّتى كه مىانديشند. (69) |
|
وَاللهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَي أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلاَ يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْءً إِنَّ اللهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ (نحل: 70) خداوند شما را آفريد سپس شما را مىميراند بعضى از شما به نامطلوبترين سنين بالاى عمر مىرسند، تا بعد از علم و آگاهى، چيزى ندانند (و همه چيز را فراموش كنند) خداوند دانا و تواناست! (70) |
|
وَاللهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَي بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلَي مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَهُمْ فيهِ سَوَاءٌ أَفَبِنِعْمَةِ اللهِ يَجْحَدُونَ (نحل: 71) خداوند بعضى از شما را بر بعضى ديگر از نظر روزى برترى داد (چرا كه استعدادها و تلاشهايتان متفاوت است)! اما آنها كه برترى داده شدهاند، حاضر نيستند از روزى خود به بردگانشان بدهند و همگى در آن مساوى گردند آيا آنان نعمت خدا را انكار مىنمايند (كه شكر او را ادا نمىكنند)؟! (71) |
|
وَاللهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجَاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللهِ هُمْ يَكْفُرُونَ (نحل: 72) خداوند براى شما از جنس خودتان همسرانى قرار داد و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوههايى به وجود آورد و از پاكيزهها به شما روزى داد آيا به باطل ايمان مىآورند، و نعمت خدا را انكار مىكنند؟! (72) |
|
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ مَا لاَ يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقَاً مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ شَيْءً وَ لاَ يَسْتَطِيعُونَ (نحل: 73) آنها غير از خدا، موجوداتى را مىپرستند كه هيچ رزقى را براى آنان از آسمانها و زمين در اختيار ندارند و توان اين كار را نيز ندارند. (73) |
|
فَلاَ تَضْرِبُوا لِاللهِ الْأَمْثَالَ إِنَّ اللهَ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (نحل: 74) پس، براى خدا امثال (و شبيهها) قائل نشويد! خدا مىداند، و شما نمىدانيد. (74) |
|
ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً عَبْدَاً مَمْلُوكَاً لاَ يَقْدِرُ عَلَي شَيْءٍ وَ مَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقَاً حَسَنَاً فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرَّاً وَ جَهْرَاً هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِاللهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ (نحل: 75) خداوند مثالى زده: برده مملوكى را كه قادر بر هيچ چيز نيست و انسان (با ايمانى) را كه از جانب خود، رزقى نيكو به او بخشيدهايم، و او پنهان و آشكار از آنچه خدا به او داده، انفاق مىكند آيا اين دو نفر يكسانند؟! شكر مخصوص خداست، ولى اكثر آنها نمىدانند! (75) |
|
وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لاَ يَقْدِرُ عَلَي شَيْءٍ وَ هُوَ كَلٌّ عَلَي مَوْلاَهُ أَيْنَمَا يُوَجِّهْهُ لاَ يَأْتِ بِخَيرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَ مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلَي صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (نحل: 76) خداوند مثالى (ديگر) زده است: دو نفر را، كه يكى از آن دو، گنگ مادرزاد است و قادر بر هيچ كارى نيست و سربار صاحبش مىباشد او را در پى هر كارى بفرستد، خوب انجام نمىدهد آيا چنين انسانى، با كسى كه امر به عدل و داد مىكند، و بر راهى راست قرار دارد، برابر است؟! (76) |
|
وَ لِاللهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلاَّ كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللهَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (نحل: 77) غيب آسمانها و زمين، مخصوص خداست (و او همه را مىداند) و امر قيامت (بقدرى نزديك و آسان است) درست همانند چشم برهم زدن، و يا از آن هم نزديكتر چرا كه خدا بر هر چيزى تواناست! (77) |
|
وَاللهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَيْءً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (نحل: 78) و خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود در حالى كه هيچ چيز نمىدانستيد و براى شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شكر نعمت او را بجا آوريد! (78) |
|
أَلَمْ يَرَوْا إِلَي الطَّيْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِي جَوِّ السَّمَاءِ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلاَّ اللهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (نحل: 79) آيا آنها به پرندگانى كه بر فراز آسمانها نگهداشته شده، نظر نيفكندند؟ هيچ كس جز خدا آنها را نگاه نمىدارد در اين امر، نشانههايى (از عظمت و قدرت خدا) است براى كسانى كه ايمان مىآورند! (79) |
|
وَاللهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنَاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعَامِ بُيُوتَاً تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَ يَوْمَ إِقَامَتِكُمْ وَ مِنْ أَصْوَافِهَا وَ أَوْبَارِهَا وَ أَشْعَارِهَا أَثَاثَاً وَ مَتَاعَاً إِلَي حِينٍ (نحل: 80) و خدا براى شما از خانههايتان محل سكونت (و آرامش) قرار داد و از پوست چهارپايان نيز براى شما خانههايى قرار داد كه روز كوچ كردن و روز اقامتتان، به آسانى مىتوانيد آنها را جا به جا كنيد و از پشم و كرك و موى آنها، براى شما اثاث و متاع (و وسايل مختلف زندگى) تا زمان معيّنى قرار داد. (80) |
|
وَاللهُ جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبَالَ أَكْنَانَاً وَ جَعَلَ لَكُمْ سَرَابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَ سَرَابيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ كَذَلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ (نحل: 81) و (نيز) خداوند از آنچه آفريده است سايههايى براى شما قرار داده و از كوهها پناهگاههايى و براى شما پيراهنهايى آفريده، كه شما را از گرما (و سرما) حفظ مىكند و پيراهنهايى كه به هنگام جنگ، حافظ شماست اين گونه نعمتهايش را بر شما كامل مىكند، شايد تسليم فرمان او شويد! (81) |
|
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ (نحل: 82) (با اين همه،) اگر روى برتابند، (نگران مباش) تو فقط وظيفه ابلاغ آشكار دارى. (82) |
|
يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَهَا وَ أَكْثَرُهُمُ الْكَافِرُونَ (نحل: 83) آنها نعمت خدا را مىشناسند سپس آن را انكار مىكنند و اكثرشان كافرند! (83) |
|
وَ إِذَا رَأَي الَّذِينَ ظَلَمُوا الْعَذَابَ فَلاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَ لاَ هُمْ يُنْظَرُونَ (نحل: 85) و هنگامى كه ظالمان عذاب را ببينند، نه به آنها تخفيف داده مىشود، و نه مهلت! (85) |
|
وَ إِذَا رَأَي الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكَاءَهُمْ قَالُوا رَبَّنَا هَؤُلاَءِ شُرَكَاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ (نحل: 86) و هنگامى كه مشركان معبودهايى را كه همتاى خدا قرار دادند مىبينند، مىگويند: «پروردگارا! اينها همتايانى هستند كه ما به جاى تو، آنها را مىخوانديم! «در اين هنگام، معبودان به آنها مىگويند: «شما دروغگو هستيد! (شما هواى نفس خود را پرستش مىكرديد!)» (86) |
|
وَ أَلْقَوْا إِلَي اللهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ (نحل: 87) و در آن روز، همگى (ناگزير) در پيشگاه خدا تسليم مىشوند و تمام آنچه را (نسبت به خدا) دروغ مىبستند، گم و نابود مىشود! (87) |
|
الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللهِ زِدْنَاهُمْ عَذَابَاً فَوْقَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يُفْسِدُونَ (نحل: 88) كسانى كه كافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، بخاطر فسادى كه مىكردند، عذابى بر عذابشان مىافزاييم! (88) |
|
وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنَا بِكَ شَهِيدَاً عَلَي هَؤُلاَءِ وَ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانَاً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدَيً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَي لِلْمُسْلِمِينَ (نحل: 89) (به ياد آوريد) روزى را كه از هر امتى، گواهى از خودشان بر آنها برمىانگيزيم و تو را گواه بر آنان قرار مىدهيم! و ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز، و مايه هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است! (89) |
|
إِنَّ اللهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَ إِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَي وَ يَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (نحل: 90) خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديكان فرمان مىدهد و از فحشا و منكر و ستم، نهى مىكند خداوند به شما اندرز مىدهد، شايد متذكّر شويد! (90) |
|
وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ وَ لاَ تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلاً إِنَّ اللهَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ (نحل: 91) و هنگامى كه با خدا عهد بستيد، به عهد او وفا كنيد! و سوگندها را بعد از محكم ساختن نشكنيد، در حالى كه خدا را كفيل و ضامن بر (سوگند) خود قرار دادهايد، به يقين خداوند از آنچه انجام مىدهيد، آگاه است! (91) |
|
وَ لاَ تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثَاً تَتَّخِذُونَ أَيْمَانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبَي مِنْ أُمَّةٍ إِنَّمَا يَبْلُوكُمُ اللهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (نحل: 92) همانند آن زن (سبك مغز) نباشيد كه پشمهاى تابيده خود را، پس از استحكام، وامىتابيد! در حالى كه (سوگند و پيمان) خود را وسيله خيانت و فساد قرار مىدهيد بخاطر اينكه گروهى، جمعيّتشان از گروه ديگر بيشتر است (و كثرت دشمن را بهانهاى براى شكستن بيعت با پيامبر مىشمريد)! خدا فقط شما را با اين وسيله آزمايش مىكند و به يقين روز قيامت، آنچه را در آن اختلاف داشتيد، براى شما روشن مىسازد! (92) |
|
وَ لاَ تَتَّخِذُوا أَيْمَانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِهَا وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِمَا صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللهِ وَ لَكُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (نحل: 94) سوگندهايتان را وسيله تقلّب و خيانت در ميان خود قرار ندهيد، مبادا گامى بعد از ثابتگشتن (بر ايمان) متزلزل شود و به خاطر بازداشتن (مردم) از راه خدا، آثار سوء آن را بچشيد! و براى شما، عذاب عظيمى خواهد بود! (94) |
|
فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ (نحل: 98) هنگامى كه قرآن مىخوانى، از شرّ شيطان مطرود، به خدا پناه بر! (98) |
|
قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هُدَيً وَ بُشْرَي لِلْمُسْلِمِينَ (نحل: 102) بگو، روح القدس آن را از جانب پروردگارت بحقّ نازل كرده، تا افراد باايمان را ثابتقدم گرداند و هدايت و بشارتى است براى عموم مسلمانان! (102) |
|
إِنَّمَا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللهِ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ (نحل: 105) تنها كسانى دروغ مىبندند كه به آيات خدا ايمان ندارند (آرى،) دروغگويان واقعى آنها هستند! (105) |
|
مَنْ كَفَرَ بِاللهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَ لَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرَاً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (نحل: 106) كسانى كه بعد از ايمان كافر شوند- بجز آنها كه تحت فشار واقع شدهاند در حالى كه قلبشان آرام و با ايمان است- آرى، آنها كه سينه خود را براى پذيرش كفر گشودهاند، غضب خدا بر آنهاست و عذاب عظيمى در انتظارشان! (106) |
|
ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَي الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ (نحل: 107) اين به خاطر آن است كه زندگى دنيا (و پست را) بر آخرت ترجيح دادند و خداوند افراد بىايمان (لجوج) را هدايت نمىكند. (107) |
|
أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللهُ عَلَي قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ (نحل: 108) آنها كسانى هستند كه (بر اثر فزونى گناه،) خدا بر قلب و گوش و چشمانشان مهر نهاده (به همين دليل نمىفهمند،) و غافلان واقعى همانها هستند! (108) |
|
لاَ جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرُونَ (نحل: 109) و ناچار آنها در آخرت زيانكارند. (109) |
|
وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدَاً مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللهِ فَأَذَاقَهَا اللهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ (نحل: 112) خداوند (براى آنان كه كفران نعمت مىكنند،) مثلى زده است: منطقه آبادى كه امن و آرام و مطمئن بود و همواره روزيش از هر جا مىرسيد امّا به نعمتهاى خدا ناسپاسى كردند و خداوند به خاطر اعمالى كه انجام مىدادند، لباس گرسنگى و ترس را بر اندامشان پوشانيد! (112) |
|
وَ لَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ وَ هُمْ ظَالِمُونَ (نحل: 113) پيامبرى از خودشان به سراغ آنها آمد، او را تكذيب كردند از اين رو عذاب الهى آنها را فراگرفت در حالى كه ظالم بودند! (113) |
|
إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (نحل: 115) خداوند، تنها مردار، خون، گوشت خوك و آنچه را با نام غير خدا سر بريدهاند، بر شما حرام كرده است امّا كسانى كه ناچار شوند، در حالى كه تجاوز و تعدّى از حدّ ننمايند، (خدا آنها را مىبخشد چرا كه) خدا بخشنده و مهربان است. (115) |
|
وَ لاَ تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذَا حَلاَلٌ وَ هَذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَي اللهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَي اللهِ الْكَذِبَ لاَ يُفْلِحُونَ (نحل: 116) به خاطر دروغى كه بر زبانتان جارى مىشود (و چيزى را مجاز و چيزى را ممنوع مىكنيد،) نگوييد: «اين حلال است و آن حرام»، تا بر خدا افترا ببنديد به يقين كسانى كه به خدا دروغ مىبندند، رستگار نخواهند شد! (116) |
|
ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَ أَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (نحل: 119) امّا پروردگارت نسبت به آنها كه از روى جهالت، بدى كردهاند، سپس توبه كرده و در مقام جبران برآمدهاند، پروردگارت بعد از آن آمرزنده و مهربان است. (119) |
|
إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتَاً لِاللهِ حَنِيفَاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (نحل: 120) ابراهيم (به تنهايى) امّتى بود مطيع فرمان خدا خالى از هر گونه انحراف و از مشركان نبود (120) |
|
وَ آتَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ (نحل: 122) ما در دنيا به او (همّت) نيكويى داديم و در آخرت از نيكان است! (122) |
|
ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفَاً وَ مَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (نحل: 123) سپس به تو وحى فرستاديم كه از آيين ابراهيم- كه ايمانى خالص داشت و از مشركان نبود- پيروى كن! (123) |
|
إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَي الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (نحل: 124) (تحريمهاى) روز شنبه (براى يهود) فقط بعنوان يك مجازات بود، كه در آن هم اختلاف كردند و پروردگارت روز قيامت، در آنچه اختلاف داشتند، ميان آنها داورى مىكند! (124) |
|
ادْعُ إِلَي سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (نحل: 125) با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن! پروردگارت، از هر كسى بهتر مىداند چه كسى از راه او گمراه شده است و او به هدايتيافتگان داناتر است. (125) |
|
وَ إِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ (نحل: 126) و هر گاه خواستيد مجازات كنيد، تنها بمقدارى كه به شما تعدّى شده كيفر دهيد! و اگر شكيبايى كنيد، اين كار براى شكيبايان بهتر است. (126) |
|
سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَي بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَي الْمَسْجِدِ الْأَقْصَي الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (اسراء: 1) پاك و منزّه است خدايى كه بندهاش را در يك شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصى- كه گرداگردش را پربركت ساختهايم- برد، تا برخى از آيات خود را به او نشان دهيم چرا كه او شنوا و بيناست. (1) |
|
وَ آتَيْنَا مُوسَي الْكِتَابَ وَ جَعَلْنَاهُ هُدَيً لِبَنِي إِسْرَائِيلَ أَنْ لاَ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلاً (اسراء: 2) ما به موسى كتاب آسمانى داديم و آن را وسيله هدايت بنى اسرائيل ساختيم (و گفتيم:) غير ما را تكيهگاه خود قرار ندهيد! (2) |
|
وَ قَضَيْنَا إِلَي بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوَّاً كَبِيرَاً (اسراء: 4) ما به بنى اسرائيل در كتاب (تورات) اعلام كرديم كه دو بار در زمين فساد خواهيد كرد، و برترىجويى بزرگى خواهيد نمود. (4) |
|
فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاَهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادَاً لَنََا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلاَلَ الدِّيَارِ وَ كَانَ وَعْدَاً مَفْعُولاً (اسراء: 5) هنگامى كه نخستين وعده فرا رسد، گروهى از بندگان پيكارجوى خود را بر ضدّ شما ميانگيزيم (تا شما را سخت در هم كوبند حتى براى به دست آوردن مجرمان)، خانهها را جستجو مىكنند و اين وعدهاى است قطعى! (5) |
|
ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرَاً (اسراء: 6) سپس شما را بر آنها چيره مىكنيم و شما را به وسيله داراييها و فرزندانى كمك خواهيم كرد و نفرات شما را بيشتر (از دشمن) قرار مىدهيم. (6) |
|
إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرَاً (اسراء: 7) اگر نيكى كنيد، به خودتان نيكى مىكنيد و اگر بدى كنيد باز هم به خود مىكنيد. و هنگامى كه وعده دوم فرا رسد، (آن چنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت كه) آثار غم و اندوه در صورتهايتان ظاهر مىشود و داخل مسجد (الاقصى) مىشوند همان گونه كه بار اول وارد شدند و آنچه را زير سلطه خود مىگيرند، در هم مىكوبند. (7) |
|
عَسَي رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا وَ جَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرَاً (اسراء: 8) اميد است پروردگارتان به شما رحم كند! هر گاه برگرديد، ما هم بازمىگرديم و جهنّم را براى كافران، زندان سختى قرار داديم. (8) |
|
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِالَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرَاً كَبِيرَاً (اسراء: 9) اين قرآن، به راهى كه استوارترين راههاست، هدايت مىكند و به مؤمنانى كه اعمال صالح انجام مىدهند، بشارت مىدهد كه براى آنها پاداش بزرگى است. (9) |
|
وَ أَنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَاً أَلِيمَاً (اسراء: 10) و اينكه آنها كه به قيامت ايمان نمىآورند، عذاب دردناكى براى آنان آماده ساختهايم. (10) |
|
وَ يَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَ كَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولاً (اسراء: 11) انسان (بر اثر شتابزدگى)، بديها را طلب مىكند آن گونه كه نيكيها را مىطلبد و انسان، هميشه عجول بوده است! (11) |
|
وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَ جَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَ كُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلاً (اسراء: 12) ما شب و روز را دو نشانه توحيد و عظمت خود قرار داديم سپس نشانه شب را محو كرده، و نشانه روز را روشنىبخش ساختيم تا (در پرتو آن،) فضل پروردگارتان را بطلبيد (و به تلاش زندگى برخيزيد)، و عدد سالها و حساب را بدانيد و هر چيزى را بطور مشخّص و آشكار، بيان كرديم. (12) |
|
وَ كُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابَاً يَلْقَاهُ مَنْشُورَاً (اسراء: 13) و هر انسانى، اعمالش را بر گردنش آويختهايم و روز قيامت، كتابى براى او بيرون مىآوريم كه آن را در برابر خود، گشوده مىبيند! (اين همان نامه اعمال اوست!) (13) |
|
اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَي بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبَاً (اسراء: 14) (و به او مىگوييم:) كتابت را بخوان، كافى است كه امروز، خود حسابگر خويش باشى! (14) |
|
وَ إِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرَاً (اسراء: 16) و هنگامى كه بخواهيم شهر و ديارى را هلاك كنيم، نخست اوامر خود را براى «مترفين» (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا، بيان مىداريم، سپس هنگامى كه به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات يافتند، آنها را به شدّت درهم مىكوبيم. (16) |
|
وَ كَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ وَ كَفَي بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرَاً بَصِيرَاً (اسراء: 17) چه بسيار مردمى كه در قرون بعد از نوح، زندگى مىكردند (و طبق همين سنت،) آنها را هلاك كرديم! و كافى است كه پروردگارت از گناهان بندگانش آگاه، و نسبت به آن بيناست. (17) |
|
مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاَهَا مَذْمُومَاً مَدْحُورَاً (اسراء: 18) آن كس كه (تنها) زندگى زودگذر (دنيا) را مىطلبد، آن مقدار از آن را كه بخواهيم- و به هر كس اراده كنيم- مىدهيم سپس دوزخ را براى او قرار خواهيم داد، كه در آتش سوزانش مىسوزد در حالى كه نكوهيده و رانده (درگاه خدا) است. (18) |
|
وَ مَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَ سَعَي لَهَا سَعْيَهَا وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورَاً (اسراء: 19) و آن كس كه سراى آخرت را بطلبد، و براى آن سعى و كوشش كند- در حالى كه ايمان داشته باشد- سعى و تلاش او، (از سوى خدا) پاداش داده خواهد شد. (19) |
|
انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلَي بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجَاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضِيلاً (اسراء: 21) ببين چگونه بعضى را (در دنيا بخاطر تلاششان) بر بعضى ديگر برترى بخشيدهايم درجات آخرت و برتريهايش، از اين هم بيشتر است! (21) |
|
وَ قَضَي رَبُّكَ أَنْ لاَ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانَاً إِنْ مَا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُلْ لَهُمَا قَوْلاً كَرِيمَاً (اسراء: 23) و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستيد! و به پدر و مادر نيكى كنيد! هر گاه يكى از آن دو، يا هر دوى آنها، نزد تو به سن پيرى رسند، كمترين اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فرياد مزن! و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو! (23) |
|
وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرَاً (اسراء: 24) و بالهاى تواضع خويش را از محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: «پروردگارا! همانگونه كه آنها مرا در كوچكى تربيت كردند، مشمول رحمتشان قرار ده!» (24) |
|
رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمْ إِنْ تَكُونُوا صَالِحِينَ فَإِنَّهُ كَانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُورَاً (اسراء: 25) پروردگار شما از درون دلهايتان آگاهتر است (اگر لغزشى در اين زمينه داشتيد) هر گاه صالح باشيد (و جبران كنيد) او بازگشت كنندگان را مىبخشد. (25) |
|
وَ آتِ ذَا الْقُرْبَي حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَ لاَ تُبَذِّرْ تَبْذِيرَاً (اسراء: 26) و حقّ نزديكان را بپرداز، و (همچنين حق) مستمند و وامانده در راه را! و هرگز اسراف و تبذير مكن، (26) |
|
إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَ كَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورَاً (اسراء: 27) چرا كه تبذيركنندگان، برادران شياطينند و شيطان در برابر پروردگارش، بسيار ناسپاس بود! (27) |
|
وَ لاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَي عُنُقِكَ وَ لاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومَاً مَحْسُورَاً (اسراء: 29) هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن، (و ترك انفاق و بخشش منما) و بيش از حدّ (نيز) دست خود را مگشاى، تا مورد سرزنش قرار گيرى و از كار فرومانى! (29) |
|
إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرَاً بَصِيرَاً (اسراء: 30) به يقين، پروردگارت روزى را براى هر كس بخواهد، گشاده يا تنگ مىدارد او نسبت به بندگانش، آگاه و بيناست. (30) |
|
وَ لاَ تَقْرَبُوا الزِّنَي إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَ سَاءَ سَبِيلاً (اسراء: 32) و نزديك زنا نشويد، كه كار بسيار زشت، و بد راهى است! (32) |
|
وَ لاَ تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُومَاً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانَاً فَلاَ يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورَاً (اسراء: 33) و كسى را كه خداوند خونش را حرام شمرده، نكشيد، جز بحق! و آن كس كه مظلوم كشته شده، براى وليش سلطه (و حق قصاص) قرار داديم اما در قتل اسراف نكند، چرا كه او مورد حمايت است! (33) |
|
وَ لاَ تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّي يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْؤُولاً (اسراء: 34) و به مال يتيم، جز به بهترين راه نزديك نشويد، تا به سر حد بلوغ رسد! و به عهد (خود) وفا كنيد، كه از عهد سؤال مىشود! (34) |
|
وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً (اسراء: 35) و هنگامى كه پيمانه مىكنيد، حق پيمانه را ادا نماييد، و با ترازوى درست وزن كنيد! اين براى شما بهتر، و عاقبتش نيكوتر است. (35) |
|
وَ لاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً (اسراء: 36) از آنچه به آن آگاهى ندارى، پيروى مكن، چرا كه گوش و چشم و دل، همه مسئولند. (36) |
|
وَ لاَ تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحَاً إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولاً (اسراء: 37) و روى زمين، با تكبر راه مرو! تو نمىتوانى زمين را بشكافى، و طول قامتت هرگز به كوهها نمىرسد! (37) |
|
ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَي إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ لاَ تَجْعَلْ مَعَ اللهِ إِلَهَاً آخَرَ فَتُلْقَي فِي جَهَنَّمَ مَلُومَاً مَدْحُورَاً (اسراء: 39) اين (احكام)، از حكمتهايى است كه پروردگارت به تو وحى فرستاده و هرگز معبودى با خدا قرار مده، كه در جهنم افكنده مىشوى، در حالى كه سرزنش شده، و رانده (درگاه خدا) خواهى بود! (39) |
|
أَفَأَصْفَاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ وَاتَّخَذَ مِنَ الْمَلاَئِكَةِ إِنَاثَاً إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلاً عَظِيمَاً (اسراء: 40) آيا پروردگارتان فرزندان پسر را مخصوص شما ساخته، و خودش دخترانى از فرشتگان برگزيده است؟! شما سخن بزرگ (و بسيار زشتى) مىگوييد! (40) |
|
وَ لَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُوا وَ مَا يَزِيدُهُمْ إِلاَّ نُفُورَاً (اسراء: 41) ما در اين قرآن، انواع بيانات مؤثر را آورديم تا متذكر شوند! ولى (گروهى از كوردلان،) جز بر نفرتشان نمىافزايد. (41) |
|
قُلْ لَوْ كَانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَمَا يَقُولُونَ إِذَاً لَابْتَغَوْا إِلَي ذِي الْعَرْشِ سَبِيلاً (اسراء: 42) بگو: «اگر آن چنان كه آنها مىگويند با او خدايانى بود، در اين صورت، (خدايان) سعى مىكردند راهى به سوى (خداوند) صاحب عرش پيدا كنند.» (42) |
|
تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لَكِنْ لاَ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمَاً غَفُورَاً (اسراء: 44) آسمانهاى هفتگانه و زمين و كسانى كه در آنها هستند، همه تسبيح او مىگويند و هر موجودى، تسبيح و حمد او مىگويد ولى شما تسبيح آنها را نمىفهميد او بردبار و آمرزنده است. (44) |
|
وَ إِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابَاً مَسْتُورَاً (اسراء: 45) و هنگامى كه قرآن مىخوانى، ميان تو و آنها كه به آخرت ايمان نمىآورند، حجاب ناپيدايى قرار مىدهيم (45) |
|
وَ جَعَلْنَا عَلَي قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرَاً وَ إِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَي أَدْبَارِهِمْ نُفُورَاً (اسراء: 46) و بر دلهايشان پوششهايى، تا آن را نفهمند و در گوشهايشان سنگينى و هنگامى كه پروردگارت را در قرآن به يگانگى ياد مىكنى، آنها پشت مىكنند و از تو روى بر مىگردانند. (46) |
|
نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَ إِذْ هُمْ نَجْوَي إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَسْحُورَاً (اسراء: 47) هنگامى كه به سخنان تو گوش فرامىدهند، ما بهتر مىدانيم براى چه گوش فرا مىدهند (و همچنين) در آن هنگام كه با هم نجوا مىكنند آن گاه كه ستمگران مىگويند: «شما جز از انسانى كه افسون شده، پيروى نمىكنيد!» (47) |
|
انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلاَ يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلاً (اسراء: 48) ببين چگونه براى تو مثلها زدند! در نتيجه گمراه شدند، و نمىتوانند راه حق را پيدا كنند. (48) |
|
وَ قُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوَّاً مُبِينَاً (اسراء: 53) به بندگانم بگو: «سخنى بگويند كه بهترين باشد! چرا كه (شيطان بوسيله سخنان ناموزون)، ميان آنها فتنه و فساد مىكند هميشه شيطان دشمن آشكارى براى انسان بوده است! (53) |
|
وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ لَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَي بَعْضٍ وَ آتَيْنَا دَاوُدَ زَبُورَاً (اسراء: 55) پروردگار تو، از حال همه كسانى كه در آسمانها و زمين هستند، آگاهتر است و (اگر تو را بر ديگران برترى داديم، بخاطر شايستگى توست،) ما بعضى از پيامبران را بر بعضى ديگر برترى داديم و به داوود، زبور بخشيديم. (55) |
|
قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلاَ يَمْلِكُون كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَ لاَ تَحْوِيلاً (اسراء: 56) بگو: «كسانى را كه غير از خدا (معبود خود) مىپنداريد، بخوانيد! آنها نه مىتوانند مشكلى را از شما برطرف سازند، و نه تغييرى در آن ايجاد كنند.» (56) |
|
أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَي رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورَاً (اسراء: 57) كسانى را كه آنان مىخوانند، خودشان وسيلهاى (براى تقرب) به پروردگارشان مىجويند، وسيلهاى هر چه نزديكتر و به رحمت او اميدوارند و از عذاب او مىترسند چرا كه عذاب پروردگارت، همواره در خور پرهيز و وحشت است! (57) |
|
وَ إِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلاَّ نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابَاً شَدِيدَاً كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورَاً (اسراء: 58) هيچ شهر و آبادى نيست مگر اينكه آن را پيش از روز قيامت هلاك مىكنيم يا (اگر گناهكارند،) به عذاب شديدى گرفتارشان خواهيم ساخت اين، در كتاب الهى [لوح محفوظ] ثبت است. (58) |
|
وَ مَا مَنَعَنَا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآيَاتِ إِلاَّ أَنْ كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَ آتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا وَ مَا نُرْسِلُ بِالْآيَاتِ إِلاَّ تَخْوِيفَاً (اسراء: 59) هيچ چيز مانع ما نبود كه اين معجزات (درخواستى بهانهجويان) را بفرستيم جز اينكه پيشينيان (كه همين درخواستها را داشتند، و با ايشان هماهنگ بودند)، آن را تكذيب كردند (از جمله،) ما به (قوم) ثمود، ناقه داديم (معجزهاى) كه روشنگر بود اما بر آن ستم كردند (و ناقه را كشتند). ما معجزات را فقط براى بيم دادن (و اتمام حجت) مىفرستيم. (59) |
|
وَ إِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَ مَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلاَّ طُغْيَانَاً كَبِيرَاً (اسراء: 60) (به ياد آور) زمانى را كه به تو گفتيم: «پروردگارت احاطه كامل به مردم دارد (و از وضعشان كاملًا آگاه است.) و ما آن رؤيايى را كه به تو نشان داديم، فقط براى آزمايش مردم بود همچنين شجره ملعونه [درخت نفرين شده] را كه در قرآن ذكر كردهايم. ما آنها را بيم داده (و انذار) مىكنيم اما جز طغيان عظيم، چيزى بر آنها نمىافزايد!» (60) |
|
وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينَاً (اسراء: 61) (به ياد آوريد) زمانى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده كنيد!» آنها همگى سجده كردند، جز ابليس كه گفت: «آيا براى كسى سجده كنم كه او را از خاك آفريدهاى؟!» (61) |
|
قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأََحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلاَّ قَلِيلاً (اسراء: 62) (سپس) گفت: «به من بگو، اين كسى را كه بر من برترى دادهاى (به چه دليل بوده است؟) اگر مرا تا روز قيامت زنده بگذارى، همه فرزندانش را، جز عده كمى، گمراه و ريشهكن خواهم ساخت!» (62) |
|
وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ وَ شَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلاَدِ وَ عِدْهُمْ وَ مَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورَاً (اسراء: 64) هر كدام از آنها را مىتوانى با صدايت تحريك كن! و لشكر سواره و پيادهات را بر آنها گسيل دار! و در ثروت و فرزندانشان شركت جوى! و آنان را با وعدهها سرگرم كن!- ولى شيطان، جز فريب و دروغ، وعدهاى به آنها نمىدهد- (64) |
|
رَبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ كَانَ بِكُمْ رَحِيمَاً (اسراء: 66) پروردگارتان كسى است كه كشتى را در دريا براى شما به حركت درمىآورد، تا از نعمت او بهرهمند شويد او نسبت به شما مهربان است. (66) |
|
وَ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلاَّ إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَي الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ كَانَ الْإِنْسَانُ كَفُورَاً (اسراء: 67) و هنگامى كه در دريا ناراحتى به شما برسد، جز او، تمام كسانى را كه (براى حل مشكلات خود) مىخوانيد، فراموش مىكنيد اما هنگامى كه شما را به خشكى نجات دهد، روى مىگردانيد و انسان، بسيار ناسپاس است! (67) |
|
أَفَأَمِنْتُمْ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمْ جَانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبَاً ثُمَّ لاَ تَجِدُوا لَكُمْ وَكِيلاً (اسراء: 68) آيا از اين ايمن هستيد كه در خشكى (با يك زلزله شديد) شما را در زمين فرو ببرد، يا طوفانى از سنگريزه بر شما بفرستد (و در آن مدفونتان كند)، سپس حافظ (و ياورى) براى خود نيابيد؟! (68) |
|
أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ يُعِيدَكُمْ فِيهِ تَارَةً أُخْرَي فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قَاصِفَاً مِنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُمْ بِمَا كَفَرْتُمْ ثُمَّ لاَ تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنَا بِهِ تَبِيعَاً (اسراء: 69) يا اينكه ايمن هستيد كه بار ديگر شما را به دريا بازگرداند، و تندباد كوبندهاى بر شما بفرستد، و شما را بخاطر كفرتان غرق كند، سپس دادخواه و خونخواهى در برابر ما پيدا نكنيد؟! (69) |
|
وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَي كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً (اسراء: 70) ما آدميزادگان را گرامى داشتيم و آنها را در خشكى و دريا، (بر مركبهاى راهوار) حمل كرديم و از انواع روزيهاى پاكيزه به آنان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از موجوداتى كه خلق كردهايم، برترى بخشيديم. (70) |
|
وَ مَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَي فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَي وَ أَضَلُّ سَبِيلاً (اسراء: 72) اما كسى كه در اين جهان (از ديدن چهره حق) نابينا بوده است، در آخرت نيز نابينا و گمراهتر است! (72) |
|
إِذَاً لَأََذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَ ضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرَاً (اسراء: 75) اگر چنين مىكردى، ما دو برابر مجازات (مشركان) در زندگى دنيا، و دو برابر (مجازات) آنها را بعد از مرگ، به تو مىچشانديم سپس در برابر ما، ياورى براى خود نمىيافتى! (75) |
|
وَ إِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَ إِذَاً لاَ يَلْبَثُونَ خِلاَفَكَ إِلاَّ قَلِيلاً (اسراء: 76) و نزديك بود (با نيرنگ و توطئه) تو را از اين سرزمين بلغزانند، تا از آن بيرونت كنند! و هر گاه چنين مىكردند، (گرفتار مجازات سخت الهى شده،) و پس از تو، جز مدت كمى باقى نمىماندند! (76) |
|
أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَي غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودَاً (اسراء: 78) نماز را از زوال خورشيد (هنگام ظهر) تا نهايت تاريكى شب [نيمه شب] برپا دار و همچنين قرآن فجر [نماز صبح] را چرا كه قرآن فجر، مشهود (فرشتگان شب و روز) است! (78) |
|
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَي أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامَاً مَحمُودَاً (اسراء: 79) و پاسى از شب را (از خواب برخيز، و) قرآن (و نماز) بخوان! اين يك وظيفه اضافى براى توست اميد است پروردگارت تو را به مقامى در خور ستايش برانگيزد! (79) |
|
وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقَاً (اسراء: 81) و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد يقيناً باطل نابود شدنى است!» (81) |
|
وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَارَاً (اسراء: 82) و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مىكنيم و ستمگران را جز خسران (و زيان) نمىافزايد. (82) |
|
وَ إِذَا أَنْعَمْنَا عَلَي الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَ نَأَي بِجَانِبِهِ وَ إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَؤُوسَاً (اسراء: 83) هنگامى كه به انسان نعمت مىبخشيم، (از حق) روى مىگرداند و متكبرانه دور مىشود و هنگامى كه (كمترين) بدى به او مىرسد، (از همه چيز) مايوس مىگردد! (83) |
|
وَ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ مَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً (اسراء: 85) و از تو درباره «روح» سؤال مىكنند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است و جز اندكى از دانش، به شما داده نشده است!» (85) |
|
قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَي أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرَاً (اسراء: 88) بگو: «اگر انسانها و پريان (جن و انس) اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد هر چند يكديگر را (در اين كار) كمك كنند. (88) |
|
وَ لَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَي أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُورَاً (اسراء: 89) ما در اين قرآن، براى مردم از هر چيز نمونهاى آورديم (و همه معارف در آن جمع است) اما بيشتر مردم (در برابر آن، از هر كارى) جز انكار، ابا داشتند! (89) |
|
وَ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّي تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعَاً (اسراء: 90) و گفتند: «ما هرگز به تو ايمان نمىآوريم تا اينكه چشمهجوشانى از اين سرزمين (خشك و سوزان) براى ما خارج سازى ... (90) |
|
أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلاَلَهَا تَفْجِيرَاً (اسراء: 91) يا باغى از نخل و انگور از آن تو باشد و نهرها در لابهلاى آن جارى كنى ... (91) |
|
أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفَاً أَوْ تَأْتِيَ بِاللهِ وَالْمَلاَئِكَةِ قَبِيلاً (اسراء: 92) يا قطعات (سنگهاى) آسمان را- آن چنان كه مىپندارى- بر سر ما فرود آرى يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياورى ... (92) |
|
أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَي فِي السَّمَاءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّي تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابَاً نَقْرَأُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلاَّ بَشَرَاً رَسُولاً (اسراء: 93) يا براى تو خانهاى پر نقش و نگار از طلا باشد يا به آسمان بالا روى حتى اگر به آسمان روى، ايمان نمىآوريم مگر آنكه نامهاى بر ما فرود آورى كه آن را بخوانيم! «بگو:» منزه است پروردگارم (از اين سخنان بىمعنى)! مگر من جز انسانى فرستاده خدا هستم؟! (93) |
|
وَ مَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَي إِلاَّ أَنْ قَالُوا أَبَعَثَ اللهُ بَشَرَاً رَسُولاً (اسراء: 94) تنها چيزى كه بعد از آمدن هدايت مانع شد مردم ايمان بياورند، اين بود (كه از روى نادانى و بىخبرى) گفتند: «آيا خداوند بشرى را بعنوان رسول فرستاده است؟!» (94) |
|
قُلْ لَوْ كَانَ فِي الْأَرْضِ مَلاَئِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ مَلَكَاً رَسُولاً (اسراء: 95) بگو: « (حتى) اگر در روى زمين فرشتگانى (زندگى مىكردند، و) با آرامش گام برمىداشتند، ما فرشتهاى را به عنوان رسول، بر آنها مىفرستاديم!» (چرا كه رهنماى هر گروهى بايد از جنس خودشان باشد). (95) |
|
وَ مَنْ يَهْدِ اللهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَي وُجُوهِهِمْ عُمْيَاً وَ بُكْمَاً وَ صُمَّاً مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرَاً (اسراء: 97) هر كس را خدا هدايت كند، هدايت يافته واقعى اوست و هر كس را (بخاطر اعمالش) گمراه سازد، هاديان و سرپرستانى غير خدا براى او نخواهى يافت و روز قيامت، آنها را بر صورتهايشان محشور مىكنيم، در حالى كه نابينا و گنگ و كرند جايگاهشان دوزخ است هر زمان آتش آن فرونشيند، شعله تازهاى بر آنان مىافزاييم! (97) |
|
أَوَ لَم يَرَوْا أَنَّ اللهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ قَادِرٌ عَلَي أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَجَلاً لاَ رَيْبَ فِيهِ فَأَبَي الظَّالِمُونَ إِلاَّ كُفُورَاً (اسراء: 99) آيا نمىدانند خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده، قادر است مثل آنان را بيافريند (و به زندگى جديد بازشان گرداند)؟! و براى آنان سرآمدى قطعى- كه شكّى در آن نيست- قرار داده امّا ظالمان، جز كفر و انكار را پذيرا نيستند! (99) |
|
قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذَاً لَأََمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفَاقِ وَ كَانَ الْإِنْسَانُ قَتُورَاً (اسراء: 100) بگو: «اگر شما مالك خزائن رحمت پروردگار من بوديد. در آن صورت، (بخاطر تنگ نظرى) امساك مىكرديد، مبادا انفاق، مايه تنگدستى شما شود» و انسان تنگ نظر است! (100) |
|
قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنْزَلَ هَؤُلاَءِ إِلاَّ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ بَصَائِرَ وَ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْعَوْنُ مَثْبُورَاً (اسراء: 102) (موسى) گفت: «تو مىدانى اين آيات را جز پروردگار آسمانها و زمين- براى روشنى دلها- نفرستاده و من گمان مىكنم اى فرعون، تو (بزودى) هلاك خواهى شد!» (102) |
|
فَأرَادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِيعَاً (اسراء: 103) پس (فرعون) تصميم گرفت آنان را از آن سرزمين ريشه كن سازد ولى ما، او و تمام كسانى را كه با او بودند، غرق كرديم. (103) |
|
وَ قُلْنَا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفَاً (اسراء: 104) و بعد از آن به بنى اسرائيل گفتيم: «در اين سرزمين [مصر و شام] ساكن شويد! امّا هنگامى كه وعده آخرت فرا رسد، همه شما را دسته جمعى (به آن دادگاه عدل) مىآوريم» (104) |
|
وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْنَاهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ مُبَشِّرَاً وَ نَذِيرَاً (اسراء: 105) و ما قرآن را بحق نازل كرديم و بحق نازل شد و تو را، جز بعنوان بشارتدهنده و بيمدهنده، نفرستاديم! (105) |
|
وَ قُرْآنَاً فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَي النَّاسِ عَلَي مُكْثٍ وَ نَزَّلْنَاهُ تَنْزِيلاً (اسراء: 106) و قرآنى كه آياتش را از هم جدا كرديم، تا آن را با درنگ بر مردم بخوانى و آن را بتدريج نازل كرديم. (106) |
|
قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَي عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدَاً (اسراء: 107) بگو: «خواه به آن ايمان بياوريد، و خواه ايمان نياوريد، كسانى كه پيش از آن به آنها دانش داده شده، هنگامى كه (اين آيات) بر آنان خوانده مىشود، سجدهكنان به خاك مىافتند ... (107) |
|
وَ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَ يَزِيدُهُمْ خُشُوعَاً (اسراء: 109) آنها (بىاختيار) به زمين مىافتند و گريه مىكنند و (تلاوت اين آيات، همواره) بر خشوعشان مىافزايد. (109) |
|
قُلِ ادْعُوا اللهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيَّاً مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأسْماءُ الْحُسْنَي وَ لاَ تَجْهَرْ بِصَلاَتِكَ وَ لاَ تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبيلاً (اسراء: 110) بگو: « «اللَّه» را بخوانيد يا «رحمان» را، هر كدام را بخوانيد، (ذات پاكش يكى است و) براى او بهترين نامهاست!» و نمازت را زياد بلند، يا خيلى آهسته نخوان و در ميان آن دو، راهى (معتدل) انتخاب كن! (110) |
|
وَ قُلِ الْحَمْدُ لِاللهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدَاً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيرَاً (اسراء: 111) و بگو: «ستايش براى خداوندى است كه نه فرزندى براى خود انتخاب كرده، و نه شريكى در حكومت دارد، و نه بخاطر ضعف و ذلّت، (حامى و) سرپرستى براى اوست!» و او را بسيار بزرگ بشمار! (111) |
|
الْحَمْدُ لِاللهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَي عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجَاً (كهف: 1) حمد مخصوص خدايى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر بنده (برگزيده) اش نازل كرد، و هيچ گونه كژى در آن قرار نداد ... (1) |
|
قَيِّمَاً لِيُنْذِرَ بَأْسَاً شَدِيدَاً مِنْ لَدُنْهُ وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرَاً حَسَنَاً (كهف: 2) در حالى كه ثابت و مستقيم و نگاهبان كتابهاى (آسمانى) ديگر است تا (بدكاران را) از عذاب شديد او بترساند و مؤمنانى را كه كارهاى شايسته انجام مىدهند، بشارت دهد كه پاداش نيكويى براى آنهاست ... (2) |
|
فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَي آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفَاً (كهف: 6) گويى مىخواهى بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاك كنى اگر به اين گفتار ايمان نياورند! (6) |
|
إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَي الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً (كهف: 7) ما آنچه را روى زمين است زينت آن قرار داديم، تا آنها را بيازماييم كه كدامينشان بهتر عمل مىكنند! (7) |
|
أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبَاً (كهف: 9) آيا گمان كردى اصحاب كهف و رقيم از آيات عجيب ما بودند؟! (9) |
|
إِذْ أَوَي الْفِتْيَةُ إِلَي الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدَاً (كهف: 10) زمانى را به خاطر بياور كه آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: «پروردگارا! ما را از سوى خودت رحمتى عطا كن، و راه نجاتى براى ما فراهم ساز!» (10) |
|
فَضَرَبْنَا عَلَي آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدَاً (كهف: 11) ما (پرده خواب را) در غار بر گوششان زديم، و سالها در خواب فرو رفتند. (11) |
|
ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَي لِمَا لَبِثُوا أَمَدَاً (كهف: 12) سپس آنان را برانگيختيم تا بدانيم (و اين امر آشكار گردد كه) كدام يك از آن دو گروه، مدّت خواب خود را بهتر حساب كردهاند. (12) |
|
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْنَاهُمْ هُدَيً (كهف: 13) ما داستان آنان را بحق براى تو بازگو مىكنيم آنها جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند، و ما بر هدايتشان افزوديم. (13) |
|
وَ رَبَطْنَا عَلَي قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلَهَاً لَقَدْ قُلْنَا إِذَاً شَطَطَاً (كهف: 14) و دلهايشان را محكم ساختيم در آن موقع كه قيام كردند و گفتند: «پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمين است هرگز غير او معبودى را نمىخوانيم كه اگر چنين كنيم، سخنى بگزاف گفتهايم. (14) |
|
وَ إِذِ اعْتَزَلْتُـمُوهُمْ وَ مَا يَعْبُدُونَ إِلاَّ اللهَ فَأْوُوا إِلَي الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقَاً (كهف: 16) و (به آنها گفتيم:) هنگامى كه از آنان و آنچه جز خدا مىپرستند كنارهگيرى كرديد، به غار پناه بريد كه پروردگارتان (سايه) رحمتش را بر شما مىگستراند و در اين امر، آرامشى براى شما فراهم مىسازد! (16) |
|
وَ تَرَي الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَـمِينِ وَ إِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَ هُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللهِ مَنْ يَهْدِ اللهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيَّاً مُرْشِدَاً (كهف: 17) و (اگر در آنجا بودى) خورشيد را مىديدى كه به هنگام طلوع، به سمت راست غارشان متمايل مىگردد و به هنگام غروب، به سمت چپ و آنها در محل وسيعى از آن (غار) قرار داشتند اين از آيات خداست! هر كس را خدا هدايت كند، هدايت يافته واقعى اوست و هر كس را گمراه نمايد، هرگز ولىّ و راهنمايى براى او نخواهى يافت! (17) |
|
وَ تَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظَاً وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَـمِينِ وَ ذَاتَ الشِّمَالِ وَ كَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارَاً وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبَاً (كهف: 18) و (اگر به آنها نگاه مىكردى) مىپنداشتى بيدارند در حالى كه در خواب فرو رفته بودند! و ما آنها را به سمت راست و چپ ميگردانديم (تا بدنشان سالم بماند). و سگ آنها دستهاى خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانى مىكرد). اگر نگاهشان مىكردى، از آنان مىگريختى و سر تا پاى تو از ترس و وحشت پر مىشد! (18) |
|
وَ كَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمَاً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَي الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَي طَعَامَاً فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَ لاَ يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدَاً (كهف: 19) اين گونه آنها را (از خواب) برانگيختيم تا از يكديگر سؤال كنند يكى از آنها گفت: «چه مدّت خوابيديد؟!» گفتند: «يك روز، يا بخشى از يك روز!» (و چون نتوانستند مدّت خوابشان را دقيقاً بدانند) گفتند: «پروردگارتان از مدّت خوابتان آگاهتر است! اكنون يك نفر از خودتان را با اين سكّهاى كه داريد به شهر بفرستيد، تا بنگرد كدام يك از آنها غذاى پاكيزهترى دارند، و مقدارى از آن براى روزى شما بياورد. امّا بايد دقّت كند، و هيچ كس را از وضع شما آگاه نسازد ... (19) |
|
وَ كَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ لاَ رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانَاً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَي أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدَاً (كهف: 21) و اينچنين مردم را متوجّه حال آنها كرديم، تا بدانند كه وعده خداوند (در مورد رستاخيز) حقّ است و در پايان جهان و قيام قيامت شكّى نيست! در آن هنگام كه ميان خود درباره كار خويش نزاع داشتند، گروهى مىگفتند: «بنايى بر آنان بسازيد (تا براى هميشه از نظر پنهان شوند! و از آنها سخن نگوييد كه) پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!» ولى آنها كه از رازشان آگاهى يافتند (و آن را دليلى بر رستاخيز ديدند) گفتند: «ما مسجدى در كنار (مدفن) آنها مىسازيم (تا خاطره آنان فراموش نشود.)» (21) |
|
سَيَقُولُونَ ثَلاَثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَ يَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمَاً بِالْغَيْبِ وَ يَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ قَلِيلٌ فَلاَ تُمَارِ فِيهِمْ إِلاَّ مِرَاءً ظَاهِرَاً وَ لاَ تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدَاً (كهف: 22) گروهى خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، كه چهارمين آنها سگشان بود!» و گروهى مىگويند: «پنچ نفر بودند، كه ششمين آنها سگشان بود.»- همه اينها سخنانى بىدليل است- و گروهى مىگويند: «آنها هفت نفر بودند، و هشتمين آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است!» جز گروه كمى، تعداد آنها را نمىدانند. پس درباره آنان جز با دليل سخن مگو و از هيچ كس درباره آنها سؤال مكن! (22) |
|
قُلِ اللهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاَ يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدَاً (كهف: 26) بگو: «خداوند از مدّت توقفشان آگاهتر است غيب آسمانها و زمين از آن اوست! راستى چه بينا و شنواست! آنها هيچ ولىّ و سرپرستى جز او ندارند! و او هيچ كس را در حكم خود شركت نمىدهد!» (26) |
|
وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَ لاَ تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ لاَ تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَ كَانَ أَمْرُهُ فُرُطَاً (كهف: 28) با كسانى باش كه پروردگار خود را صبح و عصر مىخوانند، و تنها رضاى او را مىطلبند! و هرگز بخاطر زيورهاى دنيا، چشمان خود را از آنها برمگير! و از كسانى كه قلبشان را از ياد خود غافل ساختيم اطاعت مكن! همانها كه از هواى نفس پيروى كردند، و كارهايشان افراطى است. (28) |
|
وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُوْمِنْ وَ مَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارَاً أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَ إِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَ سَاءَتْ مُرْتَفَقَاً (كهف: 29) بگو: «اين حقّ است از سوى پروردگارتان! هر كس مىخواهد ايمان بياورد (و اين حقيقت را پذيرا شود)، و هر كس ميخواهد كافر گردد!» ما براى ستمگران آتشى آماده كرديم كه سراپردهاش آنان را از هر سو احاطه كرده است! و اگر تقاضاى آب كنند، آبى براى آنان مياورند كه همچون فلز گداخته صورتها را بريان مىكند! چه بد نوشيدنى، و چه بد محل اجتماعى است! (29) |
|
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لاَ نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً (كهف: 30) مسلّماً كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، ما پاداش نيكوكاران را ضايع نخواهيم كرد! (30) |
|
أُولَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ يَلْبَسُونَ ثِيَابَاً خُضْرَاً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَي الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقَاً (كهف: 31) آنها كسانى هستند كه بهشت جاودان براى آنان است باغهايى از بهشت كه نهرها از زير درختان و قصرهايش جارى است در آنجا با دستبندهايى از طلا آراسته مىشوند و لباسهايى (فاخر) به رنگ سبز، از حرير نازك و ضخيم، دربر مىكنند در حالى كه بر تختها تكيه كردهاند. چه پاداش خوبى، و چه جمع نيكويى! (31) |
|
كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيئَاً وَ فَجَّرْنَا خِلاَلَهُمَا نَهَرَاً (كهف: 33) هر دو باغ، ميوه آورده بود، (ميوههاى فراوان،) و چيزى فروگذار نكرده بود و ميان آن دو، نهر بزرگى جارى ساخته بوديم. (33) |
|
وَ مَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلَي رَبِّي لَأََجِدَنَّ خَيْرَاً مِنْهَا مُنقَلَبَاً (كهف: 36) و باور نمىكنم قيامت برپا گردد! و اگر به سوى پروردگارم بازگردانده شوم (و قيامتى در كار باشد)، جايگاهى بهتر از اين جا خواهم يافت!» (36) |
|
فَعَسَي رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْرَاً مِنْ جَنَّتِكَ وَ يُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانَاً مِنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدَاً زَلَقَاً (كهف: 40) شايد پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد و مجازات حساب شدهاى از آسمان بر باغ تو فروفرستد، بگونهاى كه آن را به زمين بىگياه لغزندهاى مبدّل كند! (40) |
|
هُنَالِكَ الْوَلاَيَةُ لِاللهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابَاً وَ خَيْرٌ عُقْبَاً (كهف: 44) در آنجا ثابت شد كه ولايت (و قدرت) از آن خداوند بر حق است! اوست كه برترين ثواب، و بهترين عاقبت را (براى مطيعان) دارد! (44) |
|
وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمَاً تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَ كَانَ اللهُ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِرَاً (كهف: 45) (اى پيامبر!) زندگى دنيا را براى آنان به آبى تشبيه كن كه از آسمان فرو مىفرستيم و بوسيله آن، گياهان زمين (سرسبز مىشود و) در هم فروميرود. امّا بعد از مدتى مىخشكد و بادها آن را به هر سو پراكنده مىكند و خداوند بر همه چيز تواناست! (45) |
|
الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوابَاً وَ خَيْرٌ أَمَلاً (كهف: 46) مال و فرزند، زينت زندگى دنياست و باقيات صالحات [ارزشهاى پايدار و شايسته] ثوابش نزد پروردگارت بهتر و اميدبخشتر است! (46) |
|
وَ يَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبَالَ وَ تَرَي الْأَرْضَ بَارِزَةً وَ حَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدَاً (كهف: 47) و روزى را به خاطر بياور كه كوهها را به حركت درآوريم و زمين را آشكار (و مسطح) مىبينى و همه آنان [انسانها] را برمىانگيزيم، و احدى از ايشان را فروگذار نخواهيم كرد! (47) |
|
وَ وُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَي الْمُـجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَا لِ هَذَا الْكِتَابِ لاَ يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَ لاَ كَبِيرَةً إِلاَّ أَحْصَاهَا وَ وَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرَاً وَ لاَ يِظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدَاً (كهف: 49) و كتاب [كتابى كه نامه اعمال همه انسانهاست] در آن جا گذارده مىشود، پس گنهكاران را مىبينى كه از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند و مىگويند: «اى واى بر ما! اين چه كتابى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى را فرونگذاشته مگر اينكه آن را به شمار آورده است؟! و (اين در حالى است كه) همه اعمال خود را حاضر مىبينند و پروردگارت به هيچ كس ستم نمىكند. (49) |
|
وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَ هُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلاً (كهف: 50) به ياد آريد زمانى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده كنيد!» آنها همگى سجده كردند جز ابليس- كه از جن بود- و از فرمان پروردگارش بيرون شد آيا (با اين حال،) او و فرزندانش را به جاى من اولياى خود انتخاب مىكنيد، در حالى كه آنها دشمن شما هستند؟! (فرمانبردارى از شيطان و فرزندانش به جاى اطاعت خدا،) چه جايگزينى بدى است براى ستمكاران! (50) |
|
مَا أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ لاَ خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَ مَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدَاً (كهف: 51) من هرگز آنها [ابليس و فرزندانش] را به هنگام آفرينش آسمانها و زمين، و نه به هنگام آفرينش خودشان، حاضر نساختم! و من هيچ گاه گمراهكنندگان را دستيار خود قرار نمىدهم! (51) |
|
وَ رَأَي الْمُـجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُوَاقِعُوهَا وَ لَمْ يَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفَاً (كهف: 53) و گنهكاران، آتش (دوزخ) را مىبينند و يقين مىكنند كه با آن درمىآميزند، و هيچ گونه راه گريزى از آن نخواهند يافت. (53) |
|
وَ لَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَ كَانَ الْإِنسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلاً (كهف: 54) و در اين قرآن، از هر گونه مثلى براى مردم بيان كردهايم ولى انسان بيش از هر چيز، به مجادله مىپردازد! (54) |
|
وَ مَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَي وَ يَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ قُبُلاً (كهف: 55) و چيزى مردم را بازنداشت از اينكه- وقتى هدايت به سراغشان آمد- ايمان بياورند و از پروردگارشان طلب آمرزش كنند، جز اينكه (خيرهسرى كردند گويى مىخواستند) سرنوشت پيشينيان براى آنان بيايد، يا عذاب (الهى) در برابرشان قرار گيرد! (55) |
|
وَ مَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ يُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَ مَا أُنْذِرُوا هُزُوَاً (كهف: 56) ما پيامبران را، جز بعنوان بشارت دهنده و انذار كننده، نمىفرستيم اما كافران همواره مجادله به باطل مىكنند، تا (به گمان خود،) حق را بوسيله آن از ميان بردارند! و آيات ما، و مجازاتهايى را كه به آنان وعده داده شده است، به باد مسخره گرفتند! (56) |
|
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَ نَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَي قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرَاً وَ إِنْ تَدْعُهُمْ إِلَي الْهُدَي فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذَاً أَبَدَاً (كهف: 57) چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه آيات پروردگارش به او تذكّر داده شده، و از آن روى گرداند، و آنچه را با دستهاى خود پيش فرستاد فراموش كرد؟! ما بر دلهاى اينها پردههايى افكندهايم تا نفهمند و در گوشهايشان سنگينى قرار دادهايم (تا صداى حق را نشنوند)! و از اين رو اگر آنها را به سوى هدايت بخوانى، هرگز هدايت نمىشوند! (57) |
|
وَ رَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ يُؤَاخِذُهُمْ بِمَا كَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذَابَ بَلْ لَهُمْ مَوْعِدٌ لَنْ يَجِدُوا مِنْ دُونِهِ مَوْئِلاً (كهف: 58) و پروردگارت، آمرزنده و صاحب رحمت است اگر مىخواست آنان را به خاطر اعمالشان مجازات كند، عذاب را هر چه زودتر براى آنها مىفرستاد ولى براى آنان موعدى است كه هرگز از آن راه فرارى نخواهند داشت! (58) |
|
وَ تِلْكَ الْقُرَي أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِدَاً (كهف: 59) اين شهرها و آباديهايى است كه ما آنها را هنگامى كه ستم كردند هلاك نموديم و براى هلاكتشان موعدى قرار داديم! (آنها ويرانههايش را با چشم مىبينند، و عبرت نمىگيرند!) (59) |
|
وَ إِذْ قَالَ مُوسَي لِفَتَاهُ لاَ أَبْرَحُ حَتَّي أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبَاً (كهف: 60) به خاطر بياور هنگامى را كه موسى به دوست خود گفت: دست از جستجو برنمىدارم تا به محل تلاقى دو دريا برسم هر چند مدت طولانى به راه خود ادامه دهم! (60) |
|
فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبَاً (كهف: 61) (ولى) هنگامى كه به محل تلاقى آن دو دريا رسيدند، ماهى خود را (كه براى تغذيه همراه داشتند) فراموش كردند و ماهى راه خود را در دريا پيش گرفت (و روان شد). (61) |
|
قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَي الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَ مَا أَنْسَانِيهُ إِلاَّ الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبَاً (كهف: 63) گفت: «به خاطر دارى هنگامى كه ما (براى استراحت) به كنار آن صخره پناه برديم، من (در آن جا) فراموش كردم جريان ماهى را بازگو كنم- و فقط شيطان بود كه آن را از خاطر من برد- و ماهى بطرز شگفتآورى راه خود را در دريا پيش گرفت!» (63) |
|
فَانْطَلَقَا حَتَّي إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْءً إِمْرَاً (كهف: 71) آن دو به راه افتادند تا آن كه سوار كشتى شدند، (خضر) كشتى را سوراخ كرد. (موسى) گفت: «آيا آن را سوراخ كردى كه اهلش را غرق كنى؟! راستى كه چه كار بدى انجام دادى!» (71) |
|
أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَهَا وَ كَانَ وَرَاءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبَاً (كهف: 79) اما آن كشتى مال گروهى از مستمندان بود كه با آن در دريا كار مىكردند و من خواستم آن را معيوب كنم (چرا كه) پشت سرشان پادشاهى (ستمگر) بود كه هر كشتى (سالمى) را بزور ميگرفت! (79) |
|
وَ أَمَّا الْغُلاَمُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَنْ يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانَاً وَ كُفْرَاً (كهف: 80) و اما آن نوجوان، پدر و مادرش با ايمان بودند و بيم داشتيم كه آنان را به طغيان و كفر وادارد! (80) |
|
وَ أَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلاَمَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَ كَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَ كَانَ أَبُوهُمَا صَالِحَاً فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَ يَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَ مَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرَاً (كهف: 82) و اما آن ديوار، از آن دو نوجوان يتيم در آن شهر بود و زير آن، گنجى متعلق به آن دو وجود داشت و پدرشان مرد صالحى بود و پروردگار تو مىخواست آنها به حد بلوغ برسند و گنجشان را استخراج كنند اين رحمتى از پروردگارت بود و من آن (كارها) را خودسرانه انجام ندادم اين بود راز كارهايى كه نتوانستى در برابر آنها شكيبايى به خرج دهى!» (82) |
|
وَ يَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْرَاً (كهف: 83) و از تو درباره «ذو القرنين» مىپرسند بگو: «بزودى بخشى از سرگذشت او را براى شما بازگو خواهم كرد.» (83) |
|
إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَ آتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبَاً (كهف: 84) ما به او در روى زمين، قدرت و حكومت داديم و اسباب هر چيز را در اختيارش گذاشتيم. (84) |
|
حَتَّي إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمَاً قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنَاً (كهف: 86) تا به غروبگاه آفتاب رسيد (در آن جا) احساس كرد (و در نظرش مجسّم شد) كه خورشيد در چشمه تيره و گلآلودى فرو مىرود و در آن جا قومى را يافت گفتيم: «اى ذو القرنين! آيا مىخواهى (آنان) را مجازات كنى، و يا روش نيكويى در مورد آنها انتخاب نمايى؟» (86) |
|
وَ أَمَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحَاً فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَي وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرَاً (كهف: 88) و اما كسى كه ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پاداشى نيكوتر خواهد داشت و ما دستور آسانى به او خواهيم داد.» (88) |
|
حَتَّي إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَي قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرَاً (كهف: 90) تا به خاستگاه خورشيد رسيد (در آن جا) ديد خورشيد بر جمعيّتى طلوع مىكند كه در برابر (تابش) آفتاب، پوششى براى آنها قرار نداده بوديم (و هيچ گونه سايبانى نداشتند). (90) |
|
حَتَّي إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمَاً لاَ يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلاً (كهف: 93) (و هم چنان به راه خود ادامه داد) تا به ميان دو كوه رسيد و در كنار آن دو (كوه) قومى را يافت كه هيچ سخنى را نمىفهميدند (و زبانشان مخصوص خودشان بود)! (93) |
|
قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجَاً عَلَي أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ سَدَّاً (كهف: 94) (آن گروه به او) گفتند: «اى ذو القرنين يأجوج و مأجوج در اين سرزمين فساد مىكنند آيا ممكن است ما هزينهاى براى تو قرار دهيم، كه ميان ما و آنها سدّى ايجاد كنى؟!» (94) |
|
آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّي إِذَا سَاوَي بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتَّي إِذَا جَعَلَهُ نَارَاً قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرَاً (كهف: 96) قطعات بزرگ آهن برايم بياوريد (و آنها را روى هم بچينيد)!» تا وقتى كه كاملًا ميان دو كوه را پوشانيد، گفت: « (در اطراف آن آتش بيفروزيد، و) در آن بدميد!» (آنها دميدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته كرد، و گفت: « (اكنون) مس مذاب برايم بياوريد تا بر روى آن بريزم!» (96) |
|
وَ تَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعَاً (كهف: 99) و در آن روز (كه جهان پايان مىگيرد)، ما آنان را چنان رها مىكنيم كه درهم موج مىزنند و در صور [شيپور] دميده مىشود و ما همه را جمع مىكنيم! (99) |
|
وَ عَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضَاً (كهف: 100) در آن روز، جهنم را بر كافران عرضه مىداريم! (100) |
|
أَفَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يَتَّخِذُوا عِبَادِي مِنْ دُونِي أَوْلِيَاءَ إِنَّا أَعْتَدْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ نُزُلاً (كهف: 102) آيا كافران پنداشتند مىتوانند بندگانم را به جاى من اولياى خود انتخاب كنند؟! ما جهنم را براى پذيرايى كافران آماده كردهايم! (102) |
|
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً (كهف: 103) بگو: «آيا به شما خبر دهيم كه زيانكارترين (مردم) در كارها، چه كسانى هستند؟ (103) |
|
الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعَاً (كهف: 104) آنها كه تلاشهايشان در زندگى دنيا گم (و نابود) شده با اين حال، مىپندارند كار نيك انجام مىدهند!» (104) |
|
أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلاَ نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنَاً (كهف: 105) آنها كسانى هستند كه به آيات پروردگارشان و لقاى او كافر شدند به همين جهت، اعمالشان حبط و نابود شد! از اين رو روز قيامت، ميزانى براى آنها برپا نخواهيم كرد! (105) |
|
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً (كهف: 107) امّا كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، باغهاى بهشت برين محل پذيرايى آنان خواهد بود. (107) |
|
قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادَاً لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدَاً (كهف: 109) بگو: «اگر درياها براى (نوشتن) كلمات پروردگارم مركّب شود، درياها پايان مىگيرد. پيش از آنكه كلمات پروردگارم پايان يابد هر چند همانند آن (درياها) را كمك آن قرار دهيم!» (109) |
|
قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبَاً وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيَّاً (مريم: 4) گفت: «پروردگارا! استخوانم سست شده و شعله پيرى تمام سرم را فراگرفته و من هرگز در دعاى تو، از اجابت محروم نبودهام! (4) |
|
وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَ كَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرَاً فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيَّاً (مريم: 5) و من از بستگانم بعد از خودم بيمناكم (كه حق پاسدارى از آيين تو را نگاه ندارند)! و (از طرفى) همسرم نازا و عقيم است تو از نزد خود جانشينى به من ببخش ... (5) |
|
قَالَ رَبِّ أَنَّي يَكُونُ لِي غُلاَمٌ وَ كَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرَاً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيَّاً (مريم: 8) گفت: «پروردگارا! چگونه براى من فرزندى خواهد بود؟! در حالى كه همسرم نازا و عقيم است، و من نيز از شدّت پيرى افتاده شدهام!» (8) |
|
قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَنْ لاَ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاَثَ لَيَالٍ سَوِيَّاً (مريم: 10) عرض كرد: «پروردگارا! نشانهاى براى من قرار ده!» فرمود: «نشانه تو اين است كه سه شبانه روز قدرت تكلّم (با مردم) نخواهى داشت در حالى كه زبانت سالم است!» (10) |
|
فَخَرَجَ عَلَي قَوْمِهِ مِنَ الْمِـحْرَابِ فَأَوْحَي إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيَّاً (مريم: 11) او از محراب عبادتش به سوى مردم بيرون آمد و با اشاره به آنها گفت: « (بشكرانه اين موهبت،) صبح و شام خدا را تسبيح گوييد!» (11) |
|
يَا يَحْيَي خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيَّاً (مريم: 12) اى يحيى! كتاب (خدا) را با قوّت بگير! و ما فرمان نبوّت (و عقل كافى) در كودكى به او داديم! (12) |
|
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانَاً شَرْقِيَّاً (مريم: 16) و در اين كتاب (آسمانى)، مريم را ياد كن، آن هنگام كه از خانوادهاش جدا شد، و در ناحيه شرقى (بيت المقدس) قرار گرفت (16) |
|
قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيَّاً (مريم: 18) او (سخت ترسيد و) گفت: «من از شرّ تو، به خداى رحمان پناه مىبرم اگر پرهيزگارى! (18) |
|
قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ لِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِنَّا وَ كَانَ أَمْرَاً مقْضِيَّاً (مريم: 21) گفت: «مطلب همين است! پروردگارت فرموده: اين كار بر من آسان است! (ما او را مىآفرينيم، تا قدرت خويش را آشكار سازيم) و او را براى مردم نشانهاى قرار دهيم و رحمتى باشد از سوى ما! و اين امرى است پايان يافته (و جاى گفتگو ندارد)!» (21) |
|
فَأَجَاءَهَا الْمَـخَاضُ إِلَي جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَ كُنْتُ نَسْيَاً مَنْسِيَّاً (مريم: 23) درد زايمان او را به كنار تنه درخت خرمايى كشاند (آن قدر ناراحت شد كه) گفت: «اى كاش پيش از اين مرده بودم، و بكلّى فراموش مىشدم!» (23) |
|
وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبَاً جَنِيَّاً (مريم: 25) و اين تنه نخل را به طرف خود تكان ده، رطب تازهاى بر تو فرو مىريزد! (25) |
|
فَكُلِي وَاشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْنَاً فَإِنْ مَا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدَاً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمَاً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيَّاً (مريم: 26) (از اين غذاى لذيذ) بخور و (از آن آب گوارا) بنوش و چشمت را (به اين مولود جديد) روشن دار! و هر گاه كسى از انسانها را ديدى، (با اشاره) بگو: من براى خداوند رحمان روزهاى نذر كردهام بنا بر اين امروز با هيچ انسانى هيچ سخن نمىگويم! (و بدان كه اين نوزاد، خودش از تو دفاع خواهد كرد!)» (26) |
|
فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيَّاً (مريم: 29) (مريم) به او اشاره كرد گفتند: «چگونه با كودكى كه در گاهواره است سخن بگوييم؟!» (29) |
|
قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيَّاً (مريم: 30) (ناگهان عيسى زبان به سخن گشود و) گفت: «من بنده خدايم او كتاب (آسمانى) به من داده و مرا پيامبر قرار داده است! (30) |
|
وَ جَعَلَنِي مُبَارََكَاً أَيْنَمَا كُنْتُ وَ أَوْصَانِي بِالصَّلاَةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيَّاً (مريم: 31) و مرا- هر جا كه باشم- وجودى پربركت قرار داده و تا زمانى كه زندهام، مرا به نماز و زكات توصيه كرده است! (31) |
|
وَالسَّلاَمُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيَّاً (مريم: 33) و سلام (خدا) بر من، در آن روز كه متولّد شدم، و در آن روز كه مىميرم، و آن روز كه زنده برانگيخته خواهم شد!» (33) |
|
ذَلِكَ عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ (مريم: 34) اين است عيسى پسر مريم گفتار حقّى كه در آن ترديد مىكنند! (34) |
|
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ (مريم: 37) ولى (بعد از او) گروههايى از ميان پيروانش اختلاف كردند واى به حال كافران از مشاهده روز بزرگ (رستاخيز)! (37) |
|
أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنَا لَكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ (مريم: 38) در آن روز كه نزد ما مىآيند، چه گوشهاى شنوا و چه چشمهاى بينايى پيدا مىكنند! ولى اين ستمگران امروز در گمراهى آشكارند! (38) |
|
وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ وَ هُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ (مريم: 39) آنان را از روز حسرت [روز رستاخيز كه براى همه مايه تأسف است] بترسان، در آن هنگام كه همه چيز پايان مىيابد! و آنها در غفلتند و ايمان نمىآورند! (39) |
|
إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَيْهَا وَ إِلَيْنَا يُرْجَعُونَ (مريم: 40) ما، زمين و تمام كسانى را كه بر آن هستند، به ارث مىبريم و همگى بسوى ما بازگردانده مىشوند! (40) |
|
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقَاً نَبِيَّاً (مريم: 41) در اين كتاب، ابراهيم را ياد كن، كه او بسيار راستگو، و پيامبر (خدا) بود! (41) |
|
يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطَاً سَوِيَّاً (مريم: 43) اى پدر! دانشى براى من آمده كه براى تو نيامده است بنا بر اين از من پيروى كن، تا تو را به راه راست هدايت كنم! (43) |
|
يَا أَبَتِ لاَ تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيَّاً (مريم: 44) اى پدر! شيطان را پرستش مكن، كه شيطان نسبت به خداوند رحمان، عصيانگر بود! (44) |
|
يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيَّاً (مريم: 45) اى پدر! من از اين مىترسم كه از سوى خداوند رحمان عذابى به تو رسد، در نتيجه از دوستان شيطان باشى!» (45) |
|
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَي إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصَاً وَ كَانَ رَسُولاً نَبِيَّاً (مريم: 51) و در اين كتاب (آسمانى) از موسى ياد كن، كه او مخلص بود، و رسول و پيامبرى والا مقام! (51) |
|
وَ نَادَيْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَ قَرَّبْنَاهُ نَجِيَّاً (مريم: 52) ما او را از طرف راست (كوه) طور فراخوانديم و نجواكنان او را (به خود) نزديك ساختيم (52) |
|
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَ كَانَ رَسُولاً نَبِيَّاً (مريم: 54) و در اين كتاب (آسمانى) از اسماعيل (نيز) ياد كن، كه او در وعدههايش صادق، و رسول و پيامبرى (بزرگ) بود! (54) |
|
وَ كَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاَةِ وَالزَّكَاةِ وَ كَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيَّاً (مريم: 55) او همواره خانوادهاش را به نماز و زكات فرمان مىداد و همواره مورد رضايت پروردگارش بود. (55) |
|
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقَاً نَبِيَّاً (مريم: 56) و در اين كتاب، از ادريس (نيز) ياد كن، او بسيار راستگو و پيامبر (بزرگى) بود. (56) |
|
أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَ مِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْرَائِيلَ وَ مِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَي عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدَاً وَ بُكِيَّاً (مريم: 58) آنها پيامبرانى بودند كه خداوند مشمول نعمتشان قرار داده بود، از فرزندان آدم، و از كسانى كه با نوح بر كشتى سوار كرديم، و از دودمان ابراهيم و يعقوب، و از كسانى كه هدايت كرديم و برگزيديم. آنها كسانى بودند كه وقتى آيات خداوند رحمان بر آنان خوانده مىشد به خاك مىافتادند، در حالى كه سجده مىكردند و گريان بودند. (58) |
|
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلاَةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيَّاً (مريم: 59) امّا پس از آنان، فرزندان ناشايستهاى روى كار آمدند كه نماز را تباه كردند، و از شهوات پيروى نمودند و بزودى (مجازات) گمراهى خود را خواهند ديد! (59) |
|
إِلاَّ مَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحَاً فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لاَ يُظْلَمُونَ شَيْءً (مريم: 60) مگر آنان كه توبه كنند، و ايمان بياورند، و كار شايسته انجام دهند چنين كسانى داخل بهشت مىشوند، و كمترين ستمى به آنان نخواهد شد. (60) |
|
جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيَّاً (مريم: 61) وارد باغهايى جاودانى مىشوند كه خداوند رحمان بندگانش را به آن وعده داده است هر چند آن را نديدهاند مسلماً وعده خدا تحقق يافتنى است! (61) |
|
تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ كَانَ تَقِيَّاً (مريم: 63) اين همان بهشتى است كه به بندگان پرهيزگار خود، به ارث مىدهيم. (63) |
|
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيَّاً (مريم: 65) همان پروردگار آسمانها و زمين، و آنچه ميان آن دو قرار دارد! او را پرستش كن و در راه عبادتش شكيبا باش! آيا مثل و مانندى براى او مىيابى؟! (65) |
|
وَ يَقُولُ الْإِنْسَانُ أَإِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيَّاً (مريم: 66) انسان مىگويد: «آيا پس از مردن، زنده (از قبر) بيرون خواهم آمد؟!» (66) |
|
أَوَ لاَ يَذْكُرُ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْءً (مريم: 67) آيا انسان به خاطر نمىآورد كه ما پيش از اين او را آفريديم در حالى كه چيزى نبود؟! (67) |
|
فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيَّاً (مريم: 68) سوگند به پروردگارت كه همه آنها را همراه با شياطين در قيامت جمع مىكنيم سپس همه را- در حالى كه به زانو درآمدهاند- گرداگرد جهنم حاضر مىسازيم. (68) |
|
ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَي الرَّحْمَنِ عِتِيَّاً (مريم: 69) سپس از هر گروه و جمعيّتى، كسانى را كه در برابر خداوند رحمان از همه سركش تر بودهاند، جدا مىكنيم. (69) |
|
ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيَّاً (مريم: 72) سپس آنها را كه تقوا پيشه كردند از آن رهايى مىبخشيم و ظالمان را- در حالى كه (از ضعف و ذلّت) به زانو درآمدهاند- در آن رها مىسازيم. (72) |
|
وَ إِذَا تُتْلَي عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقَامَاً وَ أَحْسَنُ نَدِيَّاً (مريم: 73) و هنگامى كه آيات روشن ما بر آنان خوانده مىشود، كافران به مؤمنان مىگويند: «كدام يك از دو گروه [ما و شما] جايگاهش بهتر، و جلسات انس و مشورتش زيباتر، و بخشش او بيشتر است؟!» (73) |
|
قُلْ مَنْ كَانَ فِي الضَّلاَلَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدَّاً حَتَّي إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكَانَاً وَ أَضْعَفُ جُنْدَاً (مريم: 75) بگو: «كسى كه در گمراهى است، بايد خداوند به او مهلت دهد تا زمانى كه وعده الهى را با چشم خود ببينند: يا عذاب (اين دنيا)، يا (عذاب) قيامت! (آن روز) خواهند دانست چه كسى جايش بدتر، و لشكرش ناتوانتر است!» (75) |
|
وَ يَزِيدُ اللهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدَيً وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابَاً وَ خَيْرٌ مَرَدَّاً (مريم: 76) (امّا) كسانى كه در راه هدايت گام نهادند، خداوند بر هدايتشان مىافزايد و آثار شايستهاى كه (از انسان) باقى مىماند، ثوابش در پيشگاه پروردگارت بهتر، و عاقبتش خوبتر است! (76) |
|
أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدَاً (مريم: 78) آيا او از غيب آگاه گشته، يا نزد خدا عهد و پيمانى گرفته است؟! (78) |
|
كَلاَّ سَنَكْتُبُ مَا يَقُولُ وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذَابِ مَدَّاً (مريم: 79) هرگز چنين نيست! ما بزودى آنچه را مىگويد مىنويسيم و عذاب را بر او مستمرّ خواهيم داشت! (79) |
|
أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَي الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزَّاً (مريم: 83) آيا نديدى كه ما شياطين را بسوى كافران فرستاديم تا آنان را شديداً تحريك كنند؟! (83) |
|
يَوْمَ نحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَي الرَّحْمَنِ وَفْدَاً (مريم: 85) در آن روز كه پرهيزگاران را دسته جمعى بسوى خداوند رحمان (و پاداشهاى او) محشور مىكنيم ... (85) |
|
وَ نَسُوقُ الْـمُجْرِمِينَ إِلَي جَهَنَّمَ وِرْدَاً (مريم: 86) و مجرمان را (همچون شتران تشنهكامى كه به سوى آبگاه مىروند) به جهنّم مىرانيم ... (86) |
|
لاَ يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدَاً (مريم: 87) آنان هرگز مالك شفاعت نيستند مگر كسى كه نزد خداوند رحمان، عهد و پيمانى دارد. (87) |
|
وَ قَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدَاً (مريم: 88) و گفتند: «خداوند رحمان فرزندى براى خود برگزيده است». (88) |
|
تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبَالُ هَدَّاً (مريم: 90) نزديك است به خاطر اين سخن آسمانها از هم متلاشى گردد، و زمين شكافته شود، و كوهها بشدّت فرو ريزد ... (90) |
|
أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمَنِ وَلَدَاً (مريم: 91) از اين رو كه براى خداوند رحمان فرزندى قائل شدند! (91) |
|
وَ مَا يَنْبَغِي لِلرَّحْمَنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدَاً (مريم: 92) در حالى كه هرگز براى خداوند رحمان سزاوار نيست كه فرزندى برگزيند! (92) |
|
إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلاَّ آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدَاً (مريم: 93) تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند، بنده اويند! (93) |
|
وَ كُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدَاً (مريم: 95) و همگى روز رستاخيز، تك و تنها نزد او حاضر مىشوند! (95) |
|
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدَّاً (مريم: 96) مسلّماً كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، خداوند رحمان محبّتى براى آنان در دلها قرار مىدهد! (96) |
|
فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْمَاً لُدَّاً (مريم: 97) و ما فقط آن [قرآن] را بر زبان تو آسان ساختيم تا پرهيزگاران را بوسيله آن بشارت دهى، و دشمنان سرسخت را با آنان انذار كنى. (97) |
|
مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَي (طه: 2) ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه خود را به زحمت بيفكنى! (2) |
|
تَنْزِيلاً مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَي (طه: 4) (اين قرآن) از سوى كسى نازل شده كه زمين و آسمانهاى بلند را آفريده است. (4) |
|
الرَّحْمَنُ عَلَي الْعَرْشِ اسْتَوَي (طه: 5) همان بخشندهاى كه بر عرش مسلّط است. (5) |
|
لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا وَ مَا تَحْتَ الثَرَي (طه: 6) از آن اوست آنچه در آسمانها، و آنچه در زمين، و آنچه ميان آن دو، و آنچه در زير خاك (پنهان) است! (6) |
|
وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفَي (طه: 7) اگر سخن آشكارا بگويى (يا مخفى كنى)، او اسرار- و حتى پنهانتر از آن- را نيز مىداند! (7) |
|
اللهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنَي (طه: 8) او خداوندى است كه معبودى جز او نيست و نامهاى نيكوتر از آن اوست! (8) |
|
إِذْ رَأَي نَارَاً فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارَاً لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَي النَّارِ هُدَيً (طه: 10) هنگامى كه (از دور) آتشى مشاهده كرد، و به خانواده خود گفت: « (اندكى) درنگ كنيد كه من آتشى ديدم! شايد شعلهاى از آن براى شما بياورم يا بوسيله اين آتش راه را پيدا كنم!» (10) |
|
إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوَيً (طه: 12) من پروردگار توام! كفشهايت را بيرون آر، كه تو در سرزمين مقدّس «طوى» هستى! (12) |
|
إِنَّنِي أَنَا اللهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِكْرِي (طه: 14) من «اللَّه» هستم معبودى جز من نيست! مرا بپرست، و نماز را براى ياد من بپادار! (14) |
|
إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَي كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَي (طه: 15) بطور قطع رستاخيز خواهد آمد! مىخواهم آن را پنهان كنم، تا هر كس در برابر سعى و كوشش خود، جزا داده شود! (15) |
|
قَالَ خُذْهَا وَ لاَ تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَي (طه: 21) گفت: «آن را بگير و نترس، ما آن را به صورت اولش بازمىگردانيم. (21) |
|
لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَي (طه: 23) تا از نشانههاى بزرگ خويش به تو نشان دهيم. (23) |
|
أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَ عَدُوٌّ لَهُ وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَ لِتُصْنَعَ عَلَي عَيْنِي (طه: 39) كه: «او را در صندوقى بيفكن، و آن صندوق را به دريا بينداز، تا دريا آن را به ساحل افكند و دشمن من و دشمن او، آن را برگيرد!» و من محبّتى از خودم بر تو افكندم، تا در برابر ديدگان [علم] من، ساخته شوى (و پرورش يابى)! (39) |
|
إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَي مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْناكَ إِلَي أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَ لاَ تَحْزَنَ وَ قَتَلْتَ نَفْسَاً فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَ فَتَنَّاكَ فُتُونَاً فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَي قَدَرٍ يَا مُوسَي (طه: 40) در آن هنگام كه خواهرت (در نزديكى كاخ فرعون) راه مىرفت و مىگفت: «آيا كسى را به شما نشان دهم كه اين نوزاد را كفالت مىكند (و دايه خوبى براى او خواهد بود)!» پس تو را به مادرت بازگردانديم، تا چشمش به تو روشن شود و غمگين نگردد! و تو يكى (از فرعونيان) را كشتى اما ما تو را از اندوه نجات داديم! و بارها تو را آزموديم! پس از آن، ساليانى در ميان مردم «مدين» توقف نمودى سپس در زمان مقدّر (براى فرمان رسالت) به اين جا آمدى، اى موسى! (40) |
|
فَأْتِيَاهُ فَقُولاَ إِنَّا رَسُولاَ رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَني إِسْرائِيلَ وَ لاَ تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَالسَّلاَمُ عَلَي مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَي (طه: 47) به سراغ او برويد و بگوييد: «ما فرستادگان پروردگار توايم! بنى اسرائيل را با ما بفرست و آنان را شكنجه و آزار مكن! ما نشانه روشنى از سوى پروردگارت براى تو آوردهايم! و درود بر آن كس باد كه از هدايت پيروى مىكند! (47) |
|
إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَي مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّي (طه: 48) به ما وحى شده كه عذاب بر كسى است كه (آيات الهى را) تكذيب كند و سرپيچى نمايد!» (48) |
|
قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَي (طه: 51) گفت: «پس تكليف نسلهاى گذشته (كه به اينها ايمان نداشتند) چه خواهد شد؟!» (51) |
|
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدَاً وَ سَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجَاً مِنْ نَبَاتٍ شَتَّي (طه: 53) همان خداوندى كه زمين را براى شما محل آسايش قرار داد و راههايى در آن ايجاد كرد و از آسمان، آبى فرستاد!» كه با آن، انواع گوناگون گياهان را (از خاك تيره) برآورديم. (53) |
|
كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِي النُّهَي (طه: 54) هم خودتان بخوريد و هم چهارپايانتان را در آن به چرا بريد! مسلّماً در اينها نشانههاى روشنى براى خردمندان است! (54) |
|
قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحَيً (طه: 59) گفت: «ميعاد ما و شما روز زينت [روز عيد] است به شرط اينكه همه مردم، هنگامى كه روز، بالا مىآيد، جمع شوند!» (59) |
|
فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوَي (طه: 62) آنها در ميان خود، در مورد ادامه راهشان به نزاع برخاستند و مخفيانه و درگوشى با هم سخن گفتند. (62) |
|
قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَنْ يُخْرِجَاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِمَا وَ يَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَي (طه: 63) گفتند: «اين دو (نفر) مسلّماً ساحرند! مىخواهند با سحرشان شما را از سرزمينتان بيرون كنند و راه و رسم نمونه شما را از بين ببرند! (63) |
|
فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفَّاً وَ قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَي (طه: 64) اكنون كه چنين است، تمام نيرو و نقشه خود را جمع كنيد، و در يك صف (به ميدان مبارزه) بياييد امروز رستگارى از آن كسى است كه برترى خود را اثبات كند! (64) |
|
قُلْنَا لاَ تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلَي (طه: 68) گفتيم: «نترس! تو مسلّماً (پيروز و) برترى! (68) |
|
وَ أَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّ مَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَ لاَ يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَي (طه: 69) و آنچه را در دست راست دارى بيفكن، تمام آنچه را ساختهاند مىبلعد! آنچه ساختهاند تنها مكر ساحر است و ساحر هر جا رود رستگار نخواهد شد!» (69) |
|
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدَاً قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَ مُوسَي (طه: 70) (موسى عصاى خود را افكند، و آنچه را كه آنها ساخته بودند بلعيد.) ساحران همگى به سجده افتادند و گفتند: «ما به پروردگار هارون و موسى ايمان آورديم!» (70) |
|
قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آَذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلاَفٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَ لَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابَاً وَ أَبْقَي (طه: 71) (فرعون) گفت: «آيا پيش از آنكه به شما اذن دهم به او ايمان آورديد؟! مسلّماً او بزرگ شماست كه به شما سحر آموخته است! به يقين دستها و پاهايتان را بطور مخالف قطع مىكنم و شما را از تنههاى نخل به دار مىآويزم و خواهيد دانست مجازات كدام يك از ما دردناكتر و پايدارتر است!» (71) |
|
قَالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلَي مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (طه: 72) گفتند: «سوگند به آن كسى كه ما را آفريده، هرگز تو را بر دلايل روشنى كه براى ما آمده، مقدّم نخواهيم داشت! هر حكمى مىخواهى بكن تو تنها در اين زندگى دنيا مىتوانى حكم كنى! (72) |
|
إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَ مَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللهُ خَيْرٌ وَ أَبْقَي (طه: 73) ما به پروردگارمان ايمان آورديم تا گناهانمان و آنچه را از سحر بر ما تحميل كردى ببخشايد و خدا بهتر و پايدارتر است!» (73) |
|
وَ مَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنَاً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَي (طه: 75) و هر كس با ايمان نزد او آيد، و اعمال صالح انجام داده باشد، چنين كسانى درجات عالى دارند ... (75) |
|
جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَ ذَلِكَ جَزَاءُ مَنْ تَزَكَّي (طه: 76) باغهاى جاويدان بهشت، كه نهرها از زير درختانش جارى است، در حالى كه هميشه در آن خواهند بود اين است پاداش كسى كه خود را پاك نمايد! (76) |
|
وَ لَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَي مُوسَي أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقَاً فِي الْبَحْرِ يَبَسَاً لاَ تَخَافُ دَرَكَاً وَ لاَ تَخْشَي (طه: 77) ما به موسى وحى فرستاديم كه: «شبانه بندگانم را (از مصر) با خود ببر و براى آنها راهى خشك در دريا بگشا كه نه از تعقيب (فرعونيان) خواهى ترسيد، و نه از غرق شدن در دريا!» (77) |
|
فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ (طه: 78) (به اين ترتيب) فرعون با لشكريانش آنها را دنبال كردند و دريا آنان را (در ميان امواج خروشان خود) بطور كامل پوشانيد! (78) |
|
يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَ وَاعَدْناكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَ نَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَي (طه: 80) اى بنى اسرائيل! ما شما را از چنگال دشمنتان نجات داديم و در طرف راست كوه طور، با شما وعده گذارديم و «منّ» و «سلوى» بر شما نازل كرديم! (80) |
|
قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ (طه: 85) فرمود: «ما قوم تو را بعد از تو، آزموديم و سامرى آنها را گمراه ساخت!» (85) |
|
فَرَجَعَ مُوسَي إِلَي قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفَاً قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدَاً حَسَنَاً أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي (طه: 86) موسى خشمگين و اندوهناك به سوى قوم خود بازگشت و گفت: «اى قوم من! مگر پروردگارتان وعده نيكويى به شما نداد؟! آيا مدّت جدايى من از شما به طول انجاميد، يا مىخواستيد غضب پروردگارتان بر شما نازل شود كه با وعده من مخالفت كرديد؟!» (86) |
|
قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَ لَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارَاً مِنْ زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَي السَّامِرِيُّ (طه: 87) گفتند: «ما به ميل و اراده خود از وعده تو تخلّف نكرديم بلكه مقدارى از زيورهاى قوم را كه با خود داشتيم افكنديم!» و سامرى اينچنين القا كرد ... (87) |
|
وَ لَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَ أَطِيعُوا أَمْرِي (طه: 90) و پيش از آن، هارون به آنها گفته بود: «اى قوم من! شما به اين وسيله مورد آزمايش قرار گرفتهايد! پروردگار شما خداوند رحمان است! پس، از من پيروى كنيد، و فرمانم را اطاعت نماييد!» (90) |
|
قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَ كَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي (طه: 96) گفت: «من چيزى ديدم كه آنها نديدند من قسمتى از آثار رسول (و فرستاده خدا) را گرفتم، سپس آن را افكندم، و اينچنين (هواى) نفس من اين كار را در نظرم جلوه داد!» (96) |
|
قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لاَ مِسَاسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِدَاً لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَي إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفَاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفَاً (طه: 97) (موسى) گفت: «برو، كه بهره تو در زندگى دنيا اين است كه (هر كس با تو نزديك شود) بگويى «با من تماس نگير!» و تو ميعادى (از عذاب خدا) دارى، كه هرگز تخلّف نخواهد شد! (اكنون) بنگر به اين معبودت كه پيوسته آن را پرستش مىكردى! و ببين ما آن را نخست مىسوزانيم سپس ذرّات آن را به دريا مىپاشيم! (97) |
|
مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرَاً (طه: 100) هر كس از آن روى گردان شود، روز قيامت بار سنگينى (از گناه و مسئوليّت) بر دوش خواهد داشت! (100) |
|
خَالِدِينَ فِيهِ وَ سَاءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلاً (طه: 101) در حالى كه جاودانه در آن خواهند ماند و بد بارى است براى آنها در روز قيامت! (101) |
|
يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُـجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقَاً (طه: 102) همان روزى كه در «صور» دميده مىشود و مجرمان را با بدنهاى كبود، در آن روز جمع مىكنيم! (102) |
|
وَ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنْسِفُهَا رَبِّي نَسْفَاً (طه: 105) و از تو درباره كوهها سؤال مىكنند بگو: «پروردگارم آنها را (متلاشى كرده) بر باد مىدهد! (105) |
|
يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لاَ عِوَجَ لَهُ وَ خَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلاَ تَسْمَعُ إِلاَّ هَمْسَاً (طه: 108) در آن روز، همه از دعوت كننده الهى پيروى نموده، و قدرت بر مخالفت او نخواهند داشت (و همگى از قبرها برمىخيزند) و همه صداها در برابر (عظمت) خداوند رحمان، خاضع مىشود و جز صداى آهسته چيزى نمىشنوى! (108) |
|
يَوْمَئِذٍ لاَ تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً (طه: 109) در آن روز، شفاعت هيچ كس سودى نمىبخشد، جز كسى كه خداوند رحمان به او اجازه داده، و به گفتار او راضى است. (109) |
|
وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَ قَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمَاً (طه: 111) و (در آن روز) همه چهرهها در برابر خداوند حىّ قيوم، خاضع مىشود و مأيوس (و زيانكار) است آن كه بار ستمى بر دوش دارد! (111) |
|
وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلاَ يَخَافُ ظُلْمَاً وَ لاَ هَضْمَاً (طه: 112) (امّا) آن كس كه كارهاى شايسته انجام دهد، در حالى كه مؤمن باشد، نه از ظلمى مىترسد، و نه از نقصان حقش. (112) |
|
وَ كَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنَاً عَرَبِيَّاً وَ صَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرَاً (طه: 113) و اين گونه آن را قرآنى عربى [فصيح و گويا] نازل كرديم، و انواع وعيدها (و انذارها) را در آن بازگو نموديم، شايد تقوا پيشه كنند يا براى آنان تذكّرى پديد آورد! (113) |
|
فَتَعَالَي اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَ لاَ تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَي إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمَاً (طه: 114) پس بلندمرتبه است خداوندى كه سلطان حقّ است! پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مكن، پيش از آنكه وحى آن بر تو تمام شود و بگو: «پروردگارا! علم مرا افزون كن!» (114) |
|
وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَي (طه: 116) و به ياد آور هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده كنيد!» همگى سجده كردند جز ابليس كه سرباز زد (و سجده نكرد)! (116) |
|
فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلاَ يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَي (طه: 117) پس گفتيم: «اى آدم! اين (ابليس) دشمن تو و (دشمن) همسر توست! مبادا شما را از بهشت بيرون كند كه به زحمت و رنج خواهى افتاد! (117) |
|
فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَي شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لاَ يَبْلَي (طه: 120) ولى شيطان او را وسوسه كرد و گفت: «اى آدم! آيا مىخواهى تو را به درخت زندگى جاويد، و ملكى بىزوال راهنمايى كنم؟!» (120) |
|
فَأَكَلاَ مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَ طَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصَي آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَي (طه: 121) سرانجام هر دو از آن خوردند، (و لباس بهشتيشان فرو ريخت،) و عورتشان آشكار گشت و براى پوشاندن خود، از برگهاى (درختان) بهشتى جامه دوختند! (آرى) آدم پروردگارش را نافرمانى كرد، و از پاداش او محروم شد! (121) |
|
وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكَاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَي (طه: 124) و هر كس از ياد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت و روز قيامت، او را نابينا محشور مىكنيم!» (124) |
|
قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَ كَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَي (طه: 126) مىفرمايد: «آن گونه كه آيات من براى تو آمد، و تو آنها را فراموش كردى امروز نيز تو فراموش خواهى شد!» (126) |
|
وَ كَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآيَاتِ رَبِّهِ وَ لَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقَي (طه: 127) و اين گونه جزا مىدهيم كسى را كه اسراف كند، و به آيات پروردگارش ايمان نياورد! و عذاب آخرت، شديدتر و پايدارتر است! (127) |
|
أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِي النُّهَي (طه: 128) آيا براى هدايت آنان كافى نيست كه بسيارى از نسلهاى پيشين را (كه طغيان و فساد كردند) هلاك نموديم، و اينها در مسكنهاى (ويران شده) آنان راه مىروند! مسلّماً در اين امر، نشانههاى روشنى براى خردمندان است. (128) |
|
فَاصْبِرْ عَلَي مَا يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَي (طه: 130) پس در برابر آنچه مىگويند، صبر كن! و پيش از طلوع آفتاب، و قبل از غروب آن تسبيح و حمد پروردگارت را بجا آور و همچنين (برخى) از ساعات شب و اطراف روز (پروردگارت را) تسبيح گوى باشد كه (از الطاف الهى) خشنود شوى! (130) |
|
وَ لاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَي مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجَاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقَي (طه: 131) و هرگز چشمان خود را به نعمتهاى مادّى، كه به گروههايى از آنان دادهايم، ميفكن! اينها شكوفههاى زندگى دنياست تا آنان را در آن بيازماييم و روزى پروردگارت بهتر و پايدارتر است! (131) |
|
وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاَةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لاَ نَسْأَلُكَ رِزْقَاً نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَي (طه: 132) خانواده خود را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شكيبا باش! از تو روزى نمىخواهيم (بلكه) ما به تو روزى مىدهيم و عاقبت نيك براى تقواست! (132) |
|
وَ قَالُوا لَوْلاَ يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَوَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَي (طه: 133) گفتند: «چرا (پيامبر) معجزه و نشانهاى از سوى پروردگارش براى ما نمىآورد؟! (بگو:) آيا خبرهاى روشنى كه در كتابهاى (آسمانى) نخستين بوده، براى آنها نيامد؟! (133) |
|
قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَ مَنِ اهْتَدَي (طه: 135) بگو: «همه (ما و شما) در انتظاريم! (ما در انتظار وعده پيروزى، و شما در انتظار شكست ما!) حال كه چنين است، انتظار بكشيد! امّا بزودى مىدانيد چه كسى از اصحاب صراط مستقيم، و چه كسى هدايت يافته است! (135) |
|
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ (انبياء: 1) حساب مردم به آنان نزديك شده، در حالى كه در غفلتند و روى گردانند! (1) |
|
لاَهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوَي الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ (انبياء: 3) اين در حالى است كه دلهايشان در لهو و بىخبرى فرو رفته است! و ستمگران پنهانى نجوا كردند (و گفتند): «آيا جز اين است كه او بشرى همانند شماست؟! آيا به سراغ سحر مىرويد، با اينكه (چشم داريد و) مىبينيد؟! (3) |
|
قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (انبياء: 4) (پيامبر) گفت: «پروردگارم همه سخنان را، چه در آسمان باشد و چه در زمين، مىداند و او شنوا و داناست!» (4) |
|
بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ (انبياء: 5) آنها گفتند: « (آنچه محمّد (ص) آورده وحى نيست) بلكه خوابهايى آشفته است! اصلًا آن را بدروغ به خدا بسته نه، بلكه او يك شاعر است! (اگر راست مىگويد) بايد معجزهاى براى ما بياورد همان گونه كه پيامبران پيشين (با معجزات) فرستاده شدند!» (5) |
|
وَ مَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (انبياء: 7) ما پيش از تو، جز مردانى كه به آنان وحى مىكرديم، نفرستاديم! (همه انسان بودند، و از جنس بشر!) اگر نمىدانيد، از آگاهان بپرسيد. (7) |
|
وَ مَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدَاً لاَ يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَ مَا كَانُوا خَالِدِينَ (انبياء: 8) آنان را پيكرهايى كه غذا نخورند قرار نداديم! عمر جاويدان هم نداشتند! (8) |
|
ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنجَيْنَاهُمْ وَ مَنْ نَشَاءُ وَ أَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ (انبياء: 9) سپس وعدهاى را كه به آنان داده بوديم، وفا كرديم! آنها و هر كس را كه مىخواستيم (از چنگ دشمنانشان) نجات داديم و مسرفان را هلاك نموديم! (9) |
|
وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا لاَعِبِينَ (انبياء: 16) ما آسمان و زمين، و آنچه را در ميان آنهاست از روى بازى نيافريديم! (16) |
|
بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَي الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ (انبياء: 18) بلكه ما حق را بر سر باطل مىكوبيم تا آن را هلاك سازد و اين گونه، باطل محو و نابود مىشود! امّا واى بر شما از توصيفى كه (درباره خدا و هدف آفرينش) مىكنيد! (18) |
|
وَ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَنْ عِنْدَهُ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ لاَ يَسْتَحْسِرُونَ (انبياء: 19) از آن اوست آنان كه در آسمانها و زمينند! و آنها كه نزد اويند [فرشتگان] هيچ گاه از عبادتش استكبار نمىورزند، و هرگز خسته نمىشوند. (19) |
|
يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لاَ يَفْتُرُونَ (انبياء: 20) (تمام) شب و روز را تسبيح مىگويند و سست نمىگردند. (20) |
|
أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنْشِرُونَ (انبياء: 21) آيا آنها خدايانى از زمين برگزيدند كه (خلق مىكنند و) منتشر مىسازند؟! (21) |
|
لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ (انبياء: 22) اگر در آسمان و زمين، جز «اللَّه» خدايان ديگرى بود، فاسد مىشدند (و نظام جهان به هم مىخورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصيفى كه آنها مىكنند! (22) |
|
أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَنْ مَعِيَ وَ ذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ (انبياء: 24) آيا آنها معبودانى جز خدا برگزيدند؟! بگو: «دليلتان را بياوريد! اين سخن كسانى است كه با من هستند، و سخن كسانى [پيامبرانى] است كه پيش از من بودند!» امّا بيشتر آنها حق را نمىدانند و به همين دليل (از آن) روى گردانند. (24) |
|
وَ قَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدَاً سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ (انبياء: 26) آنها گفتند: «خداوند رحمان فرزندى براى خود انتخاب كرده است»! او منزه است (از اين عيب و نقص) آنها [فرشتگان] بندگان شايسته اويند. (26) |
|
لاَ يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ (انبياء: 27) هرگز در سخن بر او پيشى نمىگيرند و (پيوسته) به فرمان او عمل مىكنند. (27) |
|
وَ مَنْ يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلَهٌ مِنْ دُونِهِ فَذَلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ (انبياء: 29) و هر كس از آنها بگويد: «من جز خدا، معبودى ديگرم»، كيفر او را جهنم مىدهيم! و ستمگران را اين گونه كيفر خواهيم داد. (29) |
|
أَوَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقَاً فَفَتَقْنَاهُمَا وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلاَ يُؤْمِنُونَ (انبياء: 30) آيا كافران نديدند كه آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند، و ما آنها را از يكديگر باز كرديم و هر چيز زندهاى را از آب قرار داديم؟! آيا ايمان نمىآورند؟! (30) |
|
وَ جَعَلْنَا فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ وَ جَعَلْنَا فِيهَا فِجَاجَاً سُبُلاً لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ (انبياء: 31) و در زمين، كوههاى ثابت و پابرجايى قرار داديم، مبادا آنها را بلرزاند! و در آن، درّهها و راههايى قرار داديم تا هدايت شوند! (31) |
|
وَ جَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفَاً مَحْفُوظَاً وَ هُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ (انبياء: 32) و آسمان را سقف محفوظى قرار داديم ولى آنها از آيات آن روىگردانند. (32) |
|
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (انبياء: 33) او كسى است كه شب و روز و خورشيد و ماه را آفريد هر يك در مدارى در حركتند! (33) |
|
وَ مَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ (انبياء: 34) پيش از تو (نيز) براى هيچ انسانى جاودانگى قرار نداديم (وانگهى آنها كه انتظار مرگ تو را مىكشند،) آيا اگر تو بميرى، آنان جاويد خواهند بود؟! (34) |
|
كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ (انبياء: 35) هر انسانى طعم مرگ را مىچشد! و شما را با بديها و خوبيها آزمايش مىكنيم و سرانجام بسوى ما بازگردانده مىشويد! (35) |
|
وَ إِذَا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلاَّ هُزُوَاً أَهَذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَ هُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمَنِ هُمْ كَافِرُونَ (انبياء: 36) هنگامى كه كافران تو را مىبينند، كارى جز استهزا كردن تو ندارند (و مىگويند:) آيا اين همان كسى است كه سخن از خدايان شما مىگويد؟! در حالى كه خودشان ذكر خداوند رحمان را انكار مىكنند. (36) |
|
خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آيَاتِي فَلاَ تَسْتَعْجِلُونِ (انبياء: 37) (آرى،) انسان از عجله آفريده شده ولى عجله نكنيد بزودى آياتم را به شما نشان خواهم داد! (37) |
|
وَ يَقُولُونَ مَتَي هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (انبياء: 38) آنها مىگويند: «اگر راست ميگوييد، اين وعده (قيامت) كى فرا مىرسد؟!» (38) |
|
لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لاَ يَكُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَ لاَ عَنْ ظُهُورِهِمْ وَ لاَ هُمْ يُنْصَرُونَ (انبياء: 39) ولى اگر كافران مىدانستند زمانى كه (فرا مىرسد) نمىتوانند شعلههاى آتش را از صورت و از پشتهاى خود دور كنند، و هيچ كس آنان را يارى نمىكند (اين قدر درباره قيامت شتاب نمىكردند)! (39) |
|
قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ بِالَّليْلِ وَالنَّهَارِ مِنَ الرَّحْمَنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ (انبياء: 42) بگو: «چه كسى شما را در شب و روز از (مجازات) خداوند بخشنده نگاه مىدارد؟!» ولى آنان از ياد پروردگارشان روىگردانند! (42) |
|
بَلْ مَتَّعْنَا هَؤُلاَءِ وَ آبَاءَهُمْ حَتَّي طَالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ أَفَلاَ يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا أَفَهُمُ الْغَالِبُونَ (انبياء: 44) ما آنها و پدرانشان را (از نعمتها) بهرهمند ساختيم، تا آنجا كه عمر طولانى پيدا كردند (و مايه غرور و طغيانشان شد) آيا نمىبينند كه ما پيوسته به سراغ زمين آمده، و از آن (و اهلش) مىكاهيم؟! آيا آنها غالبند (يا ما)؟! (44) |
|
قُلْ إِنَّمَا أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَ لاَ يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنْذَرُونَ (انبياء: 45) بگو: «من تنها بوسيله وحى شما را انذار مىكنم!» ولى آنها كه گوشهايشان كر است، هنگامى كه انذار مىشوند، سخنان را نمىشنوند! (45) |
|
وَ نَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلاَ تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْءً وَ إِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَ كَفَي بِنَا حَاسِبِينَ (انبياء: 47) ما ترازوهاى عدل را در روز قيامت برپا مىكنيم پس به هيچ كس كمترين ستمى نمىشود و اگر بمقدار سنگينى يك دانه خردل (كار نيك و بدى) باشد، ما آن را حاضر مىكنيم و كافى است كه ما حسابكننده باشيم! (47) |
|
وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَي وَ هَارُونَ الْفُرْقَانَ وَ ضِيَاءً وَ ذِكْرَاً لِلْمُتَّقِينَ (انبياء: 48) ما به موسى و هارون، «فرقان» [وسيله جدا كردن حق از باطل] و نور، و آنچه مايه يادآورى براى پرهيزگاران است، داديم. (48) |
|
الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ هُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ (انبياء: 49) همانان كه از پروردگارشان در نهان مىترسند، و از قيامت بيم دارند! (49) |
|
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّـمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ (انبياء: 52) آن هنگام كه به پدرش (آزر) و قوم او گفت: «اين مجسمههاى بىروح چيست كه شما همواره آنها را پرستش مىكنيد؟!» (52) |
|
قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللاَّعِبِينَ (انبياء: 55) گفتند: «آيا مطلب حقّى براى ما آوردهاى، يا شوخى مىكنى؟!» (55) |
|
قَالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلَي ذَلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ (انبياء: 56) گفت: « (كاملًا حقّ آوردهام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمين است كه آنها را ايجاد كرده و من بر اين امر، از گواهانم! (56) |
|
قَالُوا مَنْ فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ (انبياء: 59) (هنگامى كه منظره بتها را ديدند،) گفتند: «هر كس با خدايان ما چنين كرده، قطعاً از ستمگران است (و بايد كيفر سخت ببيند)!» (59) |
|
قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَي أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ (انبياء: 61) (جمعيّت) گفتند: «او را در برابر ديدگان مردم بياوريد، تا گواهى دهند!» (61) |
|
فَرَجَعُوا إِلَي أَنْفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ (انبياء: 64) آنها به و جدان خويش بازگشتند و (به خود) گفتند: «حقّا كه شما ستمگريد!» (64) |
|
وَ أَرَادُوا بِهِ كَيْدَاً فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ (انبياء: 70) آنها مىخواستند ابراهيم را با اين نقشه نابود كنند ولى ما آنها را زيانكارترين مردم قرار داديم! (70) |
|
وَ نَجَّيْنَاهُ وَ لُوطَاً إِلَي الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ (انبياء: 71) و او و لوط را به سرزمين (شام)- كه آن را براى همه جهانيان پربركت ساختيم- نجات داديم! (71) |
|
وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَ أَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَ إِقَامَ الصَّلاَةِ وَ إِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَ كَانُوا لَنَا عَابِدِينَ (انبياء: 73) و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما، (مردم را) هدايت مىكردند و انجام كارهاى نيك و برپاداشتن نماز و اداى زكات را به آنها وحى كرديم و تنها ما را عبادت مىكردند. (73) |
|
وَ لُوطَاً آتَيْنَاهُ حُكْمَاً وَ عِلْمَاً وَ نَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ تَعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِينَ (انبياء: 74) و لوط را (به ياد آور) كه به او حكومت و علم داديم و از شهرى كه اعمال زشت و كثيف انجام مىدادند، رهايى بخشيديم چرا كه آنها مردم بد و فاسقى بودند! (74) |
|
وَ أَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ (انبياء: 75) و او را در رحمت خود داخل كرديم و او از صالحان بود. (75) |
|
وَ نُوحَاً إِذْ نادَي مِنْ قَبلُ فَاستَجَبْنَا لَهُ فَنَجِّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ (انبياء: 76) و نوح را (به ياد آور) هنگامى كه پيش از آن (زمان، پروردگار خود را) خواند! ما دعاى او را مستجاب كرديم و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات داديم (76) |
|
وَ نَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ (انبياء: 77) و او را در برابر جمعيّتى كه آيات ما را تكذيب كرده بودند يارى داديم چرا كه قوم بدى بودند از اين رو همه آنها را غرق كرديم! (77) |
|
وَ دَاوُدَ وَ سُلَيْمَـانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَ كُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ (انبياء: 78) و داوود و سليمان را (به خاطر بياور) هنگامى كه درباره كشتزارى كه گوسفندان بى شبان قوم، شبانگاه در آن چريده (و آن را تباه كرده) بودند، داورى مىكردند و ما بر حكم آنان شاهد بوديم. (78) |
|
فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمانَ وَ كُلاًّ آتَيْنَا حُكْمَاً وَ عِلْمَاً وَ سَخَّرْنَا مَعَ دَاوُدَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَ كُنَّا فَاعِلِينَ (انبياء: 79) ما (حكم واقعى) آن را به سليمان فهمانديم و به هر يك از آنان (شايستگى) داورى، و علم فراوانى داديم و كوهها و پرندگان را با داوود مسخّر ساختيم، كه (همراه او) تسبيح (خدا) مىگفتند و ما اين كار را انجام داديم! (79) |
|
وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَي الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَ كُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ (انبياء: 81) و تندباد را مسخّر سليمان ساختيم، كه بفرمان او بسوى سرزمينى كه آن را پربركت كرده بوديم جريان مىيافت و ما از همه چيز آگاه بودهايم. (81) |
|
وَ مِنَ الشَّيَاطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذَلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ (انبياء: 82) و گروهى از شياطين (را نيز مسخّر او قرار داديم، كه در دريا) برايش غوّاصى مىكردند و كارهايى غير از اين (نيز) براى او انجام مىدادند و ما آنها را (از سركشى) حفظ مىكرديم! (82) |
|
وَ أَيُّوبَ إِذْ نَادَي رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (انبياء: 83) و ايّوب را (به ياد آور) هنگامى كه پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): «بد حالى و مشكلات به من روى آورده و تو مهربانترين مهربانانى!» (83) |
|
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَ ذِكْرَي لِلْعَابِدِينَ (انبياء: 84) ما دعاى او را مستجاب كرديم و ناراحتيهايى را كه داشت برطرف ساختيم و خاندانش را به او بازگردانديم و همانندشان را بر آنها افزوديم تا رحمتى از سوى ما و تذكّرى براى عبادتكنندگان باشد. (84) |
|
وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ (انبياء: 85) و اسماعيل و ادريس و ذا الكفل را (به ياد آور) كه همه از صابران بودند. (85) |
|
وَ أَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ (انبياء: 86) و ما آنان را در رحمت خود وارد ساختيم چرا كه آنها از صالحان بودند. (86) |
|
وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبَاً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَي فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ (انبياء: 87) و ذا النون [يونس] را (به ياد آور) در آن هنگام كه خشمگين (از ميان قوم خود) رفت و چنين مىپنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت (امّا موقعى كه در كام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها (ى متراكم) صدا زد: « (خداوندا!) جز تو معبودى نيست! منزّهى تو! من از ستمكاران بودم!» (87) |
|
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ (انبياء: 88) ما دعاى او را به اجابت رسانديم و از آن اندوه نجاتش بخشيديم و اين گونه مؤمنان را نجات مىدهيم! (88) |
|
وَ زَكَرِيَّا إِذْ نَادَي رَبَّهُ رَبِّ لاَ تَذَرْنِي فَرْدَاً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ (انبياء: 89) و زكريا را (به ياد آور) در آن هنگام كه پروردگارش را خواند (و عرض كرد): «پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندى به من عطا كن) و تو بهترين وارثانى!» (89) |
|
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ وَهَبْنَا لَهُ يَحْيَي وَ أَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَ يَدْعُونَنَا رَغَبَاً وَ رَهَبَاً وَ كَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ (انبياء: 90) ما هم دعاى او را پذيرفتيم، و يحيى را به او بخشيديم و همسرش را (كه نازا بود) برايش آماده (باردارى) كرديم چرا كه آنان (خاندانى بودند كه) همواره در كارهاى خير بسرعت اقدام مىكردند و در حال بيم و اميد ما را مىخواندند و پيوسته براى ما (خاضع و) خاشع بودند. (90) |
|
وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِنْ رُوحِنَا وَ جَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ (انبياء: 91) و به ياد آور زنى را كه دامان خود را پاك نگه داشت و ما از روح خود در او دميديم و او و فرزندش [مسيح] را نشانه بزرگى براى جهانيان قرار داديم! (91) |
|
فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلاَ كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ وَ إِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ (انبياء: 94) و هر كس چيزى از اعمال شايسته بجا آورد، در حالى كه ايمان داشته باشد، كوشش او ناسپاسى نخواهد شد و ما تمام اعمال او را (براى پاداش) مىنويسيم. (94) |
|
وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ (انبياء: 97) و وعده حقّ [قيامت] نزديك مىشود در آن هنگام چشمهاى كافران از وحشت از حركت بازمىماند (مىگويند:) اى واى بر ما كه از اين (جريان) در غفلت بوديم بلكه ما ستمكار بوديم! (97) |
|
إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنَي أُولَئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ (انبياء: 101) (امّا) كسانى كه از قبل، وعده نيك از سوى ما به آنها داده شده [مؤمنان صالح] از آن دور نگاهداشته مىشوند. (101) |
|
لاَ يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلاَئِكَةُ هَذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (انبياء: 103) وحشت بزرگ، آنها را اندوهگين نمىكند و فرشتگان به استقبالشان مىآيند، (و مىگويند:) اين همان روزى است كه به شما وعده داده مىشد! (103) |
|
يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدَاً عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ (انبياء: 104) در آن روز كه آسمان را چون طومارى در هم مىپيچيم، (سپس) همان گونه كه آفرينش را آغاز كرديم، آن را بازمىگردانيم اين وعدهاى است بر ما، و قطعاً آن را انجام خواهيم داد. (104) |
|
وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ (انبياء: 105) در «زبور» بعد از ذكر (تورات) نوشتيم: «بندگان شايستهام وارث (حكومت) زمين خواهند شد!» (105) |
|
وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ (انبياء: 107) ما تو را جز براى رحمت جهانيان نفرستاديم. (107) |
|
إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَ يَعْلَمُ مَا تَكْتُمُونَ (انبياء: 110) او سخنان آشكار را مىداند، و آنچه را كتمان مىكنيد (نيز) مىداند (و چيزى بر او پوشيده نيست)! (110) |
|
قَالَ رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِّ وَ رََبُّنَا الرَّحْمَنُ الْمُسْتَعَانُ عَلَي مَا تَصِفُونَ (انبياء: 112) (و پيامبر) گفت: «پروردگارا! بحق داورى فرما (و اين طغيانگران را كيفر ده)! و پروردگار ما (خداوند) رحمان است كه در برابر نسبتهاى نارواى شما، از او استمداد مىطلبم!» (112) |
|
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ (حج: 1) اى مردم! از (عذاب) پروردگارتان بترسيد، كه زلزله رستاخيز امر عظيمى است! (1) |
|
يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَ تَرَي النَّاسَ سُكَارَي وَ مَا هُمْ بِسُكَارَي وَ لَكِنَّ عَذَابَ اللهِ شَدِيدٌ (حج: 2) روزى كه آن را مىبينيد، (آن چنان وحشت سراپاى همه را فرامىگيرد كه) هر مادر شيردهى، كودك شيرخوارش را فراموش مىكند و هر باردارى جنين خود را بر زمين مىنهد و مردم را مست مىبينى، در حالى كه مست نيستند ولى عذاب خدا شديد است! (2) |
|
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ (حج: 3) گروهى از مردم، بدون هيچ علم و دانشى، به مجادله درباره خدا برمىخيزند و از هر شيطان سركشى پيروى مىكنند. (3) |
|
كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَ يَهْدِيهِ إِلَي عَذَابِ السَّعِيرِ (حج: 4) بر او نوشته شده كه هر كس ولايتش را بر گردن نهد، بطور مسلّم گمراهش مىسازد، و به آتش سوزان راهنماييش مىكند! (4) |
|
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَي أَجَلٍ مُسَمَّيً ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّي وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَي أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلاَ يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْءً وَ تَرَي الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ (حج: 5) اى مردم! اگر در رستاخيز شك داريد، (به اين نكته توجّه كنيد كه:) ما شما را از خاك آفريديم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه» [چيزى شبيه گوشت جويده شده]، كه بعضى داراى شكل و خلقت است و بعضى بدون شكل تا براى شما روشن سازيم (كه بر هر چيز قادريم)! و جنينهايى را كه بخواهيم تا مدّت معيّنى در رحم (مادران) قرار مىدهيم (و آنچه را بخواهيم ساقط مىكنيم) بعد شما را بصورت طفل بيرون مىآوريم سپس هدف اين است كه به حدّ رشد و بلوغ خويش برسيد. در اين ميان بعضى از شما مىميرند و بعضى آن قدر عمر مىكنند كه به بدترين مرحله زندگى (و پيرى) مىرسند آن چنان كه بعد از علم و آگاهى، چيزى نمىدانند! (از سوى ديگر،) زمين را (در فصل زمستان) خشك و مرده مىبينى، اما هنگامى كه آب باران بر آن فرو مىفرستيم، به حركت درمىآيد و مىرويد و از هر نوع گياهان زيبا مىروياند! (5) |
|
ذَلِكَ بِأَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ يُحْيِي الْمَوْتَي وَ أَنَّهُ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (حج: 6) اين بخاطر آن است كه (بدانيد) خداوند حق است و اوست كه مردگان را زنده مىكند و بر هر چيزى تواناست. (6) |
|
وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لاَ رَيْبَ فِيهَا وَ أَنَّ اللهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ (حج: 7) و اينكه رستاخيز آمدنى است، و شكّى در آن نيست و خداوند تمام كسانى را كه در قبرها هستند زنده مىكند. (7) |
|
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لاَ هُدَيً وَ لاَ كِتَابٍ مُنِيرٍ (حج: 8) و گروهى از مردم، بدون هيچ دانش و هيچ هدايت و كتاب روشنى بخشى، درباره خدا مجادله مىكنند! (8) |
|
ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللهِ لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَ نُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ (حج: 9) آنها با تكبّر و بىاعتنايى (نسبت به سخنان الهى)، مىخواهند مردم را از راه خدا گمراه سازند! براى آنان در دنيا رسوايى است و در قيامت، عذاب سوزان به آنها مىچشانيم! (9) |
|
ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ وَ أَنَّ اللهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ (حج: 10) (و به آنان مىگوييم:) اين در برابر چيزى است كه دستهايتان از پيش براى شما فرستاده و خداوند هرگز به بندگان ظلم نمىكند! (10) |
|
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللهَ عَلَي حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَي وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ (حج: 11) بعضى از مردم خدا را تنها با زبان مىپرستند (و ايمان قلبيشان بسيار ضعيف است) همين كه (دنيا به آنها رو كند و نفع و) خيرى به آنان برسد، حالت اطمينان پيدا مىكنند اما اگر مصيبتى براى امتحان به آنها برسد، دگرگون مىشوند (و به كفر رومىآورند)! (به اين ترتيب) هم دنيا را از دست دادهاند، و هم آخرت را و اين همان خسران و زيان آشكار است! (11) |
|
يَدْعُو مِنْ دُونِ اللهِ مَا لاَ يَضُرُّهُ وَ مَا لاَ يَنْفَعُهُ ذَلِكَ هُوَ الضَّلاَلُ الْبَعِيدُ (حج: 12) او جز خدا كسى را مىخواند كه نه زيانى به او مىرساند، و نه سودى اين همان گمراهى بسيار عميق است. (12) |
|
يَدْعُو لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلَي وَ لَبِئْسَ الْعَشِيرُ (حج: 13) او كسى را مىخواند كه زيانش از نفعش نزديكتر است چه بد مولا و ياورى، و چه بد مونس و معاشرى! (13) |
|
إِنَّ اللهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ إِنَّ اللهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ (حج: 14) خداوند كسانى را كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، در باغهايى از بهشت وارد مىكند كه نهرها زير درختانش جارى است (آرى،) خدا هر چه را اراده كند انجام مىدهد! (14) |
|
مَنْ كَانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَي السَّمَاءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ (حج: 15) هر كس گمان مىكند كه خدا پيامبرش را در دنيا و آخرت يارى نخواهد كرد (و از اين نظر عصبانى است، هر كارى از دستش ساخته است بكند)، ريسمانى به سقف خانه خود بياويزد، و خود را حلق آويز و نفس خود را قطع كند (و تا لبه پرتگاه مرگ پيش رود) ببيند آيا اين كار خشم او را فرو مىنشاند؟! (15) |
|
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَي وَالْمَـجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللهَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (حج: 17) مسلّماً كسانى كه ايمان آوردهاند، و يهود و صابئان [ستارهپرستان] و نصارى و مجوس و مشركان، خداوند در ميان آنان روز قيامت داورى مىكند (و حق را از باطل جدا مىسازد) خداوند بر هر چيز گواه (و از همه چيز آگاه) است. (17) |
|
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَ كَثيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَ مَنْ يُهِنِ اللهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ (حج: 18) آيا نديدى كه تمام كسانى كه در آسمانها و كسانى كه در زمينند براى خدا سجده مىكنند؟! و (همچنين) خورشيد و ماه و ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان، و بسيارى از مردم! امّا بسيارى (ابا دارند، و) فرمان عذاب درباره آنان حتمى است و هر كس را خدا خوار كند، كسى او را گرامى نخواهد داشت! خداوند هر كار را بخواهد (و صلاح بداند) انجام مىدهد! (18) |
|
هَذَانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِنْ نَارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُوسِهِمُ الْحَمِيمُ (حج: 19) اينان دو گروهند كه درباره پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند كسانى كه كافر شدند، لباسهايى از آتش براى آنها بريده شده، و مايع سوزان و جوشان بر سرشان ريخته مىشود (19) |
|
يُصْهَرُ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ (حج: 20) آن چنان كه هم درونشان با آن آب مىشود، و هم پوستهايشان. (20) |
|
كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ (حج: 22) هر گاه بخواهند از غم و اندوههاى دوزخ خارج شوند، آنها را به آن بازمىگردانند و (به آنان گفته مىشود:) بچشيد عذاب سوزان را! (22) |
|
إِنَّ اللهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤَاً وَ لِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ (حج: 23) خداوند كسانى را كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، در باغهايى از بهشت وارد مىكند كه از زير درختانش نهرها جارى است آنان با دستبندهايى از طلا و مرواريد زينت مىشوند و در آنجا لباسهايشان از حرير است. (23) |
|
وَ هُدُوا إِلَي الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلَي صِرَاطِ الْحَمِيدِ (حج: 24) و بسوى سخنان پاكيزه هدايت مىشوند، و به راه خداوند شايسته ستايش، راهنمايى مىگردند. (24) |
|
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ (حج: 25) كسانى كه كافر شدند، و مؤمنان را از راه خدا بازداشتند، و (همچنين) از مسجد الحرام، كه آن را براى همه مردم، برابر قرار داديم، چه كسانى كه در آنجا زندگى مىكنند يا از نقاط دور وارد مىشوند (، مستحقّ عذابى دردناكند) و هر كس بخواهد در اين سرزمين از راه حق منحرف گردد و دست به ستم زند، ما از عذابى دردناك به او مىچشانيم! (25) |
|
وَ إِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لاَ تُشْرِكْ بِي شَيْءً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ (حج: 26) (به خاطر بياور) زمانى را كه جاى خانه (كعبه) را براى ابراهيم آماده ساختيم (تا خانه را بنا كند و به او گفتيم:) چيزى را همتاى من قرار مده! و خانهام را براى طوافكنندگان و قيامكنندگان و ركوعكنندگان و سجودكنندگان (از آلودگى بتها و از هر گونه آلودگى) پاك ساز! (26) |
|
وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالاً وَ عَلَي كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ (حج: 27) و مردم را دعوت عمومى به حج كن تا پياده و سواره بر مركبهاى لاغر از هر راه دورى بسوى تو بيايند ... (27) |
|
لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَي مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَ أَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ (حج: 28) تا شاهد منافع گوناگون خويش (در اين برنامه حياتبخش) باشند و در ايّام معيّنى نام خدا را، بر چهارپايانى كه به آنان داده است، (به هنگام قربانى كردن) ببرند پس از گوشت آنها بخوريد و بينواى فقير را نيز اطعام نماييد! (28) |
|
ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ (حج: 29) سپس، بايد آلودگيهايشان را برطرف سازند و به نذرهاى خود وفا كنند و بر گرد خانه گرامى كعبه، طواف كنند. (29) |
|
ذَلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ أُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلاَّ مَا يُتْلَي عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (حج: 30) (مناسك حج) اين است! و هر كس برنامههاى الهى را بزرگ دارد، نزد پروردگارش براى او بهتر است! و چهارپايان براى شما حلال شده، مگر آنچه (ممنوع بودنش) بر شما خوانده مىشود. از پليديهاى بتها اجتناب كنيد! و از سخن باطل بپرهيزيد! (30) |
|
حُنَفَاءَ لِاللهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحيقٍ (حج: 31) (برنامه و مناسك حج را انجام دهيد) در حالى كه همگى خالص براى خدا باشد! هيچ گونه همتايى براى او قائل نشويد! و هر كس همتايى براى خدا قرار دهد، گويى از آسمان سقوب كرده، و پرندگان (در وسط هوا) او را مىربايند و يا تندباد او را به جاى دوردستى پرتاب مىكند! (31) |
|
ذَلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَي الْقُلُوبِ (حج: 32) اين است (مناسك حج)! و هر كس شعائر الهى را بزرگ دارد، اين كار نشانه تقواى دلهاست. (32) |
|
لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَي أَجَلٍ مُسَمَّيً ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَي الْبَيْتِ الْعَتِيقِ (حج: 33) در آن (حيوانات قربانى)، منافعى براى شماست تا زمان معيّنى [روز ذبح آنها] سپس محل آن، خانه قديمى و گرامى (كعبه) است. (33) |
|
وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكَاً لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللهِ عَلَي مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُـخْبِتِينَ (حج: 34) براى هر امّتى قربانگاهى قرار داديم، تا نام خدا را (به هنگام قربانى) بر چهارپايانى كه به آنان روزى دادهايم ببرند، و خداى شما معبود واحدى است در برابر (فرمان) او تسليم شويد و بشارت ده متواضعان و تسليمشوندگان را. (34) |
|
الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِينَ عَلَي مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِيمِي الصَّلاَةِ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ (حج: 35) همانها كه چون نام خدا برده مىشود، دلهايشان پر از خوف (پروردگار) مىگردد و شكيبايان در برابر مصيبتهايى كه به آنان مىرسد و آنها كه نماز را برپا مىدارند، و از آنچه به آنان روزى دادهايم انفاق مىكنند. (35) |
|
وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَ أَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (حج: 36) و شترهاى چاق و فربه را (در مراسم حج) براى شما از شعائر الهى قرار داديم در آنها براى شما خير و بركت است نام خدا را (هنگام قربانى كردن) در حالى كه به صف ايستادهاند بر آنها ببريد و هنگامى كه پهلوهايشان آرام گرفت (و جان دادند)، از گوشت آنها بخوريد، و مستمندان قانع و فقيران را نيز از آن اطعام كنيد! اين گونه ما آنها را مسخّرتان ساختيم، تا شكر خدا را بجا آوريد. (36) |
|
لَنْ يَنَالَ اللهَ لُحُومُهَا وَ لاَ دِمَاؤُهَا وَ لَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَي مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللهَ عَلَي مَا هَدَاكُمْ وَ بَشِّرِ الْمُـحْسِنِينَ (حج: 37) نه گوشتها و نه خونهاى آنها، هرگز به خدا نمىرسد. آنچه به او مىرسد، تقوا و پرهيزگارى شماست. اين گونه خداوند آنها را مسخّر شما ساخته، تا او را بخاطر آنكه شما را هدايت كرده است بزرگ بشمريد و بشارت ده نيكوكاران را! (37) |
|
الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللهُ وَ لَوْلاَ دَفْعُ اللهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللهِ كَثِيرَاً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ (حج: 40) همانها كه از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اينكه مىگفتند: «پروردگار ما، خداى يكتاست!» و اگر خداوند بعضى از مردم را بوسيله بعضى ديگر دفع نكند، ديرها و صومعهها، و معابد يهود و نصارا، و مساجدى كه نام خدا در آن بسيار برده مىشود، ويران مىگردد! و خداوند كسانى را كه يارى او كنند (و از آيينش دفاع نمايند) يارى مىكند خداوند قوى و شكست ناپذير است. (40) |
|
الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ آتَوُا الزَّكَاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِاللهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ (حج: 41) همان كسانى كه هر گاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را برپا مىدارند، و زكات مىدهند، و امر به معروف و نهى از منكر مىكنند، و پايان همه كارها از آن خداست! (41) |
|
وَ أَصْحَابُ مَدْيَنَ وَ كُذِّبَ مُوسَي فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ (حج: 44) و اصحاب مدين (قوم شعيب) و نيز موسى (از سوى فرعونيان) تكذيب شد امّا من به كافران مهلت دادم، سپس آنها را مجازات كردم. ديدى چگونه (عمل آنها را) انكار نمودم (و چگونه به آنان پاسخ گفتم)؟! (44) |
|
أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لاَ تَعْمَي الْأَبْصَارُ وَ لَكِنْ تَعْمَي الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ (حج: 46) آيا آنان در زمين سير نكردند، تا دلهايى داشته باشند كه حقيقت را با آن درك كنند يا گوشهاى شنوايى كه با آن (نداى حق را) بشنوند؟! چرا كه چشمهاى ظاهر نابينا نمىشود، بلكه دلهايى كه در سينههاست كور مىشود. (46) |
|
وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَ لَنْ يُخْلِفَ اللهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ يَوْمَاً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ (حج: 47) آنان از تو تقاضاى شتاب در عذاب مىكنند در حالى كه خداوند هرگز از وعده خود تخلّف نخواهد كرد! و يك روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سالهايى است كه شما مىشمريد! (47) |
|
وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَ هِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ (حج: 48) و چه بسيار شهرها و آباديهايى كه به آنها مهلت دادم، در حالى كه ستمگر بودند (امّا از اين مهلت براى اصلاح خويش استفاده نكردند.) سپس آنها را مجازات كردم و بازگشت، تنها بسوى من است! (48) |
|
قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ (حج: 49) بگو: «اى مردم! من براى شما بيمدهنده آشكارى هستم! (49) |
|
فَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ (حج: 50) آنها كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، آمرزش و روزى پر ارزشى براى آنهاست! (50) |
|
وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ (حج: 51) و آنها كه در (محو) آيات ما تلاش كردند، و چنين مىپنداشتند كه مىتوانند بر اراده حتمى ما غالب شوند، اصحاب دوزخند!» (51) |
|
وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لاَ نَبِيٍّ إِلاَّ إِذَا تَمَنَّي أَلْقَي الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللهُ آيَاتِهِ وَاللهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (حج: 52) هيچ پيامبرى را پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه هر گاه آرزو مىكرد (و طرحى براى پيشبرد اهداف الهى خود مىريخت)، شيطان القائاتى در آن مىكرد امّا خداوند القائات شيطان را از ميان مىبرد، سپس آيات خود را استحكام مىبخشيد و خداوند عليم و حكيم است. (52) |
|
لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَفَي شِقَاقٍ بَعِيدٍ (حج: 53) هدف اين بود كه خداوند القاى شيطان را آزمونى قرار دهد براى آنها كه در دلهايشان بيمارى است، و آنها كه سنگدلند و ظالمان در عداوت شديد دور از حقّ قرار گرفتهاند! (53) |
|
وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ اللهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَي صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (حج: 54) و (نيز) هدف اين بود كه آگاهان بدانند اين حقّى است از سوى پروردگارت، و در نتيجه به آن ايمان بياورند، و دلهايشان در برابر آن خاضع گردد و خداوند كسانى را كه ايمان آوردند، بسوى صراط مستقيم هدايت مىكند. (54) |
|
وَ لاَ يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ حَتَّي تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ (حج: 55) كافران همواره در باره قرآن در شكّ هستند، تا آنكه روز قيامت بطور ناگهانى فرارسد، يا عذاب روز عقيم [روزى كه قادر بر جبران گذشته نيستند] به سراغشان آيد! (55) |
|
الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِاللهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ (حج: 56) حكومت و فرمانروايى در آن روز از آن خداست و ميان آنها داورى مىكند: كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، در باغهاى پرنعمت بهشتند (56) |
|
وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللهُ رِزْقَاً حَسَنَاً وَ إِنَّ اللهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (حج: 58) و كسانى كه در راه خدا هجرت كردند، سپس كشته شدند يا به مرگ طبيعى از دنيا رفتند، خداوند به آنها روزى نيكويى مىدهد كه او بهترين روزىدهندگان است! (58) |
|
ذَلِكَ بِأَنَّ اللهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَ يُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَ أَنَّ اللهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ (حج: 61) اين (وعده نصرت الهى) بخاطر آن است (كه او بر هر چيز قادر است خداوندى) كه شب را در روز، و روز را در شب داخل مىكند و خداوند شنوا و بيناست! (61) |
|
ذَلِكَ بِأَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَ أَنَّ اللهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ (حج: 62) اين بخاطر آن است كه خداوند حقّ است و آنچه را غير از او مىخوانند باطل است و خداوند بلندمقام و بزرگ است! (62) |
|
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ (حج: 63) آيا نديدى خداوند از آسمان، آبى فرستاد، و زمين (بر اثر آن) سرسبز و خرّم مىگردد؟! و خداوند لطيف و آگاه است. (63) |
|
لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّ اللهَ لَهُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ (حج: 64) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و خداوند بىنياز، و شايسته هر گونه ستايش است! (64) |
|
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ يُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَي الْأَرْضِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ إِنَّ اللهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَحِيمٌ (حج: 65) آيا نديدى كه خداوند آنچه را در زمين است مسخّر شما كرد و (نيز) كشتيهايى را كه به فرمان او بر صفحه اقيانوسها حركت مىكنند و آسمان [كرات و سنگهاى آسمانى] را نگه مىدارد، تا جز بفرمان او، بر زمين فرو نيفتند؟ خداوند نسبت به مردم رحيم و مهربان است! (65) |
|
وَ هُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ (حج: 66) و او كسى است كه شما را زنده كرد، سپس مىميراند، بار ديگر زنده مىكند، امّا اين انسان بسيار ناسپاس است. (66) |
|
لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكَاً هُمْ نَاسِكُوهُ فَلاَ يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَادْعُ إِلَي رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَي هُدَيً مُسْتَقِيمٍ (حج: 67) براى هر امّتى عبادتى قرار داديم، تا آن عبادت را (در پيشگاه خدا) انجام دهند پس نبايد در اين امر با تو به نزاع برخيزند! بسوى پروردگارت دعوت كن، كه بر هدايت مستقيم قرار دارى (و راه راست همين است كه تو مىپويى). (67) |
|
اللهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (حج: 69) و خداوند در روز قيامت، ميان شما در آنچه اختلاف مىكرديد، داورى مىكند!» (69) |
|
أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَي اللهِ يَسِيرٌ (حج: 70) آيا نمىدانستى خداوند آنچه را در آسمان و زمين است مىداند؟! همه اينها در كتابى ثبت است (همان كتاب علم بىپايان پروردگار) و اين بر خداوند آسان است! (70) |
|
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانَاً وَ مَا لَيْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ (حج: 71) آنها غير از خداوند، چيزهايى را مىپرستند كه او هيچ گونه دليلى بر آن نازل نكرده است، و چيزهايى را كه علم و آگاهى به آن ندارند! و براى ستمگران، ياور و راهنمايى نيست! (71) |
|
وَ إِذَا تُتْلَي عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنْكَرَ يَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا قُلْ أَفَأُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (حج: 72) و هنگامى كه آيات روشن ما بر آنان خوانده مىشود، در چهره كافران آثار انكار مشاهده مىكنى، آن چنان كه نزديك است برخيزند و با مشت به كسانى كه آيات ما را بر آنها ميخوانند حمله كنند! بگو: «آيا شما را به بدتر از اين خبر دهم؟ همان آتش سوزنده [دوزخ] كه خدا به كافران وعده داده و بد سرانجامى است!» (72) |
|
يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابَاً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمْ الذُّبَابُ شَيْءً لاَ يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ (حج: 73) اى مردم! مثلى زده شده است، به آن گوش فرا دهيد: كسانى را كه غير از خدا مىخوانيد، هرگز نمىتوانند مگسى بيافرينند، هر چند براى اين كار دست به دست هم دهند! و هر گاه مگس چيزى از آنها بربايد، نمىتوانند آن را باز پس گيرند! هم اين طلبكنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان (هم اين عابدان، و هم آن معبودان)! (73) |
|
اللهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلاَئِكَةِ رُسُلاً وَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ (حج: 75) خداوند از فرشتگان رسولانى برمىگزيند، و همچنين از مردم خداوند شنوا و بيناست! (75) |
|
يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ إِلَي اللهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (حج: 76) آنچه را در پيش روى آنها و پشت سر آنهاست مىداند و همه امور بسوى خدا بازمىگردد. (76) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (حج: 77) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! ركوع كنيد، و سجود بجا آوريد، و پروردگارتان را عبادت كنيد، و كار نيك انجام دهيد، شايد رستگار شويد! (77) |
|
وَ جَاهِدُوا فِي اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَ مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَ فِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدَاً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَي النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللهِ هُوَ مَوْلاَكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَي وَ نِعْمَ النَّصِيرُ (حج: 78) و در راه خدا جهاد كنيد، و حقّ جهادش را ادا نماييد! او شما را برگزيد، و در دين (اسلام) كار سنگين و سختى بر شما قرار ندارد از آيين پدرتان ابراهيم پيروى كنيد خداوند شما را در كتابهاى پيشين و در اين كتاب آسمانى «مسلمان» ناميد، تا پيامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم! پس نماز را برپا داريد، و زكات را بدهيد، و به خدا تمسّك جوييد، كه او مولا و سرپرست شماست! چه مولاى خوب، و چه ياور شايستهاى! (78) |
|
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (مؤمنون: 1) مؤمنان رستگار شدند (1) |
|
وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ (مؤمنون: 3) و آنها كه از لغو و بيهودگى روىگردانند (3) |
|
وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ (مؤمنون: 4) و آنها كه زكات را انجام مىدهند (4) |
|
فَمَنِ ابْتَغَي وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ (مؤمنون: 7) و كسانى كه غير از اين طريق را طلب كنند، تجاوزگرند! (7) |
|
أُولَئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ (مؤمنون: 10) (آرى،) آنها وارثانند! (10) |
|
الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (مؤمنون: 11) (وارثانى) كه بهشت برين را ارث مىبرند، و جاودانه در آن خواهند ماند! (11) |
|
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلاَلَةٍ مِنْ طِينٍ (مؤمنون: 12) و ما انسان را از عصارهاى از گِل آفريديم (12) |
|
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامَاً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمَاً ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقَاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ (مؤمنون: 14) سپس نطفه را بصورت علقه [خون بسته]، و علقه را بصورت مضغه [چيزى شبيه گوشت جويده شده]، و مضغه را بصورت استخوانهايى درآورديم و بر استخوانها گوشت پوشانديم سپس آن را آفرينش تازهاى داديم پس بزرگ است خدايى كه بهترين آفرينندگان است! (14) |
|
ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تُبْعَثُونَ (مؤمنون: 16) سپس در روز قيامت برانگيخته مىشويد! (16) |
|
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَ مَا كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِينَ (مؤمنون: 17) ما بر بالاى سر شما هفت راه [طبقات هفتگانه آسمان] قرار داديم و ما (هرگز) از خلق (خود) غافل نبودهايم! (17) |
|
وَ أَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلَي ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ (مؤمنون: 18) و از آسمان، آبى به اندازه معيّن نازل كرديم و آن را در زمين (در جايگاه مخصوصى) ساكن نموديم و ما بر از بين بردن آن كاملًا قادريم! (18) |
|
وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْنَاءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآكِلِينَ (مؤمنون: 20) و (نيز) درختى را كه از طور سينا مىرويد [درخت زيتون]، و از آن روغن و «نان خورش» براى خورندگان فراهم مىگردد (آفريديم)! (20) |
|
وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهَا وَ لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ كَثِيرَةٌ وَ مِنْهَا تَأْكُلُونَ (مؤمنون: 21) و براى شما در چهارپايان عبرتى است از آنچه در درون آنهاست [از شير] شما را سيراب مىكنيم و براى شما در آنها منافع بسيارى است و از گوشت آنها مىخوريد (21) |
|
وَ عَلَيْهَا وَ عَلَي الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ (مؤمنون: 22) و بر آنها و بر كشتيها سوار مىشويد! (22) |
|
فَقَالَ الْمَلَأَُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَ لَوْ شَاءَ اللهُ لَأََنْزَلَ مَلاَئِكَةً مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ (مؤمنون: 24) جمعيّت اشرافى (و مغرور) از قوم نوح كه كافر بودند گفتند: «اين مرد جز بشرى همچون شما نيست، كه مىخواهد بر شما برترى جويد! اگر خدا مىخواست (پيامبرى بفرستد) فرشتگانى نازل مىكرد ما چنين چيزى را هرگز در نياكان خود نشنيدهايم! (24) |
|
فَأَوْحَينَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَ وَحْيِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَ فَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَ لاَ تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (مؤمنون: 27) ما به نوح وحى كرديم كه: «كشتى را در حضور ما، و مطابق وحى ما بساز. و هنگامى كه فرمان ما (براى غرق آنان) فرا رسد، و آب از تنور بجوشد (كه نشانه فرا رسيدن طوفان است)، از هر يك از انواع حيوانات يك جفت در كشتى سوار كن و همچنين خانوادهات را، مگر آنانى كه قبلًا وعده هلاكشان داده شده [همسر و فرزند كافرت] و ديگر درباره ستمگران با من سخن مگو، كه آنان همگى هلاك خواهند شد. (27) |
|
فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنْتَ وَ مَنْ مَعَكَ عَلَي الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِاللهِ الَّذِي نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (مؤمنون: 28) و هنگامى كه تو و همه كسانى كه با تو هستند بر كشتى سوار شديد، بگو: «ستايش براى خدايى است كه ما را از قوم ستمگر نجات بخشيد!» (28) |
|
وَ قُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلاً مُبَارَكَاً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ (مؤمنون: 29) و بگو: «پروردگارا! ما را در منزلگاهى پربركت فرود آر، و تو بهترين فرودآورندگانى!» (29) |
|
وَ قَالَ الْمَلَأَُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَ أَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَ يَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ (مؤمنون: 33) ولى اشرافيان (خودخواه) از قوم او كه كافر بودند، و ديدار آخرت را تكذيب مىكردند، و در زندگى دنيا به آنان ناز و نعمت داده بوديم، گفتند: «اين بشرى است مثل شما از آنچه مىخوريد مىخورد و از آنچه مىنوشيد مىنوشد! (پس چگونه مىتواند پيامبر باشد؟!) (33) |
|
إِنْ هِيَ إِلاَّ حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَ نَحْيَا وَ مَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ (مؤمنون: 37) مسلّماً غير از اين زندگى دنياى ما، چيزى در كار نيست پيوسته گروهى از ما مىميريم، و نسل ديگرى جاى ما را مىگيرد و ما هرگز برانگيخته نخواهيم شد! (37) |
|
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً فَبُعْدَاً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (مؤمنون: 41) سرانجام صيحه آسمانى آنها را بحق فرو گرفت و ما آنها را همچون خاشاكى بر سيلاب قرار داديم دور باد قوم ستمگر (از رحمت خدا)! (41) |
|
فَكَذَّبُوهُمَا فَكَانُوا مِنَ الْمُهْلَكِينَ (مؤمنون: 48) (آرى،) آنها اين دو را تكذيب كردند و سرانجام همگى هلاك شدند. (48) |
|
وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَي الْكِتَابَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ (مؤمنون: 49) و ما به موسى كتاب (آسمانى) داديم شايد آنان [بنى اسرائيل] هدايت شوند. (49) |
|
يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحَاً إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ (مؤمنون: 51) اى پيامبران! از غذاهاى پاكيزه بخوريد، و عمل صالح انجام دهيد، كه من به آنچه انجام مىدهيد آگاهم. (51) |
|
نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ بَلْ لاَ يَشْعُرُونَ (مؤمنون: 56) براى اين است كه درهاى خيرات را با شتاب به روى آنها بگشاييم!! (چنين نيست) بلكه آنها نمىفهمند (كه اين وسيله امتحانشان است). (56) |
|
أُولَئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَ هُمْ لَهَا سَابِقُونَ (مؤمنون: 61) (آرى) چنين كسانى در خيرات سرعت مىكنند و از ديگران پيشى مىگيرند (و مشمول عنايات ما هستند). (61) |
|
وَ لاَ نُكَلِّفُ نَفْسَاً إِلاَّ وُسْعَهَا وَ لَدَيْنَا كِتَابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ (مؤمنون: 62) و ما هيچ كس را جز به اندازه تواناييش تكليف نمىكنيم و نزد ما كتابى است كه (تمام اعمال بندگان را ثبت كرده و) بحق سخن مىگويد و به آنان هيچ ستمى نمىشود. (62) |
|
حَتَّي إِذَا أَخَذْنَا متْرَفِيهِمْ بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ (مؤمنون: 64) تا زمانى كه متنعّمان مغرور آنها را در چنگال عذاب گرفتار سازيم در اين هنگام، نالههاى دردناك و استغاثهآميز سرمىدهند! (64) |
|
لاَ تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لاَ تُنْصَرُونَ (مؤمنون: 65) (امّا به آنها گفته مىشود:) امروز فرياد نكنيد، زيرا از سوى ما يارى نخواهيد شد! (65) |
|
أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ (مؤمنون: 68) آيا آنها در اين گفتار نينديشيدند، يا اينكه چيزى براى آنان آمده كه براى نياكانشان نيامده است؟! (68) |
|
أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَ أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ (مؤمنون: 70) يا مىگويند او ديوانه است؟! ولى او حق را براى آنان آورده امّا بيشترشان از حق كراهت دارند (و گريزانند). (70) |
|
وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ (مؤمنون: 71) و اگر حق از هوسهاى آنها پيروى كند، آسمانها و زمين و همه كسانى كه در آنها هستند تباه مىشوند! ولى ما قرآنى به آنها داديم كه مايه يادآورى (و عزّت و شرف) براى آنهاست، امّا آنان از (آنچه مايه) يادآوريشان (است) رويگردانند! (71) |
|
أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجَاً فَخَرَاجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (مؤمنون: 72) يا اينكه تو از آنها مزد و هزينهاى (در برابر دعوتت) مىخواهى؟ با اينكه مزد پروردگارت بهتر، و او بهترين روزى دهندگان است! (72) |
|
وَ إِنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ (مؤمنون: 74) امّا كسانى كه به آخرت ايمان ندارند از اين راه منحرفند! (74) |
|
وَ لَقَدْ أَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَ مَا يَتَضَرَّعُونَ (مؤمنون: 76) ما آنها را به عذاب و بلا گرفتار ساختيم (تا بيدار شوند)، امّا آنان نه در برابر پروردگارشان تواضع كردند، و نه به درگاهش تضرّع مىكنند! (76) |
|
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةً قَلِيلاً مَا تَشْكُرُونَ (مؤمنون: 78) و او كسى است كه براى شما گوش و چشم و قلب [عقل] ايجاد كرد امّا كمتر شكر او را بجا مىآوريد. (78) |
|
وَ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (مؤمنون: 79) و او كسى است كه شما را در زمين آفريد و به سوى او محشور مىشويد! (79) |
|
وَ هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ لَهُ اخْتِلاَفُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ (مؤمنون: 80) و او كسى است كه زنده مىكند و مىميراند و رفت و آمد شب و روز از آن اوست آيا انديشه نمىكنيد؟! (80) |
|
بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ (مؤمنون: 81) (نه،) بلكه آنان نيز مثل آنچه پيشينيان گفته بودند گفتند. (81) |
|
لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَ آبَاؤُنَا هَذَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ (مؤمنون: 83) اين وعده به ما و پدرانمان از قبل داده شده اين فقط افسانههاى پيشينيان است!» (83) |
|
قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (مؤمنون: 84) بگو: «زمين و كسانى كه در آن هستند از آن كيست، اگر شما مىدانيد؟!» (84) |
|
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (مؤمنون: 86) بگو: «چه كسى پروردگار آسمانهاى هفتگانه، و پروردگار عرش عظيم است؟» (86) |
|
بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِالْحَقِّ وَ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ (مؤمنون: 90) نه، (واقع اين است كه) ما حقّ را براى آنها آورديم و آنان دروغ مىگويند! (90) |
|
عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَي عَمَّا يُشْرِكُونَ (مؤمنون: 92) او داناى نهان و آشكار است پس برتر است از آنچه براى او همتا قرار مىدهند! (92) |
|
رَبِّ فَلاَ تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (مؤمنون: 94) پروردگار من! مرا (در اين عذابها) با گروه ستمگران قرار مده!» (94) |
|
ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ (مؤمنون: 96) بدى را به بهترين راه و روش دفع كن (و پاسخ بدى را به نيكى ده)! ما به آنچه توصيف مىكنند آگاهتريم! (96) |
|
وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ (مؤمنون: 97) و بگو: «پروردگارا! از وسوسههاى شياطين به تو پناه مىبرم! (97) |
|
حَتَّي إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ (مؤمنون: 99) (آنها هم چنان به راه غلط خود ادامه مىدهند) تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرارسد، مىگويد: «پروردگار من! مرا بازگردانيد! (99) |
|
فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلاَ أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لاَ يَتَساءَلُونَ (مؤمنون: 101) هنگامى كه در «صور» دميده شود، هيچ يك از پيوندهاى خويشاوندى ميان آنها در آن روز نخواهد بود و از يكديگر تقاضاى كمك نمىكنند (چون كارى از كسى ساخته نيست)! (101) |
|
فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (مؤمنون: 102) و كسانى كه وزنه اعمالشان سنگين است، همان رستگارانند! (102) |
|
تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيهَا كَالِحُونَ (مؤمنون: 104) شعلههاى سوزان آتش همچون شمشير به صورتهايشان نواخته مىشود و در دوزخ چهرهاى عبوس دارند. (104) |
|
إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ (مؤمنون: 109) (فراموش كردهايد) گروهى از بندگانم مىگفتند: پروردگارا! ما ايمان آورديم ما را ببخش و بر ما رحم كن و تو بهترين رحم كنندگانى! (109) |
|
إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ (مؤمنون: 111) ولى من امروز آنها را بخاطر صبر و استقامتشان پاداش دادم آنها پيروز و رستگارند!» (111) |
|
قَالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ (مؤمنون: 112) (خداوند) مىگويد: «چند سال در روى زمين توقّف كرديد؟» (112) |
|
قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمَاً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَاسْأَلِ الْعَادِّينَ (مؤمنون: 113) (در پاسخ) مىگويند: «تنها به اندازه يك روز، يا قسمتى از يك روز! از آنها كه مىتوانند بشمارند بپرس!» (113) |
|
فَتَعَالَي اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ (مؤمنون: 116) پس برتر است خداوندى كه فرمانرواى حقّ است (از اينكه شما را بىهدف آفريده باشد)! معبودى جز او نيست و او پروردگار عرش كريم است! (116) |
|
وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللهِ إِلَهَاً آخَرَ لاَ بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ (مؤمنون: 117) و هر كس معبود ديگرى را با خدا بخواند- و مسلّماً هيچ دليلى بر آن نخواهد داشت- حساب او نزد پروردگارش خواهد بود يقيناً كافران رستگار نخواهند شد! (117) |
|
وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ (مؤمنون: 118) و بگو: «پروردگارا! مرا ببخش و رحمت كن و تو بهترين رحم كنندگانى! (118) |
|
الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ وَ لاَ تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (نور: 2) هر يك از زن و مرد زناكار را صد تازيانه بزنيد و نبايد رأفت (و محبّت كاذب) نسبت به آن دو شما را از اجراى حكم الهى مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد! و بايد گروهى از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده كنند! (2) |
|
الزَّانِي لاَ يَنْكِحُ إِلاَّ زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لاَ يَنْكِحُهَا إِلاَّ زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَ حُرِّمَ ذَلِكَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ (نور: 3) مرد زناكار جز با زن زناكار يا مشرك ازدواج نمىكند و زن زناكار را، جز مرد زناكار يا مشرك، به ازدواج خود درنمىآورد و اين كار بر مؤمنان حرام شده است! (3) |
|
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُـحَصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَ لاَ تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدَاً وَ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (نور: 4) و كسانى كه آنان پاكدامن را متّهم مىكنند، سپس چهار شاهد (بر مدّعاى خود) نمىآورند، آنها را هشتاد تازيانه بزنيد و شهادتشان را هرگز نپذيريد و آنها همان فاسقانند! (4) |
|
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلاَّ أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ (نور: 6) و كسانى كه همسران خود را (به عمل منافى عفّت) متّهم مىكنند، و گواهانى جز خودشان ندارند، هر يك از آنها بايد چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد كه از راستگويان است (6) |
|
وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ (نور: 7) و در پنجمين بار بگويد كه لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگويان باشد. (7) |
|
وَ يَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ (نور: 8) آن زن نيز مىتواند كيفر (زنا) را از خود دور كند، به اين طريق كه چهار بار خدا را به شهادت طلبد كه آن مرد (در اين نسبتى كه به او مىدهد) از دروغگويان است. (8) |
|
وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللهِ عَلَيْهَا إِنْ كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ (نور: 9) و بار پنجم بگويد كه غضب خدا بر او باد اگر آن مرد از راستگويان باشد. (9) |
|
إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لاَ تَحْسَبُوهُ شَرَّاً لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّي كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ (نور: 11) مسلّماً كسانى كه آن تهمت عظيم را عنوان كردند گروهى (متشكّل و توطئهگر) از شما بودند امّا گمان نكنيد اين ماجرا براى شما بد است، بلكه خير شما در آن است آنها هر كدام سهم خود را از اين گناهى كه مرتكب شدند دارند و از آنان كسى كه بخش مهمّ آن را بر عهده داشت عذاب عظيمى براى اوست! (11) |
|
لَوْلاَ إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرَاً وَ قَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ (نور: 12) چرا هنگامى كه اين (تهمت) را شنيديد، مردان و زنان با ايمان نسبت به خود (و كسى كه همچون خود آنها بود) گمان خير نبردند و نگفتند اين دروغى بزرگ و آشكار است؟! (12) |
|
لَوْلاَ جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِكَ عِنْدَ اللهِ هُمُ الْكَاذبُونَ (نور: 13) چرا چهار شاهد براى آن نياوردند؟! اكنون كه اين گواهان را نياوردند، آنان در پيشگاه خدا دروغگويانند! (13) |
|
وَ لَوْلاَ فَضْلُ اللهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِي مَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ (نور: 14) و اگر فضل و رحمت الهى در دنيا و آخرت شامل شما نمىشد، بخاطر اين گناهى كه كرديد عذاب سختى به شما مىرسيد! (14) |
|
وَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (نور: 18) و خداوند آيات را براى شما بيان مىكند، و خدا دانا و حكيم است. (18) |
|
إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (نور: 19) كسانى كه دوست دارند زشتيها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد، عذاب دردناكى براى آنان در دنيا و آخرت است و خداوند مىداند و شما نمىدانيد! (19) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَ لَوْلاَ فَضْلُ اللهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَكَي مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدَاً وَ لَكِنَّ اللهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (نور: 21) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از گامهاى شيطان پيروى نكنيد! هر كس پيرو شيطان شود (گمراهش مىسازد، زيرا) او به فحشا و منكر فرمان مىدهد! و اگر فضل و رحمت الهى بر شما نبود، هرگز احدى از شما پاك نمىشد ولى خداوند هر كه را بخواهد تزكيه مىكند، و خدا شنوا و داناست! (21) |
|
وَ لاَ يَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَالسَّعَةِ أَنْ يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبَي وَالْمَسَاكِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلاَ تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللهُ لَكُمْ وَاللهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (نور: 22) آنها كه از ميان شما داراى برترى (مالى) و وسعت زندگى هستند نبايد سوگند ياد كنند كه از انفاق نسبت به نزديكان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دريغ نمايند آنها بايد عفو كنند و چشم بپوشند آيا دوست نمىداريد خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است! (22) |
|
إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُـحْصَنَاتِ الْغَافِلاَتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظيمٌ (نور: 23) كسانى كه زنان پاكدامن و بىخبر (از هر گونه آلودگى) و مؤمن را متهم مىسازند، در دنيا و آخرت از رحمت الهى بدورند و عذاب بزرگى براى آنهاست. (23) |
|
يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ (نور: 25) آن روز، خداوند جزاى واقعى آنان را بىكم و كاست مىدهد و مىدانند كه خداوند حق آشكار است! (25) |
|
الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ (نور: 26) زنان ناپاك از آن مردان ناپاكند، و مردان ناپاك نيز به زنان ناپاك تعلّق دارند و زنان پاك از آن مردان پاك، و مردان پاك از آن زنان پاكند! اينان از نسبتهاى ناروايى كه (ناپاكان) به آنان مىدهند مبرّا هستند و براى آنان آمرزش (الهى) و روزى پرارزشى است! (26) |
|
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَي لَهُمْ إِنَّ اللهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ (نور: 30) به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگيرند، و عفاف خود را حفظ كنند اين براى آنان پاكيزهتر است خداوند از آنچه انجام مىدهيد آگاه است! (30) |
|
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَي جُيُوبِهِنَّ وَ لاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَي عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَ لاَ يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَي اللهِ جَمِيعَاً أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (نور: 31) و به آنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوسآلود) فروگيرند، و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را- جز آن مقدار كه نمايان است- آشكار ننمايند و (اطراف) روسرىهاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)، و زينت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پدر شوهرانشان، يا پسرانشان، يا پسران همسرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان همكيششان، يا بردگانشان [كنيزانشان]، يا افراد سفيه كه تمايلى به زن ندارند، يا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود (و صداى خلخال كه برپا دارند به گوش رسد). و همگى بسوى خدا بازگرديد اى مؤمنان، تا رستگار شويد! (31) |
|
وَ أَنْكِحُوا الْأَيَامَي مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (نور: 32) مردان و زنان بىهمسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بىنياز مىسازد خداوند گشايشدهنده و آگاه است! (32) |
|
وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لاَ يَجِدُونَ نِكَاحَاً حَتَّي يُغْنِيَهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرَاً وَ آتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَ لاَ تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَي الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنَاً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ مَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ (نور: 33) و كسانى كه امكانى براى ازدواج نمىيابند، بايد پاكدامنى پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بىنياز گرداند! و آن بردگانتان كه خواستار مكاتبه [قرار داد مخصوص براى آزاد شدن] هستند، با آنان قرار داد ببنديد اگر رشد و صلاح در آنان احساس مىكنيد (كه بعد از آزادى، توانايى زندگى مستقل را دارند) و چيزى از مال خدا را كه به شما داده است به آنان بدهيد! و كنيزان خود را براى دستيابى متاع ناپايدار زندگى دنيا مجبور به خود فروشى نكنيد اگر خودشان مىخواهند پاك بمانند! و هر كس آنها را (بر اين كار) اجبار كند، (سپس پشيمان گردد،) خداوند بعد از اين اجبار آنها غفور و رحيم است! (توبه كنيد و بازگرديد، تا خدا شما را ببخشد!) (33) |
|
وَ لَقَدَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ آيَاتٍ مُبَيِّنَاتٍ وَ مَثَلاً مِنَ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ (نور: 34) ما بر شما آياتى فرستاديم كه حقايق بسيارى را تبيين مىكند، و اخبارى از كسانى كه پيش از شما بودند، و موعظه و اندرزى براى پرهيزگاران! (34) |
|
اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لاَ شَرْقِيِّةٍ وَ لاَ غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَي نُورٍ يَهْدِي اللهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَ يَضْرِبُ اللهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (نور: 35) خداوند نور آسمانها و زمين است مثل نور خداوند همانند چراغدانى است كه در آن چراغى (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گيرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون يك ستاره فروزان، اين چراغ با روغنى افروخته مىشود كه از درخت پربركت زيتونى گرفته شده كه نه شرقى است و نه غربى (روغنش آن چنان صاف و خالص است كه) نزديك است بدون تماس با آتش شعلهور شود نورى است بر فراز نورى و خدا هر كس را بخواهد به نور خود هدايت مىكند، و خداوند به هر چيزى داناست. (35) |
|
فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ (نور: 36) (اين چراغ پرفروغ) در خانههايى قرار دارد كه خداوند اذن فرموده ديوارهاى آن را بالا برند (تا از دستبرد شياطين و هوسبازان در امان باشد) خانههايى كه نام خدا در آنها برده مىشود، و صبح و شام در آنها تسبيح او مىگويند ... (36) |
|
رِجَالٌ لاَ تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لاَ بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ وَ إِقَامِ الصَّلاَةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمَاً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ (نور: 37) مردانى كه نه تجارت و نه معاملهاى آنان را از ياد خدا و برپاداشتن نماز و اداى زكات غافل نمىكند آنها از روزى مىترسند كه در آن، دلها و چشمها زير و رو مىشود. (37) |
|
وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّي إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْءً وَ وَجَدَ اللهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ (نور: 39) كسانى كه كافر شدند، اعمالشان همچون سرابى است در يك كوير كه انسان تشنه از دور آن را آب مىپندارد امّا هنگامى كه به سراغ آن مىآيد چيزى نمىيابد، و خدا را نزد آن مىيابد كه حساب او را بطور كامل مىدهد و خداوند سريع الحساب است! (39) |
|
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاَتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ وَاللهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ (نور: 41) آيا نديدى تمام آنان كه در آسمانها و زمينند براى خدا تسبيح مىكنند، و همچنين پرندگان به هنگامى كه بر فراز آسمان بال گستردهاند؟! هر يك از آنها نماز و تسبيح خود را مىداند و خداوند به آنچه انجام ميدهند داناست! (41) |
|
وَ لِاللهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ إِلَي اللهِ الْمَصِيرُ (نور: 42) و از براى خداست حكومت و مالكيّت آسمانها و زمين و بازگشت (تمامى موجودات) بسوى اوست! (42) |
|
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ يُزْجِي سَحَابَاً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامَاً فَتَرَي الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلاَلِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ جِبَالٍ فِيهَا مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشَاءُ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ (نور: 43) آيا نديدى كه خداوند ابرهايى را به آرامى مىراند، سپس ميان آنها پيوند مىدهد، و بعد آن را متراكم مىسازد؟! در اين حال، دانههاى باران را مىبينى كه از لابهلاى آن خارج مىشود و از آسمان- از كوههايى كه در آن است [ابرهايى كه همچون كوهها انباشته شدهاند]- دانههاى تگرگ نازل مىكند، و هر كس را بخواهد بوسيله آن زيان مىرساند، و از هر كس بخواهد اين زيان را برطرف مىكند نزديك است درخشندگى برق آن (ابرها) چشمها را ببرد! (43) |
|
يُقَلِّبُ اللهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ (نور: 44) خداوند شب و روز را دگرگون مىسازد در اين عبرتى است براى صاحبان بصيرت! (44) |
|
وَ يَقُولُونَ آمَنَّا بِاللهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّي فَرِيقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَ مَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ (نور: 47) آنها مىگويند: «به خدا و پيامبر ايمان داريم و اطاعت مىكنيم!» ولى بعد از اين ادّعا، گروهى از آنان رويگردان مىشوند آنها (در حقيقت) مؤمن نيستند! (47) |
|
وَ إِنْ يَكُنْ لَهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ (نور: 49) ولى اگر حق داشته باشند (و داورى به نفع آنان شود) با سرعت و تسليم بسوى او مىآيند! (49) |
|
أَفِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللهُ عَلَيْهِمْ وَ رَسُولُهُ بَلْ أُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (نور: 50) آيا در دلهاى آنان بيمارى است، يا شكّ و ترديد دارند، يا مىترسند خدا و رسولش بر آنان ستم كنند؟! نه، بلكه آنها خودشان ستمگرند! (50) |
|
إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَي اللهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنَا وَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (نور: 51) سخن مؤمنان، هنگامى كه بسوى خدا و رسولش دعوت شوند تا ميان آنان داورى كند، تنها اين است كه مىگويند: «شنيديم و اطاعت كرديم!» و اينها همان رستگاران واقعى هستند. (51) |
|
وَ مَنْ يُطِعِ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَخْشَ اللهَ وَ يَتَّقْهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ (نور: 52) و هر كس خدا و پيامبرش را اطاعت كند، و از خدا بترسد و از مخالفت فرمانش بپرهيزد، چنين كسانى همان پيروزمندان واقعى هستند! (52) |
|
قُلْ أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَ مَا عَلَي الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ (نور: 54) بگو: «خدا را اطاعت كنيد، و از پيامبرش فرمان بريد! و اگر سرپيچى نماييد، پيامبر مسئول اعمال خويش است و شما مسئول اعمال خود! امّا اگر از او اطاعت كنيد، هدايت خواهيد شد و بر پيامبر چيزى جز رساندن آشكار نيست!» (54) |
|
وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُـمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَي لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنَاً يَعْبُدُونَنِي لاَ يُشْرِكُونَ بِي شَيْءً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (نور: 55) خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند وعده مىدهد كه قطعاً آنان را حكمران روى زمين خواهد كرد، همان گونه كه به پيشينيان آنها خلافت روى زمين را بخشيد و دين و آيينى را كه براى آنان پسنديده، پابرجا و ريشهدار خواهد ساخت و ترسشان را به امنيّت و آرامش مبدّل مىكند، آن چنان كه تنها مرا مى پرستند و چيزى را شريك من نخواهند ساخت. و كسانى كه پس از آن كافر شوند، آنها فاسقانند. (55) |
|
وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (نور: 56) و نماز را برپا داريد، و زكات را بدهيد، و رسول (خدا) را اطاعت كنيد تا مشمول رحمت (او) شويد. (56) |
|
لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ وَ لَبِئْسَ الْمَصِيرُ (نور: 57) گمان مبر كافران مىتوانند از چنگال مجازات الهى در زمين فرار كنند! جايگاه آنان آتش است، و چه بد جايگاهى است! (57) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الفَجْرِ وَ حِينَ تَضَعُونَ ثِيابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاَةِ الْعِشَاءِ ثَلاَثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَ لاَ عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلَي بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللهُ عَليمٌ حَكِيمٌ (نور: 58) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بردگان شما، و همچنين كودكانتان كه به حدّ بلوغ نرسيدهاند، در سه وقت بايد از شما اجازه بگيرند: پيش از نماز صبح، و نيمروز هنگامى كه لباسهاى (معمولى) خود را بيرون مىآوريد، و بعد از نماز عشا اين سه وقت خصوصى براى شماست امّا بعد از اين سه وقت، گناهى بر شما و بر آنان نيست (كه بدون اذن وارد شوند) و بر گرد يكديگر بگرديد (و با صفا و صميميّت به يكديگر خدمت نماييد). اين گونه خداوند آيات را براى شما بيان مىكند، و خداوند دانا و حكيم است! (58) |
|
وَ إِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمْ آيَاتِهِ وَاللهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (نور: 59) و هنگامى كه اطفال شما به سنّ بلوغ رسند بايد اجازه بگيرند، همان گونه كه اشخاصى كه پيش از آنان بودند اجازه مىگرفتند اينچنين خداوند آياتش را براى شما بيان مىكند، و خدا دانا و حكيم است! (59) |
|
وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ الاَّتِي لاَ يَرْجُونَ نِكَاحَاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَاللهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (نور: 60) و زنان از كارافتادهاى كه اميد به ازدواج ندارند، گناهى بر آنان نيست كه لباسهاى (رويين) خود را بر زمين بگذارند، بشرط اينكه در برابر مردم خودآرايى نكنند و اگر خود را بپوشانند براى آنان بهتر است و خداوند شنوا و داناست. (60) |
|
لَيْسَ عَلَي الْأَعْمَي حَرَجٌ وَ لاَ عَلَي الْأَعرَجِ حَرَجٌ وَ لاَ عَلَي الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ لاَ عَلَي أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالاَتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعَاً أَوْ أَشْتَاتَاً فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتَاً فَسَلِّمُوا عَلَي أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (نور: 61) بر نابينا و افراد لنگ و بيمار گناهى نيست (كه با شما هم غذا شوند)، و بر شما نيز گناهى نيست كه از خانههاى خودتان [خانههاى فرزندان يا همسرانتان كه خانه خود شما محسوب مىشود بدون اجازه خاصّى] غذا بخوريد و همچنين خانههاى پدرانتان، يا خانههاى مادرانتان، يا خانههاى برادرانتان، يا خانههاى خواهرانتان، يا خانههاى عموهايتان، يا خانههاى عمّههايتان، يا خانههاى داييهايتان، يا خانههاى خالههايتان، يا خانهاى كه كليدش در اختيار شماست، يا خانههاى دوستانتان، بر شما گناهى نيست كه بطور دستهجمعى يا جداگانه غذا بخوريد و هنگامى كه داخل خانهاى شديد، بر خويشتن سلام كنيد، سلام و تحيّتى از سوى خداوند، سلامى پربركت و پاكيزه! اين گونه خداوند آيات را براى شما روشن مىكند، باشد كه بينديشيد! (61) |
|
إِنَّمَا المُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَي أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّي يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللهَ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (نور: 62) مؤمنان واقعى كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان آوردهاند و هنگامى كه در كار مهمّى با او باشند، بىاجازه او جايى نمىروند كسانى كه از تو اجازه مىگيرند، براستى به خدا و پيامبرش ايمان آوردهاند! در اين صورت، هر گاه براى بعضى كارهاى مهمّ خود از تو اجازه بخواهند، به هر يك از آنان كه مىخواهى (و صلاح مىبينى) اجازه ده، و برايشان از خدا آمرزش بخواه كه خداوند آمرزنده و مهربان است! (62) |
|
لاَ تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضَاً قَدْ يَعْلَمُ اللهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذَاً فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (نور: 63) صدا كردن پيامبر را در ميان خود، مانند صدا كردن يكديگر قرار ندهى خداوند كسانى از شما را كه پشت سر ديگران پنهان مىشوند، و يكى پس از ديگرى فرار مىكنند مىداند! پس آنان كه فرمان او را مخالفت مىكنند، بايد بترسند از اينكه فتنهاى دامنشان را بگيرد، يا عذابى دردناك به آنها برسد! (63) |
|
أَلاَ إِنَّ لِاللهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قَدْ يَعْلَمُ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ وَ يَوْمَ يُرْجَعُونَ إِلَيْهِ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا وَاللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (نور: 64) آگاه باشيد كه براى خداست آنچه در آسمانها و زمين است او مىداند آنچه را كه شما بر آن هستيد، و (مىداند) روزى را كه بسوى او بازمىگردند و (در آن روز) آنها را از اعمالى كه انجام دادند آگاه مىسازد و خداوند به هر چيزى داناست! (64) |
|
تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَي عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرَاً (فرقان: 1) زوال ناپذير و پر بركت است كسى كه قرآن را بر بندهاش نازل كرد تا بيمدهنده جهانيان باشد. (1) |
|
الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدَاً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرَاً (فرقان: 2) خداوندى كه حكومت آسمانها و زمين از آن اوست، و فرزندى براى خود انتخاب نكرد، و همتايى در حكومت و مالكيّت ندارد، و همه چيز را آفريد، و به دقّت اندازهگيرى نمود! (2) |
|
وَ قَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَي عَلَيْهِ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً (فرقان: 5) و گفتند: «اين همان افسانههاى پيشينيان است كه وى آن را رونويس كرده، و هر صبح و شام بر او املا مىشود.» (5) |
|
قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ غَفُورَاً رَحِيمَاً (فرقان: 6) بگو: «كسى آن را نازل كرده كه اسرار آسمانها و زمين را مىداند او (هميشه) آمرزنده و مهربان بوده است!» (6) |
|
وَ قَالُوا مَا لِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْلاَ أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرَاً (فرقان: 7) و گفتند: «چرا اين پيامبر غذا مىخورد و در بازارها راه مىرود؟! (نه سنّت فرشتگان را دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشتهاى بر او نازل نشده كه همراه وى مردم را انذار كند (و گواه صدق دعوى او باشد)؟! (7) |
|
أَوْ يُلْقَي إِلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا وَ قَالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَسْحُورَاً (فرقان: 8) يا گنجى (از آسمان) براى او فرستاده شود، يا باغى داشته باشد كه از (ميوه) آن بخورد (و امرار معاش كند)؟!» و ستمگران گفتند: «شما تنها از مردى مجنون پيروى مىكنيد!» (8) |
|
انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلاَ يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلاً (فرقان: 9) ببين چگونه براى تو مثلها زدند و گمراه شدند، آن گونه كه قدرت پيدا كردن راه را ندارند! (9) |
|
تَبَارَكَ الَّذِي إِنْ شَاءَ جَعَلَ لَكَ خَيْرَاً مِنْ ذَلِكَ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَ يَجْعَلْ لَكَ قُصُورَاً (فرقان: 10) زوال ناپذير و بزرگ است خدايى كه اگر بخواهد براى تو بهتر از اين قرار مىدهد: باغهايى كه نهرها از زير درختانش جارى است، و (اگر بخواهد) براى تو كاخهايى مجلّل قرار مىدهد. (10) |
|
بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَ أَعْتَدْنَا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيرَاً (فرقان: 11) (اينها همه بهانه است) بلكه آنان قيامت را تكذيب كردهاند و ما براى كسى كه قيامت را تكذيب كند، آتشى شعلهور و سوزان فراهم كردهايم! (11) |
|
لاَ تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُورَاً وَاحِداً وَادْعُوا ثُبُورَاً كَثِيرَاً (فرقان: 14) (به آنان گفته مىشود:) امروز يك بار واويلا نگوييد، بلكه بسيار واويلا بگوييد! (14) |
|
قُلْ أَذَلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ كَانَتْ لَهُمْ جَزَاءً وَ مَصِيرَاً (فرقان: 15) (اى پيامبر!) بگو: «آيا اين بهتر است يا بهشت جاويدانى كه به پرهيزگاران وعده داده شده؟! بهشتى كه پاداش اعمال آنها، و قرارگاهشان است.» (15) |
|
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَ مَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ فَيَقُولُ أَأَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَؤُلاَءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ (فرقان: 17) (به خاطر بياور) روزى را كه همه آنان و معبودهايى را كه غير از خدا مىپرستند جمع مىكند، آن گاه به آنها مىگويد: «آيا شما اين بندگان مرا گمراه كرديد يا خود آنان راه را گم كردند؟!» (17) |
|
قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَ لَكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَ آبَاءَهُمْ حَتَّي نَسُوا الذِّكْرَ وَ كَانُوا قَوْمَاً بُورَاً (فرقان: 18) (در پاسخ) مىگويند: «منزّهى تو! براى ما شايسته نبود كه غير از تو اوليايى برگزينيم، ولى آنان و پدرانشان را از نعمتها برخوردار نمودى تا اينكه (به جاى شكر نعمت) ياد تو را فراموش كردند و تباه و هلاك شدند.» (18) |
|
وَ مَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَ يَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ وَ جَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَ كَانَ رَبُّكَ بَصِيرَاً (فرقان: 20) ما هيچ يك از رسولان را پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه غذا مىخوردند و در بازارها راه مىرفتند و بعضى از شما را وسيله امتحان بعضى ديگر قرار داديم، آيا صبر و شكيبايى مىكنيد (و از عهده امتحان برمىآييد)؟! و پروردگار تو همواره بصير و بينا بوده است. (20) |
|
وَ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلاَ أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلاَئِكَةُ أَوْ نَرَي رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْ عُتُوَّاً كَبِيرَاً (فرقان: 21) و كسانى كه اميدى به ديدار ما ندارند (و رستاخيز را انكار مىكنند) گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند و يا پروردگارمان را با چشم خود نمىبينيم؟!» آنها درباره خود تكبّر ورزيدند و طغيان بزرگى كردند! (21) |
|
يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلاَئِكَةَ لاَ بُشْرَي يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ وَ يَقُولُونَ حِجْرَاً مَحْجُورَاً (فرقان: 22) (آنها به آرزوى خود مىرسند،) امّا روزى كه فرشتگان را مىبينند، روز بشارت براى مجرمان نخواهد بود (بلكه روز مجازات و كيفر آنان است)! و مىگويند: «ما را امان دهيد، ما را معاف داريد!» (امّا سودى ندارد!) (22) |
|
أَصْحَابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرَّاً وَ أَحْسَنُ مَقِيلاً (فرقان: 24) بهشتيان در آن روز قرارگاهشان از همه بهتر، و استراحتگاهشان نيكوتر است! (24) |
|
وَ يَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَ نُزِّلَ الْمَلاَئِكَةُ تَنْزِيلاً (فرقان: 25) و (بخاطر آور) روزى را كه آسمان با ابرها شكافته مىشود، و فرشتگان نازل مىگردند. (25) |
|
الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَ كَانَ يَوْمَاً عَلَي الْكَافِرِينَ عَسِيرَاً (فرقان: 26) حكومت در آن روز از آن خداوند رحمان است و آن روز، روز سختى براى كافران خواهد بود! (26) |
|
وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَي يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً (فرقان: 27) و (به خاطر آور) روزى را كه ستمكار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مىگزد و مىگويد: «اى كاش با رسول (خدا) راهى برگزيده بودم! (27) |
|
لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَ كَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولاً (فرقان: 29) او مرا از يادآورى (حق) گمراه ساخت بعد از آنكه (ياد حق) به سراغ من آمده بود!» و شيطان هميشه خواركنند انسان بوده است! (29) |
|
وَ قَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورَاً (فرقان: 30) و پيامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها كردند». (30) |
|
وَ كَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوَّاً مِنَ الْمُـجْرِمِينَ وَ كَفَي بِرَبِّكَ هَادِيَاً وَ نَصِيرَاً (فرقان: 31) (آرى،) اين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از مجرمان قرار داديم امّا (براى تو) همين بس كه پروردگارت هادى و ياور (تو) باشد! (31) |
|
وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلاَ نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَ رَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلاً (فرقان: 32) و كافران گفتند: «چرا قرآن يك جا بر او نازل نمىشود؟!» اين بخاطر آن است كه قلب تو را بوسيله آن محكم داريم، و (از اين رو) آن را به تدريج بر تو خوانديم. (32) |
|
وَ لاَ يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلاَّ جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِيرَاً (فرقان: 33) آنان هيچ مثلى براى تو نمىآورند مگر اينكه ما حق را براى تو مىآوريم، و تفسيرى بهتر (و پاسخى دندان شكن كه در برابر آن ناتوان شوند)! (33) |
|
وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَي الْكِتَابَ وَ جَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرَاً (فرقان: 35) و ما به موسى كتاب (آسمانى) داديم و برادرش هارون را ياور او قرار داديم (35) |
|
فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلَي الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَدَمَّرنَاهُمْ تَدْمِيرَاً (فرقان: 36) و گفتيم: «به سوى اين قوم كه آيات ما را تكذيب كردند برويد!» (امّا آن مردم به مخالفت برخاستند) و ما به شدّت آنان را درهم كوبيديم! (36) |
|
وَ قَوْمَ نُوحٍ لَمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَ جَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَ أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ عَذَابَاً أَلِيمَاً (فرقان: 37) و قوم نوح را هنگامى كه رسولان (ما) را تكذيب كردند غرق نموديم، و آنان را درس عبرتى براى مردم قرار داديم و براى ستمگران عذاب دردناكى فراهم ساختهايم! (37) |
|
وَ عَادَاً وَ ثَمُودَ وَ أَصْحَابَ الرَّسِّ وَ قُرُونَاً بَيْنَ ذَلِكَ كَثِيرَاً (فرقان: 38) (همچنين) قوم عاد و ثمود و اصحاب الرّس [گروهى كه درختان صنوبر را مىپرستيدند] و اقوام بسيار ديگرى را كه در اين ميان بودند، هلاك كرديم! (38) |
|
وَ كُلاًّ ضَرَبْنَا لَهُ الْأَمْثَالَ وَ كُلاًّ تَبَّرْنَا تَتْبِيرَاً (فرقان: 39) و براى هر يك از آنها مثلها زديم و (چون سودى نداد،) همگى را نابود كرديم! (39) |
|
وَ لَقَدْ أَتَوْا عَلَي الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَفَلَمْ يَكوُنُوا يَرَوْنَهَا بَلْ كَانُوا لاَ يَرْجُونَ نُشُورَاً (فرقان: 40) آنها [مشركان مكّه] از كنار شهرى كه باران شرّ [بارانى از سنگهاى آسمانى] بر آن باريده بود [ديار قوم لوط] گذشتند آيا آن را نمىديدند؟! (آرى، مىديدند) ولى به رستاخيز ايمان نداشتند! (40) |
|
إِنْ كَادَ لَيُضِلُّنَا عَنْ آلِهَتِنَا لَوْلاَ أَنْ صَبَرْنَا عَلَيْهَا وَ سَوْفَ يَعْلَمُونَ حِينَ يَرَوْنَ الْعَذَابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِيلاً (فرقان: 42) اگر ما بر پرستش خدايانمان استقامت نمىكرديم، بيم آن مىرفت كه ما را گمراه سازد! امّا هنگامى كه عذاب الهى را ببينند، بزودى مىفهمند چه كسى گمراهتر بوده است! (42) |
|
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً (فرقان: 44) آيا گمان مىبرى بيشتر آنان مىشنوند يا مىفهمند؟! آنان فقط همچون چهارپايانند، بلكه گمراهترند! (44) |
|
أَلَمْ تَرَ إِلَي رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاكِنَاً ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلاً (فرقان: 45) آيا نديدى چگونه پروردگارت سايه را گسترده ساخت؟! و اگر مىخواست آن را ساكن قرار مىداد سپس خورشيد را بر وجود آن دليل قرار داديم! (45) |
|
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسَاً وَالنَّوْمَ سُبَاتَاً وَ جَعَلَ النَّهَارَ نُشُورَاً (فرقان: 47) او كسى است كه شب را براى شما لباس قرار داد، و خواب را مايه استراحت، و روز را وسيله حركت و حيات! (47) |
|
وَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْرَاً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَ أَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورَاً (فرقان: 48) او كسى است كه بادها را بشارتگرانى پيش از رحمتش فرستاد، و از آسمان آبى پاككننده نازل كرديم ... (48) |
|
وَ لَقَدْ صَرَّفْنَاهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبَي أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُورَاً (فرقان: 50) ما اين آيات را بصورتهاى گوناگون براى آنان بيان كرديم تا متذكّر شوند، ولى بيشتر مردم از هر كارى جز انكار و كفر ابا دارند. (50) |
|
فَلاَ تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَ جَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادَاً كَبِيرَاً (فرقان: 52) بنا بر اين از كافران اطاعت مكن، و بوسيله آن [قرآن] با آنان جهاد بزرگى بنما! (52) |
|
وَ هُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَ هَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَ جَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخَاً وَ حِجْرَاً مَحْجُورَاً (فرقان: 53) او كسى است كه دو دريا را در كنار هم قرار داد يكى گوارا و شيرين، و ديگر شور و تلخ و در ميان آنها برزخى قرار داد تا با هم مخلوط نشوند (گويى هر يك به ديگرى مىگويد:) دور باش و نزديك نيا! (53) |
|
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرَاً فَجَعَلَهُ نَسَبَاً وَ صِهْرَاً وَ كَانَ رَبُّكَ قَدِيرَاً (فرقان: 54) او كسى است كه از آب، انسانى را آفريد سپس او را نسب و سبب قرار داد (و نسل او را از اين دو طريق گسترش داد) و پروردگار تو همواره توانا بوده است. (54) |
|
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ مَا لاَ يَنْفَعُهُمْ وَ لاَ يَضُرُّهُمْ وَ كَانَ الْكَافِرُ عَلَي رَبِّهِ ظَهِيرَاً (فرقان: 55) آنان جز خدا چيزهايى را مىپرستند كه نه به آنان سودى مىرساند و نه زيانى و كافران هميشه در برابر پروردگارشان (در طريق كفر) پشتيبان يكديگرند. (55) |
|
وَ تَوَكَّلْ عَلَي الْحَيِّ الَّذِي لاَ يَمُوتُ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَ كَفَي بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرَاً (فرقان: 58) و توكّل كن بر آن زندهاى كه هرگز نمىميرد و تسبيح و حمد او را بجا آور و همين بس كه او از گناهان بندگانش آگاه است! (58) |
|
الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَي عَلَي الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرَاً (فرقان: 59) همان (خدايى) كه آسمانها و زمين و آنچه را ميان اين دو وجود دارد، در شش روز [شش دوران] آفريد سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت (و به تدبير جهان پرداخت، او خداوند) رحمان است از او بخواه كه از همه چيز آگاه است! (59) |
|
وَ إِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَ مَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَ زَادَهُمْ نُفُورَاً (فرقان: 60) و هنگامى كه به آنان گفته شود: «براى خداوند رحمان سجده كنيد!» مىگويند: «رحمان چيست؟! (ما اصلًا رحمان را نمىشناسيم!) آيا براى چيزى سجده كنيم كه تو به ما دستور مىدهى؟!» (اين سخن را مىگويند) و بر نفرتشان افزوده مىشود! (60) |
|
تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجَاً وَ جَعَلَ فِيهَا سِرَاجَاً وَ قَمَرَاً مُنِيرَاً (فرقان: 61) جاودان و پربركت است آن (خدايى) كه در آسمان منزلگاههايى براى ستارگان قرار داد و در ميان آن، چراغ روشن و ماه تابانى آفريد! (61) |
|
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورَاً (فرقان: 62) و او همان كسى است كه شب و روز را جانشين يكديگر قرار داد براى كسى كه بخواهد متذكّر شود يا شكرگزارى كند (و آنچه را در روز كوتاهى كرده در شب انجام دهد و به عكس). (62) |
|
وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَي الْأَرْضِ هَوْنَاً وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَمَاً (فرقان: 63) بندگان (خاص خداوند) رحمان، كسانى هستند كه با آرامش و بىتكبّر بر زمين راه مىروند و هنگامى كه جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گويند)، به آنها سلام مىگويند (و با بىاعتنايى و بزرگوارى مىگذرند) (63) |
|
وَالَّذِينَ لاَ يَدْعُونَ مَعَ اللهِ إِلَهَاً آخَرَ وَ لاَ يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لاَ يَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامَاً (فرقان: 68) و كسانى كه معبود ديگرى را با خداوند نمىخوانند و انسانى را كه خداوند خونش را حرام شمرده، جز بحق نمىكشند و زنا نمىكنند و هر كس چنين كند، مجازات سختى خواهد ديد! (68) |
|
يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهَانَاً (فرقان: 69) عذاب او در قيامت مضاعف مىگردد، و هميشه با خوارى در آن خواهد ماند! (69) |
|
وَالَّذِينَ لاَ يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامَاً (فرقان: 72) و كسانى كه شهادت به باطل نمىدهند (و در مجالس باطل شركت نمىكنند) و هنگامى كه با لغو و بيهودگى برخورد كنند، بزرگوارانه از آن مىگذرند. (72) |
|
وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامَاً (فرقان: 74) و كسانى كه مىگويند: «پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مايه روشنى چشم ما قرار ده، و ما را براى پرهيزگاران پيشوا گردان!» (74) |
|
أُولَئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَ سَلاَمَاً (فرقان: 75) (آرى،) آنها هستند كه درجات عالى بهشت در برابر شكيباييشان به آنان پاداش داده مىشود و در آن، با تحيّت و سلام رو به رو مىشوند. (75) |
|
تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ (شعراء: 2) اين آيات كتاب روشنگر است. (2) |
|
إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ (شعراء: 4) اگر ما اراده كنيم، از آسمان بر آنان آيهاى نازل مىكنيم كه گردنهايشان در برابر آن خاضع گردد! (4) |
|
وَ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمَنِ مُحْدَثٍ إِلاَّ كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضينَ (شعراء: 5) و هيچ ذكر تازهاى از سوى خداوند مهربان براى آنها نمىآيد مگر اينكه از آن روىگردان مىشوند! (5) |
|
أَوَ لَمْ يَرَوْا إِلَي الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ (شعراء: 7) آيا آنان به زمين نگاه نكردند كه چقدر از انواع گياهان پرارزش در آن رويانديم؟! (7) |
|
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيرُ الرَّحِيمُ (شعراء: 9) و پروردگار تو عزيز و رحيم است! (9) |
|
وَ إِذْ نَادَي رَبُّكَ مُوسَي أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (شعراء: 10) (به خاطر بياور) هنگامى را كه پروردگارت موسى را ندا داد كه به سراغ قوم ستمگر برو ... (10) |
|
فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقُولاَ إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ (شعراء: 16) به سراغ فرعون برويد و بگوييد: ما فرستاده پروردگار جهانيان هستيم (16) |
|
وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ (شعراء: 19) و سرانجام، آن كارت را (كه نمىبايست انجام دهى) انجام دادى (و يك نفر از ما را كشتى)، و تو از ناسپاسانى!» (19) |
|
قَالَ فَعَلْتُهَا إِذَاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّينَ (شعراء: 20) (موسى) گفت: «من آن كار را انجام دادم در حالى كه از بىخبران بودم! (20) |
|
فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمَاً وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ (شعراء: 21) پس هنگامى كه از شما ترسيدم فرار كردم و پروردگارم به من حكمت و دانش بخشيد، و مرا از پيامبران قرار داد! (21) |
|
قَالَ فِرْعَوْنُ وَ مَا رَبُّ الْعَالَمِينَ (شعراء: 23) فرعون گفت: «پروردگار عالميان چيست؟!» (23) |
|
قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ (شعراء: 24) (موسى) گفت: «پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، اگر اهل يقين هستيد!». (24) |
|
قَالَ رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ (شعراء: 26) (موسى) گفت: «او پروردگار شما و پروردگار نياكان شماست!» (26) |
|
قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَ مَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ (شعراء: 28) (موسى) گفت: «او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه ميان آن دو است مىباشد، اگر شما عقل و انديشه خود را به كار مىگرفتيد!» (28) |
|
قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهَاً غَيْرِي لَأََجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ (شعراء: 29) (فرعون خشمگين شد و) گفت: «اگر معبودى غير از من برگزينى، تو را از زندانيان قرار خواهم داد!» (29) |
|
قَالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (شعراء: 31) گفت: «اگر راست مىگويى آن را بياور!» (31) |
|
وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ (شعراء: 33) و دست خود را (در گريبان فرو برد و) بيرون آورد، و در برابر بينندگان سفيد و روشن بود. (33) |
|
قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ (شعراء: 34) (فرعون) به گروهى كه اطراف او بودند گفت: «اين ساحر آگاه و ماهرى است! (34) |
|
قَالُوا أَرْجِهْ وَ أَخَاهُ وَابْعَثْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ (شعراء: 36) گفتند: «او و برادرش را مهلت ده و مأموران را براى بسيج به تمام شهرها اعزام كن، (36) |
|
فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (شعراء: 38) سرانجام ساحران براى وعدهگاه روز معيّنى جمعآورى شدند. (38) |
|
وَ قِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ (شعراء: 39) و به مردم گفته شد: «آيا شما نيز (در اين صحنه) اجتماع مىكنيد ... (39) |
|
لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ (شعراء: 40) تا اگر ساحران پيروز شوند، از آنان پيروى كنيم؟!» (40) |
|
فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالُوا لِفِرْعَوْنَ أَإِنَّ لَنَا لَأََجْرَاً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ (شعراء: 41) هنگامى كه ساحران آمدند، به فرعون گفتند: «آيا اگر ما پيروز شويم، پاداش مهمّى خواهيم داشت؟» (41) |
|
قَالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ إِذَاً لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ (شعراء: 42) گفت: « (آرى،) و در آن صورت شما از مقرّبان خواهيد بود!» (42) |
|
فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَ عِصِيَّهُمْ وَ قَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ (شعراء: 44) آنها طنابها و عصاهاى خود را افكندند و گفتند: «به عزّت فرعون، ما قطعاً پيروزيم!» (44) |
|
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ (شعراء: 46) فوراً همه ساحران به سجده افتادند. (46) |
|
قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ (شعراء: 47) گفتند: «ما به پروردگار عالميان ايمان آورديم، (47) |
|
قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلاَفٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ (شعراء: 49) (فرعون) گفت: «آيا پيش از اينكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد؟! مسلّماً او بزرگ و استاد شماست كه به شما سحر آموخته (و اين يك توطئه است)! امّا بزودى خواهيد دانست! دستها و پاهاى شما را بعكس يكديگر قطع مىكنم، و همه شما را به دار مىآويزم!» (49) |
|
إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ (شعراء: 51) ما اميدواريم كه پروردگارمان خطاهاى ما را ببخشد، چرا كه ما نخستين ايمانآورندگان بوديم!» (51) |
|
فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ (شعراء: 53) فرعون (از اين ماجرا آگاه شد و) مأموران بسيج نيرو را به شهرها فرستاد، (53) |
|
فَلَمَّا تَرَاءَي الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَي إِنَّا لَمُدْرَكُونَ (شعراء: 61) هنگامى كه دو گروه يكديگر را ديدند، ياران موسى گفتند: «ما در چنگال فرعونيان گرفتار شديم!» (61) |
|
فَأَوْحَينَا إِلَي مُوسَي أَنِ اضْرِب بِعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ (شعراء: 63) و بدنبال آن به موسى وحى كرديم: «عصايت را به دريا بزن!» (عصايش را به دريا زد،) و دريا از هم شكافته شد، و هر بخشى همچون كوه عظيمى بود! (63) |
|
وَ أَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِينَ (شعراء: 64) و در آنجا ديگران [لشكر فرعون] را نيز (به دريا) نزديك ساختيم! (64) |
|
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ (شعراء: 66) سپس ديگران را غرق كرديم! (66) |
|
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (شعراء: 68) و پروردگارت شكستناپذير و مهربان است! (68) |
|
أَنْتُمْ وَ آبَاؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ (شعراء: 76) شما و پدران پيشين شما، (76) |
|
فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلاَّ رَبَّ الْعَالَمِينَ (شعراء: 77) همه آنها دشمن من هستند (و من دشمن آنها)، مگر پروردگار عالميان! (77) |
|
وَالَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ (شعراء: 82) و كسى كه اميد دارم گناهم را در روز جزا ببخشد! (82) |
|
رَبِّ هَبْ لِي حُكْمَاً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ (شعراء: 83) پروردگارا! به من علم و دانش ببخش، و مرا به صالحان ملحق كن! (83) |
|
وَاجْعَل لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ (شعراء: 84) و براى من در ميان امّتهاى آينده، زبان صدق (و ذكر خيرى) قرار ده! (84) |
|
وَاجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ (شعراء: 85) و مرا وارثان بهشت پرنعمت گردان! (85) |
|
وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ (شعراء: 86) و پدرم [عمويم] را بيامرز، كه او از گمراهان بود! (86) |
|
وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ (شعراء: 90) (در آن روز،) بهشت براى پرهيزكاران نزديك مىشود، (90) |
|
وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ (شعراء: 91) و دوزخ براى گمراهان آشكار مىگردد، (91) |
|
فَكُبْكِبُوا فِيهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ (شعراء: 94) در آن هنگام همه آن معبودان با عابدان گمراه به دوزخ افكنده مىشوند (94) |
|
إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ (شعراء: 98) چون شما را با پروردگار عالميان برابر مىشمرديم! (98) |
|
وَ مَا أَضَلَّنَا إِلاَّ الْمُـجْرِمُونَ (شعراء: 99) امّا كسى جز مجرمان ما را گمراه نكرد! (99) |
|
فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (شعراء: 102) اى كاش بار ديگر (به دنيا) بازگرديم و از مؤمنان باشيم!» (102) |
|
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (شعراء: 104) و پروردگار تو عزيز و رحيم است! (104) |
|
كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ (شعراء: 105) قوم نوح رسولان را تكذيب كردند، (105) |
|
وَ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَي رَبِّ الْعَالَمِينَ (شعراء: 109) من براى اين دعوت، هيچ مزدى از شما نمىطلبم اجر من تنها بر پروردگار عالميان است! (109) |
|
قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ (شعراء: 111) گفتند: «آيا ما به تو ايمان بياوريم در حالى كه افراد پست و بىارزش از تو پيروى كردهاند؟!» (111) |
|
وَ مَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِينَ (شعراء: 114) و من هرگز مؤمنان را طرد نخواهم كرد. (114) |
|
قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يَا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ (شعراء: 116) گفتند: «اى نوح! اگر (از حرفهايت) دست برندارى، سنگباران خواهى شد!» (116) |
|
فَافْتَحْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ فَتْحَاً وَ نَجِّنِي وَ مَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (شعراء: 118) اكنون ميان من و آنها جدايى بيفكن و مرا و مؤمنانى را كه با من هستند رهايى بخش!» (118) |
|
فَأَنْجَيْنَاهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (شعراء: 119) ما، او و كسانى را كه با او بودند، در آن كشتى كه پر (از انسان و انواع حيوانات) بود، رهايى بخشيديم! (119) |
|
ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِينَ (شعراء: 120) سپس بقيه را غرق كرديم! (120) |
|
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (شعراء: 122) و پروردگار تو عزيز و رحيم است. (122) |
|
كَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِينَ (شعراء: 123) قوم عاد (نيز) رسولان (خدا) را تكذيب كردند، (123) |
|
وَ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَي رَبِّ الْعَالَمِينَ (شعراء: 127) من در برابر اين دعوت، هيچ اجر و پاداشى از شما نمىطلبم اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالميان است. (127) |
|
قَالُوا سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْوَاعِظِينَ (شعراء: 136) آنها [قوم عاد] گفتند: «براى ما تفاوت نمىكند، چه ما را انذار كنى يا نكنى (بيهوده خود را خسته مكن)! (136) |
|
إِنْ هَذَا إِلاَّ خُلُقُ الْأَوَّلِينَ (شعراء: 137) اين همان روش (و افسانههاى) پيشينيان است! (137) |
|
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (شعراء: 140) و پروردگار تو عزيز و رحيم است! (140) |
|
كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ (شعراء: 141) قوم ثمود رسولان (خدا) را تكذيب كردند، (141) |
|
وَ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَي رَبِّ الْعَالَمِينَ (شعراء: 145) من در برابر اين دعوت، اجر و پاداشى از شما نمىطلبم اجر من تنها بر پروردگار عالميان است! (145) |
|
وَ تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتَاً فَارِهِينَ (شعراء: 149) و از كوهها خانههايى مىتراشيد، و در آن به عيش و نوش مىپردازيد! (149) |
|
وَ لاَ تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ (شعراء: 151) و فرمان مسرفان را اطاعت نكنيد! (151) |
|
الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لاَ يُصْلِحُونَ (شعراء: 152) همانها كه در زمين فساد مىكنند و اصلاح نمىكنند!» (152) |
|
قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ (شعراء: 153) گفتند: « (اى صالح!) تو از افسون شدگانى (و عقل خود را از دست دادهاى!) (153) |
|
مَا أَنْتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (شعراء: 154) تو فقط بشرى همچون مايى اگر راست مىگويى آيت و نشانهاى بياور!» (154) |
|
فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَ مَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (شعراء: 158) و عذاب الهى آنان را فرا گرفت در اين، آيت و نشانهاى است ولى بيشتر آنان مؤمن نبودند! (158) |
|
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (شعراء: 159) و پروردگار تو عزيز و رحيم است! (159) |
|
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ (شعراء: 160) قوم لوط فرستادگان (خدا) را تكذيب كردند، (160) |
|
وَ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَي رَبِّ الْعَالَمِينَ (شعراء: 164) من در برابر اين دعوت، اجرى از شما نمىطلبم، اجر من فقط بر پروردگار عالميان است! (164) |
|
أَتَأْتُونَ الذُّكْرَانَ مِنَ الْعَالَمِينَ (شعراء: 165) آيا در ميان جهانيان، شما به سراغ جنس ذكور مىرويد (و همجنس بازى مىكنيد، آيا اين زشت و ننگين نيست؟!) (165) |
|
قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يَا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُـخْرَجِينَ (شعراء: 167) گفتند: «اى لوط! اگر (از اين سخنان) دست برندارى، به يقين از اخراج شدگان خواهى بود!» (167) |
|
قَالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقَالِينَ (شعراء: 168) گفت: «من دشمن سرسخت اعمال شما هستم! (168) |
|
إِلاَّ عَجُوزَاً فِي الْغَابِرِينَ (شعراء: 171) جز پير زنى كه در ميان بازماندگان بود! (171) |
|
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ (شعراء: 172) سپس ديگران را هلاك كرديم! (172) |
|
وَ أَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ مَطَرَاً فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ (شعراء: 173) و بارانى (از سنگ) بر آنها فرستاديم چه باران بدى بود باران انذارشدگان! (173) |
|
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيرُ الرَّحِيمُ (شعراء: 175) و پروردگار تو عزيز و رحيم است! (175) |
|
كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ (شعراء: 176) اصحاب ايكه [شهرى نزديك مدين] رسولان (خدا) را تكذيب كردند، (176) |
|
وَ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَي رَبِّ الْعَالَمينَ (شعراء: 180) من در برابر اين دعوت، پاداشى از شما نمىطلبم اجر من تنها بر پروردگار عالميان است! (180) |
|
أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ لاَ تَكُونُوا مِنَ الْمُـخْسِرِينَ (شعراء: 181) حق پيمانه را ادا كنيد (و كم فروشى نكنيد)، و ديگران را به خسارت نيفكنيد! (181) |
|
وَ زِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ (شعراء: 182) و با ترازوى صحيح وزن كنيد! (182) |
|
وَ لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَ لاَ تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (شعراء: 183) و حق مردم را كم نگذاريد، و در زمين تلاش براى فساد نكنيد! (183) |
|
وَاتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ (شعراء: 184) و از (نافرمانى) كسى كه شما و اقوام پيشين را آفريد بپرهيزيد!» (184) |
|
قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ (شعراء: 185) آنها گفتند: «تو فقط از افسونشدگانى! (185) |
|
وَ مَا أَنْتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنَا وَ إِنْ نَظُنُّكَ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ (شعراء: 186) تو بشرى همچون مايى، تنها گمانى كه درباره تو داريم اين است كه از دروغگويانى! (186) |
|
فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا كِسَفَاً مِنَ السَّمَاءِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (شعراء: 187) اگر راست مىگويى، سنگهايى از آسمان بر سر ما بباران!» (187) |
|
فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ كَانَ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (شعراء: 189) سرانجام او را تكذيب كردند، و عذاب روز سايبان (سايبانى از ابر صاعقهخيز) آنها را فراگرفت يقيناً آن عذاب روز بزرگى بود! (189) |
|
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيرُ الرَّحِيمُ (شعراء: 191) و پروردگار تو عزيز و رحيم است! (191) |
|
وَ إِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ (شعراء: 192) مسلّماً اين (قرآن) از سوى پروردگار جهانيان نازل شده است! (192) |
|
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ (شعراء: 193) روح الامين آن را نازل كرده است ... (193) |
|
عَلَي قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ (شعراء: 194) بر قلب (پاك) تو، تا از انذاركنندگان باشى! (194) |
|
وَ إِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ (شعراء: 196) و توصيف آن در كتابهاى پيشينيان نيز آمده است! (196) |
|
وَ لَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَي بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ (شعراء: 198) هر گاه ما آن را بر بعضى از عجم [غير عرب] ها نازل مىكرديم ... (198) |
|
كَذَلِكَ سَلَكْنَاهُ فِي قُلُوبِ الْمُـجْرِمِينَ (شعراء: 200) (آرى،) اين گونه (با بيانى رسا) قرآن را در دلهاى مجرمان وارد مىكنيم! (200) |
|
لاَ يُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّي يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ (شعراء: 201) (امّا) به آن ايمان نمىآورند تا عذاب دردناك را با چشم خود ببينند! (201) |
|
وَ مَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَاطِينُ (شعراء: 210) شياطين و جنيّان (هرگز) اين آيات را نازل نكردند! (210) |
|
إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ (شعراء: 212) آنها از استراق سمع (و شنيدن اخبار آسمانها) بركنارند! (212) |
|
فَلاَ تَدْعُ مَعَ اللهِ إِلَهَاً آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ (شعراء: 213) (اى پيامبر!) هيچ معبودى را با خداوند مخوان، كه از معذّبين خواهى بود! (213) |
|
وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ (شعراء: 214) و خويشاوندان نزديكت را انذار كن! (214) |
|
وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (شعراء: 215) و بال و پر خود را براى مؤمنانى كه از تو پيروى مىكنند بگستر! (215) |
|
وَ تَوَكَّلْ عَلَي الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ (شعراء: 217) و بر خداوند عزيز و رحيم توكّل كن! (217) |
|
وَ تَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ (شعراء: 219) و (نيز) حركت تو را در ميان سجده كنندگان! (219) |
|
إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (شعراء: 220) اوست خداى شنوا و دانا. (220) |
|
هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَي مَنْ تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ (شعراء: 221) آيا به شما خبر دهم كه شياطين بر چه كسى نازل مىشوند؟! (221) |
|
يُلْقُونَ السَّمْعَ وَ أَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ (شعراء: 223) آنچه را مىشنوند (به ديگران) القا مىكنند و بيشترشان دروغگو هستند! (223) |
|
وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ (شعراء: 224) (پيامبر اسلام شاعر نيست) شاعران كسانى هستند كه گمراهان از آنان پيروى مىكنند. (224) |
|
إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ ذَكَرُوا اللهَ كَثِيرَاً وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ (شعراء: 227) مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام مىدهند و خدا را بسيار ياد مى كنند، و به هنگامى كه مورد ستم واقع مىشوند به دفاع از خويشتن (و مؤمنان) برمىخيزند (و از شعر در اين راه كمك مىگيرند) آنها كه ستم كردند به زودى مىدانند كه بازگشتشان به كجاست! (227) |
|
طس تِلْكَ آيَاتُ الْقُرْآنِ وَ كِتَابٍ مُبِينٍ (نمل: 1) طس- اين آيات قرآن و كتاب مبين است، (1) |
|
هُدَيً وَ بُشْرَي لِلْمُؤْمِنِينَ (نمل: 2) وسيله هدايت و بشارت براى مؤمنان است (2) |
|
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ (نمل: 3) همان كسانى كه نماز را برپا مىدارند، و زكات را ادا مىكنند، و آنان به آخرت يقين دارند. (3) |
|
إِنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ (نمل: 4) كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، اعمال (بد) شان را براى آنان زينت مىدهيم بطورى كه سرگردان مىشوند. (4) |
|
أُولَئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَ هُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ (نمل: 5) آنان كسانى هستند كه عذاب بد (و دردناك) براى آنهاست و آنها در آخرت، زيانكارترين مردمند! (5) |
|
وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّي الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ (نمل: 6) به يقين اين قرآن از سوى حكيم و دانايى بر تو القا مىشود. (6) |
|
فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَهَا وَ سُبْحَانَ اللهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (نمل: 8) هنگامى كه نزد آتش آمد، ندايى برخاست كه: «مبارك باد آن كس كه در آتش است و كسى كه در اطراف آن است [فرشتگان و موسى] و منزّه است خداوندى كه پروردگار جهانيان است! (8) |
|
يَا مُوسَي إِنَّهُ أَنَا اللهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (نمل: 9) اى موسى! من خداوند عزيز و حكيمم! (9) |
|
وَ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّي مُدْبِرَاً وَ لَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَي لاَ تَخَفْ إِنِّي لاَ يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ (نمل: 10) و عصايت را بيفكن!- هنگامى كه (موسى) به آن نگاه كرد، ديد (با سرعت) همچون مارى به هر سو مىدود (ترسيد و) به عقب برگشت، و حتى پشت سر خود را نگاه نكرد- اى موسى! نترس، كه رسولان در نزد من نمىترسند! (10) |
|
وَ جَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمَاً وَ عُلُوَّاً فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ (نمل: 14) و آن را از روى ظلم و سركشى انكار كردند، در حالى كه در دل به آن يقين داشتند! پس بنگر سرانجام تبهكاران (و مفسدان) چگونه بود! (14) |
|
وَ لَقَدْ آتَيْنَا دَاوُدَ وَ سُلَيْمَـانَ عِلْمَاً وَ قَالاَ الْحَمْدُ لِاللهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَي كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ (نمل: 15) و ما به داوود و سليمان، دانشى عظيم داديم و آنان گفتند: «ستايش از آن خداوندى است كه ما را بر بسيارى از بندگان مؤمنش برترى بخشيد.» (15) |
|
وَ وَرِثَ سُلَيْمَـانُ دَاوُدَ وَ قَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ أُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ (نمل: 16) و سليمان وارث داوود شد، و گفت: «اى مردم! زبان پرندگان به ما تعليم داده شده، و از هر چيز به ما عطا گرديده اين فضيلت آشكارى است.» (16) |
|
وَ حُشِرَ لِسُلَيْمَـانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ (نمل: 17) لشكريان سليمان، از جنّ و انس و پرندگان، نزد او جمع شدند آن قدر زياد بودند كه بايد توقّف مىكردند تا به هم ملحق شوند! (17) |
|
حَتَّي إِذَا أَتَوْا عَلَي وَادِ الَّنمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّـمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لاَ يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَـانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لاَ يَشْعُرُونَ (نمل: 18) (آنها حركت كردند) تا به سرزمين مورچگان رسيدند مورچهاى گفت: «به لانههاى خود برويد تا سليمان و لشكرش شما را پايمال نكنند در حالى كه نمىفهمند!» (18) |
|
فَتَبَسَّمَ ضَاحِكَاً مِنْ قَوْلِهَا وَ قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلَي وَالِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحَاً تَرْضَاهُ وَ أَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ (نمل: 19) سليمان از سخن او تبسّمى كرد و خنديد و گفت: «پروردگارا! شكر نعمتهايى را كه بر من و پدر و مادرم ارزانى داشتهاى به من الهام كن، و توفيق ده تا عمل صالحى كه موجب رضاى توست انجام دهم، و مرا برحمت خود در زمره بندگان صالحت وارد كن!» (19) |
|
وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لاَ أَرَي الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ (نمل: 20) (سليمان) در جستجوى آن پرنده [هدهد] برآمد و گفت: «چرا هدهد را نمىبينم، يا اينكه او از غايبان است؟! (20) |
|
وَجَدْتُهَا وَ قَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللهِ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لاَ يَهْتَدُونَ (نمل: 24) او و قومش را ديدم كه براى غير خدا- خورشيد- سجده مىكنند و شيطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده، و آنها را از راه بازداشته و از اين رو هدايت نمىشوند!» (24) |
|
أَنْ لاَ يَسْجُدُوا لِاللهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ يَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَ مَا تُعْلِنُونَ (نمل: 25) چرا براى خداوندى سجده نمىكنند كه آنچه را در آسمانها و زمين پنهان است خارج (و آشكار) مىسازد، و آنچه را پنهان مىداريد يا آشكار مىكنيد مىداند؟! (25) |
|
اللهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (نمل: 26) خداوندى كه معبودى جز او نيست، و پروردگار عرش عظيم است! (26) |
|
قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ (نمل: 27) (سليمان) گفت: «ما تحقيق مىكنيم ببينيم راست گفتى يا از دروغگويان هستى؟ (27) |
|
قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ (نمل: 29) (ملكه سبا) گفت: «اى اشراف! نامه پرارزشى به سوى من افكنده شده! (29) |
|
إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَـانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ (نمل: 30) اين نامه از سليمان است، و چنين مىباشد: به نام خداوند بخشنده مهربان (30) |
|
قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرَاً حَتَّي تَشْهَدُونِ (نمل: 32) (سپس) گفت: «اى اشراف (و اى بزرگان)! نظر خود را در اين امر مهمّ به من بازگو كنيد، كه من هيچ كار مهمّى را بدون حضور (و مشورت) شما انجام ندادهام! (32) |
|
قَالُوا نَحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ وَ أُولُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانْظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ (نمل: 33) گفتند: «ما داراى نيروى كافى و قدرت جنگى فراوان هستيم، ولى تصميم نهايى با توست ببين چه دستور مىدهى!» (33) |
|
قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَ كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ (نمل: 34) گفت: پادشاهان هنگامى كه وارد منطقه آبادى شوند آن را به فساد و تباهى مىكشند، و عزيزان آنجا را ذليل مىكنند (آرى) كار آنان همين گونه است! (34) |
|
وَ إِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ (نمل: 35) و من (اكنون جنگ را صلاح نمىبينم،) هديه گرانبهايى براى آنان مىفرستم تا ببينم فرستادگان من چه خبر مىآورند (و از اين طريق آنها را بيازمايم)!» (35) |
|
قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ (نمل: 38) (سليمان) گفت: «اى بزرگان! كدام يك از شما تخت او را براى من مىآورد پيش از آنكه به حال تسليم نزد من آيند؟» (38) |
|
قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ وَ إِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ (نمل: 39) عفريتى از جنّ گفت: «من آن را نزد تو مىآورم پيش از آنكه از مجلست برخيزى و من نسبت به اين امر، توانا و امينم!» (39) |
|
قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرَّاً عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ (نمل: 40) (امّا) كسى كه دانشى از كتاب (آسمانى) داشت گفت: «پيش از آنكه چشم بر هم زنى، آن را نزد تو خواهم آورد!» و هنگامى كه (سليمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا ديد گفت: «اين از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمايش كند كه آيا شكر او را بجا مىآورم يا كفران مىكنم؟! و هر كس شكر كند، به نفع خود شكر مىكند و هر كس كفران نمايد (بزيان خويش نموده است، كه) پروردگار من، غنىّ و كريم است!» (40) |
|
فَلَمَّا جَاءَتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَ أُوتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا وَ كُنَّا مُسْلِمِينَ (نمل: 42) هنگامى كه آمد، به او گفته شد: «آيا تخت تو اين گونه است؟» گفت: گويا خود آن است! و ما پيش از اين هم آگاه بوديم و اسلام آورده بوديم!» (42) |
|
قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ كَشَفَتْ عَنْ سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِيرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَـانَ لِاللهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (نمل: 44) به او گفته شد: «داخل حياط (قصر) شو!» هنگامى كه نظر به آن افكند، پنداشت نهر آبى است و ساق پاهاى خود را برهنه كرد (تا از آب بگذرد امّا سليمان) گفت: « (اين آب نيست،) بلكه قصرى است از بلور صاف!» (ملكه سبا) گفت: «پروردگارا! من به خود ستم كردم و (اينك) با سليمان براى خداوندى كه پروردگار عالميان است اسلام آوردم!» (44) |
|
قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلاَ تَسْتَغْفِرُونَ اللهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (نمل: 46) (صالح) گفت: «اى قوم من! چرا براى بدى قبل از نيكى عجله مىكنيد (و عذاب الهى را مىطلبيد نه رحمت او را)؟! چرا از خداوند تقاضاى آمرزش نمىكنيد تا شايد مشمول رحمت (او) شويد؟!» (46) |
|
وَ كَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لاَ يُصْلِحُونَ (نمل: 48) و در آن شهر، نه گروهك بودند كه در زمين فساد مىكردند و اصلاح نمىكردند. (48) |
|
وَ لُوطَاً إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ (نمل: 54) و لوط را (به ياد آور) هنگامى كه به قومش گفت: «آيا شما به سراغ كار بسيار زشتى مىرويد در حالى كه (نتايج شوم آن را) مىبينيد؟! (54) |
|
أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (نمل: 55) آيا شما بجاى زنان، از روى شهوت به سراغ مردان مىرويد؟! شما قومى نادانيد!» (55) |
|
فَأنْجَيْنَاهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ (نمل: 57) ما او و خانوادهاش را نجات داديم، بجز همسرش كه مقدّر كرديم جزء باقىماندگان (در آن شهر) باشد! (57) |
|
وَ أَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ مَطَرَاً فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ (نمل: 58) سپس بارانى (از سنگ) بر سر آنها بارانديم (و همگى زير آن مدفون شدند) و چه بد است باران انذارشدگان! (58) |
|
قُلِ الْحَمْدُ لِاللهِ وَ سَلاَمٌ عَلَي عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَي آللهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ (نمل: 59) بگو: «حمد مخصوص خداست و سلام بر بندگان برگزيدهاش!» آيا خداوند بهتر است يا بتهايى كه همتاى او قرار مىدهند؟! (59) |
|
أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَعَ اللهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ (نمل: 60) (آيا بتهايى كه معبود شما هستند بهترند) يا كسى كه آسمانها و زمين را آفريده؟! و براى شما از آسمان، آبى فرستاد كه با آن، باغهايى زيبا و سرورانگيز رويانديم شما هرگز قدرت نداشتيد درختان آن را برويانيد! آيا معبود ديگرى با خداست؟! نه، بلكه آنها گروهى هستند كه (از روى نادانى، مخلوقات را) همطراز (پروردگارشان) قرار مىدهند! (60) |
|
أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارَاً وَ جَعَلَ خِلاَلَهَا أَنْهَارَاً وَ جَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَ جَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزَاً أَإِلَهٌ مَعَ اللهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ (نمل: 61) يا كسى كه زمين را مستقرّ و آرام قرار داد، و ميان آن نهرهايى روان ساخت، و براى آن كوههاى ثابت و پابرجا ايجاد كرد، و ميان دو دريا مانعى قرار داد (تا با هم مخلوط نشوند با اين حال) آيا معبودى با خداست؟! نه، بلكه بيشتر آنان نمىدانند (و جاهلند)! (61) |
|
أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللهِ قَلِيلاً مَا تَذَكَّرُونَ (نمل: 62) يا كسى كه دعاى مضطرّ را اجابت مىكند و گرفتارى را برطرف مىسازد، و شما را خلفاى زمين قرار مىدهد آيا معبودى با خداست؟! كمتر متذكّر مىشويد! (62) |
|
أَمَّنْ يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَ مَنْ يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرَاً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَعَ اللهِ تَعَالَي اللهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ (نمل: 63) يا كسى كه شما را در تاريكيهاى صحرا و دريا هدايت مىكند، و كسى كه بادها را بعنوان بشارت پيش از نزول رحمتش مىفرستد آيا معبودى با خداست؟! خداوند برتر است از آنچه براى او شريك قرار مىدهند! (63) |
|
أَمَّنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (نمل: 64) يا كسى كه آفرينش را آغاز كرد، سپس آن را تجديد مىكند، و كسى كه شما را از آسمان و زمين روزى مىدهد آيا معبودى با خداست؟! بگو: «دليلتان را بياوريد اگر راست مىگوييد!» (64) |
|
قُلْ لاَ يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللهُ وَ مَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ (نمل: 65) بگو: «كسانى كه در آسمانها و زمين هستند غيب نمىدانند جز خدا، و نمىدانند كى برانگيخته مىشوند!» (65) |
|
بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْهَا بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُونَ (نمل: 66) آنها [مشركان] اطلاع صحيحى درباره آخرت ندارند بلكه در اصل آن شكّ دارند بلكه نسبت به آن نابينايند! (66) |
|
لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ (نمل: 68) اين وعدهاى است كه به ما و پدرانمان از پيش داده شده اينها همان افسانههاى خرافى پيشينيان است!» (68) |
|
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُـجْرِمِينَ (نمل: 69) بگو: «در روى زمين سير كنيد و ببينيد عاقبت كار مجرمان به كجا رسيد!» (69) |
|
وَ يَقُولُونَ مَتَي هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (نمل: 71) آنها مىگويند: «اين وعده (عذاب كه به ما مىدهيد) كى خواهد آمد اگر راست مىگوييد؟!» (71) |
|
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَي النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَشْكُرُونَ (نمل: 73) مسلّماً پروردگار تو نسبت به مردم، فضل (و رحمت) دارد ولى بيشترشان شكرگزار نيستند! (73) |
|
وَ مَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (نمل: 75) و هيچ موجود پنهانى در آسمان و زمين نيست مگر اينكه در كتاب مبين (در لوح محفوظ و علم بىپايان پروردگار) ثبت است! (75) |
|
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَي بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (نمل: 76) اين قرآن اكثر چيزهايى را كه بنى اسرائيل در آن اختلاف دارند براى آنان بيان مىكند (76) |
|
وَ إِنَّهُ لَهُدَيً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ (نمل: 77) و مايه هدايت و رحمت براى مؤمنان است! (77) |
|
إِنَّ رَبَّكَ يَقْضي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ (نمل: 78) پروردگار تو ميان آنها در قيامت به حكم خود داورى مىكند و اوست قادر دانا. (78) |
|
فَتَوَكَّلْ عَلَي اللهِ إِنَّكَ عَلَي الْحَقِّ الْمُبِينِ (نمل: 79) پس بر خدا توكّل كن، كه تو بر حقّ آشكار هستى! (79) |
|
إِنَّكَ لاَ تُسْمِعُ الْمَوْتَي وَ لاَ تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ (نمل: 80) مسلّماً تو نمىتوانى سخنت را به گوش مردگان برسانى، و نمىتوانى كران را هنگامى كه روى برمىگردانند و پشت مىكنند فراخوانى! (80) |
|
وَ مَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلاَلَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ (نمل: 81) و نيز نمىتوانى كوران را از گمراهيشان برهانى تو فقط ميتوانى سخن خود را به گوش كسانى برسانى كه آماده پذيرش ايمان به آيات ما هستند و در برابر حق تسليمند! (81) |
|
وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لاَ يُوقِنُونَ (نمل: 82) و هنگامى كه فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانه رستاخيز قرار گيرند)، جنبندهاى را از زمين براى آنها خارج مىكنيم كه با آنان تكلّم مىكند (و مىگويد) كه مردم به آيات ما ايمان نمىآوردند. (82) |
|
وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لاَ يَنْطِقُونَ (نمل: 85) در اين هنگام، فرمان عذاب بخاطر ظلمشان بر آنها واقع مىشود، و آنها سخنى ندارند كه بگويند! (85) |
|
أَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرَاً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (نمل: 86) يا نديدند كه ما شب را براى آرامش آنها قرار داديم و روز را روشنىبخش؟! در اين امور نشانههاى روشنى است براى كسانى كه ايمان مىآورند (و آماده قبول حقند). (86) |
|
وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللهُ وَ كُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ (نمل: 87) و (به خاطر آوريد) روزى را كه در «صور» دميده مىشود، و تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند در وحشت فرو مىروند، جز كسانى كه خدا خواسته و همگى با خضوع در پيشگاه او حاضر مىشوند! (87) |
|
وَ تَرَي الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ (نمل: 88) كوهها را مىبينى، و آنها را ساكن و جامد مىپندارى، در حالى كه مانند ابر در حركتند اين صنع و آفرينش خداوندى است كه همه چيز را متقن آفريده او از كارهايى كه شما انجام مىدهيد مسلّماً آگاه است! (88) |
|
مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ (نمل: 89) كسانى كه كار نيكى انجام دهند پاداشى بهتر از آن خواهند داشت و آنان از وحشت آن روز در امانند! (89) |
|
وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (نمل: 90) و آنها كه اعمال بدى انجام دهند، به صورت در آتش افكنده مىشوند آيا جزايى جز آنچه عمل مىكرديد خواهيد داشت؟! (90) |
|
إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَ لَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ (نمل: 91) (بگو:) من مأمورم پروردگار اين شهر (مقدّس مكّه) را عبادت كنم، همان كسى كه اين شهر را حرمت بخشيده در حالى كه همه چيز از آن اوست! و من مأمورم كه از مسلمين باشم (91) |
|
وَ أَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَي فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ (نمل: 92) و اينكه قرآن را تلاوت كنم! هر كس هدايت شود بسود خود هدايت شده و هر كس گمراه گردد (زيانش متوجّه خود اوست) بگو: «من فقط از انذاركنندگانم!» (92) |
|
وَ قُلِ الْحَمْدُ لِاللهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَ مَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (نمل: 93) بگو: «حمد و ستايش مخصوص ذات خداست بزودى آياتش را به شما نشان مىدهد تا آن را بشناسيد و پروردگار تو از آنچه انجام مىدهيد غافل نيست! (93) |
|
تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ (قصص: 2) اينها از آيات كتاب مبين است! (2) |
|
نَتْلُوا عَلَيْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسَي وَ فِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (قصص: 3) ما از داستان موسى و فرعون بحقّ بر تو مىخوانيم، براى گروهى كه (طالب حقّند و) ايمان مىآورند! (3) |
|
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاَ فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعَاً يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَ يَسْتَحْيي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ (قصص: 4) فرعون در زمين برترىجويى كرد، و اهل آن را به گروههاى مختلفى تقسيم نمود گروهى را به ضعف و ناتوانى مىكشاند، پسرانشان را سر مىبريد و زنانشان را (براى كنيزى و خدمت) زنده نگه مىداشت او به يقين از مفسدان بود! (4) |
|
وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ (قصص: 5) ما مىخواهيم بر مستضعفان زمين منّت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روى زمين قرار دهيم! (5) |
|
وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ جُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ (قصص: 6) و حكومتشان را در زمين پابرجا سازيم و به فرعون و هامان و لشكريانشان، آنچه را از آنها [بنى اسرائيل] بيم داشتند نشان دهيم! (6) |
|
وَ أَوْحَيْنَا إِلَي أُمِّ مُوسَي أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَ لاَ تَخَافِي وَ لاَ تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ (قصص: 7) ما به مادر موسى الهام كرديم كه: «او را شير ده و هنگامى كه بر او ترسيدى، وى را در دريا (ى نيل) بيفكن و نترس و غمگين مباش، كه ما او را به تو بازمىگردانيم، و او را از رسولان قرار مىدهيم!» (7) |
|
وَ أَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَي فَارِغَاً إِنْ كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلاَ أَنْ رَبَطْنَا عَلَي قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (قصص: 10) (سرانجام) قلب مادر موسى از همه چيز (جز ياد فرزندش) تهى گشت و اگر دل او را (بوسيله ايمان و اميد) محكم نكرده بوديم، نزديك بود مطلب را افشا كند! (10) |
|
وَ حَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَي أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَ هُمْ لَهُ نَاصِحُونَ (قصص: 12) ما همه زنان شيرده را از پيش بر او حرام كرديم (تا تنها به آغوش مادر بازگردد) و خواهرش (كه بيتابى مأموران را براى پيدا كردن دايه مشاهده كرد) گفت: «آيا شما را به خانوادهاى راهنمايى كنم كه مىتوانند اين نوزاد را براى شما كفالت كنند و خيرخواه او باشند؟!» (12) |
|
وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَي آتَيْنَاهُ حُكْمَاً وَ عِلْمَاً وَ كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُـحْسِنِينَ (قصص: 14) و هنگامى كه (موسى) نيرومند و كامل شد، حكمت و دانش به او داديم و اين گونه نيكوكاران را جزا مىدهيم! (14) |
|
وَ دَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَي حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلاَنِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَ هَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَي الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَي فَقَضَي عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌ مُبِينٌ (قصص: 15) او به هنگامى كه اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد ناگهان دو مرد را ديد كه به جنگ و نزاع مشغولند يكى از پيروان او بود (و از بنى اسرائيل)، و ديگرى از دشمنانش، آن كه از پيروان او بود در برابر دشمنش از وى تقاضاى كمك نمود موسى مشت محكمى بر سينه او زد و كار او را ساخت (و بر زمين افتاد و مرد) موسى گفت: «اين (نزاع شما) از عمل شيطان بود، كه او دشمن و گمراهكننده آشكارى است» (15) |
|
قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (قصص: 16) (سپس) عرض كرد: «پروردگارا! من به خويشتن ستم كردم مرا ببخش!» خداوند او را بخشيد، كه او غفور و رحيم است! (16) |
|
قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرَاً لِلْمُجْرِمِينَ (قصص: 17) عرض كرد: «پروردگارا! بشكرانه نعمتى كه به من دادى، هرگز پشتيبان مجرمان نخواهم بود!» (17) |
|
فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفَاً يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَي إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبِينٌ (قصص: 18) موسى در شهر ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثهاى (و در جستجوى اخبار) ناگهان ديد همان كسى كه ديروز از او يارى طلبيده بود فرياد مىزند و از او كمك مىخواهد، موسى به او گفت: «تو آشكارا انسان (ماجراجو و) گمراهى هستى!» (18) |
|
فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَالَ يَا مُوسَي أَتُرِيدُ أَنْ تَقْتُلَنِي كَمَا قَتَلْتَ نَفْسَاً بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِيدُ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ جَبَّارَاً فِي الْأَرْضِ وَ مَا تُرِيدُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ (قصص: 19) و هنگامى كه خواست با كسى كه دشمن هر دوى آنها بود درگير شود و با قدرت مانع او گردد، (فريادش بلند شد،) گفت: «اى موسى مىخواهى! مرا بكشى همان گونه كه ديروز انسانى را كشتى؟! تو فقط مىخواهى جبّارى در روى زمين باشى، و نمىخواهى از مصلحان باشى!» (19) |
|
وَ جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَي الْمَدِينَةِ يَسْعَي قَالَ يَا مُوسَي إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ (قصص: 20) (در اين هنگام) مردى با سرعت از دورترين نقطه شهر [مركز فرعونيان] آمد و گفت: «اى موسى! اين جمعيّت براى كشتن تو به مشورت نشستهاند فوراً از شهر خارج شو، كه من از خيرخواهان توام!» (20) |
|
فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفَاً يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (قصص: 21) موسى از شهر خارج شد در حالى كه ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثهاى عرض كرد: «پروردگارا! مرا از اين قوم ظالم رهايى بخش!» (21) |
|
وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْيَنَ قَالَ عَسَي رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَوَاءَ السَّبِيلِ (قصص: 22) و هنگامى كه متوجّه جانب مدين شد گفت: «اميدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدايت كند!» (22) |
|
وَ لَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لاَ نَسْقِي حَتَّي يُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَ أَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ (قصص: 23) و هنگامى كه به (چاه) آب مدين رسيد، گروهى از مردم را در آنجا ديد كه چهارپايان خود را سيراب مىكنند و در كنار آنان دو زن را ديد كه مراقب گوسفندان خويشند (و به چاه نزديك نمىشوند موسى) به آن دو گفت: «كار شما چيست؟ (چرا گوسفندان خود را آب نمىدهيد؟!)» گفتند: «ما آنها را آب نمىدهيم تا چوپانها همگى خارج شوند و پدر ما پير مرد كهنسالى است (و قادر بر اين كارها نيست.)!» (23) |
|
فَسَقَي لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّي إِلَي الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ (قصص: 24) موسى براى (گوسفندان) آن دو آب كشيد سپس رو به سايه آورد و عرض كرد: «پروردگارا! هر خير و نيكى بر من فرستى، به آن نيازمندم!» (24) |
|
فَجاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَي اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَ قَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لاَ تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (قصص: 25) ناگهان يكى از آن دو (زن) به سراغ او آمد در حالى كه با نهايت حيا گام برمىداشت، گفت: «پدرم از تو دعوت مىكند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را كه براى ما انجام دادى به تو بپردازد.» هنگامى كه موسى نزد او [شعيب] آمد و سرگذشت خود را شرح داد، گفت: «نترس، از قوم ظالم نجات يافتى!» (25) |
|
قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ (قصص: 26) يكى از آن دو (دختر) گفت: «پدرم! او را استخدام كن، زيرا بهترين كسى را كه مىتوانى استخدام كنى آن كسى است كه قوىّ و امين باشد (و او همين مرد است)!» (26) |
|
قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَي ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَي أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرَاً فَمِنْ عِنْدِكَ وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللهُ مِنَ الصَّالِحِينَ (قصص: 27) (شعيب) گفت: «من مىخواهم يكى از اين دو دخترم را به همسرى تو درآورم به اين شرط كه هشت سال براى من كار كنى و اگر آن را تا ده سال افزايش دهى، محبّتى از ناحيه توست من نمىخواهم كار سنگينى بر دوش تو بگذارم و ان شاء اللَّه مرا از صالحان خواهى يافت» (27) |
|
قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَليْنِ قَضَيْتُ فَلاَ عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللهُ عَلَي مَا نَقُولُ وَكِيلٌ (قصص: 28) (موسى) گفت: « (مانعى ندارد،) اين قراردادى ميان من و تو باشد البته هر كدام از اين دو مدّت را انجام دهم ستمى بر من نخواهد بود (و من در انتخاب آن آزادم)! و خدا بر آنچه ما مىگوييم گواه است!» (28) |
|
فَلَمَّا قَضَي مُوسَي الْأَجَلَ وَ سَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارَاً قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارَاً لَعَلِّيآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (قصص: 29) هنگامى كه موسى مدّت خود را به پايان رسانيد و همراه خانوادهاش (از مدين به سوى مصر) حركت كرد، از جانب طور آتشى ديد! به خانوادهاش گفت: «درنگ كنيد كه من آتشى ديدم! (مىروم) شايد خبرى از آن براى شما بياورم، يا شعلهاى از آتش تا با آن گرم شويد!» (29) |
|
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يَا مُوسَي إِنِّي أَنَا اللهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (قصص: 30) هنگامى كه به سراغ آتش آمد، از كرانه راست درّه، در آن سرزمين پر بركت، از ميان يك درخت ندا داده شد كه: «اى موسى! منم خداوند، پروردگار جهانيان! (30) |
|
وَ أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّي مُدْبِرَاً وَ لَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَي أَقْبِلْ وَ لاَ تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ (قصص: 31) عصايت را بيفكن!» هنگامى كه (عصا را افكند و) ديد همچون مارى با سرعت حركت مىكند، ترسيد و به عقب برگشت، و حتّى پشت سر خود را نگاه نكرد! ندا آمد: «برگرد و نترس، تو در امان هستى! (31) |
|
اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِنْ رَبِّكَ إِلَي فِرْعَوْنَ وَ مَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَاً فَاسِقِينَ (قصص: 32) دستت را در گريبان خود فروبر، هنگامى كه خارج مىشود سفيد و درخشنده است بدون عيب و نقص و دستهايت را بر سينهات بگذار، تا ترس و وحشت از تو دور شود! اين دو [معجزه عصا و يد بيضا] برهان روشن از پروردگارت بسوى فرعون و اطرافيان اوست، كه آنان قوم فاسقى هستند!» (32) |
|
قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانَاً فَلاَ يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِآيَاتِنَا أَنْتَُمَا وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ (قصص: 35) فرمود: «بزودى بازوان تو را بوسيله برادرت محكم (و نيرومند) مىكنيم، و براى شما سلطه و برترى قرار مىدهيم و به بركت آيات ما، بر شما دست نمىيابند شما و پيروانتان پيروزيد!» (35) |
|
فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَي بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُفْتَرَيً وَ مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ (قصص: 36) هنگامى كه موسى معجزات روشن ما را براى آنان آورد، گفتند: «اين چيزى جز سحر نيست كه بدروغ به خدا بسته شده ما هرگز چنين چيزى را در نياكان خود نشنيدهايم!» (36) |
|
وَ قَالَ مُوسَي رَبِّي أَعْلَمُ بِمَنْ جَاءَ بِالْهُدَي مِنْ عِنْدِهِ وَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الْظَّالِمُونَ (قصص: 37) موسى گفت: «پروردگارم از حال كسانى كه هدايت را از نزد او آوردهاند، و كسانى كه عاقبت نيك سرا (ى دنيا و آخرت) از آن آنهاست آگاهتر است! مسلّماً ظالمان رستگار نخواهند شد!» (37) |
|
وَ قَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هامَانُ عَلَي الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحَاً لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَي إِلَهِ مُوسَي وَ إِنِّي لَأََظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ (قصص: 38) فرعون گفت: «اى جمعيت اشراف! من خدايى جز خودم براى شما سراغ ندارم. (امّا براى تحقيق بيشتر،) اى هامان، برايم آتشى بر گل بيفروز (و آجرهاى محكم بساز)، و براى من برج بلندى ترتيب ده تا از خداى موسى خبر گيرم هر چند من گمان مىكنم او از دروغگويان است!» (38) |
|
وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَ جُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لاَ يُرْجَعُونَ (قصص: 39) (سرانجام) فرعون و لشكريانش بدون حقّ در زمين استكبار كردند، و پنداشتند بسوى ما بازگردانده نمىشوند! (39) |
|
فَأَخَذْنَاهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (قصص: 40) ما نيز او و لشكريانش را گرفتيم و به دريا افكنديم اكنون بنگر پايان كار ظالمان چگونه بود! (40) |
|
وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَي النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لاَ يُنْصَرُونَ (قصص: 41) و آنان [فرعونيان] را پيشوايانى قرار داديم كه به آتش (دوزخ) دعوت مىكنند و روز رستاخيز يارى نخواهند شد! (41) |
|
وَ أَتْبَعْنَاهُمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ (قصص: 42) و در اين دنيا نيز لعنتى بدنبال آنان قرار داديم و روز قيامت از زشترويانند! (42) |
|
وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَي الْكِتَابَ مِنْ بَعْدِ مَا أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولَي بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدَيً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (قصص: 43) و ما به موسى كتاب آسمانى داديم بعد از آنكه اقوام قرون نخستين را هلاك نموديم كتابى كه براى مردم بصيرتآفرين بود، و مايه هدايت و رحمت شايد متذكر شوند! (43) |
|
وَ مَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَي مُوسَي الْأَمْرَ وَ مَا كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ (قصص: 44) تو در جانب غربى نبودى هنگامى كه ما فرمان نبوّت را به موسى داديم و تو از شاهدان نبودى (در آن هنگام كه معجزات را در اختيار موسى گذارديم)! (44) |
|
وَ لَكِنَّا أَنْشَأْنَا قُرُونَاً فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَ مَا كُنْتَ ثَاوِيَاً فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَ لَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ (قصص: 45) ولى ما اقوامى را در اعصار مختلف خلق كرديم، و زمانهاى طولانى بر آنها گذشت (كه آثار انبيا از دلهايشان محو شد پس تو را با كتاب آسمانيت فرستاديم)! تو هرگز در ميان مردم مدين اقامت نداشتى تا (از وضع آنان آگاه باشى و) آيات ما را براى آنها [مشركان مكّه] بخوانى، ولى ما بوديم كه تو را فرستاديم (و اين آيات را در اختيارت قرار داديم)! (45) |
|
وَ مَا كُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَ لَكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمَاً مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (قصص: 46) تو در كنار طور نبودى زمانى كه ما ندا داديم ولى اين رحمتى از سوى پروردگارت بود (كه اين اخبار را در اختيار تو نهاد) تا بوسيله آن قومى را انذار كنى كه پيش از تو هيچ انذاركنندهاى براى آنان نيامده است شايد متذكّر شوند! (46) |
|
وَ لَوْلاَ أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلاَ أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (قصص: 47) هر گاه (پيش از فرستادن پيامبرى) مجازات و مصيبتى بر اثر اعمالشان به آنان مىرسيد، مىگفتند: «پروردگارا! چرا رسولى براى ما نفرستادى تا از آيات تو پيروى كنيم و از مؤمنان باشيم؟!» (47) |
|
فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلاَ أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَي أَوَ لَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَي مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَ قَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ (قصص: 48) ولى هنگامى كه حقّ از نزد ما براى آنها آمد گفتند: «چرا مثل همان چيزى كه به موسى داده شد به اين پيامبر داده نشده است؟!» مگر بهانهجويانى همانند آنان، معجزاتى را كه در گذشته به موسى داده شد، انكار نكردند و گفتند: «اين دو نفر [موسى و هارون] دو ساحرند كه دست به دست هم دادهاند (تا ما را گمراه كنند) و ما به هر دو كافريم»؟! (48) |
|
فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدَيً مِنَ اللهِ إِنَّ اللهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (قصص: 50) اگر اين پيشنهاد تو را نپذيرند، بدان كه آنان تنها از هوسهاى خود پيروى مىكنند! و آيا گمراهتر از آن كس كه پيروى هواى نفس خويش كرده و هيچ هدايت الهى را نپذيرفته، كسى پيدا مىشود؟! مسلّماً خداوند قوم ستمگر را هدايت نمىكند! (50) |
|
وَ لَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (قصص: 51) ما آيات قرآن را يكى پس از ديگرى براى آنان آورديم شايد متذكّر شوند! (51) |
|
الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ (قصص: 52) كسانى كه قبلًا كتاب آسمانى به آنان دادهايم به آن [قرآن] ايمان مىآورند! (52) |
|
وَ إِذَا يُتْلَي عَلَيْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ (قصص: 53) و هنگامى كه بر آنان خوانده شود مىگويند: «به آن ايمان آورديم اينها همه حق است و از سوى پروردگار ماست ما پيش از اين هم مسلمان بوديم!» (53) |
|
أُولَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَ يَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ (قصص: 54) آنها كسانى هستند كه بخاطر شكيباييشان، اجر و پاداششان را دو بار دريافت مىدارند و بوسيله نيكيها بديها را دفع مىكنند و از آنچه به آنان روزى دادهايم انفاق مىنمايند (54) |
|
وَ إِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَ لَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ لاَ نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ (قصص: 55) و هر گاه سخن لغو و بيهوده بشنوند، از آن روى مىگردانند و مىگويند: «اعمال ما از آن ماست و اعمال شما از آن خودتان سلام بر شما (سلام وداع) ما خواهان جاهلان نيستيم!» (55) |
|
إِنَّكَ لاَ تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لَكِنَّ اللهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (قصص: 56) تو نمىتوانى كسى را كه دوست دارى هدايت كنى ولى خداوند هر كس را بخواهد هدايت مىكند و او به هدايت يافتگان آگاهتر است! (56) |
|
وَ قَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَي مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَ لَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمَاً آمِنَاً يُجْبَي إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقَاً مِنْ لَدُنَّا وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ (قصص: 57) آنها گفتند: «ما اگر هدايت را همراه تو پذيرا شويم، ما را از سرزمينمان مىربايند!» آيا ما حرم امنى در اختيار آنها قرار نداديم كه ثمرات هر چيزى (از هر شهر و ديارى) بسوى آن آورده مىشود؟! رزقى است از جانب ما ولى بيشتر آنان نمىدانند! (57) |
|
وَ كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَساكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلاَّ قَلِيلاً وَ كُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ (قصص: 58) و چه بسيار از شهرها و آباديهايى را كه بر اثر فراوانى نعمت، مست و مغرور شده بودند هلاك كرديم! اين خانههاى آنهاست (كه ويران شده)، و بعد از آنان جز اندكى كسى در آنها سكونت نكرد و ما وارث آنان بوديم! (58) |
|
وَ مَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَي حَتَّي يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولاً يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَ مَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَي إِلاَّ وَ أَهْلُهَا ظَالِمُونَ (قصص: 59) و پروردگار تو هرگز شهرها و آباديها را هلاك نمىكرد تا اينكه در كانون آنها پيامبرى مبعوث كند كه آيات ما را بر آنان بخواند و ما هرگز آباديها و شهرها را هلاك نكرديم مگر آنكه اهلش ظالم بودند! (59) |
|
وَ مَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ زِينَتُهَا وَ مَا عِنْدَ اللهِ خَيْرٌ وَ أَبْقَي أَفَلاَ تَعْقِلُونَ (قصص: 60) آنچه به شما داده شده، متاع زندگى دنيا و زينت آن است و آنچه نزد خداست بهتر و پايدارتر است آيا انديشه نمىكنيد؟! (60) |
|
أَفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْدَاً حَسَنَاً فَهُوَ لاَقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُـحْضَرِينَ (قصص: 61) آيا كسى كه به او وعده نيكو دادهايم و به آن خواهد رسيد، همانند كسى است كه متاع زندگى دنيا به او دادهايم سپس روز قيامت (براى حساب و جزا) از احضارشدگان خواهد بود؟! (61) |
|
قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلاَءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ (قصص: 63) گروهى (از معبودان) كه فرمان عذاب درباره آنها مسلم شده است ميگويند: «پروردگارا! ما اينها [عابدان] را گمراه كرديم (آرى) ما آنها را گمراه كرديم همانگونه كه خودمان گمراه شديم ما از آنان به سوى تو بيزارى مىجوييم آنان در حقيقت ما را نمىپرستيدند (بلكه هواى نفس خود را پرستش مىكردند)!» (63) |
|
وَ قِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَ رَأَوُا الْعَذَابَ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ (قصص: 64) و به آنها [عابدان] گفته مىشود: «معبودهايتان را كه همتاى خدا مىپنداشتيد بخوانيد (تا شما را يارى كنند)!» معبودهايشان را مىخوانند، ولى جوابى به آنان نمىدهند! و (در اين هنگام) عذاب الهى را (با چشم خود) مىبينند، و آرزو مىكنند اى كاش هدايت يافته بودند! (64) |
|
وَ يَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ (قصص: 65) (به خاطر آوريد) روزى را كه خداوند آنان را ندا مىدهد و مىگويد: «چه پاسخى به پيامبران (من) گفتيد؟!» (65) |
|
فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْبَاءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لاَ يَتَسَاءَلُونَ (قصص: 66) در آن روز، همه اخبار به آنان پوشيده مىماند، (حتى نمىتوانند) از يكديگر سؤالى كنند! (66) |
|
فَأَمَّا مَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحَاً فَعَسَي أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ (قصص: 67) اما كسى كه توبه كند، و ايمان آورد و عمل صالحى انجام دهد، اميد است از رستگاران باشد! (67) |
|
وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَ يَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللهِ وَ تَعَالَي عَمَّا يُشْرِكُونَ (قصص: 68) پروردگار تو هر چه بخواهد مىآفريند، و هر چه بخواهد برمىگزيند آنان (در برابر او) اختيارى ندارند منزه است خداوند، و برتر است از همتايانى كه براى او قائل مىشوند! (68) |
|
وَ هُوَ اللهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَي وَالْآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (قصص: 70) و او خدايى است كه معبودى جز او نيست ستايش براى اوست در اين جهان و در جهان ديگر حاكميت (نيز) از آن اوست و همه شما به سوى او بازگردانده مىشويد! (70) |
|
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدَاً إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللهِ يَأْتِيكُمْ بِضِيَاءٍ أَفَلاَ تَسْمَعُونَ (قصص: 71) بگو: «به من خبر دهيد اگر خداوند شب را تا قيامت بر شما جاودان سازد، آيا معبودى جز خدا مىتواند روشنايى براى شما بياورد؟! آيا نمىشنويد؟!» (71) |
|
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدَاً إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَفَلاَ تُبْصِرُونَ (قصص: 72) بگو: «به من خبر دهيد اگر خداوند روز را تا قيامت بر شما جاودان كند، كدام معبود غير از خداست كه شبى براى شما بياورد تا در آن آرامش يابيد؟ آيا نمىبينيد؟!» (72) |
|
وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (قصص: 73) و از رحمت اوست كه براى شما شب و روز قرار داد تا هم در آن آرامش داشته باشيد و هم براى بهرهگيرى از فضل خدا تلاش كنيد، و شايد شكر نعمت او را بجا آوريد! (73) |
|
وَ نَزَعْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدَاً فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِاللهِ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ (قصص: 75) (در آن روز) از هر امتى گواهى برمىگزينيم و (به مشركان) مىگوييم: «دليل خود را بياوريد!» اما آنها مىدانند كه حق از آن خداست، و تمام آنچه را افترا مىبستند از (نظر) آنها گم خواهد شد! (75) |
|
إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَي فَبَغَي عَلَيْهِمْ وَ آتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لاَ تَفْرَحْ إِنَّ اللهَ لاَ يُحِبُّ الْفَرِحِينَ (قصص: 76) قارون از قوم موسى بود، اما بر آنان ستم كرد ما آن قدر از گنجها به او داده بوديم كه حمل كليدهاى آن براى يك گروه زورمند مشكل بود! (به خاطر آوريد) هنگامى را كه قومش به او گفتند: «اين همه شادى مغرورانه مكن، كه خداوند شادىكنندگان مغرور را دوست نمىدارد! (76) |
|
وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لاَ تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَ أَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللهُ إِلَيْكَ وَ لاَ تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللهَ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ (قصص: 77) و در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب و بهرهات را از دنيا فراموش مكن و همانگونه كه خدا به تو نيكى كرده نيكى كن و هرگز در زمين در جستجوى فساد مباش، كه خدا مفسدان را دوست ندارد! (77) |
|
قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَي عِلْمٍ عِنْدِي أَوَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَكْثَرُ جَمْعَاً وَ لاَ يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُـجْرِمُونَ (قصص: 78) (قارون) گفت: «اين ثروت را بوسيله دانشى كه نزد من است به دست آوردهام!» آيا او نمىدانست كه خداوند اقوامى را پيش از او هلاك كرد كه نيرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامى كه عذاب الهى فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمىشوند. (78) |
|
فَخَرَجَ عَلَي قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ (قصص: 79) (روزى قارون) با تمام زينت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها كه خواهان زندگى دنيا بودند گفتند: «اى كاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! به راستى كه او بهره عظيمى دارد!» (79) |
|
وَ قَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحَاً وَ لاَ يُلَقَّاهَا إِلاَّ الصَّابِرُونَ (قصص: 80) اما كسانى كه علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند: «واى بر شما ثواب الهى براى كسانى كه ايمان آوردهاند و عمل صالح انجام مىدهند بهتر است، اما جز صابران آن را دريافت نمىكنند.» (80) |
|
فَخَسَفْنَا بِهِ وَ بِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللهِ وَ مَا كَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِينَ (قصص: 81) سپس ما، او و خانهاش را در زمين فرو برديم، و گروهى نداشت كه او را در برابر عذاب الهى يارى كنند، و خود نيز نمىتوانست خويشتن را يارى دهد. (81) |
|
وَ أَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللهَ يُبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ يَقْدِرُ لَوْلاَ أَنْ مَنَّ اللهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ (قصص: 82) و آنها كه ديروز آرزو مىكردند بجاى او باشند (هنگامى كه اين صحنه را ديدند) گفتند: «واى بر ما! گويى خدا روزى را بر هر كس از بندگانش بخواهد گسترش مىدهد يا تنگ مىگيرد! اگر خدا بر ما منت ننهاده بود، ما را نيز به قعر زمين فرو مى برد! اى واى گويى كافران هرگز رستگار نمىشوند! (82) |
|
تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لاَ يُرِيدُونَ عُلُوَّاً فِي الْأَرْضِ وَ لاَ فَسَادَاً وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (قصص: 83) (آرى،) اين سراى آخر تو را (تنها) براى كسانى قرار مىدهيم كه اراده برترىجويى در زمين و فساد را ندارند و عاقبت نيك براى پرهيزگاران است! (83) |
|
مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلاَ يُجْزَي الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ إِلاَّ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (قصص: 84) كسى كه كار نيكى انجام دهد، براى او پاداشى بهتر از آن است و به كسانى كه كارهاى بد انجام دهند، مجازات بدكاران جز (به مقدار) اعمالشان نخواهد بود. (84) |
|
إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَي مَعَادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جَاءَ بِالْهُدَي وَ مَنْ هُوَ فِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ (قصص: 85) آن كس كه قرآن را بر تو فرض كرد، تو را به جايگاهت [زادگاهت] بازمىگرداند! بگو: «پروردگار من از همه بهتر مىداند چه كسى (برنامه) هدايت آورده، و چه كسى در گمراهى آشكار است!» (85) |
|
وَ مَا كُنْتَ تَرْجُو أَنْ يُلْقَي إِلَيْكَ الْكِتَابُ إِلاَّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلاَ تَكُونَنَّ ظَهِيرَاً لِلْكَافِرِينَ (قصص: 86) و تو هرگز اميد نداشتى كه اين كتاب آسمانى به تو القا گردد ولى رحمت پروردگارت چنين ايجاب كرد! اكنون كه چنين است، هرگز از كافران پشتيبانى مكن! (86) |
|
وَ لاَ يَصُدُّنَّكَ عَنْ آيَاتِ اللهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَادْعُ إِلَي رَبِّكَ وَ لاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (قصص: 87) و هرگز (آنها) تو را از آيات خداوند، بعد از آنكه بر تو نازل گشت، بازندارند! و بسوى پروردگارت دعوت كن، و هرگز از مشركان مباش! (87) |
|
وَ لاَ تَدْعُ مَعَ اللهِ إِلَهَاً آخَرَ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (قصص: 88) معبود ديگرى را با خدا مخوان، كه هيچ معبودى جز او نيست همه چيز جز ذات (پاك) او فانى مىشود حاكميت تنها از آن اوست و همه بسوى او بازگردانده مى شويد! (88) |
|
أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لاَ يُفْتَنُونَ (عنكبوت: 2) آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند: «ايمان آورديم»، به حال خود رها مىشوند و آزمايش نخواهند شد؟! (2) |
|
وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ (عنكبوت: 3) ما كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم (و اينها را نيز امتحان مىكنيم) بايد علم خدا درباره كسانى كه راست مىگويند و كسانى كه دروغ مىگويند تحقق يابد! (3) |
|
أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ (عنكبوت: 4) آيا كسانى كه اعمال بد انجام مىدهند گمان كردند بر قدرت ما چيره خواهند شد؟! چه بد داورى مىكنند! (4) |
|
مَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ اللهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (عنكبوت: 5) كسى كه اميد به لقاء اللَّه (و رستاخيز) دارد (بايد در اطاعت فرمان او بكوشد!) زيرا سرآمدى را كه خدا تعيين كرده فرامىرسد و او شنوا و داناست! (5) |
|
وَ مَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ (عنكبوت: 6) كسى كه جهاد و تلاش كند، براى خود جهاد مىكند چرا كه خداوند از همه جهانيان بى نياز است. (6) |
|
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ (عنكبوت: 7) و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادند، گناهان آنان را مىپوشانيم (و مىبخشيم) و آنان را به بهترين اعمالى كه انجام مىدادند پاداش مىدهيم. (7) |
|
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنَاً وَ إِنْ جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلاَ تُطِعْهُمَا إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (عنكبوت: 8) ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند، و اگر آن دو (مشرك باشند و) تلاش كنند كه براى من همتايى قائل شوى كه به آن علم ندارى، از آنها پيروى مكن! بازگشت شما به سوى من است، و شما را از آنچه انجام مىداديد با خبر خواهم ساخت! (8) |
|
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ (عنكبوت: 9) و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادند، آنها را در زمره صالحان وارد خواهيم كرد! (9) |
|
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللهِ وَ لَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَوَ لَيْسَ اللهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ (عنكبوت: 10) و از مردم كسانى هستند كه مىگويند: «به خدا ايمان آوردهايم!» اما هنگامى كه در راه خدا شكنجه و آزار مىبينند، آزار مردم را همچون عذاب الهى مىشمارند (و از آن سخت وحشت مىكنند) ولى هنگامى كه پيروزى از سوى پروردگارت (براى شما) بيايد، مىگويند: «ما هم با شما بوديم (و در اين پيروزى شريكيم)»!! آيا خداوند به آنچه در سينههاى جهانيان است آگاهتر نيست؟! (10) |
|
وَ لَيَعْلَمَنَّ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ (عنكبوت: 11) مسلماً خداوند مؤمنان را مىشناسد، و به يقين منافقان را (نيز) مىشناسد. (11) |
|
وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَ أَثْقَالاً مَعَ أَثْقَالِهِمْ وَ لَيُسْأَلُنَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَمَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ (عنكبوت: 13) آنها بار سنگين (گناهان) خويش را بر دوش مىكشند، و (همچنين) بارهاى سنگين ديگرى را اضافه بر بارهاى سنگين خود و روز قيامت به يقين از تهمتهايى كه مىبستند سؤال خواهند شد! (13) |
|
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحَاً إِلَي قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عَامَاً فَأَخَدَهُمُ الطُّوفَانُ وَ هُمْ ظَالِمُونَ (عنكبوت: 14) و ما نوح را بسوى قومش فرستاديم و او را در ميان آنان هزار سال مگر پنجاه سال، درنگ كرد اما سرانجام طوفان و سيلاب آنان را فراگرفت در حالى كه ظالم بودند. (14) |
|
فَأَنْجَيْنَاهُ وَ أَصْحَابَ السَّفِينَةِ وَ جَعَلْنَاهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ (عنكبوت: 15) ما او و سرنشينان كشتى را رهايى بخشيديم، و آن را آيتى براى جهانيان قرار داديم! (15) |
|
إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ أَوْثَانَاً وَ تَخْلُقُونَ إِفْكَاً إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ لاَ يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقَاً فَابْتَغُوا عِنْدَ اللهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (عنكبوت: 17) شما غير از خدا فقط بتهايى (از سنگ و چوب) را مىپرستيد و دروغى به هم مىبافيد آنهايى را كه غير از خدا پرستش مىكنيد، مالك هيچ رزقى براى شما نيستند روزى را تنها نزد خدا بطلبيد و او را پرستش كنيد و شكر او را بجا آوريد كه بسوى او بازگشت داده مىشويد! (17) |
|
وَ إِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مَا عَلَي الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ (عنكبوت: 18) اگر شما (مرا) تكذيب كنيد (جاى تعجب نيست)، امتهايى پيش از شما نيز (پيامبرانشان را) تكذيب كردند وظيفه فرستاده (خدا) جز ابلاغ آشكار نيست». (18) |
|
أَوَ لَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَي اللهِ يَسِيرٌ (عنكبوت: 19) آيا آنان نديدند چگونه خداوند آفرينش را آغاز مىكند، سپس بازمىگرداند؟! اين كار براى خدا آسان است! (19) |
|
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللهَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (عنكبوت: 20) بگو: «در زمين بگرديد و بنگريد خداوند چگونه آفرينش را آغاز كرده است؟ سپس خداوند (به همين گونه) جهان آخرت را ايجاد مىكند يقيناً خدا بر هر چيز توانا است! (20) |
|
وَ مَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ لاَ فِي السَّمَاءِ وَ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاَ نَصِيرٍ (عنكبوت: 22) شما هرگز نمىتوانيد بر اراده خدا چيره شويد و از حوزه قدرت او در زمين و آسمان بگريزيد و براى شما جز خدا، ولى و ياورى نيست!» (22) |
|
فَمَا كَانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنجَاهُ اللهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (عنكبوت: 24) اما جواب قوم او [ابراهيم] جز اين نبود كه گفتند: «او را بكشيد يا بسوزانيد!» ولى خداوند او را از آتش رهايى بخشيد در اين ماجرا نشانههايى است براى كسانى كه ايمان مىآورند. (24) |
|
وَ قَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ أَوْثَانَاً مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضَاً وَ مَأْوَاكُمُ النَّارُ وَ مَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ (عنكبوت: 25) (ابراهيم) گفت: «شما غير از خدا بتهايى براى خود انتخاب كردهايد كه مايه دوستى و محبت ميان شما در زندگى دنيا باشد سپس روز قيامت از يكديگر بيزارى مىجوييد و يكديگر را لعن مىكنيد و جايگاه (همه) شما آتش است و هيچ يار و ياورى براى شما نخواهد بود!» (25) |
|
فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَ قَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَي رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (عنكبوت: 26) و لوط به او [ابراهيم] ايمان آورد، و (ابراهيم) گفت: «من بسوى پروردگارم هجرت مىكنم كه او صاحب قدرت و حكيم است!» (26) |
|
وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ جَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ وَ آتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ (عنكبوت: 27) و (در اواخر عمر،) اسحاق و يعقوب را به او بخشيديم و نبوت و كتاب آسمانى را در دودمانش قرار داديم و پاداش او را در دنيا داديم و او در آخرت از صالحان است! (27) |
|
وَ لُوطَاً إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ (عنكبوت: 28) و لوط را فرستاديم هنگامى كه به قوم خود گفت: «شما عمل بسيار زشتى انجام مىدهيد كه هيچ يك از مردم جهان پيش از شما آن را انجام نداده است! (28) |
|
أَإِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَ تَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (عنكبوت: 29) آيا شما به سراغ مردان مىرويد و راه (تداوم نسل انسان) را قطع مىكنيد و در مجلستان اعمال ناپسند انجام مىدهيد؟! «اما پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند:» اگر راست مىگويى عذاب الهى را براى ما بياور! (29) |
|
قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي عَلَي الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ (عنكبوت: 30) (لوط) عرض كرد: «پروردگارا! مرا در برابر اين قوم تبهكار يارى فرما!» (30) |
|
وَ لَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَي قَالُوا إِنَّا مُهْلِكُوا أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ (عنكبوت: 31) و هنگامى كه فرستادگان ما (از فرشتگان) بشارت (تولد فرزند) براى ابراهيم آوردند، گفتند: «ما اهل اين شهر و آبادى را [و به شهرهاى قوم لوط اشاره كردند] هلاك خواهيم كرد، چرا كه اهل آن ستمگرند!» (31) |
|
قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطَاً قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ (عنكبوت: 32) (ابراهيم) گفت: «در اين آبادى لوط است!» گفتند: «ما به كسانى كه در آن هستند آگاهتريم! او و خانوادهاش را نجات مىدهيم جز همسرش كه در ميان قوم (گنهكار) باقى خواهد ماند.» (32) |
|
وَ لَمَّا أَنْ جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطَاً سِيءَ بِهِمْ وَ ضَاقَ بِهِمْ ذَرْعَاً وَ قَالُوا لاَ تَخَفْ وَ لاَ تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ امْرَأَتَكَ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ (عنكبوت: 33) هنگامى كه فرستادگان ما نزد لوط آمدند، از ديدن آنها بد حال و دلتنگ شد گفتند: «نترس و غمگين مباش، ما تو و خانوادهات را نجات خواهيم داد، جز همسرت كه در ميان قوم باقى مىماند. (33) |
|
إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَي أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزَاً مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ (عنكبوت: 34) ما بر اهل اين شهر و آبادى به خاطر گناهانشان، عذابى از آسمان فرو خواهيم ريخت!» (34) |
|
وَ إِلَي مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبَاً فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ لاَ تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (عنكبوت: 36) و ما بسوى «مدين»، برادرشان «شعيب» را فرستاديم گفت: «اى قوم من! خدا را بپرستيد، و به روز بازپسين اميدوار باشيد، و در زمين فساد نكنيد!» (36) |
|
فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ (عنكبوت: 37) (ولى) آنها او را تكذيب كردند، و به اين سبب زلزله آنان را فراگرفت، و بامدادان در خانههاى خود به رو در افتاده و مرده بودند! (37) |
|
وَ عَادَاً وَ ثَمُودَ وَ قَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَسَاكِنِهِمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ كَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ (عنكبوت: 38) ما طايفه «عاد» و «ثمود» را نيز (هلاك كرديم)، و مساكن (ويران شده) آنان براى شما آشكار است شيطان اعمالشان را براى آنان آراسته بود، از اين رو آنان را از راه (خدا) بازداشت در حالى كه بينا بودند. (38) |
|
وَ قَارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ لَقَدْ جَاءَهُمْ مُوسَي بِالْبَيِّنَاتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَ مَا كَانُوا سَابِقِينَ (عنكبوت: 39) و «قارون» و «فرعون» و «هامان» را نيز هلاك كرديم موسى با دلايل روشن به سراغشان آمد، امّا آنان در زمين برترى جويى كردند، ولى نتوانستند بر خدا پيشى گيرند! (39) |
|
فَكُلاًّ أَخَذْنَا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِ حَاصِبَاً وَ مِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنَا بِهِ الْأَرْضَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنَا وَ مَا كَانَ اللهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (عنكبوت: 40) ما هر يك از آنان را به گناهانشان گرفتيم، بر بعضى از آنها طوفانى از سنگريزه فرستاديم، و بعضى از آنان را صيحه آسمانى فروگرفت، و بعضى ديگر را در زمين فرو برديم، و بعضى را غرق كرديم خداوند هرگز به آنها ستم نكرد، ولى آنها خودشان بر خود ستم مىكردند! (40) |
|
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتَاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ (عنكبوت: 41) مثَل كسانى كه غير از خدا را اولياى خود برگزيدند، مثَل عنكبوت است كه خانهاى براى خود انتخاب كرده در حالى كه سستترين خانههاى خانه عنكبوت است اگر مىدانستند! (41) |
|
إِنَّ اللهَ يَعْلَمُ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (عنكبوت: 42) خداوند آنچه را غير از او مىخوانند مىداند، و او شكستناپذير و حكيم است. (42) |
|
وَ تِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا يَعْقِلُهَا إِلاَّ الْعَالِمُونَ (عنكبوت: 43) اينها مثالهايى است كه ما براى مردم مىزنيم، و جز دانايان آن را درك نمىكنند. (43) |
|
خَلَقَ اللهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ (عنكبوت: 44) خداوند، آسمانها و زمين را بحق آفريد و در اين آيتى است براى مؤمنان. (44) |
|
اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَ أَقِمِ الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللهِ أَكْبَرُ وَاللهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ (عنكبوت: 45) آنچه را از كتاب (آسمانى) به تو وحى شده تلاوت كن، و نماز را برپا دار، كه نماز (انسان را) از زشتيها و گناه بازمىدارد، و ياد خدا بزرگتر است و خداوند مىداند شما چه كارهايى انجام مىدهيد! (45) |
|
وَ لاَ تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَ أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَ إِلَهُنَا وَ إِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (عنكبوت: 46) با اهل كتاب جز به روشى كه از همه نيكوتر است مجادله نكنيد، مگر كسانى از آنان كه ستم كردند و (به آنها) بگوييد: «ما به تمام آنچه از سوى خدا بر ما و شما نازل شده ايمان آوردهايم، و معبود ما و شما يكى است، و ما در برابر او تسليم هستيم!» (46) |
|
وَ كَذَلِكَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ فَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مِنْ هَؤُلاَءِ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ مَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلاَّ الْكَافِرُونَ (عنكبوت: 47) و اين گونه، كتاب [قرآن] را بر تو نازل كرديم، كسانى كه كتاب (آسمانى) به آنها دادهايم به اين كتاب ايمان مىآورند و بعضى از اين گروه [مشركان] نيز به آن مؤمن مىشوند و آيات ما را جز كافران انكار نمىكنند. (47) |
|
وَ مَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَ لاَ تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذَاً لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ (عنكبوت: 48) تو هرگز پيش از اين كتابى نمىخواندى، و با دست خود چيزى نمىنوشتى، مبادا كسانى كه در صدد (تكذيب و) ابطال سخنان تو هستند، شك و ترديد كنند! (48) |
|
بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ مَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلاَّ الظَّالِمُونَ (عنكبوت: 49) ولى اين آيات روشنى است كه در سينه دانشوران جاى دارد و آيات ما را جز ستمگران انكار نمىكنند! (49) |
|
وَ قَالُوا لَوْلاَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَاتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللهِ وَ إِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ (عنكبوت: 50) گفتند: «چرا معجزاتى از سوى پروردگارش بر او نازل نشده؟!» بگو: «معجزات همه نزد خداست (و به فرمان او نازل مىشود، نه به ميل من و شما) من تنها بيم دهندهاى آشكارم! (50) |
|
أَوَ لَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ يُتْلَي عَلَيْهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَرَحْمَةً وَ ذِكْرَي لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (عنكبوت: 51) آيا براى آنان كافى نيست كه اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه پيوسته بر آنها تلاوت مىشود؟! در اين، رحمت و تذكّرى است براى كسانى كه ايمان مىآورند (و اين معجزه بسيار واضحى است). (51) |
|
قُلْ كَفَي بِاللهِ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ شَهِيدَاً يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِينَ آمَنُوا بِالْبَاطِلِ وَ كَفَرُوا بِاللهِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (عنكبوت: 52) بگو: «همين بس كه خدا ميان من و شما گواه است آنچه را در آسمانها و زمين است مىداند و كسانى كه به باطل ايمان آوردند و به خدا كافر شدند زيانكاران واقعى هستند! (52) |
|
وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَ لَوْلاَ أَجَلٌ مُسَمَّيً لَجَاءَهُمُ الْعَذَابُ وَ لَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لاَ يَشْعُرُونَ (عنكبوت: 53) آنان با شتاب از تو عذاب را مىطلبند و اگر موعد مقرّرى تعيين نشده بود، عذاب (الهى) به سراغ آنان مىآمد و سرانجام اين عذاب بطور ناگهانى بر آنها نازل مىشود در حالى كه نمىدانند (و غافلند). (53) |
|
يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُـحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ (عنكبوت: 54) آنان با عجله از تو عذاب مىطلبند، در حالى كه جهنم به كافران احاطه دارد! (54) |
|
يَوْمَ يَغْشَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَ يَقُولُ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (عنكبوت: 55) آن روز كه عذاب (الهى) آنها را از بالاى سر و پايين پايشان فرامىگيرد و به آنها مىگويد: «بچشيد آنچه را عمل مىكرديد» (روز سخت و دردناكى براى آنهاست!) (55) |
|
كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ (عنكبوت: 57) هر انسانى مرگ را مىچشد، سپس شما را بسوى ما بازمىگردانند. (57) |
|
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفَاً تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا نِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ (عنكبوت: 58) و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادند، آنان را در غرفههايى از بهشت جاى مىدهيم كه نهرها در زير آن جارى است جاودانه در آن خواهند ماند چه خوب است پاداش عملكنندگان! (58) |
|
وَ كَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لاَ تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللهُ يَرْزُقُهَا وَ إِيَّاكُمْ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (عنكبوت: 60) چه بسا جنبندهاى كه قدرت حمل روزى خود را ندارد، خداوند او و شما را روزى مىدهد و او شنوا و داناست. (60) |
|
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللهُ فَأَنَّي يُؤْفَكُونَ (عنكبوت: 61) و هر گاه از آنان بپرسى: «چه كسى آسمانها و زمين را آفريده، و خورشيد و ماه را مسخّر كرده است؟» مىگويند: «اللَّه»! پس با اين حال چگونه آنان را (از عبادت خدا) منحرف مىسازند؟! (61) |
|
اللهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (عنكبوت: 62) خداوند روزى را براى هر كس از بندگانش بخواهد گسترده مىكند، و براى هر كس بخواهد محدود مىسازد خداوند به همه چيز داناست! (62) |
|
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهَا لَيَقُولُنَّ اللهُ قُلِ الْحَمْدُ لِاللهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ (عنكبوت: 63) و اگر از آنان بپرسى: «چه كسى از آسمان آبى فرستاد و بوسيله آن زمين را پس از مردنش زنده كرد؟ مىگويند: «اللَّه»! بگو: «حمد و ستايش مخصوص خداست!» امّا بيشتر آنها نمىدانند. (63) |
|
وَ مَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ (عنكبوت: 64) اين زندگى دنيا چيزى جز سرگرمى و بازى نيست و زندگى واقعى سراى آخرت است، اگر مىدانستند! (64) |
|
فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَي الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ (عنكبوت: 65) هنگامى كه بر سوار بر كشتى شوند، خدا را با اخلاص مىخوانند (و غير او را فراموش مىكنند) امّا هنگامى كه خدا آنان را به خشكى رساند و نجات داد، باز مشرك مىشوند! (65) |
|
أَوَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمَاً آمِنَاً وَ يُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَةِ اللهِ يَكْفُرُونَ (عنكبوت: 67) آيا نديدند كه ما حرم امنى (براى آنها) قرار داديم در حالى كه مردم را در اطراف آنان (در بيرون اين حرم) مىربايند؟! آيا به باطل ايمان مىآورند و نعمت خدا را كفران مىكنند؟! (67) |
|
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَي عَلَي اللهِ كَذِبَاً أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوَيً لِلْكَافِرِينَ (عنكبوت: 68) چه كسى ستمكارتر از آن كس است كه بر خدا دروغ بسته يا حق را پس از آنكه به سراغش آمده تكذيب نمايد؟! آيا جايگاه كافران در دوزخ نيست؟! (68) |
|
وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُـحْسِنِينَ (عنكبوت: 69) و آنها كه در راه ما (با خلوص نيّت) جهاد كنند، قطعاً به راههاى خود، هدايتشان خواهيم كرد و خداوند با نيكوكاران است. (69) |
|
غُلِبَتِ الرُّومُ (روم: 2) روميان مغلوب شدند! (2) |
|
فِي أَدْنَي الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ (روم: 3) (و اين شكست) در سرزمين نزديكى رخ داد امّا آنان پس از (اين) مغلوبيّت بزودى غلبه خواهند كرد ... (3) |
|
فِي بِضْعِ سِنِينَ لِاللهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (روم: 4) در چند سال همه كارها از آن خداست چه قبل و چه بعد (از اين شكست و پيروزى) و در آن روز، مؤمنان (بخاطر پيروزى ديگرى) خوشحال خواهند شد ... (4) |
|
بِنَصْرِ اللهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (روم: 5) به سبب يارى خداوند و او هر كس را بخواهد يارى مىدهد و او صاحب قدرت و رحيم است! (5) |
|
وَعْدَ اللهِ لاَ يُخْلِفُ اللهُ وَعْدَهُ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ (روم: 6) اين وعدهاى است كه خدا كرده و خداوند هرگز از وعدهاش تخلّف نمىكند ولى بيشتر مردم نمىدانند! (6) |
|
يَعْلَمُونَ ظَاهِرَاً مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ (روم: 7) آنها فقط ظاهرى از زندگى دنيا را مىدانند، و از آخرت (و پايان كار) غافلند! (7) |
|
أَوَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمَّيً وَ إِنَّ كَثِيرَاً مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ (روم: 8) آيا آنان با خود نينديشيدند كه خداوند، آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است جز بحق و براى زمان معيّنى نيافريده است؟! ولى بسيارى از مردم (رستاخيز و) لقاى پروردگارشان را منكرند! (8) |
|
أَوَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثَارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (روم: 9) آيا در زمين گردش نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه قبل از آنان بودند چگونه بود؟! آنها نيرومندتر از اينان بودند، و زمين را (براى زراعت و آبادى) بيش از اينان دگرگون ساختند و آباد كردند، و پيامبرانشان با دلايل روشن به سراغشان آمدند (امّا آنها انكار كردند و كيفر خود را ديدند) خداوند هرگز به آنان ستم نكرد، آنها به خودشان ستم مىكردند! (9) |
|
ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوءَي أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللهِ وَ كَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ (روم: 10) سپس سرانجام كسانى كه اعمال بد مرتكب شدند به جايى رسيد كه آيات خدا را تكذيب كردند و آن را به مسخره گرفتند! (10) |
|
اللهُ يَبْدَأُ الخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (روم: 11) خداوند آفرينش را آغاز مىكند، سپس آن را بازمىگرداند، سپس شما را بسوى او باز مىگردانند! (11) |
|
وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الْمُـجْرِمُونَ (روم: 12) آن روز كه قيامت برپا مىشود، مجرمان در نوميدى و غم و اندوه فرو مىروند! (12) |
|
وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَتَفَرَّقُونَ (روم: 14) آن روز كه قيامت برپا مىگردد، (مردم) از هم جدا مىشوند (14) |
|
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ (روم: 15) امّا آنان كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادند، در باغى از بهشت شاد و مسرور خواهند بود. (15) |
|
وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَ لِقَاءِ الْآخِرَةِ فَأُولَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ (روم: 16) و امّا آنان كه به آيات ما و لقاى آخرت كافر شدند، در عذاب الهى احضار مىشوند. (16) |
|
وَ لَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ عَشِيَّاً وَ حِينَ تُظْهِرُونَ (روم: 18) و حمد و ستايش مخصوص اوست در آسمان و زمين، و به هنگام عصر و هنگامى كه ظهر مىكنيد. (18) |
|
يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَ كَذَلِكَ تُخْرَجُونَ (روم: 19) او زنده را از مرده بيرون مىآورد، و مرده را از زنده، و زمين را پس از مردنش حيات مىبخشد، و به همين گونه روز قيامت (از گورها) بيرون آورده مىشويد! (19) |
|
وَ مِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ (روم: 22) و از آيات او آفرينش آسمانها و زمين، و تفاوت زبانها و رنگهاى شماست در اين نشانههايى است براى عالمان! (22) |
|
وَ مِنْ آيَاتِهِ مَنَامُكُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَابْتِغَاؤُكُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ (روم: 23) و از نشانههاى او خواب شما در شب و روز است و تلاش و كوششتان براى بهرهگيرى از فضل پروردگار (و تأمين معاش) در اين امور نشانههايى است براى آنان كه گوش شنوا دارند! (23) |
|
وَ مِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفَاً وَ طَمَعَاً وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْيِي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (روم: 24) و از آيات او اين است كه برق و رعد را به شما نشان مىدهد كه هم مايه ترس و هم اميد است (ترس از صاعقه، و اميد به نزول باران)، و از آسمان آبى فرو مىفرستد كه زمين را بعد از مردنش بوسيله آن زنده مىكند در اين نشانههايى است براى جمعيّتى كه مىانديشند! (24) |
|
وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذَا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ (روم: 25) و از آيات او اين است كه آسمان و زمين به فرمان او برپاست سپس هنگامى كه شما را (در قيامت) از زمين فراخواند، ناگهان همه خارج مىشويد (و در صحنه محشر حضور مىيابيد)! (25) |
|
وَ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ (روم: 26) و از آن اوست تمام كسانى كه در آسمانها و زميناند و همگى در برابر او خاضع و مطيعاند! (26) |
|
وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَي فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (روم: 27) او كسى است كه آفرينش را آغاز مىكند، سپس آن را بازمىگرداند، و اين كار براى او آسانتر مىباشد و براى اوست توصيف برتر در آسمانها و زمين و اوست توانمند و حكيم! (27) |
|
ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلاً مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ شُرَكَاءَ فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (روم: 28) خداوند مثالى از خودتان، براى شما زده است: آيا (اگر مملوك و بردهاى داشته باشيد)، اين بردههاى شما هرگز در روزيهايى كه به شما دادهايم شريك شما مىباشند آن چنان كه هر دو مساوى بوده و از تصرّف مستقل و بدون اجازه آنان بيم داشته باشيد، آن گونه كه در مورد شركاى آزاد خود بيم داريد؟! اينچنين آيات خود را براى كسانى كه تعقّل مىكنند شرح مىدهيم. (28) |
|
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفَاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ (روم: 30) پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده دگرگونى در آفرينش الهى نيست اين است آيين استوار ولى اكثر مردم نمىدانند! (30) |
|
مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ لاَ تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (روم: 31) اين بايد در حالى باشد كه شما بسوى او بازگشت مىكنيد و از (مخالفت فرمان) او بپرهيزيد، نماز را برپا داريد و از مشركان نباشيد ... (31) |
|
وَ إِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ (روم: 33) هنگامى كه رنج و زيانى به مردم برسد، پروردگار خود را مىخوانند و توبهكنان بسوى او بازمىگردند امّا همين كه رحمتى از خودش به آنان بچشاند، بناگاه گروهى از آنان نسبت به پروردگارشان مشرك مىشوند. (33) |
|
وَ إِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ (روم: 36) و هنگامى كه رحمتى به مردم بچشانيم، از آن خوشحال مىشوند و هر گاه رنج و مصيبتى بخاطر اعمالى كه انجام دادهاند به آنان رسد، ناگهان مأيوس مىشوند! (36) |
|
أَوَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (روم: 37) آيا نديدند كه خداوند روزى را براى هر كس بخواهد گسترده يا تنگ مىسازد؟! در اين نشانههايى است براى گروهى كه ايمان مىآورند. (37) |
|
فَآتِ ذَا الْقُرْبَي حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ ذَلِكَ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللهِ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (روم: 38) پس حقّ نزديكان و مسكينان و در راهماندگان را ادا كن! اين براى آنها كه رضاى خدا را مىطلبند بهتر است، و چنين كسانى رستگارانند. (38) |
|
وَ مَا آتَيْتُمْ مِنْ رِبَاً لِيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلاَ يَرْبُو عِنْدَ اللهِ وَ مَا آتَيْتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ (روم: 39) آنچه بعنوان ربا مىپردازيد تا در اموال مردم فزونى يابد، نزد خدا فزونى نخواهد يافت و آنچه را بعنوان زكات مىپردازيد و تنها رضاى خدا را مىطلبيد (مايه بركت است و) كسانى كه چنين مىكنند داراى پاداش مضاعفند. (39) |
|
ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (روم: 41) فساد، در خشكى و دريا بخاطر كارهايى كه مردم انجام دادهاند آشكار شده است خدا مىخواهد نتيجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد (بسوى حق) بازگردند! (41) |
|
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلُ كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ (روم: 42) بگو: «در زمين سير كنيد و بنگريد عاقبت كسانى كه قبل از شما بودند چگونه بود؟ بيشتر آنها مشرك بودند! (42) |
|
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لاَ مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللهِ يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ (روم: 43) روى خود را بسوى آيين مستقيم و پايدار بدار، پيش از آنكه روزى فرا رسد كه هيچ كس نمىتواند آن را از خدا بازگرداند در آن روز مردم به گروههايى تقسيم مىشوند: (43) |
|
لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ (روم: 45) اين براى آن است كه خداوند كسانى را كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، از فضلش پاداش دهد او كافران را دوست نمىدارد! (45) |
|
وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَ لِيُذِيقَكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (روم: 46) و از آيات (عظمت) خدا اين است كه بادها را بعنوان بشارتگرانى مىفرستد تا شما را از رحمتش بچشاند (و سيراب كند) و كشتيها بفرمانش حركت كنند و از فضل او بهره گيريد شايد شكرگزارى كنيد. (46) |
|
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ رُسُلاً إِلَي قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَانْتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَ كَانَ حَقَّاً عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ (روم: 47) و پيش از تو پيامبرانى را بسوى قومشان فرستاديم آنها با دلايل روشن به سراغ قوم خود رفتند، ولى (هنگامى كه اندرزها سودى نداد) از مجرمان انتقام گرفتيم (و مؤمنان را يارى كرديم) و يارى مؤمنان، همواره حقّى است بر عهده ما! (47) |
|
اللهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابَاً فَيَبْسُطُهُ فِي السَّمَاءِ كَيْفَ يَشَاءُ وَ يَجْعَلُهُ كِسَفَاً فَتَرَي الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلاَلِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ (روم: 48) خداوند همان كسى است كه بادها را مىفرستد تا ابرهايى را به حركت در آورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن گونه كه بخواهد مىگستراند و متراكم مىسازد در اين هنگام دانههاى باران را مىبينى كه از لا به لاى آن خارج مىشود، هنگامى كه اين (باران حياتبخش) را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مىرساند، ناگهان خوشحال مىشوند ... (48) |
|
فَانْظُرْ إِلَي آثَارِ رَحْمَةِ اللهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِكَ لَـمُحْيِي الْمَوْتَي وَ هُوَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (روم: 50) به آثار رحمت الهى بنگر كه چگونه زمين را بعد از مردنش زنده مىكند چنين كسى (كه زمين مرده را زنده كرد) زنده كننده مردگان (در قيامت) است و او بر همه چيز تواناست! (50) |
|
فَإِنَّكَ لاَ تُسْمِعُ الْمَوْتَي وَ لاَ تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ (روم: 52) تو نمىتوانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى، و نه سخنت را به گوش كران هنگامى كه روى برگردانند و دور شوند! (52) |
|
وَ مَا أَنْتَ بِهَادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلاَلَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ (روم: 53) و (نيز) نمىتوانى نابينايان را از گمراهيشان هدايت كنى تو تنها سخنت را به گوش كسانى مىرسانى كه ايمان به آيات ما مىآورند و در برابر حق تسليمند! (53) |
|
اللهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفَاً وَ شَيْبَةً يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَ هُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ (روم: 54) خدا همان كسى است كه شما را آفريد در حالى كه ضعيف بوديد سپس بعد از ناتوانى، قوّت بخشيد و باز بعد از قوّت، ضعف و پيرى قرار داد او هر چه بخواهد مىآفريند، و دانا و تواناست. (54) |
|
وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُـجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَيْرَ سَاعَةٍ كَذَلِكَ كَانُوا يُؤْفَكُونَ (روم: 55) و روزى كه قيامت برپا شود، مجرمان سوگند ياد مىكنند كه جز ساعتى (در عالم برزخ) درنگ نكردند! اينچنين از درك حقيقت بازگردانده مىشوند. (55) |
|
وَ قَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتَابِ اللهِ إِلَي يَوْمِ الْبَعْثِ فَهَذَا يَوْمُ الْبَعْثِ وَ لَكِنَّكُمْ كُنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (روم: 56) ولى كسانى كه علم و ايمان به آنان داده شده مىگويند: «شما بفرمان خدا تا روز قيامت (در عالم برزخ) درنگ كرديد، و اكنون روز رستاخيز است، امّا شما نمىدانستيد!» (56) |
|
وَ لَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَ لَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُبْطِلُونَ (روم: 58) ما براى مردم در اين قرآن از هر گونه مثال و مطلبى بيان كرديم و اگر آيهاى براى آنان بياورى، كافران مىگويند: «شما اهل باطليد (و اينها سحر و جادو است)!» (58) |
|
تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ (لقمان: 2) اين آيات كتاب حكيم است (كتابى پرمحتوا و استوار)! (2) |
|
هُدَيً وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنِينَ (لقمان: 3) مايه هدايت و رحمت براى نيكوكاران است. (3) |
|
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ (لقمان: 4) همانان كه نماز را برپا مىدارند، و زكات را مىپردازند و آنها به آخرت يقين دارند. (4) |
|
أُولَئِكَ عَلَي هُدَيً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (لقمان: 5) آنان بر طريق هدايت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران! (5) |
|
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَهَا هُزُوَاً أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ (لقمان: 6) و بعضى از مردم سخنان بيهوده را مىخرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آيات الهى را به استهزا گيرند براى آنان عذابى خواركننده است! (6) |
|
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ (لقمان: 8) (ولى) كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست (8) |
|
خَالِدِينَ فِيهَا وَعْدَ اللهِ حَقَّاً وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (لقمان: 9) جاودانه در آن خواهند ماند اين وعده حتمى الهى است و اوست عزيز و حكيم (شكستناپذير و دانا). (9) |
|
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَ أَلْقَي فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ بَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَ أَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ (لقمان: 10) (او) آسمانها را بدون ستونى كه آن را ببينيد آفريد، و در زمين كوههايى افكند تا شما را نلرزاند (و جايگاه شما آرام باشد) و از هر گونه جنبندهاى روى آن منتشر ساخت و از آسمان آبى نازل كرديم و بوسيله آن در روى زمين انواع گوناگونى از جفتهاى گياهان پر ارزش رويانديم. (10) |
|
هَذَا خَلْقُ اللهِ فَأَرُونِي مَاذَا خَلَقَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ بَلِ الظَّالِمُونَ فِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ (لقمان: 11) اين آفرينش خداست امّا به من نشان دهيد معبودانى غير او چه چيز را آفريدهاند؟! ولى ظالمان در گمراهى آشكارند. (11) |
|
وَ لَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِاللهِ وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ (لقمان: 12) ما به لقمان حكمت داديم (و به او گفتيم:) شكر خدا را بجاى آور هر كس شكرگزارى كند، تنها به سود خويش شكر كرده و آن كس كه كفران كند، (زيانى به خدا نمىرساند) چرا كه خداوند بىنياز و ستوده است. (12) |
|
وَ إِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لاَ تُشْرِكْ بِاللهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ (لقمان: 13) (به خاطر بياور) هنگامى را كه لقمان به فرزندش- در حالى كه او را موعظه مىكرد- گفت: «پسرم! چيزى را همتاى خدا قرار مده كه شرك، ظلم بزرگى است.» (13) |
|
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنَاً عَلَي وَهْنٍ وَ فِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ (لقمان: 14) و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش كرديم مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل كرد (به هنگام باردارى هر روز رنج و ناراحتى تازهاى را متحمّل مىشد)، و دوران شيرخوارگى او در دو سال پايان مىيابد (آرى به او توصيه كردم) كه براى من و براى پدر و مادرت شكر بجا آور كه بازگشت (همه شما) به سوى من است! (14) |
|
وَ إِنْ جَاهَدَاكَ عَلَي أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلاَ تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفَاً وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (لقمان: 15) و هر گاه آن دو، تلاش كنند كه تو چيزى را همتاى من قرار دهى، كه از آن آگاهى ندارى (بلكه مىدانى باطل است)، از ايشان اطاعت مكن، ولى با آن دو، در دنيا به طرز شايستهاى رفتار كن و از راه كسانى پيروى كن كه توبهكنان به سوى من آمدهاند سپس بازگشت همه شما به سوى من است و من شما را از آنچه عمل مىكرديد آگاه مىكنم. (15) |
|
يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللهُ إِنَّ اللهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ (لقمان: 16) پسرم! اگر به اندازه سنگينى دانه خردلى (كار نيك يا بد) باشد، و در دل سنگى يا در (گوشهاى از) آسمانها و زمين قرار گيرد، خداوند آن را (در قيامت براى حساب) مىآورد خداوند دقيق و آگاه است! (16) |
|
يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاَةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلَي مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (لقمان: 17) پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منكر كن، و در برابر مصايبى كه به تو مىرسد شكيبا باش كه اين از كارهاى مهمّ است! (17) |
|
وَ لاَ تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَ لاَ تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحَاً إِنَّ اللهَ لاَ يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ (لقمان: 18) (پسرم!) با بىاعتنايى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمين راه مرو كه خداوند هيچ متكبّر مغرورى را دوست ندارد. (18) |
|
وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ (لقمان: 19) (پسرم!) در راهرفتن، اعتدال را رعايت كن از صداى خود بكاه (و هرگز فرياد مزن) كه زشتترين صداها صداى خران است. (19) |
|
أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَ بَاطِنَةً وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لاَ هُدَيً وَ لاَ كِتَابٍ مُنِيرٍ (لقمان: 20) آيا نديديد خداوند آنچه را در آسمانها و زمين است مسخّر شما كرده، و نعمتهاى آشكار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانى داشته است؟! ولى بعضى از مردم بدون هيچ دانش و هدايت و كتاب روشنگرى درباره خدا مجادله مىكنند! (20) |
|
وَ إِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَ لَوْ كَانَ الشَّيْطاَنُ يَدْعُوهُمْ إِلَي عَذَابِ السَّعِيرِ (لقمان: 21) و هنگامى كه به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل كرده پيروى كنيد!»، مىگويند: «نه، بلكه ما از چيزى پيروى مىكنيم كه پدران خود را بر آن يافتيم!» آيا حتّى اگر شيطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان كند (باز هم تبعيّت مىكنند)؟! (21) |
|
وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَي اللهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَي وَ إِلَي اللهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ (لقمان: 22) كسى كه روى خود را تسليم خدا كند در حالى كه نيكوكار باشد، به دستگيره محكمى چنگ زده (و به تكيهگاه مطمئنى تكيه كرده است) و عاقبت همه كارها به سوى خداست. (22) |
|
وَ مَنْ كَفَرَ فَلاَ يَحْزُنْكَ كُفْرُهُ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا إِنَّ اللهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (لقمان: 23) و كسى كه كافر شود، كفر او تو را غمگين نسازد بازگشت همه آنان به سوى ماست و ما آنها را از اعمالى كه انجام دادهاند (و نتايج شوم آن) آگاه خواهيم ساخت خداوند به آنچه درون سينههاست آگاه است. (23) |
|
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللهُ قُلِ الْحَمْدُ لِاللهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ (لقمان: 25) و هر گاه از آنان سؤال كنى: «چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟» مسلّماً مىگويند: «اللَّه»، بگو: «الحمد للَّه (كه خود شما معترفيد)!» ولى بيشتر آنان نمىدانند! (25) |
|
لِاللهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّ اللهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ (لقمان: 26) آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست، چرا كه خداوند بىنياز و شايسته ستايش است! (26) |
|
وَ لَوْ أَنَّ مَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلاَمٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللهِ إِنَّ اللهَ عَزِيرٌ حَكِيمٌ (لقمان: 27) و اگر همه درختان روى زمين قلم شود، و دريا براى آن مركّب گردد، و هفت درياچه به آن افزوده شود، اينها همه تمام مىشود ولى كلمات خدا پايان نمىگيرد خداوند عزيز و حكيم است. (27) |
|
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَ يُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلَي أَجَلٍ مُسَمَّيً وَ أَنَّ اللهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (لقمان: 29) آيا نديدى كه خداوند شب را در روز، و روز را در شب داخل مىكند، و خورشيد و ماه را مسخّر ساخته و هر كدام تا سرآمد يعنى به حركت خود ادامه مىدهند؟! خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است. (29) |
|
ذَلِكَ بِأَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْبَاطِلُ وَ أَنَّ اللهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ (لقمان: 30) اينها همه دليل بر آن است كه خداوند حقّ است، و آنچه غير از او مىخوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ مرتبه است! (30) |
|
أَلَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللهِ لِيُرِيَكُمْ مِنْ آيَاتِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (لقمان: 31) آيا نديدى كشتيها بر (صفحه) درياها به فرمان خدا، و به (بركت) نعمت او حركت مىكنند تا بخشى از آياتش را به شما نشان دهد؟! در اينها نشانههايى است براى كسانى كه شكيبا و شكرگزارند! (31) |
|
وَ إِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَي الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلاَّ كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ (لقمان: 32) و هنگامى كه (در سفر دريا) موجى همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالاى سرشان قرار گيرد)، خدا را با اخلاص مىخوانند امّا وقتى آنها را به خشكى رساند و نجات داد، بعضى راه اعتدال را پيش مىگيرند (و به ايمان خود وفادار مىمانند، در حالى كه بعضى ديگر فراموش كرده راه كفر پيش مىگيرند) ولى آيات ما را هيچ كس جز پيمانشكنان ناسپاس انكار نمىكنند! (32) |
|
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَاخْشَوْا يَوْمَاً لاَ يَجْزِي وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لاَ مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شَيْءً إِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ فَلاَ تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَ لاَ يَغُرَّنَّكُمْ بِاللهِ الْغَرُورُ (لقمان: 33) اى مردم! تقواى الهى پيشه كنيد و بترسيد از روزى كه نه پدر كيفر اعمال فرزندش را تحمّل مىكند، و نه فرزند چيزى از كيفر (اعمال) پدرش را به يقين وعده الهى حقّ است پس مبادا زندگانى دنيا شما را بفريبد، و مبادا (شيطان) فريبكار شما را (به كرم) خدا مغرور سازد! (33) |
|
إِنَّ اللهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَ مَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدَاً وَ مَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ (لقمان: 34) آگاهى از زمان قيام قيامت مخصوص خداست، و اوست كه باران را نازل مىكند، و آنچه را كه در رحمها (ى مادران) است مىداند، و هيچ كس نمىداند فردا چه به دست مىآورد، و هيچ كس نمىداند در چه سرزمينى مىميرد؟ خداوند عالم و آگاه است! (34) |
|
تَنْزِيلُ الْكِتَابِ لاَ رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ (سجده: 2) اين كتابى است كه از سوى پروردگار جهانيان نازل شده، و شك و ترديدى در آن نيست! (2) |
|
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمَاً مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ (سجده: 3) ولى آنان مىگويند: « (محمّد) آن را بدروغ به خدا بسته است»، امّا اين سخن حقّى است از سوى پروردگارت تا گروهى را انذار كنى كه پيش از تو هيچ انذاركنندهاى براى آنان نيامده است، شايد (پند گيرند و) هدايت شوند! (3) |
|
اللهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَي عَلَي الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاَ شَفِيعٍ أَفَلاَ تَتَذَكَّرُونَ (سجده: 4) خداوند كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را ميان اين دو است در شش روز [شش دوران] آفريد، سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت هيچ سرپرست و شفاعت كنندهاى براى شما جز او نيست آيا متذكّر نمىشويد؟! (4) |
|
يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَي الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ (سجده: 5) امور اين جهان را از آسمان به سوى زمين تدبير مىكند سپس در روزى كه مقدار آن هزار سال از سالهايى است كه شما مىشمريد بسوى او بالا مىرود (و دنيا پايان مىيابد). (5) |
|
ذَلِكَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (سجده: 6) او خداوندى است كه از پنهان و آشكار با خبر است، و شكستناپذير و مهربان است! (6) |
|
الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ (سجده: 7) او همان كسى است كه هر چه را آفريد نيكو آفريد و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد (7) |
|
ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً مَا تَشْكُرُونَ (سجده: 9) سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خويش در وى دميد و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد امّا كمتر شكر نعمتهاى او را بجا مىآوريد! (9) |
|
وَ قَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ (سجده: 10) آنها گفتند: «آيا هنگامى كه ما (مرديم و) در زمين گم شديم، آفرينش تازهاى خواهيم يافت؟!» ولى آنان لقاى پروردگارشان را انكار مىكنند (و مىخواهند با انكار معاد، آزادانه به هوسرانى خويش ادامه دهند). (10) |
|
قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَي رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ (سجده: 11) بگو: «فرشته مرگ كه بر شما مأمور شده، (روح) شما را مىگيرد سپس شما را بسوى پروردگارتان بازمىگردانند.» (11) |
|
وَ لَوْ تَرَي إِذِ الْمُـجْرِمُونَ نَاكِسُوا رُؤُوسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَ سَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحَاً إِنَّا مُوقِنُونَ (سجده: 12) و اگر ببينى مجرمان را هنگامى كه در پيشگاه پروردگارشان سر به زير افكنده، مىگويند: «پروردگارا! آنچه وعده كرده بودى ديديم و شنيديم ما را بازگردان تا كار شايستهاى انجام دهيم ما (به قيامت) يقين داريم!» (12) |
|
وَ لَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَ لَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأََمْلَأََنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ (سجده: 13) و اگر مىخواستيم به هر انسانى هدايت لازمش را (از روى اجبار بدهيم) مىداديم ولى (من آنها را آزاد گذاردهام و) سخن و وعدهام حق است كه دوزخ را (از افراد بىايمان و گنهكار) از جنّ و انس همگى پر كنم! (13) |
|
فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا إِنَّا نَسِينَاكُمْ وَ ذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (سجده: 14) (و به آنها مىگويم:) بچشيد (عذاب جهنم را)! بخاطر اينكه ديدار امروزتان را فراموش كرديد، ما نيز شما را فراموش كرديم و بچشيد عذاب جاودان را به خاطر اعمالى كه انجام مىداديد! (14) |
|
تَتَجَافَي جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفَاً وَ طَمَعَاً وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ (سجده: 16) پهلوهايشان از بسترها در دل شب دور مىشود (و بپا مىخيزند و رو به درگاه خدا مى آورند) و پروردگار خود را با بيم و اميد مىخوانند، و از آنچه به آنان روزى دادهايم انفاق مىكنند! (16) |
|
أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَي نُزُلاً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (سجده: 19) امّا كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، باغهاى بهشت جاويدان از آن آنها خواهد بود، اين وسيله پذيرايى (خداوند) از آنهاست به پاداش آنچه انجام مىدادند. (19) |
|
وَ أَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا أُعِيدُوا فِيهَا وَ قِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ (سجده: 20) و امّا كسانى كه فاسق شدند (و از اطاعت خدا سرباز زدند)، جايگاه هميشگى آنها آتش است هر زمان بخواهند از آن خارج شوند، آنها را به آن بازمىگردانند و به آنان گفته مىشود: «بچشيد عذاب آتشى را كه انكار مىكرديد!» (20) |
|
وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَي دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (سجده: 21) به آنان از عذاب نزديك (عذاب اين دنيا) پيش از عذاب بزرگ (آخرت) مىچشانيم، شايد بازگردند! (21) |
|
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا إِنَّا مِنَ الْمُـجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ (سجده: 22) چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه آيات پروردگارش به او يادآورى شده و او از آن اعراض كرده است؟! مسلّماً ما از مجرمان انتقام خواهيم گرفت! (22) |
|
وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَي الْكِتَابَ فَلاَ تَكُنْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَائِهِ وَ جَعَلْنَاهُ هُدَيً لِبَنِي إِسْرَائِيلَ (سجده: 23) ما به موسى كتاب آسمانى داديم و شك نداشته باش كه او آيات الهى را دريافت داشت و ما آن را وسيله هدايت بنى اسرائيل قرار داديم! (23) |
|
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفونَ (سجده: 25) البتّه پروردگار تو ميان آنان روز قيامت در آنچه اختلاف داشتند داورى مىكند (و هر كس را به سزاى اعمالش مىرساند)! (25) |
|
أَوَ لَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ أَفَلاَ يَسْمَعُونَ (سجده: 26) آيا براى هدايت آنها همين كافى نيست كه افراد زيادى را كه در قرن پيش از آنان زندگى داشتند هلاك كرديم؟! اينها در مساكن (ويران شده) آنان راه مىروند در اين آياتى است (از قدرت خداوند و مجازات دردناك مجرمان) آيا نمىشنوند؟! (26) |
|
أَوَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَي الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعَاً تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ أَفَلاَ يُبْصِرُونَ (سجده: 27) آيا نديدند كه ما آب را بسوى زمينهاى خشك مىرانيم و بوسيله آن زراعتهايى مىرويانيم كه هم چهارپايانشان از آن مىخورند و هم خودشان تغذيه مىكنند آيا نمى بينند؟! (27) |
|
وَ يَقُولُونَ مَتَي هَذَا الْفَتْحُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (سجده: 28) آنان مىگويند: «اگر راست مىگوييد، اين پيروزى شما كى خواهد بود؟!» (28) |
|
قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لاَ يَنْفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمانُهُمْ وَ لاَ هُمْ يُنْظَرُونَ (سجده: 29) بگو: «روز پيروزى، ايمان آوردن، سودى به حال كافران نخواهد داشت و به آنها هيچ مهلت داده نمىشود!» (29) |
|
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللهَ وَ لاَ تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللهَ كَانَ عَلِيمَاً حَكِيمَاً (احزاب: 1) اى پيامبر! تقواى الهى پيشه كن و از كافران و منافقان اطاعت مكن كه خداوند عالم و حكيم است. (1) |
|
مَا جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَ مَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ الاَّئِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَ مَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ (احزاب: 4) خداوند براى هيچ كس دو دل در درونش نيافريده و هرگز همسرانتان را كه مورد «ظهار» قرار مىدهيد مادران شما قرار نداده و (نيز) فرزندخواندههاى شما را فرزند حقيقى شما قرار نداده است اين سخن شماست كه به دهان خود مىگوييد (سخنى باطل و بىپايه) امّا خداوند حقّ را مىگويد و او به راه راست هدايت مىكند. (4) |
|
ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَ مَوالِيكُمْ وَ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لَكِنْ مَا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَ كَانَ اللهُ غَفُورَاً رَحِيمَاً (احزاب: 5) آنها را به نام پدرانشان بخوانيد كه اين كار نزد خدا عادلانهتر است و اگر پدرانشان را نمىشناسيد، آنها برادران دينى و موالى شما هستند امّا گناهى بر شما نيست در خطاهايى كه از شما سرمىزند (و بىتوجّه آنها را به نام ديگران صدا مىزنيد)، ولى آنچه را از روى عمد مىگوييد (مورد حساب قرار خواهد داد) و خداوند آمرزنده و رحيم است. (5) |
|
النَّبِيُّ أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَي بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلاَّ أَنْ تَفْعَلُوا إِلَي أَوْلِيَائِكُمْ مَعْرُوفَاً كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورَاً (احزاب: 6) پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران آنها [مؤمنان] محسوب مىشوند و خويشاوندان نسبت به يكديگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرّر داشته اولى هستند، مگر اينكه بخواهيد نسبت به دوستانتان نيكى كنيد (و سهمى از اموال خود را به آنها بدهيد) اين حكم در كتاب (الهى) نوشته شده است. (6) |
|
وَ إِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّين مِيثَاقَهُمْ وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَي وَ عِيسَي ابْنِ مَرْيَمَ وَ أَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقَاً غَلِيظَاً (احزاب: 7) (به خاطر آور) هنگامى را كه از پيامبران پيمان گرفتيم، و (همچنين) از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى بن مريم، و ما از همه آنان پيمان محكمى گرفتيم (كه در اداى مسئوليت تبليغ و رسالت كوتاهى نكنند)! (7) |
|
لِيَسْأَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابَاً أَلِيمَاً (احزاب: 8) به اين منظور كه خدا راستگويان را از صدقشان (در ايمان و عمل صالح) سؤال كند و براى كافران عذابى دردناك آماده ساخته است. (8) |
|
إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ إِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَاْ (احزاب: 10) (به خاطر بياوريد) زمانى را كه آنها از طرف بالا و پايين (شهر) بر شما وارد شدند (و مدينه را محاصره كردند) و زمانى را كه چشمها از شدّت وحشت خيره شده و جانها به لب رسيده بود، و گمانهاى گوناگون بدى به خدا مىبرديد. (10) |
|
هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزَالاً شَدِيدَاً (احزاب: 11) آنجا بود كه مؤمنان آزمايش شدند و تكان سختى خوردند! (11) |
|
وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُورَاً (احزاب: 12) و (نيز) به خاطر آوريد زمانى را كه منافقان و بيماردلان مىگفتند: «خدا و پيامبرش جز وعدههاى دروغين به ما ندادهاند!» (12) |
|
وَ إِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لاَ مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَ مَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلاَّ فِرَارَاً (احزاب: 13) و (نيز) به خاطر آوريد زمانى را كه گروهى از آنها گفتند: «اى اهل يثرب (اى مردم مدينه)! اينجا جاى توقف شما نيست به خانههاى خود بازگرديد!» و گروهى از آنان از پيامبر اجازه بازگشت مىخواستند و مىگفتند: «خانههاى ما بىحفاظ است!»، در حالى كه بىحفاظ نبود آنها فقط مىخواستند (از جنگ) فرار كنند. (13) |
|
وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَ مَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلاَّ يَسِيرَاً (احزاب: 14) آنها چنان بودند كه اگر دشمنان از اطراف مدينه بر آنان وارد مىشدند و پيشنهاد بازگشت به سوى شرك به آنان مىكردند مىپذيرفتند، و جز مدّت كمى (براى انتخاب اين راه) درنگ نمىكردند! (14) |
|
وَ لَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللهَ مِنْ قَبْلُ لاَ يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَ كَانَ عَهْدُ اللهِ مَسْؤُولاً (احزاب: 15) (در حالى كه) آنان قبل از اين با خدا عهد كرده بودند كه پشت به دشمن نكنند و عهد الهى مورد سؤال قرار خواهد گرفت (و در برابر آن مسئولند)! (15) |
|
قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذَاً لاَ تُمَتَّعُونَ إِلاَّ قَلِيلاً (احزاب: 16) بگو: «اگر از مرگ يا كشتهشدن فرار كنيد، سودى به حال شما نخواهد داشت و در آن هنگام جز بهره كمى از زندگانى نخواهيد گرفت!» (16) |
|
قَدْ يَعْلَمُ اللهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَالْقَائِلِينَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَ لاَ يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلاَّ قَلِيلاً (احزاب: 18) خداوند كسانى كه مردم را از جنگ بازمىداشتند و كسانى را كه به برادران خود مىگفتند: «بسوى ما بياييد (و خود را از معركه بيرون كشيد)» بخوبى مىشناسد و آنها (مردمى ضعيفند و) جز اندكى پيكار نمىكنند! (18) |
|
أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشَي عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَي الْخَيْرِ أُولَئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللهُ أَعْمَالَهُمْ وَ كَانَ ذَلِكَ عَلَي اللهِ يَسِيرَاً (احزاب: 19) آنها در همه چيز نسبت به شما بخيلند و هنگامى كه (لحظات) ترس (و بحرانى) پيش آيد، مىبينى آن چنان به تو نگاه مىكنند، و چشمهايشان در حدقه مىچرخد، كه گويى مىخواهند قالب تهى كنند! امّا وقتى حالت خوف و ترس فرو نشست، زبانهاى تند و خشن خود را با انبوهى از خشم و عصبانيت بر شما مىگشايند (و سهم خود را از غنايم مطالبه مىكنند!) در حالى كه در آن نيز حريص و بخيلند آنها (هرگز) ايمان نياوردهاند، از اين رو خداوند اعمالشان را حبط و نابود كرد و اين كار بر خدا آسان است. (19) |
|
يَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنبَائِكُمْ وَ لَوْ كَانُوا فِيكُمْ مَا قَاتَلُوا إِلاَّ قَلِيلاً (احزاب: 20) آنها گمان مىكنند هنوز لشكر احزاب نرفتهاند و اگر برگردند (از ترس آنان) دوست مىدارند در ميان اعراب باديهنشين پراكنده (و پنهان) شوند و از اخبار شما جويا گردند و اگر در ميان شما باشند جز اندكى پيكار نمىكنند! (20) |
|
لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللهَ كَثِيرَاً (احزاب: 21) مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مىكنند. (21) |
|
وَ لَمَّا رَأَي الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ مَا زَادَهُمْ إِلاَّ إِيمَانَاً وَ تَسْلِيمَاً (احزاب: 22) (امّا) مؤمنان وقتى لشكر احزاب را ديدند گفتند: «اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفتهاند!» و اين موضوع جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود. (22) |
|
مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَي نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً (احزاب: 23) در ميان مؤمنان مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بستند صادقانه ايستادهاند بعضى پيمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشيدند)، و بعضى ديگر در انتظارند و هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود ندادند. (23) |
|
لِيَجْزِيَ اللهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِنْ شَاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللهَ كَانَ غَفُورَاً رَحِيمَاً (احزاب: 24) هدف اين است كه خداوند صادقان را بخاطر صدقشان پاداش دهد، و منافقان را هر گاه اراده كند عذاب نمايد يا (اگر توبه كنند) توبه آنها را بپذيرد چرا كه خداوند آمرزنده و رحيم است. (24) |
|
وَ رَدَّ اللهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرَاً وَ كَفَي اللهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَ كَانَ اللهُ قَوِيَّاً عَزِيزَاً (احزاب: 25) خدا كافران را با دلى پر از خشم بازگرداند بىآنكه نتيجهاى از كار خود گرفته باشند و خداوند (در اين ميدان)، مؤمنان را از جنگ بىنياز ساخت (و پيروزى را نصيبشان كرد) و خدا قوىّ و شكستناپذير است! (25) |
|
وَ أَنْزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ صَيَاصِيهِمْ وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الْرُّعْبَ فَرِيقَاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِيقَاً (احزاب: 26) و خداوند گروهى از اهل كتاب [يهود] را كه از آنان [مشركان عرب] حمايت كردند از قلعههاى محكمشان پايين كشيد و در دلهايشان رعب افكند (و كارشان به جايى رسيد كه) گروهى را به قتل مىرسانديد و گروهى را اسير مىكرديد! (26) |
|
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحَاً جَمِيلاً (احزاب: 28) اى پيامبر! به همسرانت بگو: «اگر شما زندگى دنيا و زرق و برق آن را مىخواهيد بياييد با هديهاى شما را بهرهمند سازم و شما را بطرز نيكويى رها سازم! (28) |
|
وَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرَاً عَظِيمَاً (احزاب: 29) و اگر شما خدا و پيامبرش و سراى آخرت را مىخواهيد، خداوند براى نيكوكاران شما پاداش عظيمى آماده ساخته است.» (29) |
|
يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَ كَانَ ذَلِكَ عَلَي اللهِ يَسِيرَاً (احزاب: 30) اى همسران پيامبر! هر كدام از شما گناه آشكار و فاحشى مرتكب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود و اين براى خدا آسان است. (30) |
|
يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاَ مَعْرُوفَاً (احزاب: 32) اى همسران پيامبر! شما همچون يكى از آنان معمولى نيستيد اگر تقوا پيشه كنيد پس به گونهاى هوسانگيز سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند، و سخن شايسته بگوييد! (32) |
|
وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَي وَ أَقِمْنَ الصَّلاَةَ وَ آتِينَ الزَّكَاةَ وَ أَطِعْنَ اللهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرَاً (احزاب: 33) و در خانههاى خود بمانيد، و همچون دوران جاهليّت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد، و زكات را بپردازيد، و خدا و رسولش را اطاعت كنيد خداوند فقط مىخواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملًا شما را پاك سازد. (33) |
|
وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَي فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللهَ كَانَ لَطِيفَاً خَبِيرَاً (احزاب: 34) آنچه را در خانههاى شما از آيات خداوند و حكمت و دانش خوانده مىشود ياد كنيد خداوند لطيف و خبير است! (34) |
|
إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللهَ كَثِيرَاً وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْرَاً عَظِيمَاً (احزاب: 35) به يقين، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا و زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق كننده و زنان انفاق كننده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه بسيار ياد خدا مىكنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است. (35) |
|
وَ مَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لاَ مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَي اللهُ وَ رَسُولُهُ أَمْرَاً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلاً مُبِينَاً (احزاب: 36) هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند، اختيارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند، به گمراهى آشكارى گرفتار شده است! (36) |
|
وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللهَ وَ تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَي النَّاسَ وَاللهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَي زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرَاً زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْلاَ يَكُونَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرَاً وَ كَانَ أَمْرُ اللهِ مَفْعُولاً (احزاب: 37) (به خاطر بياور) زمانى را كه به آن كس كه خداوند به او نعمت داده بود و تو نيز به او نعمت داده بودى [به فرزند خواندهات «زيد»] مىگفتى: «همسرت را نگاهدار و از خدا بپرهيز!» (و پيوسته اين امر را تكرار مىكردى) و در دل چيزى را پنهان مىداشتى كه خداوند آن را آشكار مىكند و از مردم مىترسيدى در حالى كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسى! هنگامى كه زيد نيازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو درآورديم تا مشكلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خواندههايشان- هنگامى كه طلاق گيرند- نباشد و فرمان خدا انجام شدنى است (و سنّت غلط تحريم اين زنان بايد شكسته شود). (37) |
|
مَا كَانَ عَلَي النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللهُ لَهُ سُنَّةَ اللهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ كَانَ أَمْرُ اللهِ قَدَرَاً مَقْدُورَاً (احزاب: 38) هيچ گونه منعى بر پيامبر در آنچه خدا بر او واجب كرده نيست اين سنّت الهى در مورد كسانى كه پيش از اين بودهاند نيز جارى بوده و فرمان خدا روى حساب و برنامه دقيقى است! (38) |
|
مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَ لَكِنْ رَسُولَ اللهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كَانَ اللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمَاً (احزاب: 40) محمّد (ص) پدر هيچ يك از مردان شما نبوده و نيست ولى رسول خدا و ختمكننده و آخرين پيامبران است و خداوند به همه چيز آگاه است! (40) |
|
هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلاَئِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّورِ وَ كَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمَاً (احزاب: 43) او كسى است كه بر شما درود و رحمت مىفرستد، و فرشتگان او (نيز) براى شما تقاضاى رحمت مىكنند تا شما را از ظلمات (جهل و شرك گناه) به سوى نور (ايمان و علم و تقوا) رهنمون گردد او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است! (43) |
|
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدَاً وَ مُبَشِّرَاً وَ نَذِيرَاً (احزاب: 45) اى پيامبر! ما تو را گواه فرستاديم و بشارتدهنده و انذاركننده! (45) |
|
وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللهِ فَضْلاً كَبِيرَاً (احزاب: 47) و مؤمنان را بشارت ده كه براى آنان از سوى خدا فضل بزرگى است. (47) |
|
وَ لاَ تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ وَ دَعْ أَذَاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَي اللهِ وَ كَفَي بِاللهِ وَكِيلاً (احزاب: 48) و از كافران و منافقان اطاعت مكن، و به آزارهاى آنها اعتنا منما، و بر خدا توكّل كن، و همين بس كه خدا حامى و مدافع (تو) است! (48) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَرَاحَاً جَمِيلاً (احزاب: 49) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه با زنان با ايمان ازدواج كرديد و قبل از همبستر شدن طلاق داديد، عدّهاى براى شما بر آنها نيست كه بخواهيد حساب آن را نگاه داريد آنها را با هديه مناسبى بهرهمند سازيد و بطرز شايستهاى رهايشان كنيد. (49) |
|
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ الاَّتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَ مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللهُ عَلَيْكَ وَ بَنَاتِ عَمِّكَ وَ بَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَ بَنَاتِ خَالِكَ وَ بَنَاتِ خَالاَتِكَ الاَّتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلاَ يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَ كَانَ اللهُ غَفُورَاً رَحِيمَاً (احزاب: 50) اى پيامبر! ما همسران تو را كه مهرشان را پرداختهاى براى تو حلال كرديم، و همچنين كنيزانى كه از طريق غنايمى كه خدا به تو بخشيده است مالك شدهاى و دختران عموى تو، و دختران عمّهها، و دختران دايى تو، و دختران خالهها كه با تو مهاجرت كردند (ازدواج با آنها براى تو حلال است) و هر گاه رن با ايمانى خود را به پيامبر ببخشد (و مهرى براى خود نخواهد) چنانچه پيامبر بخواهد مىتواند او را به همسرى برگزيند امّا چنين ازدواجى تنها براى تو مجاز است نه ديگر مؤمنان ما مىدانيم براى آنان در مورد همسرانشان و كنيزانشان چه حكمى مقرّر داشتهايم (و مصلحت آنان چه حكمى را ايجاب مىكند) اين بخاطر آن است كه مشكلى (در اداى رسالت) بر تو نباشد (و از اين راه حاميان فزونترى فراهم سازى) و خداوند آمرزنده و مهربان است! (50) |
|
لاَ يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَ لاَ أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلاَّ مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَ كَانَ اللهُ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ رَقِيبَاً (احزاب: 52) بعد از اين ديگر زنى بر تو حلال نيست، و نمىتوانى همسرانت را به همسران ديگرى مبدّل كنى [بعضى را طلاق دهى و همسر ديگرى به جاى او برگزينى] هر چند جمال آنها مورد توجّه تو واقع شود، مگر آنچه كه بصورت كنيز در ملك تو درآيد! و خداوند ناظر و مراقب هر چيز است (و با اين حكم فشار قبايل عرب را در اختيار همسر از آنان، از تو برداشتيم). (52) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَي طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَ لَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لاَ مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِی مِنْكُمْ وَاللهُ لاَ يَسْتَحْیِي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذَا سَأَلْتُـمُوهُنَّ مَتَاعَاً فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَر لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ مَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللهِ وَ لاَ أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدَاً إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللهِ عَظِيمَاً (احزاب: 53) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! در خانههاى پيامبر داخل نشويد مگر به شما براى صرف غذا اجازه داده شود، در حالى كه (قبل از موعد نياييد و) در انتظار وقت غذا ننشينيد امّا هنگامى كه دعوت شديد داخل شويد و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشينيد اين عمل، پيامبر را ناراحت مىنمايد، ولى از شما شرم مىكند (و چيزى نمىگويد) امّا خداوند از (بيان) حق شرم ندارد! و هنگامى كه چيزى از وسايل زندگى را (بعنوان عاريت) از آنان [همسران پيامبر] مىخواهيد از پشت پرده بخواهيد اين كار براى پاكى دلهاى شما و آنها بهتر است! و شما حق نداريد رسول خدا را آزار دهيد، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآوريد كه اين كار نزد خدا بزرگ است! (53) |
|
إِنَّ اللهَ وَ مَلاَئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَي النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيمَاً (احزاب: 56) خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مىفرستد اى كسانى كه ايمان آوردهايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و كاملًا تسليم (فرمان او) باشيد. (56) |
|
إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابَاً مُهِينَاً (احزاب: 57) آنها كه خدا و پيامبرش را آزار مىدهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته، و براى آنها عذاب خواركنندهاى آماده كرده است. (57) |
|
وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلوا بُهْتَانَاً وَ إِثْمَاً مُبِينَاً (احزاب: 58) و آنان كه مردان و زنان باايمان را به خاطر كارى كه انجام ندادهاند آزار مىدهند بار بهتان و گناه آشكارى را به دوش كشيدهاند. (58) |
|
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَِزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَي أَنْ يُعْرَفْنَ فَلاَ يُؤْذَيْنَ وَ كَانَ اللهُ غَفُورَاً رَحِيمَاً (احزاب: 59) اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [روسرىهاى بلند] خود را بر خويش فروافكنند، اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است (و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده رحيم است. (59) |
|
لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لاَ يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلاَّ قَلِيلاً (احزاب: 60) اگر منافقان و بيماردلان و آنها كه اخبار دروغ و شايعات بىاساس در مدينه پخش مى كنند دست از كار خود بر ندارند، تو را بر ضدّ آنان مىشورانيم، سپس جز مدّت كوتاهى نمىتوانند در كنار تو در اين شهر بمانند! (60) |
|
يَسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللهِ وَ مَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيبَاً (احزاب: 63) مردم از تو درباره (زمان قيام) قيامت سؤال مىكنند، بگو: «علم آن تنها نزد خداست!» و چه مىدانى شايد قيامت نزديك باشد! (63) |
|
إِنَّ اللهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرَاً (احزاب: 64) خداوند كافران را لعن كرده (و از رحمت خود دور داشته) و براى آنان آتش سوزانندهاى آماده نموده است، (64) |
|
يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَاْ (احزاب: 66) در آن روز كه صورتهاى آنان در آتش (دوزخ) دگرگون خواهد شد (از كار خويش پشيمان مىشوند و) مىگويند: «اى كاش خدا و پيامبر را اطاعت كرده بوديم!» (66) |
|
وَ قَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَ كُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبيلَاْ (احزاب: 67) و مىگويند: «پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت كرديم و ما را گمراه ساختند! (67) |
|
رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيِنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنَاً كَبِيرَاً (احزاب: 68) پروردگارا! آنان را از عذاب، دو چندان ده و آنها را لعن بزرگى فرما!» (68) |
|
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومَاً جَهُولاً (احزاب: 72) ما امانت (تعهّد، تكليف، و ولايت الهيّه) را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشتيم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسيدند امّا انسان آن را بر دوش كشيد او بسيار ظالم و جاهل بود، (چون قدر اين مقام عظيم را نشناخت و به خود ستم كرد)! (72) |
|
لِيُعَذِّبَ اللهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَ يَتُوبَ اللهُ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَ كَانَ اللهُ غَفُورَاً رَحِيمَاً (احزاب: 73) هدف اين بود كه خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را (از مؤمنان جدا سازد و آنان را) عذاب كند، و خدا رحمت خود را بر مردان و زنان باايمان بفرستد خداوند همواره آمرزنده و رحيم است! (73) |
|
الْحَمْدُ لِاللهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ (سبأ: 1) حمد (و ستايش) مخصوص خداوندى است كه تمام آنچه در آسمانها و زمين است از آن اوست و (نيز) حمد (و سپاس) براى اوست در سراى آخرت و او حكيم و آگاه است. (1) |
|
يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ مَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَ مَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَ مَا يَعْرُجُ فِيهَا وَ هُوَ الرَّحِيمُ الْغَفُورُ (سبأ: 2) آنچه در زمين فرومىرود و آنچه را از آن برمىآيد مىداند، و (همچنين) آنچه از آسمان نازل مىشود و آنچه بر آن بالا مىرود و او مهربان و آمرزنده است. (2) |
|
وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لاَ تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَي وَ رَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ لاَ يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَ لاَ فِي الْأَرْضِ وَ لاَ أَصْغَرُ مِنْ ذَلِكَ وَ لاَ أَكْبَرُ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (سبأ: 3) كافران گفتند: «قيامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد!» بگو: «آرى به پروردگارم سوگند كه به سراغ شما خواهد آمد، خداوندى كه از غيب آگاه است و به اندازه سنگينى ذرّهاى در آسمانها و زمين از علم او دور نخواهد ماند، و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر، مگر اينكه در كتابى آشكار ثبت است!» (3) |
|
لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ (سبأ: 4) تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند پاداش دهد براى آنان مغفرت و روزى پرارزشى است! (4) |
|
وَ يَرَي الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَ يَهْدِي إِلَي صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ (سبأ: 6) كسانى كه به ايشان علم داده شده، آنچه را از سوى پروردگارت بر تو نازل شده حق مى دانند و به راه خداوند عزيز و حميد هدايت مىكند. (6) |
|
أَفْتَرَي عَلَي اللهِ كَذِبَاً أَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَالضَّلاَلِ الْبَعِيدِ (سبأ: 8) آيا او بر خدا دروغ بسته يا به نوعى جنون گرفتار است؟!» (چنين نيست)، بلكه كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند، در عذاب و گمراهى دورى هستند (و نشانه گمراهى آنها همين انكار شديد است). (8) |
|
أَفَلَمْ يَرَوْا إِلَي مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفَاً مِنَ السَّمَاءِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ (سبأ: 9) آيا به آنچه پيش رو و پشت سر آنان از آسمان و زمين قرار دارد نگاه نكردند (تا به قدرت خدا بر همه چيز واقف شوند)؟! اگر ما بخواهيم آنها را (با يك زمينلرزه) در زمين فرومىبريم، يا قطعههايى از سنگهاى آسمانى را بر آنها فرومىريزيم در اين نشانهاى است (بر قدرت خدا) براى هر بنده توبهكار! (9) |
|
وَ لَقَدْ آتَيْنَا دَاوُدَ مِنَّا فَضْلاً يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ (سبأ: 10) و ما به داوود از سوى خود فضيلتى بزرگ بخشيديم (ما به كوهها و پرندگان گفتيم:) اى كوهها و اى پرندگان! با او همآواز شويد و همراه او تسبيح خدا گوييد! و آهن را براى او نرم كرديم. (10) |
|
أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَ قَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَاعْمَلُوا صَالِحَاً إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (سبأ: 11) (و به او گفتيم:) زرههاى كامل و فراخ بساز، و حلقهها را به اندازه و متناسب كن! و عمل صالح بجا آوريد كه من به آنچه انجام ميدهيد بينا هستم! (11) |
|
وَ لِسُلَيْمَـانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَ رَوَاحُهَا شَهْرٌ وَ أَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ مَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ (سبأ: 12) و براى سليمان باد را مسخّر ساختيم كه صبحگاهان مسير يك ماه را مىپيمود و عصرگاهان مسير يك ماه را و چشمه مس (مذاب) را براى او روان ساختيم و گروهى از جنّ پيش روى او به اذن پروردگارش كار مىكردند و هر كدام از آنها كه از فرمان ما سرپيچى مىكرد، او را عذاب آتش سوزان مىچشانيم! (12) |
|
يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَ تَمَاثِيلَ وَ جِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَ قُدُورٍ رَاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُدَ شُكْرَاً وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ (سبأ: 13) آنها هر چه سليمان مىخواست برايش درست مىكردند: معبدها، تمثالها، ظروف بزرگ غذا همانند حوضها، و ديگهاى ثابت (كه از بزرگى قابل حمل و نقل نبود و به آنان گفتيم:) اى آل داوود! شكر (اين همه نعمت را) بجا آوريد ولى عده كمى از بندگان من شكرگزارند! (13) |
|
فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَي مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ (سبأ: 14) (با اين همه جلال و شكوه سليمان) هنگامى كه مرگ را بر او مقرّر داشتيم، كسى آنها را از مرگ وى آگاه نساخت مگر جنبنده زمين [موريانه] كه عصاى او را مىخورد (تا شكست و پيكر سليمان فرو افتاد) هنگامى كه بر زمين افتاد جنّيان فهميدند كه اگر از غيب آگاه بودند در عذاب خواركننده باقى نمىماندند! (14) |
|
فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَ بَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ (سبأ: 16) امّا آنها (از خدا) روىگردان شدند، و ما سيل ويرانگر را بر آنان فرستاديم، و دو باغ (پربركت) شان را به دو باغ (بىارزش) با ميوههاى تلخ و درختان شوره گز و اندكى درخت سدر مبدّل ساختيم! (16) |
|
ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِمَا كَفَرُوا وَ هَلْ نُجَازِي إِلاَّ الْكَفُورَ (سبأ: 17) اين كيفر را بخاطر كفرانشان به آنها داديم و آيا جز كفران كننده را كيفر مىدهيم؟! (17) |
|
وَ جَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَي الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرَيً ظَاهِرَةً وَ قَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَ أَيَّامَاً آمِنِينَ (سبأ: 18) و ميان آنها و شهرهايى كه بركت داده بوديم، آباديهاى آشكارى قرار داديم و سفر در ميان آنها را بطور متناسب (با فاصله نزديك) مقرّر داشتيم (و به آنان گفتيم:) شبها و روزها در اين آباديها با ايمنى (كامل) سفر كنيد! (18) |
|
وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَرِيقَاً مِنَ الْمُؤْمِنينَ (سبأ: 20) (آرى) بيقين، ابليس گمان خود را درباره آنها محقّق يافت كه همگى از او پيروى كردند جز گروه اندكى از مؤمنان! (20) |
|
وَ مَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ وَ رَبُّكَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ (سبأ: 21) او سلطه بر آنان نداشت جز براى اينكه مؤمنان به آخرت را از آنها كه در شكّ هستند باز شناسيم و پروردگار تو، نگاهبان همه چيز است! (21) |
|
قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ لاَ يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَ لاَ فِي الْأَرْضِ وَ مَا لَهُمْ فِيهِمَا مِنْ شِرْكٍ وَ مَا لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ (سبأ: 22) بگو: «كسانى را كه غير از خدا (معبود خود) مىپنداريد بخوانيد! (آنها هرگز گرهى از كار شما نمىگشايند، چرا كه) آنها به اندازه ذرّهاى در آسمانها و زمين مالك نيستند، و نه در (خلقت و مالكيّت) آنها شريكند، و نه ياور او (در آفرينش) بودند. (22) |
|
وَ لاَ تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلاَّ لِمَنْ إِذنَ لَهُ حَتَّي إِذَا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ (سبأ: 23) هيچ شفاعتى نزد او، جز براى كسانى كه اذن داده، سودى ندارد! (در آن روز همه در اضطرابند) تا زمانى كه اضطراب از دلهاى آنان زايل گردد (و فرمان از ناحيه او صادر شود در اين هنگام مجرمان به شفيعان) مىگويند: «پروردگارتان چه دستورى داده؟» مىگويند: «حقّ را (بيان كرد و اجازه شفاعت درباره مستحقّان داد) و اوست بلندمقام و بزرگ مرتبه!» (23) |
|
قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللهُ وَ إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَي هُدَيً أَوْ فِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ (سبأ: 24) بگو: «چه كسى شما را از آسمانها و زمين روزى مىدهد؟» بگو: «اللَّه! و ما يا شما بر (طريق) هدايت يا در ضلالت آشكارى هستيم!» (24) |
|
قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَ هُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ (سبأ: 26) بگو: «پروردگار ما همه ما را جمع مىكند، سپس در ميان ما بحق داورى مىنمايد (و صفوف مجرمان را از نيكوكاران جدا مىسازد)، و اوست داور (و جدا كننده) آگاه!» (26) |
|
قُلْ أَرُونِيَ الَّذِينَ أَلْحَقْتُمْ بِهِ شُرَكَاءَ كَلاَّ بَلْ هُوَ اللهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (سبأ: 27) بگو: «كسانى را كه بعنوان شريك به او ملحق ساختهايد به من نشان دهيد! هرگز چنين نيست! (او شريك و شبيهى ندارد)، بلكه او خداوند عزيز و حكيم است! (27) |
|
وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرَاً وَ نَذِيرَاً وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ (سبأ: 28) و ما تو را جز براى همه مردم نفرستاديم تا (آنها را به پاداشهاى الهى) بشارت دهى و (از عذاب او) بترسانى ولى بيشتر مردم نمىدانند! (28) |
|
وَ يَقُولُونَ مَتَي هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (سبأ: 29) مىگويند: «اگر راست مىگوييد، اين وعده (رستاخيز) كى خواهد بود؟!» (29) |
|
وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَ لاَ بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَوْ تَرَي إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَي بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلاَ أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ (سبأ: 31) كافران گفتند: «ما هرگز به اين قرآن و كتابهاى ديگرى كه پيش از آن بوده ايمان نخواهيم آورد!» اگر ببينى هنگامى كه اين ستمگران در پيشگاه پروردگارشان (براى حساب و جزا) نگه داشته شدهاند در حالى كه هر كدام گناه خود را به گردن ديگرى مىاندازد (از وضع آنها تعجّب مىكنى)! مستضعفان به مستكبران مىگويند: «اگر شما نبوديد ما مؤمن بوديم!» (31) |
|
قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَي بَعْدَ إِذْ جَاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ (سبأ: 32) (امّا) مستكبران به مستضعفان پاسخ مىدهند: «آيا ما شما را از هدايت بازداشتيم بعد از آنكه به سراغ شما آمد (و آن را بخوبى دريافتيد)؟! بلكه شما خود مجرم بوديد!» (32) |
|
وَ قَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَنْ نَكْفُرَ بِاللهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَندَادَاً وَ أَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَ جَعَلْنَا الْأَغْلاَلَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (سبأ: 33) و مستضعفان به مستكبران مىگويند: «وسوسههاى فريبكارانه شما در شب و روز (مايه گمراهى ما شد)، هنگامى كه به ما دستور مىداديد كه به خداوند كافر شويم و همتايانى براى او قرار دهيم!» و آنان هنگامى كه عذاب (الهى) را مىبينند پشيمانى خود را پنهان مىكنند (تا بيشتر رسوا نشوند)! و ما غل و زنجيرها در گردن كافران مى نهيم آيا جز آنچه عمل مىكردند به آنها جزا داده مىشود؟! (33) |
|
قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَ يَقْدِرُ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ (سبأ: 36) بگو: «پروردگار من روزى را براى هر كس بخواهد وسيع يا تنگ مىكند، (اين ربطى به قرب در درگاه او ندارد) ولى بيشتر مردم نمىدانند! (36) |
|
وَ مَا أَمْوَالُكُمْ وَ لاَ أَوْلاَدُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنَا زُلْفَي إِلاَّ مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحَاً فَأُولَئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَ هُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ (سبأ: 37) اموال و فرزندانتان هرگز شما را نزد ما مقرّب نمىسازد، جز كسانى كه ايمان بياورند و عمل صالحى انجام دهند كه براى آنان پاداش مضاعف در برابر كارهايى است كه انجام دادهاند و آنها در غرفههاى (بهشتى) در (نهايت) امنيّت خواهند بود! (37) |
|
وَالَّذِينَ يَسْعَوْنَ فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ (سبأ: 38) و كسانى كه براى انكار و ابطال آيات ما تلاش مىكنند و مىپندارند از چنگ قدرت ما فرار خواهند كرد، در عذاب (الهى) احضار مىشوند! (38) |
|
قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ وَ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (سبأ: 39) بگو: «پروردگارم روزى را براى هر كس بخواهد وسعت مىبخشد، و براى هر كس بخواهد تنگ (و محدود) مىسازد و هر چيزى را (در راه او) انفاق كنيد، عوض آن را مىدهد (و جاى آن را پر مىكند) و او بهترين روزىدهندگان است!» (39) |
|
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعَاً ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلاَئِكَةِ أَهَؤُلاَءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ (سبأ: 40) (به خاطر بياور) روزى را كه خداوند همه آنان را بر مىانگيزد، سپس به فرشتگان مىگويد: «آيا اينها شما را پرستش مىكردند؟!» (40) |
|
قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنَا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ (سبأ: 41) آنها مىگويند: «منزّهى (از اينكه همتايى داشته باشى)! تنها تو ولىّ مايى، نه آنها (آنها ما را پرستش نمىكردند) بلكه جنّ را پرستش مىنمودند و اكثرشان به آنها ايمان داشتند!» (41) |
|
فَالْيَوْمَ لاَ يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ نَفْعَاً وَ لاَ ضَرَّاً وَ نَقُولُ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّتِي كُنْتُمْ بِهَا تُكَذِّبُونَ (سبأ: 42) (آرى) امروز هيچ يك از شما نسبت به ديگرى مالك سود و زيانى نيست! و به ظالمان مىگوييم: «بچشيد عذاب آتشى را كه تكذيب مىكرديد!» (42) |
|
وَ إِذَا تُتْلَي عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلاَّ رَجُلٌ يُرِيدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُكُمْ وَ قَالُوا مَا هَذَا إِلاَّ إِفْكٌ مُفْتَرَيً وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ (سبأ: 43) و هنگامى كه آيات روشنگر ما بر آنان خوانده مىشود، مىگويند: «او فقط مردى است كه مىخواهد شما را از آنچه پدرانتان مىپرستيدند بازدارد!» و مىگويند: «اين جز دروغ بزرگى كه (به خدا) بسته شده چيز ديگرى نيست!» و كافران هنگامى كه حق به سراغشان آمد گفتند: «اين، جز افسونى آشكار نيست!» (43) |
|
قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ (سبأ: 48) بگو: «پروردگار من حق را (بر دل پيامبران خود) مىافكند، كه او داناى غيبها (و اسرار نهان) است.» (48) |
|
قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ مَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَ مَا يُعِيدُ (سبأ: 49) بگو: «حق آمد! و باطل (كارى از آن ساخته نيست و) نمىتواند آغازگر چيزى باشد و نه تجديدكننده آن!» (49) |
|
وَ قَالُوا آمَنَّا بِهِ وَ أَنَّي لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ (سبأ: 52) و (در آن حال) مىگويند: «به حقّ ايمان آورديم!»، ولى چگونه مىتوانند از فاصله دور به آن دسترسى پيدا كنند! (52) |
|
وَ قَدْ كَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ وَ يَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ (سبأ: 53) آنها پيش از اين (كه در نهايت آزادى بودند) به آن كافر شدند و دورادور، و غائبانه (و بدون آگاهى). نسبتهاى ناروا مىدادند. (53) |
|
الْحَمْدُ لِاللهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلاَئِكَةِ رُسُلاً أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَي وَ ثُلاَثَ وَ رُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللهَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (فاطر: 1) ستايش مخصوص خداوندى است آفريننده آسمانها و زمين، كه فرشتگان را رسولانى قرار داد داراى بالهاى دوگانه و سهگانه و چهارگانه، او هر چه بخواهد در آفرينش مىافزايد، و او بر هر چيزى تواناست! (1) |
|
مَا يَفْتَحِ اللهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِكَ لَهَا وَ مَا يُمْسِكْ فَلاَ مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (فاطر: 2) هر رحمتى را خدا به روى مردم بگشايد، كسى نمىتواند جلو آن را بگيرد و هر چه را امساك كند، كسى غير از او قادر به فرستادن آن نيست و او عزيز و حكيم است! (2) |
|
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّي تُؤْفَكُونَ (فاطر: 3) اى مردم! به ياد آوريد نعمت خدا را بر شما آيا آفرينندهاى جز خدا هست كه شما را از آسمان و زمين روزى دهد؟! هيچ معبودى جز او نيست با اين حال چگونه به سوى باطل منحرف مىشويد؟! (3) |
|
وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ وَ إِلَي اللهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (فاطر: 4) اگر تو را تكذيب كنند (غم مخور، موضوع تازهاى نيست) پيامبران پيش از تو نيز تكذيب شدند و همه كارها بسوى خدا بازمىگردد. (4) |
|
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ فَلاَ تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَ لاَ يَغُرَّنَّكُمْ بِاللهِ الْغَرُورُ (فاطر: 5) اى مردم! وعده خداوند حقّ است مبادا زندگى دنيا شما را بفريبد، و مبادا شيطان شما را فريب دهد و به (كرم) خدا مغرور سازد! (5) |
|
إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوَّاً إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ (فاطر: 6) البتّه شيطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانيد او فقط حزبش را به اين دعوت مىكند كه اهل آتش سوزان (جهنّم) باشند! (6) |
|
الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ (فاطر: 7) كسانى كه راه كفر پيش گرفتند، براى آنان عذابى سخت است و كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، آمرزش و پاداش بزرگ از آن آنهاست! (7) |
|
وَاللهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابَاً فَسُقْنَاهُ إِلَي بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذَلِكَ النُّشُورُ (فاطر: 9) خداوند كسى است كه بادها را فرستاد تا ابرهايى را به حركت درآورند سپس ما اين ابرها را به سوى زمين مردهاى رانديم و به وسيله آن، زمين را پس از مردنش زنده مىكنيم رستاخيز نيز همين گونه است! (9) |
|
مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِاللهِ الْعِزَّةُ جَمِيعَاً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَ مَكْرُ أُولَئِكَ هُوَ يَبُورُ (فاطر: 10) كسى كه خواهان عزّت است (بايد از خدا بخواهد چرا كه) تمام عزّت براى خداست سخنان پاكيزه به سوى او صعود مىكند، و عمل صالح را بالا مىبرد و آنها كه نقشههاى بد مىكشند، عذاب سختى براى آنهاست و مكر (و تلاش افسادگرانه) آنان نابود مىشود (و به جايى نمىرسد)! (10) |
|
وَ مَا يَسْتَوِي الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَ هَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَ مِنْ كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْمَاً طَرِيَّاً وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلَيَةً تَلْبَسُونَهَا وَ تَرَي الْفُلْكَ فِيهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (فاطر: 12) دو دريا يكسان نيستند: اين يكى دريايى است كه آبش گوارا و شيرين و نوشيدنش خوشگوار است، و آن يكى شور و تلخ و گلوگير (امّا) از هر دو گوشتى تازه مى خوريد و وسايل زينتى استخراج كرده مىپوشيد و كشتيها را در آن مىبينى كه آنها را مىشكافند (و به سوى مقصد پيش مىروند) تا از فضل خداوند بهرهگيريد، و شايد شكر (نعمتهاى او را) بجا آوريد! (12) |
|
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَ يُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمَّيً ذَلِكُمُ اللهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ (فاطر: 13) او شب را در روز داخل مىكند و روز را در شب و خورشيد و ماه را مسخّر (شما) كرده، هر يك تا سرآمد معيّنى به حركت خود ادامه مىدهد اين است خداوند، پروردگار شما حاكميّت (در سراسر عالم) از آن اوست: و كسانى را كه جز او مىخوانيد (و مىپرستيد) حتى به اندازه پوست نازك هسته خرما مالك نيستند! (13) |
|
إِنْ تَدْعُوهُمْ لاَ يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَ لاَ يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ (فاطر: 14) اگر آنها را بخوانيد صداى شما را نمىشنوند، و اگر بشنوند به شما پاسخ نمىگويند و روز قيامت، شرك (و پرستش) شما را منكر مىشوند، و هيچ كس مانند (خداوند آگاه و) خبير تو را (از حقايق) با خبر نمىسازد! (14) |
|
يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَي اللهِ وَاللهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ (فاطر: 15) اى مردم شما (همگى) نيازمند به خدائيد تنها خداوند است كه بىنياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است! (15) |
|
وَ لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَي وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَي حِمْلِهَا لاَ يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْءٌ وَ لَوْ كَانَ ذَا قُرْبَي إِنَّمَا تُنْذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ مَنْ تَزَكَّي فَإِنَّمَا يَتَزَكَّي لِنَفْسِهِ وَ إِلَي اللهِ الْمَصِيرُ (فاطر: 18) هيچ گنهكارى بار گناه ديگرى را بر دوش نمىكشد و اگر شخص سنگينبارى ديگرى را براى حمل گناه خود بخواند، چيزى از آن را بر دوش نخواهد گرفت، هر چند از نزديكان او باشد! تو فقط كسانى را بيممىدهى كه از پروردگار خود در پنهانى مىترسند و نماز را برپا مىدارند و هر كس پاكى (و تقوا) پيشه كند، نتيجه آن به خودش بازمىگردد و بازگشت (همگان) به سوى خداست! (18) |
|
وَ مَا يَسْتَوِي الْأَعْمَي وَالْبَصِيرُ (فاطر: 19) و نابينا و بينا هرگز برابر نيستند، (19) |
|
وَ لاَ الظُّلُمَاتُ وَ لاَ النُّورُ (فاطر: 20) و نه ظلمتها و روشنايى، (20) |
|
وَ لاَ الظِّلُّ وَ لاَ الْحَرُورُ (فاطر: 21) و نه سايه (آرامبخش) و باد داغ و سوزان! (21) |
|
وَ مَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَ لاَ الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ وَ مَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ (فاطر: 22) و هرگز مردگان و زندگان يكسان نيستند! خداوند پيام خود را به گوش هر كس بخواهد مىرساند، و تو نمىتوانى سخن خود را به گوش آنان كه در گور خفتهاند برسانى! (22) |
|
إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرَاً وَ نَذِيرَاً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلاَ فِيهَا نَذِيرٌ (فاطر: 24) ما تو را بحق براى بشارت و انذار فرستاديم و هر امّتى در گذشته انذاركنندهاى داشته است! (24) |
|
وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْكِتَابِ الْمُنِيرِ (فاطر: 25) اگر تو را تكذيب كنند (عجيب نيست) كسانى كه پيش از آنان بودند (نيز پيامبران خود را) تكذيب كردند آنها با دلايل روشن و كتابهاى پند و موعظه و كتب آسمانى روشنگر (مشتمل بر معارف و احكام) به سراغ آنان آمدند (امّا كوردلان ايمان نياوردند). (25) |
|
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفَاً أَلْوَانُهَا وَ مِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَ غَرَابِيبُ سُودٌ (فاطر: 27) آيا نديدى خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد كه بوسيله آن ميوههايى رنگارنگ (از زمين) خارج ساختيم و از كوهها نيز (به لطف پروردگار) جادههايى آفريده شده سفيد و سرخ و به رنگهاى مختلف و گاه به رنگ كاملًا سياه! (27) |
|
وَ مِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ كَذَلِكَ إِنَّمَا يَخْشَي اللهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ (فاطر: 28) و از انسانها و جنبندگان و چهارپايان انواعى با رنگهاى مختلف، (آرى) حقيقت چنين است: از ميان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او مىترسند خداوند عزيز و غفور است! (28) |
|
إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللهِ وَ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرَّاً وَ عَلاَنِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ (فاطر: 29) كسانى كه كتاب الهى را تلاوت مىكنند و نماز را برپا مىدارند و از آنچه به آنان روزى دادهايم پنهان و آشكار انفاق مىكنند، تجارتى (پرسود و) بىزيان و خالى از كساد را اميد دارند. (29) |
|
وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقَاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ (فاطر: 31) و آنچه از كتاب به تو وحى كرديم حق است و تصديقكننده و هماهنگ با كتب پيش از آن خداوند نسبت به بندگانش خبير و بيناست! (31) |
|
ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ (فاطر: 32) سپس اين كتاب (آسمانى) را به گروهى از بندگان برگزيده خود به ميراث داديم (امّا) از ميان آنها عدهاى بر خود ستم كردند، و عدهاى ميانه رو بودند، و گروهى به اذن خدا در نيكيها (از همه) پيشى گرفتند، و اين، همان فضيلت بزرگ است! (32) |
|
وَ قَالُوا الْحَمْدُ لِاللهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ (فاطر: 34) آنها مىگويند: «حمد (و ستايش) براى خداوندى است كه اندوه را از ما برطرف ساخت پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است! (34) |
|
الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لاَ يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَ لاَ يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ (فاطر: 35) همان كسى كه با فضل خود ما را در اين سراى اقامت (جاويدان) جاى داد كه نه در آن رنجى به ما مىرسد و نه سستى و واماندگى! (35) |
|
وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحَاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَوَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ مَا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جَاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ (فاطر: 37) آنها در دوزخ فرياد مىزنند: «پروردگارا! ما را خارج كن تا عمل صالحى انجام دهيم غير از آنچه انجام مىداديم!» (در پاسخ به آنان گفته مىشود:) آيا شما را به اندازهاى كه هر كس اهل تذكّر است در آن متذكّر مىشود عمر نداديم، و انذاركننده (الهى) به سراغ شما نيامد؟! اكنون بچشيد كه براى ظالمان هيچ ياورى نيست! (37) |
|
إِنَّ اللهَ عَالِمُ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (فاطر: 38) خداوند از غيب آسمانها و زمين آگاه است، و آنچه را در درون دلهاست مىداند! (38) |
|
هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلاَئِفَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَ لاَ يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلاَّ مَقْتَاً وَ لاَ يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلاَّ خَسَارَاً (فاطر: 39) اوست كه شما را جانشينانى در زمين قرار داد هر كس كافر شود، كفر او به زيان خودش خواهد بود، و كافران را كفرشان جز خشم و غضب در نزد پروردگار چيزى نمىافزايد، و (نيز) كفرشان جز زيان و خسران چيزى بر آنها اضافه نمىكند! (39) |
|
قُلْ أَرَأَيْتُمْ شُرَكَاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَابَاً فَهُمْ عَلَي بَيِّنَتٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضَاً إِلاَّ غُرُورَاً (فاطر: 40) بگو: «اين معبودانى را كه جز خدا مىخوانيد به من نشان دهيد چه چيزى از زمين را آفريدهاند، يا اينكه شركتى در (آفرينش و مالكيّت) آسمانها دارند؟! يا به آنان كتابى (آسمانى) دادهايم و دليلى از آن براى (شرك) خود دارند؟!» نه هيچ يك از اينها نيست، ظالمان فقط وعدههاى دروغين به يكديگر مىدهند! (40) |
|
إِنَّ اللهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولاَ وَ لَئِنْ زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمَاً غَفُورَاً (فاطر: 41) خداوند آسمانها و زمين را نگاه مىدارد تا از نظام خود منحرف نشوند و هر گاه منحرف گردند، كسى جز او نمىتواند آنها را نگاه دارد، او بردبار و غفور است! (41) |
|
وَ أَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَهُمْ نَذِيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدَي مِنْ إِحْدَي الْأُمَمِ فَلَمَّا جَاءَهُمْ نَذِيرٌ مَا زَادَهُمْ إِلاَّ نُفُورَاً (فاطر: 42) آنان با نهايت تأكيد به خدا سوگند خوردند كه اگر پيامبرى انذاركننده به سراغشان آيد، هدايت يافتهترين امّتها خواهند بود امّا چون پيامبرى براى آنان آمد، جز فرار و فاصلهگرفتن از (حق) چيزى بر آنها نيفزود! (42) |
|
اسْتِكْبَارَاً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئِ وَ لاَ يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللهِ تَبْدِيلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللهِ تَحْوِيلاً (فاطر: 43) اينها همه بخاطر استكبار در زمين و نيرنگهاى بدشان بود امّا اين نيرنگها تنها دامان صاحبانش را مىگيرد آيا آنها چيزى جز سنّت پيشينيان و (عذابهاى دردناك آنان) را انتظار دارند؟! هرگز براى سنّت خدا تبديل نخواهى يافت، و هرگز براى سنّت الهى تغييرى نمىيابى! (43) |
|
أَوَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ مَا كَانَ اللهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَ لاَ فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمَاً قَدِيرَاً (فاطر: 44) آيا آنان در زمين نگشتند تا ببينند عاقبت كسانى كه پيش از آنها بودند چگونه بود؟! همانها كه از اينان قويتر (و نيرومندتر) بودند نه چيزى در آسمانها و نه چيزى در زمين از حوزه قدرت او بيرون نخواهد رفت او دانا و تواناست! (44) |
|
وَ لَوْ يُؤَاخِذُ اللهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَي ظَهْرِهَا مِنْ دَابَّةٍ وَ لَكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَي أَجَلٍ مُسَمَّيً فَإِذَا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيرَاً (فاطر: 45) اگر خداوند مردم را به سبب كارهايى كه انجام دادهاند مجازات كند، جنبندهاى را بر پشت زمين باقى نخواهد گذاشت! ولى (به لطفش) آنها را تا سرآمد معيّنى تأخير مىاندازد (و مهلت اصلاح مىدهد) امّا هنگامى كه اجل آنان فرا رسد، (خداوند هر كس را به مقتضاى عملش جزا مىدهد) او نسبت به بندگانش بيناست (و از اعمال و نيّات همه آگاه است)! (45) |
|
وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ (يس: 2) سوگند به قرآن حكيم. (2) |
|
إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (يس: 3) كه تو قطعاً از رسولان (خداوند) هستى، (3) |
|
تَنْزِيلَ الْعَزِيْزِ الرَّحِيمِ (يس: 5) اين قرآنى است كه از سوى خداوند عزيز و رحيم نازل شده است (5) |
|
لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَي أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ (يس: 7) فرمان (الهى) درباره بيشتر آنها تحقق يافته، به همين جهت ايمان نمىآورند! (7) |
|
إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلاَلاً فَهِيَ إِلَي الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ (يس: 8) ما در گردنهاى آنان غلهايى قرار داديم كه تا چانهها ادامه دارد و سرهاى آنان را به بالا نگاه داشته است! (8) |
|
إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَ خَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ كَرِيمٍ (يس: 11) تو فقط كسى را انذار مىكنى كه از اين يادآورى (الهى) پيروى كند و از خداوند رحمان در نهان بترسد چنين كسى را به آمرزش و پاداشى پرارزش بشارت ده! (11) |
|
إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتَي وَ نَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَ آثَارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ (يس: 12) به يقين ما مردگان را زنده مىكنيم و آنچه را از پيش فرستادهاند و تمام آثار آنها را مى نويسيم و همه چيز را در كتاب آشكار كنندهاى برشمردهايم! (12) |
|
وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ (يس: 13) و براى آنها، اصحاب قريه (انطاكيه) را مثال بزن هنگامى كه فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند (13) |
|
قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنَا وَ مَا أَنْزَلَ الرَّحْمَنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ تَكْذِبُونَ (يس: 15) امّا آنان (در جواب) گفتند: «شما جز بشرى همانند ما نيستيد، و خداوند رحمان چيزى نازل نكرده، شما فقط دروغ مىگوييد!» (15) |
|
وَ مَا عَلَيْنَا إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ (يس: 17) و بر عهده ما چيزى جز ابلاغ آشكار نيست!» (17) |
|
وَ جَاءَ مِنْ أَقْصَي الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَي قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ (يس: 20) و مردى (با ايمان) از دورترين نقطه شهر با شتاب فرا رسيد، گفت: «اى قوم من! از فرستادگان (خدا) پيروى كنيد! (20) |
|
أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ لاَ تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْءً وَ لاَ يُنْقِذُونِ (يس: 23) آيا غير از او معبودانى را انتخاب كنم كه اگر خداوند رحمان بخواهد زيانى به من برساند، شفاعت آنها كمترين فايدهاى براى من ندارد و مرا (از مجازات او) نجات نخواهند داد! (23) |
|
قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ (يس: 26) (سرانجام او را شهيد كردند و) به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «اى كاش قوم من مىدانستند ... (26) |
|
بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ (يس: 27) كه پروردگارم مرا آمرزيده و از گرامىداشتگان قرار داده است!» (27) |
|
وَ مَا أَنْزَلْنَا عَلَي قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ مَا كُنَّا مُنْزِلِينَ (يس: 28) و ما بعد از او بر قومش هيچ لشكرى از آسمان نفرستاديم، و هرگز سنت ما بر اين نبود (28) |
|
يَا حَسْرَةً عَلَي الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ (يس: 30) افسوس بر اين بندگان كه هيچ پيامبرى براى هدايت آنان نيامد مگر اينكه او را استهزا مىكردند! (30) |
|
أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (يس: 31) آيا نديدند چقدر از اقوام پيش از آنان را (بخاطر گناهانشان) هلاك كرديم، آنها هرگز به سوى ايشان بازنمىگردند (و زنده نمىشوند)! (31) |
|
وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَ أَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبَّاً فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ (يس: 33) زمين مرده براى آنها آيتى است، ما آن را زنده كرديم و دانههاى (غذايى) از آن خارج ساختيم كه از آن مىخورند (33) |
|
وَ جَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنَابٍ وَ فَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيُونِ (يس: 34) و در آن باغهايى از نخلها و انگورها قرار داديم و چشمههايى از آن جارى ساختيم، (34) |
|
سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لاَ يَعْلَمُونَ (يس: 36) منزه است كسى كه تمام زوجها را آفريد، از آنچه زمين مىروياند، و از خودشان، و از آنچه نمىدانند! (36) |
|
وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُمْ مُظْلِمُونَ (يس: 37) شب (نيز) براى آنها نشانهاى است (از عظمت خدا) ما روز را از آن برمىگيريم، ناگهان تاريكى آنان را فرا مىگيرد! (37) |
|
وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (يس: 38) و خورشيد (نيز براى آنها آيتى است) كه پيوسته بسوى قرارگاهش در حركت است اين تقدير خداوند قادر و داناست. (38) |
|
وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّي عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ (يس: 39) و براى ماه منزلگاههايى قرار داديم، (و هنگامى كه اين منازل را طى كرد) سرانجام بصورت «شاخه كهنه قوسى شكل و زرد رنگ خرما» در مىآيد. (39) |
|
لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (يس: 40) نه خورشيد را سزاست كه به ماه رسد، و نه شب بر روز پيشى مىگيرد و هر كدام در مسير خود شناورند. (40) |
|
وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (يس: 41) نشانهاى (ديگر از عظمت پروردگار) براى آنان است كه ما فرزندانشان را در كشتيهايى پر (از وسايل و بارها) حمل كرديم. (41) |
|
وَ يَقُولُونَ مَتَي هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (يس: 48) آنها مىگويند: «اگر راست مىگوييد، اين وعده (قيامت) كى خواهد بود؟! (48) |
|
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَي رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ (يس: 51) (بار ديگر) در «صور» دميده مىشود، ناگهان آنها از قبرها، شتابان به سوى (دادگاه) پروردگارشان مىروند! (51) |
|
قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ (يس: 52) مىگويند: «اى واى بر ما! چه كسى ما را از خوابگاهمان برانگيخت؟! (آرى) اين همان است كه خداوند رحمان وعده داده، و فرستادگان (او) راست گفتند!» (52) |
|
فَالْيَوْمَ لاَ تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْءً وَ لاَ تُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (يس: 54) (و به آنها گفته مىشود:) امروز به هيچ كس ذرّهاى ستم نمىشود، و جز آنچه را عمل مىكرديد جزا داده نمىشويد! (54) |
|
إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ (يس: 55) بهشتيان، امروز به نعمتهاى خدا مشغول و مسرورند. (55) |
|
هُمْ وَ أَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلاَلٍ عَلَي الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ (يس: 56) آنها و همسرانشان در سايههاى (قصرها و درختان بهشتى) بر تختها تكيه زدهاند. (56) |
|
وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُـجْرِمُونَ (يس: 59) (و به آنها مىگويند:) جدا شويد امروز اى گنهكاران! (59) |
|
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لاَ تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (يس: 60) آيا با شما عهد نكردم اى فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد، كه او براى شما دشمن آشكارى است؟! (60) |
|
اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (يس: 64) امروز وارد آن شويد و به خاطر كفرى كه داشتيد به آتش آن بسوزيد! (64) |
|
الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَي أَفْوَاهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ (يس: 65) امروز بر دهانشان مُهر مىنهيم، و دستهايشان با ما سخن مىگويند و پاهايشان كارهايى را كه انجام مىدادند شهادت مىدهند! (65) |
|
وَ لَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَي أَعْيُنِهِمْ فَاسْتبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّي يُبْصِرُونَ (يس: 66) و اگر بخواهيم چشمانشان را محو كنيم سپس براى عبور از راه، مىخواهند بر يكديگر پيشى بگيرند، امّا چگونه مىتوانند ببينند؟! (66) |
|
وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلاَ يَعْقِلُونَ (يس: 68) هر كس را طول عمر دهيم، در آفرينش واژگونهاش مىكنيم (و به ناتوانى كودكى باز مىگردانيم) آيا انديشه نمىكنند؟! (68) |
|
وَ مَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَ مَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ (يس: 69) ما هرگز شعر به او [پيامبر] نياموختيم، و شايسته او نيست (شاعر باشد) اين (كتاب آسمانى) فقط ذكر و قرآن مبين است! (69) |
|
لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيَّاً وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْكَافِرِينَ (يس: 70) تا افرادى را كه زندهاند بيم دهد (و بر كافران اتمام حجّت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلّم گردد! (70) |
|
أَوَ لَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ (يس: 77) آيا انسان نمىداند كه ما او را از نطفهاى بىارزش آفريديم؟! و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد كه) به مخاصمه آشكار (با ما) برخاست! (77) |
|
وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ (يس: 78) و براى ما مثالى زد و آفرينش خود را فراموش كرد و گفت: «چه كسى اين استخوانها را زنده مىكند در حالى كه پوسيده است؟!» (78) |
|
الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارَاً فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ (يس: 80) همان كسى كه براى شما از درخت سبز، آتش آفريد و شما بوسيله آن، آتش مىافروزيد!» (80) |
|
أَوَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَي أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَي وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ (يس: 81) آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريد، نمىتواند همانند آنان [انسانهاى خاك شده] را بيافريند؟! آرى (مىتواند)، و او آفريدگار داناست! (81) |
|
وَالصَّافَّاتِ صَفَّاً (صافات: 1) سوگند به (فرشتگان) صفكشيده (و منظّم) (1) |
|
فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرَاً (صافات: 2) و به نهى كنندگان و (بازدارندگان) (2) |
|
فَالتَّالِيَاتِ ذِكْرَاً (صافات: 3) و تلاوتكنندگان پياپى آيات الهى ... (3) |
|
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا وَ رَبُّ الْمَشَارِقِ (صافات: 5) پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آنهاست، و پروردگار مشرقها! (5) |
|
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ (صافات: 6) ما آسمان نزديك [پايين] را با ستارگان آراستيم، (6) |
|
لاَ يَسَّمَّعُونَ إِلَي الْمَلَإِ الْأَعْلَي وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ (صافات: 8) آنها نمىتوانند به (سخنان) فرشتگان عالم بالا گوش فرادهند، (و هر گاه چنين كنند) از هر سو هدف قرار مىگيرند! (8) |
|
إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ (صافات: 10) مگر آنها كه در لحظهاى كوتاه براى استراق سمع به آسمان نزديك شوند، كه «شهاب ثاقب» آنها را تعقيب مىكند! (10) |
|
أَوَ آبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ (صافات: 17) يا پدران نخستين ما (بازمىگردند)؟!» (17) |
|
وَ قَالُوا يَا وَيْلَنَا هَذَا يَوْمُ الدِّينِ (صافات: 20) و مىگويند: «اى واى بر ما، اين روز جزاست!» (20) |
|
هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ (صافات: 21) (آرى) اين همان روز جدايى (حقّ از باطل) است كه شما آن را تكذيب مىكرديد! (21) |
|
مِنْ دُونِ اللهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَي صِرَاطِ الْجَحِيمِ (صافات: 23) (آرى آنچه را) جز خدا مىپرستيدند جمع كنيد و بسوى راه دوزخ هدايتشان كنيد! (23) |
|
بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ (صافات: 26) ولى آنان در آن روز تسليم قدرت خداوندند! (26) |
|
قَالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَـمِينِ (صافات: 28) گروهى (مىگويند: «شما رهبران گمراهى بوديد كه به ظاهر) از طريق خيرخواهى و نيكى وارد شديد امّا جز فريب چيزى در كارتان نبود)!» (28) |
|
فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ (صافات: 33) (آرى) همه آنها [پيشوايان و پيروان گمراه] در آن روز در عذاب الهى مشتركند! (33) |
|
إِنَّا كَذَلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُـجْرِمِينَ (صافات: 34) ما اين گونه با مجرمان رفتار مىكنيم! (34) |
|
بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ (صافات: 37) چنين نيست، او حقّ را آورده و پيامبران پيشين را تصديق كرده است! (37) |
|
إِنَّكُمْ لَذَائِقُوا الْعَذَابِ الْأَلِيمِ (صافات: 38) اما شما (مستكبران كوردل) بطور مسلّم عذاب دردناك (الهى) را خواهيد چشيد! (38) |
|
إِلاَّ عِبَادَ اللهِ الْمُـخْلَصِينَ (صافات: 40) جز بندگان مخلص خدا (كه از اين كيفرها بركنارند)! (40) |
|
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ (صافات: 43) در باغهاى پر نعمت بهشت (43) |
|
بَيْضَاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ (صافات: 46) شرابى سفيد و درخشنده، و لذّتبخش براى نوشندگان (46) |
|
وَ عِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ (صافات: 48) و نزد آنها همسرانى زيبا چشم است كه جز به شوهران خود عشق نمىورزند. (48) |
|
يَقُولُ أَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ (صافات: 52) كه پيوسته مىگفت: آيا (به راستى) تو اين سخن را باور كردهاى ... (52) |
|
فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَوَاءِ الْجَحِيمِ (صافات: 55) اينجاست كه نگاهى مىكند، ناگهان او را در ميان دوزخ مىبيند. (55) |
|
وَ لَوْلاَ نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُـحْضَرِينَ (صافات: 57) و اگر نعمت پروردگارم نبود، من نيز از احضارشدگان (در دوزخ) بودم! (57) |
|
إِلاَّ مَوْتَتَنَا الْأُولَي وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (صافات: 59) و جز همان مرگ اول، مرگى به سراغ ما نخواهد آمد، و ما هرگز عذاب نخواهيم شد. (59) |
|
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (صافات: 60) راستى اين همان پيروزى بزرگ است! (60) |
|
لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ (صافات: 61) آرى، براى مثل اين، بايد عملكنندگان عمل كنند! (61) |
|
أَذَلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ (صافات: 62) آيا اين (نعمتهاى جاويدان بهشتى) بهتر است يا درخت (نفرتانگيز) زقّوم؟! (62) |
|
إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ (صافات: 63) ما آن را مايه درد و رنج ظالمان قرار داديم! (63) |
|
إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ (صافات: 64) آن درختى است كه از قعر جهنّم مىرويد! (64) |
|
طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُؤُوسُ الشَّيَاطِينِ (صافات: 65) شكوفه آن مانند سرهاى شياطين است! (65) |
|
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ (صافات: 66) آنها [مجرمان] از آن مىخورند و شكمها را از آن پر مىكنند! (66) |
|
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَي الْجَحِيمِ (صافات: 68) سپس بازگشت آنها به سوى جهنّم است! (68) |
|
وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ (صافات: 71) و قبل از آنها بيشتر پيشينيان (نيز) گمراه شدند! (71) |
|
فَانْظُرْ كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ (صافات: 73) ولى بنگر عاقبت انذارشوندگان چگونه بود! (73) |
|
إِلاَّ عِبَادَ اللهِ الْمُـخْلَصِينَ (صافات: 74) مگر بندگان مخلص خدا! (74) |
|
وَ لَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُـجِيبُونَ (صافات: 75) و نوح، ما را خواند (و ما دعاى او را اجابت كرديم) و چه خوب اجابت كنندهاى هستيم! (75) |
|
وَ نَجَّيْنَاهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ (صافات: 76) و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهايى بخشيديم، (76) |
|
وَ جَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ (صافات: 77) و فرزندانش را همان بازماندگان (روى زمين) قرار داديم، (77) |
|
وَ تَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ (صافات: 78) و نام نيك او را در ميان امّتهاى بعد باقى نهاديم. (78) |
|
سَلاَمٌ عَلَي نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ (صافات: 79) سلام بر نوح در ميان جهانيان باد! (79) |
|
إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُـحْسِنِينَ (صافات: 80) ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم! (80) |
|
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ (صافات: 81) چرا كه او از بندگان باايمان ما بود! (81) |
|
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ (صافات: 82) سپس ديگران [دشمنان او] را غرق كرديم! (82) |
|
فَمَا ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ (صافات: 87) شما درباره پروردگار عالميان چه گمان مىبريد؟! (87) |
|
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ (صافات: 88) (سپس) نگاهى به ستارگان افكند ... (88) |
|
فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبَاً بِالْيَـمِينِ (صافات: 93) سپس بسوى آنها رفت و ضربهاى محكم با دست راست بر پيكر آنها فرود آورد (و جز بت بزرگ، همه را درهم شكست). (93) |
|
قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانَاً فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ (صافات: 97) (بتپرستان) گفتند: «بناى مرتفعى براى او بسازيد و او را در جهنّمى از آتش بيفكنيد!» (97) |
|
فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدَاً فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِينَ (صافات: 98) آنها طرحى براى نابودى ابراهيم ريخته بودند، ولى ما آنان را پست و مغلوب ساختيم! (98) |
|
رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ (صافات: 100) پروردگارا! به من از صالحان [فرزندان صالح] ببخش!» (100) |
|
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَي فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَي قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللهُ مِنَ الصَّابِرِينَ (صافات: 102) هنگامى كه با او به مقام سعى و كوشش رسيد، گفت: «پسرم! من در خواب ديدم كه تو را ذبح مىكنم، نظر تو چيست؟» گفت «پدرم! هر چه دستور دارى اجرا كن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى يافت!» (102) |
|
فَلَمَّا أَسْلَمَا وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ (صافات: 103) هنگامى كه هر دو تسليم شدند و ابراهيم جبين او را بر خاك نهاد ... (103) |
|
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُـحْسِنِينَ (صافات: 105) آن رؤيا را تحقق بخشيدى (و به مأموريت خود عمل كردى)!» ما اين گونه، نيكوكاران را جزا مىدهيم! (105) |
|
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاَءُ الْمُبِينُ (صافات: 106) اين مسلّماً همان امتحان آشكار است! (106) |
|
وَ تَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ (صافات: 108) و نام نيك او را در امّتهاى بعد باقى نهاديم! (108) |
|
كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُـحْسِنِينَ (صافات: 110) اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم! (110) |
|
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ (صافات: 111) او از بندگان باايمان ما است! (111) |
|
وَ بَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيَّاً مِنَ الصَّالِحِينَ (صافات: 112) ما او را به اسحاق- پيامبرى از شايستگان- بشارت داديم! (112) |
|
وَ نَجَّيْنَاهُمَا وَ قَوْمَهُمَا مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ (صافات: 115) و آن دو و قومشان را از اندوه بزرگ نجات داديم! (115) |
|
وَ نَصَرْنَاهُمْ فَكَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ (صافات: 116) و آنها را يارى كرديم تا بر دشمنان خود پيروز شدند! (116) |
|
وَ آتَيْنَاهُمَا الْكِتَابَ الْمُسْتَبِينَ (صافات: 117) ما به آن دو، كتاب روشنگر داديم، (117) |
|
وَ هَدَيْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (صافات: 118) و آن دو را به راه راست هدايت نموديم! (118) |
|
وَ تَرَكْنَا عَلَيْهِمَا فِي الْآخِرِينَ (صافات: 119) و نام نيكشان را در اقوام بعد باقى گذارديم! (119) |
|
إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُـحْسِنِينَ (صافات: 121) ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم! (121) |
|
إِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ (صافات: 122) آن دو از بندگان مؤمن ما بودند! (122) |
|
وَ إِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (صافات: 123) و الياس از رسولان (ما) بود! (123) |
|
أَتَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ (صافات: 125) آيا بت «بعل» را مىخوانيد و بهترين آفريدگارها را رها مىسازيد؟! (125) |
|
اللهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ (صافات: 126) خدايى كه پروردگار شما و پروردگار نياكان شماست!» (126) |
|
إِلاَّ عِبَادَ اللهِ الْمُـخْلَصِينَ (صافات: 128) مگر بندگان مخلص خدا! (128) |
|
وَ تَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ (صافات: 129) ما نام نيك او را در ميان امّتهاى بعد باقى گذارديم! (129) |
|
إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُـحْسِنِينَ (صافات: 131) ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم! (131) |
|
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ (صافات: 132) او از بندگان مؤمن ما است! (132) |
|
وَ إِنَّ لُوطَاً لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (صافات: 133) و لوط از رسولان (ما) است! (133) |
|
إِلاَّ عَجُوزَاً فِي الْغَابِرِينَ (صافات: 135) مگر پير زنى كه از بازماندگان بود (و به سرنوشت آنان گرفتار شد)! (135) |
|
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ (صافات: 136) سپس بقيه را نابود كرديم! (136) |
|
وَ بِاللَّيْلِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ (صافات: 138) و (همچنين) شبانگاه آيا نمىانديشيد؟! (138) |
|
وَ إِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (صافات: 139) و يونس از رسولان (ما) است! (139) |
|
إِذْ أَبَقَ إِلَي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (صافات: 140) به خاطر بياور زمانى را كه به سوى كشتى پر (از جمعيّت و بار) فرار كرد. (140) |
|
فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ (صافات: 141) و با آنها قرعه افكند، (و قرعه به نام او افتاد و) مغلوب شد! (141) |
|
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِيمٌ (صافات: 142) (او را به دريا افكندند) و ماهى عظيمى او را بلعيد، در حالى كه مستحقّ سرزنش بود! (142) |
|
فَلَوْلاَ أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ (صافات: 143) و اگر او از تسبيحكنندگان نبود ... (143) |
|
فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ (صافات: 145) (به هر حال ما او را رهايى بخشيديم و) او را در يك سرزمين خشك خالى از گياه افكنديم در حالى كه بيمار بود! (145) |
|
فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَ لَهُمْ الْبَنُونَ (صافات: 149) از آنان بپرس: آيا پروردگارت دخترانى دارد و پسران از آن آنهاست؟! (149) |
|
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلاَئِكَةَ إِنَاثَاً وَ هُمْ شَاهِدُونَ (صافات: 150) آيا ما فرشتگان را مؤنث آفريديم و آنها ناظر بودند؟! (150) |
|
أَصْطَفَي الْبَنَاتِ عَلَي الْبَنِينَ (صافات: 153) آيا دختران را بر پسران ترجيح داده است؟! (153) |
|
وَ جَعَلُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبَاً وَ لَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُـحْضَرُونَ (صافات: 158) آنها [مشركان] ميان او [خداوند] و جنّ، (خويشاوندى و) نسبتى قائل شدند در حالى كه جنّيان بخوبى مىدانند كه اين بتپرستان در دادگاه الهى احضار مىشوند! (158) |
|
إِلاَّ عِبَادَ اللهِ الْمُـخْلَصِينَ (صافات: 160) مگر بندگان مخلص خدا! (160) |
|
إِلاَّ مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِيمِ (صافات: 163) مگر آنها كه در آتش دوزخ وارد مىشوند! (163) |
|
وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ (صافات: 165) و ما همگى (براى اطاعت فرمان خداوند) به صف ايستادهايم (165) |
|
وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ (صافات: 166) و ما همه تسبيحگوى او هستيم! (166) |
|
لَوْ أَنَّ عِنْدَنَا ذِكْرَاً مِنَ الْأَوَّلِينَ (صافات: 168) «اگر يكى از كتابهاى پيشينيان نزد ما بود، (168) |
|
لَكُنَّا عِبَادَ اللهِ الْمُـخْلَصِينَ (صافات: 169) به يقين، ما بندگان مخلص خدا بوديم!» (169) |
|
وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ (صافات: 171) وعده قطعى ما براى بندگان فرستاده ما از پيش مسلّم شده ... (171) |
|
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ (صافات: 172) كه آنان يارى شدگانند، (172) |
|
وَ إِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ (صافات: 173) و لشكر ما پيروزند! (173) |
|
فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنْذَرِينَ (صافات: 177) امّا هنگامى كه عذاب ما در آستانه خانههايشان فرود آيد، انذارشدگان صبحگاه بدى خواهند داشت! (177) |
|
سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ (صافات: 180) منزّه است پروردگار تو، پروردگار عزّت (و قدرت) از آنچه آنان توصيف مىكنند. (180) |
|
وَ سَلاَمٌ عَلَي الْمُرْسَلِينَ (صافات: 181) و سلام بر رسولان! (181) |
|
وَالْحَمْدُ لِاللهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (صافات: 182) حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است! (182) |
|
ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ (ص: 1) ص، سوگند به قرآنى كه داراى ذكر است (كه اين كتاب، معجزه الهى است). (1) |
|
وَ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ (ص: 4) آنها تعجّب كردند كه پيامبر بيمدهندهاى از ميان آنان به سويشان آمده و كافران گفتند: اين ساحر بسيار دروغگويى است! (4) |
|
أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهَاً وَاحِدَاً إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ (ص: 5) آيا او بجاى اينهمه خدايان، خداى واحدى قرار داده؟! اين براستى چيز عجيبى است!» (5) |
|
وَانْطَلَقَ الْمَلَأَُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَي آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ (ص: 6) سركردگان آنها بيرون آمدند و گفتند: «برويد و خدايانتان را محكم بچسبيد، اين چيزى است كه خواستهاند (شما را گمراه كنند)! (6) |
|
مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلاَّ اخْتِلاَقٌ (ص: 7) ما هرگز چنين چيزى در آيين ديگرى نشنيدهايم اين تنها يك آئين ساختگى است! (7) |
|
أَأُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ (ص: 8) آيا از ميان همه ما، قرآن تنها بر او [محمّد] نازل شده؟!» آنها در حقيقت در اصل وحى من ترديد دارند، بلكه آنان هنوز عذاب الهى را نچشيدهاند (كه اين چنين گستاخانه سخن مىگويند)! (8) |
|
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ (ص: 9) مگر خزاين رحمت پروردگار توانا و بخشندهات نزد آنهاست (تا به هر كس ميل دارند بدهند)؟! (9) |
|
أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ (ص: 10) يا اينكه مالكيّت و حاكميّت آسمانها و زمين و آنچه ميان اين دو است از آن آنهاست؟! (اگر چنين است) با هر وسيله ممكن به آسمانها بروند (و جلو نزول وحى را بر قلب پاك محمّد بگيرند)! (10) |
|
جُنْدٌ مَا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزَابِ (ص: 11) (آرى) اينها لشكر كوچك شكستخوردهاى از احزابند! (11) |
|
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عَادٌ وَ فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ (ص: 12) پيش از آنان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب قدرت (پيامبران ما را) تكذيب كردند! (12) |
|
وَ ثَمُودُ وَ قَوْمُ لُوطٍ وَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ أُولَئِكَ الْأَحْزَابُ (ص: 13) و (نيز) قوم ثمود و لوط و اصحاب الأيكه [قوم شعيب]، اينها احزابى بودند (كه به تكذيب پيامبران برخاستند)! (13) |
|
إِنْ كُلٌّ إِلاَّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ (ص: 14) هر يك (از اين گروهها) رسولان را تكذيب كردند، و عذاب الهى درباره آنان تحقق يافت! (14) |
|
وَ قَالُوا رَبَّنَا عَجِّلْ لَنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ (ص: 16) آنها (از روى خيرهسرى) گفتند: «پروردگارا! بهره ما را از عذاب هر چه زودتر قبل از روز حساب به ما ده!» (16) |
|
اصْبِرْ عَلَي مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ (ص: 17) در برابر آنچه مىگويند شكيبا باش، و به خاطر بياور بنده ما داوود صاحب قدرت را، كه او بسيار توبهكننده بود! (17) |
|
إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ (ص: 18) ما كوهها را مسخّر او ساختيم كه هر شامگاه و صبحگاه با او تسبيح مىگفتند! (18) |
|
وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ (ص: 19) پرندگان را نيز دسته جمعى مسخّر او كرديم (تا همراه او تسبيح خدا گويند) و همه اينها بازگشتكننده به سوى او بودند! (19) |
|
وَ شَدَدْنَا مُلْكَهُ وَ آتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطَابِ (ص: 20) و حكومت او را استحكام بخشيديم، (هم) دانش به او داديم و (هم) داورى عادلانه! (20) |
|
وَ هَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِـحْرَابَ (ص: 21) آيا داستان شاكيان هنگامى كه از محراب (داوود) بالا رفتند به تو رسيده است؟! (21) |
|
إِذْ دَخَلُوا عَلَي دَاوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لاَ تَخَفْ خَصْمانِ بَغَي بَعْضُنَا عَلَي بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَ لاَ تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَي سَوَاءِ الصِّرَاطِ (ص: 22) در آن هنگام كه (بىمقدمه) بر او وارد شدند و او از ديدن آنها وحشت كرد گفتند: «نترس، دو نفر شاكى هستيم كه يكى از ما بر ديگرى ستم كرده اكنون در ميان ما بحق داورى كن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدايت كن! (22) |
|
إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَ عَزَّنِي فِي الْخِطَابِ (ص: 23) اين برادر من است و او نود و نه ميش دارد و من يكى بيش ندارم امّا او اصرار مىكند كه: اين يكى را هم به من واگذار و در سخن بر من غلبه كرده است!» (23) |
|
قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَي نِعَاجِهِ وَ إِنَّ كَثِيرَاً مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَي بَعْضٍ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ قَلِيلٌ مَا هُمْ وَ ظَنَّ دَاوُدُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ رَاكِعَاً وَ أَنَابَ (ص: 24) (داوود) گفت: «مسلّماً او با درخواست يك ميش تو براى افزودن آن به ميشهايش، بر تو ستم نموده و بسيارى از شريكان (و دوستان) به يكديگر ستم مىكنند، مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند امّا عدّه آنان كم است!» داوود دانست كه ما او را (با اين ماجرا) آزمودهايم، از اين رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه كرد. (24) |
|
يَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لاَ تَتَّبِعِ الْهَوَي فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ (ص: 26) اى داوود! ما تو را خليفه و (نماينده خود) در زمين قرار داديم پس در ميان مردم بحق داورى كن، و از هواى نفس پيروى مكن كه تو را از راه خدا منحرف سازد كسانى كه از راه خدا گمراه شوند، عذاب شديدى بخاطر فراموش كردن روز حساب دارند! (26) |
|
وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا بَاطِلاً ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِين كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ (ص: 27) ما آسمان و زمين و آنچه را ميان آنهاست بيهوده نيافريديم اين گمان كافران است واى بر كافران از آتش (دوزخ)! (27) |
|
أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ (ص: 28) آيا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند همچون مفسدان در زمين قرار مىدهيم، يا پرهيزگاران را همچون فاجران؟! (28) |
|
كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبَابِ (ص: 29) اين كتابى است پربركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند! (29) |
|
وَ وَهَبْنَا لِدَاوُدَ سُلَيْمَـانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ (ص: 30) ما سليمان را به داوود بخشيديم چه بنده خوبى! زيرا همواره به سوى خدا بازگشت مىكرد (و به ياد او بود)! (30) |
|
إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ (ص: 31) به خاطر بياور هنگامى را كه عصرگاهان اسبان چابك تندرو را بر او عرضه داشتند، (31) |
|
فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّي تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ (ص: 32) گفت: «من اين اسبان را بخاطر پروردگارم دوست دارم (و مىخواهم از آنها در جهاد استفاده كنم»، او هم چنان به آنها نگاه مىكرد) تا از ديدگانش پنهان شدند. (32) |
|
رُدُّوهَا عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحَاً بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ (ص: 33) (آنها به قدرى جالب بودند كه گفت:) بار ديگر آنها را نزد من بازگردانيد! و دست به ساقها و گردنهاى آنها كشيد (و آنها را نوازش داد). (33) |
|
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكَاً لاَ يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ (ص: 35) گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حكومتى به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچ كس نباشد، كه تو بسيار بخشندهاى! (35) |
|
فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ (ص: 36) پس ما باد را مسخّر او ساختيم تا به فرمانش بنرمى حركت كند و به هر جا او مىخواهد برود! (36) |
|
وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ (ص: 37) و شياطين را مسخّر او كرديم، هر بنّا و غوّاصى از آنها را! (37) |
|
وَ آخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ (ص: 38) و گروه ديگرى (از شياطين) را در غل و زنجير (تحت سلطه او) قرار داديم، (38) |
|
وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَي رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَ عَذَابٍ (ص: 41) و به خاطر بياور بنده ما ايّوب را، هنگامى كه پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شيطان مرا به رنج و عذاب افكنده است. (41) |
|
وَ وَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِكْرَي لِأُولِي الْأَلْبَابِ (ص: 43) و خانوادهاش را به او بخشيديم، و همانند آنها را بر آنان افزوديم، تا رحمتى از سوى ما باشد و تذكّرى براى انديشمندان. (43) |
|
وَ خُذْ بِيَدِكَ ضِغْثَاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لاَ تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرَاً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ (ص: 44) (و به او گفتيم:) بستهاى از ساقههاى گندم (يا مانند آن) را برگير و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشكن! ما او را شكيبا يافتيم چه بنده خوبى كه بسيار بازگشتكننده (به سوى خدا) بود! (44) |
|
وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبصَارِ (ص: 45) و به خاطر بياور بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را، صاحبان دستها (ى نيرومند) و چشمها (ى بينا)! (45) |
|
إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَي الدَّارِ (ص: 46) ما آنها را با خلوص ويژهاى خالص كرديم، و آن يادآورى سراى آخرت بود! (46) |
|
وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ (ص: 47) و آنها نزد ما از برگزيدگان و نيكانند! (47) |
|
وَاذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَالْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ (ص: 48) و به خاطر بياور «اسماعيل» و «اليسع» و «ذا الكفل» را كه همه از نيكان بودند! (48) |
|
هَذَا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ (ص: 49) اين يك يادآورى است، و براى پرهيزكاران فرجام نيكويى است: (49) |
|
جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوَابُ (ص: 50) باغهاى جاويدان بهشتى كه درهايش به روى آنان گشوده است، (50) |
|
وَ عِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ (ص: 52) و نزد آنان همسرانى است كه تنها چشم به شوهرانشان دوختهاند، و همسن و سالند! (52) |
|
هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ (ص: 53) اين همان است كه براى روز حساب به شما وعده داده مىشود (وعدهاى تخلّف ناپذير)! (53) |
|
هَذَا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ (ص: 55) اين (پاداش پرهيزگاران است)، و براى طغيانگران بدترين محل بازگشت است: (55) |
|
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ (ص: 56) دوزخ، كه در آن وارد مىشوند و چه بستر بدى است! (56) |
|
هَذَا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لاَ مَرْحَبَاً بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُوا النَّارِ (ص: 59) (به آنان گفته مىشود:) اين گروهى است كه همراه شما وارد دوزخ مىشوند (اينها همان سران گمراهيند) خوشامد بر آنها مباد، همگى در آتش خواهند سوخت! (59) |
|
قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لاَ مَرْحَبَاً بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ (ص: 60) آنها (به رؤساى خود) مىگويند: «بلكه خوشامد بر شما مباد كه اين عذاب را شما براى ما فراهم ساختيد! چه بد قرارگاهى است اينجا!» (60) |
|
قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابَاً ضِعْفَاً فِي النَّارِ (ص: 61) (سپس) مىگويند: «پروردگارا! هر كس اين عذاب را براى ما فراهم ساخته، عذابى مضاعف در آتش بر او بيفزا!» (61) |
|
وَ قَالُوا مَا لَنَا لاَ نَرَي رِجَالاً كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ (ص: 62) آنها مىگويند: «چرا مردانى را كه ما از اشرار مىشمرديم (در اينجا، در آتش دوزخ) نمىبينيم؟! (62) |
|
أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيَّاً أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ (ص: 63) آيا ما آنان را به مسخره گرفتيم يا (به اندازهاى حقيرند كه) چشمها آنها را نمىبيند؟! (63) |
|
إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ (ص: 64) اين يك واقعيت است گفتگوهاى خصمانه دوزخيان! (64) |
|
قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنْذِرٌ وَ مَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ اللهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ (ص: 65) بگو: «من تنها يك بيمدهندهام و هيچ معبودى جز خداوند يگانه قهّار نيست! (65) |
|
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ (ص: 66) پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، پروردگار عزيز و غفّار!» (66) |
|
مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَي إِذْ يَخْتَصِمُونَ (ص: 69) من از ملأ اعلى (و فرشتگان عالم بالا) به هنگامى كه (درباره آفرينش آدم) مخاصمه مىكردند خبر ندارم! (69) |
|
إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرَاً مِنْ طِينٍ (ص: 71) و به خاطر بياور هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل مىآفرينم! (71) |
|
فَسَجَدَ الْمَلاَئِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ (ص: 73) در آن هنگام همه فرشتگان سجده كردند، (73) |
|
إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ (ص: 74) جز ابليس كه تكبّر ورزيد و از كافران بود! (74) |
|
قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ (ص: 75) گفت: «اى ابليس! چه چيز مانع تو شد كه بر مخلوقى كه با قدرت خود او را آفريدم سجده كنى؟! آيا تكبّر كردى يا از برترينها بودى؟! (برتر از اينكه فرمان سجود به تو داده شود!)» (75) |
|
وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَي يَوْمِ الدِّينِ (ص: 78) و مسلّماً لعنت من بر تو تا روز قيامت خواهد بود! (78) |
|
قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ (ص: 80) فرمود: «تو از مهلت دادهشدگانى، (80) |
|
إِلَي يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (ص: 81) ولى تا روز و زمان معيّن!» (81) |
|
إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُـخْلَصِينَ (ص: 83) مگر بندگان خالص تو، از ميان آنها!» (83) |
|
قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ (ص: 84) فرمود: «به حق سوگند، و حق مىگويم، (84) |
|
قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ (ص: 86) (اى پيامبر!) بگو: «من براى دعوت نبوّت هيچ پاداشى از شما نمىطلبم، و من از متكلّفين نيستم! (سخنانم روشن و همراه با دليل است!)» (86) |
|
إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ (ص: 87) اين (قرآن) تذكّرى براى همه جهانيان است (87) |
|
تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ (زمر: 1) اين كتابى است كه از سوى خداوند عزيز و حكيم نازل شده است. (1) |
|
إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللهَ مُخْلِصَاً لَهُ الدِّينَ (زمر: 2) ما اين كتاب را بحقّ بر تو نازل كرديم پس خدا را پرستش كن و دين خود را براى او خالص گردان! (2) |
|
أَلاَ لِاللهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونَا إِلَي اللهِ زُلْفَي إِنَّ اللهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللهَ لاَ يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ (زمر: 3) آگاه باشيد كه دين خالص از آن خداست، و آنها كه غير خدا را اولياى خود قرار دادند و دليلشان اين بود كه: «اينها را نمىپرستيم مگر بخاطر اينكه ما را به خداوند نزديك كنند»، خداوند روز قيامت ميان آنان در آنچه اختلاف داشتند داورى مىكند خداوند آن كس را كه دروغگو و كفرانكننده است هرگز هدايت نمىكند! (3) |
|
لَوْ أَرَادَ اللهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدَاً لَاصْطَفَي مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ (زمر: 4) اگر (بفرض محال) خدا مىخواست فرزندى انتخاب كند، از ميان مخلوقاتش آنچه را مىخواست برميگزيد منزّه است (از اينكه فرزندى داشته باشد)! او خداوند يكتاى پيروز است! (4) |
|
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَي النَّهَارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمَّيً أَلاَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ (زمر: 5) آسمانها و زمين را بحقّ آفريد شب را بر روز مىپيچد و روز را بر شب و خورشيد و ماه را مسخّر فرمان خويش قرار داد هر كدام تا سرآمد معيّنى به حركت خود ادامه مىدهند آگاه باشيد كه او قادر و آمرزنده است! (5) |
|
خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقَاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلاَثٍ ذَلِكُمُ اللهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّي تُصْرَفُونَ (زمر: 6) او شما را از يك نفس آفريد، و همسرش را از (باقيمانده گِل) او خلق كرد و براى شما هشت زوج از چهارپايان ايجاد كرد او شما را در شكم مادرانتان آفرينشى بعد از آفرينش ديگر، در ميان تاريكيهاى سه گانه، مىبخشد! اين است خداوند، پروردگار شما كه حكومت (عالم هستى) از آن اوست هيچ معبودى جز او نيست پس چگونه از راه حق منحرف مىشويد؟! (6) |
|
إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لاَ يَرْضَي لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَ لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَي ثُمَّ إِلَي رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (زمر: 7) اگر كفران كنيد، خداوند از شما بىنياز است و هرگز كفران را براى بندگانش نمى پسندد و اگر شكر او را بجا آوريد آن را براى شما مىپسندد! و هيچ گنهكارى گناه ديگرى را بر دوش نمىكشد! سپس بازگشت همه شما به سوى پروردگارتان است، و شما را از آنچه انجام مىداديد آگاه مىسازد چرا كه او به آنچه در سينههاست آگاه است! (7) |
|
وَ إِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبَاً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِاللهِ أَندَادَاً لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ (زمر: 8) هنگامى كه انسان را زيانى رسد، پروردگار خود را مىخواند و بسوى او باز مى گردد امّا هنگامى كه نعمتى از خود به او عطا كند، آنچه را به خاطر آن قبلًا خدا را مى خواند از ياد مىبرد و براى خداوند همتايانى قرار مىدهد تا مردم را از راه او منحرف سازد بگو: «چند روزى از كفرت بهرهگير كه از دوزخيانى!» (8) |
|
أَمْ مَنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدَاً وَ قَائِمَاً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبَابِ (زمر: 9) (آيا چنين كسى با ارزش است) يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام، از عذاب آخرت مىترسد و به رحمت پروردگارش اميدوار است؟! بگو: «آيا كسانى كه مىدانند با كسانى كه نمىدانند يكسانند؟! تنها خردمندان متذكّر مىشوند!» (9) |
|
قُلْ يَا عِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّي الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ (زمر: 10) بگو: «اى بندگان من كه ايمان آوردهايد! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كردهاند پاداش نيكى است! و زمين خدا وسيع است، (اگر تحت فشار سران كفر بوديد مهاجرت كنيد) كه صابران اجر و پاداش خود را بىحساب دريافت مىدارند! (10) |
|
قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللهَ مُخْلِصَاً لَهُ الدِّينَ (زمر: 11) بگو: «من مأمورم كه خدا را پرستش كنم در حالى كه دينم را براى او خالص كرده باشم، (11) |
|
وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ (زمر: 12) و مأمورم كه نخستين مسلمان باشم! (12) |
|
فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلاَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ (زمر: 15) شما هر چه را جز او مىخواهيد بپرستيد!» بگو: «زيانكاران واقعى آنانند كه سرمايه وجود خويش و بستگانشان را در روز قيامت از دست دادهاند! آگاه باشيد زيان آشكار همين است!» (15) |
|
لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ (زمر: 16) براى آنان از بالاى سرشان سايبانهايى از آتش، و در زير پايشان نيز سايبانهايى از آتش است اين چيزى است كه خداوند با آن بندگانش را مىترساند! اى بندگان من! از نافرمانى من بپرهيزيد! (16) |
|
وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَ أَنَابُوا إِلَي اللهِ لَهُمُ الْبُشْرَي فَبَشِّرْ عِبَادِ (زمر: 17) و كسانى كه از عبادت طاغوت پرهيز كردند و به سوى خداوند بازگشتند، بشارت از آن آنهاست پس بندگان مرا بشارت ده! (17) |
|
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللهُ وَ أُولَئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبَابِ (زمر: 18) همان كسانى كه سخنان را مىشنوند و از نيكوترين آنها پيروى مىكنند آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند. (18) |
|
أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ (زمر: 19) آيا تو مىتوانى كسى را كه فرمان عذاب درباره او قطعى شده رهايى بخشى؟! آيا تو ميتوانى كسى را كه در درون آتش است برگيرى و نجات دهى؟! (19) |
|
لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِهَا غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَعْدَ اللهِ لاَ يُخْلِفُ اللهُ الْمِيعَادَ (زمر: 20) ولى آنها كه تقواى الهى پيشه كردند، غرفههايى در بهشت دارند كه بر فراز آنها غرفههاى ديگرى بنا شده و از زير آنها نهرها جارى است اين وعده الهى است، و خداوند در وعده خود تخلّف نمىكند! (20) |
|
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعَاً مُخْتَلِفَاً أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرَّاً ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَامَاً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَي لِأُولِي الْأَلْبَابِ (زمر: 21) آيا نديدى كه خداوند از آسمان آبى فرستاد و آن را بصورت چشمههايى در زمين وارد نمود، سپس با آن زراعتى را خارج مىسازد كه رنگهاى مختلف دارد بعد آن گياه خشك مىشود، بگونهاى كه آن را زرد و بىروح مىبينى سپس آن را در هم مىشكند و خرد مىكند در اين مثال تذكّرى است براى خردمندان (از ناپايدارى دنيا)! (21) |
|
أَفَمَنْ شَرَحَ اللهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلاَمِ فَهُوَ عَلَي نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللهِ أُولَئِكَ فِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ (زمر: 22) آيا كسى كه خدا سينهاش را براى اسلام گشاده است و بر فراز مركبى از نور الهى قرار گرفته (همچون كوردلان گمراه است؟!) واى بر آنان كه قلبهايى سخت در برابر ذكر خدا دارند! آنها در گمراهى آشكارى هستند! (22) |
|
اللهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابَاً مُتَشَابِهَاً مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلَي ذِكْرِ اللهِ ذَلِكَ هُدَي اللهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللهُ فَمَا لَهُ مِنْ هادٍ (زمر: 23) خداوند بهترين سخن را نازل كرده، كتابى كه آياتش (در لطف و زيبايى و عمق و محتوا) همانند يكديگر است آياتى مكرّر دارد (با تكرارى شوقانگيز) كه از شنيدن آياتش لرزه بر اندام كسانى كه از پروردگارشان مىترسند مىافتد سپس برون و درونشان نرم و متوجّه ذكر خدا مىشود اين هدايت الهى است كه هر كس را بخواهد با آن راهنمايى مىكند و هر كس را خداوند گمراه سازد، راهنمايى براى او نخواهد بود! (23) |
|
أَفَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ قِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ (زمر: 24) آيا كسى كه با صورت خود عذاب دردناك (الهى) را در روز قيامت دور مىسازد (همانند كسى است كه هرگز آتش دوزخ به او نمىرسد)؟! و به ظالمان گفته مى شود: «بچشيد آنچه را به دست مىآورديد (و انجام مىداديد)!» (24) |
|
كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَشْعُرُونَ (زمر: 25) كسانى كه قبل از آنها بودند نيز (آيات ما را) تكذيب نمودند، و عذاب (الهى) از جايى كه فكر نمىكردند به سراغشان آمد! (25) |
|
فَأَذَاقَهُمُ اللهُ الْخِزْيَ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ لَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ (زمر: 26) پس خداوند خوارى را در زندگى اين دنيا به آنها چشانيد، و عذاب آخرت شديدتر است اگر مىدانستند. (26) |
|
وَ لَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (زمر: 27) ما براى مردم در اين قرآن از هر نوع مثَلى زديم، شايد متذكّر شوند. (27) |
|
ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً رَجُلاً فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَمَاً لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِاللهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ (زمر: 29) خداوند مثالى زده است: مردى را كه مملوك شريكانى است كه درباره او پيوسته با هم به مشاجره مشغولند، و مردى كه تنها تسليم يك نفر است آيا اين دو يكسانند؟! حمد، مخصوص خداست، ولى بيشتر آنان نمىدانند. (29) |
|
ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ (زمر: 31) سپس شما روز قيامت نزد پروردگارتان مخاصمه مىكنيد. (31) |
|
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَبَ عَلَي اللهِ وَ كَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوَيً لِلْكَافِرِينَ (زمر: 32) پس چه كسى ستمكارتر است از آن كسى كه بر خدا دروغ ببندد و سخن راست را هنگامى كه به سراغ او آمده تكذيب كند؟! آيا در جهنّم جايگاهى براى كافران نيست؟! (32) |
|
وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (زمر: 33) امّا كسى كه سخن راست بياورد و كسى كه آن را تصديق كند، آنان پرهيزگارانند! (33) |
|
لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ جَزَاءُ الْمُـحْسِنِينَ (زمر: 34) آنچه بخواهند نزد پروردگارشان براى آنان موجود است و اين است جزاى نيكوكاران! (34) |
|
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللهُ قُلْ أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ إِنْ أَرَادَنِيَ اللهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ (زمر: 38) و اگر از آنها بپرسى: «چه كسى آسمانها و زمين را آفريده؟» حتماً مىگويند: «خدا!» بگو: «آيا هيچ درباره معبودانى كه غير از خدا مىخوانيد انديشه مىكنيد كه اگر خدا زيانى براى من بخواهد، آيا آنها مىتوانند گزند او را برطرف سازند؟! و يا اگر رحمتى براى من بخواهد، آيا آنها مىتوانند جلو رحمت او را بگيرند؟!» بگو: «خدا مرا كافى است و همه متوكّلان تنها بر او توكّل مىكنند!» (38) |
|
إِنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدَي فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَ مَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ (زمر: 41) ما اين كتاب (آسمانى) را براى مردم بحق بر تو نازل كرديم هر كس هدايت را پذيرد به نفع خود اوست و هر كس گمراهى را برگزيند، تنها به زيان خود گمراه مىگردد و تو مأمور اجبار آنها به هدايت نيستى. (41) |
|
اللهُ يَتَوَفَّي الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَي عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرَي إِلَي أَجَلٍ مُسَمَّيً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (زمر: 42) خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مىكند، و ارواحى را كه نمردهاند نيز به هنگام خواب مىگيرد سپس ارواح كسانى كه فرمان مرگشان را صادر كرده نگه مىدارد و ارواح ديگرى را (كه بايد زنده بمانند) بازمىگرداند تا سرآمدى معيّن در اين امر نشانههاى روشنى است براى كسانى كه انديشه مىكنند! (42) |
|
قُلْ لِاللهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعَاً لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (زمر: 44) بگو: «تمام شفاعت از آن خداست، (زيرا) حاكميّت آسمانها و زمين از آن اوست و سپس همه شما را به سوى او بازمىگردانند!» (44) |
|
وَ إِذَا ذُكِرَ اللهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ (زمر: 45) هنگامى كه خداوند به يگانگى ياد مىشود، دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند مشمئزّ (و متنفّر) مىگردد امّا هنگامى كه از معبودهاى ديگر ياد مىشود، آنان خوشحال مىشوند. (45) |
|
قُلِ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِي مَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (زمر: 46) بگو: «خداوندا! اى آفريننده آسمانها و زمين، و آگاه از اسرار نهان و آشكار، تو در ميان بندگانت در آنچه اختلاف داشتند داورى خواهى كرد!» (46) |
|
وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعَاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ بَدَا لَهُمْ مِنَ اللهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ (زمر: 47) اگر ستمكاران تمام آنچه را روى زمين است مالك باشند و همانند آن بر آن افزوده شود، حاضرند همه را فدا كنند تا از عذاب شديد روز قيامت رهايى يابند و از سوى خدا براى آنها امورى ظاهر مىشود كه هرگز گمان نمىكردند! (47) |
|
فَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَي عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ (زمر: 49) هنگامى كه انسان را زيانى رسد، ما را (براى حلّ مشكلش) مىخواند سپس هنگامى كه از جانب خود به او نعمتى دهيم، مىگويد: «اين نعمت را بخاطر كاردانى خودم به من دادهاند» ولى اين وسيله آزمايش (آنها) است، امّا بيشترشان نمىدانند. (49) |
|
أَوَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (زمر: 52) آيا آنها ندانستند كه خداوند روزى را براى هر كس بخواهد گسترده يا تنگ مىسازد؟! در اين، آيات و نشانههايى است براى گروهى كه ايمان مىآورند. (52) |
|
قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَي أَنْفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعَاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (زمر: 53) بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مىآمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است. (53) |
|
وَ أَنِيبُوا إِلَي رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لاَ تُنْصَرُونَ (زمر: 54) و به درگاه پروردگارتان بازگرديد و در برابر او تسليم شويد، پيش از آنكه عذاب به سراغ شما آيد، سپس از سوى هيچ كس يارى نشويد! (54) |
|
وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لاَ تَشْعُرُونَ (زمر: 55) و از بهترين دستورهايى كه از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پيروى كنيد پيش از آنكه عذاب (الهى) ناگهان به سراغ شما آيد در حالى كه از آن خبر نداريد!» (55) |
|
أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَي عَلَي مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ (زمر: 56) (اين دستورها براى آن است كه) مبادا كسى روز قيامت بگويد: «افسوس بر من از كوتاهيهايى كه در اطاعت فرمان خدا كردم و از مسخرهكنندگان (آيات او) بودم!» (56) |
|
أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللهَ هَدَانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (زمر: 57) يا بگويد: «اگر خداوند مرا هدايت مىكرد، از پرهيزگاران بودم!» (57) |
|
أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَي الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُـحْسِنِينَ (زمر: 58) يا هنگامى كه عذاب را مىبيند بگويد: «اى كاش بار ديگر (به دنيا) بازمىگشتم و از نيكوكاران بودم!» (58) |
|
بَلَي قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَ كُنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ (زمر: 59) آرى، آيات من به سراغ تو آمد، امّا آن را تكذيب كردى و تكبّر نمودى و از كافران بودى! (59) |
|
وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَي الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَي اللهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوَيً لِلْمُتَكَبِّرِينَ (زمر: 60) و روز قيامت كسانى را كه بر خدا دروغ بستند مىبينى كه صورتهايشان سياه است آيا در جهنّم جايگاهى براى متكبّران نيست؟! (60) |
|
وَ يُنَجِّي اللهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لاَ يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ (زمر: 61) و خداوند كسانى را كه تقوا پيشه كردند با رستگارى رهايى مىبخشد هيچ بدى به آنان نمىرسد و هرگز غمگين نخواهند شد. (61) |
|
لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللهِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (زمر: 63) كليدهاى آسمانها و زمين از آن اوست و كسانى كه به آيات خداوند كافر شدند زيانكارانند. (63) |
|
قُلْ أَفَغَيْرَ اللهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجَاهِلُونَ (زمر: 64) بگو: «آيا به من دستور مىدهيد كه غير خدا را بپرستم اى جاهلان؟!» (64) |
|
وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَي الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ (زمر: 65) به تو و همه پيامبران پيشين وحى شده كه اگر مشرك شوى، تمام اعمالت تباه مىشود و از زيانكاران خواهى بود! (65) |
|
بَلِ اللهَ فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ (زمر: 66) بلكه تنها خداوند را عبادت كن و از شكرگزاران باش! (66) |
|
وَ مَا قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِيعَاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَي عَمَّا يُشْرِكُونَ (زمر: 67) آنها خدا را آن گونه كه شايسته است نشناختند، در حالى كه تمام زمين در روز قيامت در قبضه اوست و آسمانها پيچيده در دست او خداوند منزّه و بلندمقام است از شريكيهايى كه براى او مىپندارند (67) |
|
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شَاءَ اللهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَي فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ (زمر: 68) و در «صور» دميده مىشود، پس همه كسانى كه در آسمانها و زمينند مىميرند، مگر كسانى كه خدا بخواهد سپس بار ديگر در «صور» دميده مىشود، ناگهان همگى به پا مىخيزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند. (68) |
|
وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ وُضِعَ الْكِتَابُ وَ جِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ (زمر: 69) و زمين (در آن روز) به نور پروردگارش روشن مىشود، و نامههاى اعمال را پيش مىنهند و پيامبران و گواهان را حاضر مىسازند، و ميان آنها بحق داورى مىشود و به آنان ستم نخواهد شد! (69) |
|
وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَي جَهَنَّمَ زُمَرَاً حَتَّي إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَي وَ لَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَي الْكَافِرِينَ (زمر: 71) و كسانى كه كافر شدند گروه گروه به سوى جهنّم رانده مىشوند وقتى به دوزخ مىرسند، درهاى آن گشوده مىشود و نگهبانان دوزخ به آنها مىگويند: «آيا رسولانى از ميان شما به سويتان نيامدند كه آيات پروردگارتان را براى شما بخوانند و از ملاقات اين روز شما را بر حذر دارند؟!» مىگويند: «آرى، (پيامبران آمدند و آيات الهى را بر ما خواندند، و ما مخالفت كرديم!) ولى فرمان عذاب الهى بر كافران مسلّم شده است. (71) |
|
قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَي الْمُتَكَبِّرِينَ (زمر: 72) به آنان گفته مىشود: «از درهاى جهنّم وارد شويد، جاودانه در آن بمانيد چه بد جايگاهى است جايگاه متكبّران!» (72) |
|
وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَي الْجَنَّةِ زُمَرَاً حَتَّي إِذَا جَاءُوهَا وَ فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ (زمر: 73) و كسانى كه تقواى الهى پيشه كردند گروه گروه به سوى بهشت برده مىشوند هنگامى كه به آن مىرسند درهاى بهشت گشوده مىشود و نگهبانان به آنان مىگويند: «سلام بر شما! گوارايتان باد اين نعمتها! داخل بهشت شويد و جاودانه بمانيد!» (73) |
|
وَ قَالُوا الْحَمْدُ لِاللهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ (زمر: 74) آنها مىگويند: «حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه به وعده خويش درباره ما وفا كرد و زمين (بهشت) را ميراث ما قرار داد كه هر جا را بخواهيم منزلگاه خود قرار دهيم چه نيكوست پاداش عمل كنندگان!» (74) |
|
وَ تَرَي الْمَلاَئِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ قِيلَ الْحَمْدُ لِاللهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (زمر: 75) (در آن روز) فرشتگان را مىبينى كه بر گرد عرش خدا حلقه زدهاند و با ستايش پروردگارشان تسبيح مىگويند و در ميان بندگان بحق داورى مىشود و (سرانجام) گفته خواهد شد: «حمد مخصوص خدا پروردگار جهانيان است!» (75) |
|
تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللهِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (غافر: 2) اين كتابى است كه از سوى خداوند قادر و دانا نازل شده است. (2) |
|
غَافِرِ الذَّنْبِ وَ قَابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقَابِ ذِي الطَّوْلِ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ (غافر: 3) خداوندى كه آمرزنده گناه، پذيرنده توبه، داراى مجازات سخت، و صاحب نعمت فراوان است هيچ معبودى جز او نيست و بازگشت (همه شما) تنها بسوى اوست. (3) |
|
مَا يُجَادِلُ فِي آيَاتِ اللهِ إِلاَّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَلاَ يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلاَدِ (غافر: 4) تنها كسانى كه در آيات ما مجادله مىكنند كه (از روى عناد) كافر شدهاند پس مبادا رفت و آمد آنان در شهرها (و قدرتنمايى آنان) تو را بفريبد! (4) |
|
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَ جَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ (غافر: 5) پيش از آنها قوم نوح و اقوامى كه بعد از ايشان بودند (پيامبرانشان را) تكذيب كردند و هر امّتى در پى آن بود كه توطئه كند و پيامبرش را بگيرد (و آزار دهد)، و براى محو حق به مجادله باطل دست زدند امّا من آنها را گرفتم (و سخت مجازات كردم) ببين كه مجازات من چگونه بود! (5) |
|
وَ كَذَلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَي الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحَابُ النَّارِ (غافر: 6) و اين گونه فرمان پروردگارت درباره كسانى كه كافر شدند مسلّم شده كه آنها همه اهل آتشند! (6) |
|
الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْمَاً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ (غافر: 7) فرشتگانى كه حاملان عرشند و آنها كه گرداگرد آن (طواف مىكنند) تسبيح و حمد پروردگارشان را مىگويند و به او ايمان دارند و براى مؤمنان استغفار مىكنند (و مى گويند:) پروردگارا! رحمت و علم تو همه چيز را فراگرفته است پس كسانى را كه توبه كرده و راه تو را پيروى مىكنند بيامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار! (7) |
|
رَبَّنَا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أَزْوَاجِهِمْ وَ ذُرِّيِّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (غافر: 8) پروردگارا! آنها را در باغهاى جاويدان بهشت كه به آنها وعده فرمودهاى وارد كن، همچنين از پدران و همسران و فرزندانشان هر كدام كه صالح بودند، كه تو توانا و حكيمى! (8) |
|
وَ قِهِمُ السَّيِّئَاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّيِّئَاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (غافر: 9) و آنان را از بديها نگاه دار، و هر كس را كه در آن روز از بديها نگاه دارى، مشمول رحمتت ساختهاى و اين است همان رستگارى عظيم! (9) |
|
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنَادَوْنَ لَمَقْتُ اللهِ أَكْبَرُ مِنْ مَقْتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَي الْإِيمَانِ فَتَكْفُرُونَ (غافر: 10) كسانى را كه كافر شدند روز قيامت صدا مىزنند كه عداوت و خشم خداوند نسبت به شما از عداوت و خشم خودتان نسبت به خودتان بيشتر است، چرا كه بسوى ايمان دعوت مىشديد، ولى انكار مىكرديد! (10) |
|
ذَلِكُمْ بِأَنَّهُ إِذَا دُعِيَ اللهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَ إِنْ يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِاللهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ (غافر: 12) اين بخاطر آن است كه وقتى خداوند به يگانگى خوانده مىشد انكار مىكرديد، و اگر براى او همتايى مىپنداشتند ايمان مىآورديد اكنون داورى مخصوص خداوند بلندمرتبه و بزرگ است (و شما را مطابق عدل خود كيفر مىدهد). (12) |
|
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آيَاتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقَاً وَ مَا يَتَذَكَّرُ إِلاَّ مَنْ يُنِيبُ (غافر: 13) او كسى است كه آيات خود را به شما نشان مىدهد و از آسمان براى شما روزى (با ارزشى) مىفرستد تنها كسانى متذكّر اين حقايق مىشوند كه بسوى خدا باز مىگردند. (13) |
|
فَادْعُوا اللهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (غافر: 14) (تنها) خدا را بخوانيد و دين خود را براى او خالص كنيد، هر چند كافران ناخشنود باشند! (14) |
|
رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَي مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاَقِ (غافر: 15) او درجات (بندگان صالح) را بالا مىبرد، او صاحب عرش است، روح (مقدّس) را به فرمانش بر هر كس از بندگانش كه بخواهد القاء مىكند تا (مردم را) از روز ملاقات [روز رستاخيز] بيم دهد! (15) |
|
يَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ لاَ يَخْفَي عَلَي اللهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِاللهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ (غافر: 16) روزى كه همه آنان آشكار مىشوند و چيزى از آنها بر خدا پنهان نخواهد ماند (و گفته مىشود:) حكومت امروز براى كيست؟ براى خداوند يكتاى قهّار است! (16) |
|
الْيَوْمَ تُجْزَي كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ لاَ ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ (غافر: 17) امروز هر كس در برابر كارى كه انجام داده است پاداش داده مىشود امروز هيچ ظلمى نيست خداوند سريع الحساب است! (17) |
|
وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَيْ الْحَنَاجِرِ كَاظِمِينَ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لاَ شَفِيعٍ يُطَاعُ (غافر: 18) و آنها را از روز نزديك بترسان، هنگامى كه از شدّت وحشت دلها به گلوگاه مىرسد و تمامى وجود آنها مملوّ از اندوه مىگردد براى ستمكاران دوستى وجود ندارد، و نه شفاعت كنندهاى كه شفاعتش پذيرفته شود. (18) |
|
يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ مَا تُخْفِي الصُّدُورُ (غافر: 19) او چشمهايى را كه به خيانت مىگردد و آنچه را سينهها پنهان مىدارند، مىداند. (19) |
|
وَاللهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لاَ يَقْضُونَ بِشَيْءٍ إِنَّ اللهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (غافر: 20) خداوند بحقّ داورى مىكند، و معبودهايى را كه غير از او مىخوانند هيچ گونه داورى ندارند خداوند شنوا و بيناست! (20) |
|
أَوَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ كَانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ آثَارَاً فِي الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ مَا كَانَ لَهُمْ مِنَ اللهِ مِنْ وَاقٍ (غافر: 21) آيا آنها روى زمين سير نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه پيش از آنان بودند چگونه بود؟! آنها در قدرت و ايجاد آثار مهمّ در زمين از اينها برتر بودند ولى خداوند ايشان را به گناهانشان گرفت، و در برابر عذاب او مدافعى نداشتند! (21) |
|
ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَكَفَرُوا فَأَخَذَهُمُ اللهُ إِنَّهُ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقَابِ (غافر: 22) اين براى آن بود كه پيامبرانشان پيوسته با دلايل روشن به سراغشان مىآمدند، ولى آنها انكار مىكردند خداوند هم آنان را گرفت (و كيفر داد) كه او قوىّ و مجازاتش شديد است! (22) |
|
فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاءَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْيُوا نِسَاءَهُمْ وَ مَا كَيْدُ الْكَافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلاَلٍ (غافر: 25) و هنگامى كه حقّ را از سوى ما براى آنها آورد، گفتند: «پسران كسانى را كه با موسى ايمان آوردهاند بكشيد و زنانشان را (براى اسارت و خدمت) زنده بگذاريد!» امّا نقشه كافران جز در گمراهى نيست (و نقش بر آب مىشود). (25) |
|
وَ قَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَي وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ (غافر: 26) و فرعون گفت: «بگذاريد موسى را بكشم، و او پروردگارش را بخواند (تا نجاتش دهد)! زيرا من مىترسم كه آيين شما را دگرگون سازد، و يا در اين سرزمين فساد بر پا كند!» (26) |
|
وَ قَالَ مُوسَي إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لاَ يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسَابِ (غافر: 27) موسى گفت: «من به پروردگارم و پروردگار شما پناه مىبرم از هر متكبّرى كه به روز حساب ايمان نمىآورد!» (27) |
|
وَ قَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللهُ وَ قَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَ إِنْ يَكُ كَاذِبَاً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِنْ يَكُ صَادِقَاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللهَ لاَ يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ (غافر: 28) و مرد مؤمنى از آل فرعون كه ايمان خود را پنهان مىداشت گفت: «آيا مىخواهيد مردى را بكشيد بخاطر اينكه مىگويد: پروردگار من «اللَّه» است، در حالى كه دلايل روشنى از سوى پروردگارتان براى شما آورده است؟! اگر دروغگو باشد، دروغش دامن خودش را خواهد گرفت و اگر راستگو باشد، (لا اقل) بعضى از عذابهايى را كه وعده مىدهد به شما خواهد رسيد خداوند كسى را كه اسرافكار و بسيار دروغگوست هدايت نمىكند. (28) |
|
يَا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظَاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنَا مِنْ بَأْسِ اللهِ إِنْ جَاءَنَا قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِيكُمْ إِلاَّ مَا أَرَي وَ مَا أَهْدِيكُمْ إِلاَّ سَبِيلَ الرَّشَادِ (غافر: 29) اى قوم من! امروز حكومت از آن شماست و در اين سرزمين پيروزيد اگر عذاب خدا به سراغ ما آيد، چه كسى ما را يارى خواهد كرد؟!» فرعون گفت: «من جز آنچه را معتقدم به شما ارائه نمىدهم، و شما را جز به راه صحيح راهنمايى نمىكنم! (دستور، همان قتل موسى است!)» (29) |
|
وَ قَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزَابِ (غافر: 30) آن مرد باايمان گفت: «اى قوم من! من بر شما از روزى همانند روز (عذاب) اقوام پيشين بيمناكم! (30) |
|
مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عَادٍ وَ ثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا اللهُ يُرِيدُ ظُلْمَاً لِلْعِبَادِ (غافر: 31) و از عادتى همچون عادت قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه بعد از آنان بودند (از شرك و كفر و طغيان) مىترسم و خداوند ظلم و ستمى بر بندگانش نمىخواهد. (31) |
|
وَ يَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنَادِ (غافر: 32) اى قوم من! من بر شما از روزى كه مردم يكديگر را صدا مىزنند (و از هم يارى مىطلبند و صدايشان به جايى نمىرسد) بيمناكم! (32) |
|
وَ لَقَدْ جَاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جَاءَكُمْ بِهِ حَتَّي إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولاً كَذَلِكَ يُضِلُّ اللهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ (غافر: 34) پيش از اين يوسف دلايل روشن براى شما آورد، ولى شما هم چنان در آنچه او براى شما آورده بود ترديد داشتيد تا زمانى كه از دنيا رفت، گفتيد: هرگز خداوند بعد از او پيامبرى مبعوث نخواهد كرد! اين گونه خداوند هر اسرافكار ترديدكنندهاى را گمراه مىسازد! (34) |
|
وَ قَالَ فِرْعَونُ يَا هَامَانُ ابْنِ لِي صَرْحَاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ (غافر: 36) فرعون گفت: «اى هامان! براى من بناى مرتفعى بساز، شايد به وسايلى دست يابم، (36) |
|
أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ فَأَطَّلِعَ إِلَي إِلَهِ مُوسَي وَ إِنِّي لَأََظُنُّهُ كَاذِبَاً وَ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِفرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَ مَا كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلاَّ فِي تَبَابٍ (غافر: 37) وسايل (صعود به) آسمانها تا از خداى موسى آگاه شوم هر چند گمان مىكنم او دروغگو باشد!» اينچنين اعمال بد فرعون در نظرش آراسته جلوه كرد و از راه حق باز داشته شد و توطئه فرعون (و همفكران او) جز به نابودى نمىانجامد! (37) |
|
وَ قَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَادِ (غافر: 38) كسى كه (از قوم فرعون) ايمان آورده بود گفت: «اى قوم من! از من پيروى كنيد تا شما را به راه درست هدايت كنم. (38) |
|
يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دَارُ الْقَرَارِ (غافر: 39) اى قوم من! اين زندگى دنيا، تنها متاع زودگذرى است و آخرت سراى هميشگى است! (39) |
|
مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلاَ يُجْزَي إِلاَّ مِثْلَهَا وَ مَنْ عَمِلَ صَالِحَاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ (غافر: 40) هر كس بدى كند، جز بمانند آن كيفر داده نمىشود ولى هر كس كار شايستهاى انجام دهد- خواه مرد يا زن- در حالى كه مؤمن باشد آنها وارد بهشت مىشوند و در آن روزى بىحسابى به آنها داده خواهد شد. (40) |
|
وَ يَا قَوْمِ مَا لِي أَدْعُوكُمْ إِلَي النَّجَاةِ وَ تَدْعُونَنِي إِلَي النَّارِ (غافر: 41) اى قوم من! چرا من شما را به سوى نجات دعوت مىكنم، امّا شما مرا بسوى آتش فرا مىخوانيد؟! (41) |
|
تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَي الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ (غافر: 42) مرا دعوت مىكنيد كه به خداوند يگانه كافر شوم و همتايى كه به آن علم ندارم براى او قرار دهم، در حالى كه من شما را بسوى خداوند عزيز غفّار دعوت مىكنم! (42) |
|
لاَ جَرَمَ أَنَّ مَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَ لاَ فِي الْآخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنَا إِلَي اللهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ (غافر: 43) قطعاً آنچه مرا بسوى آن مىخوانيد، نه دعوت (و حاكميّتى) در دنيا دارد و نه در آخرت و تنها بازگشت ما در قيامت بسوى خداست و مسرفان اهل آتشند! (43) |
|
فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَي اللهِ إِنَّ اللهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ (غافر: 44) و بزودى آنچه را به شما مىگويم به خاطر خواهيد آورد! من كار خود را به خدا واگذارم كه خداوند نسبت به بندگانش بيناست!» (44) |
|
فَوَقَاهُ اللهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا وَ حَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ (غافر: 45) خداوند او را از نقشههاى سوء آنها نگه داشت، و عذاب شديد بر آل فرعون وارد شد! (45) |
|
النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوَّاً وَ عَشِيَّاً وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ (غافر: 46) عذاب آنها آتش است كه هر صبح و شام بر آن عرضه مىشوند و روزى كه قيامت برپا شود (مىفرمايد:) «آل فرعون را در سختترين عذابها وارد كنيد!» (46) |
|
وَ إِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعَاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيبَاً مِنَ النَّارِ (غافر: 47) به خاطر بياور هنگامى را كه در آتش دوزخ با هم محاجّه مىكنند ضعيفان به مستكبران مىگويند: «ما پيرو شما بوديم، آيا شما (امروز) سهمى از آتش را بجاى ما پذيرا مىشويد؟!» (47) |
|
قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُلٌّ فِيهَا إِنَّ اللهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبَادِ (غافر: 48) مستكبران مىگويند: «ما همگى در آن هستيم، زيرا خداوند در ميان بندگانش (بعدالت) حكم كرده است!» (48) |
|
وَ قَالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْمَاً مِنَ الْعَذَابِ (غافر: 49) و آنها كه در آتشند به مأموران دوزخ مىگويند: «از پروردگارتان بخواهيد يك روز عذاب را از ما بردارد!» (49) |
|
قَالُوا أَوَ لَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا بَلَي قَالُوا فَادْعُوا وَ مَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلاَلٍ (غافر: 50) آنها مىگويند: «آيا پيامبران شما دلايل روشن برايتان نياوردند؟!» مىگويند: «آرى!» آنها مىگويند: «پس هر چه مىخواهيد (خدا را) بخوانيد ولى دعاى كافران (به جايى نمىرسد و) جز در ضلالت نيست!» (50) |
|
إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ (غافر: 51) ما به يقين پيامبران خود و كسانى را كه ايمان آوردهاند، در زندگى دنيا و (در آخرت) روزى كه گواهان به پا مىخيزند يارى مىدهيم! (51) |
|
يَوْمَ لاَ يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ (غافر: 52) روزى كه عذرخواهى ظالمان سودى به حالشان نمىبخشد و لعنت خدا براى آنها، و خانه (و جايگاه) بد نيز براى آنان است. (52) |
|
وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَي الْهُدَي وَ أَوْرَثْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ (غافر: 53) و ما به موسى هدايت بخشيديم، و بنى اسرائيل را وارثان كتاب (تورات) قرار داديم. (53) |
|
هُدَيً وَ ذِكْرَي لِأُولِي الْأَلْبَابِ (غافر: 54) كتابى كه مايه هدايت و تذكّر براى صاحبان عقل بود! (54) |
|
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ (غافر: 55) پس (اى پيامبر!) صبر و شكيبايى پيشه كن كه وعده خدا حقّ است، و براى گناهت استغفار كن، و هر صبح و شام تسبيح و حمد پروردگارت را بجا آور! (55) |
|
إِنَّ الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلاَّ كِبْرٌ مَا هُمْ بِبَالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (غافر: 56) كسانى كه در آيات خداوند بدون دليلى كه براى آنها آمده باشد ستيزهجويى مىكنند، در سينههايشان فقط تكبّر (و غرور) است، و هرگز به خواسته خود نخواهند رسيد، پس به خدا پناه بر كه او شنوا و بيناست! (56) |
|
لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ (غافر: 57) آفرينش آسمانها و زمين از آفرينش انسانها مهمتر است، ولى بيشتر مردم نمىدانند. (57) |
|
وَ مَا يَسْتَوِي الْأَعْمَي وَالْبَصِيرُ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ لاَ الْمُسِيءُ قَلِيلاً مَا تَتَذَكَّرُونَ (غافر: 58) هرگز نابينا و بينا يكسان نيستند همچنين كسانى كه ايمان آورده، و اعمال صالح انجام دادهاند با بدكاران يكسان نخواهند بود امّا كمتر متذكّر مىشويد! (58) |
|
إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لاَ رَيْبَ فِيهَا وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ (غافر: 59) روز قيامت به يقين آمدنى است، و شكّى در آن نيست ولى اكثر مردم ايمان نمى آورند! (59) |
|
اللهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرَاً إِنَّ اللهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَي النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ (غافر: 61) خداوند كسى است كه شب را براى شما آفريد تا در آن بياساييد، و روز را روشنىبخش قرار داد خداوند نسبت به مردم صاحب فضل و كرم است ولى بيشتر مردم شكرگزارى نمىكنند! (61) |
|
اللهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارَاً وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ ذَلِكُمُ اللهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (غافر: 64) خداوند كسى است كه زمين را براى شما جايگاه امن و آرامش قرار داد و آسمان را همچون سقفى (بالاى سرتان) و شما را صورتگرى كرد، و صورتتان را نيكو آفريد و از چيزهايى پاكيزه به شما روزى داد اين است خداوند پروردگار شما! جاويد و پربركت است خداوندى كه پروردگار عالميان است! (64) |
|
هُوَ الْحَيُّ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِاللهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (غافر: 65) زنده (واقعى) اوست معبودى جز او نيست پس او را بخوانيد در حالى كه دين خود را براى او خالص كردهايد! ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است! (65) |
|
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ لَمَّا جَاءَنِيَ الْبَيِّنَاتُ مِنْ رَبِّي وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ (غافر: 66) بگو: «من نهى شدهام از اينكه معبودهايى را كه شما غير از خدا مىخوانيد بپرستم، چون دلايل روشن از جانب پروردگارم براى من آمده است و مأمورم كه تنها در برابر پروردگار عالميان تسليم باشم!» (66) |
|
الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالْكِتَابِ وَ بِمَا أَرْسَلْنَا بِهِ رُسُلَنَا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (غافر: 70) همان كسانى كه كتاب (آسمانى) و آنچه رسولان خود را بدان فرستادهايم تكذيب كردند امّا بزودى (نتيجه كار خود را) مىدانند! (70) |
|
إِذِ الْأَغْلاَلُ فِي أَعْنَاقِهِمْ وَالسَّلاَسِلُ يُسْحَبُونَ (غافر: 71) در آن هنگام كه غل و زنجيرها بر گردن آنان قرار گرفته و آنها را مىكشند ... (71) |
|
فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ (غافر: 72) و در آب جوشان وارد مىكنند سپس در آتش دوزخ افروخته مىشوند! (72) |
|
مِنْ دُونِ اللهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَلْ لَمْ نَكُنْ نَدْعُوا مِنْ قَبْلُ شَيْءً كَذَلِكَ يُضِلُّ اللهُ الْكَافِرِينَ (غافر: 74) همان معبودهايى را كه جز خدا پرستش مىكرديد؟!» آنها مىگويند: «همه از نظر ما پنهان و گم شدند بلكه ما اصلًا پيش از اين چيزى را پرستش نمىكرديم»! اين گونه خداوند كافران را گمراه مىسازد! (74) |
|
ذَلِكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِمَا كَنْتُمْ تَمْرَحُونَ (غافر: 75) اين (عذاب) بخاطر آن است كه بناحقّ در زمين شادى مىكرديد و از روى غرور و مستى به خوشحالى مىپرداختيد! (75) |
|
ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَي الْمُتَكَبِّرِينَ (غافر: 76) از درهاى جهنّم وارد شويد و جاودانه در آن بمانيد و چه بد است جايگاه متكبّران! (76) |
|
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنَا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَ مَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللهِ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ (غافر: 78) ما پيش از تو رسولانى فرستاديم سرگذشت گروهى از آنان را براى تو بازگفته، و گروهى را براى تو بازگو نكردهايم و هيچ پيامبرى حق نداشت معجزهاى جز بفرمان خدا بياورد و هنگامى كه فرمان خداوند (براى مجازات آنها) صادر شود، بحق داورى خواهد شد و آنجا اهل باطل زيان خواهند كرد! (78) |
|
اللهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعَامَ لِتَرْكَبُوا مِنْهَا وَ مِنْهَا تَأْكُلُونَ (غافر: 79) خداوند كسى است كه چهارپايان را براى شما آفريد تا بعضى را سوار شويد و از بعضى تغذيه كنيد. (79) |
|
وَ لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَ لِتَبْلُغُوا عَلَيْهَا حَاجَةً فِي صُدُورِكُمْ وَ عَلَيْهَا وَ عَلَي الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ (غافر: 80) و براى شما در آنها منافع بسيارى (جز اينها) است، تا بوسيله آنها به مقصدى كه در دل داريد برسيد و بر آنها و بر كشتيها سوار مىشويد. (80) |
|
أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثَارَاً فِي الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَي عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ (غافر: 82) آيا روى زمين سير نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه پيش از آنها بودند چه شد؟! همانها كه نفراتشان از اينها بيشتر، و نيرو و آثارشان در زمين فزونتر بود امّا هرگز آنچه را به دست مىآوردند نتوانست آنها را بىنياز سازد (و عذاب الهى را از آنان دور كند)! (82) |
|
فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ (غافر: 83) هنگامى كه رسولانشان دلايل روشنى براى آنان آوردند، به دانشى كه خود داشتند خوشحال بودند (و غير آن را هيچ مىشمردند) ولى آنچه را (از عذاب) به تمسخر مىگرفتند آنان را فراگرفت! (83) |
|
فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّتَ اللهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ وَ خَسِرَ هُنَالِكَ الْكَافِرُونَ (غافر: 85) امّا هنگامى كه عذاب ما را مشاهده كردند، ايمانشان براى آنها سودى نداشت! اين سنّت خداوند است كه همواره در ميان بندگانش اجرا شده، و آنجا كافران زيانكار شدند! (85) |
|
تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ (فصلت: 2) اين كتابى است كه از سوى خداوند رحمان و رحيم نازل شده است (2) |
|
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَي إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ (فصلت: 6) بگو: من فقط انسانى مثل شما هستم اين حقيقت بر من وحى مىشود كه معبود شما معبودى يگانه است پس تمام توجّه خويش را به او كنيد و از وى آمرزش طلبيد واى بر مشركان! (6) |
|
الَّذِينَ لاَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ (فصلت: 7) همانها كه زكات را نمىپردازند، و آخرت را منكرند! (7) |
|
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ (فصلت: 8) امّا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادند، پاداشى دائمى دارند! (8) |
|
قُلْ أَإِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادَاً ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ (فصلت: 9) بگو: آيا شما به آن كس كه زمين را در دو روز آفريد كافر هستيد و براى او همانندهايى قرار مىدهيد؟! او پروردگار جهانيان است! (9) |
|
وَ جَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَ بَارَكَ فِيهَا وَ قَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ (فصلت: 10) او در زمين كوههاى استوارى قرار داد و بركاتى در آن آفريد و موادّ غذايى آن را مقدّر فرمود،- اينها همه در چهار روز بود- درست به اندازه نياز تقاضا كنندگان! (10) |
|
ثُمَّ اسْتَوَي إِلَي السَّمَاءِ وَ هِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَ لِلْأَْرْضِ ائْتِيَا طَوْعَاً أَوْ كَرْهَاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ (فصلت: 11) سپس به آفرينش آسمان پرداخت، در حالى كه بصورت دود بود به آن و به زمين دستور داد: «به وجود آييد (و شكل گيريد)، خواه از روى اطاعت و خواه اكراه!» آنها گفتند: «ما از روى طاعت مىآييم (و شكل مىگيريم)!» (11) |
|
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحَي فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَ حِفْظَاً ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (فصلت: 12) در اين هنگام آنها را بصورت هفت آسمان در دو روز آفريد، و در هر آسمانى كار آن (آسمان) را وحى (و مقرّر) فرمود، و آسمان پايين را با چراغهايى [ستارگان] زينت بخشيديم، و (با شهابها از رخنه شياطين) حفظ كرديم، اين است تقدير خداوند توانا و دانا! (12) |
|
إِذْ جَاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَنْ لاَ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللهَ قَالُوا لَوْ شَاءَ رَبُّنَا لَأََنْزَلَ مَلاَئِكَةً فَإِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ (فصلت: 14) در آن هنگام كه رسولان از پيش رو و پشت سر (و از هر سو) به سراغشان آمدند (و آنان را دعوت كردند) كه جز خدا را نپرستيد آنها گفتند: «اگر پروردگار ما مىخواست فرشتگانى نازل مىكرد از اين رو ما به آنچه شما مبعوث به آن هستيد كافريم!» (14) |
|
فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ قَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ كَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ (فصلت: 15) امّا قوم عاد بناحق در زمين تكبّر ورزيدند و گفتند: «چه كسى از ما نيرومندتر است؟!» آيا نمىدانستند خداوندى كه آنان را آفريده از آنها قويتر است؟ و (به خاطر اين پندار) پيوسته آيات ما را انكار مىكردند. (15) |
|
فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحَاً صَرْصَرَاً فِي أَيَّامٍ نَحِسَاتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ لَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَي وَ هُمْ لاَ يُنْصَرُونَ (فصلت: 16) سرانجام تندبادى شديد و هولانگيز و سرد و سخت در روزهايى شوم و پرغبار بر آنها فرستاديم تا عذاب خواركننده را در زندگى دنيا به آنها بچشانيم و عذاب آخرت از آن هم خواركنندهتر است، و (از هيچ طرف) يارى نمىشوند! (16) |
|
وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَي عَلَي الْهُدَي فَأَخَذَتْهُمْ صَاعِقَةُ الْعَذَابِ الْهُونِ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ (فصلت: 17) امّا ثمود را هدايت كرديم، ولى آنها نابينايى را بر هدايت ترجيح دادند به همين جهت صاعقه- آن عذاب خواركننده- به خاطر اعمالى كه انجام مىدادند آنها را فروگرفت! (17) |
|
وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاءُ اللهِ إِلَي النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ (فصلت: 19) به خاطر بياوريد روزى را كه دشمنان خدا را جمع كرده به سوى دوزخ مىبرند، و صفوف پيشين را نگه مىدارند (تا صفهاى بعد به آنها ملحق شوند!) (19) |
|
وَ ذَلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرَدَاكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ (فصلت: 23) آرى اين گمان بدى بود كه درباره پروردگارتان داشتيد و همان موجب هلاكت شما گرديد، و سرانجام از زيانكاران شديد! (23) |
|
فَإِنْ يَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوَيً لَهُمْ وَ إِنْ يَسْتَعْتِبُوا فَمَا هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِينَ (فصلت: 24) اگر صبر كنند (يا نكنند، به هر حال) دوزخ جايگاه آنهاست و اگر تقاضاى عفو كنند، مورد عفو قرار نمىگيرند! (24) |
|
وَ قَيَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ (فصلت: 25) ما براى آنها همنشينانى (زشتسيرت) قرار داديم كه زشتيها را از پيش رو و پشت سر آنها در نظرشان جلوه دادند و فرمان الهى در باره آنان تحقق يافت و به سرنوشت اقوام گمراهى از جنّ و انس كه قبل از آنها بودند گرفتار شدند آنها مسلّماً زيانكار بودند! (25) |
|
وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لاَ تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ (فصلت: 26) كافران گفتند: «گوش به اين قرآن فراندهيد و به هنگام تلاوت آن جنجال كنيد، شايد پيروز شويد!» (26) |
|
ذَلِكَ جَزَاءُ أَعْدَاءِ اللهِ النَّارُ لَهُمْ فِيهَا دَارُ الْخُلْدِ جَزَاءً بِمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ (فصلت: 28) اين آتش كيفر دشمنان خدا است، سراى جاويدشان در آن خواهد بود، كيفرى است بخاطر اينكه آيات ما را انكار مىكردند. (28) |
|
وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا رَبَّنَا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلاَّنَا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ نَجْعَلْهُمَا تَحْتَ أَقْدَامِنَا لِيَكُونَا مِنَ الْأَسْفَلِينَ (فصلت: 29) كافران گفتند: «پروردگارا! آنهايى كه از جنّ و انس ما را گمراه كردند به ما نشان ده تا زير پاى خود نهيم (و لگدمالشان كنيم) تا از پست ترين مردم باشند!» (29) |
|
إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلاَئِكَةُ أَنْ لاَ تَخَافُوا وَ لاَ تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (فصلت: 30) به يقين كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداوند يگانه است!» سپس استقامت كردند، فرشتگان بر آنان نازل مىشوند كه: «نترسيد و غمگين مباشيد، و بشارت باد بر شما به آن بهشتى كه به شما وعده داده شده است! (30) |
|
نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ لَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ (فصلت: 31) ما ياران و مددكاران شما در زندگى دنيا و آخرت هستيم و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب كنيد به شما داده مىشود! (31) |
|
وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّن دَعَا إِلَي اللهِ وَ عَمِلَ صَالِحَاً وَ قَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ (فصلت: 33) چه كسى خوش گفتارتر است از آن كس كه دعوت به سوى خدا مىكند و عمل صالح انجام مىدهد و مىگويد: «من از مسلمانانم»؟! (33) |
|
وَ لاَ تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ الْسَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ (فصلت: 34) هرگز نيكى و بدى يكسان نيست بدى را با نيكى دفع كن، ناگاه (خواهى ديد) همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است! (34) |
|
وَ إِنْ مَا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (فصلت: 36) و هر گاه وسوسههايى از شيطان متوجّه تو گردد، از خدا پناه بخواه كه او شنوده و داناست! (36) |
|
وَ مِنْ آيَاتِهِ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ لاَ تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لاَ لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِاللهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ (فصلت: 37) و از نشانههاى او، شب و روز و خورشيد و ماه است براى خورشيد و ماه سجده نكنيد، براى خدايى كه آفريننده آنهاست سجده كنيد اگر مىخواهيد او را بپرستيد! (37) |
|
فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَ هُمْ لاَ يَسْأَمُونَ (فصلت: 38) و اگر (از عبادت پروردگار) تكبّر كنند، كسانى كه نزد پروردگار تو هستند شب و روز براى او تسبيح مىگويند و خسته نمىشوند! (38) |
|
وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَي الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَمُـحْيِي الْمَوْتَي إِنَّهُ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (فصلت: 39) و از آيات او اين است كه زمين را خشك (و بىجان) مىبينى، امّا هنگامى كه آب (باران) بر آن مىفرستيم به جنبش درمىآيد و نموّ مىكند همان كسى كه آن را زنده كرد، مردگان را نيز زنده مىكند او بر هر چيز تواناست! (39) |
|
إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آيَاتِنَا لاَ يَخْفَوْنَ عَلَيْنَا أَفَمَنْ يُلْقَي فِي النَّارِ خَيْرٌ أَمْ مَنْ يَأْتِي آمِنَاً يَوْمَ الْقِيَامَةِ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (فصلت: 40) كسانى كه آيات ما را تحريف مىكنند بر ما پوشيده نخواهند بود! آيا كسى كه در آتش افكنده مىشود بهتر است يا كسى كه در نهايت امن و امان در قيامت به عرصه محشر مىآيد؟! هر كارى مىخواهيد بكنيد، او به آنچه انجام مىدهيد بيناست! (40) |
|
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ (فصلت: 41) كسانى كه به اين ذكر [قرآن] هنگامى كه به سراغشان آمد كافر شدند (نيز بر ما مخفى نخواهد ماند)! و اين كتابى است قطعاً شكست ناپذير ... (41) |
|
لاَ يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لاَ مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ (فصلت: 42) كه هيچ گونه باطلى، نه از پيش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمىآيد چرا كه از سوى خداوند حكيم و شايسته ستايش نازل شده است! (42) |
|
مَا يُقَالُ لَكَ إِلاَّ مَا قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقَابٍ أَلِيمٍ (فصلت: 43) آنچه به ناروا درباره تو مىگويند همان است كه درباره پيامبران قبل از تو نيز گفته شده پروردگار تو داراى مغفرت و (هم) داراى مجازات دردناكى است! (43) |
|
وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَي الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَ لَوْلاَ كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ (فصلت: 45) ما به موسى كتاب آسمانى داديم سپس در آن اختلاف شد و اگر فرمانى از ناحيه پروردگارت در اين باره صادر نشده بود (كه بايد به آنان مهلت داد تا اتمام حجّت شود)، در ميان آنها داورى مىشد (و به كيفر مىرسيدند) ولى آنها هنوز درباره آن شكّى تهمتانگيز دارند! (45) |
|
مَنْ عَمِلَ صَالِحَاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا وَ مَا رَبُّكَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ (فصلت: 46) كسى كه عمل صالحى انجام دهد، سودش براى خود اوست و هر كس بدى كند، به خويشتن بدى كرده است و پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمىكند! (46) |
|
إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ مَا تَخْرُجُ مِنْ ثَمَرَاتٍ مِنْ أَكْمَامِهَا وَ مَا تَحْمِلُ مِنْ أُنْثَي وَ لاَ تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ يَوْمَ يُنَادِيهِمْ أَيْنَ شُرَكَائِي قَالُوا آذَنَّاكَ مَا مِنَّا مِنْ شَهِيدٍ (فصلت: 47) علم به قيامت (و لحظه وقوع آن) تنها به خدا بازمىگردد هيچ ميوهاى از غلاف خود خارج نمىشود، و هيچ زنى باردار نمىگردد و وضع حمل نمىكند مگر به علم او و آن روز كه آنها را ندا مىدهد (و مىگويد:) كجايند شريكانى كه براى من مىپنداشتيد؟! مىگويند: « (پروردگارا!) ما عرضه داشتيم كه هيچ گواهى بر گفته خود نداريم!» (47) |
|
لاَ يَسْأَمُ الْإِنْسَانُ مِنْ دُعَاءِ الْخَيْرِ وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُوسٌ قَنُوطٌ (فصلت: 49) انسان هرگز از تقاضاى نيكى (و نعمت) خسته نمىشود و هر گاه شرّ و بدى به او رسد، بسيار مأيوس و نوميد مىگردد! (49) |
|
وَ لَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هَذَا لِي وَ مَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلَي رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنَي فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِمَا عَمِلُوا وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ (فصلت: 50) و هر گاه او را رحمتى از سوى خود بعد از ناراحتى كه به او رسيده بچشانيم مىگويد: «اين بخاطر شايستگى و استحقاق من بوده، و گمان نمىكنم قيامت برپا شود و (بفرض كه قيامتى باشد،) هر گاه بسوى پروردگارم بازگردانده شوم، براى من نزد او پاداشهاى نيك است. ما كافران را از اعمالى كه انجام دادهاند (بزودى) آگاه خواهيم كرد و از عذاب شديد به آنها مىچشانيم. (50) |
|
وَ إِذَا أَنْعَمْنَا عَلَي الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَ نَأَي بِجَانِبِهِ وَ إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ (فصلت: 51) و هر گاه به انسان (غافل و بىخبر) نعمت دهيم، روى مىگرداند و به حال تكبّر از حق دور مىشود ولى هر گاه مختصر ناراحتى به او رسد، تقاضاى فراوان و مستمرّ (براى بر طرف شدن آن) دارد! (51) |
|
سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّي يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (فصلت: 53) به زودى نشانههاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان مىدهيم تا براى آنان آشكار گردد كه او حق است آيا كافى نيست كه پروردگارت بر همه چيز شاهد و گواه است؟! (53) |
|
كَذَلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَ إِلَي الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (شوري: 3) اين گونه خداوند عزيز و حكيم به تو و پيامبرانى كه پيش از تو بودند وحى مىكند. (3) |
|
لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ (شوري: 4) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و او بلندمرتبه و بزرگ است! (4) |
|
تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ وَالْمَلاَئِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَلاَ إِنَّ اللهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (شوري: 5) نزديك است آسمانها (بخاطر نسبتهاى نارواى مشركان) از بالا متلاشى شوند و فرشتگان پيوسته تسبيح و حمد پروردگارشان را بجا مىآورند و براى كسانى كه در زمين هستند استغفار مىكنند آگاه باشيد خداوند آمرزنده و مهربان است. (5) |
|
وَ كَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنَاً عَرَبِيَّاً لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَي وَ مَنْ حَوْلَهَا وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لاَ رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ (شوري: 7) و اين گونه قرآنى عربى [فصيح و گويا] را بر تو وحى كرديم تا «أمّ القرى» [مكّه] و مردم پيرامون آن را انذار كنى و آنها را از روزى كه همه خلايق در آن روز جمع مىشوند و شكّ و ترديد در آن نيست بترسانى گروهى در بهشتند و گروهى در آتش سوزان! (7) |
|
وَ لَوْ شَاءَ اللهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ لَكِنْ يُدْخِلُ مَنْ يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُمْ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاَ نَصِيرٍ (شوري: 8) و اگر خدا مىخواست همه آنها را امّت واحدى قرار مىداد (و به زور هدايت مىكرد، ولى هدايت اجبارى سودى ندارد) امّا خداوند هر كس را بخواهد در رحمتش وارد مىكند، و براى ظالمان ولىّ و ياورى نيست. (8) |
|
أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ فَاللهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَ هُوَ يُحْيِي الْمَوْتَي وَ هُوَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (شوري: 9) آيا آنها غير از خدا را ولىّ خود برگزيدند؟! در حالى كه «ولىّ» فقط خداوند است و اوست كه مردگان را زنده مىكند، و اوست كه بر هر چيزى تواناست! (9) |
|
فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجَاً وَ مِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجَاً يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (شوري: 11) او آفريننده آسمانها و زمين است و از جنس شما همسرانى براى شما قرار داد و جفتهايى از چهارپايان آفريد و شما را به اين وسيله [بوسيله همسران] زياد مى كند هيچ چيز همانند او نيست و او شنوا و بيناست! (11) |
|
لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (شوري: 12) كليدهاى آسمانها و زمين از آن اوست روزى را براى هر كس بخواهد گسترش مى دهد يا محدود مىسازد او به همه چيز داناست. (12) |
|
شَرَعَ لَكُم مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّي بِهِ نُوحَاً وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَ مَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَي وَ عِيسَي أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لاَ تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَي الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ (شوري: 13) آيينى را براى شما تشريع كرد كه به نوح توصيه كرده بود و آنچه را بر تو وحى فرستاديم و به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش كرديم اين بود كه: دين را برپا داريد و در آن تفرقه ايجاد نكنيد! و بر مشركان گران است آنچه شما آنان را به سويش دعوت مى كنيد! خداوند هر كس را بخواهد برمىگزيند، و كسى را كه به سوى او بازگردد هدايت مىكند. (13) |
|
وَ مَا تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيَاً بَيْنَهُمْ وَ لَوْلاَ كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلَي أَجَلٍ مُسَمَّيً لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتَابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ (شوري: 14) آنان پراكنده نشدند مگر بعد از آنكه علم و آگاهى به سراغشان آمد و اين تفرقه جويى بخاطر انحراف از حق (و عداوت و حسد) بود و اگر فرمانى از سوى پروردگارت صادر نشده بود كه تا سرآمد معيّنى (زنده و آزاد) باشند، در ميان آنها داورى مىشد و كسانى كه بعد از آنها وارثان كتاب شدند نسبت به آن در شك و ترديدند، شكى همراه با بدبينى! (14) |
|
فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَ لاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللهُ مِنْ كِتَابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللهُ رَبُّنَا وَ رَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَ لَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لاَ حُجَّةَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمُ اللهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ (شوري: 15) پس به همين خاطر تو نيز آنان را به سوى اين آيين واحد الهى دعوت كن و آن چنان كه مأمور شدهاى استقامت نما، و از هوى و هوسهاى آنان پيروى مكن، و بگو: «به هر كتابى كه خدا نازل كرده ايمان آوردهام و مأمورم در ميان شما عدالت كنم خداوند پروردگار ما و شماست نتيجه اعمال ما از آن ما است و نتيجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصى در ميان ما نيست و خداوند ما و شما را در يك جا جمع مىكند، و بازگشت (همه) به سوى اوست!» (15) |
|
اللهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِيزَانَ وَ مَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ (شوري: 17) خداوند كسى است كه كتاب را بحق نازل كرد و ميزان (سنجش حق و باطل و خبر قيامت) را نيز تو چه مىدانى شايد ساعت (قيام قيامت) نزديك باشد! (17) |
|
يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِهَا وَالَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْهَا وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلاَ إِنَّ الَّذِينَ يُمَارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلاَلٍ بَعِيدٍ (شوري: 18) كسانى كه به قيامت ايمان ندارند درباره آن شتاب مىكنند ولى آنها كه ايمان آوردهاند پيوسته از آن هراسانند، و مىدانند آن حق است آگاه باشيد كسانى كه در قيامت ترديد مىكنند، در گمراهى عميقى هستند. (18) |
|
اللهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ وَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ (شوري: 19) خداوند نسبت به بندگانش لطف (و آگاهى) دارد هر كس را بخواهد روزى مىدهد و او قوىّ و شكستناپذير است! (19) |
|
مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَ مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُوْتِهِ مِنْهَا وَ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ (شوري: 20) كسى كه زراعت آخرت را بخواهد، به كشت او بركت و افزايش مىدهيم و بر محصولش مىافزاييم و كسى كه فقط كشت دنيا را بطلبد، كمى از آن به او مىدهيم امّا در آخرت هيچ بهرهاى ندارد! (20) |
|
أَمْ لَهُمْ شُرَكَاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللهُ وَ لَوْلاَ كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (شوري: 21) آيا معبودانى دارند كه بىاذن خداوند آيينى براى آنها ساختهاند؟! اگر مهلت معيّنى براى آنها نبود، در ميانشان داورى مىشد (و دستور عذاب صادر مىگشت) و براى ظالمان عذاب دردناكى است! (21) |
|
تَرَي الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَ هُوَ وَاقِعٌ بِهِمْ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي رَوْضَاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ (شوري: 22) (در آن روز) ستمگران را مىبينى كه از اعمالى كه انجام دادهاند سخت بيمناكند، ولى آنها را فرامىگيرد! امّا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند در باغهاى بهشتند و هر چه بخواهند نزد پروردگارشان براى آنها فراهم است اين است فضل (و بخشش) بزرگ! (22) |
|
ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرَاً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنَاً إِنَّ اللهَ غَفُورٌ شَكُورٌ (شوري: 23) اين همان چيزى است كه خداوند بندگانش را كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند به آن نويد مىدهد! بگو: «من هيچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمىكنم جز دوستداشتن نزديكانم [اهل بيتم] و هر كس كار نيكى انجام دهد، بر نيكىاش مىافزاييم چرا كه خداوند آمرزنده و سپاسگزار است. (23) |
|
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَي عَلَي اللهِ كَذِبَاً فَإِنْ يَشَإِ اللهُ يَخْتِمْ عَلَي قَلْبِكَ وَ يَمْحُ اللهُ الْبَاطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (شوري: 24) آيا مىگويند: «او بر خدا دروغ بسته است»؟! در حالى كه اگر خدا بخواهد بر قلب تو مُهر مىنهد (و اگر خلاف بگويى قدرت اظهار اين آيات را از تو مىگيرد) و باطل را محو مىكند و حقّ را بفرمانش پابرجا مىسازد چرا كه او از آنچه درون سينههاست آگاه است. (24) |
|
وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ يَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ (شوري: 25) او كسى است كه توبه را از بندگانش مىپذيرد و بديها را مىبخشد، و آنچه را انجام مىدهيد مىداند. (25) |
|
وَ يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَالْكَافِرُونَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ (شوري: 26) و درخواست كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى نيك انجام دادهاند مىپذيرد و از فضل خود بر آنها مىافزايد امّا براى كافران عذاب شديدى است! (26) |
|
وَ لَوْ بَسَطَ اللهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَ لَكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ (شوري: 27) هر گاه خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمين طغيان و ستم مىكنند از اين رو بمقدارى كه مىخواهد (و مصلحت مىداند) نازل مىكند، كه نسبه به بندگانش آگاه و بيناست! (27) |
|
وَ هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَ يَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ (شوري: 28) او كسى است كه باران سودمند را پس از آنكه مأيوس شدند نازل مىكند و رحمت خويش را مىگستراند و او ولىّ و (سرپرست) و ستوده است! (28) |
|
وَ مِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَا بَثَّ فِيهِمَا مِنْ دَابَّةٍ وَ هُوَ عَلَي جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ (شوري: 29) و از آيات اوست آفرينش آسمانها و زمين و آنچه از جنبندگان در آنها منتشر نموده و او هر گاه بخواهد بر جمع آنها تواناست! (29) |
|
وَ مَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاَ نَصِيرٍ (شوري: 31) و شما هرگز نمىتوانيد در زمين از قدرت خداوند فرار كنيد و غير از خدا هيچ ولىّ و ياورى براى شما نيست. (31) |
|
وَ مِنْ آيَاتِهِ الْجَوَارِ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلاَمِ (شوري: 32) از نشانههاى او كشتيهايى است كه در دريا همچون كوهها به نظر مىرسند! (32) |
|
إِنْ يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَي ظَهْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (شوري: 33) اگر او اراده كند، باد را ساكن مىسازد تا آنها بر پشت دريا بىحركت بمانند در اين نشانههايى است براى هر صبركننده شكرگزار! (33) |
|
فَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ مَا عِنْدَ اللهِ خَيْرٌ وَ أَبْقَي لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلَي رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (شوري: 36) آنچه به شما عطا شده متاع زودگذر زندگى دنياست، و آنچه نزد خداست براى كسانى كه ايمان آورده و بر پروردگارشان توكّل مىكنند بهتر و پايدارتر است. (36) |
|
وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَ إِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ (شوري: 37) همان كسانى كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب مىورزند، و هنگامى كه خشمگين شوند عفو مىكنند. (37) |
|
وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورَي بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ (شوري: 38) و كسانى كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده و نماز را برپا مىدارند و كارهايشان به صورت مشورت در ميان آنهاست و از آنچه به آنها روزى دادهايم انفاق مىكنند، (38) |
|
وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ (شوري: 39) و كسانى كه هر گاه ستمى به آنها رسد، (تسليم ظلم نمىشوند و) يارى مىطلبند! (39) |
|
وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَي اللهِ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ (شوري: 40) كيفر بدى، مجازاتى است همانند آن و هر كس عفو و اصلاح كند، پاداش او با خداست خداوند ظالمان را دوست ندارد! (40) |
|
إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَي الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (شوري: 42) ايراد و مجازات بر كسانى است كه به مردم ستم مىكنند و در زمين بناحق ظلم روا مىدارند براى آنان عذاب دردناكى است! (42) |
|
وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (شوري: 43) امّا كسانى كه شكيبايى و عفو كنند، اين از كارهاى پرارزش است! (43) |
|
وَ مَنْ يُضْلِلِ اللهُ فَمَا لَهُ مِنْ وَلِيٍّ مِنْ بَعْدِهِ وَ تَرَي الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلَي مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ (شوري: 44) كسى را كه خدا گمراه كند، ولىّ و ياورى جز او نخواهد داشت و ظالمان را (روز قيامت) مىبينى هنگامى كه عذاب الهى را مشاهده مىكنند ميگويند: «آيا راهى به سوى بازگشت (و جبران) وجود دارد؟!» (44) |
|
وَ تَرَاهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا خَاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ وَ قَالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلاَ إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذَابٍ مُقِيمٍ (شوري: 45) و آنها را مىبينى كه بر آتش عرضه مىشوند در حالى كه از شدّت مذلّت خاشعند و زير چشمى (به آن) نگاه مىكنند و كسانى كه ايمان آوردهاند مىگويند: «زيانكاران واقعى آنانند كه خود و خانواده خويش را روز قيامت از دست دادهاند آگاه باشيد كه ظالمان (آن روز) در عذاب دائمند!» (45) |
|
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلَنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظَاً إِنْ عَلَيْكَ إِلاَّ الْبَلاَغُ وَ إِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسَانَ كَفُورٌ (شوري: 48) و اگر روىگردان شوند (غمگين مباش)، ما تو را حافظ آنان (و مأمور اجبارشان) قرار ندادهايم وظيفه تو تنها ابلاغ رسالت است! و هنگامى كه ما رحمتى از سوى خود به انسان بچشانيم به آن دلخوش مىشود، و اگر بلايى بخاطر اعمالى كه انجام دادهاند به آنها رسد (به كفران مىپردازند)، چرا كه انسان بسيار كفرانكننده است! (48) |
|
لِاللهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ إِنَاثَاً وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ الذُّكُورَ (شوري: 49) مالكيّت و حاكميّت آسمانها و زمين از آن خداست هر چه را بخواهد مىآفريند به هر كس اراده كند دختر مىبخشد و به هر كس بخواهد پسر، (49) |
|
وَ كَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحَاً مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَ لاَ الْإِيمَانُ وَ لَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورَاً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَي صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (شوري: 52) همان گونه (كه بر پيامبران پيشين وحى فرستاديم) بر تو نيز روحى را بفرمان خود وحى كرديم تو پيش از اين نمىدانستى كتاب و ايمان چيست (و از محتواى قرآن آگاه نبودى) ولى ما آن را نورى قرار داديم كه بوسيله آن هر كس از بندگان خويش را بخواهيم هدايت مىكنيم و تو مسلّماً به سوى راه راست هدايت مىكنى. (52) |
|
صِرَاطِ اللهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ أَلاَ إِلَي اللهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ (شوري: 53) راه خداوندى كه تمامى آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست آگاه باشيد كه همه كارها تنها بسوى خدا بازمىگردد! (53) |
|
وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ (زخرف: 2) سوگند به كتاب مبين (و روشنگر)، (2) |
|
وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ (زخرف: 4) و آن در «أمّ الكتاب» [لوح محفوظ] نزد ما بلندپايه و استوار است! (4) |
|
أَفَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحَاً أَنْ كُنْتُمْ قَوْمَاً مُسْرِفِينَ (زخرف: 5) آيا اين ذكر [قرآن] را از شما بازگيريم بخاطر اينكه قومى اسرافكاريد؟! (5) |
|
وَ كَمْ أَرْسَلْنَا مِنْ نَبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ (زخرف: 6) چه بسيار پيامبرانى كه (براى هدايت) در ميان اقوام پيشين فرستاديم (6) |
|
فَأَهْلَكْنَا أَشَدَّ مِنْهُمْ بَطْشَاً وَ مَضَي مَثَلُ الْأَوَّلِينَ (زخرف: 8) ولى ما كسانى را كه نيرومندتر از آنها بودند هلاك كرديم، و داستان پيشينيان گذشت. (8) |
|
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ (زخرف: 9) هر گاه از آنان بپرسى: «چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟» مسلّماً مىگويند: «خداوند قادر و دانا آنها را آفريده است»! (9) |
|
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدَاً وَ جَعَلَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (زخرف: 10) همان كسى كه زمين را محل آرامش شما قرار داد، و براى شما در آن راههايى آفريد باشد، كه هدايت شويد (و به مقصد برسيد)! (10) |
|
وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتَاً كَذَلِكَ تُخْرَجُونَ (زخرف: 11) همان كسى كه از آسمان آبى فرستاد بمقدار معيّن، و بوسيله آن سرزمين مرده را حيات بخشيديم همين گونه (در قيامت از قبرها) شما را خارج مىسازند! (11) |
|
وَالَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَالْأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ (زخرف: 12) و همان كسى كه همه زوجها را آفريد، و براى شما از كشتيها و چهارپايان مركبهايى قرارداد كه بر آن سوار مىشويد، (12) |
|
وَ جَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُزْءً إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكفُورٌ مُبِينٌ (زخرف: 15) آنها براى خداوند از ميان بندگانش جزئى قرار دادند (و ملائكه را دختران خدا خواندند) انسان كفرانكننده آشكارى است! (15) |
|
أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَنَاتٍ وَ أَصْفَاكُمْ بِالْبَنِينَ (زخرف: 16) آيا از ميان مخلوقاتش دختران را براى خود انتخاب كرده و پسران را براى شما برگزيده است؟! (16) |
|
وَ إِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحْمَنِ مَثَلاً ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدَّاً وَ هُوَ كَظِيمٌ (زخرف: 17) در حالى كه هر گاه يكى از آنها را به همان چيزى كه براى خداوند رحمان شبيه قرار داده [به تولّد دختر] بشارت دهند، صورتش (از فرط ناراحتى) سياه مىشود و خشمگين مىگردد! (17) |
|
أَوَ مَنْ يُنَشَّأُ فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِينٍ (زخرف: 18) آيا كسى را كه در لابلاى زينتها پرورش مىيابد و به هنگام جدال قادر به تبيين مقصود خود نيست (فرزند خدا مىخوانيد)؟! (18) |
|
وَ جَعَلُوا الْمَلاَئِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثَاً أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَ يُسْأَلُونَ (زخرف: 19) آنها فرشتگان را كه بندگان خداوند رحمانند مؤنّث پنداشتند آيا شاهد آفرينش آنها بوده اند؟! گواهى آنان نوشته مىشود و (از آن) بازخواست خواهند شد! (19) |
|
وَ قَالُوا لَوْ شَاءَ الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُمْ مَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ (زخرف: 20) آنان گفتند: «اگر خداوند رحمان مىخواست ما آنها را پرستش نمىكرديم!» ولى به اين امر هيچ گونه علم و يقين ندارند و جز دروغ چيزى نمىگويند! (20) |
|
فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ (زخرف: 25) به همين جهت از آنها انتقام گرفتيم بنگر پايان كار تكذيبكنندگان چگونه بود! (25) |
|
بَلْ مَتَّعْتُ هَؤُلاَءِ وَ آبَاءَهُمْ حَتَّي جَاءَهُمُ الْحَقُّ وَ رَسُولٌ مُبِينٌ (زخرف: 29) ولى من اين گروه و پدرانشان را از مواهب دنيا بهرهمند ساختم تا حق و فرستاده آشكار (الهى) به سراغشان آمد (29) |
|
وَ لَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ وَ إِنَّا بِهِ كَافِرُونَ (زخرف: 30) هنگامى كه حق به سراغشان آمد گفتند: «اين سحر است، و ما نسبت به آن كافريم»! (30) |
|
وَ قَالُوا لَوْلاَ نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَي رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ (زخرف: 31) و گفتند: «چرا اين قرآن بر مرد بزرگ (و ثروتمندى) از اين دو شهر (مكه و طائف) ناز ل نشده است؟!» (31) |
|
أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضَاً سُخْرِيَّاً وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ (زخرف: 32) آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم مىكنند؟! ما معيشت آنها را در حيات دنيا در ميانشان تقسيم كرديم و بعضى را بر بعضى برترى داديم تا يكديگر را مسخر كرده (و با هم تعاون نمايند) و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمعآورى مىكنند بهتر است! (32) |
|
وَ لَوْلاَ أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفَاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ (زخرف: 33) اگر (تمكّن كفّار از مواهب مادى) سبب نمىشد كه همه مردم امت واحد (گمراهى) شوند، ما براى كسانى كه به (خداوند) رحمان كافر مىشدند خانههايى قرار مىداديم با سقفهايى از نقره و نردبانهايى كه از آن بالا روند، (33) |
|
وَ زُخْرُفَاً وَ إِنْ كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ (زخرف: 35) و انواع زيورها ولى تمام اينها بهره زندگى دنياست، و آخرت نزد پروردگارت از آن پرهيزگاران است! (35) |
|
وَ مَنْ يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانَاً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ (زخرف: 36) و هر كس از ياد خدا روىگردان شود شيطان را به سراغ او ميفرستيم پس همواره قرين اوست! (36) |
|
وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (زخرف: 37) و آنها [شياطين] اين گروه را از راه خدا بازمىدارند، در حالى كه گمان مىكنند هدايتيافتگان حقيقى آنها هستند! (37) |
|
حَتَّي إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ (زخرف: 38) تا زمانى كه (در قيامت) نزد ما حاضر شود مىگويد: اى كاش ميان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود چه بد همنشينى بودى! (38) |
|
وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ (زخرف: 39) (ولى به آنها مىگوييم:) هرگز اين گفتگوها امروز به حال شما سودى ندارد، چرا كه ظلم كرديد و همه در عذاب مشتركيد! (39) |
|
أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ مَنْ كَانَ فِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ (زخرف: 40) (اى پيامبر!) آيا تو مىتوانى سخن خود را به گوش كران برسانى، يا كوران و كسانى را كه در گمراهى آشكارى هستند هدايت كنى؟! (40) |
|
وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِنْ دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ (زخرف: 45) از رسولانى كه پيش از تو فرستاديم بپرس: آيا غير از خداوند رحمان معبودانى براى پرستش قرار داديم؟! (45) |
|
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَي بِآيَاتِنَا إِلَي فِرْعَوْنَ وَ مَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ (زخرف: 46) ما موسى را با آيات خود به سوى فرعون و درباريان او فرستاديم (موسى به آنها) گفت: «من فرستاده پروردگار جهانيانم» (46) |
|
وَ مَا نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلاَّ هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا وَ أَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (زخرف: 48) ما هيچ آيه (و معجزهاى) به آنان نشان نمىداديم مگر اينكه از ديگرى بزرگتر (و مهمتر) بود و آنها را به (انواع) عذاب گرفتار كرديم شايد بازگردند! (48) |
|
وَ قَالُوا يَا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ (زخرف: 49) (وقتى گرفتار بلا مىشدند مى) گفتند: «اى ساحر! پروردگارت را به عهدى كه با تو كرده بخوان (تا ما را از اين بلا برهاند) كه ما هدايت خواهيم يافت (و ايمان مىآوريم)!» (49) |
|
فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ يَنْكُثُونَ (زخرف: 50) امّا هنگامى كه عذاب را از آنها برطرف مىساختيم پيمان خود را مىشكستند! (50) |
|
وَ نَادَي فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَ هَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَفَلاَ تُبْصِرُونَ (زخرف: 51) فرعون در ميان قوم خود ندا داد و گفت: «اى قوم من! آيا حكومت مصر از آن من نيست، و اين نهرها تحت فرمان من جريان ندارد؟ آيا نمىبينيد؟ (51) |
|
فَلَوْلاَ أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلاَئِكَةُ مُقْتَرِنِينَ (زخرف: 53) (اگر راست مىگويد) چرا دستبندهاى طلا به او داده نشده، يا اينكه چرا فرشتگان دوشادوش او نيامدهاند (تا گفتارش را تأييد كنند)؟! (53) |
|
فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفَاً وَ مَثَلاً لِلْآخِرِينَ (زخرف: 56) و آنها را پيشگامان (در عذاب) و عبرتى براى ديگران قرار داديم. (56) |
|
وَ لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنْكُمْ مِلاَئِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ (زخرف: 60) و هر گاه بخواهيم به جاى شما در زمين فرشتگانى قرار مىدهيم كه جانشين (شما) گردند! (60) |
|
وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلاَ تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ (زخرف: 61) و او [مسيح] سبب آگاهى بر روز قيامت است. (زيرا نزول عيسى گواه نزديكى رستاخيز است) هرگز در آن ترديد نكنيد و از من پيروى كنيد كه اين راه مستقيم است! (61) |
|
وَ لاَ يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطَانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (زخرف: 62) و شيطان شما را (از راه خدا) باز ندارد، كه او دشمن آشكار شماست! (62) |
|
وَ لَمَّا جَاءَ عِيسَي بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُمْ بِالْحِكْمَةِ وَ لِأُبَيِّنَ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللهَ وَ أَطِيعُونِ (زخرف: 63) و هنگامى كه عيسى دلايل روشن (براى آنها) آورد گفت: «من براى شما حكمت آوردهام، و آمدهام تا برخى از آنچه را كه در آن اختلاف داريد روشن كنم پس تقواى الهى پيشه كنيد و از من اطاعت نماييد! (63) |
|
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ عَذَابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ (زخرف: 65) ولى گروههايى از ميان آنها (درباره مسيح) اختلاف كردند (و بعضى او را خدا پنداشتند) واى بر كسانى كه ستم كردند از عذاب روزى دردناك! (65) |
|
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لاَ يَشْعُرُونَ (زخرف: 66) آيا جز اين انتظار دارند كه قيامت ناگهان به سراغشان آيد در حالى كه نمىفهمند؟ (66) |
|
الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِينَ (زخرف: 67) دوستان در آن روز دشمن يكديگرند، مگر پرهيزگاران! (67) |
|
يَا عِبَادِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَ لاَ أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ (زخرف: 68) اى بندگان من! امروز نه ترسى بر شماست و نه اندوهگين مىشويد! (68) |
|
ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْوَاجُكُمْ تُحْبَرُونَ (زخرف: 70) (به آنها خطاب مىشود:) شما و همسرانتان در نهايت شادمانى وارد بهشت شويد! (70) |
|
يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِصِحَافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَكْوَابٍ وَ فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنْتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (زخرف: 71) (اين در حالى است كه) ظرفها (ى غذا) و جامهاى طلايى (شراب طهور) را گرداگرد آنها مىگردانند و در آن (بهشت) آنچه دلها مىخواهد و چشمها از آن لذت مىبرد موجود است و شما هميشه در آن خواهيد ماند! (71) |
|
وَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (زخرف: 72) اين بهشتى است كه شما وارث آن مىشويد بخاطر اعمالى كه انجام مىداديد! (72) |
|
إِنَّ الْمُـجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ (زخرف: 74) (ولى) مجرمان در عذاب دوزخ جاودانه مىمانند. (74) |
|
وَ مَا ظَلَمْنَاهُمْ وَ لَكِنْ كَانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ (زخرف: 76) ما به آنها ستم نكرديم، آنان خود ستمكار بودند! (76) |
|
لَقَدْ جِئْنَاكُمْ بِالْحَقِّ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ (زخرف: 78) ما حق را براى شما آورديم ولى بيشتر شما از حق كراهت داشتيد! (78) |
|
قُلْ إِنْ كَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ (زخرف: 81) بگو: «اگر براى خداوند فرزندى بود، من نخستين پرستنده او بودم!» (81) |
|
سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ (زخرف: 82) منزه است پروردگار آسمانها و زمين، پروردگار عرش، از توصيفى كه آنها مىكنند! (82) |
|
وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلَهٌ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ (زخرف: 84) او كسى است كه در آسمان معبود است و در زمين معبود و او حكيم و عليم است! (84) |
|
وَ تَبَارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (زخرف: 85) پر بركت و پايدار است كسى كه حكومت آسمانها و زمين و آنچه در ميان آن دو است از آن اوست و آگاهى از قيام قيامت نزد اوست و به سوى او بازگردانده مىشويد! (85) |
|
وَ لاَ يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (زخرف: 86) كسانى را كه غير از او مىخوانند قادر بر شفاعت نيستند مگر آنها كه شهادت به حق دادهاند و بخوبى آگاهند! (86) |
|
وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ (دخان: 2) سوگند به اين كتاب روشنگر، (2) |
|
رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (دخان: 6) اينها همه بخاطر رحمتى است از سوى پروردگارت، كه شنونده و داناست! (6) |
|
رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ (دخان: 7) (همان) پروردگار آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست، اگر اهل يقين هستيد! (7) |
|
لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِي وَ يُمِيتُ رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ (دخان: 8) هيچ معبودى جز او نيست زنده مىكند و مىميراند او پروردگار شما و پروردگار پدران نخستين شماست! (8) |
|
فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ (دخان: 10) پس منتظر روزى باش كه آسمان دود آشكارى پديد آورد ... (10) |
|
يَغْشَي النَّاسَ هَذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ (دخان: 11) كه همه مردم را فرامىگيرد اين عذاب دردناكى است! (11) |
|
رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ (دخان: 12) (مىگويند:) پروردگارا! عذاب را از ما برطرف كن كه ايمان مىآوريم. (12) |
|
أَنَّي لَهُمُ الذِّكْرَي وَ قَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ (دخان: 13) چگونه: و از كجا متذكر مىشوند با اينكه رسول روشنگر (با معجزات و منطق روشن) به سراغشان آمد! (13) |
|
إِنَّا كَاشِفُوا الْعَذَابِ قَلِيلاً إِنَّكُمْ عَائِدُونَ (دخان: 15) ما عذاب را كمى برطرف مىسازيم، ولى باز به كارهاى خود بازمىگرديد! (15) |
|
يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرَي إِنَّا مُنْتَقِمُونَ (دخان: 16) (ما از آنها انتقام مىگيريم) در آن روز كه آنها را با قدرت خواهيم گرفت آرى ما انتقام گيرندهايم! (16) |
|
وَاتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْوَاً إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ (دخان: 24) (هنگامى كه از دريا گذشتيد) دريا را آرام و گشاده بگذار (و بگذر) كه آنها لشكرى غرقشده خواهند بود! (24) |
|
فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَ مَا كَانُوا مُنْظَرِينَ (دخان: 29) نه آسمان بر آنان گريست و نه زمين، و نه به آنها مهلتى داده شد! (29) |
|
وَ لَقَدْ نَجَّيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنَ الْعَذَابِ الْمُهِينِ (دخان: 30) ما بنى اسرائيل را از عذاب ذلّتبار رهايى بخشيديم (30) |
|
مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كَانَ عَالِيَاً مِنَ الْمُسْرِفِينَ (دخان: 31) از فرعون كه مردى متكبر و از اسرافكاران بود! (31) |
|
وَ لَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَي عِلْمٍ عَلَي الْعَالَمِينَ (دخان: 32) ما آنها را با علم (خويش) بر جهانيان برگزيديم و برترى داديم، (32) |
|
وَ آتَيْنَاهُمْ مِنَ الْآيَاتِ مَا فِيهِ بَلاَءٌ مُبِينٌ (دخان: 33) و آياتى (از قدرت خويش) را به آنها داديم كه آزمايش آشكارى در آن بود (ولى آنان كفران كردند و مجازات شدند)! (33) |
|
إِنْ هِيَ إِلاَّ مَوْتَتُنَا الْأُولَي وَ مَا نَحْنُ بِمُنْشَرِينَ (دخان: 35) «مرگ ما جز همان مرگ اول نيست و هرگز برانگيخته نخواهيم شد! (35) |
|
وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا لاَعِبِينَ (دخان: 38) ما آسمانها و زمين و آنچه را كه در ميان اين دو است به بازى (و بىهدف) نيافريديم! (38) |
|
مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ (دخان: 39) ما آن دو را جز بحق نيافريديم ولى بيشتر آنان نمىدانند! (39) |
|
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقَاتُهُمْ أَجْمَعِينَ (دخان: 40) روز جدايى (حق از باطل) وعدهگاه همه آنهاست! (40) |
|
إِلاَّ مَنْ رَحِمَ اللهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (دخان: 42) مگر كسى كه خدا او را مورد رحمت قرار داده، چرا كه او عزيز و رحيم است! (42) |
|
إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ (دخان: 43) مسلّماً درخت زقّوم ... (43) |
|
طَعَامُ الْأَثِيمِ (دخان: 44) غذاى گنهكاران است، (44) |
|
كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ (دخان: 45) همانند فلز گداخته در شكمها مىجوشد (45) |
|
كَغَلْيِ الْحَمِيمِ (دخان: 46) جوششى همچون آب سوزان! (46) |
|
خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَي سَوَاءِ الْجَحِيمِ (دخان: 47) (آن گاه به مأموران دوزخ خطاب مىشود:) اين كافر مجرم را بگيريد و به ميان دوزخ پرتابش كنيد! (47) |
|
ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِيمِ (دخان: 48) سپس بر سر او از عذاب جوشان بريزيد! (48) |
|
ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ (دخان: 49) (به او گفته مىشود:) بچش كه (به پندار خود) بسيار قدرتمند و محترم بودى! (49) |
|
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ (دخان: 51) (ولى) پرهيزگاران در جايگاه امنى قرار دارند، (51) |
|
لاَ يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولَي وَ وَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ (دخان: 56) هرگز مرگى جز همان مرگ اوّل (كه در دنيا چشيدهاند) نخواهند چشيد، و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ مىكند (56) |
|
فَضْلاً مِنْ رَبِّكَ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (دخان: 57) اين فضل و بخششى است از سوى پروردگارت، اين همان رستگارى بزرگ است! (57) |
|
تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ (جاثيه: 2) اين كتاب از سوى خداوند عزيز و حكيم نازل شده است! (2) |
|
إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِلْمُؤْمِنِينَ (جاثيه: 3) بىشكّ در آسمانها و زمين نشانههاى (فراوانى) براى مؤمنان وجود دارد (3) |
|
وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَ مَا أَنْزَلَ اللهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَ تَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (جاثيه: 5) و نيز در آمد و شد شب و روز، و رزق (و بارانى) كه خداوند از آسمان نازل كرده و بوسيله آن زمين را بعد از مردنش حيات بخشيده و همچنين در وزش بادها، نشانههاى روشنى است براى گروهى كه اهل تفكّرند! (5) |
|
تِلْكَ آيَاتُ اللهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللهِ وَ آيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ (جاثيه: 6) اينها آيات خداوند است كه ما آن را بحقّ بر تو تلاوت مىكنيم اگر آنها به اين آيات ايمان نياورند، به كدام سخن بعد از سخن خدا و آياتش ايمان مىآورند؟! (6) |
|
اللهُ الَّذِي سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (جاثيه: 12) خداوند همان كسى است كه دريا را مسخّر شما كرد تا كشتيها بفرمانش در آن حركت كنند و بتوانند از فضل او بهره گيريد، و شايد شكر نعمتهايش را بجا آوريد! (12) |
|
وَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعَاً مِنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (جاثيه: 13) او آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همه را از سوى خودش مسخّر شما ساخته در اين نشانههاى (مهمّى) است براى كسانى كه انديشه مىكنند! (13) |
|
وَ لَقَدْ آتَيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَي الْعَالَمِينَ (جاثيه: 16) ما بنى اسرائيل را كتاب (آسمانى) و حكومت و نبوّت بخشيديم و از روزيهاى پاكيزه به آنها عطا كرديم و آنان را بر جهانيان (و مردم عصر خويش) برترى بخشيديم (16) |
|
وَ آتَيْنَاهُمْ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيَاً بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (جاثيه: 17) و دلايل روشنى از امر نبوّت و شريعت در اختيارشان قرار داديم آنها اختلاف نكردند مگر بعد از علم و آگاهى و اين اختلاف بخاطر ستم و برترىجويى آنان بود امّا پروردگارت روز قيامت در ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داورى مىكند. (17) |
|
ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَي شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَ لاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ (جاثيه: 18) سپس تو را بر شريعت و آيين حقّى قرار داديم از آن پيروى كن و از هوسهاى كسانى كه آگاهى ندارند پيروى مكن! (18) |
|
إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللهِ شَيْءً وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَاللهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ (جاثيه: 19) آنها هرگز نمىتوانند تو را در برابر خداوند بىنياز كنند (و از عذابش برهانند) و ظالمان يار و ياور يكديگرند، امّا خداوند يار و ياور پرهيزگاران است! (19) |
|
هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدَيً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ (جاثيه: 20) اين (قرآن و شريعت آسمانى) وسايل بينايى و مايه هدايت و رحمت است براى مردمى كه (به آن) يقين دارند! (20) |
|
أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ وَ مَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ (جاثيه: 21) آيا كسانى كه مرتكب بديها و گناهان شدند گمان كردند كه ما آنها را همچون كسانى قرار مىدهيم كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند كه حيات و مرگشان يكسان باشد؟! چه بد داورى مىكنند! (21) |
|
وَ خَلَقَ اللهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزَي كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ (جاثيه: 22) و خداوند آسمانها و زمين را بحقّ آفريده است تا هر كس در برابر اعمالى كه انجام داده است جزا داده شود و به آنها ستمى نخواهد شد! (22) |
|
وَ قَالُوا مَا هِيَ إِلاَّ حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَ نَحْيَا وَ مَا يُهْلِكُنَا إِلاَّ الدَّهْرُ وَ مَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ (جاثيه: 24) آنها گفتند: «چيزى جز همين زندگى دنياى ما در كار نيست گروهى از ما مىميرند و گروهى جاى آنها را مىگيرند و جز طبيعت و روزگار ما را هلاك نمىكند!» آنان به اين سخن كه مىگويند علمى ندارند، بلكه تنها حدس مىزنند (و گمانى بىپايه دارند)! (24) |
|
قُلِ اللهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَ رَيْبَ فِيهِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ (جاثيه: 26) بگو: «خداوند شما را زنده مىكند، سپس مىميراند، بار ديگر در روز قيامت كه در آن ترديدى نيست گردآورى مىكند ولى بيشتر مردم نمىدانند.» (26) |
|
وَ لِاللهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ (جاثيه: 27) مالكيّت و حاكميّت آسمانها و زمين براى خداست و آن روز كه قيامت برپا شود اهل باطل زيان مىبينند! (27) |
|
وَ تَرَي كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَي إِلَي كِتَابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (جاثيه: 28) در آن روز هر امّتى را مىبينى (كه از شدّت ترس و وحشت) بر زانو نشسته هر امّتى بسوى كتابش خوانده مىشود، و (به آنها مىگويند:) امروز جزاى آنچه را انجام مىداديد به شما مىدهند! (28) |
|
هَذَا كِتَابُنَا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (جاثيه: 29) اين كتاب ما است كه بحق با شما سخن مىگويد (و اعمال شما را بازگو مىكند) ما آنچه را انجام مىداديد مىنوشتيم! (29) |
|
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ (جاثيه: 30) امّا كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، پروردگارشان آنها را در رحمت خود وارد مىكند اين همان پيروزى بزرگ است! (30) |
|
وَ إِذَا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ وَالسَّاعَةُ لاَ رَيْبَ فِيهَا قُلْتُمْ مَا نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلاَّ ظَنَّاً وَ مَا نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ (جاثيه: 32) و هنگامى كه گفته مىشد: «وعده خداوند حقّ است، و در قيامت هيچ شكّى نيست»، شما مىگفتيد: «ما نمىدانيم قيامت چيست؟ ما تنها گمانى در اين باره داريم، و به هيچ وجه يقين نداريم!» (32) |
|
وَ قِيلَ الْيَوْمَ نَنْسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا وَ مَأْوَاكُمُ النَّارُ وَ مَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ (جاثيه: 34) و به آنها گفته مىشود: «امروز شما را فراموش مىكنيم همانگونه كه شما ديدار امروزتان را فراموش كرديد و جايگاه شما دوزخ است و هيچ ياورى نداريد! (34) |
|
ذَلِكُمْ بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آيَاتِ اللهِ هُزُوَاً وَ غَرَّتْكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ لاَ يُخْرَجُونَ مِنْهَا وَ لاَ هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ (جاثيه: 35) اين بخاطر آن است كه شما آيات خدا را به مسخره گرفتيد و زندگى دنيا شما را فريب داد! «امروز نه آنان را از دوزخ بيرون مىآورند، و نه هيچ گونه عذرى از آنها پذيرفته مىشود! (35) |
|
فَلِاللهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (جاثيه: 36) پس حمد و ستايش مخصوص خداست، پروردگار آسمانها و پروردگار زمين و پروردگار همه جهانيان! (36) |
|
وَ لَهُ الْكِبْرِيَاءُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (جاثيه: 37) و براى اوست كبريا و عظمت در آسمانها و زمين، و اوست عزيز و حكيم! (37) |
|
تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ (احقاف: 2) اين كتاب از سوى خداوند عزيز و حكيم نازل شده است! (2) |
|
مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمَّيً وَالَّذِينَ كَفَرُوا عَمَّا أُنْذِرُوا مُعْرِضُونَ (احقاف: 3) ما آسمانها و زمين و آنچه را در ميان اين دو است جز بحق و براى سرآمد معيّنى نيافريديم امّا كافران از آنچه انذار مىشوند روى گردانند! (3) |
|
قُلْ أَرَأَيْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ ائْتُونِي بِكِتَابٍ مِنْ قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (احقاف: 4) به آنان بگو: «اين معبودهايى را كه غير از خدا پرستش مىكنيد به من نشان دهيد چه چيزى از زمين را آفريدهاند، يا شركتى در آفرينش آسمانها دارند؟ كتابى آسمانى پيش از اين، يا اثر علمى از گذشتگان براى من بياوريد (كه دليل صدق گفتار شما باشد) اگر راست مىگوييد!» (4) |
|
وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللهِ مَنْ لاَ يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ هُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ (احقاف: 5) چه كسى گمراهتر است از آن كس كه معبودى غير خدا را مىخواند كه تا قيامت هم به او پاسخ نمىگويد و از خواندن آنها (كاملا) بىخبر است؟! (و صداى آنها را هيچ نمىشنود!) (5) |
|
وَ إِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَ كَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ (احقاف: 6) و هنگامى كه مردم محشور مىشوند، معبودهاى آنها دشمنانشان خواهند بود حتّى عبادت آنها را انكار مىكنند! (6) |
|
وَ إِذَا تُتْلَي عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ (احقاف: 7) هنگامى كه آيات روشن ما بر آنان خوانده مىشود، كافران در برابر حقّى كه براى آنها آمده مىگويند: «اين سحرى آشكار است!» (7) |
|
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلاَ تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللهِ شَيْءً هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَي بِهِ شَهِيدَاً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (احقاف: 8) بلكه مىگويند: «اين آيات را بر خدا افترا بسته است!» بگو: «اگر من آن را بدروغ به خدا نسبت داده باشم (لازم است مرا رسوا كند و) شما نمىتوانيد در برابر خداوند از من دفاع كنيد! او كارهايى را كه شما در آن وارد مىشويد بهتر مىداند همين بس كه خداوند گواه ميان من و شما باشد و او آمرزنده و مهربان است!» (8) |
|
قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعَاً مِنَ الرُّسُلِ وَ مَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَ لاَ بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَي إِلَيَّ وَ مَا أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ مُبِينٌ (احقاف: 9) بگو: «من پيامبر نوظهورى نيستم و نمىدانم با من و شما چه خواهد شد من تنها از آنچه بر من وحى مىشود پيروى مىكنم، و جز بيمدهنده آشكارى نيستم!» (9) |
|
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كَانَ مِنْ عِنْدِ اللهِ وَ كَفَرْتُمْ بِهِ وَ شَهِدَ شَاهِدٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَي مِثْلِهِ فَآمَنَ وَاسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (احقاف: 10) بگو: «به من خبر دهيد اگر اين قرآن از سوى خدا باشد و شما به آن كافر شويد، در حالى كه شاهدى از بنى اسرائيل بر آن شهادت دهد، و او ايمان آورد و شما استكبار كنيد (چه كسى گمراهتر از شما خواهد بود)؟! خداوند گروه ستمگر را هدايت نمىكند!» (10) |
|
وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَي إِمَامَاً وَ رَحْمَةً وَ هَذَا كِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِسَانَاً عَرَبِيَّاً لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشْرَي لِلْمُحْسِنِينَ (احقاف: 12) و پيش از آن، كتاب موسى كه پيشوا و رحمت بود (نشانههاى آن را بيان كرده)، و اين كتاب هماهنگ با نشانههاى تورات است در حالى كه به زبان عربى و فصيح و گوياست، تا ظالمان را بيم دهد و براى نيكوكاران بشارتى باشد! (12) |
|
أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (احقاف: 14) آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن مىمانند اين پاداش اعمالى است كه انجام مىدادند. (14) |
|
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانَاً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهَاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهَاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلاَثُونَ شَهْرَاً حَتَّي إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلَي وَالِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحَاً تَرْضَاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ (احقاف: 15) ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند، مادرش او را با ناراحتى حمل مىكند و با ناراحتى بر زمين مىگذارد و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سى ماه است تا زمانى كه به كمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگى بالغ گردد مىگويد: «پروردگارا! مرا توفيق ده تا شكر نعمتى را كه به من و پدر و مادرم دادى بجا آورم و كار شايستهاى انجام دهم كه از آن خشنود باشى، و فرزندان مرا صالح گردان من به سوى تو بازمىگردم و توبه مىكنم، و من از مسلمانانم!» (15) |
|
أُولَئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَ نَتَجَاوَزُ عَنْ سَيِّئِاتِهِمْ فِي أَصْحَابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ (احقاف: 16) آنها كسانى هستند كه ما بهترين اعمالشان را قبول مىكنيم و از گناهانشان مىگذريم و در ميان بهشتيان جاى دارند اين وعده راستى است كه وعده داده مىشدند. (16) |
|
وَالَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُمَا أَتَعِدَانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي وَ هُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ فَيَقُولُ مَا هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ (احقاف: 17) و كسى كه به پدر و مادرش مىگويد: «اف بر شما! آيا به من وعده مىدهيد كه من روز قيامت مبعوث مىشوم؟! در حالى كه پيش از من اقوام زيادى بودند (و هرگز مبعوث نشدند)! و آن دو پيوسته فرياد مىكشند و خدا را به يارى مىطلبند كه: واى بر تو، ايمان بياور كه وعده خدا حق است امّا او پيوسته مىگويد:» اينها چيزى جز افسانههاى پيشينيان نيست! (17) |
|
أُولَئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ (احقاف: 18) آنها كسانى هستند كه فرمان عذاب درباره آنان همراه اقوام (كافرى) كه پيش از آنان از جنّ و انس بودند مسلّم شده، چرا كه همگى زيانكار بودند! (18) |
|
وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَي النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِمَا كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ (احقاف: 20) آن روز كه كافران را بر آتش عرضه مىكنند (به آنها گفته مىشود:) از طيّبات و لذائذ در زندگى دنيا خود استفاده كرديد و از آن بهره گرفتيد اما امروز عذاب ذلّتبار بخاطر استكبارى كه در زمين بناحق كرديد و بخاطر گناهانى كه انجام مىداديد جزاى شما خواهد بود! (20) |
|
وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَنْ لاَ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (احقاف: 21) (سرگذشت هود) برادر قوم عاد را ياد كن، آن زمان كه قومش را در سرزمين «احقاف» بيم داد در حالى كه پيامبران زيادى قبل از او در گذشتههاى دور و نزديك آمده بودند كه: جز خداى يگانه را نپرستيد! (و گفت:) من بر شما از عذاب روزى بزرگ مىترسم! (21) |
|
قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (احقاف: 22) آنها گفتند: «آيا آمدهاى كه ما را (با دروغهايت) از معبودانمان بازگردانى؟! اگر راست مىگويى عذابى را كه به ما وعده مىدهى بياور!» (22) |
|
قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللهِ وَ أُبَلِّغُكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ وَ لَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمَاً تَجْهَلُونَ (احقاف: 23) گفت: «علم (آن) تنها نزد خداست (و او مىداند چه زمانى شما را مجازات كند) من آنچه را به آن فرستاده شدهام به شما مىرسانم، (وظيفه من همين است!) ولى شما را قومى مىبينيم كه پيوسته در نادانى هستيد!» (23) |
|
تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْءٍ بِأَمْرِ رَبِّهَا فَأَصْبَحُوا لاَ يُرَي إِلاَّ مَسَاكِنُهُمْ كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُـجْرِمِينَ (احقاف: 25) همه چيز را بفرمان پروردگارش در هم ميكوبد و نابود ميكند (آرى) آنها صبح كردند در حالى كه چيزى جز خانههايشان به چشم نمىخورد ما اين گونه گروه مجرمان را كيفر مىدهيم! (25) |
|
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا مَا حَوْلَكُمْ مِنَ الْقُرَي وَ صَرَّفْنَا الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (احقاف: 27) ما آباديهايى را كه پيرامون شما بودند نابود ساختيم، و آيات خود را بصورتهاى گوناگون (براى مردم آنها) بيان كرديم شايد بازگردند! (27) |
|
وَ إِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرَاً مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْ إِلَي قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ (احقاف: 29) (به ياد آور) هنگامى كه گروهى از جنّ را به سوى تو متوجّه ساختيم كه قرآن را بشنوند وقتى حضور يافتند به يكديگر گفتند: «خاموش باشيد و بشنويد!» و هنگامى كه پايان گرفت، به سوى قوم خود بازگشتند و آنها را بيم دادند! (29) |
|
قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابَاً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَي مُصَدِّقَاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَي الْحَقِّ وَ إِلَي طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ (احقاف: 30) گفتند: «اى قوم ما! ما كتابى را شنيديم كه بعد از موسى نازل شده، هماهنگ با نشانههاى كتابهاى پيش از آن، كه به سوى حقّ و راه راست هدايت مىكند. (30) |
|
وَ مَنْ لاَ يُجِبْ دَاعِيَ اللهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَ لَيْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءُ أُولَئِكَ فِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ (احقاف: 32) و هر كس به دعوت كننده الهى پاسخ نگويد، هرگز نمىتواند از چنگال عذاب الهى در زمين فرار كند، و غير از خدا يار و ياورى براى او نيست چنين كسانى در گمراهى آشكارند!» (32) |
|
أَوَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقَادِرٍ عَلَي أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَي بَلَي إِنَّهُ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (احقاف: 33) آيا آنها نمىدانند خداوندى كه آسمانها و زمين را آفريده و از آفرينش آنها ناتوان نشده است، مىتواند مُردگان را زنده كند؟! آرى او بر هر چيز تواناست! (33) |
|
وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَي النَّارِ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَي وَ رَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (احقاف: 34) روزى را به ياد آور كه كافران را بر آتش عرضه مىدارند (و به آنها گفته مىشود:) آيا اين حقّ نيست؟! مىگويند: «آرى، به پروردگارمان سوگند (كه حقّ است)!» (در اين هنگام خداوند) مىگويد: «پس عذاب را بخاطر كفرتان بچشيد!» (34) |
|
فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لاَ تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ سَاعَةً مِنْ نَهَارٍ بَلاَغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ (احقاف: 35) پس صبر كن آن گونه كه پيامبران «اولو العزم» صبر كردند، و براى (عذاب) آنان شتاب مكن! هنگامى كه وعدههايى را كه به آنها داده مىشود ببينند، احساس مىكنند كه گويى فقط ساعتى از يك روز (در دنيا) توقّف داشتند اين ابلاغى است براى همگان آيا جز قوم فاسق هلاك مىشوند؟! (35) |
|
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ آمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بَالَهُمْ (محمد: 2) و كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند و به آنچه بر محمد (ص) نازل شده- و همه حقّ است و از سوى پروردگارشان- نيز ايمان آوردند، خداوند گناهانشان را مىبخشد و كارشان را اصلاح مىكند! (2) |
|
ذَلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَ أَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللهُ لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ (محمد: 3) اين بخاطر آن است كه كافران از باطل پيروى كردند، و مؤمنان از حقّى كه از سوى پروردگارشان بود تبعيّت نمودند اين گونه خداوند براى مردم مثَلهاى (زندگى) آنان را بيان مىكند! (3) |
|
فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّي إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنَّاً بَعْدُ وَ إِمَّا فِدَاءً حَتَّي تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَ لَوْ يَشَاءُ اللهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ (محمد: 4) و هنگامى كه با كافران (جنايتپيشه) در ميدان جنگ رو به رو شديد گردنهايشان را بزنيد، (و اين كار را هم چنان ادامه دهيد) تا به اندازه كافى دشمن را در هم بكوبيد در اين هنگام اسيران را محكم ببنديد سپس يا بر آنان منّت گذاريد (و آزادشان كنيد) يا در برابر آزادى از آنان فديه [غرامت] بگيريد (و اين وضع بايد هم چنان ادامه يابد) تا جنگ بار سنگين خود را بر زمين نهد، (آرى) برنامه اين است! و اگر خدا مىخواست خودش آنها را مجازات مىكرد، اما مىخواهد بعضى از شما را با بعضى ديگر بيازمايد و كسانى كه در راه خدا كشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را از بين نمىبرد! (4) |
|
وَ يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ (محمد: 6) و آنها را در بهشت (جاويدانش) كه اوصاف آن را براى آنان بازگو كرده وارد مىكند. (6) |
|
أَفَلَمْ يِسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللهُ عَلَيْهِمْ وَ لِلْكَافِرِينَ أَمْثَالُهَا (محمد: 10) آيا در زمين سير نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه قبل از آنان بودند چگونه بود؟! خداوند آنها را هلاك كرد و براى كافران امثال اين مجازاتها خواهد بود! (10) |
|
ذَلِكَ بِأَنَّ اللهَ مَوْلَي الَّذِينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكَافِرِينَ لاَ مَوْلَي لَهُمْ (محمد: 11) اين براى آن است كه خداوند مولا و سرپرست كسانى است كه ايمان آوردند امّا كافران مولايى ندارند! (11) |
|
إِنَّ اللهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوَيً لَهُمْ (محمد: 12) خداوند كسانى را كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند وارد باغهايى از بهشت مىكند كه نهرها از زير (درختانش) جارى است در حالى كه كافران از متاع زودگذر دنيا بهره مىگيرند و همچون چهارپايان مىخورند، و سرانجام آتش دوزخ جايگاه آنهاست! (12) |
|
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَ أَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفَّيً وَ لَهُمْ فِيهَا مِنْ كُلِّ الَّثمَرَاتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِي النَّارِ وَ سُقُوا مَاءً حَمِيمَاً فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ (محمد: 15) توصيف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده، چنين است: در آن نهرهايى از آب صاف و خالص كه بدبو نشده، و نهرهايى از شير كه طعم آن دگرگون نگشته، و نهرهايى از شراب (طهور) كه مايه لذّت نوشندگان است، و نهرهايى از عسل مصفّاست، و براى آنها در آن از همه انواع ميوهها وجود دارد و (از همه بالاتر) آمرزشى است از سوى پروردگارشان! آيا اينها همانند كسانى هستند كه هميشه در آتش دوزخند و از آب جوشان نوشانده مىشوند كه اندرونشان را از هم متلاشى مىكند؟! (15) |
|
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّي إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ قَالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفَاً أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللهُ عَلَي قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ (محمد: 16) گروهى از آنان به سخنانت گوش فرامىدهند، امّا هنگامى كه از نزد تو خارج مىشوند به كسانى كه علم و دانش به آنان بخشيده شده (از روى استهزا) مىگويند: « (اين مرد) الان چه گفت؟!» آنها كسانى هستند كه خداوند بر دلهايشان مُهر نهاده و از هواى نفسشان پيروى كردهاند (از اين رو چيزى نمىفهمند)! (16) |
|
فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّي لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِكْرَاهُمْ (محمد: 18) آيا آنها [كافران] جز اين انتظارى دارند كه قيامت ناگهان فرا رسد (آن گاه ايمان آورند)، در حالى كه هم اكنون نشانههاى آن آمده است اما هنگامى كه بيايد، تذكّر (و ايمان) آنها سودى نخواهد داشت! (18) |
|
فَاعْلَمْ أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْوَاكُمْ (محمد: 19) پس بدان كه معبودى جز «اللَّه» نيست و براى گناه خود و مردان و زنان باايمان استغفار كن! و خداوند محل حركت و قرارگاه شما را مىداند! (19) |
|
وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْلاَ نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَ ذُكِرَ فِيهَا الْقِتَالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَي لَهُمْ (محمد: 20) كسانى كه ايمان آوردهاند مىگويند: «چرا سورهاى نازل نمىشود (كه در آن فرمان جهاد باشد)؟!» امّا هنگامى كه سوره واضح و روشنى نازل مىگردد كه در آن سخنى از جنگ است، منافقان بيماردل را مىبينى كه همچون كسى كه در آستانه مرگ قرار گرفته به تو نگاه مىكنند پس مرگ و نابودى براى آنان سزاوارتر است! (20) |
|
طَاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللهَ لَكَانَ خَيْرَاً لَهُمْ (محمد: 21) (ولى) اطاعت و سخن سنجيده براى آنان بهتر است و اگر هنگامى كه فرمان جهاد قطعى مىشود به خدا راست گويند (و از در صدق و صفا درآيند) براى آنها بهتر مىباشد! (21) |
|
فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ (محمد: 22) اگر (از اين دستورها) روى گردان شويد، جز اين انتظار مىرود كه در زمين فساد و قطع پيوند خويشاوندى كنيد؟! (22) |
|
أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَي قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا (محمد: 24) آيا آنها در قرآن تدبّر نمىكنند، يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است؟! (24) |
|
إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَي أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَي الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلَي لَهُمْ (محمد: 25) كسانى كه بعد از روشن شدن هدايت براى آنها، پشت به حق كردند، شيطان اعمال زشتشان را در نظرشان زينت داده و آنان را با آرزوهاى طولانى فريفته است! (25) |
|
ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ (محمد: 26) اين بخاطر آن است كه آنان به كسانى كه نزول وحى الهى را كراهت داشتند گفتند: «ما در بعضى از امور از شما پيروى مىكنيم؟» در حالى كه خداوند پنهانكارى آنان را مىداند. (26) |
|
فَكَيْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلاَئِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبَارَهُمْ (محمد: 27) حال آنها چگونه خواهد بود هنگامى كه فرشتگان (مرگ) بر صورت و پشت آنان مىزنند و جانشان را مىگيرند؟! (27) |
|
وَ لَوْ نَشَاءُ لَأََرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيَماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ (محمد: 30) و اگر ما بخواهيم آنها را به تو نشان مىدهيم تا آنان را با قيافههايشان بشناسى، هر چند مىتوانى آنها را از طرز سخنانشان بشناسى و خداوند اعمال شما را مىداند! (30) |
|
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّي نَعْلَمَ الْمُـجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَ نَبْلُوَا أَخْبَارَكُمْ (محمد: 31) ما همه شما را قطعاً مىآزمائيم تا معلوم شود مجاهدان واقعى و صابران از ميان شما كيانند، و اخبار شما را بيازماييم! (31) |
|
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللهِ وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَي لَنْ يَضُرُّوا اللهَ شَيْءً وَ سَيُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ (محمد: 32) آنان كه كافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند و بعد از روشنشدن هدايت براى آنان (باز) به مخالفت با رسول (خدا) برخاستند، هرگز زيانى به خدا نمىرسانند و (خداوند) بزودى اعمالشان را نابود مىكند! (32) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ لاَ تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ (محمد: 33) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اطاعت كنيد خدا را، و اطاعت كنيد رسول (خدا) را، و اعمال خود را باطل نسازيد! (33) |
|
فَلاَ تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَي السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ (محمد: 35) پس هرگز سست نشويد و (دشمنان را) به صلح (ذلّتبار) دعوت نكنيد در حالى كه شما برتريد، و خداوند با شماست و چيزى از (ثواب) اعمالتان را كم نمىكند! (35) |
|
إِنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَ لاَ يَسْأَلْكُمْ أَمْوَالَكُمْ (محمد: 36) زندگى دنيا تنها بازى و سرگرمى است و اگر ايمان آوريد و تقوا پيشه كنيد، پاداشهاى شما را مىدهد و اموال شما را نمىطلبد، (36) |
|
هَا أَنْتُمْ هَؤُلاَءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللهِ فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ وَ مَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَاللهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمَاً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لاَ يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ (محمد: 38) آرى، شما همان گروهى هستيد كه براى انفاق در راه خدا دعوت مىشويد، بعضى از شما بخل مىورزند و هر كس بخل ورزد، نسبت به خود بخل كرده است و خداوند بىنياز است و شما همه نيازمنديد و هر گاه سرپيچى كنيد، خداوند گروه ديگرى را جاى شما مىآورد پس آنها مانند شما نخواهند بود (و سخاوتمندانه در راه خدا انفاق مىكنند). (38) |
|
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانَاً مَعَ إِيمَانِهِمْ وَ لِاللهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ كَانَ اللهُ عَلِيمَاً حَكِيمَاً (فتح: 4) او كسى است كه آرامش را در دلهاى مؤمنان نازل كرد تا ايمانى بر ايمانشان بيفزايند لشكريان آسمانها و زمين از آن خداست، و خداوند دانا و حكيم است. (4) |
|
لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَ يُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ كَانَ ذَلِكَ عِنْدَ اللهِ فَوْزَاً عَظِيمَاً (فتح: 5) هدف (ديگر از آن فتح مبين) اين بود كه مردان و زنان با ايمان را در باغهايى (از بهشت) وارد كند كه نهرها از زير (درختانش) جارى است، در حالى كه جاودانه در آن مىمانند، و گناهانشان را مىبخشد، و اين نزد خدا رستگارى بزرگى است! (5) |
|
وَ يُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ سَاءَتْ مَصِيرَاً (فتح: 6) و (نيز) مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد مىبرند مجازات كند (آرى) حوادث ناگوارى (كه براى مؤمنان انتظار مىكشند) تنها بر خودشان نازل مىشود! خداوند بر آنان غضب كرده و از رحمت خود دورشان ساخته و جهنم را براى آنان آماده كرده و چه بد سرانجامى است! (6) |
|
وَ لِاللهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ كَانَ اللهُ عَزِيزَاً حَكِيمَاً (فتح: 7) لشكريان آسمانها و زمين تنها از آن خداست و خداوند شكستناپذير و حكيم است.! (7) |
|
سَيَقُولُ لَكَ الْمُـخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَ أَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللهِ شَيْءً إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرَّاً أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعَاً بَلْ كَانَ اللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرَاً (فتح: 11) بزودى متخلّفان از اعراب باديهنشين (عذرتراشى كرده) مىگويند: « (حفظ) اموال و خانوادههاى ما، ما را به خود مشغول داشت (و نتوانستيم در سفر حديبيه تو را همراهى كنيم)، براى ما طلب آمرزش كن!» آنها به زبان خود چيزى مىگويند كه در دل ندارند! بگو: «چه كسى مىتواند در برابر خداوند از شما دفاع كند هر گاه زيانى براى شما بخواهد، و يا اگر نفعى اراده كند (مانع گردد)؟! و خداوند به همه كارهايى كه انجام مىدهيد آگاه است!» (11) |
|
بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَي أَهْلِيهِمْ أَبَدَاً وَ زُيِّنَ ذَلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْمَاً بُورَاً (فتح: 12) ولى شما گمان كرديد پيامبر و مؤمنان هرگز به خانوادههاى خود بازنخواهند گشت و اين (پندار غلط) در دلهاى شما زينت يافته بود و گمان بد كرديد و سرانجام (در دام شيطان افتاديد و) هلاك شديد! (12) |
|
وَ مَنْ لَمْ يؤْمِنْ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَعِيرَاً (فتح: 13) آن كس كه به خدا و پيامبرش ايمان نياورده (سرنوشتش دوزخ است)، چرا كه ما براى كافران آتش فروزان آماده كردهايم! (13) |
|
وَ لِاللهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَ كَانَ اللهُ غَفُورَاً رَحِيمَاً (فتح: 14) مالكيت و حاكميت آسمانها و زمين از آن خداست هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) مىبخشد، و هر كس را بخواهد مجازات مىكند و خداوند آمرزنده و رحيم است. (14) |
|
سَيَقُولُ الْمُـخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَي مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلاَمَ اللهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لاَ يَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلِيلاً (فتح: 15) هنگامى كه شما براى به دست آوردن غنايمى حركت كنيد، متخلّفان (حديبيه) مىگويند: «بگذاريد ما هم در پى شما بيائيم، آنها مىخواهند كلام خدا را تغيير دهند بگو: «هرگز نبايد بدنبال ما بياييد اين گونه خداوند از قبل گفته است!» آنها به زودى مىگويند: «شما نسبت به ما حسد مىورزيد!» ولى آنها جز اندكى نمىفهمند! (15) |
|
قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَي قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللهُ أَجْرَاً حَسَنَاً وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابَاً أَلِيمَاً (فتح: 16) به متخلّفان از اعراب بگو: «بزودى از شما دعوت مىشود كه بسوى قومى نيرومند و جنگجو برويد و با آنها پيكار كنيد تا اسلام بياورند اگر اطاعت كنيد، خداوند پاداش نيكى به شما مىدهد و اگر سرپيچى نماييد- همان گونه كه در گذشته نيز سرپيچى كرديد- شما را با عذاب دردناكى كيفر مىدهد!» (16) |
|
لَيْسَ عَلَي الْأَعْمَي حَرَجٌ وَ لاَ عَلَي الْأَعرَجِ حَرَجٌ وَ لاَ عَلَي الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ مَنْ يُطِعِ اللهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَ مَنْ يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذَابَاً أَلِيمَاً (فتح: 17) بر نابينا و لنگ و بيمار گناهى نيست (اگر در ميدان جهاد شركت نكنند) و هر كس خدا و رسولش را اطاعت نمايد، او را در باغهاى (از بهشت) وارد مىكند كه نهرها از زير (درختانش) جارى است و آن كس كه سرپيچى كند، او را به عذاب دردناكى گرفتار مىسازد! (17) |
|
لَقَدْ رَضِيَ اللهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثَابَهُمْ فَتْحَاً قَرِيبَاً (فتح: 18) خداوند از مؤمنان- هنگامى كه در زير آن درخت با تو بيعت كردند- راضى و خشنود شد خدا آنچه را در درون دلهايشان (از ايمان و صداقت) نهفته بود مىدانست از اين رو آرامش را بر دلهايشان نازل كرد و پيروزى نزديكى بعنوان پاداش نصيب آنها فرمود (18) |
|
وَعَدَكُمُ اللهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمْ هَذِهِ وَ كَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ يَهْدِيَكُمْ صِرَاطَاً مُسْتَقِيمَاً (فتح: 20) خداوند غنايم فراوانى به شما وعده داده بود كه آنها را به دست مىآوريد، ولى اين يكى را زودتر براى شما فراهم ساخت و دست تعدّى مردم [دشمنان] را از شما بازداشت تا نشانهاى براى مؤمنان باشد و شما را به راه راست هدايت كند! (20) |
|
وَ لَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لاَ يَجِدُونَ وَلِيَّاً وَ لاَ نَصِيرَاً (فتح: 22) و اگر كافران (در سرزمين حديبيه) با شما پيكار مىكردند بزودى فرار مىكردند، سپس ولىّ و ياورى نمىيافتند! (22) |
|
هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفَاً أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَ لَوْلاَ رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِسَاءٌ مُؤْمِنَاتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابَاً أَلِيمَاً (فتح: 25) آنها كسانى هستند كه كافر شدند و شما را از (زيارت) مسجد الحرام و رسيدن قربانيهايتان به محل قربانگاه بازداشتند و هر گاه مردان و زنان با ايمانى در اين ميان بدون آگاهى شما، زير دست و پا، از بين نمىرفتند كه از اين راه عيب و عارى ناآگاهانه به شما مىرسيد، (خداوند هرگز مانع اين جنگ نمىشد)! هدف اين بود كه خدا هر كس را مىخواهد در رحمت خود وارد كند و اگر مؤمنان و كفّار (در مكه) از هم جدا مىشدند، كافران را عذاب دردناكى مىكرديم! (25) |
|
إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللهُ سَكِينَتَهُ عَلَي رَسُولِهِ وَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَي وَ كَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَ أَهْلَهَا وَ كَانَ اللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمَاً (فتح: 26) (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه كافران در دلهاى خود خشم و نخوت جاهليّت داشتند و (در مقابل،) خداوند آرامش و سكينه خود را بر فرستاده خويش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقيقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هر كس شايستهتر و اهل آن بودند و خداوند به همه چيز دانا است. (26) |
|
لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُوسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لاَ تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحَاً قَرِيبَاً (فتح: 27) خداوند آنچه را به پيامبرش در عالم خواب نشان داد راست گفت بطور قطع همه شما بخواست خدا وارد مسجد الحرام مىشويد در نهايت امنيّت و در حالى كه سرهاى خود را تراشيده يا كوتاه كردهايد و از هيچ كس ترس و وحشتى نداريد ولى خداوند چيزهايى را مىدانست كه شما نمىدانستيد (و در اين تأخير حكمتى بود) و قبل از آن، فتح نزديكى (براى شما) قرار داده است. (27) |
|
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَي وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفَي بِاللهِ شَهِيدَاً (فتح: 28) او كسى است كه رسولش را با هدايت و دين حق فرستاده تا آن را بر همه اديان پيروز كند و كافى است كه خدا گواه اين موضوع باشد! (28) |
|
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَي الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعَاً سُجَّدَاً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللهِ وَ رِضْوَانَاً سِيَماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْءَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَي عَلَي سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْرَاً عَظِيمَاً (فتح: 29) محمّد (ص) فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود مىبينى در حالى كه همواره فضل خدا و رضاى او را مىطلبند نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است اين توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است، همانند زراعتى كه جوانههاى خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته تا محكم شده و بر پاى خود ايستاده است و بقدرى نموّ و رشد كرده كه زارعان را به شگفتى وامىدارد اين براى آن است كه كافران را به خشم آورد (ولى) كسانى از آنها را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظيمى داده است. (29) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لاَ تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لاَ تَشْعُرُونَ (حجرات: 2) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! صداى خود را فراتر از صداى پيامبر نكنيد، و در برابر او بلند سخن مگوييد (و داد و فرياد نزنيد) آن گونه كه بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا مىكنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالى كه نمىدانيد! (2) |
|
إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَي لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ (حجرات: 3) آنها كه صداى خود را نزد رسول خدا كوتاه مىكنند همان كسانى هستند كه خداوند دلهايشان را براى تقوا خالص نموده، و براى آنان آمرزش و پاداش عظيمى است! (3) |
|
إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ (حجرات: 4) (ولى) كسانى كه تو را از پشت حجرهها بلند صدا مىزنند، بيشترشان نمىفهمند! (4) |
|
وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لَكِنَّ اللهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ (حجرات: 7) و بدانيد رسول خدا در ميان شماست هر گاه در بسيارى از كارها از شما اطاعت كند، به مشقّت خواهيد افتاد ولى خداوند ايمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهايتان زينت بخشيده، و (به عكس) كفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است كسانى كه داراى اين صفاتند هدايت يافتگانند! (7) |
|
وَ إِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَي الْأُخْرَي فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّي تَفِيءَ إِلَي أَمْرِ اللهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ (حجرات: 9) و هر گاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آنها را آشتى دهيد و اگر يكى از آن دو بر ديگرى تجاوز كند، با گروه متجاوز پيكار كنيد تا به فرمان خدا بازگردد و هر گاه بازگشت (و زمينه صلح فراهم شد)، در ميان آن دو به عدالت صلح برقرار سازيد و عدالت پيشه كنيد كه خداوند عدالت پيشگان را دوست مىدارد. (9) |
|
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (حجرات: 10) مؤمنان برادر يكديگرند پس دو برادر خود را صلح و آشتى دهيد و تقواى الهى پيشه كنيد، باشد كه مشمول رحمت او شويد! (10) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَي أَنْ يَكُونُوا خَيْرَاً مِنْهُمْ وَ لاَ نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَي أَنْ يَكُنَّ خَيْرَاً مِنْهُنَّ وَ لاَ تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لاَ تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الْإِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (حجرات: 11) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! نبايد گروهى از مردان شما گروه ديگر را مسخره كنند، شايد آنها از اينها بهتر باشند و نه زنانى زنان ديگر را، شايد آنان بهتر از اينان باشند و يكديگر را مورد طعن و عيبجويى قرار ندهيد و با القاب زشت و ناپسند يكديگر را ياد نكنيد، بسيار بد است كه بر كسى پس از ايمان نام كفرآميز بگذاريد و آنها كه توبه نكنند، ظالم و ستمگرند! (11) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرَاً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لاَ تَجَسَّسُوا وَ لاَ يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضَاً أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتَاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ (حجرات: 12) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از بسيارى از گمانها بپرهيزيد، چرا كه بعضى از گمانها گناه است و هرگز (در كار ديگران) تجسّس نكنيد و هيچ يك از شما ديگرى را غيبت نكند، آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به يقين) همه شما از اين امر كراهت داريد تقواى الهى پيشه كنيد كه خداوند توبهپذير و مهربان است! (12) |
|
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثَي وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوبَاً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ (حجرات: 13) اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيرهها و قبيلهها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (اينها ملاك امتياز نيست،) گرامىترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست خداوند دانا و آگاه است! (13) |
|
قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوا اللهَ وَ رَسُولَهُ لاَ يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْءً إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (حجرات: 14) عربهاى باديهنشين گفتند: «ايمان آوردهايم» بگو: «شما ايمان نياوردهايد، ولى بگوييد اسلام آوردهايم، امّا هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت كنيد، چيزى از پاداش كارهاى شما را فروگذار نمىكند، خداوند، آمرزنده مهربان است.» (14) |
|
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَ جَاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ (حجرات: 15) مؤمنان واقعى تنها كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان آوردهاند، سپس هرگز شكّ و ترديدى به خود راه نداده و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد كردهاند آنها راستگويانند. (15) |
|
قُلْ أَتُعَلِّمُونَ اللهَ بِدِينِكُمْ وَاللهُ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَاللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (حجرات: 16) بگو: «آيا خدا را از ايمان خود با خبر مىسازيد؟! او تمام آنچه را در آسمانها و زمين است مىداند و خداوند از همه چيز آگاه است!» (16) |
|
يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لاَ تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلاَمَكُمْ بَلِ اللهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (حجرات: 17) آنها بر تو منّت مىنهند كه اسلام آوردهاند بگو: «اسلام آوردن خود را بر من منّت نگذاريد، بلكه خداوند بر شما منّت مىنهد كه شما را به سوى ايمان هدايت كرده است، اگر (در ادّعاى ايمان) راستگو هستيد! (17) |
|
إِنَّ اللهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللهُ بَصِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (حجرات: 18) خداوند غيبت آسمانها و زمين را مىداند و نسبت به آنچه انجام مىدهيد بيناست!» (18) |
|
ق وَالْقُرْآنِ الْمَـجِيدِ (ق: 1) ق، سوگند به قرآن مجيد (كه قيامت و رستاخيز حقّ است)! (1) |
|
بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ (ق: 2) آنها تعجّب كردند كه پيامبرى انذارگر از ميان خودشان آمده و كافران گفتند: «اين چيز عجيبى است! (2) |
|
قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَ عِنْدَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ (ق: 4) ولى ما مىدانيم آنچه را زمين از بدن آنها مىكاهد و نزد ما كتابى است كه همه چيز در آن محفوظ است! (4) |
|
بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ (ق: 5) آنها حقّ را هنگامى كه به سراغشان آمد تكذيب كردند از اين رو پيوسته در كار پراكنده خود متحيّرند! (5) |
|
أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَي السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَ زَيَّنَّاهَا وَ مَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ (ق: 6) آيا آنان به آسمان بالاى سرشان نگاه نكردند كه چگونه ما آن را بنا كردهايم، و چگونه آن را (بوسيله ستارگان) زينت بخشيدهايم و هيچ شكاف و شكستى در آن نيست؟! (6) |
|
وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَ أَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ (ق: 7) و زمين را گسترش داديم و در آن كوههايى عظيم و استوار افكنديم و از هر نوع گياه بهجتانگيز در آن رويانديم، (7) |
|
وَ نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكَاً فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصِيدِ (ق: 9) و از آسمان، آبى پربركت نازل كرديم، و بوسيله آن باغها و دانههايى را كه درو مىكند رويانديم، (9) |
|
وَالنَّخْلَ بَاسِقَاتٍ لَهَا طَلْعٌ نَضِيدٌ (ق: 10) و نخلهاى بلندقامت كه ميوههاى متراكم دارند (10) |
|
رِزْقَاً لِلْعِبَادِ وَ أَحْيَيْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتَاً كَذَلِكَ الْخُرُوجُ (ق: 11) همه اينها براى روزىبخشيدن به بندگان است و بوسيله باران سرزمين مرده را زنده كرديم (آرى) زنده شدن مُردگان نيز همين گونه است! (11) |
|
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ أَصْحَابُ الرَّسِّ وَ ثَمُودُ (ق: 12) پيش از آنان قوم نوح و «اصحاب الرسّ» [قومى كه در يمامه زندگى مىكردند و پيامبرى به نام حنظله داشتند] و قوم ثمود (پيامبرانشان را) تكذيب كردند، (12) |
|
وَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ (ق: 14) و «اصحاب الايكه» [قوم شعيب] و قوم تبّع (كه در سرزمين يمن زندگى مىكردند)، هر يك از آنها فرستادگان الهى را تكذيب كردند و وعده عذاب درباره آنان تحقّق يافت! (14) |
|
أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ (ق: 15) آيا ما از آفرينش نخستين عاجز مانديم (كه قادر بر آفرينش رستاخيز نباشيم)؟! ولى آنها (با اين همه دلايل روشن) باز در آفرينش جديد ترديد دارند! (15) |
|
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (ق: 16) ما انسان را آفريديم و وسوسههاى نفس او را مىدانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم! (16) |
|
إِذْ يَتَلَقَّي الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَـمِينِ وَ عَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ (ق: 17) (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه دو فرشته راست و چپ كه ملازم انسانند اعمال او را دريافت مىدارند (17) |
|
وَ جَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ (ق: 19) و سرانجام، سكرات (و بيخودى در آستانه) مرگ بحق فرامىرسد (و به انسان گفته مىشود:) اين همان چيزى است كه تو از آن مىگريختى! (19) |
|
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذَلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ (ق: 20) و در «صور» دميده مىشود آن روز، روز تحقّق وعده وحشتناك است! (20) |
|
لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ (ق: 22) (به او خطاب مىشود:) تو از اين صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودى و ما پرده را از چشم تو كنار زديم، و امروز چشمت كاملًا تيزبين است! (22) |
|
مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ (ق: 25) آن كسى كه به شدّت مانع خير و متجاوز و در شكّ و ترديد است (حتى ديگران را به ترديد مى افكند) (25) |
|
الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللهِ إِلَهَاً آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ (ق: 26) همان كسى كه معبود ديگرى با خدا قرار داده، (آرى) او را در عذاب شديد بيفكنيد! (26) |
|
قَالَ لاَ تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ (ق: 28) (خداوند) مىگويد: «نزد من جدال و مخاصمه نكنيد من پيشتر به شما هشدار دادهام (و اتمام حجّت كردهام)! (28) |
|
مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَ مَا أَنَا بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ (ق: 29) سخن من تغيير ناپذير است، و من هرگز به بندگان ستم نخواهم كرد!» (29) |
|
وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ (ق: 31) (در آن روز) بهشت را به پرهيزگاران نزديك مىكنند، و فاصلهاى از آنان ندارد! (31) |
|
مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ وَ جَاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ (ق: 33) آن كس كه از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبى پرانابه در محضر او حاضر شود! (33) |
|
ادْخُلُوهَا بِسَلاَمٍ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ (ق: 34) (به آنان گفته مىشود:) بسلامت وارد بهشت شويد، امروز روز جاودانگى است! (34) |
|
وَ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشَاً فَنَقَّبوا فِي الْبِلاَدِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ (ق: 36) چه بسيار اقوامى را كه پيش از آنها هلاك كرديم، اقوامى كه از آنان قويتر بودند و شهرها (و كشورها) را گشودند آيا راه فرارى (از عذاب الهى) وجود دارد! (36) |
|
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَي لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَي السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيدٌ (ق: 37) در اين تذكّرى است براى آن كس كه عقل دارد، يا گوش دل فرادهد در حالى كه حاضر باشد! (37) |
|
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ مَا مَسَّنَا مِنْ لُغُوبٍ (ق: 38) ما آسمانها و زمين و آنچه را در ميان آنهاست در شش روز [شش دوران] آفريديم، و هيچ گونه رنج و سختى به ما نرسيد! (با اين حال چگونه زنده كردن مُردگان براى ما مشكل است؟!) (38) |
|
فَاصْبِرْ عَلَي مَا يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ (ق: 39) در برابر آنچه آنها مىگويند شكيبا باش، و پيش از طلوع آفتاب و پيش از غروب تسبيح و حمد پروردگارت را بجا آور، (39) |
|
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبَارَ السُّجُودِ (ق: 40) و در بخشى از شب او را تسبيح كن، و بعد از سجدهها! (40) |
|
وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ (ق: 41) و گوش فرا ده و منتظر روزى باش كه منادى از مكانى نزديك ندا مىدهد، (41) |
|
يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ (ق: 42) روزى كه همگان صيحه رستاخيز را بحق مىشنوند آن روز، روز خروج (از قبرها) است! (42) |
|
إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ وَ إِلَيْنَا الْمَصِيرُ (ق: 43) ماييم كه زنده مىكنيم و مىميرانيم، و بازگشت تنها بسوى ماست! (43) |
|
يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعَاً ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ (ق: 44) روزى كه زمين به سرعت از روى آنها شكافته مىشود و (از قبرها) خارج مىگردند و اين جمع كردن براى ما آسان است! (44) |
|
نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ وَ مَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخَافُ وَعِيدِ (ق: 45) ما به آنچه آنها مىگويند آگاهتريم، و تو مأمور به اجبار آنها (به ايمان) نيستى پس بوسيله قرآن، كسانى را كه از عذاب من مىترسند متذكّر ساز (وظيفه تو همين است)! (45) |
|
وَالذَّارِيَاتِ ذَرْوَاً (ذاريات: 1) سوگند به بادهايى كه (ابرها را) به حركت درمىآورند، (1) |
|
فَالْحامِلاَتِ وِقْرَاً (ذاريات: 2) سوگند به آن ابرها كه بار سنگينى (از باران را) با خود حمل مىكنند، (2) |
|
فَالْجَارِيَاتِ يُسْرَاً (ذاريات: 3) و سوگند به كشتيهايى كه به آسانى به حركت درمىآيند، (3) |
|
فَالْمُقَسِّماتِ أَمْرَاً (ذاريات: 4) و سوگند به فرشتگانى كه كارها را تقسيم مىكنند، (4) |
|
وَ إِنَّ الدِّينَ لَوَاقِعٌ (ذاريات: 6) و بىشكّ (رستاخيز) و جزاى اعمال واقعشدنى است! (6) |
|
وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ (ذاريات: 7) قسم به آسمان كه داراى چين و شكنهاى زيباست، (7) |
|
قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ (ذاريات: 10) كشته باد دروغگويان (و مرگ بر آنها)! (10) |
|
يَسْأَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ (ذاريات: 12) و پيوسته سؤال مىكنند: «روز جزا چه موقع است؟!» (12) |
|
يَوْمَ هُمْ عَلَي النَّارِ يُفْتَنُونَ (ذاريات: 13) (آرى) همان روزى است كه آنها را بر آتش مىسوزانند! (13) |
|
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (ذاريات: 15) به يقين، پرهيزگاران در باغهاى بهشت و در ميان چشمهها قرار دارند، (15) |
|
كَانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ (ذاريات: 17) آنها كمى از شب را مىخوابيدند، (17) |
|
وَ بِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ (ذاريات: 18) و در سحرگاهان استغفار مىكردند، (18) |
|
وَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَـحْرُومِ (ذاريات: 19) و در اموال آنها حقّى براى سائل و محروم بود! (19) |
|
وَ فِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ (ذاريات: 20) و در زمين آياتى براى جويندگان يقين است، (20) |
|
وَ فِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ (ذاريات: 22) و روزى شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده مىشود! (22) |
|
فَوَ رَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ (ذاريات: 23) سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه اين مطلب حقّ است همان گونه كه شما سخن مىگوييد! (23) |
|
هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ (ذاريات: 24) آيا خبر مهمانهاى بزرگوار ابراهيم به تو رسيده است؟ (24) |
|
قَالُوا كَذلِكِ قَالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ (ذاريات: 30) گفتند: «پروردگارت چنين گفته است، و او حكيم و داناست!» (30) |
|
قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ (ذاريات: 31) (ابراهيم) گفت: «مأموريت شما چيست اى فرستادگان (خدا)؟» (31) |
|
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ (ذاريات: 34) سنگهايى كه از ناحيه پروردگارت براى اسرافكاران نشان گذاشته شده است!» (34) |
|
فَأَخْرَجْنَا مَنْ كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (ذاريات: 35) ما مؤمنانى را كه در آن شهرها (ى قوم لوط) زندگى مىكردند (قبل از نزول عذاب) خارج كرديم، (35) |
|
فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ (ذاريات: 36) ولى جز يك خانواده باايمان در تمام آنها نيافتيم! (36) |
|
وَ تَرَكْنَا فِيهَا آيَةً لِلَّذِينَ يَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ (ذاريات: 37) و در آن (شهرهاى بلا ديده) نشانهاى روشن براى كسانى كه از عذاب دردناك مىترسند به جاى گذارديم. (37) |
|
فَأَخَذْنَاهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ وَ هُوَ مُلِيمٌ (ذاريات: 40) از اين رو ما او و لشكريانش را گرفتيم و به دريا افكنديم در حالى كه در خور سرزنش بود! (40) |
|
وَ فِي عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ (ذاريات: 41) و (همچنين) در سرگذشت «عاد» (آيتى است) در آن هنگام كه تندبادى بىباران بر آنها فرستاديم، (41) |
|
مَا تَذَرُ مِنْ شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلاَّ جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ (ذاريات: 42) كه بر هيچ چيز نمىگذشت مگر اينكه آن را همچون استخوانهاى پوسيده مىساخت. (42) |
|
فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ (ذاريات: 44) آنها از فرمان پروردگارشان سرباز زدند، و صاعقه آنان را فراگرفت در حالى كه (خيره خيره) نگاه مىكردند (بىآنكه قدرت دفاع داشته باشند)! (44) |
|
وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ (ذاريات: 47) و ما آسمان را با قدرت بنا كرديم، و همواره آن را وسعت مىبخشيم! (47) |
|
وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ (ذاريات: 48) و زمين را گسترديم، و چه خوب گسترانندهاى هستيم! (48) |
|
وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَي تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ (ذاريات: 55) و پيوسته تذكّر ده، زيرا تذكّر مؤمنان را سود مىبخشد. (55) |
|
وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (ذاريات: 56) من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند)! (56) |
|
إِنَّ اللهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ (ذاريات: 58) خداوند روزىدهنده و صاحب قوّت و قدرت است! (58) |
|
وَالطُّورِ (طور: 1) سوگند به كوه طور، (1) |
|
وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ (طور: 4) و سوگند به «بيت المعمور»، (4) |
|
وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ (طور: 5) و سقف برافراشته، (5) |
|
وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ (طور: 6) و درياى مملوّ و برافروخته، (6) |
|
يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْرَاً (طور: 9) (اين عذاب الهى) در آن روزى است كه آسمان به شدّت به حركت درمىآيد، (9) |
|
وَ تَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرَاً (طور: 10) و كوهها از جا كنده و متحرّك مىشوند! (10) |
|
فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (طور: 11) واى در آن روز بر تكذيبكنندگان، (11) |
|
هَذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنْتُمْ بِهَا تُكَذِّبُونَ (طور: 14) (به آنها مىگويند:) اين همان آتشى است كه آن را انكار مىكرديد. (14) |
|
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَعِيمٍ (طور: 17) ولى پرهيزگاران در ميان باغهاى بهشت و نعمتهاى فراوان جاى دارند، (17) |
|
فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَ وَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ (طور: 18) و از آنچه پروردگارشان به آنها داده و آنان را از عذاب دوزخ نگاه داشته است شاد و مسرورند! (18) |
|
فَمَنَّ اللهُ عَلَيْنَا وَ وَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ (طور: 27) امّا خداوند بر ما منّت نهاد و از عذاب كشنده ما را حفظ كرد! (27) |
|
إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ (طور: 28) ما از پيش او را مىخوانديم (و مىپرستيديم)، كه اوست نيكوكار و مهربان!» (28) |
|
أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ (طور: 30) بلكه آنها مىگويند: «او شاعرى است كه ما انتظار مرگش را مىكشيم!» (30) |
|
قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ (طور: 31) بگو: «انتظار بكشيد كه من هم با (شما انتظار مىكشم شما انتظار مرگ مرا، و من انتظار نابودى شما را با عذاب الهى)!» (31) |
|
أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ (طور: 35) يا آنها بى هيچ آفريده شدهاند، يا خود خالق خويشند؟! (35) |
|
أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لاَ يُوقِنُونَ (طور: 36) آيا آنها آسمانها و زمين را آفريدهاند؟! بلكه آنها جوياى يقين نيستند! (36) |
|
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ (طور: 37) آيا خزاين پروردگارت نزد آنهاست؟! يا بر همه چيز عالم سيطره دارند؟! (37) |
|
أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ وَ لَكُمُ الْبَنُونَ (طور: 39) آيا سهم خدا دختران است و سهم شما پسران (كه فرشتگان را دختران خدا مىناميد)؟! (39) |
|
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ (طور: 41) آيا اسرار غيب نزد آنهاست و از روى آن مىنويسند؟! (41) |
|
أَمْ يُرِيدُونَ كَيْدَاً فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ (طور: 42) آيا مىخواهند نقشه شيطانى براى تو بكشند؟! ولى بدانند خود كافران در دام اين نقشهها گرفتار مىشوند! (42) |
|
وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفَاً مِنَ السَّمَاءِ سَاقِطَاً يَقُولُوا سَحَابٌ مَرْكُومٌ (طور: 44) آنها (چنان لجوجند كه) اگر ببينند قطعه سنگى از آسمان (براى عذابشان) سقوط مىكند مىگويند: «اين ابر متراكمى است!» (44) |
|
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبَارَ النُّجُومِ (طور: 49) (همچنين) به هنگام شب او را تسبيح كن و به هنگام پشت كردن ستارگان (و طلوع صبح)! (49) |
|
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَي (نجم: 1) سوگند به ستاره هنگامى كه افول مىكند، (1) |
|
وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَي (نجم: 3) و هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگويد! (3) |
|
عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَي (نجم: 5) آن كس كه قدرت عظيمى دارد [جبرئيل امين] او را تعليم داده است (5) |
|
وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَي (نجم: 7) در حالى كه در افق اعلى قرار داشت! (7) |
|
مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَي (نجم: 11) قلب (پاك او) در آنچه ديد هرگز دروغ نگفت. (11) |
|
عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَي (نجم: 14) نزد «سدرة المنتهى»، (14) |
|
عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَي (نجم: 15) كه «جنت المأوى» در آنجاست! (15) |
|
إِذْ يَغْشَي السِّدْرَةَ مَا يَغْشَي (نجم: 16) در آن هنگام كه چيزى [نور خيرهكنندهاى] سدرة المنتهى را پوشانده بود، (16) |
|
مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَ مَا طَغَي (نجم: 17) چشم او هرگز منحرف نشد و طغيان نكرد (آنچه ديد واقعيّت بود)! (17) |
|
لَقَدْ رَأَي مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَي (نجم: 18) او پارهاى از آيات و نشانههاى بزرگ پروردگارش را ديد! (18) |
|
أَفَرَأَيْتُمُ اللاَّتَ وَالْعُزَّي (نجم: 19) به من خبر دهيد آيا بتهاى «لات» و «عزّى» ... (19) |
|
وَ مَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَي (نجم: 20) و «منات» كه سوّمين آنهاست (دختران خدا هستند)؟! (20) |
|
أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَ لَهُ الْأُنْثَي (نجم: 21) آيا سهم شما پسر است و سهم او دختر؟! (در حالى كه بزعم شما دختران كم ارزشترند!) (21) |
|
إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَ آبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ مَا تَهْوَي الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَي (نجم: 23) اينها فقط نامهايى است كه شما و پدرانتان بر آنها گذاشتهايد (نامهايى بىمحتوا و اسمهايى بى مسمّى)، و هرگز خداوند دليل و حجتى بر آن نازل نكرده آنان فقط از گمانهاى بىاساس و هواى نفس پيروى مىكنند در حالى كه هدايت از سوى پروردگارشان براى آنها آمده است! (23) |
|
أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّي (نجم: 24) يا آنچه انسان تمنّا دارد به آن مىرسد؟! (24) |
|
فَلِاللهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَي (نجم: 25) در حالى كه آخرت و دنيا از آن خداست! (25) |
|
وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لاَ تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْءً إِلاَّ مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَ يَرْضَي (نجم: 26) و چه بسيار فرشتگان آسمانها كه شفاعت آنها سودى نمىبخشد مگر پس از آنكه خدا براى هر كس بخواهد و راضى باشد اجازه (شفاعت) دهد! (26) |
|
إِنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلاَئِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثَي (نجم: 27) كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، فرشتگان را دختر (خدا) نامگذارى مىكنند! (27) |
|
وَ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْءً (نجم: 28) آنها هرگز به اين سخن دانشى ندارند، تنها از گمان بىپايه پيروى مىكنند با اينكه «گمان» هرگز انسان را از حقّ بىنياز نمىكند! (28) |
|
فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّي عَنْ ذِكْرِنَا وَ لَمْ يُرِدْ إِلاَّ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (نجم: 29) حال كه چنين است از كسى كه از ياد ما روى مىگرداند و جز زندگى مادى دنيا را نمىطلبد، اعراض كن! (29) |
|
ذَلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَي (نجم: 30) اين آخرين حدّ آگاهى آنهاست پروردگار تو كسانى را كه از راه او گمراه شدهاند بهتر مىشناسد، و (همچنين) هدايتيافتگان را از همه بهتر مىشناسد! (30) |
|
وَ لِاللهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَي (نجم: 31) و براى خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است تا بدكاران را به كيفر كارهاى بدشان برساند و نيكوكاران را در برابر اعمال نيكشان پاداش دهد! (31) |
|
الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلاَ تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَي (نجم: 32) همانها كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت دورى مىكنند، جز گناهان صغيره (كه گاه آلوده آن مىشوند) آمرزش پروردگار تو گسترده است او نسبت به شما از همه آگاهتر است از آن هنگام كه شما را از زمين آفريد و در آن موقع كه بصورت جنينهايى در شكم مادرانتان بوديد پس خودستايى نكنيد، او پرهيزگاران را بهتر مىشناسد! (32) |
|
أَعِنْدَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَي (نجم: 35) آيا نزد او علم غيب است و مىبيند (كه ديگران مىتوانند گناهان او را بر دوش گيرند)؟! (35) |
|
وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلاَّ مَا سَعَي (نجم: 39) و اينكه براى انسان بهرهاى جز سعى و كوشش او نيست، (39) |
|
ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَي (نجم: 41) سپس به او جزاى كافى داده خواهد شد! (41) |
|
وَ أَنَّ إِلَي رَبِّكَ الْمُنْتَهَي (نجم: 42) (و آيا از كتب پيشين انبيا به او نرسيده است) كه همه امور به پروردگارت منتهى مىگردد؟! (42) |
|
وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَي (نجم: 45) و اوست كه دو زوج نر و مادّه را آفريد ... (45) |
|
وَ أَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَي (نجم: 47) و اينكه بر خداست ايجاد عالم ديگر (تا عدالت اجرا گردد)، (47) |
|
وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَي (نجم: 49) و اينكه اوست پروردگار ستاره «شعرا»! (49) |
|
وَ أَنَّهُ أَهْلَكَ عَادَاً الْأُولَي (نجم: 50) (و آيا به انسان نرسيده است كه در كتب انبياى پيشين آمده) كه خداوند قوم «عاد نخستين» را هلاك كرد؟! (50) |
|
وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَي (نجم: 53) و نيز شهرهاى زير و رو شده (قوم لوط) را فرو كوبيد، (53) |
|
هَذَا نَذِيرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولَي (نجم: 56) اين (پيامبر) بيمدهندهاى از بيمدهندگان پيشين است! (56) |
|
أَزِفَتِ الْآزِفَةُ (نجم: 57) آنچه بايد نزديك شود، نزديك شده است (و قيامت فرامىرسد)، (57) |
|
أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ (نجم: 59) آيا از اين سخن تعجّب مىكنيد، (59) |
|
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ (قمر: 1) قيامت نزديك شد و ماه از هم شكافت! (1) |
|
وَ لَقَدْ جَاءَهُمْ مِنَ الْأَنْبَاءِ مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ (قمر: 4) به اندازه كافى براى بازداشتن از بديها اخبار (انبيا و امّتهاى پيشين) به آنان رسيده است! (4) |
|
حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ (قمر: 5) اين آيات، حكمت بالغه الهى است امّا انذارها (براى افراد لجوج) فايده نمىدهد! (5) |
|
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَي شَيْءٍ نُكُرٍ (قمر: 6) بنا بر اين از آنها روى بگردان، و روزى را به ياد آور كه دعوت كننده الهى مردم را به امر وحشتناكى دعوت مىكند (دعوت به حساب اعمال)! (6) |
|
خُشَّعَاً أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ (قمر: 7) آنان در حالى كه چشمهايشان از شدّت وحشت به زير افتاده، همچون ملخهاى پراكنده از قبرها خارج مىشوند، (7) |
|
مُهْطِعِينَ إِلَي الدَّاعِ يَقُولُ الْكَافِرُونَ هَذَا يَوْمٌ عَسِرٌ (قمر: 8) در حالى كه (بر اثر وحشت و اضطراب) بسوى اين دعوت كننده گردن مىكشند كافران مىگويند: «امروز روز سخت و دردناكى است!» (8) |
|
فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ (قمر: 11) در اين هنگام درهاى آسمان را با آبى فراوان و پى در پى گشوديم (11) |
|
وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونَاً فَالْتَقَي الْمَاءُ عَلَي أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ (قمر: 12) و زمين را شكافتيم و چشمههاى زيادى بيرون فرستاديم و اين دو آب به اندازه مقدّر با هم درآميختند (و درياى وحشتناكى شد)! (12) |
|
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (قمر: 17) ما قرآن را براى تذكّر آسان ساختيم آيا كسى هست كه متذكّر شود؟! (17) |
|
تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ (قمر: 20) كه مردم را همچون تنههاى نخل ريشهكن شده از جا برمىكند! (20) |
|
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (قمر: 22) ما قرآن را براى تذكّر آسان ساختيم آيا كسى هست كه متذكّر شود! (22) |
|
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ (قمر: 23) طايفه ثمود (نيز) انذارهاى الهى را تكذيب كردند، (23) |
|
أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ (قمر: 25) آيا از ميان ما تنها بر او وحى نازل شده؟! نه، او آدم بسيار دروغگوى هوسبازى است! (25) |
|
سَيَعْلَمُونَ غَدَاً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ (قمر: 26) ولى فردا مىفهمند چه كسى دروغگوى هوسباز است! (26) |
|
إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ (قمر: 27) ما «ناقه» را براى آزمايش آنها مىفرستيم در انتظار پايان كار آنان باش و صبر كن! (27) |
|
وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ (قمر: 28) و به آنها خبر ده كه آب (قريه) بايد در ميانشان تقسيم شود، (يك روز سهم ناقه، و يك روز براى آنها) و هر يك در نوبت خود بايد حاضر شوند! (28) |
|
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُـحْتَظِرِ (قمر: 31) ما فقط يك صيحه [صاعقه عظيم] بر آنها فرستاديم و بدنبال آن همگى بصورت گياه خشكى درآمدند كه صاحب چهارپايان (در آغل) جمعآورى مىكند! (31) |
|
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (قمر: 32) ما قرآن را براى يادآورى آسان ساختيم آيا كسى هست كه متذكّر شود؟! (32) |
|
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ (قمر: 33) قوم لوط انذارها (ى پى در پى پيامبرشان) را تكذيب كردند (33) |
|
وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنَا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ (قمر: 36) او آنها را از مجازات ما بيم داد، ولى بر آنها اصرار بر مجادله و القاى شكّ داشتند! (36) |
|
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (قمر: 40) ما قرآن را براى يادآورى آسان ساختيم آيا كسى هست كه متذكّر شود؟! (40) |
|
وَ لَقَدْ جَاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ (قمر: 41) و (همچنين) انذارها و هشدارها (يكى پس از ديگرى) به سراغ آل فرعون آمد، (41) |
|
أَكُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِنْ أُولَئِكُمْ أَمْ لَكُمْ بَرَاءَةٌ فِي الزُّبُرِ (قمر: 43) آيا كفّار شما بهتر از آنانند يا براى شما اماننامهاى در كتب آسمانى نازل شده است؟! (43) |
|
سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ (قمر: 45) (ولى بدانند) كه بزودى جمعشان شكست مىخورد و پا به فرارمىگذارند! (45) |
|
بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَي وَ أَمَرُّ (قمر: 46) (علاوه بر اين) رستاخيز موعد آنهاست، و مجازات قيامت هولناكتر و تلختر است! (46) |
|
إِنَّ الْمُـجْرِمِينَ فِي ضَلاَلٍ وَ سُعُرٍ (قمر: 47) مجرمان در گمراهى و شعلههاى آتشند، (47) |
|
يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَي وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ (قمر: 48) در آن روز كه در آتش دوزخ به صورتشان كشيده مىشوند (و به آنها گفته مىشود:) بچشيد آتش دوزخ را! (48) |
|
وَ مَا أَمْرُنَا إِلاَّ وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ (قمر: 50) و فرمان ما يك امر بيش نيست، همچون يك چشم بر هم زدن! (50) |
|
وَ كُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ (قمر: 52) و هر كارى را انجام دادند در نامههاى اعمالشان ثبت است، (52) |
|
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ (قمر: 54) يقيناً پرهيزگاران در باغها و نهرهاى بهشتى جاى دارند، (54) |
|
الرَّحْمَنُ (الرحمن: 1) خداوند رحمان، (1) |
|
عَلَّمَ الْقُرْآنَ (الرحمن: 2) قرآن را تعليم فرمود، (2) |
|
خَلَقَ الْإِنْسَانَ (الرحمن: 3) انسان را آفريد، (3) |
|
عَلَّمَهُ الْبَيَانَ (الرحمن: 4) و به او «بيان» را آموخت. (4) |
|
الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ (الرحمن: 5) خورشيد و ماه با حساب منظّمى مىگردند، (5) |
|
وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ (الرحمن: 6) و گياه و درخت براى او سجده مىكنند! (6) |
|
وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِيزَانَ (الرحمن: 7) و آسمان را برافراشت، و ميزان و قانون (در آن) گذاشت، (7) |
|
أَنْ لاَ تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ (الرحمن: 8) تا در ميزان طغيان نكنيد (و از مسير عدالت منحرف نشويد)، (8) |
|
وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لاَ تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ (الرحمن: 9) و وزن را بر اساس عدل برپا داريد و ميزان را كم نگذاريد! (9) |
|
وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ (الرحمن: 10) زمين را براى خلايق آفريد، (10) |
|
فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ (الرحمن: 11) كه در آن ميوهها و نخلهاى پرشكوفه است، (11) |
|
وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ (الرحمن: 12) و دانههايى كه همراه با ساقه و برگى است كه بصورت كاه درمىآيد، و گياهان خوشبو! (12) |
|
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ (الرحمن: 14) انسان را از گِل خشكيدهاى همچون سفال آفريد، (14) |
|
وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ (الرحمن: 15) و جنّ را از شعلههاى مختلط و متحرّك آتش خلق كرد! (15) |
|
رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ (الرحمن: 17) او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است! (17) |
|
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ (الرحمن: 19) دو درياى مختلف (شور و شيرين، گرم و سرد) را در كنار هم قرار داد، در حالى كه با هم تماس دارند (19) |
|
يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ (الرحمن: 22) از آن دو، لؤلؤ و مرجان خارج مىشود. (22) |
|
وَ لَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلاَمِ (الرحمن: 24) و براى اوست كشتيهاى ساخته شده كه در دريا به حركت درمىآيند و همچون كوهى هستند! (24) |
|
وَ يَبْقَي وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلاَلِ وَالْإِكْرَامِ (الرحمن: 27) و تنها ذات ذو الجلال و گرامى پروردگارت باقى مىماند! (27) |
|
يَسْأَلُهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (الرحمن: 29) تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند از او تقاضا مىكنند، و او هر روز در شأن و كارى است! (29) |
|
سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلاَنِ (الرحمن: 31) بزودى به حساب شما مىپردازيم اى دو گروه انس و جنّ! (31) |
|
يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لاَ تَنْفُذُونَ إِلاَّ بِسُلْطَانٍ (الرحمن: 33) اى گروه جنّ و انس! اگر مىتوانيد از مرزهاى آسمانها و زمين بگذريد، پس بگذريد، ولى هرگز نمىتوانيد، مگر با نيرويى (فوق العاده)! (33) |
|
فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ (الرحمن: 37) در آن هنگام كه آسمان شكافته شود و همچون روغن مذاب گلگون گردد (حوادث هولناكى رخ مىدهد كه تاب تحمل آن را نخواهيد داشت)! (37) |
|
يُعْرَفُ الْمُـجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ (الرحمن: 41) مجرمان از چهرههايشان شناخته مىشوند و آن گاه آنها را از موهاى پيش سر، و پاهايشان مىگيرند (و به دوزخ مىافكنند)! (41) |
|
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُـجْرِمُونَ (الرحمن: 43) اين همان دوزخى است كه مجرمان آن را انكار مىكردند! (43) |
|
مُتَّكِئِينَ عَلَي فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَي الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ (الرحمن: 54) اين در حالى است كه آنها بر فرشهايى تكيه كردهاند با آسترهايى از ديبا و ابريشم، و ميوههاى رسيده آن دو باغ بهشتى در دسترس است! (54) |
|
فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لاَ جَانٌّ (الرحمن: 56) در آن باغهاى بهشتى زنانى هستند كه جز به همسران خود عشق نمىورزند و هيچ انس و جنّ پيش از اينها با آنان تماس نگرفته است. (56) |
|
كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ (الرحمن: 58) آنها همچون ياقوت و مرجانند! (58) |
|
هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلاَّ الْإِحْسَانُ (الرحمن: 60) آيا جزاى نيكى جز نيكى است؟! (60) |
|
حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ (الرحمن: 72) حوريانى كه در خيمههاى بهشتى مستورند! (72) |
|
تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلاَلِ وَالْإِكْرَامِ (الرحمن: 78) پربركت و زوالناپذير است نام پروردگار صاحب جلال و بزرگوار تو! (78) |
|
إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ (واقعه: 1) هنگامى كه واقعه عظيم (قيامت) واقع شود، (1) |
|
إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجَّاً (واقعه: 4) در آن هنگام كه زمين بشدّت به لرزه درمىآيد، (4) |
|
وَ بُسَّتِ الْجِبَالُ بَسَّاً (واقعه: 5) و كوهها در هم كوبيده مىشود، (5) |
|
فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ (واقعه: 8) (نخست) سعادتمندان و خجستگان (هستند) چه سعادتمندان و خجستگانى! (8) |
|
وَ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ (واقعه: 9) گروه ديگر شقاوتمندان و شومانند، چه شقاوتمندان و شومانى! (9) |
|
وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ (واقعه: 10) و (سومين گروه) پيشگامان پيشگامند، (10) |
|
أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ (واقعه: 11) آنها مقرّبانند! (11) |
|
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ (واقعه: 12) در باغهاى پرنعمت بهشت (جاى دارند)! (12) |
|
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ (واقعه: 13) گروه زيادى (از آنها) از امّتهاى نخستينند، (13) |
|
وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ (واقعه: 14) و اندكى از امّت آخرين! (14) |
|
كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ (واقعه: 23) همچون مرواريد در صدف پنهان! (23) |
|
وَ أَصْحَابُ الْيَـمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَـمِينِ (واقعه: 27) و اصحاب يمين و خجستگان، چه اصحاب يمين و خجستگانى! (27) |
|
لِأَصْحَابِ الْيَـمِينِ (واقعه: 38) اينها همه براى اصحاب يمين است، (38) |
|
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ (واقعه: 39) كه گروهى از امّتهاى نخستينند، (39) |
|
وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ (واقعه: 40) و گروهى از امّتهاى آخرين! (40) |
|
وَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ (واقعه: 41) و اصحاب شمال، چه اصحاب شمالى (كه نامه اعمالشان به نشانه جرمشان به دست چپ آنها داده مىشود)! (41) |
|
وَ كَانُوا يُصِرُّونَ عَلَي الْحِنْثِ الْعَظِيمِ (واقعه: 46) و بر گناهان بزرگ اصرار مىورزيدند، (46) |
|
أَوَ آبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ (واقعه: 48) يا نياكان نخستين ما (برانگيخته مىشوند)؟!» (48) |
|
قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ (واقعه: 49) بگو: «اوّلين و آخرين، (49) |
|
ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ (واقعه: 51) سپس شما اى گمراهان تكذيبكننده! (51) |
|
فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ (واقعه: 53) و شكمها را از آن پر مىكنيد، (53) |
|
فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ (واقعه: 54) و روى آن از آب سوزان مىنوشيد، (54) |
|
فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ (واقعه: 55) و همچون شتران مبتلا به بيمارى عطش، از آن مىآشاميد! (55) |
|
هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ (واقعه: 56) اين است وسيله پذيرايى از آنها در قيامت! (56) |
|
أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ (واقعه: 59) آيا شما آن را (در دوران جنينى) آفرينش (پى در پى) مىدهيد يا ما آفريدگاريم؟! (59) |
|
نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ مَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ (واقعه: 60) ما در ميان شما مرگ را مقدّر ساختيم و هرگز كسى بر ما پيشى نمىگيرد! (60) |
|
وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَي فَلَوْلاَ تَذَكَّرُونَ (واقعه: 62) شما عالم نخستين را دانستيد چگونه متذكّر نمىشويد (كه جهانى بعد از آن است)؟! (62) |
|
أَأَنْتُمْ تَزرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ (واقعه: 64) آيا شما آن را مىرويانيد يا ما مىرويانيم؟! (64) |
|
أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ (واقعه: 68) آيا به آبى كه مىنوشيد انديشيدهايد؟! (68) |
|
أَأَنْتُمْ أَنْزَلْتُـمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ (واقعه: 69) آيا شما آن را از ابر نازل كردهايد يا ما نازل مىكنيم؟! (69) |
|
أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ (واقعه: 71) آيا درباره آتشى كه مىافروزيد فكر كردهايد؟! (71) |
|
أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ (واقعه: 72) آيا شما درخت آن را آفريدهايد يا ما آفريدهايم؟! (72) |
|
نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَ مَتَاعَاً لِلْمُقْوِينَ (واقعه: 73) ما آن را وسيله يادآورى (براى همگان) و وسيله زندگى براى مسافران قرار دادهايم! (73) |
|
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ (واقعه: 74) حال كه چنين است به نام پروردگار بزرگت تسبيح كن (و او را پاك و منزّه بشمار)! (74) |
|
فَلاَ أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ (واقعه: 75) سوگند به جايگاه ستارگان (و محل طلوع و غروب آنها)! (75) |
|
لاَ يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ (واقعه: 79) و جز پاكان نمىتوانند به آن دست زنند [دست يابند]. (79) |
|
تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ (واقعه: 80) آن از سوى پروردگار عالميان نازل شده (80) |
|
أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ (واقعه: 81) آيا اين سخن را [اين قرآن را با اوصافى كه گفته شد] سست و كوچك مىشمريد، (81) |
|
فَلَوْلاَ إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ (واقعه: 83) پس چرا هنگامى كه جان به گلوگاه مىرسد (توانايى بازگرداندن آن را نداريد)؟! (83) |
|
فَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ (واقعه: 88) پس اگر او از مقرّبان باشد، (88) |
|
وَ أَمَّا إِنْ كَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَـمِينِ (واقعه: 90) امّا اگر از اصحاب يمين باشد، (90) |
|
فَسَلاَمٌ لَكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَـمِينِ (واقعه: 91) (به او گفته مىشود:) سلام بر تو از سوى دوستانت كه از اصحاب يمينند! (91) |
|
وَ أَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ (واقعه: 92) امّا اگر او از تكذيبكنندگان گمراه باشد، (92) |
|
إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ (واقعه: 95) اين مطلب حقّ و يقين است! (95) |
|
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ (واقعه: 96) پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح كن (و او را منزّه بشمار)! (96) |
|
سَبَّحَ لِاللهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (حديد: 1) آنچه در آسمانها و زمين است براى خدا تسبيح مىگويند و او عزيز و حكيم است. (1) |
|
لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (حديد: 2) مالكيّت (و حاكميّت) آسمانها و زمين از آن اوست زنده مىكند و مىميراند و او بر هر چيز توانا است! (2) |
|
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (حديد: 3) اوّل و آخر و پيدا و پنهان اوست و او به هر چيز داناست. (3) |
|
هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَي عَلَي الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ مَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَ مَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَ مَا يَعْرُجُ فِيهَا وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَمَا كُنْتُمْ وَاللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (حديد: 4) او كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز [شش دوران] آفريد سپس بر تخت قدرت قرار گرفت (و به تدبير جهان پرداخت) آنچه را در زمين فرو مىرود مىداند، و آنچه را از آن خارج مىشود و آنچه از آسمان نازل مىگردد و آنچه به آسمان بالا مىرود و هر جا باشيد او با شما است، و خداوند نسبت به آنچه انجام مىدهيد بيناست! (4) |
|
لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ إِلَي اللهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (حديد: 5) مالكيّت آسمانها و زمين از آن اوست و همه كارها به سوى او بازمىگردد. (5) |
|
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَ يُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (حديد: 6) شب را در روز مىكند و روز را در شب و او به آنچه در دل سينهها وجود دارد داناست. (6) |
|
وَ مَا لَكُمْ لاَ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَ قَدْ أَخَذَ مِيثَاقَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (حديد: 8) چرا به خدا ايمان نياوريد در حالى كه رسول (او) شما را مىخواند كه به پروردگارتان ايمان بياوريد، و از شما پيمان گرفته است (پيمانى از طريق فطرت و خِرد)، اگر آماده ايمانآوردنيد. (8) |
|
هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَي عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّورِ وَ إِنَّ اللهَ بِكُمْ لَرَؤُوفٌ رَحِيمٌ (حديد: 9) او كسى است كه آيات روشنى بر بندهاش [محمد] نازل مىكند تا شما را از تاريكيها به سوى نور برد و خداوند نسبت به شما مهربان و رحيم است. (9) |
|
وَ مَا لَكُمْ أَنْ لاَ تُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللهِ وَ لِاللهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لاَ يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قَاتَلَ أُولَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قَاتَلُوا وَ كُلاًّ وَعَدَ اللهُ الْحُسْنَي وَاللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (حديد: 10) چرا در راه خدا انفاق نكنيد در حالى كه ميراث آسمانها و زمين همه از آن خداست (و كسى چيزى را با خود نمىبرد)! كسانى كه قبل از پيروزى انفاق كردند و جنگيدند (با كسانى كه پس از پيروزى انفاق كردند) يكسان نيستند آنها بلندمقامتر از كسانى هستند كه بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد كردند و خداوند به هر دو وعده نيك داده و خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است. (10) |
|
يَوْمَ تَرَي الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَي نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (حديد: 12) (اين پاداش بزرگ) در روزى است كه مردان و زنان باايمان را مىنگرى كه نورشان پيشرو و در سمت راستشان بسرعت حركت مىكند (و به آنها مىگويند:) بشارت باد بر شما امروز به باغهايى از بهشت كه نهرها زير (درختان) آن جارى است جاودانه در آن خواهيد ماند! و اين همان رستگارى بزرگ است! (12) |
|
يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَـمِسُوا نُورَاً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ (حديد: 13) روزى كه مردان و زنان منافق به مؤمنان مىگويند: «نظرى به ما بيفكنيد تا از نور شما پرتوى برگيريم!» به آنها گفته مىشود: «به پشت سر خود بازگرديد و كسب نور كنيد!» در اين هنگام ديوارى ميان آنها زده مىشود كه درى دارد، درونش رحمت است و برونش عذاب! (13) |
|
يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَي وَ لَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّي جَاءَ أَمْرُ اللهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللهِ الْغَرُورُ (حديد: 14) آنها را صدا مىزنند: «مگر ما با شما نبوديم؟!» مىگويند: «آرى، ولى شما خود را به هلاكت افكنديد و انتظار (مرگ پيامبر را) كشيديد، و (در همه چيز) شكّ و ترديد داشتيد، و آرزوهاى دور و دراز شما را فريب داد تا فرمان خدا فرا رسيد، و شيطان فريبكار شما را در برابر (فرمان) خداوند فريب داد! (14) |
|
فَالْيَوْمَ لاَ يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَ لاَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاَكُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (حديد: 15) پس امروز نه از شما فديهاى پذيرفته مىشود، و نه از كافران و جايگاهتان آتش است و همان سرپرستتان مىباشد و چه بد جايگاهى است! (15) |
|
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لاَ يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ (حديد: 16) آيا وقت آن نرسيده است كه دلهاى مؤمنان در برابر ذكر خدا و آنچه از حقّ نازل كرده است خاشع گردد؟! و مانند كسانى نباشند كه در گذشته به آنها كتاب آسمانى داده شد، سپس زمانى طولانى بر آنها گذشت و قلبهايشان قساوت پيدا كرد و بسيارى از آنها گنهكارند! (16) |
|
اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (حديد: 17) بدانيد خداوند زمين را بعد از مرگ آن زنده مىكند! ما آيات (خود) را براى شما بيان كرديم، شايد انديشه كنيد! (17) |
|
إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَ أَقْرَضُوا اللهَ قَرْضَاً حَسَنَاً يُضَاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ (حديد: 18) مردان و زنان انفاق كننده، و آنها كه (از اين راه) به خدا «قرض الحسنه» دهند، (اين قرض الحسنه) براى آنان مضاعف مىشود و پاداش پرارزشى دارند! (18) |
|
وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رُسُلِهِ أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ (حديد: 19) كسانى كه به خدا و رسولانش ايمان آوردند، آنها صدّيقين و شهدا نزد پروردگارشانند براى آنان است پاداش (اعمال) شان و نور (ايمان) شان و كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، آنها دوزخيانند. (19) |
|
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلاَدِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرَّاً ثُمَّ يَكُونُ حُطَامَاً وَ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللهِ وَ رِضْوَانٌ وَ مَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلاَّ مَتَاعُ الْغُرُورِ (حديد: 20) بدانيد زندگى دنيا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در ميان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است، همانند بارانى كه محصولش كشاورزان را در شگفتى فرو مىبرد، سپس خشك مىشود بگونهاى كه آن را زردرنگ مىبينى سپس تبديل به كاه مىشود! و در آخرت، عذاب شديد است يا مغفرت و رضاى الهى و (به هر حال) زندگى دنيا چيزى جز متاع فريب نيست! (20) |
|
سَابِقُوا إِلَي مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (حديد: 21) به پيش تازيد براى رسيدن به مغفرت پروردگارتان و بهشتى كه پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمين است و براى كسانى كه به خدا و رسولانش ايمان آوردهاند آماده شده است، اين فضل خداوند است كه به هر كس بخواهد مىدهد و خداوند صاحب فضل عظيم است! (21) |
|
مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيَبةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لاَ فِي أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَي اللهِ يَسِيرٌ (حديد: 22) هيچ مصيبتى (ناخواسته) در زمين و نه در وجود شما روى نمىدهد مگر اينكه همه آنها قبل از آنكه زمين را بيافرينيم در لوح محفوظ ثبت است و اين امر براى خدا آسان است! (22) |
|
الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ (حديد: 24) همانها كه بخل مىورزند و مردم را به بخل دعوت مىكنند و هر كس (از اين فرمان) روىگردان شود، (به خود زيان مىرساند نه به خدا)، چرا كه خداوند بىنياز و شايسته ستايش است! (24) |
|
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ (حديد: 25) ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان (شناسايى حقّ از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند و آهن را نازل كرديم كه در آن نيروى شديد و منافعى براى مردم است، تا خداوند بداند چه كسى او و رسولانش را يارى مىكند بىآنكه او را ببينند خداوند قوىّ و شكستناپذير است! (25) |
|
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحَاً وَ إ ِبْرَاهِيمَ وَ جَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ (حديد: 26) ما نوح و ابراهيم را فرستاديم، و در دودمان آن دو نبوّت و كتاب قرار داديم بعضى از آنها هدايت يافتهاند و بسيارى از آنها گنهكارند. (26) |
|
ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَي آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَ قَفَّيْنَا بِعِيسَي ابْنِ مَرْيَمَ وَ آتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ وَ جَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ (حديد: 27) سپس در پى آنان رسولان ديگر خود را فرستاديم، و بعد از آنان عيسى بن مريم را مبعوث كرديم و به او انجيل عطا كرديم، و در دل كسانى كه از او پيروى كردند رأفت و رحمت قرار داديم و رهبانيّتى را كه ابداع كرده بودند، ما بر آنان مقرّر نداشته بوديم گرچه هدفشان جلب خشنودى خدا بود، ولى حقّ آن را رعايت نكردند از اين رو ما به كسانى از آنها كه ايمان آوردند پاداششان را داديم و بسيارى از آنها فاسقند! (27) |
|
لِئَلاَّ يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَنْ لاَ يَقْدِرُونَ عَلَي شَيْءٍ مِنْ فَضْلِ اللهِ وَ أَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (حديد: 29) تا اهل كتاب بدانند كه قادر بر چيزى از فضل خدا نيستند، و تمام فضل (و رحمت) به دست اوست، به هر كس بخواهد آن را مىبخشد و خداوند داراى فضل عظيم است! (29) |
|
الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلاَّ الاَّئِي وَلَدْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرَاً مِنَ الْقَوْلِ وَ زُورَاً وَ إِنَّ اللهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ (مجادله: 2) كسانى كه از شما نسبت به همسرانشان «ظهار» مىكنند (و مىگويند: «أَنتِ عَلىَّ كَظهَرِ أُمّى تو نسبت به من بمنزله مادرم هستى»)، آنان هرگز مادرانشان نيستند مادرانشان تنها كسانىاند كه آنها را به دنيا آوردهاند! آنها سخنى زشت و باطل مىگويند و خداوند بخشنده و آمرزنده است! (2) |
|
فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَماسَّا فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينَاً ذَلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللهِ وَ لِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ (مجادله: 4) و كسى كه توانايى (آزاد كردن بردهاى) نداشته باشد، دو ماه پياپى قبل از آميزش روزه بگيرد و كسى كه اين را هم نتواند، شصت مسكين را اطعام كند اين براى آن است كه به خدا و رسولش ايمان بياوريد اينها مرزهاى الهى است و كسانى كه با آن مخالفت كنند، عذاب دردناكى دارند! (4) |
|
إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ كُبِتُوا كَمَا كُبِتَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ قَدْ أَنْزَلْنَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَ لِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُهِينٌ (مجادله: 5) كسانى كه با خدا و رسولش دشمنى مىكنند خوار و ذليل شدند آن گونه كه پيشينيان خوار و ذليل شدند ما آيات روشنى نازل كرديم، و براى كافران عذاب خواركنندهاى است ... (5) |
|
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ مَا يَكُونُ مِنْ نَجْوَي ثَلاَثَةٍ إِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ وَ لاَ خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سَادِسُهُمْ وَ لاَ أَدْنَي مِنْ ذَلِكَ وَ لاَ أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (مجادله: 7) آيا نمىدانى كه خداوند آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است مىداند هيچ گاه سه نفر با هم نجوا نمىكنند مگر اينكه خداوند چهارمين آنهاست، و هيچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمىكنند مگر اينكه خداوند ششمين آنهاست، و نه تعدادى كمتر و نه بيشتر از آن مگر اينكه او همراه آنهاست هر جا كه باشند، سپس روز قيامت آنها را از اعمالشان آگاه مىسازد، چرا كه خداوند به هر چيزى داناست! (7) |
|
أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ نُهُوا عَنِ النَّجْوَي ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَ يَتَنَاجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ وَ إِذَا جَاءُوكَ حَيَّوْكَ بِمَا لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللهُ وَ يَقُولُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ لَوْلاَ يُعَذِّبُنَا اللهُ بِمَا نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمَصِيرُ (مجادله: 8) آيا نديدى كسانى را كه از نجوا [سخنان درگوشى] نهى شدند، سپس به كارى كه از آن نهى شده بودند بازمىگردند و براى انجام گناه و تعدّى و نافرمانى رسول خدا به نجوا مىپردازند و هنگامى كه نزد تو مىآيند تو را تحيّتى (و خوشامدى) مىگويند كه خدا به تو نگفته است، و در دل مىگويند: «چرا خداوند ما را بخاطر گفتههايمان عذاب نمىكند؟!» جهنم براى آنان كافى است، وارد آن مىشوند، و چه بد فرجامى است! (8) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَنَاجَيْتُمْ فَلاَ تَتَنَاجَوْا بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ وَ تَنَاجَوْا بِالْبِرِّ وَالتَّقْوَي وَاتَّقُوا اللهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (مجادله: 9) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه نجوا مىكنيد، و به گناه و تعدّى و نافرمانى رسول (خدا) نجوا نكنيد، و به كار نيك و تقوا نجوا كنيد، و از خدايى كه همگى نزد او جمع مىشويد بپرهيزيد! (9) |
|
إِنَّمَا النَّجْوَي مِنَ الشَّيْطَانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضَارِّهِمْ شَيْءً إِلاَّ بِإِذْنِ اللهِ وَ عَلَي اللهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (مجادله: 10) نجوا تنها از سوى شيطان است مىخواهد با آن مؤمنان غمگين شوند ولى نمى تواند هيچ گونه ضررى به آنها برساند جز بفرمان خدا پس مؤمنان تنها بر خدا توكّل كنند! (10) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَـجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللهُ لَكُمْ وَ إِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (مجادله: 11) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه به شما گفته شود: «مجلس را وسعت بخشيد (و به تازهواردها جا دهيد)»، وسعت بخشيد، خداوند (بهشت را) براى شما وسعت مىبخشد و هنگامى كه گفته شود: «برخيزيد»، برخيزيد اگر چنين كنيد، خداوند كسانى را كه ايمان آوردهاند و كسانى را كه علم به آنان داده شده درجات عظيمى مىبخشد و خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است! (11) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ذَلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (مجادله: 12) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه مىخواهيد با رسول خدا نجوا كنيد (و سخنان درگوشى بگوييد)، قبل از آن صدقهاى (در راه خدا) بدهيد اين براى شما بهتر و پاكيزهتر است و اگر توانايى نداشته باشيد، خداوند غفور و رحيم است! (12) |
|
أَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تَابَ اللهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ وَ أَطِيعُوا اللهَ وَ رَسُولَهُ وَاللهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (مجادله: 13) آيا ترسيديد فقير شويد كه از دادن صدقات قبل از نجوا خوددارى كرديد؟! اكنون كه اين كار را نكرديد و خداوند توبه شما را پذيرفت، نماز را برپا داريد و زكات را ادا كنيد و خدا و پيامبرش را اطاعت نماييد و (بدانيد) خداوند از آنچه انجام مىدهيد با خبر است! (13) |
|
أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْمَاً غَضِبَ اللهُ عَلَيْهِمْ مَا هُمْ مِنْكُمْ وَ لاَ مِنْهُمْ وَ يَحْلِفُونَ عَلَي الْكَذِبِ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (مجادله: 14) آيا نديدى كسانى را كه طرح دوستى با گروهى كه مورد غضب خدا بودند ريختند؟! آنها نه از شما هستند و نه از آنان! سوگند دروغ ياد مىكنند (كه از شما هستند) در حالى كه خودشان مىدانند (دروغ نمىگويند)! (14) |
|
لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَ لاَ أَوْلاَدُهُمْ مِنَ اللهِ شَيْءً أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (مجادله: 17) هرگز اموال و اولادشان آنها را از عذاب الهى حفظ نمىكند آنها اهل آتشند و جاودانه در آن مىمانند! (17) |
|
يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللهُ جَمِيعَاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَي شَيْءٍ أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ الْكَاذِبُونَ (مجادله: 18) (به خاطر بياوريد) روزى را كه خداوند همه آنها را برمىانگيزد، آنها براى خدا نيز سوگند (دروغ) ياد مىكنند همانگونه كه (امروز) براى شما ياد مىكنند و گمان مىكنند كارى مىتوانند انجام دهند بدانيد آنها دروغگويانند! (18) |
|
اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلاَ إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ (مجادله: 19) شيطان بر آنان مسلّط شده و ياد خدا را از خاطر آنها برده آنان حزب شيطانند! بدانيد حزب شيطان زيانكارانند! (19) |
|
إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ أُولَئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ (مجادله: 20) كسانى كه با خدا و رسولش دشمنى مىكنند، آنها در زُمره ذليلترين افرادند.! (20) |
|
لاَ تَجِدُ قَوْمَاً يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللهِ أَلاَ إِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (مجادله: 22) هيچ قومى را كه ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند نمىيابى كه با دشمنان خدا و رسولش دوستى كنند، هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندانشان باشند آنان كسانى هستند كه خدا ايمان را بر صفحه دلهايشان نوشته و با روحى از ناحيه خودش آنها را تقويت فرموده، و آنها را در باغهايى از بهشت وارد مىكند كه نهرها از زير (درختانش) جارى است، جاودانه در آن مىمانند خدا از آنها خشنود است، و آنان نيز از خدا خشنودند آنها «حزب اللَّه» اند بدانيد «حزب اللَّه» پيروزان و رستگارانند. (22) |
|
سَبَّحَ لِاللهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (حشر: 1) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، براى خدا تسبيح مىگويد و او عزيز و حكيم است! (1) |
|
هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللهِ فَأَتَاهُمُ اللهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَ أَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ (حشر: 2) او كسى است كه كافران اهل كتاب را در نخستين برخورد (با مسلمانان) از خانههايشان بيرون راند! گمان نمىكرديد آنان خارج شوند، و خودشان نيز گمان مىكردند كه دِژهاى محكمشان آنها را از عذاب الهى مانع مىشود امّا خداوند از آنجا كه گمان نمىكردند به سراغشان آمد و در دلهايشان ترس و وحشت افكند، بگونهاى كه خانههاى خود را با دست خويش و با دست مؤمنان ويران مىكردند پس عبرت بگيريد اى صاحبان چشم! (2) |
|
وَ لَوْلاَ أَنْ كَتَبَ اللهُ عَلَيْهِمُ الْجَلاَءَ لَعَذَّبَهُمْ فِي الدُّنْيَا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابُ النَّارِ (حشر: 3) و اگر نه اين بود كه خداوند ترك وطن را بر آنان مقرّر داشته بود، آنها را در همين دنيا مجازات مىكرد و براى آنان در آخرت نيز عذاب آتش است! (3) |
|
ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَنْ يُشَاقِّ اللهَ فَإِنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (حشر: 4) اين به خاطر آن است كه آنها با خدا و رسولش دشمنى كردند و هر كس با خدا دشمنى كند (بايد بداند) كه خدا مجازات شديدى دارد! (4) |
|
مَا قَطَعْتُمْ مِنْ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَي أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللهِ وَ لِيُخْزِيَ الْفَاسِقِينَ (حشر: 5) هر درخت با ارزش نخل را قطع كرديد يا آن را به حال خود واگذاشتيد، همه به فرمان خدا بود و براى اين بود كه فاسقان را خوار و رسوا كند! (5) |
|
مَا أَفَاءَ اللهُ عَلَي رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَي فَلِاللهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبَي وَالْيَتَامَي وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْلاَ يَكُونَ دُوْلَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَ مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (حشر: 7) آنچه را خداوند از اهل اين آباديها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خويشاوندان او، و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان است، تا (اين اموال عظيم) در ميان ثروتمندان شما دست به دست نگردد! آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد)، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد كه خداوند كيفرش شديد است! (7) |
|
لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَ أَمَوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللهِ وَ رِضْوَانَاً وَ يَنْصُرُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ (حشر: 8) اين اموال براى فقيران مهاجرانى است كه از خانه و كاشانه و اموال خود بيرون رانده شدند در حالى كه فضل الهى و رضاى او را مىطلبند و خدا و رسولش را يارى مىكنند و آنها راستگويانند! (8) |
|
وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَ لاَ يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ يُؤْثِرُونَ عَلَي أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (حشر: 9) و براى كسانى است كه در اين سرا [سرزمين مدينه] و در سراى ايمان پيش از مهاجران مسكن گزيدند و كسانى را كه به سويشان هجرت كنند دوست مىدارند، و در دل خود نيازى به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمىكنند و آنها را بر خود مقدّم مىدارند هر چند خودشان بسيار نيازمند باشند كسانى كه از بخل و حرص نفس خويش باز داشته شدهاند رستگارانند! (9) |
|
وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَ لاَ تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلاًّ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَحِيمٌ (حشر: 10) (همچنين) كسانى كه بعد از آنها [بعد از مهاجران و انصار] آمدند و مىگويند: «پروردگارا! ما و برادرانمان را كه در ايمان بر ما پيشى گرفتند بيامرز، و در دلهايمان حسد و كينهاى نسبت به مؤمنان قرار مده! پروردگارا، تو مهربان و رحيمى!» (10) |
|
أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوانِهِمُ الَّذِينَ كَفَروا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَ لاَ نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَدَاً أَبَدَاً وَ إِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّكُمْ وَاللهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ (حشر: 11) آيا منافقان را نديدى كه پيوسته به برادران كفارشان از اهل كتاب مىگفتند: «هر گاه شما را (از وطن) بيرون كنند، ما هم با شما بيرون خواهيم رفت و هرگز سخن هيچ كس را درباره شما اطاعت نخواهيم كرد و اگر با شما پيكار شود، ياريتان خواهيم نمود!» خداوند شهادت مىدهد كه آنها دروغگويانند! (11) |
|
لَئِنْ أُخْرِجُوا لاَ يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَ لَئِنْ قُوتِلُوا لاَ يَنْصُرُونَهُمْ وَ لَئِنْ نَصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لاَ يُنْصَرُونَ (حشر: 12) اگر آنها را بيرون كنند با آنان بيرون نمىروند، و اگر با آنها پيكار شود ياريشان نخواهند كرد، و اگر ياريشان كنند پشت به ميدان كرده فرار مىكنند سپس كسى آنان را يارى نمىكند! (12) |
|
كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخَافُ اللهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ (حشر: 16) كار آنها همچون شيطان است كه به انسان گفت: «كافر شو (تا مشكلات تو را حل كنم)!» امّا هنگامى كه كافر شد گفت: «من از تو بيزارم، من از خداوندى كه پروردگار عالميان است بيم دارم!» (16) |
|
فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِي النَّارِ خَالِدَيْنِ فِيهَا وَ ذَلِكَ جَزَاءُ الظَّالِمِينَ (حشر: 17) سرانجام كارشان اين شد كه هر دو در آتش دوزخ خواهند بود، جاودانه در آن مىمانند و اين است كيفر ستمكاران! (17) |
|
وَ لاَ تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (حشر: 19) و همچون كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز آنها را به «خود فراموشى» گرفتار كرد، آنها فاسقانند. (19) |
|
لاَ يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ (حشر: 20) هرگز دوزخيان و بهشتيان يكسان نيستند اصحاب بهشت رستگار و پيروزند! (20) |
|
لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَي جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعَاً مُتَصَدِّعَاً مِنْ خَشْيَةِ اللهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (حشر: 21) اگر اين قرآن را بر كوهى نازل مىكرديم، مىديدى كه در برابر آن خاشع مىشود و از خوف خدا مىشكافد! اينها مثالهايى است كه براى مردم مىزنيم، شايد در آن بينديشيد! (21) |
|
هُوَ اللهُ الَّذِي لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ (حشر: 22) او خدايى است كه معبودى جز او نيست، داناى آشكار و نهان است، و او رحمان و رحيم است! (22) |
|
هُوَ اللهُ الَّذِي لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلاَمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (حشر: 23) و خدايى است كه معبودى جز او نيست، حاكم و مالك اصلى اوست، از هر عيب منزّه است، به كسى يتم نمىكند، امنيّت بخش است، مراقب همه چيز است، قدرتمندى شكستناپذير كه با اراده نافذ خود هر امرى را اصلاح مىكند، و شايسته عظمت است خداوند منزّه است از آنچه شريك براى او قرار مىدهند! (23) |
|
هُوَ اللهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنَي يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (حشر: 24) او خداوندى است خالق، آفرينندهاى بىسابقه، و صورتگرى (بىنظير) براى او نامهاى نيك است آنچه در آسمانها و زمين است تسبيح او مىگويند و او عزيز و حكيم است! (24) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادَاً فِي سَبِيلي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَ مَا أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ (ممتحنه: 1) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگيريد! شما نسبت به آنان اظهار محبّت مىكنيد، در حالى كه آنها به آنچه از حقّ براى شما آمده كافر شدهاند و رسول اللَّه و شما را به خاطر ايمان به خداوندى كه پروردگار همه شماست از شهر و ديارتان بيرون مىرانند اگر شما براى جهاد در راه من و جلب خشنوديم هجرت كردهايد (پيوند دوستى با آنان برقرار نسازيد!) شما مخفيانه با آنها رابطه دوستى برقرار مىكنيد در حالى كه من به آنچه پنهان يا آشكار مىسازيد از همه داناترم! و هر كس از شما چنين كارى كند، از راه راست گمراه شده است! (1) |
|
إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْدَاءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ (ممتحنه: 2) اگر آنها بر شما مسلّط شوند، دشمنانتان خواهند بود و دست و زبان خود را به بدى كردن نسبت به شما مىگشايند، و دوست دارند شما به كفر بازگرديد! (2) |
|
لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحَامُكُمْ وَ لاَ أَوْلاَدُكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَاللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (ممتحنه: 3) هرگز بستگان و فرزندانتان روز قيامت سودى به حالتان نخواهند داشت ميان شما جدايى مىافكند و خداوند به آنچه انجام مىدهيد بيناست. (3) |
|
قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَ بَدَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغَضاءُ أَبَدَاً حَتَّي تُؤْمِنُوا بِاللهِ وَحْدَهُ إِلاَّ قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأََسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَ مَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنَا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ (ممتحنه: 4) براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهيم و كسانى كه با او بودند وجود داشت، در آن هنگامى كه به قوم (مشرك) خود گفتند: «ما از شما و آنچه غير از خدا مىپرستيد بيزاريم ما نسبت به شما كافريم و ميان ما و شما عداوت و دشمنى هميشگى آشكار شده است تا آن زمان كه به خداى يگانه ايمان بياوريد!- جز آن سخن ابراهيم كه به پدرش [عمويش آزر] گفت (و وعده داد) كه براى تو آمرزش طلب مىكنم، و در عين حال در برابر خداوند براى تو مالك چيزى نيستم (و اختيارى ندارم)!- پروردگارا! ما بر تو توكّل كرديم و به سوى تو بازگشتيم، و همه فرجامها بسوى تو است! (4) |
|
رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَاغْفِرْ لَنَا رَبَّنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (ممتحنه: 5) پروردگارا! ما را مايه گمراهى كافران قرار مده، و ما را ببخش، اى پروردگار ما كه تو عزيز و حكيمى!» (5) |
|
لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ (ممتحنه: 6) (آرى) براى شما در زندگى آنها اسوه حسنه (و سرمشق نيكويى) بود، براى كسانى كه اميد به خدا و روز قيامت دارند و هر كس سرپيچى كند به خويشتن ضرر زده است، زيرا خداوند بىنياز و شايسته ستايش است! (6) |
|
لاَ يَنْهَاكُمُ اللهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ (ممتحنه: 8) خدا شما را از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه در راه دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند نهى نمىكند چرا كه خداوند عدالتپيشگان را دوست دارد. (8) |
|
إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ أَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَ ظَاهَرُوا عَلَي إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (ممتحنه: 9) تنها شما را از دوستى و رابطه با كسانى نهى مىكند كه در امر دين با شما پيكار كردند و شما را از خانه هايتان بيرون راندند يا به بيرونراندن شما كمك كردند و هر كس با آنان رابطه دوستى داشته باشد ظالم و ستمگر است! (9) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلاَ تَرْجِعُوهُنَّ إِلَي الْكُفَّارِ لاَ هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لاَ هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَ آتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَ لاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ لاَ تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (ممتحنه: 10) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه زنان باايمان بعنوان هجرت نزد شما آيند، آنها را آزمايش كنيد- خداوند به ايمانشان آگاهتر است- هر گاه آنان را مؤمن يافتيد، آنها را بسوى كفّار بازنگردانيد نه آنها براى كفّار حلالند و نه كفّار براى آنها حلال و آنچه را همسران آنها (براى ازدواج با اين زنان) پرداختهاند به آنان بپردازيد و گناهى بر شما نيست كه با آنها ازدواج كنيد هر گاه مَهرشان را به آنان بدهيد و هرگز زنان كافر را در همسرى خود نگه نداريد (و اگر كسى از زنان شما كافر شد و به بلاد كفر فرار كرد،) حق داريد مَهرى را كه پرداختهايد مطالبه كنيد همانگونه كه آنها حق دارند مهر زنانشان را كه از آنان جدا شدهاند) از شما مطالبه كنند اين حكم خداوند است كه در ميان شما حكم مىكند، و خداوند دانا و حكيم است! (10) |
|
وَ إِنْ فَاتَكُمْ شَيْءٌ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ إِلَي الْكُفَّارِ فَعَاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذِينَ ذَهَبَتْ أَزْوَاجُهُمْ مِثْلَ مَا أَنْفَقُوا وَاتَّقُوا اللهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ (ممتحنه: 11) و اگر بعضى از همسران شما از دستتان بروند (و به سوى كفار بازگردند) و شما در جنگى بر آنان پيروز شديد و غنايمى گرفتيد، به كسانى كه همسرانشان رفتهاند، همانند مهرى را كه پرداختهاند بدهيد و از (مخالفت) خداوندى كه همه به او ايمان داريد بپرهيزيد! (11) |
|
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَي أَنْ لاَ يُشْرِكْنَ بِاللهِ شَيْءً وَ لاَ يَسْرِقْنَ وَ لاَ يَزْنِينَ وَ لاَ يَقْتُلْنَ أَوْلاَدَهُنَّ وَ لاَ يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لاَ يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللهَ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (ممتحنه: 12) اى پيامبر! هنگامى كه زنان مؤمن نزد تو آيند و با تو بيعت كنند كه چيزى را شريك خدا قرار ندهند، دزدى و زنا نكنند، فرزندان خود را نكشند، تهمت و افترايى پيش دست و پاى خود نياورند و در هيچ كار شايستهاى مخالفت فرمان تو نكنند، با آنها بيعت كن و براى آنان از درگاه خداوند آمرزش بطلب كه خداوند آمرزنده و مهربان است! (12) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَوَلَّوْا قَوْمَاً غَضِبَ اللهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ كَمَا يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ (ممتحنه: 13) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! با قومى كه خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستى نكنيد آنان از آخرت مأيوسند همانگونه كه كفار مدفون در قبرها مأيوس مىباشند! (13) |
|
سَبَّحَ لِاللهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (صف: 1) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همه تسبيح خدا مىگويند و او شكستناپذير و حكيم است! (1) |
|
وَ إِذْ قَالَ مُوسَي لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللهُ قُلُوبَهُمْ وَاللهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ (صف: 5) (به ياد آوريد) هنگامى را كه موسى به قومش گفت: «اى قوم من! چرا مرا آزار مىدهيد با اينكه مىدانيد من فرستاده خدا به سوى شما هستم؟!» هنگامى كه آنها از حق منحرف شدند، خداوند قلوبشان را منحرف ساخت و خدا فاسقان را هدايت نمىكند! (5) |
|
وَ إِذْ قَالَ عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقَاً لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَ مُبَشِّرَاً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ (صف: 6) و (به ياد آوريد) هنگامى را كه عيسى بن مريم گفت: «اى بنى اسرائيل! من فرستاده خدا به سوى شما هستم در حالى كه تصديقكننده كتابى كه قبل از من فرستاده شده [تورات] مىباشم، و بشارتدهنده به رسولى كه بعد از من مىآيد و نام او احمد است!» هنگامى كه او [احمد] با معجزات و دلايل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «اين سحرى است آشكار»! (6) |
|
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَي عَلَي اللهِ الْكَذِبَ وَ هُوَ يُدْعَي إِلَي الْإِسْلاَمِ وَاللهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (صف: 7) چه كسى ظالمتر است از آن كس كه بر خدا دروغ بسته در حالى كه دعوت به اسلام مىشود؟! خداوند گروه ستمكاران را هدايت نمىكند! (7) |
|
يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (صف: 8) آنان مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولى خدا نور خود را كامل مىكند هر چند كافران خوش نداشته باشند! (8) |
|
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَي وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (صف: 9) او كسى است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر همه اديان غالب سازد، هر چند مشركان كراهت داشته باشند! (9) |
|
يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ يُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَ مَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (صف: 12) (اگر چنين كنيد) گناهانتان را مىبخشد و شما را در باغهايى از بهشت داخل مىكند كه نهرها از زير درختانش جارى است و در مسكنهاى پاكيزه در بهشت جاويدان جاى مىدهد و اين پيروزى عظيم است! (12) |
|
وَ أُخْرَي تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِنَ اللهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ (صف: 13) و (نعمت) ديگرى كه آن را دوست داريد به شما مىبخشد، و آن يارى خداوند و پيروزى نزديك است و مؤمنان را بشارت ده (به اين پيروزى بزرگ)! (13) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصَارَ اللهِ كَمَا قَالَ عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَي اللهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ اَنصَارُ اللهِ فَآمَنَتْ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ كَفَرَتْ طَائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَي عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ (صف: 14) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! ياوران خدا باشيد همانگونه كه عيسى بن مريم به حواريون گفت: «چه كسانى در راه خدا ياوران من هستند؟!» حواريون گفتند: «ما ياوران خدائيم» در اين هنگام گروهى از بنى اسرائيل ايمان آوردند و گروهى كافر شدند ما كسانى را كه ايمان آورده بودند در برابر دشمنانشان تأييد كرديم و سرانجام بر آنان پيروز شدند! (14) |
|
يُسَبِّحُ لِاللهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ (جمعه: 1) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همواره تسبيح خدا مىگويند، خداوندى كه مالك و حاكم است و از هر عيب و نقصى مبرا، و عزيز و حكيم است! (1) |
|
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَ إِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ (جمعه: 2) و كسى است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنها مىخواند و آنها را تزكيه مىكند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت مىآموزد هر چند پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند! (2) |
|
وَ آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (جمعه: 3) و (همچنين) رسول است بر گروه ديگرى كه هنوز به آنها ملحق نشدهاند و او عزيز و حكيم است! (3) |
|
ذَلِكَ فَضْلُ اللهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (جمعه: 4) اين فضل خداست كه به هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مىبخشد و خداوند صاحب فضل عظيم است! (4) |
|
مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارَاً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللهِ وَاللهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (جمعه: 5) كسانى كه مكلف به تورات شدند ولى حق آن را ادا نكردند، مانند درازگوشى هستند كه كتابهايى حمل مىكند، (آن را بر دوش مىكشد اما چيزى از آن نمىفهمد)! گروهى كه آيات خدا را انكار كردند مثال بدى دارند، و خداوند قوم ستمگر را هدايت نمىكند! (5) |
|
قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِاللهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (جمعه: 6) بگو: «اى يهوديان! اگر گمان مىكنيد كه (فقط) شما دوستان خدائيد نه ساير مردم، پس آرزوى مرگ كنيد اگر راست مىگوييد (تا به لقاى محبوبتان برسيد)!» (6) |
|
وَ لاَ يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدَاً بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ (جمعه: 7) ولى آنان هرگز تمناى مرگ نمىكنند بخاطر اعمالى كه از پيش فرستادهاند و خداوند ظالمان را بخوبى مىشناسد! (7) |
|
قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاَقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَي عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (جمعه: 8) بگو: «اين مرگى كه از آن فرار مىكنيد سرانجام با شما ملاقات خواهد كرد سپس به سوى كسى كه داناى پنهان و آشكار است بازگردانده مىشويد آن گاه شما را از آنچه انجام مىداديد خبر مىدهد!» (8) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلاَةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَي ذِكْرِ اللهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (جمعه: 9) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه براى نماز روز جمعه اذان گفته شود، به سوى ذكر خدا بشتابيد و خريد و فروش را رها كنيد كه اين براى شما بهتر است اگر مىدانستيد! (9) |
|
فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلاَةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللهِ وَاذْكُرُوا اللهَ كَثِيرَاً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (جمعه: 10) و هنگامى كه نماز پايان گرفت (شما آزاديد) در زمين پراكنده شويد و از فضل خدا بطلبيد، و خدا را بسيار ياد كنيد شايد رستگار شويد! (10) |
|
وَ إِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوَاً انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَ تَرَكُوكَ قَائِمَاً قُلْ مَا عِنْدَ اللهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجَارَةِ وَاللهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (جمعه: 11) هنگامى كه آنها تجارت يا سرگرمى و لهوى را ببينند پراكنده مىشوند و به سوى آن مى روند و تو را ايستاده به حال خود رها مىكنند بگو: آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است، و خداوند بهترين روزىدهندگان است. (11) |
|
إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللهِ وَاللهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ (منافقون: 1) هنگامى كه منافقان نزد تو آيند مىگويند: «ما شهادت مىدهيم كه يقيناً تو رسول خدايى!» خداوند مىداند كه تو رسول او هستى، ولى خداوند شهادت مىدهد كه منافقان دروغگو هستند (و به گفته خود ايمان ندارند). (1) |
|
وَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَ إِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللهُ أَنَّي يُؤْفَكُونَ (منافقون: 4) هنگامى كه آنها را مىبينى، جسم و قيافه آنان تو را در شگفتى فرو مىبرد و اگر سخن بگويند، به سخنانشان گوش فرا مىدهى اما گويى چوبهاى خشكى هستند كه به ديوار تكيه داده شدهاند! هر فريادى از هر جا بلند شود بر ضد خود مىپندارند آنها دشمنان واقعى تو هستند، پس از آنان بر حذر باش! خداوند آنها را بكشد، چگونه از حق منحرف مىشوند؟! (4) |
|
سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِر لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللهُ لَهُمْ إِنَّ اللهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ (منافقون: 6) براى آنها تفاوت نمىكند، خواه استغفار برايشان كنى يا نكنى، هرگز خداوند آنان را نمىبخشد زيرا خداوند قوم فاسق را هدايت نمىكند! (6) |
|
هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لاَ تُنْفِقُوا عَلَي مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ حَتَّي يَنْفَضُّوا وَ لِاللهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ لَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لاَ يَفْقَهُونَ (منافقون: 7) آنها كسانى هستند كه مىگويند: «به افرادى كه نزد رسول خدا هستند انفاق نكنيد تا پراكنده شوند!» (غافل از اينكه) خزاين آسمانها و زمين از آن خداست، ولى منافقان نمىفهمند! (7) |
|
يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَي الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَ لِاللهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لاَ يَعْلَمُونَ (منافقون: 8) آنها مىگويند: «اگر به مدينه بازگرديم، عزيزان ذليلان را بيرون مىكنند!» در حالى كه عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است ولى منافقان نمىدانند! (8) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَ لاَ أَوْلاَدُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (منافقون: 9) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اموال و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نكند! و كسانى كه چنين كنند، زيانكارانند! (9) |
|
وَ أَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلاَ أَخَّرْتَنِي إِلَي أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ (منافقون: 10) از آنچه به شما روزى دادهايم انفاق كنيد، پيش از آنكه مرگ يكى از شما فرا رسد و بگويد: «پروردگارا! چرا (مرگ) مرا مدت كمى به تأخير نينداختى تا (در راه خدا) صدقه دهم و از صالحان باشم؟!» (10) |
|
يُسَبِّحُ لِاللهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ هُوَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (تغابن: 1) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است براى خدا تسبيح مىگويند مالكيت و حكومت از آن اوست و ستايش از آن او و او بر همه چيز تواناست! (1) |
|
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ (تغابن: 3) آسمانها و زمين را بحق آفريد و شما را (در عالم جنين) تصوير كرد، تصويرى زيبا و دلپذير و سرانجام (همه) بسوى اوست. (3) |
|
يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ يَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَ مَا تُعْلِنُونَ وَاللهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (تغابن: 4) آنچه را در آسمانها و زمين است مىداند، و از آنچه پنهان يا آشكار مىكنيد با خبر است و خداوند از آنچه در درون سينههاست آگاه است. (4) |
|
ذَلِكَ بِأَنَّهُ كَانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالُوا أَبَشَرٌ يَهْدُونَنَا فَكَفَرُوا وَ تَوَلَّوْا وَاسْتَغْنَي اللهُ وَاللهُ غَنِيٌّ حمِيدٌ (تغابن: 6) اين بخاطر آن است كه رسولان آنها (پيوسته) با دلايل روشن به سراغشان مىآمدند، ولى آنها (از روى كبر و غرور) گفتند: «آيا بشرهايى (مثل ما) مىخواهند ما را هدايت كنند؟!» از اين رو كافر شدند و روى برگرداندند و خداوند (از ايمان و طاعتشان) بى نياز بود، و خدا غنى و شايسته ستايش است! (6) |
|
فَآمِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنَا وَاللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (تغابن: 8) حال كه چنين است، به خدا و رسول او و نورى كه نازل كردهايم ايمان بياوريد و بدانيد خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است! (8) |
|
يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللهِ وَ يَعْمَلْ صَالِحَاً يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدَاً ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (تغابن: 9) اين در زمانى خواهد بود كه همه شما را در روز اجتماع [روز رستاخيز] گردآورى مىكند آن روز روز تغابن است (روز احساس خسارت و پشيمانى)! و هر كس به خدا ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهد، گناهان او را مىبخشد و او را در باغهايى از بهشت كه نهرها از زير درختانش جارى است وارد مىكند، جاودانه در آن مى مانند و اين پيروزى بزرگ است! (9) |
|
وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ خَالِدِينَ فِيهَا وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (تغابن: 10) اما كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند اصحاب دوزخند، جاودانه در آن مىمانند، و (سرانجام آنها) سرانجام بدى است! (10) |
|
وَ أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَي رسُولِنَا الْبَلاَغُ الْمُبِينُ (تغابن: 12) اطاعت كنيد خدا را، و اطاعت كنيد پيامبر را و اگر روىگردان شويد، رسول ما جز ابلاغ آشكار وظيفهاى ندارد! (12) |
|
اللهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ عَلَي اللهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (تغابن: 13) خداوند كسى است كه هيچ معبودى جز او نيست، و مؤمنان بايد فقط بر او توكل كنند! (13) |
|
فَاتَّقُوا اللهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا وَ أَنْفِقُوا خَيرَاً لِأَنْفُسِكُمْ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (تغابن: 16) پس تا مىتوانيد تقواى الهى پيشه كنيد و گوش دهيد و اطاعت نماييد و انفاق كنيد كه براى شما بهتر است و كسانى كه از بخل و حرص خويشتن مصون بمانند رستگارانند! (16) |
|
عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (تغابن: 18) او داناى پنهان و آشكار است و او عزيز و حكيم است! (18) |
|
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللهَ رَبَّكُمْ لاَ تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لاَ يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللهِ وَ مَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لاَ تَدْرِي لَعَلَّ اللهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرَاً (طلاق: 1) اى پيامبر! هر زمان خواستيد زنان را طلاق دهيد، در زمان عدّه، آنها را طلاق گوييد [زمانى كه از عادت ماهانه پاك شده و با همسرشان نزديكى نكرده باشند]، و حساب عدّه را نگه داريد و از خدايى كه پروردگار شماست بپرهيزيد نه شما آنها را از خانههايشان بيرون كنيد و نه آنها (در دوران عدّه) بيرون روند، مگر آنكه كار زشت آشكارى انجام دهند اين حدود خداست، و هر كس از حدود الهى تجاوز كند به خويشتن ستم كرده تو نمىدانى شايد خداوند بعد از اين، وضع تازه (و وسيله اصلاحى) فراهم كند! (1) |
|
فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَ أَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِاللهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ يَتَّقِ اللهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجَاً (طلاق: 2) و چون عده آنها سرآمد، آنها را بطرز شايستهاى نگه داريد يا بطرز شايستهاى از آنان جدا شويد و دو مرد عادل از خودتان را گواه گيريد و شهادت را براى خدا برپا داريد اين چيزى است كه مؤمنان به خدا و روز قيامت به آن اندرز داده مىشوند! و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مىكند، (2) |
|
وَالاَّئِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَـحِيضِ مِنْ نِسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاَثَةُ أَشْهُرٍ وَالاَّئِي لَمْ يَحِضْنَ وَ أُولاَتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَ مَنْ يَتَّقِ اللهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرَاً (طلاق: 4) و از زنانتان، آنان كه از عادت ماهانه مأيوسند، اگر در وضع آنها (از نظر باردارى) شك كنيد، عده آنان سه ماه است، و همچنين آنها كه عادت ماهانه نديدهاند و عده زنان باردار اين است كه بار خود را بر زمين بگذارند و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند كار را بر او آسان مىسازد! (4) |
|
أَعَدَّ اللهُ لَهُمْ عَذَابَاً شَدِيدَاً فَاتَّقُوا اللهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرَاً (طلاق: 10) خداوند عذاب سختى براى آنها فراهم ساخته پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد اى خردمندانى كه ايمان آوردهايد! (زيرا) خداوند چيزى كه مايه تذكّر است بر شما نازل كرده (10) |
|
رَسُولاً يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللهِ مُبَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّورِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللهِ وَ يَعْمَلْ صَالِحَاً يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدَاً قَدْ أَحْسَنَ اللهُ لَهُ رِزْقَاً (طلاق: 11) رسولى به سوى شما فرستاده كه آيات روشن خدا را بر شما تلاوت مىكند تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، از تاريكيها بسوى نور خارج سازد! و هر كس به خدا ايمان آورده و اعمال صالح انجام دهد، او را در باغهايى از بهشت وارد سازد كه از زير (درختانش) نهرها جارى است، جاودانه در آن مىمانند، و خداوند روزى نيكويى براى او قرار داده است! (11) |
|
اللهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمَاً (طلاق: 12) خداوند همان كسى است كه هفت آسمان را آفريد، و از زمين نيز همانند آنها را فرمان او در ميان آنها پيوسته فرود مىآيد تا بدانيد خداوند بر هر چيز تواناست و اينكه علم او به همه چيز احاطه دارد! (12) |
|
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (تحريم: 1) اى پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده بخاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مىكنى؟! و خداوند آمرزنده و رحيم است. (1) |
|
قَدْ فَرَضَ اللهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللهُ مَوْلاَكُمْ وَ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (تحريم: 2) خداوند راه گشودن سوگندهايتان را (در اين گونه موارد) روشن ساخته و خداوند مولاى شماست و او دانا و حكيم است. (2) |
|
وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَي بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثَاً فَلَمَّا نَبَأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ (تحريم: 3) (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه پيامبر يكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى هنگامى كه وى آن را افشا كرد و خداوند پيامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتى از آن را براى او بازگو كرد و از قسمت ديگر خوددارى نمود هنگامى كه پيامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: «چه كسى تو را از اين راز آگاه ساخت؟» فرمود: «خداوند عالم و آگاه مرا با خبر ساخت!» (3) |
|
إِنْ تَتُوبَا إِلَي اللهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَ إِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللهَ هُوَ مَوْلاَهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلاَئِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ (تحريم: 4) اگر شما (همسران پيامبر) از كار خود توبه كنيد (به نفع شماست، زيرا) دلهايتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد، (كارى از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان اويند. (4) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ نَارَاً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلاَئِكَةٌ غِلاَظٌ شِدَادٌ لاَ يَعْصُونَ اللهَ مَا أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ (تحريم: 6) اى كسانى كه ايمان آوردهايد خود و خانواده خويش را از آتشى كه هيزم آن انسانها و سنگهاست نگه داريد آتشى كه فرشتگانى بر آن گمارده شده كه خشن و سختگيرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمىكنند و آنچه را فرمان داده شدهاند (به طور كامل) اجرا مىنمايند! (6) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لاَ تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (تحريم: 7) اى كسانى كه كافر شدهايد امروز عذرخواهى نكنيد، چرا كه تنها به اعمالتان جزا داده مىشويد! (7) |
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَي اللهِ تَوْبَةً نَصُوحَاً عَسَي رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سِيِّئَاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لاَ يُخْزِي اللهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَي بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (تحريم: 8) اى كسانى كه ايمان آوردهايد بسوى خدا توبه كنيد، توبهاى خالص اميد است (با اين كار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهايى از بهشت كه نهرها از زير درختانش جارى است وارد كند، در آن روزى كه خداوند پيامبر و كسانى را كه با او ايمان آوردند خوار نمىكند اين در حالى است كه نورشان پيشاپيش آنان و از سوى راستشان در حركت است، و مىگويند: «پروردگارا! نور ما را كامل كن و ما را ببخش كه تو بر هر چيز توانايى!» (8) |
|
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (تحريم: 9) اى پيامبر! با كفّار و منافقين پيكار كن و بر آنان سخت بگير! جايگاهشان جهنم است، و بد فرجامى است! (9) |
|
ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَةَ نُوحٍ وَامْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللهِ شَيْءً وَ قِيلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ (تحريم: 10) خداوند براى كسانى كه كافر شدهاند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند و ارتباط با اين دو (پيامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مىشوند!» (10) |
|
وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتَاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (تحريم: 11) و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام كه گفت: «پروردگارا! خانهاى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايى بخش!» (11) |
|
وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَ كُتُبِهِ وَ كَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ (تحريم: 12) و همچنين به مريم دختر عمران كه دامان خود را پاك نگه داشت، و ما را از روح خود در آن دميديم او كلمات پروردگار و كتابهايش را تصديق كرد و از مطيعان فرمان خدا بود! (12) |
|
تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (ملك: 1) پربركت و زوالناپذير است كسى كه حكومت جهان هستى به دست اوست، و او بر هر چيز تواناست. (1) |
|
الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ (ملك: 2) آن كس كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل مىكنيد، و او شكستناپذير و بخشنده است. (2) |
|
الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماوَاتٍ طِبَاقَاً مَا تَرَي فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَي مِنْ فُطُورٍ (ملك: 3) همان كسى كه هفت آسمان را بر فراز يكديگر آفريد در آفرينش خداوند رحمان هيچ تضادّ و عيبى نمىبينى! بار ديگر نگاه كن، آيا هيچ شكاف و خللى مشاهده مىكنى؟! (3) |
|
ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئَاً وَ هُوَ حَسِيرٌ (ملك: 4) بار ديگر (به عالم هستى) نگاه كن، سرانجام چشمانت (در جستجوى خلل و نقصان ناكام مانده) به سوى تو باز مىگردد در حالى كه خسته و ناتوان است! (4) |
|
وَ لَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَ جَعَلْنَاهَا رُجُومَاً لِلشَّيَاطِينِ وَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ (ملك: 5) ما آسمان پايين (نزديك) را با چراغهاى فروزانى زينت بخشيديم، و آنها [شهابها] را تيرهايى براى شياطين قرار داديم، و براى آنان عذاب آتش فروزان فراهم ساختيم! (5) |
|
وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (ملك: 6) و براى كسانى كه به پروردگارشان كافر شدند عذاب جهنّم است، و بد فرجامى است! (6) |
|
تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ (ملك: 8) نزديك است (دوزخ) از شدّت غضب پاره پاره شود هر زمان كه گروهى در آن افكنده مىشوند، نگهبانان دوزخ از آنها مىپرسند: «مگر بيمدهنده الهى به سراغ شما نيامد؟!» (8) |
|
وَ قَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ (ملك: 10) و مىگويند: «اگر ما گوش شنوا داشتيم يا تعقّل مىكرديم، در ميان دوزخيان نبوديم!» (10) |
|
فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقَاً لِأَصْحَابِ السَّعِيرِ (ملك: 11) اينجاست كه به گناه خود اعتراف مىكنند دور باشند دوزخيان از رحمت خدا! (11) |
|
إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ (ملك: 12) (امّا) كسانى كه از پروردگارشان در نهان مىترسند، مسلّماً آمرزش و پاداش بزرگى دارند! (12) |
|
وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (ملك: 13) گفتار خود را پنهان كنيد يا آشكار (تفاوتى نمىكند)، او به آنچه در سينههاست آگاه است! (13) |
|
أَلاَ يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ (ملك: 14) آيا آن كسى كه موجودات را آفريده از حال آنها آگاه نيست؟! در حالى كه او (از اسرار دقيق) با خبر و آگاه است! (14) |
|
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِي مَنَاكِبَهَا وَ كُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَيْهِ النُّشُورُ (ملك: 15) او كسى است كه زمين را براى شما رام كرد، بر شانههاى آن راه برويد و از روزيهاى خداوند بخوريد و بازگشت و اجتماع همه به سوى اوست! (15) |
|
أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذَا هِيَ تَمُورُ (ملك: 16) آيا خود را از عذاب كسى كه حاكم بر آسمان است در امان مىدانيد كه دستور دهد زمين بشكافد و شما را فرو برد و به لرزش خود ادامه دهد؟! (16) |
|
أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ أَنْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبَاً فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ (ملك: 17) يا خود را از عذاب خداوند آسمان در امان مىدانيد كه تندبادى پر از سنگريزه بر شما فرستد؟! و بزودى خواهيد دانست تهديدهاى من چگونه است! (17) |
|
أَوَ لَمْ يَرَوْا إِلَي الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صَافَّاتٍ وَ يَقْبِضْنَ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلاَّ الرَّحْمَنُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ بَصِيرٌ (ملك: 19) آيا به پرندگانى كه بالاى سرشان است، و گاه بالهاى خود را گسترده و گاه جمع مىكنند، نگاه نكردند؟! جز خداوند رحمان كسى آنها را بر فراز آسمان نگه نمىدارد، چرا كه او به هر چيز بيناست! (19) |
|
أَمْ مَنْ هَذَا الَّذِي هُوَ جُندٌ لَكُمْ يَنْصُرُكُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمَنِ إِنِ الْكَافِرُونَ إِلاَّ فِي غُرُورٍ (ملك: 20) آيا اين كسى كه لشكر شماست مىتواند شما را در برابر خداوند يارى دهد؟ ولى كافران تنها گرفتار فريبند! (20) |
|
قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً مَا تَشْكُرُونَ (ملك: 23) بگو: «او كسى است كه شما را آفريد و براى شما گوش و چشم و قلب قرار داد امّا كمتر سپاسگزارى مىكنيد!» (23) |
|
قُلْ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (ملك: 24) بگو: «او كسى است كه شما را در زمين آفريد و به سوى او محشور مىشويد!» (24) |
|
وَ يَقُولُونَ مَتَي هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (ملك: 25) آنها مىگويند: «اگر راست مىگوييد اين وعده قيامت چه زمانى است؟!» (25) |
|
قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللهِ وَ إِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ (ملك: 26) بگو: «علم آن تنها نزد خداست و من فقط بيمدهنده آشكارى هستم!» (26) |
|
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَهْلَكَنِيَ اللهُ وَ مَنْ مَعِيَ أَوْ رَحِمَنَا فَمَنْ يُجِيرُ الْكَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ (ملك: 28) بگو: «به من خبر دهيد اگر خداوند مرا و تمام كسانى را كه با من هستند هلاك كند، يا مورد ترحّم قرار دهد، چه كسى كافران را از عذاب دردناك پناه مىدهد؟!» (28) |
|
قُلْ هُوَ الرَّحْمَنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنَا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ (ملك: 29) بگو: «او خداوند رحمان است، ما به او ايمان آورده و بر او توكّل كردهايم و بزودى مىدانيد چه كسى در گمراهى آشكار است!» (29) |
|
ن وَالْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ (قلم: 1) ن، سوگند به قلم و آنچه مينويسند، (1) |
|
بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ (قلم: 6) كه كدام يك از شما مجنونند! (6) |
|
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (قلم: 7) پروردگارت بهتر از هر كس مىداند چه كسى از راه او گمراه شده، و هدايتيافتگان را نيز بهتر مىشناسد! (7) |
|
فَلاَ تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ (قلم: 8) حال كه چنين است از تكذيبكنندگان اطاعت مكن! (8) |
|
مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ (قلم: 12) و بسيار مانع كار خير، و متجاوز و گناهكار است (12) |
|
إِذَا تُتْلَي عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ (قلم: 15) هنگامى كه آيات ما بر او خوانده مىشود مىگويد: «اينها افسانههاى خرافى پيشينيان است!» (15) |
|
سَنَسِمُهُ عَلَي الْخُرْطُومِ (قلم: 16) (ولى) ما بزودى بر بينى او علامت و داغ ننگ مىنهيم! (16) |
|
إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ (قلم: 17) ما آنها را آزموديم، همان گونه كه «صاحبان باغ» را آزمايش كرديم، هنگامى كه سوگند ياد كردند كه ميوههاى باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچينند. (17) |
|
فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ (قلم: 20) و آن باغ سرسبز همچون شب سياه و ظلمانى شد! (20) |
|
أَنْ لاَ يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُمْ مِسْكِينٌ (قلم: 24) «مواظب باشيد امروز حتى يك فقير وارد بر شما نشود!» (24) |
|
كَذَلِكَ الْعَذَابُ وَ لَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ (قلم: 33) اين گونه است عذاب (خداوند در دنيا)، و عذاب آخرت از آن هم بزرگتر است اگر مىدانستند! (33) |
|
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ (قلم: 34) مسلّماً براى پرهيزگاران نزد پروردگارشان باغهاى پر نعمت بهشت است! (34) |
|
أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُـجْرِمِينَ (قلم: 35) آيا مؤمنان را همچون مجرمان قرار مىدهيم؟! (35) |
|
أَمْ لَكُمْ أَيْمَانٌ عَلَيْنَا بَالِغَةٌ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَمَا تَحْكُمُونَ (قلم: 39) يا اينكه عهد و پيمان مؤكّد و مستمرّى تا روز قيامت بر ما داريد كه هر چه را حكم كنيد براى شما باشد؟! (39) |
|
يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَي السُّجُودِ فَلاَ يَسْتَطِيعُونَ (قلم: 42) (به خاطر بياوريد) روزى را كه ساق پاها (از وحشت) برهنه مىگردد و دعوت به سجود مىشوند، امّا نمىتوانند (سجود كنند). (42) |
|
خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كَانُوا يُدْعَوْنَ إِلَي السُّجُودِ وَ هُمْ سَالِمُونَ (قلم: 43) اين در حالى است كه چشمهايشان (از شدّت شرمسارى) به زير افتاده، و ذلّت و خوارى وجودشان را فراگرفته آنها پيش از اين دعوت به سجود مىشدند در حالى كه سالم بودند (ولى امروز ديگر توانايى آن را ندارند)! (43) |
|
فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لاَ يَعْلَمُونَ (قلم: 44) اكنون مرا با آنها كه اين سخن را تكذيب مىكنند واگذار! ما آنان را از آنجا كه نمىدانند به تدريج به سوى عذاب پيش مىبريم. (44) |
|
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ (قلم: 47) يا اسرار غيب نزد آنهاست و آن را مىنويسند (و به يكديگر مىدهند)؟! (47) |
|
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لاَ تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَي وَ هُوَ مَكْظُومٌ (قلم: 48) اكنون كه چنين است صبر كن و منتظر فرمان پروردگارت باش، و مانند صاحب ماهى [يونس] مباش (كه در تقاضاى مجازات قومش عجله كرد و گرفتار مجازات ترك اولى شد) در آن زمان كه با نهايت اندوه خدا را خواند. (48) |
|
لَوْلاَ أَنْ تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ (قلم: 49) و اگر رحمت خدا به ياريش نيامده بود، (از شكم ماهى) بيرون افكنده مىشد در حالى كه نكوهيده بود! (49) |
|
فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ (قلم: 50) ولى پروردگارش او را برگزيد و از صالحان قرار داد! (50) |
|
وَ إِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَـجْنُونٌ (قلم: 51) نزديك است كافران هنگامى كه آيات قرآن را مىشنوند با چشمزخم خود تو را از بين ببرند، و مىگويند: «او ديوانه است!» (51) |
|
وَ مَا هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ (قلم: 52) در حالى كه اين (قرآن) جز مايه بيدارى براى جهانيان نيست! (52) |
|
الْحَاقَّةُ (حاقه: 1) (روز رستاخيز) روزى است كه مسلّماً واقع مىشود! (1) |
|
مَا الْحَاقَّةُ (حاقه: 2) چه روز واقع شدنى! (2) |
|
وَ مَا أَدْرَاكَ مَا الْحَاقَّةُ (حاقه: 3) و تو چه مىدانى آن روز واقع شدنى چيست؟! (3) |
|
كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عَادٌ بِالْقَارِعَةِ (حاقه: 4) قوم «ثمود» و «عاد» عذاب كوبنده الهى را انكار كردند (و نتيجه شومش را ديدند)! (4) |
|
فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ (حاقه: 5) امّا قوم «ثمود» با عذابى سركش هلاك شدند! (5) |
|
سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَ ثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومَاً فَتَرَي الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَي كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ (حاقه: 7) (خداوند) اين تندباد بنيانكن را هفت شب و هشت روز پى در پى بر آنها مسلّط ساخت، (و اگر آنجا بودى) مىديدى كه آن قوم همچون تنههاى پوسيده و تو خالى درختان نخل در ميان اين تند باد روى زمين افتاده و هلاك شدهاند! (7) |
|
وَ جَاءَ فِرْعَوْنُ وَ مَنْ قَبْلَهُ وَالْمُؤْتَفِكَاتُ بِالْخَاطِئَةِ (حاقه: 9) و فرعون و كسانى كه پيش از او بودند و همچنين اهل شهرهاى زير و رو شده [قوم لوط] مرتكب گناهان بزرگ شدند، (9) |
|
إِنَّا لَمَّا طَغَا الْمَاءُ حَمَلْنَاكُمْ فِي الْجَارِيَةِ (حاقه: 11) و هنگامى كه آب طغيان كرد، ما شما را سوار بر كشتى كرديم، (11) |
|
فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ وَاحِدَةٌ (حاقه: 13) به محض اينكه يك بار در «صور» دميده شود، (13) |
|
وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً (حاقه: 14) و زمين و كوهها از جا برداشته شوند و يكباره در هم كوبيده و متلاشى گردند، (14) |
|
فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ (حاقه: 15) در آن روز «واقعه عظيم» روى مىدهد، (15) |
|
وَانشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ (حاقه: 16) و آسمان از هم مىشكافد و سست مىگردد و فرومىريزد! (16) |
|
وَالْمَلَكُ عَلَي أَرْجَائِهَا وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ (حاقه: 17) فرشتگان در اطراف آسمان قرار مىگيرند (و براى انجام مأموريتها آماده مىشوند) و آن روز عرش پروردگارت را هشت فرشته بر فراز همه آنها حمل مىكنند! (17) |
|
كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئَاً بِمَا أَسْلَفُتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ (حاقه: 24) (و به آنان گفته مىشود:) بخوريد و بياشاميد گوارا در برابر اعمالى كه در ايّام گذشته انجام داديد! (24) |
|
يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ (حاقه: 27) اى كاش مرگم فرا مىرسيد! (27) |
|
ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ (حاقه: 31) سپس او را در دوزخ بيفكنيد! (31) |
|
إِنَّهُ كَانَ لاَ يُؤْمِنُ بِاللهِ الْعَظِيمِ (حاقه: 33) چرا كه او هرگز به خداوند بزرگ ايمان نمىآورد، (33) |
|
وَ لاَ يَحُضُّ عَلَي طَعَامِ الْمِسْكِينِ (حاقه: 34) و هرگز مردم را بر اطعام مستمندان تشويق نمىنمود (34) |
|
فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَهُنَا حَمِيمٌ (حاقه: 35) از اين رو امروز هم در اينجا يار مهربانى ندارد، (35) |
|
لاَ يَأْكُلُهُ إِلاَّ الْخَاطِئُونَ (حاقه: 37) غذايى كه جز خطاكاران آن را نمىخورند! (37) |
|
تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ (حاقه: 43) كلامى است كه از سوى پروردگار عالميان نازل شده است! (43) |
|
وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ (حاقه: 44) اگر او سخنى دروغ بر ما مىبست، (44) |
|
لَأََخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَـمِينِ (حاقه: 45) ما او را با قدرت مىگرفتيم، (45) |
|
ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ (حاقه: 46) سپس رگ قلبش را قطع مىكرديم، (46) |
|
وَ إِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقِينَ (حاقه: 48) و آن مسلّماً تذكرى براى پرهيزگاران است! (48) |
|
وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَي الْكَافِرِينَ (حاقه: 50) و آن مايه حسرت كافران است! (50) |
|
وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ (حاقه: 51) و آن يقين خالص است! (51) |
|
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ (حاقه: 52) حال كه چنين است به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى! (52) |
|
لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ (معارج: 2) اين عذاب مخصوص كافران است، و هيچ كس نمىتواند آن را دفع كند، (2) |
|
مِنَ اللهِ ذِي الْمَعَارِجِ (معارج: 3) از سوى خداوند ذى المعارج [خداوندى كه فرشتگانش بر آسمانها صعود و عروج مىكنند]! (3) |
|
تَعْرُجُ الْمَلاَئِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمسینَ أَلْفَ سَنَةٍ (معارج: 4) فرشتگان و روح [فرشته مقرّب خداوند] بسوى او عروج مىكنند در آن روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است! (4) |
|
يَوْمَ تَكُونُ السَّمَاءُ كَالْمُهْلِ (معارج: 8) همان روز كه آسمان همچون فلز گداخته مىشود، (8) |
|
وَ تَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ (معارج: 9) و كوهها مانند پشم رنگين متلاشى خواهد بود، (9) |
|
يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُـجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ (معارج: 11) آنها را نشانشان مىدهند (ولى هر كس گرفتار كار خويشتن است)، چنان است كه گنهكار دوست مىدارد فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا كند، (11) |
|
وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعَاً ثُمَّ يُنْجِيهِ (معارج: 14) و همه مردم روى زمين را تا مايه نجاتش گردند (14) |
|
نَزَّاعَةً لِلشَّوَي (معارج: 16) دست و پا و پوست سر را مىكند و مىبرد! (16) |
|
إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعَاً (معارج: 19) به يقين انسان حريص و كمطاقت آفريده شده است، (19) |
|
إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعَاً (معارج: 20) هنگامى كه بدى به او رسد بيتابى مىكند، (20) |
|
وَ إِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعَاً (معارج: 21) و هنگامى كه خوبى به او رسد مانع ديگران مىشود (و بخل مىورزد)، (21) |
|
إِلاَّ الْمُصَلِّينَ (معارج: 22) مگر نمازگزاران، (22) |
|
لِلسَّائِلِ وَالْمَـحْرُومِ (معارج: 25) براى تقاضاكننده و محروم، (25) |
|
وَالَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ (معارج: 26) و آنها كه به روز جزا ايمان دارند، (26) |
|
فَمَنِ ابْتَغَي وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ (معارج: 31) و هر كس جز اينها را طلب كند، متجاوز است! (31) |
|
عَنِ الْيَـمِينِ وَ عَنِ الشِّمَالِ عِزِينَ (معارج: 37) از راست و چپ، گروه گروه (و آرزوى بهشت دارند)! (37) |
|
فَلاَ أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ (معارج: 40) سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها كه ما قادريم ... (40) |
|
يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعَاً كَأَنَّهُمْ إِلَي نُصُبٍ يُوفِضُونَ (معارج: 43) همان روز كه از قبرها بسرعت خارج مىشوند، گويى به سوى بتها مىدوند ... (43) |
|
خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذَلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ (معارج: 44) در حالى كه چشمهايشان از شرم و وحشت به زير افتاده، و پردهاى از ذلّت و خوارى آنها را پوشانده است! اين همان روزى است كه به آنها وعده داده مىشد! (44) |
|
يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارَاً (نوح: 11) تا بارانهاى پربركت آسمان را پى در پى بر شما فرستد، (11) |
|
وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورَاً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجَاً (نوح: 16) و ماه را در ميان آسمانها مايه روشنايى، و خورشيد را چراغ فروزانى قرار داده است؟! (16) |
|
وَاللهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَبَاتَاً (نوح: 17) و خداوند شما را همچون گياهى از زمين رويانيد، (17) |
|
وَاللهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِسَاطَاً (نوح: 19) و خداوند زمين را براى شما فرش گستردهاى قرار داد ... (19) |
|
وَ قَدْ أَضَلُّوا كَثِيرَاً وَ لاَ تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ ضَلاَلاً (نوح: 24) و آنها گروه بسيارى را گمراه كردند! خداوندا، ظالمان را جز ضلالت ميفزا!» (24) |
|
وَ قَالَ نُوحٌ رَبِّ لاَ تَذَرْ عَلَي الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارَاً (نوح: 26) نوح گفت: «پروردگارا! هيچ يك از كافران را بر روى زمين باقى مگذار! (26) |
|
رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوَالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنَاً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَ لاَ تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ تَبَارَاً (نوح: 28) پروردگارا! مرا، و پدر و مادرم و تمام كسانى را كه با ايمان وارد خانه من شدند، و جميع مردان و زنان باايمان را بيامرز و ظالمان را جز هلاكت ميفزا!» (28) |
|
قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنَاً عَجَبَاً (جن: 1) بگو: به من وحى شده است كه جمعى از جنّ به سخنانم گوش فرا دادهاند، سپس گفتهاند: «ما قرآن عجيبى شنيدهايم ... (1) |
|
يَهْدِي إِلَي الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدَاً (جن: 2) كه به راه راست هدايت مىكند، پس ما به آن ايمان آوردهايم و هرگز كسى را شريك پروردگارمان قرار نمىدهيم! (2) |
|
وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَي اللهِ كَذِبَاً (جن: 5) و اينكه ما گمان مىكرديم كه انس و جنّ هرگز بر خدا دروغ نمىبندند! (5) |
|
وَ أَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقَاً (جن: 6) و اينكه مردانى از بشر به مردانى از جنّ پناه مىبردند، و آنها سبب افزايش گمراهى و طغيانشان مىشدند! (6) |
|
وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسَاً شَدِيدَاً وَ شُهُبَاً (جن: 8) و اينكه ما آسمان را جستجو كرديم و همه را پر از محافظان قوىّ و تيرهاى شهاب يافتيم! (8) |
|
وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابَاً رَصَدَاً (جن: 9) و اينكه ما پيش از اين به استراق سمع در آسمانها مىنشستيم امّا اكنون هر كس بخواهد استراق سمع كند، شهابى را در كمين خود مىيابد! (9) |
|
وَ أَنَّا لاَ نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدَاً (جن: 10) و اينكه (با اين اوضاع) ما نمىدانيم آيا اراده شرّى درباره اهل زمين شده يا پروردگارشان خواسته است آنان را هدايت كند؟! (10) |
|
وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَدَاً (جن: 11) و اينكه در ميان ما، افرادى صالح و افرادى غير صالحند و ما گروههاى متفاوتى هستيم! (11) |
|
وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَبَاً (جن: 12) و اينكه ما يقين داريم هرگز نمىتوانيم بر اراده خداوند در زمين غالب شويم و نمىتوانيم از (پنجه قدرت) او بگريزيم! (12) |
|
وَ أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَي آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلاَ يَخَافُ بَخْسَاً وَ لاَ رَهَقَاً (جن: 13) و اينكه ما هنگامى كه هدايت قرآن را شنيديم به آن ايمان آورديم و هر كس به پروردگارش ايمان بياورد، نه از نقصان مىترسد و نه از ظلم! (13) |
|
وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدَاً (جن: 14) و اينكه گروهى از ما مسلمان و گروهى ظالمند هر كس اسلام را اختيار كند راه راست را برگزيده است، (14) |
|
وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبَاً (جن: 15) و امّا ظالمان آتشگيره و هيزم دوزخند! (15) |
|
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَي الطَّرِيقَةِ لَأََسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقَاً (جن: 16) و اينكه اگر آنها [جنّ و انس] در راه (ايمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سيرابشان مىكنيم! (16) |
|
وَ أَنَّ الْمَسَاجِدَ لِاللهِ فَلاَ تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَدَاً (جن: 18) و اينكه مساجد از آن خداست، پس هيچ كس را با خدا نخوانيد! (18) |
|
عَالِمُ الْغَيْبِ فَلاَ يُظْهِرُ عَلَي غَيْبِهِ أَحَدَاً (جن: 26) داناى غيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمىسازد، (26) |
|
يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ (مزمل: 1) اى جامه به خود پيچيده! (1) |
|
قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَلِيلاً (مزمل: 2) شب را، جز كمى، بپاخيز! (2) |
|
أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً (مزمل: 4) يا بر نصف آن بيفزا، و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان (4) |
|
إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْأً وَ أَقْوَمُ قِيلاً (مزمل: 6) مسلّماً نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامتتر است! (6) |
|
إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحَاً طَوِيلاً (مزمل: 7) و تو در روز تلاش مستمر و طولانى خواهى داشت! (7) |
|
رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلاً (مزمل: 9) همان پروردگار شرق و غرب كه معبودى جز او نيست، او را نگاهبان و وكيل خود انتخاب كن، (9) |
|
وَ ذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلاً (مزمل: 11) و مرا با تكذيبكنندگان صاحب نعمت واگذار، و آنها را كمى مهلت ده، (11) |
|
يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَ كَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبَاً مَهِيلاً (مزمل: 14) در آن روز كه زمين و كوهها سخت به لرزه درمىآيد، و كوهها (چنان درهم كوبيده مىشود كه) به شكل تودههايى از شن نرم درمىآيد! (14) |
|
فَعَصَي فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخْذْنَاهُ أَخْذَاً وَبِيلاً (مزمل: 16) (ولى) فرعون به مخالفت و نافرمانى آن رسول برخاست، و ما او را سخت مجازات كرديم! (16) |
|
فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْمَاً يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيبَاً (مزمل: 17) شما (نيز) اگر كافر شويد، چگونه خود را (از عذاب الهى) بر كنار مىداريد؟! در آن روز كه كودكان را پير مىكند، (17) |
|
السَّمَاءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كَانَ وَعْدُهُ مَفْعُولاً (مزمل: 18) و آسمان از هم شكافته مىشود، و وعده او شدنى و حتمى است. (18) |
|
إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَي مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضَي وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللهِ وَ آخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ وَ أَقْرِضُوا اللهَ قَرْضَاً حَسَنَاً وَ مَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللهِ هُوَ خَيْرَاً وَ أَعْظَمَ أَجْرَاً وَاسْتَغْفِرُوا اللهَ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (مزمل: 20) پروردگارت مىداند كه تو و گروهى از آنها كه با تو هستند نزديك دو سوم از شب يا نصف يا ثلث آن را به پا مىخيزند خداوند شب و روز را اندازهگيرى مىكند او مىداند كه شما نمىتوانيد مقدار آن را (به دقّت) اندازهگيرى كنيد (براى عبادت كردن)، پس شما را بخشيد اكنون آنچه براى شما ميسّر است قرآن بخوانيد او مىداند بزودى گروهى از شما بيمار مىشوند، و گروهى ديگر براى به دست آوردن فضل الهى (و كسب روزى) به سفر مىروند، و گروهى ديگر در راه خدا جهاد مىكنند (و از تلاوت قرآن بازمىمانند)، پس به اندازهاى كه براى شما ممكن است از آن تلاوت كنيد و نماز را بر پا داريد و زكات بپردازيد و به خدا «قرض الحسنه» دهيد [در راه او انفاق نماييد] و (بدانيد) آنچه را از كارهاى نيك براى خود از پيش مىفرستيد نزد خدا به بهترين وجه و بزرگترين پاداش خواهيد يافت و از خدا آمرزش بطلبيد كه خداوند آمرزنده و مهربان است! (20) |
|
يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ (مدثر: 1) اى جامه خواب به خود پيچيده (و در بستر آرميده)! (1) |
|
وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ (مدثر: 5) و از پليدى دورى كن، (5) |
|
فَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ (مدثر: 8) هنگامى كه در «صور» دميده شود، (8) |
|
عَلَي الْكَافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ (مدثر: 10) و براى كافران آسان نيست! (10) |
|
إِنْ هَذَا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ (مدثر: 25) اين فقط سخن انسان است (نه گفتار خدا)!» (25) |
|
لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ (مدثر: 29) پوست تن را بكلّى دگرگون مىكند! (29) |
|
وَ مَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلاَّ مَلاَئِكَةً وَ مَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَ يَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانَاً وَ لاَ يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَ لِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللهُ بِهَذَا مَثَلاً كَذَلِكَ يُضِلُّ اللهُ مَنْ يَشَاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَ مَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلاَّ هُوَ وَ مَا هِيَ إِلاَّ ذِكْرَي لِلْبَشَرِ (مدثر: 31) مأموران دوزخ را فقط فرشتگان (عذاب) قرار داديم، و تعداد آنها را جز براى آزمايش كافران معيّن نكرديم تا اهل كتاب [يهود و نصارى] يقين پيدا كنند و بر ايمان مؤمنان بيفزايد، و اهل كتاب و مؤمنان (در حقّانيّت اين كتاب آسمانى) ترديد به خود راه ندهند، و بيماردلان و كافران بگويند: «خدا از اين توصيف چه منظورى دارد؟!» (آرى) اين گونه خداوند هر كس را بخواهد گمراه مىسازد و هر كس را بخواهد هدايت مىكند! و لشكريان پروردگارت را جز او كسى نمىداند، و اين جز هشدار و تذكّرى براى انسانها نيست! (31) |
|
كَلاَّ وَالْقَمَرِ (مدثر: 32) اينچنين نيست كه آنها تصوّر مىكنند سوگند به ماه، (32) |
|
وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ (مدثر: 33) و به شب، هنگامى كه (دامن برچيند و) پشت كند، (33) |
|
وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ (مدثر: 34) و به صبح هنگامى كه چهره بگشايد، (34) |
|
إِنَّهَا لَإِحْدَي الْكُبَرِ (مدثر: 35) كه آن (حوادث هولناك قيامت) از مسائل مهم است! (35) |
|
نَذِيرَاً لِلْبَشَرِ (مدثر: 36) هشدار و انذارى است براى همه انسانها، (36) |
|
إِلاَّ أَصْحَابَ الْيَـمِينِ (مدثر: 39) مگر «اصحاب يمين» (كه نامه اعمالشان را به نشانه ايمان و تقوايشان به دست راستشان مىدهند)! (39) |
|
عَنِ الْمُـجْرِمِينَ (مدثر: 41) از مجرمان: (41) |
|
قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (مدثر: 43) مىگويند: «ما از نمازگزاران نبوديم، (43) |
|
وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ (مدثر: 44) و اطعام مستمند نمىكرديم، (44) |
|
وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضينَ (مدثر: 45) و پيوسته با اهل باطل همنشين و همصدا بوديم، (45) |
|
وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ (مدثر: 46) و همواره روز جزا را انكار مىكرديم، (46) |
|
حَتَّي أَتَانَا الْيَقِينُ (مدثر: 47) تا زمانى كه مرگ ما فرا رسيد!» (47) |
|
فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ (مدثر: 48) از اين رو شفاعت شفاعتكنندگان به حال آنها سودى نمىبخشد. (48) |
|
فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ (مدثر: 49) چرا آنها از تذكّر روى گردانند؟! (49) |
|
كَلاَّ بَلْ لاَ يَخَافُونَ الْآخِرَةَ (مدثر: 53) چنين نيست كه آنان مىگويند، بلكه آنها از آخرت نمىترسند! (53) |
|
وَ مَا يَذْكُرُونَ إِلاَّ أَنْ يَشَاءَ اللهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَي وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ (مدثر: 56) و هيچ كس پند نمىگيرد مگر اينكه خدا بخواهد او اهل تقوا و اهل آمرزش است! (56) |
|
لاَ أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ (قيامة: 1) سوگند به روز قيامت، (1) |
|
وَ لاَ أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ (قيامة: 2) و سوگند به (نفس لوّامه و) و جدان بيدار و ملامتگر (كه رستاخيز حقّ است)! (2) |
|
أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ لَنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ (قيامة: 3) آيا انسان مىپندارد كه هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهيم كرد؟! (3) |
|
بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ (قيامة: 5) (انسان شك در معاد ندارد) بلكه او مىخواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت) در تمام عمر گناه كند! (5) |
|
يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ (قيامة: 6) (از اين رو) مىپرسد: «قيامت كى خواهد بود»! (6) |
|
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ (قيامة: 7) (بگو:) در آن هنگام كه چشمها از شدّت وحشت به گردش درآيد، (7) |
|
وَ خَسَفَ الْقَمَرُ (قيامة: 8) و ماه بىنور گردد، (8) |
|
وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ (قيامة: 9) و خورشيد و ماه يك جا جمع شوند، (9) |
|
يَقُولُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ (قيامة: 10) آن روز انسان مىگويد: «راه فرار كجاست؟!» (10) |
|
إِلَي رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ (قيامة: 12) آن روز قرارگاه نهايى تنها بسوى پروردگار تو است (12) |
|
يُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَ أَخَّرَ (قيامة: 13) و در آن روز انسان را از تمام كارهايى كه از پيش يا پس فرستاده آگاه مىكنند! (13) |
|
بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَي نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ (قيامة: 14) بلكه انسان خودش از وضع خود آگاه است، (14) |
|
كَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ (قيامة: 20) چنين نيست كه شما مىپنداريد (و دلايل معاد را كافى نمىدانيد) بلكه شما دنياى زودگذر را دوست داريد (و هوسرانى بىقيد و شرط را)! (20) |
|
وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ (قيامة: 21) و آخرت را رها مىكنيد! (21) |
|
كَلاَّ إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِيَ (قيامة: 26) چنين نيست (كه انسان مىپندارد! او ايمان نمىآورد) تا موقعى كه جان به گلوگاهش رسد، (26) |
|
وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ (قيامة: 28) و به جدايى از دنيا يقين پيدا كند، (28) |
|
وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ (قيامة: 29) و ساق پاها (از سختى جاندادن) به هم بپيچد! (29) |
|
إِلَي رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ (قيامة: 30) (آرى) در آن روز مسير همه بسوى (دادگاه) پروردگارت خواهد بود! (30) |
|
أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدَيً (قيامة: 36) آيا انسان گمان مىكند بىهدف رها مىشود؟! (36) |
|
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَي (قيامة: 39) و از او دو زوج مرد و زن آفريد! (39) |
|
أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَي أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَي (قيامة: 40) آيا چنين كسى قادر نيست كه مردگان را زنده كند؟! (40) |
|
هَلْ أَتَي عَلَي الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْءً مَذْكُورَاً (انسان: 1) آيا زمانى طولانى بر انسان گذشت كه چيز قابل ذكرى نبود؟! (1) |
|
إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعَاً بَصِيرَاً (انسان: 2) ما انسان را از نطفه مختلطى آفريديم، و او را مىآزماييم (بدين جهت) او را شنوا و بينا قرار داديم! (2) |
|
إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرَاً وَ إِمَّا كَفُورَاً (انسان: 3) ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس! (3) |
|
إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلاَسِلَاْ وَ أَغْلاَلاً و َسَعِيرَاً (انسان: 4) ما براى كافران، زنجيرها و غلها و شعلههاى سوزان آتش آماده كردهايم! (4) |
|
إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورَاً (انسان: 5) به يقين ابرار (و نيكان) از جامى مىنوشند كه با عطر خوشى آميخته است، (5) |
|
يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخَافُونَ يَوْمَاً كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرَاً (انسان: 7) آنها به نذر خود وفا مىكنند، و از روزى كه شرّ و عذابش گسترده است مىترسند، (7) |
|
وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَي حُبِّهِ مِسْكِينَاً وَ يَتِيمَاً وَ أَسِيرَاً (انسان: 8) و غذاى (خود) را با اينكه به آن علاقه (و نياز) دارند، به «مسكين» و «يتيم» و «اسير» مىدهند! (8) |
|
فَوَقَاهُمُ اللهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُورَاً (انسان: 11) (بخاطر اين عقيده و عمل) خداوند آنان را از شرّ آن روز نگه مىدارد و آنها را مىپذيرد در حالى كه غرق شادى و سرورند! (11) |
|
مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَي الْأَرَائِكِ لاَ يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسَاً وَ لاَ زَمْهَرِيرَاً (انسان: 13) اين در حالى است كه در بهشت بر تختهاى زيبا تكيه كردهاند، نه آفتاب را در آنجا مىبينند و نه سرما را! (13) |
|
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ تَنْزِيلاً (انسان: 23) مسلّماً ما قرآن را بر تو نازل كرديم! (23) |
|
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَيْلاً طَوِيلاً (انسان: 26) و در شبانگاه براى او سجده كن، و مقدارى طولانى از شب، او را تسبيح گوى! (26) |
|
إِنَّ هَؤُلاَءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَ يَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْمَاً ثَقِيلاً (انسان: 27) آنها زندگى زودگذر دنيا را دوست دارند، در حالى كه روز سختى را پشت سر خود رها مىكنند! (27) |
|
يُدْخِلُ مَنْ يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابَاً أَلِيمَاً (انسان: 31) و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) در رحمت (وسيع) خود وارد مىكند، و براى ظالمان عذاب دردناكى آماده ساخته است! (31) |
|
وَالْمُرْسَلاَتِ عُرْفَاً (مرسلات: 1) سوگند به فرشتگانى كه پى در پى فرستاده مىشوند، (1) |
|
فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفَاً (مرسلات: 2) و آنها كه همچون تند باد حركت مىكنند، (2) |
|
وَالنَّاشِرَاتِ نَشْرَاً (مرسلات: 3) و سوگند به آنها كه (ابرها را) مىگسترانند، (3) |
|
فَالْفَارِقَاتِ فَرْقَاً (مرسلات: 4) و آنها كه جدا مىكنند، (4) |
|
فَالْمُلْقِيَاتِ ذِكْرَاً (مرسلات: 5) و سوگند به آنها كه آيات بيدارگر (الهى) را (به انبيا) القا مىنمايند، (5) |
|
فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ (مرسلات: 8) در آن هنگام كه ستارگان محو و تاريك شوند، (8) |
|
وَ إِذَا السَّمَاءُ فُرِجَتْ (مرسلات: 9) و (كرات) آسمان از هم بشكافند، (9) |
|
وَ إِذَا الْجِبَالُ نُسِفَتْ (مرسلات: 10) و در آن زمان كه كوهها از جا كنده شوند، (10) |
|
وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ (مرسلات: 11) و در آن هنگام كه براى پيامبران (بمنظور اداى شهادت) تعيين وقت شود! (11) |
|
لِيَوْمِ الْفَصْلِ (مرسلات: 13) براى روز جدايى (حق از باطل)! (13) |
|
وَ مَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الْفَصْلِ (مرسلات: 14) تو چه مىدانى روز جدايى چيست! (14) |
|
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (مرسلات: 15) واى در آن روز بر تكذيبكنندگان! (15) |
|
أَلَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ (مرسلات: 16) آيا ما اقوام (مجرم) نخستين را هلاك نكرديم؟! (16) |
|
ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ (مرسلات: 17) سپس ديگر (مجرمان) را به دنبال آنها مىفرستيم! (17) |
|
كَذَلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُـجْرِمِينَ (مرسلات: 18) (آرى) اين گونه با مجرمان رفتار مىكنيم! (18) |
|
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (مرسلات: 19) واى در آن روز بر تكذيبكنندگان! (19) |
|
فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ (مرسلات: 23) ما قدرت بر اين كار داشتيم، پس ما قدرتمند خوبى هستيم (و امر معاد براى ما آسان است)! (23) |
|
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (مرسلات: 24) واى در آن روز بر تكذيبكنندگان! (24) |
|
أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفَاتَاً (مرسلات: 25) آيا زمين را مركز اجتماع انسانها قرار نداديم، (25) |
|
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (مرسلات: 28) واى در آن روز بر تكذيبكنندگان! (28) |
|
لاَ ظَلِيلٍ وَ لاَ يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ (مرسلات: 31) سايهاى كه نه آرامبخش است و نه از شعلههاى آتش جلوگيرى مىكند! (31) |
|
إِنَّهَا تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ (مرسلات: 32) شرارههايى از خود پرتاب مىكند مانند يك كاخ! (32) |
|
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (مرسلات: 34) واى در آن روز بر تكذيبكنندگان! (34) |
|
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (مرسلات: 37) واى در آن روز بر تكذيبكنندگان! (37) |
|
هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْنَاكُمْ وَالْأَوَّلِينَ (مرسلات: 38) (و به آنها گفته مىشود:) امروز همان روز جدايى (حق از باطل) است كه شما و پيشينيان را در آن جمع كردهايم! (38) |
|
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (مرسلات: 40) واى در آن روز بر تكذيبكنندگان! (40) |
|
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلاَلٍ وَ عُيُونٍ (مرسلات: 41) (در آن روز) پرهيزگاران در سايههاى (درختان بهشتى) و در ميان چشمهها قرار دارند، (41) |
|
إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُـحْسِنِينَ (مرسلات: 44) ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم! (44) |
|
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (مرسلات: 45) واى در آن روز بر تكذيبكنندگان! (45) |
|
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (مرسلات: 47) واى در آن روز بر تكذيبكنندگان! (47) |
|
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (مرسلات: 49) واى در آن روز بر تكذيبكنندگان! (49) |
|
عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ (نبأ: 2) از خبر بزرگ و پراهميّت (رستاخيز)! (2) |
|
أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادَاً (نبأ: 6) آيا زمين را محل آرامش (شما) قرار نداديم؟! (6) |
|
وَالْجِبَالَ أَوْتَادَاً (نبأ: 7) و كوهها را ميخهاى زمين؟! (7) |
|
وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسَاً (نبأ: 10) و شب را پوششى (براى شما)، (10) |
|
وَ جَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشَاً (نبأ: 11) و روز را وسيلهاى براى زندگى و معاش! (11) |
|
وَ أَنْزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجَاً (نبأ: 14) و از ابرهاى بارانزا آبى فراوان نازل كرديم، (14) |
|
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كَانَ مِيقَاتَاً (نبأ: 17) (آرى) روز جدايى، ميعاد همگان است! (17) |
|
يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجَاً (نبأ: 18) روزى كه در «صور» دميده مىشود و شما فوج فوج (به محشر) مىآييد! (18) |
|
وَ فُتِحَتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ أَبْوَابَاً (نبأ: 19) و آسمان گشوده مىشود و بصورت درهاى متعددى درمىآيد! (19) |
|
وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكَانَتْ سَرَابَاً (نبأ: 20) و كوهها به حركت درمىآيد و بصورت سرابى مىشود! (20) |
|
لِلطَّاغِينَ مَآبَاً (نبأ: 22) و محل بازگشتى براى طغيانگران! (22) |
|
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازَاً (نبأ: 31) مسلّماً براى پرهيزگاران نجات و پيروزى بزرگى است: (31) |
|
رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَنِ لاَ يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابَاً (نبأ: 37) همان پروردگار آسمانها و زمين و آنچه در ميان آن دو است، پروردگار رحمان! و (در آن روز) هيچ كس حق ندارد بى اجازه او سخنى بگويد (يا شفاعتى كند)! (37) |
|
يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلاَئِكَةُ صَفَّاً لاَ يَتَكَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صَوَابَاً (نبأ: 38) روزى كه «روح» و «ملائكه» در يك صف مىايستند و هيچ يك، جز به اذن خداوند رحمان، سخن نمىگويند، و (آن گاه كه مىگويند) درست مىگويند! (38) |
|
ذَلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَي رَبِّهِ مَآبَاً (نبأ: 39) آن روز حق است هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش برمىگزيند! (39) |
|
إِنَّا أَنْذَرْنَاكُمْ عَذَابَاً قَرِيبَاً يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَ يَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابَاً (نبأ: 40) و ما شما را از عذاب نزديكى بيم داديم! اين عذاب در روزى خواهد بود كه انسان آنچه را از قبل با دستهاى خود فرستاده مىبيند، و كافر مىگويد: «اى كاش خاك بودم (و گرفتار عذاب نمىشدم)!» (40) |
|
وَالنَّازِعَاتِ غَرْقَاً (نازعات: 1) سوگند به فرشتگانى كه (جان مجرمان را بشدّت از بدنهايشان) برمىكشند، (1) |
|
وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطَاً (نازعات: 2) و فرشتگانى كه (روح مؤمنان) را با مدارا و نشاط جدا مىسازند، (2) |
|
وَالسَّابِحَاتِ سَبْحَاً (نازعات: 3) و سوگند به فرشتگانى كه (در اجراى فرمان الهى) با سرعت حركت مىكنند، (3) |
|
فَالسَّابِقَاتِ سَبْقَاً (نازعات: 4) و سپس بر يكديگر سبقت مىگيرند، (4) |
|
فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرَاً (نازعات: 5) و آنها كه امور را تدبير مىكنند! (5) |
|
يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ (نازعات: 6) آن روز كه زلزلههاى وحشتناك همه چيز را به لرزه درمىآورد، (6) |
|
تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ (نازعات: 7) و بدنبال آن، حادثه دومين [صيحه عظيم محشر] رخ مىدهد، (7) |
|
يَقُولُونَ أَإِنَّا لَمَرْدُودوُنَ فِي الْحَافِرَةِ (نازعات: 10) (ولى امروز) مىگويند: «آيا ما به زندگى مجدّد بازمىگرديم؟! (10) |
|
فَإِذَا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ (نازعات: 14) ناگهان همگى بر عرصه زمين ظاهر مىگردند! (14) |
|
إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوَيً (نازعات: 16) در آن هنگام كه پروردگارش او را در سرزمين مقدّس «طوى» ندا داد (و گفت): (16) |
|
فَأَرَاهُ الْآيَةَ الْكُبْرَي (نازعات: 20) سپس موسى بزرگترين معجزه را به او نشان داد! (20) |
|
فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَي (نازعات: 24) و گفت: «من پروردگار برتر شما هستم!» (24) |
|
فَأَخَذَهُ اللهُ نَكَالَ الْآخِرَةِ وَالْأُولَي (نازعات: 25) از اين رو خداوند او را به عذاب آخرت و دنيا گرفتار ساخت! (25) |
|
أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقَاً أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا (نازعات: 27) آيا آفرينش شما (بعد از مرگ) مشكلتر است يا آفرينش آسمان كه خداوند آن را بنا نهاد؟! (27) |
|
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا (نازعات: 30) و زمين را بعد از آن گسترش داد، (30) |
|
وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا (نازعات: 32) و كوهها را ثابت و محكم نمود! (32) |
|
فَإِذَا جَاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرَي (نازعات: 34) هنگامى كه آن حادثه بزرگ رخ دهد، (34) |
|
يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ مَا سَعَي (نازعات: 35) در آن روز انسان به ياد كوششهايش مىافتد، (35) |
|
وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَنْ يَرَي (نازعات: 36) و جهنّم براى هر بينندهاى آشكار مىگردد، (36) |
|
وَ آثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (نازعات: 38) و زندگى دنيا را مقدّم داشته، (38) |
|
فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَي (نازعات: 39) مسلّماً دوزخ جايگاه اوست! (39) |
|
وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَي النَّفْسَ عَنِ الْهَوَي (نازعات: 40) و آن كس كه از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى بازدارد، (40) |
|
فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَي (نازعات: 41) قطعاً بهشت جايگاه اوست! (41) |
|
يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا (نازعات: 42) و از تو درباره قيامت مىپرسند كه در چه زمانى واقع مىشود؟! (42) |
|
أَنْ جَاءَهُ الْأَعْمَي (عبس: 2) از اينكه نابينايى به سراغ او آمده بود! (2) |
|
أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرَي (عبس: 4) يا متذكّر گردد و اين تذكّر به حال او مفيد باشد! (4) |
|
قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ (عبس: 17) مرگ بر اين انسان، چقدر كافر و ناسپاس است! (17) |
|
ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ (عبس: 20) سپس راه را براى او آسان كرد، (20) |
|
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَي طَعَامِهِ (عبس: 24) انسان بايد به غذاى خويش (و آفرينش آن) بنگرد! (24) |
|
أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبَّاً (عبس: 25) ما آب فراوان از آسمان فرو ريختيم، (25) |
|
ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقَّاً (عبس: 26) سپس زمين را از هم شكافتيم، (26) |
|
فَإِذَا جَاءَتِ الصَّاخَّةُ (عبس: 33) هنگامى كه آن صداى مهيب [صيحه رستاخيز] بيايد، (كافران در اندوه عميقى فرومىروند)! (33) |
|
يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ (عبس: 34) در آن روز كه انسان از برادر خود مىگريزد، (34) |
|
أُولَئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ (عبس: 42) آنان همان كافران فاجرند! (42) |
|
إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ (تكوير: 1) در آن هنگام كه خورشيد در هم پيچيده شود، (1) |
|
وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ (تكوير: 2) و در آن هنگام كه ستارگان بىفروغ شوند، (2) |
|
وَ إِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ (تكوير: 3) و در آن هنگام كه كوهها به حركت درآيند، (3) |
|
وَ إِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ (تكوير: 4) و در آن هنگام كه با ارزشترين اموال به دست فراموشى سپرده شود، (4) |
|
وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ (تكوير: 5) و در آن هنگام كه وحوش جمع شوند، (5) |
|
وَ إِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ (تكوير: 6) و در آن هنگام كه درياها برافروخته شوند، (6) |
|
وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ (تكوير: 7) و در آن هنگام كه هر كس با همسان خود قرين گردد، (7) |
|
وَ إِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ (تكوير: 8) و در آن هنگام كه از دختران زنده به گور شده سؤال شود: (8) |
|
وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ (تكوير: 10) و در آن هنگام كه نامههاى اعمال گشوده شود، (10) |
|
وَ إِذَا السَّمَاءُ كُشِطَتْ (تكوير: 11) و در آن هنگام كه پرده از روى آسمان برگرفته شود، (11) |
|
وَ إِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ (تكوير: 12) و در آن هنگام كه دوزخ شعلهور گردد، (12) |
|
وَ إِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ (تكوير: 13) و در آن هنگام كه بهشت نزديك شود، (13) |
|
فَلاَ أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ (تكوير: 15) سوگند به ستارگانى كه بازمىگردند، (15) |
|
الْجَوَارِ الْكُنَّسِ (تكوير: 16) حركت مىكنند و از ديدهها پنهان مىشوند، (16) |
|
وَاللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ (تكوير: 17) و قسم به شب، هنگامى كه پشت كند و به آخر رسد، (17) |
|
وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ (تكوير: 18) و به صبح، هنگامى كه تنفّس كند، (18) |
|
ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ (تكوير: 20) كه صاحب قدرت است و نزد (خداوند) صاحب عرش، مقام والايى دارد! (20) |
|
وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ (تكوير: 23) او (جبرئيل) را در افق روشن ديده است! (23) |
|
وَ مَا هُوَ عَلَي الْغَيْبِ بِضَنِينٍ (تكوير: 24) و او نسبت به آنچه از طريق وحى دريافت داشته بخل ندارد! (24) |
|
إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ (تكوير: 27) اين قرآن چيزى جز تذكّرى براى جهانيان نيست، (27) |
|
وَ مَا تَشَاءُونَ إِلاَّ أَنْ يَشَاءَ اللهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (تكوير: 29) و شما اراده نمىكنيد مگر اينكه خداوند- پروردگار جهانيان- اراده كند و بخواهد! (29) |
|
إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ (انفطار: 1) آن زمان كه آسمان [كرات آسمانى] از هم شكافته شود، (1) |
|
وَ إِذَا الْكَوَاكِبُ انْتَثَرَتْ (انفطار: 2) و آن زمان كه ستارگان پراكنده شوند و فرو ريزند، (2) |
|
وَ إِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ (انفطار: 3) و آن زمان كه درياها به هم پيوسته شود، (3) |
|
وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ (انفطار: 4) و آن زمان كه قبرها زير و رو گردد (و مردگان خارج شوند)، (4) |
|
يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ (انفطار: 6) اى انسان! چه چيز تو را در برابر پروردگار كريمت مغرور ساخته است؟! (6) |
|
كَلاَّ بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ (انفطار: 9) (آرى) آن گونه كه شما مىپنداريد نيست بلكه شما روز جزا را منكريد! (9) |
|
إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ (انفطار: 13) به يقين نيكان در نعمتى فراوانند. (13) |
|
وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ (انفطار: 14) و بدكاران در دوزخند، (14) |
|
يَصْلَوْنَهَا يَوْمَ الدِّينِ (انفطار: 15) روز جزا وارد آن مىشوند و مىسوزند، (15) |
|
وَ مَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدِّينِ (انفطار: 17) تو چه مىدانى روز جزا چيست؟! (17) |
|
ثُمَّ مَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدِّينِ (انفطار: 18) باز چه مىدانى روز جزا چيست؟! (18) |
|
يَوْمَ لاَ تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْءً وَالْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِاللهِ (انفطار: 19) روزى است كه هيچ كس قادر بر انجام كارى به سود ديگرى نيست، و همه امور در آن روز از آن خداست! (19) |
|
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ (مطففين: 1) واى بر كمفروشان! (1) |
|
الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَي النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ (مطففين: 2) آنان كه وقتى براى خود پيمانه مىكنند، حق خود را بطور كامل مىگيرند (2) |
|
يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ (مطففين: 6) روزى كه مردم در پيشگاه پروردگار جهانيان مىايستند. (6) |
|
كَلاَّ إِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ (مطففين: 7) چنين نيست كه آنها (درباره قيامت) مىپندارند، به يقين نامه اعمال بدكاران در «سجّين» است! (7) |
|
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (مطففين: 10) واى در آن روز بر تكذيبكنندگان! (10) |
|
الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ (مطففين: 11) همانها كه روز جزا را انكار مىكنند. (11) |
|
إِذَا تُتْلَي عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ (مطففين: 13) (همان كسى كه) وقتى آيات ما بر او خوانده مىشود مىگويد: «اين افسانههاى پيشينيان است!» (13) |
|
ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُوا الْجَحِيمِ (مطففين: 16) سپس آنها به يقين وارد دوزخ مىشوند! (16) |
|
كَلاَّ إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ (مطففين: 18) چنان نيست كه آنها (درباره معاد) مىپندارند، بلكه نامه اعمال نيكان در «عليّين» است! (18) |
|
يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ (مطففين: 21) كه مقربان شاهد آنند! (21) |
|
إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ (مطففين: 22) مسلّماً نيكان در انواع نعمتاند: (22) |
|
عَلَي الْأَرَائِكِ يَنْظُرُونَ (مطففين: 23) بر تختهاى زيباى بهشتى تكيه كرده و (به زيباييهاى بهشت) مىنگرند! (23) |
|
تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ (مطففين: 24) در چهرههايشان طراوت و نشاط نعمت را مىبينى و مىشناسى! (24) |
|
خِتَامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ (مطففين: 26) مهرى كه بر آن نهاده شده از مشك است و در اين نعمتهاى بهشتى راغبان بايد بر يكديگر پيشى گيرند! (26) |
|
عَيْنَاً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ (مطففين: 28) همان چشمهاى كه مقرّبان از آن مىنوشند. (28) |
|
فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ (مطففين: 34) ولى امروز مؤمنان به كفار مىخندند، (34) |
|
عَلَي الْأَرَائِكِ يَنْظُرُونَ (مطففين: 35) در حالى كه بر تختهاى آراسته بهشتى نشسته و (به سرنوشت شوم آنها) مىنگرند! (35) |
|
هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ (مطففين: 36) آيا (با اين حال) كافران پاداش اعمال خود را گرفتند؟! (36) |
|
إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ (انشقاق: 1) در آن هنگام كه آسمان [كرات آسمانى] شكافته شود، (1) |
|
وَ إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ (انشقاق: 3) و در آن هنگام كه زمين گسترده شود، (3) |
|
يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَي رَبِّكَ كَدْحَاً فَمُلاَقِيهِ (انشقاق: 6) اى انسان! تو با تلاش و رنج بسوى پروردگارت مىروى و او را ملاقات خواهى كرد! (6) |
|
فَلاَ أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ (انشقاق: 16) سوگند به شفق، (16) |
|
وَاللَّيْلِ وَ مَا وَسَقَ (انشقاق: 17) و سوگند به شب و آنچه را جمعآورى مىكند، (17) |
|
وَالْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ (انشقاق: 18) و سوگند به ماه آن گاه كه بَدر كامل مىشود، (18) |
|
وَ إِذَا قُرِئَ عَلَيْهِمُ الْقُرْآنُ لاَ يَسْجُدُونَ (انشقاق: 21) و هنگامى كه قرآن بر آنها خوانده مىشود سجده نمىكنند؟! (21) |
|
إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ (انشقاق: 25) مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، كه براى آنان پاداشى است قطعنشدنى! (25) |
|
وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ (بروج: 1) سوگند به آسمان كه داراى برجهاى بسيار است، (1) |
|
وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ (بروج: 2) و سوگند به آن روز موعود، (2) |
|
قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ (بروج: 4) مرگ بر شكنجهگران صاحب گودال (آتش)، (4) |
|
النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ (بروج: 5) آتشى عظيم و شعلهور! (5) |
|
وَ هُمْ عَلَي مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ (بروج: 7) و آنچه را با مؤمنان انجام مىدادند (با خونسردى و قساوت) تماشا مىكردند! (7) |
|
وَ مَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ (بروج: 8) آنها هيچ ايرادى بر مؤمنان نداشتند جز اينكه به خداوند عزيز و حميد ايمان آورده بودند (8) |
|
الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللهُ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (بروج: 9) همان كسى كه حكومت آسمانها و زمين از آن اوست و خداوند بر همه چيز گواه است! (9) |
|
إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ (بروج: 10) كسانى كه مردان و زنان باايمان را شكنجه دادند سپس توبه نكردند، براى آنها عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان است! (10) |
|
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ (بروج: 11) و براى كسانى كه ايمان آوردند و اعمال شايسته انجام دادند، باغهايى از بهشت است كه نهرها زير درختانش جارى است و اين نجات و پيروزى بزرگ است! (11) |
|
وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ (بروج: 14) و او آمرزنده و دوستدار (مؤمنان) است، (14) |
|
ذُو الْعَرْشِ الْمَـجِيدُ (بروج: 15) صاحب عرش و داراى مجد و عظمت است، (15) |
|
هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ (بروج: 17) آيا داستان لشكرها به تو رسيده است، (17) |
|
وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ (طارق: 1) سوگند به آسمان و كوبنده شب! (1) |
|
وَ مَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ (طارق: 2) و تو نمىدانى كوبنده شب چيست! (2) |
|
النَّجْمُ الثَّاقِبُ (طارق: 3) همان ستاره درخشان و شكافنده تاريكيهاست! (3) |
|
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ (طارق: 5) انسان بايد بنگرد كه از چه چيز آفريده شده است! (5) |
|
يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ (طارق: 7) آبى كه از ميان پشت و سينهها خارج مىشود! (7) |
|
يَوْمَ تُبْلَي السَّرَائِرُ (طارق: 9) در آن روز كه اسرار نهان (انسان) آشكار ميشود، (9) |
|
وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ (طارق: 11) سوگند به آسمان پرباران، (11) |
|
وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ (طارق: 12) و سوگند به زمين پرشكاف (كه گياهان از آن سر برمىآورند)، (12) |
|
وَ مَا هُوَ بِالْهَزْلِ (طارق: 14) و هرگز شوخى نيست! (14) |
|
فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدَاً (طارق: 17) حال كه چنين است كافران را (فقط) اندكى مهلت ده (تا سزاى اعمالشان را ببينند)! (17) |
|
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَي (اعلي: 1) منزّه شمار نام پروردگار بلندمرتبهات را! (1) |
|
وَالَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعَي (اعلي: 4) و آن كس را كه چراگاه را به وجود آورد، (4) |
|
إِلاَّ مَا شَاءَ اللهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ مَا يَخْفَي (اعلي: 7) مگر آنچه را خدا بخواهد، كه او آشكار و نهان را مىداند! (7) |
|
وَ نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرَي (اعلي: 8) و ما تو را براى انجام هر كار خير آماده مىكنيم! (8) |
|
فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرَي (اعلي: 9) پس تذكّر ده اگر تذكّر مفيد باشد! (9) |
|
وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَي (اعلي: 11) امّا بدبختترين افراد از آن دورى مىگزيند، (11) |
|
الَّذِي يَصْلَي النَّارَ الْكُبْرَي (اعلي: 12) همان كسى كه در آتش بزرگ وارد مىشود، (12) |
|
بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (اعلي: 16) ولى شما زندگى دنيا را مقدم مىداريد، (16) |
|
وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقَي (اعلي: 17) در حالى كه آخرت بهتر و پايدارتر است! (17) |
|
إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَي (اعلي: 18) اين دستورها در كتب آسمانى پيشين (نيز) آمده است، (18) |
|
هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْغَاشِيَةِ (غاشيه: 1) آيا داستان غاشيه [روز قيامت كه حوادث وحشتناكش همه را مىپوشاند] به تو رسيده است؟! (1) |
|
أَفَلاَ يَنْظُرُونَ إِلَي الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ (غاشيه: 17) آيا آنان به شتر نمىنگرند كه چگونه آفريده شده است؟! (17) |
|
وَ إِلَي السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ (غاشيه: 18) و به آسمان نگاه نمىكنند كه چگونه برافراشته شده؟! (18) |
|
وَ إِلَي الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ (غاشيه: 19) و به كوهها كه چگونه در جاى خود نصب گرديده! (19) |
|
وَ إِلَي الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ (غاشيه: 20) و به زمين كه چگونه گسترده و هموار گشته است؟! (20) |
|
فَيُعَذِّبُهُ اللهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ (غاشيه: 24) كه خداوند او را به عذاب بزرگ مجازات مىكند! (24) |
|
وَالْفَجْرِ (فجر: 1) به سپيده دم سوگند، (1) |
|
وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ (فجر: 3) و به زوج و فرد، (3) |
|
وَاللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ (فجر: 4) و به شب، هنگامى كه (به سوى روشنايى روز) حركت مىكند سوگند (كه پروردگارت در كمين ظالمان است)! (4) |
|
إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ (فجر: 7) و با آن شهر «ارَم» با عظمت، (7) |
|
الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلاَدِ (فجر: 8) همان شهرى كه مانندش در شهرها آفريده نشده بود! (8) |
|
وَ ثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ (فجر: 9) و قوم «ثمود» كه صخرههاى عظيم را از (كنار) درّه مىبريدند (و از آن خانه و كاخ مىساختند)! (9) |
|
وَ فِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتَادِ (فجر: 10) و فرعونى كه قدرتمند و شكنجهگر بود، (10) |
|
الَّذِينَ طغَوْا فِي الْبِلاَدِ (فجر: 11) همان اقوامى كه در شهرها طغيان كردند، (11) |
|
فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ (فجر: 12) و فساد فراوان در آنها به بار آوردند (12) |
|
إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ (فجر: 14) به يقين پروردگار تو در كمينگاه (ستمگران) است! (14) |
|
فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاَهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ (فجر: 15) امّا انسان هنگامى كه پروردگارش او را براى آزمايش، اكرام مىكند و نعمت مىبخشد (مغرور مىشود و) مىگويد: «پروردگارم مرا گرامى داشته است!» (15) |
|
كَلاَّ بَلْ لاَ تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ (فجر: 17) چنان نيست كه شما مىپنداريد شما يتيمان را گرامى نمىداريد، (17) |
|
وَ لاَ تَحَاضُّونَ عَلَي طَعَامِ الْمِسْكِينِ (فجر: 18) و يكديگر را بر اطعام مستمندان تشويق نمىكنيد، (18) |
|
وَ تَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلاً لَمَّاً (فجر: 19) و ميراث را (از راه مشروع و نامشروع) جمع كرده مىخوريد، (19) |
|
وَ تُحِبُّونَ الْمَالَ حُبَّاً جَمَّاً (فجر: 20) و مال و ثروت را بسيار دوست داريد (و بخاطر آن گناهان زيادى مرتكب مىشويد)! (20) |
|
كَلاَّ إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكَّاً دَكَّاً (فجر: 21) چنان نيست كه آنها مىپندارند! در آن هنگام كه زمين سخت در هم كوبيده شود، (21) |
|
وَ جَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفَّاً صَفَّاً (فجر: 22) و فرمان پروردگارت فرا رسد و فرشتگان صف در صف حاضر شوند، (22) |
|
وَ جِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ وَ أَنَّي لَهُ الذِّكْرَي (فجر: 23) و در آن روز جهنم را حاضر مىكنند (آرى) در آن روز انسان متذكّر مىشود امّا اين تذكّر چه سودى براى او دارد؟! (23) |
|
يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (فجر: 27) تو اى روح آراميافته! (27) |
|
لاَ أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ (بلد: 1) قسم به اين شهر مقدّس [مكّه]، (1) |
|
وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ (بلد: 2) شهرى كه تو در آن ساكنى، (2) |
|
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ (بلد: 4) كه ما انسان را در رنج آفريديم (و زندگى او پر از رنجهاست)! (4) |
|
وَ هَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ (بلد: 10) و او را به راه خير و شرّ هدايت كرديم! (10) |
|
فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ (بلد: 11) ولى او از آن گردنه مهمّ نگذشت! (11) |
|
وَ مَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ (بلد: 12) و تو نمىدانى آن گردنه چيست! (12) |
|
ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ (بلد: 17) سپس از كسانى باشد كه ايمان آورده و يكديگر را به شكيبايى و رحمت توصيه مىكنند! (17) |
|
أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ (بلد: 18) آنها «اصحاب اليمين» اند (كه نامه اعمالشان را به دست راستشان مىدهند)! (18) |
|
وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ (بلد: 19) و كسانى كه آيات ما را انكار كردهاند افرادى شومند (كه نامه اعمالشان به دست چپشان داده مىشود). (19) |
|
وَالشَّمْسِ وَ ضُحَاهَا (شمس: 1) به خورشيد و گسترش نور آن سوگند، (1) |
|
وَالْقَمَرِ إِذَا تَلاَهَا (شمس: 2) و به ماه هنگامى كه بعد از آن درآيد، (2) |
|
وَالنَّهَارِ إِذَا جَلاَّهَا (شمس: 3) و به روز هنگامى كه صفحه زمين را روشن سازد، (3) |
|
وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا (شمس: 4) و به شب آن هنگام كه زمين را بپوشاند، (4) |
|
وَالسَّمَاءِ وَ مَا بَنَاهَا (شمس: 5) و قسم به آسمان و كسى كه آسمان را بنا كرده، (5) |
|
وَالْأَرْضِ وَ مَا طَحَاهَا (شمس: 6) و به زمين و كسى كه آن را گسترانيده، (6) |
|
وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَي (ليل: 1) قسم به شب در آن هنگام كه (جهان را) بپوشاند، (1) |
|
وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّي (ليل: 2) و قسم به روز هنگامى كه تجلّى كند، (2) |
|
وَ مَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَي (ليل: 3) و قسم به آن كس كه جنس مذكّر و مؤنّث را آفريد، (3) |
|
وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَي (ليل: 6) و جزاى نيك (الهى) را تصديق كند، (6) |
|
فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَي (ليل: 7) ما او را در مسير آسانى قرار مىدهيم! (7) |
|
وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنَي (ليل: 9) و پاداش نيك (الهى) را انكار كند، (9) |
|
فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَي (ليل: 10) بزودى او را در مسير دشوارى قرار مىدهيم (10) |
|
إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَي (ليل: 12) به يقين هدايت كردن بر ماست، (12) |
|
وَ إِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَالْأُولَي (ليل: 13) و آخرت و دنيا از آن ماست، (13) |
|
لاَ يَصْلاَهَا إِلاَّ الْأَشْقَي (ليل: 15) كسى جز بدبختترين مردم وارد آن نمىشود (15) |
|
وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَي (ليل: 17) و بزودى با تقواترين مردم از آن دور داشته مىشود، (17) |
|
إِلاَّ ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَي (ليل: 20) بلكه تنها هدفش جلب رضاى پروردگار بزرگ اوست (20) |
|
وَالضُّحَي (ضحي: 1) قسم به روز در آن هنگام كه آفتاب برآيد (و همه جا را فراگيرد)، (1) |
|
وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَي (ضحي: 2) و سوگند به شب در آن هنگام كه آرام گيرد، (2) |
|
وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَي (ضحي: 4) و مسلّماً آخرت براى تو از دنيا بهتر است! (4) |
|
فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلاَ تَقْهَرْ (ضحي: 9) حال كه چنين است يتيم را تحقير مكن، (9) |
|
وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلاَ تَنْهَرْ (ضحي: 10) و سؤال كننده را از خود مران، (10) |
|
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرَاً (شرح: 5) به يقين با (هر) سختى آسانى است! (5) |
|
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرَاً (شرح: 6) (آرى) مسلّماً با (هر) سختى آسانى است، (6) |
|
وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ (تين: 1) قسم به انجير و زيتون [يا: قسم به سرزمين شام و بيت المقدّس]، (1) |
|
وَ هَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ (تين: 3) و قسم به اين شهر امن [مكّه]، (3) |
|
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ (تين: 4) كه ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريديم، (4) |
|
إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ (تين: 6) مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند كه براى آنها پاداشى تمام نشدنى است! (6) |
|
فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ (تين: 7) پس چه چيز سبب مىشود كه بعد از اين همه (دلايل روشن) روز جزا را انكار كنى؟! (7) |
|
أَلَيْسَ اللهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ (تين: 8) آيا خداوند بهترين حكمكنندگان نيست؟! (8) |
|
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ (علق: 2) همان كس كه انسان را از خون بستهاى خلق كرد! (2) |
|
اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ (علق: 3) بخوان كه پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است، (3) |
|
الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (علق: 4) همان كسى كه بوسيله قلم تعليم نمود، (4) |
|
عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ (علق: 5) و به انسان آنچه را نمىدانست ياد داد! (5) |
|
كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَي (علق: 6) چنين نيست (كه شما مىپنداريد) به يقين انسان طغيان مىكند، (6) |
|
إِنَّ إِلَي رَبِّكَ الرُّجْعَي (علق: 8) و به يقين بازگشت (همه) به سوى پروردگار تو است! (8) |
|
أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ عَلَي الْهُدَي (علق: 11) به من خبر ده اگر اين بنده به راه هدايت باشد، (11) |
|
أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَي (علق: 12) يا مردم را به تقوا فرمان دهد (آيا نهى كردن او سزاوار است)؟! (12) |
|
كَلاَّ لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعَاً بِالنَّاصِيَةِ (علق: 15) چنان نيست كه او خيال مىكند، اگر دست از كار خود برندارد، ناصيهاش [موى پيش سرش] را گرفته (و به سوى عذاب مىكشانيم)، (15) |
|
سَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ (علق: 18) ما هم بزودى مأموران دوزخ را صدا مىزنيم (تا او را به دوزخ افكنند)! (18) |
|
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (قدر: 1) ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل كرديم! (1) |
|
وَ مَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ (قدر: 2) و تو چه مىدانى شب قدر چيست؟! (2) |
|
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (قدر: 3) شب قدر بهتر از هزار ماه است! (3) |
|
تَنَزَّلُ الْمَلاَئِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ (قدر: 4) فرشتگان و «روح» در آن شب به اذن پروردگارشان براى (تقدير) هر كارى نازل مىشوند. (4) |
|
سَلاَمٌ هِيَ حَتَّي مَطْلَعِ الْفَجْرِ (قدر: 5) شبى است سرشار از سلامت (و بركت و رحمت) تا طلوع سپيده! (5) |
|
لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ مُنفَكِّينَ حَتَّي تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ (بينه: 1) كافران از اهل كتاب و مشركان (مىگفتند:) دست از آيين خود برنمىدارند تا دليل روشنى براى آنها بيايد، (1) |
|
وَ مَا تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ (بينه: 4) اهل كتاب (نيز در دين خدا) اختلاف نكردند مگر بعد از آنكه دليل روشن براى آنان آمد! (4) |
|
وَ مَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَ ذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ (بينه: 5) و به آنها دستورى داده نشده بود جز اينكه خدا را بپرستند در حالى كه دين خود را براى او خالص كنند و از شرك به توحيد بازگردند، نماز را برپا دارند و زكات را بپردازند و اين است آيين مستقيم و پايدار! (5) |
|
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أُولَئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ (بينه: 6) كافران از اهل كتاب و مشركان در آتش دوزخند، جاودانه در آن مىمانند آنها بدترين مخلوقاتند! (6) |
|
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيِّةِ (بينه: 7) (امّا) كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترين مخلوقات (خدا) يند! (7) |
|
جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدَاً رَضِيَ اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ (بينه: 8) پاداش آنها نزد پروردگارشان باغهاى بهشت جاويدان است كه نهرها از زير درختانش جارى است هميشه در آن مىمانند! (هم) خدا از آنها خشنود است و (هم) آنها از خدا خشنودند و اين (مقام والا) براى كسى است كه از پروردگارش بترسد! (8) |
|
إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا (زلزلة: 1) هنگامى كه زمين شديداً به لرزه درآيد، (1) |
|
وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا (زلزلة: 2) و زمين بارهاى سنگينش را خارج سازد! (2) |
|
وَ قَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا (زلزلة: 3) و انسان مىگويد: «زمين را چه مىشود (كه اين گونه مىلرزد)؟!» (3) |
|
يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتَاً لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ (زلزلة: 6) در آن روز مردم بصورت گروههاى پراكنده (از قبرها) خارج مىشوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود! (6) |
|
وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحَاً (عاديات: 1) سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) در حالى كه نفسزنان به پيش مىرفتند، (1) |
|
فَالْمُورِيَاتِ قَدْحَاً (عاديات: 2) و سوگند به افروزندگان جرقه آتش (در برخورد سمهايشان با سنگهاى بيابان)، (2) |
|
فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحَاً (عاديات: 3) و سوگند به هجوم آوران سپيده دم (3) |
|
إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ (عاديات: 6) كه انسان در برابر نعمتهاى پروردگارش بسيار ناسپاس و بخيل است (6) |
|
وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ (عاديات: 8) و او علاقه شديد به مال دارد! (8) |
|
أَفَلاَ يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ (عاديات: 9) آيا نمىداند در آن روز كه تمام كسانى كه در قبرها هستند برانگيخته مىشوند، (9) |
|
وَ حُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ (عاديات: 10) و آنچه در درون سينههاست آشكار مىگردد، (10) |
|
الْقَارِعَةُ (قارعه: 1) آن حادثه كوبنده، (1) |
|
مَا الْقَارِعَةُ (قارعه: 2) و چه حادثه كوبندهاى! (2) |
|
وَ مَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ (قارعه: 3) و تو چه مىدانى كه حادثه كوبنده چيست؟! (آن حادثه همان روز قيامت است!) (3) |
|
يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ (قارعه: 4) روزى كه مردم مانند پروانههاى پراكنده خواهند بود، (4) |
|
وَ تَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ (قارعه: 5) و كوهها مانند پشم رنگين حلّاجىشده مىگردد! (5) |
|
أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ (تكاثر: 1) افزون طلبى (و تفاخر) شما را به خود مشغول داشته (و از خدا غافل نموده) است. (1) |
|
حَتَّي زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ (تكاثر: 2) تا آنجا كه به ديدار قبرها رفتيد (و قبور مردگان خود را برشمرديد و به آن افتخار كرديد)! (2) |
|
كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ (تكاثر: 5) چنان نيست كه شما خيال مىكنيد اگر شما علم اليقين (به آخرت) داشتيد (افزون طلبى شما را از خدا غافل نمىكرد)! (5) |
|
لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ (تكاثر: 6) قطعاً شما جهنّم را خواهيد ديد! (6) |
|
ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ (تكاثر: 7) سپس (با ورود در آن) آن را به عين اليقين خواهيد ديد. (7) |
|
ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (تكاثر: 8) سپس در آن روز (همه شما) از نعمتهايى كه داشتهايد بازپرسى خواهيد شد! (8) |
|
وَالْعَصْرِ (عصر: 1) به عصر سوگند، (1) |
|
إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ (عصر: 2) كه انسانها همه در زيانند (2) |
|
إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ (عصر: 3) مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، و يكديگر را به حق سفارش كرده و يكديگر را به شكيبايى و استقامت توصيه نمودهاند! (3) |
|
كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ (همزه: 4) چنين نيست كه مىپندارد بزودى در «حُطَمه» [آتشى خردكننده] پرتاب مىشود! (4) |
|
وَ مَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ (همزه: 5) و تو چه مىدانى «حُطمه» چيست؟! (5) |
|
نَارُ اللهِ الْمُوقَدَةُ (همزه: 6) آتش برافروخته الهى است، (6) |
|
الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَي الْأَفْئِدَةِ (همزه: 7) آتشى كه از دلها سرمىزند! (7) |
|
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ (فيل: 1) آيا نديدى پروردگارت با فيل سواران [لشكر ابرهه كه براى نابودى كعبه آمده بودند] چه كرد؟! (1) |
|
إِيلاَفِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ (قريش: 2) الفت آنها در سفرهاى زمستانه و تابستانه (و بخاطر اين الفت به آن بازگردند)! (2) |
|
فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ (قريش: 3) پس (بشكرانه اين نعمت بزرگ) بايد پروردگار اين خانه را عبادت كنند، (3) |
|
أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ (ماعون: 1) آيا كسى كه روز جزا را پيوسته انكار مىكند ديدى؟ (1) |
|
فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ (ماعون: 2) او همان كسى است كه يتيم را با خشونت مىراند، (2) |
|
وَ لاَ يَحُضُّ عَلَي طَعَامِ الْمِسْكِينِ (ماعون: 3) و (ديگران را) به اطعام مسكين تشويق نمىكند! (3) |
|
فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ (ماعون: 4) پس واى بر نمازگزارانى كه ... (4) |
|
وَ يَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ (ماعون: 7) و ديگران را از وسايل ضرورى زندگى منع مىنمايند! (7) |
|
إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ (كوثر: 1) ما به تو كوثر [خير و بركت فراوان] عطا كرديم! (1) |
|
إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ (كوثر: 3) (و بدان) دشمن تو قطعاً بريدهنسل و بىعقب است! (3) |
|
قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ (كافرون: 1) بگو: اى كافران! (1) |
|
إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللهِ وَالْفَتْحُ (نصر: 1) هنگامى كه يارى خدا و پيروزى فرارسد، (1) |
|
وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللهِ أَفْوَاجَاً (نصر: 2) و ببينى مردم گروه گروه وارد دين خدا مىشوند، (2) |
|
وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ (مسد: 4) و (نيز) همسرش، در حالى كه هيزمكش (دوزخ) است، (4) |
|
اللهُ الصَّمَدُ (احد: 2) خداوندى است كه همه نيازمندان قصد او مىكنند (2) |
|
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ (فلق: 1) بگو: پناه مىبرم به پروردگار سپيده صبح، (1) |
|
وَ مِنْ شَرِّ النَّفَاثَاتِ فِي الْعُقَدِ (فلق: 4) و از شرّ آنها كه با افسون در گرهها مىدمند (و هر تصميمى را سست مىكنند) (4) |
|
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ (ناس: 1) بگو: پناه مىبرم به پروردگار مردم، (1) |
|
مَلِكِ النَّاسِ (ناس: 2) به مالك و حاكم مردم، (2) |
|
إِلَهِ النَّاسِ (ناس: 3) به (خدا و) معبود مردم، (3) |
|
مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ (ناس: 4) از شرّ وسوسهگر پنهانكار، (4) |
|
الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ (ناس: 5) كه در درون سينه انسانها وسوسه مىكند، (5) |
|
مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ (ناس: 6) خواه از جنّ باشد يا از انسان! (6) |
پدیدآورنده : دکتر صادق فرازی
همکاران : مرحمت زینالی ، فاطمه فرازی و روح الله فرازی
طراحی و پیاده سازی سایت : مهندس حسن زینالی
Email :
info@quran-mojam.ir
Tel :
09378764435
کلیه حقوق وب سایت محفوظ بوده واستفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است